شماره درس: 9
تاريخ درس: ۱۳۹۰/۲/۲۲
متن درس:
أعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و الصلوة و السلام علی خیر خلقه اشرف بریة ابوالقاسم محمّد
صلّی الله علیه و علی آله الطیبین الطاهرین و علی جمیع الأنبیاء و المرسلین سِیّما بقیة الله فی الأرضین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین
شب جمعه متعلق به قطب عالم امکان و محور عالم وجود و واسطۀ بین غیب و شهود یعنی حضرت ولی عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف) است. اظهار ارادت کنید خدمت آقا با سه صلوات.
بحث ما دربارۀ اینست که چه چیزهایی انسان را به سقوط میکشاند و موجب بدبختی در دنیا و آخرت است و موجب ذلت و آبروریزی در دنیا و آخرت است. در این باره چیزهایی را نشان دادم. بحث امشب یکی از آن چیزهاست که انسان را به سقوط میکشاند و بحث امشب، بحث مهمی هم هست. بحث روز هم هست. یکی از چیزهایی که انسان، جامعه و خانواده را به سقوط میکشد، ناامنی است. به عکسش اگر امنیت در اجتماع و امنیت در خانواده حکمفرما باشد، این جامعه رو به سلامت است، این جامعه اقتضای رسیدن به خیلی جاها را دارد. به عکسش اگر نامنی در خانواده و در جامعه و در فرد حکمفرما باشد، این جامعه، این خانواده و این فرد، رو به سقوط است، آنهم چه سقوطی.
قرآن شریف روی این کلمۀ امنیت و ناامنی، خیلی پافشاری دارد. قرآن ملتی را که امنیت داشته باشد، مورد تأیید قرار داده است و یکی از نعمتهای بزرگ را برای آن ملت همین امنیت قرار داده است. وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْيَةً كانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتِيها رِزْقُها رَغَداً مِنْ كُلِّ مَكانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذاقَهَا اللَّهُ لِباسَ الْجُوعِ وَ الْخَوْفِ بِما كانُوا يَصْنَعُون(سوره مبارکه نحل، آیه 112) یا رسول الله مثال بزن یک ملتی در رفاه و در آسایش بودند، یک ملتی سعادت دنیا و آخرت داشتند، به خاطر دو چیز. یک ـ امنیت داشتند. دو ـ اقتصاد سالم داشتند. اما گناه کردند. در اثر آن گناه امنیت رفت و ناامنی آمد و اقتصاد رفت و بدبختی و اقتصاد مریض و فقر آمد. بعد قرآن هم میفرماید که دست خود این ملت بود. اگر امنیت داشت و اگر اقتصاد سالم داشت، خود برای خود ایجاد کرده بود و اگر ناامنی داشت و اگر فقر و فلاکت داشت، این را هم خود برای خود ایجاد کرده بود. تقصیر خدا نیست بلکه تقصیر خودشان است. بما کانوا یصنعون.
میبینید که در این آیه سعادت ملت را در امنیت قرار دادهاند. دوش به دوش ملت و دوش به دوش اقتصاد سالم، امنیت را قرار دادند. بعد هم دوش به دوش اقتصاد ناسالم، فقر و فلاکت و ناامنی را قرار دادند. بالاترین بلا برای یک جامعه ناامنی است. و بالاترین نعمت برای یک جامعه امنیت است. قرآن آن کسانی که نا امنی در جامعه ایجاد کنند، فوق العاده عذاب برای او قرار داده است. شاید در قرآن از نظر عذاب، آیهای بالاتر از این آیه نداشته باشیم. در سورۀ مائده میفرماید: إِنَّما جَزاءُ الَّذِينَ يُحارِبُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَساداً أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْض؛ آن کسانی که در جامعه ناامنی ایجاد کنند، اینها جنگ با خدا و جنگ با پیغمبر میکنند و باید اینها را نیست کرد. بعد هم در اعدامش میفرماید که حاکم شرع هرطور که صلاح بداند. اگر صلاح بداند آنها را اعدام میکند و اگر صلاح بداند آنها را به دار میکشد برای تنبه دیگران و اگر صلاح بداند دست و پای آنها را قطع میکند و اگر هم ناامنیشان کم باشد آنها را تبعید میکند. بعد هم در آخر آیه میفرماید: انّ الله غفورٌ رحیم. خیال نکنید خشن است، بلکه امنیت و ناامنی خیلی اهمیت دارد. برای اینکه آن افرادی که ناامنی ایجاد کنند، مستوجب این عذاب مهم هستند. به خاطر اینکه ناامنی در جامعه ایجاد نشود، ما این عذاب دردناک را برایش قرار دادیم. گفتم نظیر آیه در قرآن خیلی کم است که اینقدر کیفر بالا باشد و از همین کیفر بالا پی میبریم که این امنیت و ناامنی در اجتماع فوق العاده اهمیت دارد. آن کسانی که امنیت در اجتماع ایجاد کنند، ثواب بالا دارد و آن کسانی که ناامنی در اجتماع ایجاد کنند، گناه بالا دارد. لذا در همین آیه میفرماید این کیفری که الان گفتیم، مربوط به دنیایش است. و لهم فی الآخرة عذابٌ عظیم. در آخرت عذاب بزرگی دامنگیر این میشود که در جامعه ناامنی ایجاد کرده است. امنیت منقسم میشود به اقسامی، که اگر ملتی این اقسام امنیت را داشته باشد، آن ملت سرفراز است و سعادت دنیا و آخرت دارد و اگر ملتی این اقسام را و یا یکی از آنها را نداشته باشد، آن ملت ذلیل و خار و بدبخت است.
قسمت اول ـ امنیت ظاهری ـ یعنی مردم اضطراب و وحشت در زندگی نداشته باشند و بتوانند سالم بخوابند و بتوانند سالم زندگی کنند و بدون وحشت بتوانند مسافرت کنند که در روایات میخوانیم در زمان ظهور امام زمان این امنیت، سرتاسر دنیا را میگیرد و بعد در روایت مثال زده که به اندازهای امنیت در جهان حکمفرماست که یک خانم میتواند جواهرها را روی سر بگذارد و از کوفه به شام رود و هیچکس متعرض این خانم نشود و مالش محفوظ باشد و عرض و ناموسش محفوظ باشد. و در روایات میخوانیم نعمتان مجهولتان الصحة و الامان. دو چیز مجهول است که العیاذبالله وقتی نباشد قدرش معلوم میشود. یکی صحت و سلامتی و یکی امنیت. آن ملتی که امنیت ظاهری دارد، نمیداند چه نعمت بزرگی برایش است، در وقتی که یک ناامنی برایش جلو بیاید، آنوقت میفهمد که چه نعمت بالایی داشته است. الحمدلله این امنیت را الان داریم. البته نه آنطور که اسلام میخواهد و نه آنطور که در زمان آقا امام زمان میآید، اما علی کل حالٍ این امنیت ظاهری الان هست. مردم در رفاهند و شب در خانه بدون ترس میخوابند. روز سر کارشان هستند و در اداره یا بازارشان سر کارشان هستند، بدون وحشت و بدون اضطراب. و بالاخره کارش را میکند بدون اینکه اضطراب خاطری و یا بدون اینکه ترسی داشته باشد. خیلی باید شکر کنیم که الحمدلله این امنیت را داریم. امنیت مهمتر از این امنیت که قرآن روی آن خیلی پافشاری دارد، امنیت قلب، امنیت دل است. یعنی یک زندگی منهای غم و غصه و یک زندگی منهای اضطراب خاطر. و این زندگی منهای غم و غصه و اضطراب خاطر، خیلی بالاتر از آن امنیت ظاهری است. یک کسی اگر یک غم و غصهای روی دلش باشد، شب نمیتواند بخواند و روز نمیتواند استراحت کند. آن غم و غصه و آن اضطراب خاطر نمیگذارد این راحت باشد. خواب و خوراک از او گرفته میشود و بالاخره یک زندگی پر از تلاطم برای این هست، به این میگویند امنیت دل. متأسفانه این امنیت را نداریم. انسان باید از نظر دل آرام باشد. غم و غصه نداشته باشد و اضطراب خاطر و نگرانی نداشته باشد، و الاّ اگر دل مضطرب باشد، این مرگ تدریجی است نه زندگی. مرگ تدریجی مال چه کسی است؟ آن کسی که آرام دل نیست.
لذا قرآن برای زن و شوهر، همین را میفرماید که اصلاً تشکیل خانواده دادیم برای اینکه اینها امنیت خاطر داشته باشند. یعنی یک زندگی منهای غم و غصه و یک زندگی منهای اضطراب خاطر و یک زندگی منهای نگرانی. و من آیاته أن خلق لکم من أنفسکم أزواجاً لتسکنوا الیها و جعلَ بینکم مودة و رحمة. از الطاف بزرگ خدا اینکه خداوند خلق کرده زن را برای شوهر و شوهر را برای زن، برای اینکه آرامش دل داشته باشند. آن سرّشان که محبت، مودّت است، پروردگار عالم به اینها عنایت کرده تسکنوا الیها. لذا آن خانهای که اختلاف بین زن و شوهر است، این ناامنی دل دارد. دیگر زندگی در این خانه مرگ است. حاضر است مرگ را بخرد و این زندگی را نداشته باشد. آن جامعهای که ملتش پر از غم و غصه و اضطراب خاطر و نگرانی باشد، ناامنی دل دارد و آن ملتی که ناامنی دل داشته باشد، بدتر از آن ملتی است که ناامنی ظاهری داشته باشد. باید بگوییم او بدتر از او و او بدتر او. همه تصدیق میکنید که ناامنی قلب خیلی مهمتر از ناامنی ظاهری است و متأسفانه این ناامنی الان در جامعه هست. حال این فقط مربوط به ایران نیست. وقتی بررسی کنیم، میبینیم دنیا، یک زندگی منهای غم و غصه و اضطراب خاطر و نگرانی دارند. خودکشیها از این اینجا سرچشمه میگیرد. اختلاف بین زن و شوهر و طلاقها از اینجا سرچشمه میگیرد. کشت و کشتارها از اینجا سرچشمه میگیرند و بالاخره یک زندگی غیرانسانی برای آن ملتی که ناامنی دل نداشته باشند. قرآن در یک آیهای در سورۀ انعام این را میفرماید و دوایش را هم میفرماید، که: فَأَيُّ الْفَرِيقَيْنِ أَحَقُّ بِالْأَمْنِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُون؛ چه ملتی امنیت دل دارد؟ میگوید آن ملتی امنیت دل دارد که ایمان به خدا داشته باشد، این زیر بنایش، و روبنایش هم گناه در زندگی آن ملت نباشد. الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَمْ يَلْبِسُوا إِيمانَهُمْ بِظُلْمٍ بعد قرآن تأکید میکند و میفرماید: أُولئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُون. دست عنایت خدا روی سر این ملت و این ملت هدایت شده، یعنی یک ملت به تمام معنا باسعادت. لذا قرآن اولاً امنیت دل را فوقالعاده مهم میداند. ناامنی دل را، یعنی دل انسان پر از غم و غصه و اضطراب خاطر و نگرانی باشد، فوقالعاده بلا میداند. اما میگوید اگر میخواهی این بلا را نداشته باشی، باید مؤمن باشی، این زیربنا و باید متقی باشی، این روبنا. و اگر یک مسلمان متّقی شدی، حتماً یک زندگی سالم از نظر دل داری. یک زندگی منهای غم و غصه و منهای اضطراب خاطر و منهای نگرانی. اما به جوانها بگویم که یک چیزی از آیه استفاده میشود که این کمرشکن است، و آن اینست که آن ملتی که غم و غصه و اضطراب خاطر و نگرانی دارد، این ملت مسلمان نیست. این ملت را خدا، اسلامش را امضاء نکرده است. خداوند اسلام چه کسانی را امضاء میکند؟ آن ملتی که یک زندگی منهای غم و غصه و اضطراب خاطر و نگرانی داشته باشد و اگر هم بخواهد داشته باشد باید مؤمن باشد. اگر دیدی که اضطراب خاطر دارد، پی ببر که مسلمان واقعی نیست و الاّ، الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَمْ يَلْبِسُوا إِيمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُون؛ دست عنایت خدا روی سرش است و حتماً سعادت و امنیت دارد و امنیت دل بالاتر از امنیت ظاهری است. اینهم قسم دوم در امنیت که آن قسم اول مهم است و قسم دوم مهمتر است.
سه ـ امنیت اخلاقی ـ معنای امنیت اخلاقی اینست که جامعۀ ما از نظر عفاف و از نظر حجاب سالم باشد. جامعۀ ما دغدغۀ حجاب و عفاف نداشته باشد. آن جامعهای فساد اخلاقی در آن حکمفرماست، این جامعه امنیت ندارد. چند روز قبل نیروی انتظامی رفته بود پیش مقام معظم رهبری که مقام معظم رهبری یک جملۀ شیرینی گفتند که انصافاً جمله عالیست، فرمودند آن جامعهای سالم است که پدر و مادرها دغدغۀ بچههایشان را نداشته باشند. دخترش را بفرستد به دانشگاه و سالم برگردد. پسرش در اجتماع زندگی کند و او نگرانی این پسر را نداشته باشد. به این میگویند امنیت اخلاقی. متأسفانه این امنیت را نداریم. در اثر اختلاط بین زن و مرد در دانشگاهها و در دبیرستانها، در اثر این بی عفتیها، در اثر این دزدیهای ایمان، در اثر این دزدیهای شرافت و کرامت در میان جامعه. الان خانم نمیداند که امسال چه به سر دخترش میآید. این قضیۀ دوست یابی یعنی ناامنی در اجتماع ما. دختر سالم میرود به دبیرستان و عصر که برمیگردد میبینیم افسرده است. هرچه مادر میپرسد چه خبر است و چه شده، نمیتواند بگوید. عشق یک پسری در دلش آمده و میسوزد و چارهای هم ندارد به غیر از گناه. آقا پسر به جای آنکه افتخار برای پدرش باشد، میبینیم میلولد در عشق دخترها. همین رفیق بازی که الان در جامعۀ ما است یعنی ناامنی. بالاترین ناامنیها همین بی عفتیها و همین رفیق بازیهاست. دختر و پسرمان را نمیدانیم که امسال هریونی میشود یا نه. آیا این پسر را میبرند در مجالس و بلای اعتیاد به سرش میآورند یا نه. بالاتر از اینها نمیدانیم که آیا دانشگاه ما یک پسر مسلمان به تمام معنا تحویل میدهد یا نه. جامعۀ ما الان جوانهای ما را بی دین میکند. اشکال به روحانیت، اشکال به مسجد و محراب، کم کم اشکال به امام زمان و اشکال به اصل دین و اصل قرآن و دشمن هم حسابی کار میکند. بدتر از همۀ اینها، ناامنی اخلاقی در خانه. این ماهوارهها را که برای دختر و پسر تهیه کردید، به غیر از فساد اخلاقی چیزی ندارد. به عبارت دیگر یک ناامنی در خانه به واسطۀ ماهواره است. متأسفانه در رسانههای ما، رادیو و تلویزیون ما، امنیت نیست. بعضی اوقات میبینیم یک فیلمهایی هست که برای دختر و پسر ما چه ناامنی دلی پیدا میشود. این کتابها، این نمایشگاه کتاب، انصافاً یک نعمت بزرگ است اما شما بروید در این نمایشگاه و ببینید که این کتابها از نظر کمیّت خیلی است و چندین میلیون است اما از نظر کیفیت، کیفیت مطلوب ندارد، این طوری نیست، اما میبینیم که در میان این کتابها جوان بَر است. در میان این کتابها، میبینیم که دختر و پسر ما از نظر ایمان سست میشود و از نظر اخلاق فاسد میشود. و این کتاب که باید موجب ترّقی برای این دختر و پسر شود، موجب تنزل برای این دختر و پسر میشود. همۀ اینها در اثر یک چیز است و آن فساد اخلاقی است. هرچه هم داد میزنیم و میگوییم نتیجه نمیگیریم. دولت مقصّر است. باید این فساد اخلاقی را از بین ببرد. دولت باید این دخترهای بی عفت و پسرهای بی عفت را سر جای خود بنشاند. اجتماع باید بی تفاوت راجع به عفاف و حجاب نباشد. چرا بیش از بیست آیه در قرآن راجع به عفاف و حجاب است؟ چرا قرآن چادر میخواهد؟ چرا قرآن روگرفتن میخواهد؟ چرا قرآن میفرماید اختلاط بین زن و مرد باید نباشد. حتی زنها نظیر زنهای پیغمبر، میفرماید زنهای پیغمبر! شما هم باید اختلاط با مردان نامحرم نباشد. حتی اگر چیزی میخواهید داد و ستد کنید از پشت پرده باشد.
وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ ذلک أطهر لکم. علتش را هم میآورد. برای اینکه اگر بی عفتی و اگر بی عصمتی در جامعه آمد، فساد اخلاقی خواه ناخواه امنیت اخلاقی را از بین میبرد. الان ما امنیت اخلاقی در اجتماع نداریم. حتی به اندازۀ آن امنیت ظاهری. الحمدلله امنیت ظاهری خوب است اما امنیت دل نداریم و اما بدتر از این امنیت اخلاقی است که نداریم. الان پدر و مادرها خیلی نگران دخترها و پسرهایشان هستند. کار رسیده به اینجا که اگر آمارگیری کنید و اگر تماشا کنید، میبینید که در دبیرستانهای ما چه خبر است، چه رسد به دانشگاه، یا چه رسد به اجتماع ما. اینها همه و همه باید نباشد، اگر ما امنیت بخوانیم.
آیا امنیت میخواهی یا نه؟ آیا میخواهی پسرت هریونی نشود؟ میخواهی دخترت بی عصمت نشود؟ میخواهی دخترت موجب نشود که آبروی دو طایفه برود؟ میخواهی دخترت العیاذبالله یک دفعه کاری کرده که به غیر آبروریزی دو طایفه نیست؟ اگر اینها را میخواهیم در جامعه نباشد، باید فساد اخلاقی نباشد. اینکه دشمن اینقدر تأکید دارد. الان بیش از پانصد رسانه در دنیا علیه اسلام است. اما علیه اسلامش، اینکه میخواهد به واسطۀ بیعفتیها و بیعصمتیها، جوانهای ما را ببرد. به واسطۀ رفیق بازیها، به واسطۀ جلسات ناباب، دختر و پسر ما را هریونی کند یا لاأقل تریاکی و بافوری کند. به عنوان تفریح، ناگهان شیشه میشود در جان این دختر یا این پسر و نه نابودش میکند، بلکه پدر و مادر را نابود میکند، و همه باید روی این فساد اخلاقی کار کنیم. نیروی انتظامی با پشتوانۀ دولت باید به صحنه بیاید. بحران لازم نیست و حتی تندی کردن هم لازم نیست، چه رسد کتک زدن یا زندانی کردن، بلکه تهدید. دختر و پسر بی عفت رفیق باز بداند که ناظر دارد و بداند که دولت ناظر اوست. دولت حسابی بترساند و وقتی ترساند مسلّم است که همان ترس کار خودش را میکند. قرآن در این باره میفرماید که: وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَيْل تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّكُم ؛ شما در مقابل دشمن باید اسلحه داشته باشید، اما نه جنگ کنید. اسلام با کسی جنگ ندارد. هشتاد و چهار جنگ روی دست پیغمبر گذاشتند، اما پیغمبر با کسی نجنگید. بله در مقابلی که بخواهند با اسلام بجنگند باید جنگید، اما قرآن میفرماید تو باید مسلح باشی، نه برای اینکه به کار بیندازی، بلکه برای اینکه دشمن را بترسانی و این جملۀ ترهبون به عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّكُم به ما میگوید که باید گناهکار در جامعه ناسالم باشد و ترس داشته باشد. اگر گناهکار ترس داشته باشد، قطعاً این بی عفتیها و این بیحجابیها و این جلسات ناباب و این رفیقبازیها به طور کلی از بین میرود. همه باید راجع به این فساد اخلاقی کار کنیم. همه باید بدانیم که ناامنی قسم سوم بدتر از قسم اول و دوم است. همه باید بدانیم که آن ملتی که امنیت نداشته باشد، به هیچ جا نخواهد رسید. بلکه به جایی میرسد که بچههایش میشود زمینگیر یا به جایی میرسد که دختر و پسرش میشود دوست یاب و عشق مجازی در دل این، که بعضی اوقات به دیوانگی میکشاند و بعضی اوقات به بیعفتی و بیعصمتی میکشاند و بعضی اوقات به افسردگی میکشاند که این کمش است و بالاخره پسر و دختری که افسرده باشد، حتماً نمیتواند به جایی برسد. آن دختر نمیتواند مادر خوبی شود و آن پسر نمیتواند فرد مؤثری در اجتماع باشد.
نسئلک اللّهم و ندعوک باسمک العظیم الاعظم الاعز الأجل الأکرم بحق فاطمه
یا الله
یا الله یا رحمن یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلوبنا علی دینک