شماره درس: 6
تاريخ درس: ۱۳۹۰/۱/۱۸
متن درس:
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام علی خیر خلقه اشرف بریة ابوالقاسم محمّد
صلّی الله علیه و علی آله الطیبین الطاهرین و علی جمیع الأنبیاء و المرسلین سِیّما بقیة الله فی الارضین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین
شب جمعه متعلق به قطب عالم امکان و محور عالم وجود و واسطۀ بین غیب و شهود یعنی حضرت ولی عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف) است. اظهار ارادت کنید خدمت آقا با سه صلوات.
قبل از آنکه وارد بحث شوم، یک تذکری را که همه میدانیم بدهم. برای پیروزی مسلمانان خیلی دعا کنید. این قضیۀ بحرین بعنی نسل کشی شیعه. آل خلیفه و آل صعود که دشمن سرسخت شیعه هستند، به پشتوانۀ صهیونیستها و آمریکای جنایتکار و استبکار جهانی، فرصتی به دست آوردند که شیعۀ در بحرین را نابود کنند یعنی نسل کشی. ما هم غیر فریاد و غیر اینکه منزجر از این کاریم و مرگ بر این کسانی که این کارهای زشت را میکنند نداریم. لذا علاوه بر اینکه باید اظهار انزجار کرد، چنانکه دیروز حوزههای علمیه همه تعطیل بود. اظهار انزجار هم از روحانیت، از مراجع شد و میشود. لذا از همۀ شما تقاضا داریم همیشه و مخصوصاً امشب که شب جمعه است بعد از نماز شبتان از خدا بخواهید این فتنه خاموش شود و ان شاء الله شیعۀ در بحرین پیروز شود و ان شاء الله این نسل کشی شیعه مبدّل به پیروزی شیعه شود. برای اینکه شیعۀ بحرین پیروز شود. مسلمانهای در دنیا پیروز شوند. برای اینکه ان شاء الله به دست ما و به رهبری امام زمان (عج) هرچه زودتر پرچم اسلام روی کرۀ زمین افراشته شود. باز خدمت حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) صلوات بفرستید.
بحث ما در این هفتههای گذشته دربارۀ یک امر مهمی بود، مخصوصاً برای جوانها، و آن این بود که چه چیزهایی انسان را به سقوط میکشاند. دنیا و آخرت او را هدر میرود و نابود میکند. در این باره یک مقداری صحبت کردم. یکی از آنها هوی و هوس و نفس اماره بود. خدا نکند کسی دچار هوی و هوس و نفس اماره شود. این هوی و هوس از هر درّندهای، درندهتر است. از هر میکروب سرطان و ایدزی ضررش برای انسان بیشتر است. در حالی که مفید است اگر انسان بتواند آن را مرکب کند. بتواند سوار بر نفس اماره شود و آن روح پرواز کند و به معراج رود و برسد به آنجا که جز خدا نداند. اما اگر رهایش کردیم و او ما را مهار کرد، خیلی خطرناک است. انسان را به سقوط میکشاند، و آخر کارش طبقۀ آخر جهنم است.
دوم چیزی که فی الجمله دربارهاش صحبت کردم، گناه بود. گناه زندگی انسان را تباه میکند. به قول قرآن گناه زندگی انسان را سیاه میکند. به قول قرآن گناه زندگی انسان را توأم با چه کنم چه کنم و گره کوری روی گره کوری میکند و ما باید در زندگیمان گناه نباشد. مخصوصاً گناه صباغ.
سوم چیزی که دربارهاش صحبت کردم، غفلت بود. آدم خواب، معلوم است که مغبون است. آدم غافل مثل آدم خواب است. این تصادمها، تصادفها، کشتهها که فراوان هست، مخصوصاً این چند روزۀ مسافرتهای غلط که این همه کشته و تصادف را داد در اثر غفلت بود. یک آن غفلت، ناگهان سقوط. لذا به جوانها گفتم که جوانها! علمای علم اخلاق مثال میزنند غفلت را به اینکه کسی سوار فیل باشد و از آن غافل شود، خودش را و صاحبش را نابود میکند. اما مثال بهتر در زمان ما، راننده پشت ماشین نشسته باشد و یک لحظه خوابش ببرد، یک لحظه غفلت از رانندگی ناگهان خود و سرنشینان و دیگران را به تباهی میکشد. لذا توجه در زندگی، توجه راجع به کارهایمان، راجع به گفتار و کردارهایمان، راجع به دیدنهایمان، راجع به شنیدنهایمان و حتی راجع به افکارمان، باید متوجه باشیم. اگر متوجه باشیم، پندار خوب میشود، گفتار خوب میشود و کردار خوب میشود. اما اگر غافل باشیم، نه گفتار و کردار ما بد است بلکه میرسد به آنجا که پندار ما هم زشت است و پندار ما هم موجب سقوطی ماست. پندار بد ما راجع به قساوت قلب ماست.
چهارمین چیزی که باز مقداری دربارهاش صحبت کردم، تخیلها، وسوسهها و توهم هاست که انسان را بیچاره میکند. یک مثال روز هم زدم و این بلا بدتر از سرطان است. بلا بدتر از هرچه شما تصور کنید، فعلاً بلای دوستیابی در میان زن و مرد، این دوستیابیها و این عشقبازیها از کجا سرچشمه میگیرد؟ از تخیلها و توهمها و وسوسهها. گناهش هم خیلی بزرگ است. قرآن میگوید گناهش مثل زنادادن و زنا کردن است. و این بلای خانمان سوزی که الان برای جوانها جلو آمده، خیلی خطرناک است. یعنی توهمها، تخیلها و وسوسهها، نسل آینده را تباه میکند. زندگی جوانها را نابود میکند و بالاخره میرسد به آنجا که یک دنیا غم و غصه تا بمیرد. یک دنیا گره روی گره و چه کنم روی چه کنم، و بالاخره یک زندگی توأم با اضطراب خاطر و با نگرانی، و این بحث هفتۀ گذشته، فوق العاده بحث روز بود و بحث مهمی بود و همه مخصوصاً جوانها باید صد در صد مواظب باشند و الاّ این سقوط، سقوطی است که دنیا و آخرت انسان را تباه میکند.
بحث امشبمان راجع به صفات رذیله است. مهمتر از آن چهار سقوط. مهمتر از سقوطهایی که اگر خدا مقدر کند، بعد دربارهاش صحبت کنیم. صفات رذیله هرکدامش بس است برای اینکه انسان نابود شود. صفات رذیله به اندازهای خطرناک است که یک سورهای در قرآن داریم به نام سورۀ والشمس، در این سوره یازده قسم خورده شده است و بعد هم با پنج شش تا تأکید مطلب گفته شده، مطلب چه چیزی است؟ قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها ( سوره مبارکه شمس، آیات 9-10) ؛ رستگاری فقط و فقط از آن کسی است که توانسته درخت رذالت را از دل بکند. قرآن میفرماید بی بهره است، شقی و بدبخت است آن کسی که یک صفت رذیلهای بر او حکمفرما باشد. مثلاً حسود باشد، خودخواه باشد، لجوج باشد، متکبر باشد، مغرور باشد، و بالاخره هرکدام این صفات رذیله هم برای سقوط انسان کفایت میکند. از یک طرف هم درخت رذالت را از دل کندن، درخت فضیلت را به جای آن غرس کردن، بارور کردن، از میوۀ آن استفاده کردن بسیار مشکل است. به قول حضرت امام (رضوان الله تعالی علیه) در درسهای اخلاقیشان به ما میگفتند در سرحد محال است و خیلی مشکل است. اما همین امر مشکل شدنی است. اصلاً در دنیا آمدیم برای همین. قرآن میفرماید من برای همین آمدم. این آیۀ شریفه در قرآن تکرار شده: هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَة(سوره مبارکه جمعه، آیه 2)؛ پیغمبر آمده و معجزه هم دارد. معجزه چیست؟ قرآن. برای چه آمده؟ برای اینکه درخت رذالت را از دلها بکند و درخت فضیلت را به جای آن غرس کند و بارور کند و از میوۀ آن هم صاحبش و هم دیگران استفاده کنند. آمده برای اینکه به این انسان دو بال دهد برای پرواز. یکی بال علم و دانستن و یکی بالی تهذیب نفس. با این دو بال حرکت کند و برسد به آنجا که به جز خدا نداند. لذا نشدنی نیست اما خیلی مشکل است. چیزی که قضیه را مشکلتر کرده است، اینکه این درد سرطانی و بدتر از سرطان در درون ما، در عمق جان ما هست، اما روی آن توجه نداریم. اگر هم توجه داشته باشیم، روی آن کار نمیکنیم. مصیبت از همه بالاتر اینجاست. معمولاً مردم روی اخلاق کار نمیکنند، در حالی که تصور میکنند امر مقدسی است. همه و همه میدانند، باید صفت رذیله نباشد. همه و همه میدانند و مییابند اینکه صفت رذیله انسان را بدبخت میکند. دنیا و آخرت انسان را تباه میکند. همه میدانند که صفت رذیله دارند، اما نه کوشا برای رفع آن نیستند، بلکه اصلاً توجه برای رفع آن ندارند. مصیبت خیلی بالاست. أوجب واجبات هم عقلاً و هم شرعاً همین خودسازی است. توجه به صفات رذیله و روی آن کار کردند و کم کم به مرور زمان ریشهاش را کندن، و این نه واجب است بلکه همۀ بزرگان میگویند از أوجب واجبات است. همۀ شما که الان اینجا نشستید دلتان پر میزند که ای کاش من الان در مسجدالحرام طواف میکردم. همۀ شما دلتان پر میزند که ای کاش شب جمعه در حرم حسین (ع) بودم. خیلی ثواب دارد و دل همه پر میزند و همه مشتاقند، اما بالاتر از این طواف چیست؟ خودسازی و تهذیب نفس. بالاتر از این زیارت امام حسین(ع) چه چیزی است؟ خودسازی و تهذیب نفس. شما نمیتوانید در اسلام یک ثوابی پیدا کنید که آن ثواب برتر از خودسازی باشد. همۀ شما میدانید نماز افضل اعمال است و پایۀ دین است و ستون دین است. آدم بی نماز جهنمی است و مورد شفاعت واقع نمیشود، آدم با نماز به درجات بالایی میرسد و بالاخره أوجب واجبات نماز است. نماز جماعتش لاأقل هر رکعتی اگر یک زن و شوهر به هم أقتدا کنند، دو نفر، لاأقل هر رکعتی ثواب صد و پنجاه رکعت دارد. اگر ده نفر یک نماز جماعت تشکیل دهند، فقها در رسالهها نوشتند و همهشان در رسالهها دارند که اگر همۀ جن و انس و ملائکه نویسنده شوند، همۀ چوبها قلم شوند، همه چیز کاغذ شوند، نمیتوانند ثواب یک رکعت از این نماز جماعت را بنویسند. این روایت است و معنایش هم اقرار نیست بلکه تأکید است. یعنی ثواب نماز جماعت را به غیر از خدا و آن کسانی که علمشان مرهون علم خدا و وابستۀ به علم خداست، کسی ثوابش را نمیداند. اما از من بپرسند و نه از من بلکه از علمای علم اخلاق و از بزرگان و از مراجع بپرسند، آیا تهذیب نفس ثوابش بیشتر است یا این نماز جماعت؟ همه میگویند تهذیب نفس، خودسازی. انسان با حسادت مبارزه کند. انسان با تکبر مبارزه کند و با پول پرستی و ریاست طلبی مبارزه کند. و با خودمحوری و خوخواهی و امثال اینها مبارزه کند. به جوانها بگویم، یکی و دو تا هم نیست، چهل صفت رذیله در کُمون ذات ماست. چهل تا رذالت در عمق جان ماست. و ما باید به مرور زمان لاأقل شبانه روز یک ساعت یا دو ساعت مربوط به این تهذیب نفس کار کنیم. معمولاً کار نمیشود. چه خواص و چه عوام، چه بیسوادها و چه باسوادها، چه آن کسانی که سروکار با مسجد و منبر و محراب دارند، حتی چه روحانیت. راستی راجع به این درد که درمانش مشکل است، راجع به این رذالت که از هر چیزی بدتر است. به قول قرآن میفرماید: إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لا يَعْقِلُون(سوره مبارکه آیه 22)؛. پست تر از هر جنبدهای آن کسی است که عقل دارد و تعقل ندارد و فکر دارد و تفکر ندارد. لذا باید روی این صفات رذیله فکر کرد. ممکن است در حال عادی خیلی ضرر نزند اما مهیاست تا اینکه امتحان بیاید و مهیاست تا اینکه یک فرصتی جلو بیاید و کار خودش را بکند. بلعم باعورا می شود، عمر سعد میشود، عمر و عاص میشود، نه اینها که در تاریخ آمده از باب نمونه است و الاّ اگر صفت رذیله فرصتی پیدا کند انسان را بدبخت میکند. باید صفت رذیله نتواند در فرصتها کاری کند و الاّ در فرصتها آن جلو میآید و کارش خودش را میکند. از همۀ شما تقاضا دارم مخصوصاً جوانها، اولاً بدانید صفت رذیله دارید، نمیشود کسی بگوید که من مهذّب شدم، نه آنکه عمر خون جگر میخواهد. بدانید صفت رذیله دارید و بدانید خیلی خطرناک است. در فرصتها انسان را بیچاره میکند و انسان را بدبخت میکند. بدانید اگر العیاذبالله به دنبال رفعش نباشید، او شما را بدبخت میکند. و أوجب واجبات برای همه و همه این قضیۀ خودسازی و این قضیۀ تهذیب نفس است و الاّ اگر رهایش کنیم و بی تفاوت باشیم باید بدانیم که انسان را رو به سقوط میرود و سقوطش هم عجیب است. اگر ما برای این قضیۀ امشبمان هیچ روایتی و هیچ دلیلی نداشتیم جز همین دو آیه که خواندم، که آیۀ اول خدا به پیغمبر اکرم میگوید یا رسول الله اصلاً آمدید برای تهذیب نفس. خدا چند جا منت به سر انسانها میگذارد در اینجا منت هم میگذارد و در آیۀ دیگر میفرماید: لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَة(سوره مبارکه آل عمران، آیه 164)؛. خدا منت گذاشته است، پیامبری مثل پیامبر خاتم و کتابی مثل قرآن فرستاده است برای اینکه مرد خودسازی کنند و برای اینکه پیغمبر اکرم و قرآن مردم را مهذب کنند یعنی مردم زیر نظر قرآن و زیر نظر اسلام عزیز جداً کار کنند تا مهذب شوند. معنای مهذب هم اینست که درخت رذالت را از دل بکنند و درخت فضیلت به جای آن فرض کنند و بارور کنند و از میوۀ آن هم خود و هم دیگران استفاده کنند. آن سورۀ والشمس را من عقیده داریم که همه و مخصوصاً جوانها صبح به صبح بخوانند و تلقین کنند و برای خودشان معنا کنند و بالاخره بعد از یازده تا قسم، قد أفلح من زکّاها و قد خاب من دساها. رستگاری فقط و فقط از آن کسی است که مهذّب باشد و بدبخت و شقی است آن کسی که صفت رذیلهای بر او حکمفرما باشد. این صفات رذیله در سقوط انسان تفاوت هم ندارد. اگر یک صفت رذیله باشد و فرصتی دستش بیاید، انسان را بدبخت میکند و انسان را به خاک سیاه مینشاند، ناگهان دم مرگ است و میبیند که صفات رذیله او را از همه چیز بازداشته است و دیگر هرچه هم داد بزند که رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّي أَعْمَلُ صالِحاً فِيما تَرَكْت؛، خطاب میشود کلاّ وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى يَوْمِ يُبْعَثُون(سوره مبارکه مؤمنون آیات 99-100).
بحث ناقص است ان شاء الله هفتۀ آینده مقداری دربارهاش صحبت میکنم.
نسئلک اللهم و ندعوک باسمک العظیم الاعظم الاعز الاجل الاکرم بحق الحسین و عیاله بحق الحسین و اخته زینب یا الله
یا الله یا رحمن یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلوبنا علی دینک.