پنجشنبه 1 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب


شماره درس: 10

تاريخ درس: ۱۳۹۰/۲/۲۹

متن درس:

أعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

 

الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام علی خیر خلقه اشرف بریة ابوالقاسم محمّد

صلّی الله علیه و علی آله الطیبین الطاهرین و علی جمیع الأنبیاء و المرسلین سِیّما بقیة الله فی الأرضین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین

 

شب جمعه متعلق به قطب عالم امکان و محور عالم وجود و واسطۀ بین غیب و شهود یعنی حضرت ولی عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف) است. اظهار ارادت کنید خدمت آقا با سه صلوات.

 

بحث این چند جلسۀ ما دربارۀ یک امر مهمی بود که همه مخصوصاً جوانها باید به آن توجه داشته باشند. بحث ما این بود که چند چیز است که حامل سقوط انسان است و انسان را به شقاقت می­کشاند و نمی­گذارد که انسان سعادتمند شود. لذا باید این چند چیز در زندگی ما نباشد. بعضی از آنها را در جلسات قبل تذکر دادم. بحث امشبمان دربارۀ یک امر فوق العاده مهم است که متأسفانه مشهور در میان مرده شده است و آن زندگی تجملی گرایی، زندگی مصرفی و زندگی توأم با اسراف و تبذیر است. امیرالمؤمنین (ع) در نهج البلاغه می­فرماید این زندگی انسان را به سقوط می­کشاند. و قد دقّت و رقّت و استرَقّت فضول العیش اعناق الرجال. آنچه انسان را له می­کند. آنچه موجب ضعف عصب برای انسان است. آنچه انسان را ذلیل و خار می­کند. آنچه انسان را می­رساند به آنجا که مجبور است در مقابل هر کس و ناکس متواضع شود و گردن کج کند، آن زندگی تجملی، زندگی مصرفی است و زندگی است که در آن اسراف و تبذیر باشد. همین زندگی که متأسفانه الان برای همه هست. هرکسی به اندازۀ وسعش تجمل گراست. هرکس به اندازه­ای که بتواند زندگی را مصرفی و اسرافی و تبذیری می­کند و امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) در این شعری که منسوب به ایشان است، می­فرماید این زندگی انسان را رو به سقوط می­برد و نمی­گذارد سعادتمند شود، دنیا و آخرتش را از دست می­دهد. قرآن علامت مؤمن را می­فرماید آنکه زندگی به حد توسّط دارد، به عبارت دیگر زندگی ساده زیستی و زندگی که در آن اسراف و تبذیر نباشد. دربارۀ مؤمن آخر سورۀ فرقان می­فرماید: وَ الَّذِينَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَ لَمْ يَقْتُرُوا وَ كانَ بَيْنَ ذلِكَ قَواماً؛(سوره مبارکه فرقان، آیه 67)

.. مؤمن آنست که زندگی تجملی ندارد. البته بخیل در زندگی هم نیست که زن و بچه­اش در مضیقه باشند. مؤمن آنست که در زندگی حد توسّط را مراعات می­کند. نه اسراف و تبذیر است و نه دخالت و ذلت است، بلکه یک زندگی متوسّط، یک زندگی ساده زیستی، که این علامت مؤمن است.

قرآن می­فرماید آن کسانی که زندگی تجملی دارند، زندگی مصرفی و زندگی که در آن اسراف و تبذیر است، اینها در روز قیامت خیلی شومند. قرآن می­فرماید زیر دود جهنم و زیر هُرم جهنم باید حساب و کتاب پس دهند. می­فرماید این زندگی مصرفی و این زندگی تجملی موجب می­شود گناهان بزرگ بزرگ از آنها سر زده است. وَ أَصْحابُ الشِّمالِ ما أَصْحابُ الشِّمالِ* فِي سَمُومٍ وَ حَمِيمٍ* وَ ظِلٍّ مِنْ يَحْمُومٍ* لا بارِدٍ وَ لا كَرِيمٍ* إِنَّهُمْ كانُوا قَبْلَ ذلِكَ مُتْرَفِينَ* وَ كانُوا يُصِرُّونَ عَلَى الْحِنْثِ الْعَظِيم‏(سوره مبارکه واقعه، آیات 41-46)؛ می­فرماید دست چپیها در روز قیامت چقدر شومند. رسوایی و نامۀ عملشان به دست چپشان و بالاخره در صف کفار و منافقین و فجّار. می­فرماید زیر دود و هُرم جهنم، و آن دود و هُرم جهنمی که در دنیا به واسطۀ این زندگی مصرفی برای خود تهیه کردند. دود و هُرم جهنم که به واسطۀ تجمل گراییها که منجر به گناهان بزرگ بزرگ شده است، برای خود تهیه کردند. و ما اگر برای زندگی تجملّی و زندگی مصرف گرایی و زندگی اسرافی و تبذیری هیچ در قرآن و روایات نداشتیم جز همین آیه که در سورۀ اذا وقعه است، بس بود که ما مواظب باشیم در زندگی تجمل نداشته باشیم. مواظب باشیم حدّ توسط در زندگی ما مراعات شود. مواظب باشیم همیشه به فکر خورد و خوراک و مسکن و ازدواج، آنهم تجملّی نباشیم.

قرآن راجع به آن ملتی که تجمل گرا باشد می­فرماید این ملّت نابود است. می­فرماید وقتی که تجمل گرایی در میان مردم زیاد شد، اینها استحقاق عقوبت پیدا می­­کنند و بالاخره نابود می­شوند. وَ إِذا أَرَدْنا أَنْ نُهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنا مُتْرَفِيها فَفَسَقُوا فِيها فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْناها تَدْمِيرا؛(سوره مبارکه اسراء، آیه 16) وقتی که زندگی تجملی شد. وقتی ملت تجمل گرا شد، می­فرماید گناه هم در این ملت زیاد می­شود. لازمۀ تجمل گرایی گناه است. لازمۀ تجملی گرایی، حق الناس است. لازمۀ تجمل گرایی اینکه به حق خود قانع نیست و می­خواهد از هر راهی که بشود بچابد برای اینکه این زندگی تجملی را ادامه دهد. زندگی تجملی است که در آن مجالس گناهان بزرگ هست. تجمل گرایی است که اختلاف بین زن و مرد می­آورد. تجملی­گرایی بدحجابیها و بی حجابیها و نکبت فساد اخلاقی می­آورد. می­فرماید ملت تجمل گرا مستحق عذاب می­شود و این ملت نابود است. در اثر فقر و فلاکت این ملت نابود است. در اثر گناهان بزرگ بزرگ در مجالسشان این ملت نابود است و بالاخره در اثر گناه این ملت ساقط می­شود. سقوط در اثر زندگی تجمل گرایی و زندگی مصرفی و زندگی که در آن اسراف و تبذیر باشد. و ما در قرآن اگر آیه­ای نداشتیم جز همین آیه، بس بود که مواظب باشیم که زندگی ما باید در حد توسط باشد. نه آن زندگی که پیغمبر خدا و پیامبرهای خدا و اوصیای خدا و ائمه و اهل بیت (علیهم السلام) داشتند، نه، این را نه خواستند و نه می­توانیم، بلکه از آنها سرمشق بگیریم. و لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَة لمن کان یرجو الله بل یوم الآخر؛(سوره مبارکه احزاب، آیه 21) هرکه خدا می­خواهد و بهشت و هرکه رضایت خدا می­خواهد و اینکه روز قیامت در رفاه باشد، باید از اهل بیت (علیهم السلام) الگو و سرمشق بگیرد. ببینیم زندگی آنها چطور بوده، نه مثل آنها اما شباهت با آنها باشد. آنها از ضروریات هم پرهیز می­کردند برای اینکه در بلا نیفتند و برای اینکه به دیگران کمک کنند. اما ما زندگی رفاهی داشته باشیم.

زندگی منقسم می­شود به سه قسم: زندگی ضروری، خورد و نمیر، زندگی رفاهی یعنی زندگی متوسط، ساده زیستی. از نظر خوراک و پوشاک و مسکن و ازدواج باشد، در رفاه هم باشیم اما رنگ تجمل نداشته باشد و رنگ اسراف و تبذیر نداشته باشد، که قرآن می­گوید مؤمن باید این زندگی رفاهی را داشته باشد. و قسم سوم، زندگی تجملّی. همین زندگی که الان همه داریم. از بلاهای بزرگ که به قول قرآن ملت را نابود می­کند، این زندگی تجملی است که الان برای همه هست. عروسیهای ما، حساب مهریه­ها را که بکنیم صد در صد تجملی است. اولش می­نویسند که آنهم در روز قیامت چیز عجیبی می­شود. می­­نویسند مهریۀ حضرت زهرا، بیست و شش تومان و دوزار و ده شاهی. یکی یکی جلو می­رود و آخر کار هزار سکۀ بهار آزادی. یعنی من یک آدم متجملی هستم و من یک آدم اسرافی و تبذیری هستم و بالاخره مهریۀ دخترم و یا زن بگوید مهریۀ من، یک زندگی است که اصلاً و ابداً به زندگی حضرت زهرا نمی­خورد. در روز قیامت به همین می­گویند این بیست و شش تومان و دوزار و ده شاهی یعنی چه؟ می­گوید مهریۀ زهرا (س) بوده. می­گویند اگر تو تابع زهرا(س) بودی پس این چیزهای دیگر یعنی چه؟ اینجا گیر می­کند و می­شود همان دود و هُرم جهنم . و این مهریه­ها الان چه مصائب بزرگی را جلو آورده است. وضع زندانها الان خیلی بد است. به اندازه­ای بد است که نمی­شود گفت. هم گفتنش برای جمهوری اسلامی ضرر دارد و هم اینکه معمولاً شماها طاقت شنیدنش را ندارید. همین در اصفهان، وقتی حساب کنیم، می­بینیم ثلث اینها جوانهای بدبدختی هستند که نفهمیده و ندانسته که البته تقصیر پدر و مادرهای هر دو است، یک مهریۀ عجیبی، گذاشته اجرا و این ندارد که بدهد و باید به زندان برود. بیش از هزار نفر الان در همین اصفهان زندان هستند به خاطر مهریه، یعنی به خاطر تجمل گرایی و به خاطر کار زشت و احمقانه. برسیم به جهیزیه­ها. اگر از او بپرسند که جهیزیۀ حضرت زهرا (س) چه بود؟ می­گوید آنچه به ما گفتند، جهیزیۀ حضرت زهرا، همه بر روی هم شصت و سه درهم بوده که شصت و سه درهم را به الان بخواهیم حساب کنیم پول یک یخچال یا یک جاروبرقی نمی­شود. اما یک زندگی فوق العاده ساده. یک دست لباس یعنی یک پیراهن یا یک چادر. زندگی ضروری، یک کاسۀ گِلی و یک آفتابۀ گِلی. پیغمبر اکرم (ص) وقتی به جهیزیه نگاه کردند، گریۀ شوق کردند و فرمودند خدایا این جهیزیه را تو مبارک کن که قالبش از گِل است. اما حالا این جهیزیه­ها که پدر و مادر دختر را به عزا می­نشاند. باید وامهایی بگیرد که همه رباخوری و ربادادن و باید چه روهایی بزند و بالاخره باید چه زشتیها را متحمل شوند و این جهیزیه را تهیه کنند. این می­شود مصرف گرایی و تجمل گرایی و می­شود حرام و نابودی ملت زیر نظر این. اما حالا به این اندازه مگر کفایت می­کند، این ولیمه­ها و این رفتن به هتلها و سالنها و بالاخره این هزارها پول و بیجا برای چه؟ این ولیمه­های تجمل گرایی برای چه؟ خیلی ها که غذای بسیاری از فقرا را در همان شب، نه اینکه خرج می­کنند بلکه تبذیر می­کنند. نه اینکه بیجا مصرف می­شود بلکه هدر می­شود به خاطر زندگی چشم و هم چشمی. اگر نکند وامصیبتا و اگر بکند وامصیبتا. پس چه باید بکند؟ این ملت باید دست از این کارهای زشتش بردارد و الاّ اگر به این آیه عمل نشود، همین زندگی تجملی الان برای همه دردسر شده است. قرآن می­گوید دردسر برای خودت درست نکن. جوانهای عزیز، خداوند خرج را ضامن شده است که بدهد. خدا انسان را خلق کرده و خرجش را هم حتماً می­دهد. خدا کرم زیر زمین را گرسنه نمی­گذارد. این کلاغها و این آهوها در زمستان و در آن برف کذایی سیر می­شوند. این پرنده­ها صبح می­روند و عصر برمی­گردد و هم سیرند و هم برای بچه­هایشان غذا می­آورند. آهوها در بیابان، تا حالا شنیده نشده یک آهو از گرسنگی بمیرد یا یک گرگ از گرسنگی بمیرد. خدا غذای کرم زیر زمین را می­رساند. لذا نمی­شود که خدا انسان را خلق کرده و روزی او را نرساند.إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِين‏؛(سوره مبارکه ذاریات، آیه 58). خدا قدرت دارد بر اینکه روزی انسان را برساند، یعنی مخارج، یعنی همین حد توسط. اما زندگی برجی را خدا نمی­رساند. خودش باشد این زندگی برجی را با قرض و وام و حتی برسد به آنجا که مال مردم خوری و ربادادن و با هزار نکبت، باید تهیه کند. این زندگی برجی را خودش باید تهیه کند، نه خدا. خدا نهی کرده و گفته خرجش با من، و برج هم نه. اگر برجی هم شده خودت باید جوابش را بدهی. جواب در دنیا بدبختی و نکبت است. الان این مسئلۀ عذوبت و این مسئلۀ تجرّد که برای ما خیلی مصیبت درست کرده. جوانها نمی­توانند ازدواج کنند. چرا؟ برای اینکه وقتی می­رود خواستگاری، اول حرفشان اینست که خانه داری یا نه؟ ماشین داری یا نه؟ کم کم می­رسد به تجمل، موبایل داری یا نه؟ و بالاخره یک حرفهای نامربوطی از این پسر سؤال می­کنند. خانه نداشته باشد، دختر به او نمی­دهند. زندگی تجملی نداشته باشد، دختر به او نمی­دهند. باید یک رسم غلط که در اصفهان است و بسیار غلط است را برداریم. پسر خواستگاری می­رود و همه چیز درست می­شود، بعد می­گویند ما باید بیاییم و خانۀ تو را ببینیم. هرچه می­گوید من خانه ندارم، می­گویند باید بیاییم منزل پدرت. حالا یک دسته جمع می­شوند که بروند آنجا، چه چیز ببینند؟ بدبدختی و نکتب، اینکه آیا وضع پدر و مادر و خانۀ این خوب است یا نه. اینها گناه است، اینها تجمل گرایی است، اینها بدبختی است. بدبختی ما رسیده به آنجا که از طایفۀ دختر یک دسته می­روند و نگاه می­کنند به دیوارهای خانۀ این داماد. اگر دیوارها گلی و معمولی است از همانجا برمی­گردند و می­گویند ما دختر به این پسر نمی­دهیم، چون دیوارهای خانۀ پدرش گِلی بوده. حالا دیوارها خوب یا بد، می­روند داخل و نگاه می­کنند به این قالیها، اگر موکت است نمی­­دهیم و اگر قالی معمولی است، نمی­دهیم. باید یک مبلمان آنهم بالا باشد تا آنوقت او بگوید خوب است. یعنی بدبختی و نکبت. سرتاپای این ازدوجهای ما فعلاً تجملّی شده است. گناه خیلی بزرگ است. همین موجب شده که دختر بیست سی سالش است و شوهر نکرده. خواستگار می­آید و به قول اصفهانیها می­رود و دیگر پشت سرش را هم نگاه نمی­کند. چرا؟ برای هیچ، برای اینکه پدرش تجمل گرا نیست و لباسهای مادرش خوب نبوده است. یا به پسر زن نمی­دهند، برای چه؟ برای اینکه این پسر تجمل­گرا نبود و موبایل نداشت و امثال این نکبتها که الان همه جا هست. ما یک در صد هم خیال نمی­کردیم که جمهوری اسلامی که پیروز شد، این نکتبها در آن پیدا شود. ما خیال می­کردیم جمهوری اسلامی که پیروز شد، دیگر مردمش متدین و متقید و عمل به این آیۀ وَ الَّذِينَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَ لَمْ يَقْتُرُوا وَ كانَ بَيْنَ ذلِكَ قَواماً است. جوانها! به اندازه­ای ننگ است که نمی­شود گفت، غریها ساده زیست­تر از ما هستند. هم از نظر خوراک و هم از نظر پوشاک و هم از نظر مسکن و هم از نظر ازدواج. هیچ تناسبی بین ایران و لندن نیست. یعنی لندن ساده­زیست به تمام معناست. از اسلام گرفته اما از نظر پایه و ریشه و ارز و پشتوانه بسیار عالی و از نظر صنعت بسیار بالا اما زندگی بسیار ساده، یعنی آنچه اسلام می­گوید. اسلام می­گوید آقا به فکر وطن باش. پشتوانۀ تو باید خیلی محکم باشد. ارز تو خیلی باید محکم باشد به اندازه­ای که دیگران حساب ببرند. پول تو باید فوق العاده ارزش داشته باشد. وقتی انقلاب پیروز شد دلار هفت تومان بود. یعنی پول ما ارزش داشت. ریال، سه تومان بود. یک وقت سال اول انقلاب من مکه بودم . دیدم ریال را گران می­فروشند و من اعتراض شدید کردم و بالاخره نگذاشتم حاجیها پولشان را بدهند و ریال به گران بخرند. الان آن نانجیب یک هزارتومانی دست گرفت و یک دلار دست گرفت و گفت هروقت من بتوانم این هزارتومان را یک دلار کنم آنوقت راحت می­شوم. حالا نانجیب­ها که البته تقصیر ماست، رسانده­اند به آنجا که دلار بیش از هزار تومان است. ریال سه تومان، الان دویست و پنجاه تومان است. آنها پشتوانه دارند و از نظر ارضی عالی هستند. رسیده به آنجا که پشتوانه­شان که اسلام می­گوید تو أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّة. آقا باید در مقابل دشمن قدرتمند باشی. هم از نظر اسلحه و هم از نظر مالی پشتوانۀ ارضی، أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّة ما این را فراموش کردیم. غربیها گرفتند. غربیها رساندند به آنجا که آن کسانی که دنبال غربیها هستند، این غربیها کمکشان می­کنند. الان مثل صعودی که پشتوانۀ ارضی آنها بسیار عالی است، لذا ریالش هم در مقابل ما که باید یک تومان باشد، دویست و پنجاه تومان است. کار رسیده به اینجا که زمزمه­هاست که سه تا صفر را می­خواهیم از اسکناسها برداریم. می­دانید یعنی چه؟ یعنی اسکناسهای ما پوچ است و کاغذ است و حرف است. به جای زندگی تجمل­گرایی ما باید این باشیم و ما می­گفتیم که نظام پیروز می­شود و حیف و میلها از بین می­رود و تجملها از بین می­رود و پشتوانۀ مملکت ما عالی می­شود. خلیج فارس از ما حساب می­برد برای اینکه هم پشتوانۀ مالی داریم و هم پشتوانۀ قدرت. آنهم از آن کاری که کردیم و توانستیم نظام را پیروز کنیم و بالاخره دنیا را تکان دهیم. دشمن فهمید که چه کار کند و شروع کرد. الان اقتصاد ما صد در صد مریض است و ما باید اقتصاد سالم داشته باشیم. خودِ من قبل از پیروز چهار جلد کتاب نوشتم به نام مقایسه بین سیستمهای اقتصادی. اقتصاد اسلام را سنجیدم با اقتصاد سرمایه­داری و با اقتصاد کمونیسمی و با اقتصادهای دیگر دنیا، و در آن کتاب اثبات کردم که اقتصاد اسلام، مهمتر از همۀ اقتصادهاست. الان کار ما رسیده به اینجا که اقتصاد ایران پست­تر از همۀ اقتصادهاست، در اثر تجمل گرایی. چرا باید این میوه­ها از خارج بیاید و پول ما برود و میوه بیاید. چرا باید این تجمل گراییها برای ما باشد. این ایام عید، این بازیهایی که مردم درمی­آورند برای چه؟. میلیاردها بنزین مصرف می­شود و صدها کشته داده می­شود و صدها مجروح داده می­شود. پنج روز چه زندگی نکبتباری به نام مسافرت. می­رسد به آنجا که بعضیها می­روند یک روز در طویله زندگی می­کنند چون جا نداشتند. حالا دیگر دولت هم هرچقدر بتواند به این آتش دامن بزند، می­زند. این زندگی ایام عید ما ، حرام است و زندگی تجملی است. این خرج و مخارج در این مسافرت را باید به چه کسی بدهیم. ما همان موقع در عید روی همین منبر گفتم که ای مردم این مسافرت را نکنید. من تضمین می­کنم اگر بخواهید مسئلۀ عذوبت به واسطۀ این خرج و مخارجی که در مسافرت می­کنید، از بین می­رود. همۀ دخترها، شوهردار می­شود و همۀ پسرها زن دار می­شوند. ما این پول را آتش می­زنیم و آتش دنیا که نیست، وَ أَصْحابُ الشِّمالِ ما أَصْحابُ الشِّمالِ* فِي سَمُومٍ وَ حَمِيمٍ* وَ ظِلٍّ مِنْ يَحْمُومٍ* لا بارِدٍ وَ لا كَرِيمٍ* إِنَّهُمْ كانُوا قَبْلَ ذلِكَ مُتْرَفِينَ* وَ كانُوا يُصِرُّونَ عَلَى الْحِنْثِ الْعَظِيم‏(سوره مبارکه واقعه، آیات 41-46)؛ دست چپیها یعنی این مسافرتها، چقدر شومند. ایام عید، دولت جشن نوروز می­گیرد و از این سر تا آن سر، تمام دنیا با هواپیما، مجانی، بروند و بیایند و یک افراد ضد انقلاب بیایند و یک افرادی که بهانه دستشان بگیرند به اینجا بیایند و دولت میلیاردها، خرجشان کند به نام جشن نوروز. این جشن نوروزی که همین امسال گرفتند، اگر خرج مسکن می­کردند، همه مسکن دار می­شدند. نمی­دانیم از کجا بنالیم، از دولتش یا از ملتش. آن دولت تجمل گرا و این ملت تجمل گرا، می­رسد به اینجا که وَ إِذا أَرَدْنا أَنْ نُهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنا مُتْرَفِيها فَفَسَقُوا فِيها فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْناها تَدْمِيرا. جوانهای عزیز و همه، به این حرفها گوش ندهید. اقتصاد ما بسیار بد است. ما گرسنه، مخصوصاً در دهاتها فراوان داریم. ما بی مسکن در میان جوانها، خیلی زیاد داریم. و بالاخره یک دسته از مردم تجمل­گرا هستند و یک دسته پول درآور هستند. پول در آور و خرج حرام. اما مسلّم نصف مردم یا نصف بیشتر مردم، از نظر خوراک و پوشاک و مسکن و ازدواج در مضیقه هستند، آنهم مضیقۀ شدید. نمی­خواهم اسم بیاورم که کجا، اطراف اصفهان هرکجا دست بگذاریم، همین است. این شرق اصفهان، الان نان شب ندارند. یک افراد محترمی بودند و هستند و یک افراد باآبرویی بودند و هستند و الان آب که ندارند و دولت هم نان به آنها نمی­دهد پس گرسنه ماندند. دولت که کارخانه برای آنها نمی­سازد پس بیکار ماندند. معلوم است که بیکاری، ناگهان پخش هروئین، در همین شرق اصفهان، ناگهان می­بینیم که چه مصیبتی. این قضیۀ هروئین و اعتیاد که در اثر همین تجمل گرایی است، کولاک می­کند. یعنی یک جوان اگر بافوری شود، چه رسد به شیشه­ای، این جوان هرچه زودتر بمیرد، بهتر است و می­شود عضو زائد جامعه. این عضو زائد جامعه از کجا پیدا شد؟ از بی اعتنایی دولت و ملت. همۀ ما مقصریم. كُلُّكُمْ رَاعٍ وَ كُلُّكُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِه‏.

نسئلک اللهم و ندعوک باسمک العظیم الأعظم الأعز الأجل الأکرم بحق فاطمه یا الله

یا الله یا رحمن یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلوبنا علی دینک

 

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group