شماره درس: 13
تاريخ درس: ۱۳۹۰/۴/۳۰
متن درس:
أعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السّلام علی خیر خلقه أشرف بریة ابوالقاسم محمّد صلی الله علیه و آله الطیّبین الطاهرین و علی جمیع الانبیاء والمرسلین سیّما بقیة الله فی الأرضین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین
شب جمعه متعلق به قطب عالم امکان و محور عالم وجود و واسطۀ بین غیب و شهود یعنی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است. اظهار ارادت کنید خدمت آقا با سه صلوات.
بحث ما دربارۀ چیزهایی بود که موجب سقوط انسان میشد. نه چیز در این باره صحبت کردم. بحث امشبمان دربارۀ یک سقوطی است که خیلی مهم است و آن شیطان است. قرآن شریف میفرماید شیطان دشمن شما و موجب سقوط شماست. همراهی با شیطان موجب خسران دنیا و آخرت است. قرآن شریف روی این سقوط خیلی پافشاری دارد. اولاً قرآن به ما در آیات فراوانی میفهماند که این دشمن سرسخت ماست. انّ الشیطان لکم عدوٌ مبین. بعد قرآن میفهماند که این شیطان از هر راهی بتواند ما را به سقوط میکشاند. قرآن میفرماید: فبما اغویتنی لاقعدن لهم صراطک المستقیم* ثم لآتینهم من بین ایدیهم ومن خلفهم وعن ایمانهم وعن شمآئلهم ولا تجد اکثرهم شاکرین (سوره اعراف، آیات 16 و 17). شیطان قسم خورده و به خدا تشر زده، برای اینکه من گمراه شدم به واسطۀ این بنی آدم پس آنها را گمراه میکنم. از اطراف میآیم، از جلو از عقب از طرف ارست و از طرف چپ و بعد از آن کم پیدا میشود که رستگار شویم و کم پیدا میشود که متابعت از من نکنند. امام باقر (سلام الله علیه) میفرمایند که مراد این شیطان اینست که از طرف جلو میآید و آخرت را به غفلت میاندازد و دیگر مردم غافل از آخرت میشود تا دم مرگ. از پشت سر میآید و دنیا را در چشم مردم جلوه میدهد و مردم دنیاپرست میشوند و هم و غمشان دنیا میشود. از طرف چپ میآید از راه گناه مانند گناه چشم و گناه گوش و گناه زبان و بالاخره از راه گناه مردم را به سقوط میکشانند. از طرف راست میآید یعنی از راه عبادت. مثلاً یک عبادتهای خرافی را تحمیل میکند و جلوهگر میکند و واجبات را کم جلوه میدهد و به جای واجبات مردم مستحب طلب میشوند. ریاکاری و تظاهر در میان مردم زیاد میشود و بالاخره از راه عبادت انسان را جهنمی میکند. این گفتۀ شیطان است با خدا و خدا هم این گفتۀ شیطان را برای ما در قرآن نقل میکند که مواظب این شیطان باشید. آدم فهمیدهای و آدم عالم و دانایی و بالاخره هرکسی را از راهی به در میکند و هرکسی را از راهی مثلاً از راه مستقیم، منحرف میکند و یک راه هم ندارد. حضرت موسی شیطان را دیدند با یک کلاه رنگارنگی و به او گفتند که این کلاه رنگارنگ چیست؟ گفت این کلاه رنگارنگ علامت اینست که من مردم را از راه مختلف منحرف میکنم. همه را از یک راه نه، بلکه هرکسی را از راهی منحرف میکنم. نظیر این روایت یکی از بزرگان میگفت که خواب شیطان را دیدم که یک طنابهای رنگارنگی روی دوش اوست و یک زنجیری هم روی دوش اوست. گفتم این طنابها برای چیست؟ گفت برای افسار کردن مردم و به جهنم کشاندن. گفتم چرا رنگارنگ است. گفت هرکسی را از راهی. گفتم این زنجیر چیست؟ گفت یکی از علمای بزرگ را امشب رفتم منحرف کنم و سه مرتبه زنجیر کردم اما زنجیر را پاره کرد. و بالاخره خواب درست باشد یا نه اما روایت موسی علیه السلام درست است. اگر شک هم در روایت بکنیم، همین آیه که خواندم مکالمه بین شیطان و خداست که شیطان به خدا تشرّ زده است و خدا این مکالمه را نقل میکند که شیطان سر راه ما نشسته است برای انحراف ما. فبما اغویتنی لاقعدن لهم صراطک المستقیم. نمیگذارد ما در راه مستقیم باشیم و ما را از راهی که بشود منحرف میکند. گاهی از راه گناه و گاهی از راه عبادت و گاهی جلوه دادن دنیا و گاهی کم رنگ کردن آخرت. لذا باید مواظب این شیطان باشیم. البته چیزی که باید به آن توجه داشته باشیم، اینست که اگر ما شیعۀ واقعی باشیم، شیطان نمیتواند ما را ببرد. ما در وقتی که زیر پرچم شیطان رفتیم، شیطان ما را بازی میدهد و از راهی که بتواند منحرف میکند و اما اگر به راستی یک مؤمن باشیم و یک متقی باشیم، شیطان روی ما کاربرد ندارد. نفس اماره و صفات رذیله بیشتر با ما کار دارد. این را هم قرآن در آیات فراوانی به ما گفته است. قرآن میفرماید که شیطان در وقتی با تو کار دارد که زیر پرچم او بروید. انَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ* انَّما سُلْطانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ. این آیۀ شریفه هفت هشت تا تأکید دارد که با تأکید فراوان میفرماید همین شیطان با این همه زرنگی و با این همه علم و بدجنسیاش نمیتواند تو را منحرف کند اگر زیر پرچم خدا باشی. چه وقت میتواند تو را منحرف کند؟ وقتی که زیر پرچم او بروی و حرف او را بشنوی. لذا توجه به این مطلب هم ضروری است که در آیات فراوانی میفرماید که خودت را به خدا بسپار. البته نه اینکه با ومن يتوكّل علي الله فهو حسبه که این نتیجه دارد اما فقط گفتن نه، بلکه اعتقاد، گفتن و عمل. یک مؤمن واقعی و یک شیعۀ واقعی. که بارها معنا کردم که شیعۀ واقعی و مؤمن واقعی آنست که عقیده محکم و شعار گویا و عمل بر طبق آن عقیده صد در صد، اگر این شیعۀ واقعی شد، آنگاه شیطان روی او کاربرد ندارد. شیطان قسم خورده است که همه را گمراه میکند جز مخلصین. این هم یک تشرّی به خداست که هفت هشت جا قرآن نقل میکند و خدا نقل میکند که این بدجنس و این پررو و بی حیا در مقابل خدا، به خدا تشر زده است. یکی از جاها اینست که: بِعِزَّتِكَ لاَُغْوِيَنَّهُمْ اَجْمَعينَ اِلاّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخلَصينَ. به عزت و جلالت، همه را گمراه میکنم جز مخلص را. آن کسی که به راستی صد در صد زیر پرچم توست. بعضی از بزرگان گفتند مخلص یعنی معصومین. اما با این آیهای که الان خواندم ظاهراً این نیست. معنای مخلص در اینجا اینست که هرکه برسد زیر پرچم خدا، شیطان حق ندارد در آنجا برود. انَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ. این مخلص است یعنی این را خدا برای خودش قبول کرده و چون قبول کرده برای خودش، دیگر شیطان حق تعرّض به این را ندارد. اگر میخواهیم از این شرّ محفوظ بمانیم و اگر میخواهیم از این سقوط محفوظ بمانیم باید برویم زیر پرچم خدا. چه کسی میتواند زیر پرچم خدا برود؟ آن کسی که مؤمن واقعی بشود که چندین جا در قرآن میفرماید اگر مؤمن واقعی شدی، حق پیدا میکنی به من که کمکت کنم. در بن بستها به فریادت برسم و یکی از جاهایی که خدا به فریاد ما میرسد و خدا به ما کمک میکند، آنجاست که زیر پرچم خدا باشیم و دیگر شیطان نمیتواند متعرّض ما بشود و شیطان نمیتواند به ما کاربرد داشته باشد. به عبارت قرآن، شیطان دیگر نمیتواند زیر پرچم خدا برود و یک مصونیتی برای این مؤمن پیدا میشود. و کان حقّاً علینا نصرالمؤمنین* و کذلک حقاً علینا ننجی المؤمنین. حتماً اگر مؤمن شدی خدا به تو کمک میکند. یقیناً اگر مؤمن شدی در بن بستها خدا به فریادت میرسد. آنجا که شیطان میخواهد بیاید و متعرّض تو شود، پروردگار عالم جلوی او را میگیرد و تو را متنبه میکند. در آیۀ دیگر میفرماید که تو را متنبه میکند که از این شیطان فریب نخوری. بالاخره اگر ما مرید خدا شدیم و اگر ما بندۀ خدا شدیم و اگر خدا ما را قبول کند و مخلص باشیم و خدا ما را قبول کند و زیر پرچم خدا باشیم، شیطان با این همه تشرها به خدا و شیطان با این همه زرنگیاش، شیطان با این همه علم انحرافیاش، نمیتواند متعرّض ما بشود. اگر میخواهیم که شیطان متعرّض ما نشود، باید یک شیعۀ واقعی باشیم. شیعۀ واقعی یعنی اعتقادات حسابی محکم باشد. آن چهل مسئلۀ اعتقادی مربوط به شیعه، رسوخ دبر. شعار گویا. دعاها و توسلها عالی اما عمده بر طبق آن اعتقادات، عمل. به راستی اطاعت از خدا. وقتی اطاعت صد در صد از خدا شد، رفتیم زیر پرچم خدا و وقتی زیر پرچم خدا باشیم. انَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ. پس شیطان متعرّض چه کسی میشود. قرآن در همین آیه میفرماید: انَّما سُلْطانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ. آن کسی که برود زیر پرچم شیطان و متابعت از شیطان بکند. به جای متابعت از خدا، متابعت از شیطان را برگزیند، آنوقت است که شیطان میتواند این را منحرف بکند. و اگر العیاذبالله کسی در محل تعرّض شیطان واقع شد، خطر خیلی بالاست. هفت هشت تا آیه داریم که یکی از کارهای شیطان اینست که اعمال بد ما را جلوه میدهد به اعمال خوب. وَ زَيَّنَ الشَّيْطانُ أَعْمالَهُمْ. حتی در آیۀ دیگر میفرماید: و زیَّن الشَّیطان أعمالهُم سوء أعمالهِم، و در یک آیۀ دیگر میفرماید: و زیَّن لهم قتل أولادهم. میرسد به آنجا که آدمکشی میکند و بچهاش را زیر خاک میکند و تخیل میکند که کار خوبی کرده است. اگر العیاذبالله شیطان مسلط بر ما بشود، کار خوب انجام نمیدهیم و کار بد انجام میدهیم و تخیل میکنیم که این کار خوب است که به این میگویند جهل مرکّب. در یک آیهای میفرماید ورشکسته ترین افراد اینست که جاهل باشد به جهل مرکب. قرآن میفرماید که میخواهی به تو نشان دهم کسی که ورشکسته ترین افراد است. الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا. ورشکسته ترین افراد آن کسانی هستند که کار بد میکنند اما خیال میکنند که کار خوبی کردهاند. از این چیزها نگذرید. امام صادق (سلام الله علیه) میفرماید بعضی اوقات به جای خطر بزرگی میرسد. امام صادق میفرماید یک کسی را پیش من تعریفش را میکردند و من میخواستم این را ببینم. یک وقتی در راه این را دیدم و این از دست من فرار کرد و من دنبالش کردم و دیدم که رفت در یک مغازهای دزدی کرد. دو تا دانه نان دزدید و دو تا انار و رفت در خرابه به چهار تا فقیر صدقه داد. جلوی او را گرفتم و گفتم این کار چه بود که کردی. گفت مگر قرآن نخواندی. قرآن میفرماید هرکسی که کار خوبی بکند ده برابر ما به او پاداش میدهیم اما اگر کار بد بکند یک کیفر دارد. گفتم چرا ولی چه ربطی به تو دارد. گفت من رفتم چهار تا دزدی کردم، دو تا نان و دو تا انار و چهار تا کیفر و چهار تا سیئه در نامۀ عملم و رفتم این را صدقه دادم، چهل برابر. چهل برابر سود بردم. در مقابل آن چهار تا گناه، سی و شش تا بُرد کردم. امام صادق (سلام الله علیه) میفرماید به او گفتم مرده شور تو را ببرد با این حساب و کتابت. تو اصلاً ثواب نبردی بلکه هشت تا گناه کردی. چهار تا گناه کردی که در مال مردم تصرف کردی و چهار تا گناه کردی که بدون اجازۀ مردم به فقرا دادی. ثواب نه و گناه هشت تا. شیطان بعضی اوقات انسان را میرساند به اینجا. قرآن میفرماید: و زیَّن الشَّیطان سوء أعمالهِم. کار بد میکند اما خیال میکند که کارش کار خوبی است. فراوان دیده شده است. مثلاً الان از مال حرام درمیآورد و خمس نمیدهد و از همین مال خمس نداده، مکه میرود. این مکه که خراب است و زن به او حرام میشود برای اینکه آن نماز نسایش خراب است و میآید کار خوب بکند، چندین برابر بدی کرده است. بعضی اوقات میرسد به اینجا که مال حرام است و از راه حرام و از راه رباخوردن و ربا دادن و رشوه خوری و رشوه دادن و از راه احجاف و گرانفروشی پول در میآورد اما یک روضۀ مفصلی هم میخواند. معلوم است که آن روضۀ مفصل فایدهای برای این ندارد. اما این خیال میکند که ده روز روضه خوانده است و ثواب فراوان هم برده است. یکی از منبریهای خوب قم به من میگفت که رفتم یک جایی برای منبر که وعده داشتم. یک کسی آمد در مقابلم و خسته بود و از بس خسته بود اجازه گرفت و دراز کشید و گفت آقا سه روز است که کفشم را از پا در نیاوردم برای حضرت ابوالفضل کار کردم. گفتم کار از پا در نیاوردی پس نماز چه؟. عصبانی شد و گفت آن ابوالفضلی که نتواند جواب نماز را بدهد، من آن ابوالفضل را قبول ندارم. یک وقت انسان میرسد به اینجا که حضرت ابوالفضلی که آمده به کربلا برای اینکه نماز را زنده بکند، این خدمت میکند برای حضرت ابوالفضل که خیلی خوب است اما نمازش را میگذارد روی خدمت به حضرت ابوالفضل و بعد میگوید ابوالفضل جواب این بی نمازی من را میدهد و جواب گناهان من را میدهد. همه غرق گناهیم و یک حسین داریم. همۀ اینها فریب شیطان است. قرآن میفرماید: یا بَنِي آدَمَ لاَ يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطَانُ كَمَا أَخْرَجَ أَبَوَيْكُم مِّنَ الْجَنَّةِ. این یک نکتۀ عجیبی دارد. یعنی بدان شیطان عجیب میتواند فریب بدهد. حتی حضرت آدم و حضرت حوا را فریب داد و آنها را از شیطان بیرون کرد. درجایی که بتواند حضرت آدم و حضرت حوّا را فریب دهد، دیگر ما را حسابی میتواند فریب دهد. میتواند برسد به آنجا که بدیهای ما را به صورت خوب جلوه دهد. برسد به آنجا که کارهای زشت ما به صورت خوب جلوه داده بشود. مثلاً چادر یک ارزش است اما الان ضد ارزش شده است. لختی گری گناهش خیلی بزرگ است اما همین لختی گری و همین فساد اخلاقی الان در میان زنها بلکه در میان مردها یک ارزش شده است. درجایی که در قرآن بیش از سیزده آیه راجع به حجاب است، اما همۀ این سیزده آیه فراموش شده و بی عفتی و بی غیرتی یک امتیاز شده است و یک ارزش شده است. این کار کیست؟ و زیَّن الشَّیطان سوء أعمالهِم. میرسد به آنجا که کارها خوب را بد جلوه میدهد. الان جوانها سر و کاری با منبر و محراب ندارند. اگر هم باشد کم است. کجا پر است؟ الان خیابانها و پارکها و اختلاط زن و مرد و بالاخره فساد اخلاقی کولاک میکند و این را ارزش میدانند. آمدن در مسجد و با چادر رو گرفتن میشود ضد ارزش و به عنوان امّل او طرد میشود. و زیَّن الشَّیطان سوء أعمالهِم. چیزی که در آخر کار متذکر شوم اینست که این سورۀ آخر قرآن: قل أعوذ برب الناس* که سه مرتبه پناه به خدا میبرد از یک چیز و آن شیطان است اما شیطان را میفرماید شیطان انسی و شیطان جنی. یعنی قرآن میفرماید بخوان و بگو خدایا پناه میبرم به تو پناه میبرم به تو، پناه میبرم به تو از شر شیطان که وسوسه کند و خوب را جلوۀ بد بدهد و بد را جلوۀ خوب بدهد. با تخیل ما، ما را به بازی بگیرد. خدایا پناه میبرم به تو. اما بعد میفرماید: قل أعوذ برب الناس* ملک الناس* اله الناس* من شرّالوسواس الخنّاس* الّذی یوسوس فی صدور الناس* من الجنة و الناس* شیطان انسی و شیطان جنّی و اگر شیطان انسی بدتر از شیطان جنی نباشد حتماً کمتر نیست. دربارهاش صحبت کردم که رفیق بد از آن شیطان هم بالاتر است. در آن سورۀ قل أعوذ برب الفلق، میفرماید خدایا پناه میبرم به تو در وقتی که زن عشوه گری کند. در آن وقتی که زن بخواهد کسی را ببرد از راه گناه. خدایا پناه به تو میبرم. آن کار از کار شیطان خیلی بدتر است. این شیطان انسی است و آن شیطان جنی. گاهی شیطان جنّی خوب را به بد جلوه میدهد و بد را به خوب جلوه میدهد. و گاهی هم مثلاً این ماهوارهها شیطان انسی به تمام معنا هستند. این فیلمهای مبتذل شیطان به تمام معناست. و ما باید متوجه باشیم که فقط شیطان جنّی نیست که ما را فریب میدهد بلکه شیطان انسی اگر بدتر از شیطان جنّی نباشد، کمتر هم نیست. و دربارۀ رفیق بد که موجب سقوط است صحبت کردم و الان به جوانها بگویم که جوانها! رفیق بد از شیطان بدتر است. رفیق بد مخصوصاً این رفیق بازی بین دختر و پسر که اینها دو تا شیطان هستند که او شیطان اوست و او شیطان او. برای اینکه هر دو به جهنم برود و این دو تا شیطان یکدیگر از آن شیطان جنّی قطعاً بدتر است و قطعاً فریبش بیشتر است و باید مواظب باشیم که هم شیطان جنّی و هم شیطان انسی، رفیق بد ما را خراب میکند. چنانچه اگر زیر پرچم خدا نباشیم، شیطان جنّی ما را میبرد، هرطور که بشود. یک آیهای در قرآن است که این آیه خیلی تکان دهنده است و این هم باز یک تشرّی است به خدا که پروردگار عالم نقل میکند که شیطان اینگونه با من بدی کرد و به من تشر زد. قرآن میفرماید: لعنه الله. خدا این شیطان را لعنت کند. ببینید چه گفته و مواظب باشید. لَّعَنَهُ اللّهُ وَقَالَ لَأَتَّخِذَنَّ مِنْ عِبَادِكَ نَصِيبًا مَّفْرُوضًا (سوره نساء). گفت خدایا بهرۀ کافی از این بندههایت میگیرم. ولأضلنهم ولأمنينهم. خدایا به هر اندازه بتوانم اینها را گمراه کنم، میکنم. گاهی گمراه از راه دین و گاهی گمراه از راه معصیت و بالاخره نمیگذارم درراه مستقیم باقی باشند. و لامنيّنهم. خدایا این بندهها را یک بندههای آمال و آرزویی پرورش میدهم. آمال و آرزو سر تا پاهای اینها و آن آمال و آرزوهایشان نمیگذارد اینها به جایی برسند و دنیایشان را خراب میکنم با همین آمال و آرزوها و آخرتشان را خراب میکنم با همین آمال و آرزوها. ولآمرنهم فليبتكن آذان الأنعام. اینها را یک آدمهای خرافی بار میآورم که سرتا پا خرافت. این بندههایت را میرسانم به آنجا که خرافت را یک ارزش حساب میکنند. گفتم که الان لختی و عوری و بی عفتی را در چشمشان ارزش قرار میدهند. و بالاخره خرافت سر تا پا میرساند به آنجا که حتی راجع به ثوابها خرافت انجام میدهند و خیال میکنند که ثواب است. میرساند به آنجا که فالگیری و تخیلها و توهمها و بالاخره یک آدمهای خرافی. و خدا نکند کسی خرافت بر او حکمفرما شود. و نظیرش الان زیاد است که بندههای خرافی هستند. میرسد به آنجا که برای مسئولین معجزۀ هزارساله درست میکنند و بالاخره ظهور نزدیک است، درست میکنند و بالاخره یک چیزهایی که واقعیت ندارد اما به حسب ظاهر زرق و برق دارد، شیطان میگوید یکی از کارهای من راجع به اینها همین است. و لآمرنهم فلیغیرنَّ خلق اللّه. خدایا آنها را میرسانم به آنجا که امرشان میکنم که عفت یکی از امتیازهاست و غیرت یکی از امتیازهاست و فطرت انسان، در مرد بالاترین شرافت برایش غیرت است و برای خانم بالاترین چیزها عفت است اما من تغییر میدهم. بی عفتی یا بی غیرتی برایشان امتیاز میشود و یک ارزش میشود. مرد در وقتی مرد است که بی غیرت باشد و زن در وقتی زن است که بی عفت باشد. در وقتی که توانستم عفت و غیرت را از اینها بگیرم دیگر معلوم است که به کجا میرسد. بعد قرآن میفرماید که این کارها موجب میشود که انسان گمراه شود چه گمراهی آشکاری و انسان بتواند به واسطۀ شیطان جهنمی بشود چه جهنم آشکاری و بالاخره همینطور که روایتش را خواندم، آیات فراوانی هم هست، این شیطان با ما کار دارد. دشمنی او را هم میدانید که دشمنی بیجاست. اولاً حضرت آدم که موجب نشد که این موجب سقوط شود، خودش هم آدم را ساقط کرد به قول قرآن و هم خودش را. اما فبما أقویتنی. خدا به این گفت برو گمشو برای خاطر اینکه سجده به حضرت آدم نکرد و حالا دشمن سرسخت حضرت آدم شد و حالا دیگر با ما چرا دشمنی میکند و این دشمنی صد در صد بیجاست. این دشمنی دیگر نظیر استکبار جهانی الان برای دنیاست. این استکبار جهانی دشمن سرسخت ماست برای اینکه میگوید صد در صد باید تابع من باشید در همه چیز و باید هرچه دارید بدهید و صد در صد هم تابع من باشید و اگر نه دشمن صد در صد نظیر صهیونیسم، آمریکا. دشمن اینطور است که میگوید باید صد در صد متابعت از من بکنید. اگر متابعت از من کنید من دوست تو و تو دوست من و البته هر دو جهنم. و اما اگر مرا نپذیری، من دشمن سرسخت تو و هرطور بتوانم تو را میبرم و میرسد به آنجا که حسین میکشد و خیال میکند که کار خوبی کرده است. جرداق نصرانی یک جمله دارد که جمله خیلی شیرین است میگوید انسان یک وقت میرسد به آنجا که ولی خدا را در خانۀ خدا قربة الی الله میکشد. امام صادق میفرماید آمدند به کربلا که قربة الی الله حسین بکشند. چرا انسان به اینجا میرسد؟ خدا نکند که دستخوش شیطان بشود. خدا نکند دستخوش خرافت بشود. آقا ابی عبدالله الحسین (ع) همین را به آنها تذکر میداد که مردم شیطان مسلط بر شما شده است. اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطَانُ فَأَنسَاهُمْ ذِكْرَ اللَّهِ. اما به جای اینکه حرف امام حسین را بشنوند، امام حسین را مسخره میکردند. به جای اینکه حرف امام حسین را بشنوند، امام حسین را سنگباران میکردند. بالاخره آقا امام حسین (ع) چندین مرتبه آمد و نصیحت کرد و چندین مرتبه به آنها گفت اما وقتی شیطان مسلط بر سر کسی بشود دیگر گفتهها فایدهای ندارد. نه اینکه گفتهها فایده ندارد بلکه در مقاتل میخوانیم که آقا امام حسین در قتلگاه افتاده بود این نانجیب مردم اطراف امام حسین را گرفتند. آن کسانی که نیزه داشتند با نیزه زدند و آن کسانی که شمشیر داشتنند با شمشیر زدند و آن کسانی که اسلحه نداشتند با سنگ بر بدن پارۀ دل زهرا زدند. به اندازهای که زینب مظلومه آمده بود برای خداحافظی که یک جمله و یک پیام برای ماست که عرض کرد برادرم این بدن پاره پاره ات که جای بوسۀ زینب را ندارد.
و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون نسئلک اللهم و ندعوک باسمک العظیم الاعظم الاعزّ الاجل الاکرم بحق الحسین و عیاله یا الله یا الله یا رحمن یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلوبنا علی دینک