شماره درس: 8
تاريخ درس: ۱۳۹۰/۲/۸
متن درس:
أعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام علی خیر خلقه اشرف بریة ابوالقاسم محمّد
صلّی الله علیه و علی آله الطیبین الطاهرین و علی جمیع الأنبیاء و المرسلین سِیّما بقیة الله فی الارضین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین
شب جمعه متعلق به قطب عالم امکان و محور عالم وجود و واسطۀ بین غیب و شهود یعنی حضرت ولی عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف) است. اظهار ارادت کنید خدمت آقا با سه صلوات.
بحث ما دربارۀ یک امر مهمی بود، مخصوصاً برای جوانها. بحث این بود که بعضی چیزها موجب سقوط انسان است و انسان را زمینگیر میکند و انسان را فلج میکند و خیر دنیا و آخرت را از انسان میگیرد. نمیگذارد انسان صعود کند و نمیگذارد انسان آن حرکت استکمالیاش را پی گیری کند. چند چیز را نشان دادم.
بحث امشبمان دربارۀ یک امر خیلی مهم است. مخصوصاً برای جوانها و مخصوصاً متأسفانه یک درد بی درمانی برای جوانها شده است و آن قضیۀ دوستیابی است. از نظر قرآن رفیق بد، انسان را بدبخت میکند، و چیزی به اندازۀ این دوستیابی، رفیق بد، در میان رذایل یا نداریم و یا کم داریم. اولاً جوانها توجه کنند دو سوره در قرآن است، آن دو سورۀ آخر قرآن که به آن معوذتین میگویند. یعنی پناه میبریم به خدا از چیزهایی که موجب سقوط ماست. یک نکتۀ دقیقی در این دو سوره هست. در سورۀ اول یک دفعه پناه به خدا برده میشود، اما از سه چهار چیز خیلی مهم.
بسم اله الرحمن الرحیم
قل أعوذ برب الفلق * من شرّ ما خلق* پناه میبرم به خدا از شر مخلوقات، از شر آدمهای شرور و از شر استکبار جهانی و از شر ظالم.
و من شرّ غاسقٍ اذا وقب. پناه میبرم به خدا در آن وقتی که غریزۀ جنسی تحریک شود. به اندازهای مهم است که یوسف پیغمبر میفرماید که: وَ إِلَّا تَصْرِفْ عَنِّي كَيْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَيْهِنَّ وَ أَكُنْ مِنَ الْجاهِلِين(سوره مبارکه یوسف، آیه 33)؛ اگر تو یاری نکرده بودی من هم رفته بودم. از این دو. سه، و من شرّ نفاثات فی العُقَد، پناه میبرم به خدا در وقتی که زن وسوسه کند. مثلاً زن از نظر طبیعی، غیرطبیعی باشد و حجاب بد داشته باشد اما محرک هم باشد. آخرش هم، و من حاسدٍ اذا حسد، پناه میبرم به تو از شرّ حسود. آن حسادتی که اگر گل کند، عالم را آتش میزند. چهار چیز که خیلی مهم است اما قرآن دستوری که داده است یک مرتبه پناه به خدا، قل أعوذ برب الفلق، یعنی خدایا پناه میبرم به تو از این چهار چیز خیلی شرور و خیلی مهم. اما در سورۀ دوم، دو سه مرتبه پناه برده شده به خدا از یک چیز.
بسم الله الرحمن الرحیم
قل أعوذ برب النّاس* ملک النّاس * اله الناس* من شرّالوسواس الخنّاس* الذی یوسوس فی صدور الناس* من الجنة و الناس، خدایا پناه میبرم به تو، خدا پناه میبرم به تو، خدا پناه میبرم به تو، از وقتی که رفیق بد وسوسه کند. آن القاءات رفیق بد در دل من صحنه ایجاد کند برای گناه. قرآن میفرماید شیطان انسی باشد یا شیطان جنی. چهار مرتبه پناه میبرد به خدا از شیطان، شیطان انسی یا شیطان جنی، از ابلس یا از رفیق بد.
در این دو سوره با این نکتهای که گفتم به ما میفهماند که رفیق بد در زندگی خیلی انسان را به سقوط میکشاند، چنانچه رفیق خوب هم خیلی موجب ترقّی انسان میشود. در این باره شعرها گفته شده و این شعری که گفته شده انصافاً شعر خوبی است برای جوانها و اینکه رفیق بد از مار بدتر است. برای اینکه مار فقط انسان را میکشد. اما رفیق بد، هم انسان را میکشد و به سقوط میکشاند و بدبختی نظیر رفیق بد و یک آدم معتاد درست میکند و هم با دین انسان کار دارد. این مصیبت بزرگی که ما الان داریم به نم اعتیاد، از رفیق بد پیدا شده است. رفیق بد است و ناگهان میبینیم یک جوان فوق العاده خوب و متدین و با نشاط و درس خوان و از نظر نسب و خانواده بسیار بالا، اما چند روزی با رفیق بد، ناگهان معتاد میشود. یعنی میشود یک مردۀ متحرک که اگر بمیرد خیلی بهتر است. یک جوان بمیرد، تصادف کند و زیر ماشین برود و یا غرق شود و یا معتاد شود. اگر تصادف کند برایش گریه میکنند و عزاداری میکنند و پدر و مادرش همیشه به یادش هستند و رفقایش همه به یادش هستند. اما اگر این معتاد شود همه از او متنفّرند. هم خدا از او متنفر است برای اینکه اعتیاد حرام است. یک کسی معتاد باشد و مواد مخدر استعمال کند گناه است و گناهش خیلی بزرگ است. اما فقط گناه که نیست، بی نمازیها و بی روزهایها و حتی دزدیها و شرارتها، از همین اعتیاد درست میشود و آدمکشیها برای اینکه یک شبش را اداره کند. این از کجا درست میشود؟ از رفیق بد. و به راستی از مار و از اژدها بدتر، رفیق بد است. از شیطان جنی هم خیلی بدتر است. معمولاً ابلیس در قرآن زیاد آمده و خدا هم دو سه جا تذکر داده و هم خود شیطان تذکر داده و هم خدا، اینکه ما تا نرویم زیر پرچم شیطان، شیطان کاری با ما ندارد و این ماییم که زیر پرچم شیطان میرویم. إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُون. آن کسانی که زیر پرچم خدا هستند، شیطان با آنها کار ندارد و کاربرد ندارد. پس چه وقت شیطان کاربرد دارد؟ وقتی ما زیر پرچمش برویم. إِنَّما سُلْطانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَه؛ در آن وقتی که ما برویم زیر پرچمش، فقط کاری که میتواند بکند این است که وسوسه کند. اما رفیق بد از این شیطان خیلی بدتر است. معمولاً این کسانی که معتاد میشوند، یک ذلتی برای خودشان و یک آبروریزی برای خانوادهشان و بلکه موجب ذلت برای وطنشان. این اعتیاد الان یک عیب و ننگی شده برای جمهوری اسلامی. رفیق بد معمولاً به دنبالش میآید. این دنبال او نمیرود بلکه او دنبال این میآید و طولی هم نمیکشد که ناگهان سقوط میکند و چه سقوطی، إِنَّ الْمُنافِقِين فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّار(سوره مبارکه نساء، آیه 145)؛ به راستی این از هر منافقی هم برای سقوطش بالاتر میشود. بله اگر انسان بتواند رفیق خوب پیدا کند، علمای علم اخلاق روی این خیلی پافشاری دارند. من در کلمات بزرگان، نظیر مرحوم قاضی، مرحوم کربلائی، مرحوم محقق همدانی، دیدهام که اگر انسان نصف عمرش را صرف کند که یک رفیق خوب پیدا کند، سزاوار است. حتی بعضی از آنها میگویند نه، اگر انسان یک عمر صرف کند یک رفیق خوب پیدا کند باز هم ارزش دارد. دنبال رفیق خوب که متأسفانه کم هم هست. یک رفیقی که غیبت نکند و تهمت نزند و شایعهپراکنی نکند، انسان را به اعتیاد نکشاند، انسان را به گناه نکشاند، انسان را به مجالس لهو و لعب نکشاد و انسان را به مسجد بکشاند و پای منبر خوب بکشاند و بالاخره مواظب باشد که این سقوط نکند. این رفیق خیلی ارزش دارد اما بسیار کم است. همیشه کم بوده است مخصوصاً الان. و جوانها باید مواظب این خطر باشند. این قضیۀ دوستیابی که الان پیدا شده خیلی گناهش بزرگ است. یک زنی یک دوست داشته باشد ولو این دوست را هم نبیند، با این موبالهای لعنتی. به راستی این موبالهای لعنتی چه دردسری شده برای زن و برای مرد، مخصوصاً برای جوانها. ناگهان میبینیم که کم توجهی یک خانم شوهردار و بچه دار و وضع خوب و زندگی آبرودار و خوب، ناگهان دو سه تا تلفن، از یک کسی که از اراذل و اوباش است و دزد ناموس است و دزد آبروست. خانم رفیق پیدا میکند. گناهش مثل زنادادن و زنا کردن است. گناهش خیلی بزرگ است و قرآن اسمش را میگذارد خُدن. میفرماید زن شایسته آنست که زنا نمیدهد، دوست نامحرم هم ندارد. صالحین غیر مُسافحین و لا متخذین أخدان، صالحات غیر مُسافحات و لا متخذات أخدان. مرد شایسته آنست که زنا نمیکند و دوست نامحرم هم ندارد. زن شایسته آنست که زنا نمیدهد و دوست نامحرم هم ندارد. نمیشود که خانم با موبایلش بازی کند به معنای دوستیابی و این مصیبت الان یک مصیبت بزرگی برای زن و مرد شده است. یک مصیبت بزرگی برای جوانها، چه زن و چه مرد. متأسفانه هرچه که استعداد و علم و اینهایش بیشتر، موبایلهای لعنتی این را بیشتر بدبخت و بیچاره میکند. اینها زشت است که من بگویم آنهم در درس اخلاق. یک دبیرستان همینجا آمارگیری کردند پنجاه و چهارنفر بودند و پنجاه نفر این دخترها رفیق داشتند. باید خون گریه کرد. آموزش و پرورش باید خون گریه کند که دبیرستانش رسیده به اینجا که پنجاه نفر از پنجاه و چهار نفر، رفیق ناباب دارد و رفیق نامحرم دارد. دختر خانمی که وضعش این باشد نمیتواند شوهرداری کند و نمیتواند یک مادر خوب و یک مادر شایسته برای بچهاش باشد. معلوم است که وقتی دبیرستانش چنین شد، دانشگاهش بدتر است. و میرسد به آنجا که زیاد است که شوهر کرده اما باز هم رفیق دارد. پناه بر خدا، یعنی باز هم جهنم را گرفته و میرود. یک چیزی که خانمها باید توجه کنند و مردها هم باید توجه کنند، اثر وضعی زن شوهردار اینست که اگر زنا بدهد رسوا میشود. مثل اینکه خدا قسم خورده است که زن شوهردار را اگر زنا بدهد، رسوا کند. مرد زن دار هم همین است، مثل اینکه خدا تعهد کرده است که مرد زن دار و مردی که میتواند از طریق زنش غریزۀ جنسیاش را ارضا کند و یا زن میتواند از طریق شوهر غریزۀ جنسیاش را ارضاء کند، برود دنبال رفیق بد، مثل اینکه خدا تعهد کرده که این را رسوا کند. ناگهان میبینیم که یک لحظه هوسرانی، نه یک عمر پشیمانی برای خودش، بلکه یک عمر پشیمانی برای دو طایفه. در اثر چه چیز؟ روایات ما میگوید در اثر یک نگاه یا در اثر یک صحبت بیجا. قرآن راجع به نگاه آلوده همین را میفرماید، راجع به اختلاط بین زن و مرد همین را میفرماید و راجع به حرفهای بیجا همین را میفرماید که یک نگاه بیجا، ناگهان کم کم میرسد به آنجا که نباید برسد. اول یک حرف است اما این حرف کم کم به جای بدی میرسد. اول یک نگاه شهوت آمیز است ام این نگاه شهوت آمیز به جای بد میرسد یا اول یک اختلاط است و یا یک ساعت نشستن در پارک است، اما این اختلاط ناگهان دو طایفه را بی آبرو میکند. من زیاد سراغ دارم که پدر دغ کرد و مرد و مادر دغ کرد و مرد به خاطر اینکه دخترش رسوا شد. این دختر چرا رسوا شد؟ همین که قرآن میفرماید که خانم تو باید شایسته باشی، تو باید مادر باشی برای بچههایی که این بچهها امتیاز داشته باشند و این بچهها افتخار برای وطنشان و افتخار برای جمهوری اسلامی باشند. صالح و شایسته، و تو خانم صالح و شایسته اگر رفیق پیدا کنی دیگر نمیتوانی یک مادر باشی و هم و غم تو همین رفیق است. خیلیها را من سراغ دارم که این دیوانه میشود برای خاطر فکر روی فکر و غم و غصه و غم و غصۀ چه چیز؟ یک عمر هوسرانی. از اول شب تا به صبح یادش نمیرود یک لحظه هوسرانی میخواهد، معلوم است که این یک آن هوسرانی ناگهان این را میرساند به اینکه نه ضعف عصب بلکه حسابی خُل است و در فکر آن جوان است و یا پسر در فکر آن دختر است یعنی فکرهای خُل آمیز یعنی فکرهایی که خود فکرش هم گناه است. از گناهانی که پروردگار عالم مینویسد، همین گناههای اینطوری است. یک خانم به فکر یک نامحرم، به طوری که از شوهرش منصرف شود و به فکر یک جوان باشد، یا آن جوان از زنش منصرف شود و به فکر یک زن نامحرم باشد. این بی غیرتی است و این بی عفتی است و همۀ اینها از کجا پیدا میشود؟ از رفیق بد.
گفتم خدا لعنت کند این موبایلها را، که ای کاش موبایل اصلاً در ایران نبود، چقدر عالی بود. حالا دو سه سال قبل که نبود مثل تاجرها نمیتوانستند تجارت کنند، یا مردم نمیتوانستند کارهایشان را انجام بدهند؟. موبایل در وقتی خوب است که مفید باشد، اما موبایلی که موجب دوستیابی باشد، الان صد هشتاد در موبایلها گناه هست پس نباید بگوییم موبایل لعنتی. حال چه باید کرد؟ زنها و مخصوصاً مردها باید عفت داشته باشند. این عفت چیز خوبی است. اگر راستی به قول روانشناسان، عفت و عصمت را مجسم کند، باید یک خانم شود. خانم یعنی مجسمۀ عفت. دوستیابیهایش این تجسم عفت را از او میگیرد. بالاترین افتخار و بالاترین نعمتها برای خانم عفتش است و به واسطۀ این دوستیابیها عفتش از بین میرود. و یا یک چیزی بالاتر از اینها. روایت داریم که حضرت آدم، جبرئیل آمد و سه چیز برایش آورد، یکی حیا و یکی عقل و یکی دین و گفت یکی از اینها را انتخاب کن. گفت من حیا را انتخاب میکنم. بعد آن دین و عقل ماندند. جبرئیل به حضرت آدم گفت برای اینکه هرکه حیا دارد هم دین دارد و هم عقل دارد و اما آدم بی حیا نه دین دارد و نه عقل دارد. به راستی این دخترها که حیایشان رفته یک دیوانهاند. در کوچه اگر به طرز راه رفتنش نگاه کنند میبینند یک دیوانه راه میرود. وضع نکتب باری است و چه شده؟ عفتش را بردند. یکی از کارهای زشتی که استکبار جهانی با ما کرده اینست که حیا را از زنها برده است. حیا را از جوانها و پسرها برده است. وقتی بی حیا شدند، عقل ندارند و وقتی بی حیا شدند دین ندارند، یعنی دین و عقلشان نمیتواند کار کند. آن حیاست که اگر نباشد، این یک دیوانه و یک بی دین است. حاضر است همه چیز فدای دوست شود. همۀ ما و پیرمردها هم همینطورند و من زیاد سراغ دارم که پیرمرد متدین بوده و سر و کار با مسجد داشته و سر و کار با روحانیت داشته اما یک رفیق بد پیدا کرده و مرتب القاء و القاء و به روحانیت بدبین شده. و دیگر وقتی به روحانیت بدبین شود شیطان مسجد را هم از او میگیرد و خمس دادن را هم از او میگیرد و احترام روحانیت را هم از او میگیرد و با کمال شهامت به روحانیت تهمت میزند حتی به مراجع تقلید. اینها از کجا پیدا شد؟ یک رفیق بد. پیرمرد است و پایش لب گور است اما دینش را نمیتواند ببرد. در روایت هم داریم که اگر سر و کار با روحانیت و سر و کار با مسجد نباشد، یخرجون من الدنیا بلا ایمان. نمیتواند ایمانش را ببرد. پیر و جوان، فاضل و غیرفاضل و دانشگاهی و دبیرستانی و کاسب و همه و همه باید مواظب باشند و بدانند که این رفیق بد از هر اژدهایی بدتر است و از ماری بدتر است. اما میبینیم که رفیق بد نفوذ کرده در طلبه و طلبه حسابی مقدس و درس خوان و متدین بوده و نماز شب خوان بوده اما حالا کارش به اینجا رسیده که نماز شب را که موفق نمیشود و نماز اول وقتش و نماز جماعتش هم از بین رفته و مینشیند یک ساعت دو ساعت با یک رفیق بد جلسه دارد. و جلسه غیبت و تهمت و شایعه و توهین. خوب معلوم است که این دیگر رستگار نخواهد شد. مگر میشود که یک طلبه تقوا نداشته باشد و به جایی برسد، محال است و ممکن نیست که طلبه تقوا نداشته باشد و به جایی برسد. حتی اگر طلبه عالم شود و مجتهد شود اما تقوا نداشته باشد، همان اجتهادش برایش وزر وبال میشود. و همان اجتهادش مضرّ از برای مردم میشود. عالم بی عمل، یک ضررش همین است که علمش مضرّ برای اجتماع است. منبر میرود و منبرش خوب و عالیست و جاذبه دارد اما ناگهان در وسط منبر به جمهوری اسلامی توهین میکند و بالاتر. و خیال میکند عبادت هم کرده. بعضیها اینطوری هستند و جهل مرکب است. کار بد میکند و خیال میکند این کار، کار خوبی هم است. قرآن میفرماید: قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمالًا. الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ هُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعا؛ میفرماید میخواهی یک بدبخت نشانت دهم، بدبخت تر از همه چیز و ورشکسته ترین مردم. قرآن نشان میدهد و میگوید آن کسی که کار بد میکند و خیال میکند کار خوبی است. میرسد به آنجا که چادر برایش ضد ارزش میشود. این از کجا پیدا شد. سال اول انقلاب یک بی چادر در تمام ایران نبود. چه شد که الان چادر در میان این خانمها، به قول خودشان دِمُده شده و ضد ارزش شده. چادر، آنهم مربوط به زهرا، و آنهم قرآن میگوید این چادر علامت عفت تو و علامت شخصیت تو. این چادرها را سرت کن و این چادر علامت شخصیت تو. يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِّأَزْوَاجِكَ وَ بَنَاتِكَ وَ نِسَاء الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِن جَلَابِيبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَى أَن یُعرفن فلا یؤذین(سوره مبارکه احزاب، آیه 59)؛یا رسول الله به همۀ زنها بگو چادر سر کنید و رو هم بگیرید، علامت شخصیت این چادر و این روگرفتن شماست. رفیق بد، این شخصیت را از خانمها گرفته. و رسیده به اینجا که در دبیرستانهای ما و در دانشگاههای ما، به راستی نه اینکه چادر ضد ارزش شده بلکه این حجاب اسلامی هم که مشهور شده، این هم ضد ارزش شده است. حتماً باید پُکُل داشته باشند. حتماً باید به جاهای بدبد رسیده باشند. اینها از کجا پیدا شد؟ رفیق بد و حرفهای ناهنجار شنیدن از آدمهای ناهنجار. همۀ ما باید مواظب باشیم. یک آیهای در قرآن است و من این آیه را بخوانم و مطلب را تمام کنم. آیه انصافاً کمر شکن است.
میفرماید بعضیها میآیند به صف محشر، به اندازهای پشیمان است که پشت دستش را میگزد، دیدید بعضیها که آبرویشان رفته لب میگزد. قرآن میگوید این پشت دست میگزد از بس پشیمان است. و میگوید ای وای بر من. دیدی رفیق بد چه به سرم آورد. دیدی که رفیق بد مرا طوری کرد که رفتم زیر پرچم شیطان. این مرتب کاشکی کاشکی میکند، اما چیزی که به راستی کم انسان را میشکند اینجاست که به جای اینکه پیغمبر اکرم (ص) شفاعت این را بکند، پیغمبر اکرم (ص) به این نفرین میکند. وَ يَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلى يَدَيْهِ يَقُولُ يا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلا(سوره فرقان، آیه 27). ای کاش با منبر و محراب، با روحانیت و با آدمهای خوب و با آدمهای خوب سر و کار داشتم. يا وَيْلَتى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَلِيلًا؛ ای وای بر من کاش این رفیق بد را نداشتم. یا وَيْلَتى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَلِيلًا؛ لَقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جاءَنِي. من سر و کار با قرآن داشتم و رفیق بد مرا برد. أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جاءَنِي وَ كانَ الشَّيْطانُ لِلْإِنْسانِ خَذُولا. من خیال میکنم شیطان در اینجا همان شیطان انسی باشد. قرآن میفرماید ببین شیطان انسی این را به سقوط کشاند و گمراهش کرد. تا اینجا، این درد و دل این و پشت دست گزیدن و ای کاش و وای بر من و اینها، اما قرآن بعد میفرماید: وَ قالَ الرَّسُولُ يا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورا(سوره مبارکه فرقان، آیه 30)؛ خدایا اینها پا گذاشتند روی قرآن من و به آیات حجاب عمل نکردند و به آیاتی که مربوط به انسانیت بود عمل نکردند، خدایا قرآن را زیر پا گذاشتند و رفیق بد گرفتن و شیطان گرفتند، شیطان انسی و شیطان جنی، خدایا بازخواست مرا از این مردم بکن. در روایت میخوانیم که: ویلٌ لِمَن کان شُفعائهُ خصمائَه. وای بر کسی که در روز قیامت شفیع او خصم او باشد.
نسئلک اللّهم و ندعوک باسمک العظیم الاعظم الاعز الأجل الأکرم بدم المظلوم،
بحق الفاطمه ، یا الله
یا الله یا رحمن یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلوبنا علی دینک.