جلسه دوم فاطمیه حرم رضوی / توضیح مقام شب قدری حضرت و ارتباط آن با رزق های قرآنی ماه مبارک
شب قدر؛ ماه مبارک رمضان و تنزل قرآن
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم. الحمد لله رب العالمین و صل الله علی محمد و اله الطاهرین. و اللعن الدائم علی اعدائهم اجمعین. در باب مقام حضرت صحبت کردن کار دشواری است. آیات بسیاری در باب ایشان است. اگر بخواهیم در یک کلمه از این ایشان حرفی بزنیم، باید کلام امام صادق(ع) را بگوییم که باطن لیلة القدر وجود مقدس ایشان است و ایشان حبیبه خداست. در روایت فرمودند: «فَمَنْ عَرَفَ فَاطِمَةَ حَقَّ مَعْرِفَتِهَا فَقَدْ أَدْرَكَ لَيْلَةَ الْقَدْرِ وَ إِنَّمَا سُمِّيَتْ فَاطِمَةُ لِأَنَّ الْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ مَعْرِفَتِهَا»(1) یعنی اگر کسی آنچنان که شایسته است ایشان را شناخت، شب قدر را درک کرده است.
درک این شب به بودن در این شب فقط نیست که کفار هم در این شب قرار دارند و توشه ای ندارند. در روایات آمده است که عبادت در شب قدر از هزار ماه که در آن شب قدر نباشد افضل است. گویی کسی 80 سال عبادت کند و در مقابل درک شب قدر داشته باشد، همان خیر و برکت و آثار عبادت سالها را دارد.
از خصوصیات این شب این است که حقیقت قرآن نازل شده است. همانطور که در ماه رمضان، ماه نزول قرآن است و قرآن که جایگاه حقیقی آن سماوات است و در اعلی درجات است، تنزل یافته است که فرمود: «كِتابٌ أُحْكِمَتْ آياتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِنْ لَدُنْ حَكيمٍ خَبير»(هود/1) اگر کسی بخواهد به این کتاب برسد باید سیر می کرد تا به آن نقطه برسد. اما خداوند این کتاب را به برکت وجود رسول و در ظرف وجود ایشان فروفرستاد و پایین آمد تا در اختیار ما قرار گرفت. حال ما می توانیم بر سر این سفره بنشینیم و رزق روح و شفاء و... را بهره مند شویم. پس قرآن سفره ای است که توسط رسول پهن شده است وگرنه ما باید بالا می رفتیم.
بهره مندی ها و رزق های مختلف قرآن
اما در ماه رمضان که ماه نزول قرآن است، نعمت های آن در دسترس قرار می گیرد و انسان راحت تر بهره مند می شود. و البته بهره مندی از قرآن مراتب دارد و همین بهره مندی هم مدارج انسان در آخرت را تشکیل می دهد که فرمودند: «فَإِنَّ دَرَجَاتِ الْجَنَّةِ عَلَى قَدْرِ آيَاتِ الْقُرْآنِ يُقَالُ لَهُ اقْرَأْ وَ ارْق»(2) اگر کسی قرآن در او محقق شود بوسیله همان بالا می رود (که البته این محقق شدن فقط به حفظ بودن آیات نیست بلکه آیات در سینه آنها قرار گرفته بود و نور آن را داشتند). پس این قرآن که سفره خداست در این ماه پهن می شود و البته شفاء و هدی و رحمت است که فرمود: «يا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ شِفاءٌ لِما فِي الصُّدُورِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنين»(یونس/57)
موعظه مقام بیداری و در راه افتادن است. خیلی ها خواب هستند «النَّاسُ نِيَامٌ فَإِذَا مَاتُوا انْتَبَهُوا»(3) وقتی مردند بیدار می شوند. عده ای هم قبل از مرگ می میرند «موتوا قبل ان تموتوا»(4) یعنی موحد می شوند و تعلق به غیر و شرایط ندارند. ما ترس از عوامل و... داریم. موحد برایش اینها یکی است و موت هم یعنی از بین رفتن همین تعلقات. موحد از الان در همین دنیا هم با این عوامل و کثرات دنیا کاری ندارد. همه کاره خداست. پس خواب بودن همین است که فرد به دنیا تعلق دارد و جدا نشده است. مواعظ قرآن انسان را بیدار می کند و از این عالم عبور می دهد؛ به برزخ می برد و از تعلقات جدا می کند. در واقع انسان با قرآن است که قبل از مرگ می فهمد که دنیا چیست و آنرا رها می کند. متوجه می شود که باید قیام لله کند و از سر سفره عالم بلند شود.
اما انسان بعد از بیداری می خواهد حرکت کند ولی نباید معیوب باشد. گاهی یک عیب اجازه رفعت و رسیدن به مقامات را از انسان سلب می کند. مثلا در روایات آمده است که فلان گناه چهل روز نماز را حبس می کند و رفعتی ندارد. حسد و بخل و کبر و... همه آنها باید پاک شود. لذا قرآن عامل غفران و شفاء است. با قرآن است که بیماری ها مرتفع می شود. اما این انسان بیدار و پاک شده آماده پرواز است لذا قرآن هدایت می کند و او را به سمت خدا می برد و بعد هم رحمت های خدا بر او می رسد. و البته این رحمت، خاص مومنین است. زهد و توکل و تقوی و یقین و.... اینها رحمت های خاص خدا و رزق های قرآن است.
سیر در مقامات قرآن در ماه مبارک و شب قدر
و نکته مهم اینکه این سیر در رمضان آسان تر است چون ماه قرآن است. میوه ها در دسترس است. لذاست که در روایت می فرماید ثواب تلاوت یک آیه آن در این ماه، فضیلت ختم قرآن در ماه های دیگر دارد. و در باب ختم قرآن هم فرموده اند: «مَنْ خَتَمَ الْقُرْآنَ فَكَأَنَّمَا أُدْرِجَتِ النُّبُوَّةُ بَيْنَ جَنْبَيْهِ وَ لَكِنَّهُ لَا يُوحَى إِلَيْه»(5) یعنی گویی نبوت بین دو پهلوی انسان درج می شود و البته تلاوت با آداب و شرائط این مقتضی را دارد و بهره هرکسی به مقدار ظرفیت خودش است.
اما همه قرآن در شب قدر آمده و لذا اگر کسی به این شب برسد، به قرآن راه پیدا کرده است. معرفت به شب قدر و حضرت زهرا(س) اینگونه مهم و البته دور از دسترس است که حضرت فرمودند «فطموا عن معرفتها» یعنی فاطمه(س) کسی است که همه خلایق از معرفت او بریده هستند. کنه و حقیقت ایشان - مثل حقیقت قرآن - در اختیار 14 معصوم است و آنها این مقام و حقیقت را می فهمند که مصدر تنزل قرآن است. البته ما هم بی بهره نیستیم و می توان از این فرصت بهره ها ببریم. مثل خود شب قدر که در واقع از آن امام زمان است ولی ما اگر درست حرکت کنیم، گردی از آن به ما هم می رسد و آنوقت است که به اندازه هزار ماه سیر می کنیم. تنزل این حقیقت در این شب است و هر سال هم تکراری دارد. مانند خورشید که یکی بیشتر نیست ولی طلوع مکرر دارد و نور هر روز فرق می کند. یعنی جلوه های متفاوت است از یک حقیقت. البته تجلی آن حقیقت، بر امام زمان می شود. ملائکه و روح می آیند. و همه اینها در پرتو همین تجلی حضرت زهرا(س) است و در این فضا بر امام زمان نازل می شوند. و آنوقت همه حقایق آن سال بر ایشان نازل می شود. و اگر گردی از این بر ما نشست ما هم قدری از این وادی بهره مند می شویم. پس ما به کنه ایشان نمی رسیم ولی به اندازه خودمان بهره می بریم. پس شب قدر حقیقت قرآن و حضرت زهرا نازل می شود و تجلی پیدا می کند و اگر کسی به آن برسد به محیط این حقایق راه می یابد. اگر کسی از این نور بهره برد به دو چیز می رسد. وادی ولایت و نبوت. یعنی برای رسیدن و متمسک شدن به نبوت و ولایت باید از طریق حضرت زهرا(س) سیر کرد.
نبوت و ولایت و ارتباط آندو با حضرت زهرا(س)
این معنا را در روایات داریم و در زیارت نامه ایشان هم دیده می شود. در آنجا آمده است که: «سَلَلْتَ مِنْهَا أَنْوَارَ الْأَئِمَّة»(6) ائمه نور الهی هستند و همه عالم به آنها روشن است که فرمود: «الْإِمَامُ كَالشَّمْسِ الطَّالِعَةِ الْمُجَلِّلَةِ بِنُورِهَا لِلْعَالَمِ وَ هِيَ فِي الْأُفُقِ بِحَيْثُ لَا تَنَالُهَا الْأَيْدِي وَ الْأَبْصَار»(7) و البته مانند خورشید دست کسی به امام نمی رسد و فقط شعاع او در عالم است و از آن می توان بهره برد. عالم به نور ائمه روشن است و برای رویت هم نور لازم است. رویت ملکوت عالم با نور امام است. لکن همه این انوار از حضرت زهرا(س) ساطع شده است. لذا اگر به نور ایشان راه بیابید به نور ائمه هم راه یافته است. و البته به قرآن هم راه یافته است.
و نیز به حقیقت نبوت هم راه یافته است که فرمود: «وَ أَرْخَيْتَ دُونَهَا حِجَابَ النُّبُوَّة»(8) یک معنا این است که بین ما و نبی خیلی فاصله است. ولی ایشان حجاب از مقام نبی ندارند و بین ایشان و رسول الله(ص) فاصله ای نیست. لذا پاره تن ایشان می شود و نیز در روایت فرمودند: «وَ هِيَ بَضْعَةٌ مِنِّي وَ هِيَ نُورُ عَيْنِي وَ هِيَ ثَمَرَةُ فُؤَادِي وَ هِيَ رُوحِيَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَي»(9) در توضیح این عبارت که جنبیه رسول به چه معناست؛ می توان گفت که دو جنب ایشان یک طرف خداست و یک طرف همه کائنات است. ایشان چنین جایگاهی دارند. و البته دست ما به اصل آن نمی رسد و تحمل اصل تجلی برای ما نیست. (مانند جریان موسی(ع) و تجلی کوه که در قرآن آمده است: «قالَ رَبِّ أَرِني أَنْظُرْ إِلَيْكَ قالَ لَنْ تَراني وَ لكِنِ انْظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكانَهُ فَسَوْفَ تَراني فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَ خَرَّ مُوسى صَعِقا»(اعراف/143) که در روایت می گوید تجلی نور امیرالمومنین با واسطه بر کوه شد که چنین شد) پس حضرت زهرا(س) تجلی خاصی در هر شب قدر دارند و اصل آن هم برای امام زمان است. و البته شعاعی از آن بر ما می افتد و به همان میزان معرفت ایشان حاصل می شود. این دریای بی کرانی که بر آسمان عالم که امام زمان است ابری دارد و ما هم بهره ای از این باران داریم و به همین مقدار زنده و نورانی می شویم. لذا فرمودند شب قدر می خواهید بروید سراغ مادرمان.
اشاره به تسبیحات حضرت زهرا(س)
اما ایشان برای ما هدیه ای هم دارند. تسبیح مقدس ایشان هدیه است. رسول خدا به ایشان هدیه داد و ایشان به ما. اگر کسی با آداب آن متذکر به آن باشد، اثر آن در ترازوی عمل فروان است. «مَنْ سَبَّحَ تَسْبِيحَ الزَّهْرَاءِ ع ثُمَّ اسْتَغْفَرَ غُفِرَ لَهُ وَ هِيَ مِائَةٌ بِاللِّسَانِ وَ أَلْفٌ فِي الْمِيزَانِ وَ تَطْرُدُ الشَّيْطَانَ وَ تُرْضِي الرَّحْمَنَ»(10) و اثر دیگر آن هم این است که شیطان را طرد می کند. اگر کسی بعد نماز واجب بگوید خدا او را می آمرزد و مطهر انسان است که فرمودند: «مَنْ سَبَّحَ تَسْبِيحَ فَاطِمَةَ ع قَبْلَ أَنْ يَثْنِيَ رِجْلَيْهِ مِنْ صَلَاتِهِ الْفَرِيضَةِ غَفَرَ اللَّهُ لَه»(11). این شفاعت حضرت است. و نیز در روایت می فرماید که اگر کسی تسبیحات حضرت را گفت و بعد هم یک «لا اله الا الله» بگوید، همه گناهانش پاک می شود.
این تسبیح ذکر کثیر است. در قرآن می فرماید: «يَأَيهَُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ اذْكُرُواْ اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا * وَ سَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَ أَصِيلاً»(احزاب/41) که اگر شما اینگونه ذکر داشته باشید، خداوند و ملائکه بر شما صلوات می فرستند و از ظلمات به نور می برند. و از ذنوب و عیوب و شرک خارج می کنند. این نور، وادی توحید و ولایت است و صلوات خدا ما را به این محیط خواهد برد. اگر کسی این تسبیحات را گفت، با ذکر کثیر همراه شده است و مطهر و نورانی و موحد می شود و این البته به شفاعت ایشان است. یعنی این نور از جانب ایشان می آید. باید اجازه بخواهید که ما را هم وارد این وادی کنند. لذا در روایت فرموده اند این تسبیحات از هزار رکعت نافله در روز بهتر است. با این تسبیح است که انسان می تواند به حقیقت تکبیر و تحمید و تسبیح و تهلیل برسد که این معنا جای گفتگوی بسیار دارد. السلام علیک یا بنت رسول الله...
پی نوشت ها:
(1) تفسير فرات الكوفي، ص: 581
(2) الكافي (ط - الإسلامية)، ج2، ص: 606
(3) بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج66، ص: 306
(4) بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج69، ص: 59
(5) الكافي (ط - الإسلامية)، ج2، ص: 604
(6) إقبال الأعمال (ط - القديمة)، ج2، ص: 625
(7) الكافي (ط - الإسلامية)، ج1، ص: 200
(8) إقبال الأعمال (ط - القديمة)، ج2، ص: 625
(9) الأمالي( للصدوق)، النص، ص: 113
(10) ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، النص، ص: 163
(11) ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، النص، ص: 164