پنجشنبه 1 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

شماره درس: 4

تاريخ درس: ۱۳۹۰/۱/۴

متن درس:

أعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

 

الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام علی خیر خلقه اشرف بریة ابوالقاسم محمّد

صلّی الله علیه و علی آله الطیبین الطاهرین و علی جمیع الأنبیاء و المرسلین سِیّما بقیة الله فی الارضین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین

 

شب جمعه متعلق به قطب عالم امکان و محور عالم وجود و واسطۀ بین غیب و شهود یعنی حضرت ولی عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف) است. اظهار ارادت کنید خدمت آقا با سه صلوات.

بحث ما دربارۀ چیزهایی بود که موجب سقوط انسان است. لذا بحث بسیار مهم است و باید متوجه این امور باشید. یکی از چیزهایی که موجب سقوط است، نفس اماره بود. یک مقداری درباره­اش صحبت کردم. دوم گناه، زندگی را تباه می­کند. زندگی توأم با گناه تاریک است تاریک، وحشتناک است، وحشتناک. یک مقداری درباره­اش صحبت کردم. بحث امشبمان راجع به غفلت است. غفلت چیز خطرناکی است. علمای علم اخلاق سابقاً مثال می­زدند به اینکه انسان باید توجه داشته باشد، به فیل و فیلبان. آنکه سوار فیل است باید متوجه فیلش باشد. لذا باید مرتب چکش در سر او بزند و الاّ آن فیل هم خودش و هم صاحبش را نابود می­کند. این مثال است. سابقاً چون اتومبیل نبوده است به این مثال، مثال زدند و مثال خوبی است. اما مثال بهتر، اتومبیل شما و رانندگی شماست. شما در حین رانندگی باید صد در صد توجه داشته باشید. یک آن غفلت اتومبیل شما و شما را به سقوط می­کشاند. گاهی تصادف می­کند و گاهی به ته دره می­رود و هم خودش را نابود می­کند و هم سرنشینانش را . لذا رانندۀ اتومبیل باید یک توجه خاصی داشته باشد. یک آن غفلت و یک عمر پشیمانی، اگر بماند و اگر ته دره سقوط کند. لذا ما باید در زندگی توجه داشته باشیم. به قول استاد بزرگوار ما، علامه طباطبائی دم مرگ این جمله را تکرار کردند تا مردند. توجه توجه توجه. اگر کسی این توجه را نداشته باشد، زندگی تباهی دارد. سقوط می­کند. گاهی سقوطش می­رسد به آنجا که دیگر قابل اصلاح نیست. لذا قرآن می­فرماید که گاهی سقوطش می­رسد به آنجا که یک حیوان درّنده­ای از کار درمی­آید.

می­فرماید: وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ كَثِيراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُون‏(سوره مبارکه اعراف، آیه 179)؛ می­فرماید بعضی از مردم که خیلی هم هستند مثل اینکه خلق برای جهنم شدند و راه جهنم را گرفتند و دوان دوان می­روند. می­فرماید اینها دل دارند اما نفهم اند و عقلشان را به کار نمی­اندازند. اینها چشم دارند اما کورند و حقیقت را نمی­بینند. اینها گوش دارند اما کرند و حقیقت را نمی­شنوند. بعد قرآن می­فرماید اینها حیوانها هستند، بلکه بدتر از حیوانات. اینها چه کسانی هستند؟ أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُون. غافلها کارشان به این سقوط می­کشد. ما اگر چیزی نداشته باشیم برای مذمت غفلت جز همین آیه. بس بود که ما متوجه باشیم. به قول امیرالمؤمنین (علیه السلام) می­فرماید: رَحِمَ اللهُ امرءً عَرَفَ مِن أین و فی أین و إلی أین؛خدا رحمت کند آن کسی که متوجه باشد از کجا آمده و برای چه آمده و به کجا می­خواهد برود. روی مبدأ و منتها توجه داشته باشد. و الاّ اگر غافل باشد، ناگهان چشم را باز می­کند و می­بیند کار از کار گذشته و چاره­ای هم نیست. قرآن می­فرماید نزدیک مرگ متوجه می­شود آنوقت با خدا درد و دل می­کند. معلوم می­شود که دم مرگ می­شود با خدا حرف زد و خدا هم جواب دهد.

رَبِّ ارْجِعُونِ- لَعَلِّي أَعْمَلُ صالِحاً فِيما تَرَكْتُ كَلا؛ (سوره مبارکه مؤمنون، آیات 99-100). می­گوید خدایا غافل بودم و حالا متوجه شدم برم گردان تا اصلاح کنم و برم گردان تا با توجه یک عمر دیگری برای اصلاح. خطاب می­شود کلاّ. دیگر فایده ندارد. در آیۀ دیگر می­فرماید آن وقتی که باید توجه داشته باشی نداشتی دیگر حالا هرچه بگویی و بکنی و هرچه آه و ناله فایده ندارد. ما آمدیم در دنیا برای همین که این دوام توجه را پیدا کنیم. مشکل است اما برای همین آمدیم. اگر ما بخواهیم راهنما داریم. در درون ما سه تا پیامبر موجود است. یکی عقل ما راهنمای ماست. یکی وجدان اخلاقی ما و عاطفۀ ما راهنمای ماست. یکی هم فطرت، عمق جان ما و عمق جان ما هم خداجوست و هم خدایاب. این سه پیامبر را خدا در عمق جان انسان گذاشته است. برای اینکه ما متوجه شویم، از این عقل و از این وجدان اخلاقی و از این فطرت استفادۀ کامل کنیم. اگر انسان غافل باشد و نداند اصلاً عقل راهنماست و این عقل در درون انسان موجود است. اگر انسان غافل از وجدان اخلاقیش باشد، اگر انسان غافل از عمق جان و فطرتش باشد معلوم است که آن عقل و وجدان اخلاقی و فطرت نمی­تواند کار کند. چه وقت می­تواند عقل ما کار کند؟ وقتی ما توجه به عقل و هم به اینکه کجا می­خواهیم برویم و برای چه آمدیم، و توجه به وجدان اخلاقی، با وجدان اخلاقی حرف بزند که راهنمای من باش در جایی که می­توانی مرا به سعادت برسانی. توجه به اینکه همه جا محضر خداست. ما در محضر خداییم ادب حضور باید مراعات شود. این فطرت ماست. لذا این فطرت، بعضی اوقات بیدار می­شود. قرآن می­فرماید در بن بستها بیدار می­شود. فَإِذا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذا هُمْ يُشْرِكُون‏؛ (سوره مبارکه عنکبوت، آیه 65)یعنی انسان تا در بن­بست واقع نشده غافل است. از فطرت استفاده نمی­کند. اما گاهی در بن­بست واقع می­شود. هواپیما در وسط فضا یا جو خراب می­شود. ماشین در وسط برف خراب می­شود، آنوقت فطرت بیدار می­شود. حتی دهری است اصلاً خدا را قبول ندارد و دین را قبول ندارد اما آنوقت خدا خدا خدایش به آسمان می­رسد. می­گفت با رفیق دهریم دکتر هم بود هرچه صحبت می­کردم فایده­ای نداشت. غفلت از اینکه فطرت دارم. هرچه می­گفتم لجاجت می­کرد. اما پسری داشت که همین تک پسر احتیاج به عمل داشت. بچه را بردند در اطاق عمل، دیدم این آقا دستمال را از جیبش درآورد و گریه، گریه اما در گریه یک آن می­گفت خدا خدا خدا. رفتم جلو و گفتم خدا چه کسی است و خدا چیست؟ گفت بگذار بچه­ام را از خدا بگیریم و الان جای مباحثه نیست. راست هم گفته، الان جای اینست که بگوید خدا خدا خدا. لذا در قرآن می­فرماید در بن بستها انسان خدا را می­یابد. نه اینکه می­داند، نه آن کاربرد ندارد بلکه می­یابد خدا را. لذا به طور ناخودآگاه بنا می­کند خدا خدا بکند. خیلی چیزها را می­یابد، می­یابد خدا را و می­یابد که خدا یکی است. لذا در بن بستها دنبال خدای دیگر نمی­رود. مشرک است اما آنوقتی مشرک است که غافل باشد و بیدار نشده باشد و توجه بیدارش نکرده باشد و آن فطرت بیدارش نکرده باشد و در وقتی که بیدار شد می­گوید خدا یک است و دو نیست لذا می­گوید خدا خدا خدا. توجه به یک مبدأ. این خدا را مستجمع جمیع صفات کماله اش می­داند. از این بحثها نکرده. بحث اینکه خدا مستجمع جمیع صفات کمالات است اصلاً به گوشش نخورده اما الان می­یابد یک ذاتی که مستجمع جمیع صفات کمالات است. می­یابد که قادر است. لذا این خدا خدا یعنی اینکه خدایا قدرت داری که مرا نجات دهی پس نجاتم بده. می­یابد این خدا عالم به حالش است لذا خدا خدا مرا نجاتم بده می­دانی که در بن بستم مرا نجاتم بده. می­داند رحیم است و رحمان است و جواد است، لذا التماس به این خدای رحمان و رحیم می­کند که خدایا نجاتم بده. لذا یک ذات مستجمع جمیع صفات کمالات را در بن بستها می­یابد. اما قرآن می­فرماید متأسفانه وقتی بن­بست تمام شد فراموش می­کند و غفلت جلو می­آید. فَإِذا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذا هُمْ يُشْرِكُون. وقتی از بن­بست بیرون آمد دوباره غفلت. همۀ پیامبران آمدند برای همین که به انسان دوام توجه بدهند. حالا اگر هم دوام توجه هم، همیشه نه، گاهی. همۀ عبادات برای همین است. لذا اول سورۀ طه می­فرماید: إِنِّي أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِي‏؛(سوره مبارکه طه، آیه 14). ای انسان فطرتت را نگاه کن و بیاب مستجمع جمیع کمالاتم. انسان عبادتم کن. این عبادتها برای چه؟ این نماز برای چه؟ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِي برای اینکه آن حال غفلت از تو گرفته شود و توجه به تو داده شود. لذا همۀ عبادات را قرآن می­­گوید برای این دوام توجه است. حالا دوام هم نه گاهی. انسان در نماز یک توجهی داشته باشد. اینکه اینقدر سفارش شده که نماز همینطوری نخوانید و روح ندارد. به این نماز روح دهید. به نماز روح دهیم یعنی چه ؟ یعنی حضور قلب و حضور قلب یعنی توجه به اینکه در محضر خداست و با خدا مکالمه می­کند و با خدا حرف می­زند و خدا با او حرف می­زند. نماز که از بهترین عبادات است برای همین است که یک مکالمه با خداست. یعنی هم خدا با این حرف می­زند و هم این با خدا. حمد و سوره می­خواند، خدا با این حرف می­زند با زبانش. قرآن کلام الله است. سبحان ربی العظیم و بحمده و سبحان ربی الاعلی و بحمده دارد با خدا حرف می­­زند و خدا را تسبیح می­کند و خدا را تمحید می­کند. لذا معنای حضور قلب همین است، روح نماز است یعنی توجه توجه توجه. داری با خدا حرف می­­زنی و خدا با تو حرف می­زند این توجه غفلت را می­برد و کم کم می­رسد به آنجا که در غیر از نماز هم غافل نیستی. دیگر این توجه در غیر نماز هم برای تو پیدا می­شود. لذا ببینید اول سورۀ طه می­بینید که می­فرماید مبعوث شدن رسالت برای همین توجه است. همۀ عبادتها برای توجه و مخصوصاً نماز. أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِي‏ و این فاعبدنی در آن نماز خوابیده است اما دوباره نماز تکرار می­شود، و أقم الصلاة لذکری. این نماز چیز خوبی است. از همین جهت هم افضل همۀ اعمال نماز است. انسان اگر بتواند دو رکعت نماز با حضور قلب بخواند یک دعای مستجاب دارد. خدا فرموده دو رکعت نماز یک دعای مستجاب. اما معمولاً در نمازهای ما آن توجه نیست و آن حضور قلب نیست. خوب است اما کاربرد ندارد. خوب است اما بهشت را واجب نمی­کند. خوب است اما یک حاجت مستجاب بعد از نماز نیست. و این که اینقدر سفارش شده که نماز را با حضور قلب بخوان. آهسته آهسته و تعقیب بعد از نماز. در خود نماز توجه به اینکه در محضر خدایی و خدا با تو حرف می­زند و تو با خدا حرف می­زنی و این مکالمه کم کم معاشقه می­شود. و دیگر می­رسد به آنجا که می­شود امام صادق (ع) . امام صادق (ع) می­فرماید: دو رکعت نماز در دل شب را به دنیا و آنچه در دنیاست نمی­دهم. الرکعتان فی فِي جَوْفِ اللَّيْلِ أَحَبُّ إِلَيَّ مِن خیر الدنیا و الاخره. خیلی عجیب است. می­فرماید:دو رکعت نماز برای من در دل شب بهتر از دنیا و آنچه در دنیاست، بلکه بهتر از آخرت و آنچه در آخرت است. وقتی که به راستی رسید به مقام امام صادق (سلام الله علیه) دیگر نماز در دل شب نه فقط بهترین عبادات است، بهترین لذات است، ارزش فوق العاده­ای هم دارد. لذا از ما خواستند توجه، از ما خواستند در زندگی غافل نباشیم. یک روایت به شما عیدی دهم، خیلی روایت خوبی است. لقمان به پسرش می­گوید: پسرم دو چیز را فراموش نکن. همیشه توجه توجه. 1- خدا ، 2- مرگ و قیامت. این معنای توجهی که تا اینجا صحبت کردم، این دو چیز را لقمان می­گوید یعنی توجه. انسان همیشه باید بیابد در محضر خداست، ادب حضور را مراعات کند. انسان باید اقلاً روزی هفت- هشت -ده مرتبه به یاد قبر و قیامت بیفتد. با خود مکالمه کند، با خود مشارطه کند با خود مراقبه کند و با خود حرف بزند اگر امشب شب اول قبر من باشد و اگر نفس من رفت و دیگر برنگشت آیا رستگارم یا نه. آیا برای عالم برزخ کاری کردم یا نه. لذا لقمان به پسرش وصیت می­کند که پسرجان من دو چیز فراموش نشود توجه توجه توجه. یکی خدا و یکی مرگ. از این دو غافل نشو که خطرناک است. دو چیز را هم همیشه فراموش کن. اگر خوبی به کسی کردی فراموش کن، این طور نباشد که العیاذبالله منت سر او بگذاری و بخواهی به رُخش بکشی که حبط عمل می­شود و آن خوبی به کلی نابود می­شود. یکی هم اینکه اگر کسی به تو بدی کرد آن را هم فراموش کن و کینه توز نباش. آدم کینه توز وضع خیلی خطرناکی دارد. لذا این جملۀ لقمان به پسرش که دو چیز را فراموش کن یکی خدا و یکی مرگ و قیامت خیلی ارزنده است. یک آیه­ای در قرآن هست. این آیه را هم عیدی بدهم به جوانها. َ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْراً كَثِيراً. وَ سَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَ أَصِيلا؛(سوره مبارکه احزاب، 41-42). ای کسانی که ایمان آوردید، ای کسانی که به راستی شیعه هستید، باید دائم الذکر باشید. خیلی ذکر بگویید. هم صبح و هم شب یعنی دوام توجه. دوام توجه داشته باشید. امام صادق (سلام الله علیه) می­فرماید که پروردگار عالم راجع به سایر عبادات قانع است. نماز هفده رکعت، اگر هم مرد نوافل باشی پنجاه و یک رکعت. محدود است. روزه یک ماه مبارک رمضان اگر هم مرد روزۀ مستحبی باشی گاهی. ولی محدود است. اگر مرد خمس دادن و زکات دادن باشی محدود است. یک پنجم از درآمد یا یک دهم از آن زراعت. می­فرماید همه چیز در اسلام محدود است اما یک چیز حد ندارد و آن یاد خداست. یا ایّها الذین آمنوا اذکروا الله ذکراً کثیراً فسبّحوه بکرةً و اصیلاً. انسان همیشه باید دوام توجه داشته باشد. این ذکر در اینجا سه معنا دارد. یک معنا اینکه علمای علم اخلاق به شاگردها سفارش می­کنند که یک ذکری انتخاب کنید و همیشه این ذکر را بگویید. مثلاً برای جوانها می­گویند ذکر یونسیه و برای آن کسانی که هنوز نتوانستند جلو بروند ذکر یونسیه؛ لا اله الا أنت سبحانک انی کنت من الظالمین. یا یک ذکری خود انتخاب کنید. لا حول و لا قوة الا بالله - لا اله الا الله. امام صادق (ع) می­­فرماید: بهترین اذکار صلوات بر محمد و آل محمد است. لذا برای رفع تخیلها و برای رفع وسوسه­ها این ذکر در زبان انسان باشد خیلی مفید است. راه می­رود به جای تصوّرها و تخیّلها و وسوسه­ها ذکر بگوید که این آیۀ شریفه می­فرماید از تو می­خواهم و خیلی می­خواهم به این می­گویند ذکر لسانی. دوم ذکر قلبی یعنی در وقتی که انسان ذکر می­گوید دل هم آن ذکر را بگوید، توجه، در وقتی که می­گوید لا اله الا الله دل هم بگوید لا اله الا الله و در وقتی که می­گوید لا حول و لا قوة الاّ بالله عمق جانش هم بگوید لا حول و لا قوة الاّ بالله. این هم ذکر قلبی. اما مهمتر از این دو ذکر عملی است. امام صادق (سلام الله علیه) همین آیه را تفسیر می­کند و می­فرماید مراد از اینکه قرآن می­گوید ذکر کثیر داشته باش فقط سبحان الله و الحمدلله نیست، فقط ذکر لفظی نیست، فقط ذکر قلبی نیست بلکه معنایش اینست که در وقتی که حرامی جلو آمد، توجه به یاد خدا و اینکه در محضر خدایید و آن حرام را به جا نیاور. در وقتی که واجبی جلو آمد توجه به اینکه خدا از تو خواسته و خدا همه چیز به تو داده و از تو خواسته اینکه گناه نکنی. گناه نکن و واجبش را به جا بیاور. ِ عِنْدَ مَا أَحَلَّ وَ حَرَّم‏. به این می­گویند ذکر عملی و آن ذکر لفظی و ذکر قلبی اینها مقدمه است برای اینکه ما به ذکر عملی برسیم. ذکر عملی یعنی تقوا. بیش از دویست جا در قرآن می­فرماید:فاتّقواالله. تقوا چیست؟ اهمیت به واجبات، همه و همه مخصوصاً نماز. کم کم برسد به آنجا که نماز مستحبی مخصوصاً نماز شب. اهمیت به مستحبات به هر اندازه که شود مخصوصاً انس با قرآن و انس با دعا و اجتناب از گناه. دیگر هر گناهی را چه صغیره و چه کبیره را ترک کند. نگوید این گناه صغیره است. امام صادق (ع) می­فرماید: نگو صغیره است بگو خیلی بزرگ است برای اینکه مخالفت خداست و مخالفت خدا ولو گناه کوچک است اما مخالفت خدا خیلی بزرگ است. چهارم: اگر از دستش در رفت و گناهی کرد. اگر العیاذبالله یک واجبی را ترک کرد، فوراً توبه و فوراً عذرخواهی از خدا و این حالت که به آن می­گوییم تقوا باید در همه مخصوصاً جوانها اگر می­خواهند زندگی خوش و خرمی داشته باشند، باید باشد. یک شیعه کیست؟ در وقتی که مؤذن می­گوید الله اکبر، همه چیز فراموش شود جز نماز و همه جا خلوت شود جز مسجدها. شیعۀ حسابی چه کسی است؟ آنکه با مستحبات سر و کار داشته باشد. انس با قرآن و انس با دعا. شیعۀ حسابی چه کسی است؟ مهمتر از این دو اینکه اجتناب از گناه داشته باشد. که روی این سوم همۀ اهل بیت (علیهم السّلام) خیلی پافشاری دارند. یعنی همۀ اهل بیت شیعه را معنا کردند و وقتی می­خواهند شیعه را معنا کنند، می­گویند اعتقاد به تشیّع. شعار با زبان اما عمده عمل. عملشان با اعمال اهل بیت (علیهماالسلام) بخواند. به این می­گویند شیعه. لذا ذکر لفظی خوبی است و بهتر از آن ذکر قلبی و بهتر از آن ذکر عملی. به قول امام صادق(ع) عند ما احلّ و حرّم در وقتی که حلالی جلو بیاید و واجبی جلو بیاید و مستحبی جلو بیاید، توجه. در وقتی که حرامی جلو بیاید، خود را در محضر خدا بیابد و توجه توجه توجه. خلاصۀ بحث امشبمان این شد که غفلت انسان را به سقوط می­کشاند. مثال عوامانه­اش هم اینکه کسی رانندگی­اش خیلی خوب است و اتومبیلش هم نمره اول است، پشت ماشین بنشیند در حالی که می­رود اگر توجه صد در صد داشته باشد به مقصد می­رسد اما یک لحظه غفلت، هم خودش را نابود می­کند و هم اتومبیلش را. لذا ما باید مثل رانندۀ عاقل پشت اتومبیل در زندگی چنین باشیم و توجه داشته باشیم. قرآن می­خواهد و می­گوید اگر این توجه را نداشته باشید اولئک کالانعام بل هم أَضَل‏(سوره مبارکه اعراف، آیه 179). می­رسی به آنجا که شرافت حیوانها خیلی از تو بیشتر است و بالاخره آیۀ آخر این شد که خدا می­گوید از تو می­خواهم و خیلی هم می­خواهم، توجه. گفتم که هم ذکر لفظی و هم ذکر قلبی و هم ذکر عملی.

نسئلک اللهم و ندعوک باسمک العظیم الاعظم الاعزّ الاجلّ الاکرم بحق الحسین و عیاله یا الله

یا الله یا رحمن یا رحیم یا مقلب القلوب ثبِّت قلوبنا علی دینک

 

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group