سه شنبه 4 دي 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

تاريخ پخش :: 1358/10/10 دشمن شناسی، دستاویزها، توطئه‌ها

بايگاني سالانه - 1358



قابل توجه کاربران محترم:
برنامه درسهایی از قرآن، پس از ضبط پیاده می شود و به جهت حفظ امانت، متن کامل آن در سایت قرار می گیرد، اما همواره بخش هایی از برنامه به جهت محدودیت زمان و رعایت حال مخاطبان، از تلویزیون پخش نمی گردد، آنچه به عنوان برنامه ی درسهایی از قرآن قابل استناد است، آن چیزی است که از تلویزیون پخش می گردد و در فایل صوتی برنامه قابل دسترسی می باشد.
بسم اللّه الّرحمن الّرحیم
«الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا و نبینا محمد و علی اهل بیته ولعنة الله علی اعدائهم»
بحث ما درس‌هایی از قرآن بود. در هر نشستی چند آیه می‌نویسیم و ترجمه می‌كنیم و قدم، قدم با اسلام آشنا می‌شویم. چون ما كه گفتیم: «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» بالاخره در جمهوری اسلامی حداقل باید یك مسلمان با برنامه‌های قرآن آشنا شود. اگر كسی بگوید: من مسلمان هستم. اما نه بتواند قرآن بخواند و نه بتواند عمل كند، فایده ندارد. این است كه گفتیم: اولین قدم، یعنی ما الآن كلاس اول هستیم. در آشنایی با اخلاق اسلام، تفسیر اسلام، عقائد اسلام، یكی از درس‌های قرآن این است. مكرر گفتم كه قرآن بیش از 200 قصه دارد. داستان‌های واقعیت دار، كه از این داستان‌ها به ما درس می‌دهد. یكی از داستان‌ها، داستان نوح با پسرش است كه قصه‌اش را می‌دانید. حالا نصفش را من می‌خوانم و نصفش را شما بخوانید.
پسر نوح با بدان بنشست خاندان نبوتش گم شد.
نوح پسری داشت، پسرش هم تبلیغ می‌كرد. نوح هم تبلیغ می‌كرد اما جز افراد كمی گوش ندادند. خلاصه به خدا گفت: خدایا! من مردم را دعوت كردم اما جز چند نفری كسی گوش نمی‌دهد. امر خدا آمد كه تو یك كشتی بساز، مومنین سوار شوند. بعد هم آب از زمین جوشید و از آسمان فرو ریخت، زمین زیر سیل رفت، نوح به پسرش گفت: سوار شو. گفت: سوار نمی‌شوم. حالا اینجا یك تكه است كه نوح گفت: خدایا پسر من را نجات بده. یك آیه نازل شد كه آیه این جلسه‌ی ما این است كه سوره‌ی هود است. آیه این است. «قال نوح» تیتر ما این است. نور چشمی ممنوع! حضرت نوح گفت: خدایا! پسرم را نجات بده. میل داشت پسرش نجات پیدا كند. فرمود: «انه» می‌توانید «انه» را معنا كنید؟ به درستی كه او، «لیس» نیست «منك» از «اهلك» «انه لیس من اهلك» نگو: پسرم! پسر تو نیست. پسر نوح وقتی مكتبش غیر پدرش شد، خطاب می‌رسد او از تو نیست. این یك درسی به همه‌ی پدرها است كه اگر پسری خلاف راه حق می‌رود و پدرش او را به حق دعوت می‌كند و پسر اعتنا نمی‌كند، البته نه یكبار و دوبار، نوح سال‌ها به پسرش گفت. اگر پدری مدت‌ها، مكرر، بارها به پسرش گفت، بیان كرد، حق را گفت و روشن كرد و او لجاجت كرد، اینجا دیگر باید روابط پدر و پسری هم، یعنی نباید عواطف باعث شود كه انسان مكتبش را از بین ببرد. «إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِكَ»(هود/46) چرا؟ «انه» به درستی كه این آقازاده «إِنَّهُ عَمَلٌ غَیْرُ صالِح‏» این عمل غیر صالح است. حالا این آیه‌ی قرآن، سوره‌ی هود آیه‌ی 45 بود. چند حدیث هست كه در تفسیر آمده است. بعد هم به مناسبت حدیث‌های دیگر یاد من آمد. من یادداشت كردم، حدیث‌ها را برایتان بخوانم. حدیث این است. مسلمانان مردود، چون این پسر مردود شد، بیایید ببینید ما چطور مسلمان‌هایی هستیم. مسلمانان مردود! یعنی اگر رسول الله(ص) وارد اجتماع ما شود و در نماز جمعه ما بیاید، دست چه كسانی را می‌گیرد و از جامعه طرد می‌كند؟ اگر رسول الله دست به تصفیه بزند، چه گروه‌هایی را و چه افرادی را بیرون می‌كند؟ بعد نیست تصفیه رسول الله را ببینیم. چون پیغمبر هم گاهی تصفیه می‌كرد. یك روز پیغمبر در مسجد آمد و قبل از آنكه در صف برود و مشغول نماز شود، در صف‌های جماعت گشت و نه نفر را دید. در این جمعیت كه نشسته بود، جمعیت هم زیاد بود، به نه نفر گفت: بلند شوید. اینها را از مسجد بیرون كرد. بعد سر نماز رفت. یا رسول الله چرا اینها را بیرون كردی؟ اینها نماز می‌خوانند اما حق طبقه‌ی محروم را نمی‌دهند. نماز می‌خوانند اما به محرومین كمك نمی‌كنند. یعنی زكات مال، مالیاتشان را نمی‌دهند. اگر پیغمبر وارد مسجد شود چه گروه‌هایی را بیرون می‌كند؟ من تحت عنوان مسلمانان مردود چند حدیث نوشته‌ام. با این حدیث‌ها آشنا شوید و ببینید واقعاً وضع ما در چه حال است؟ خودمان را بررسی كنیم. خودمان را با این حدیث‌ها بسنجیم. اینجا یاد یك موضوعی افتادم.
چند سال پیش شب نوزدهم ماه رمضان، یك شب ما در اصفهان در مسجد سید بودیم. چون جمعیت خیلی بود، دیدیم آنجا نمی‌شود تخته سیاه گذاشت. ما تحت عنوان مسلمانان مردود شروع كردیم و گفتم: رسول الله فرموده است كه این دسته مسلمان نیست. فلان گروه مسلمان نیست. همینطور كه در مسجد سید دسته، دسته حدیث‌ها را می‌خواندم و معنا می‌كردم، یكی از اصفهانی‌ها روز بعد گفت: دیشب، آقای فلانی، من را گفت. گفت: دیشب فلانی داشت سخنرانی می‌كرد. یكباره صدایش قطع شد. ما فكر كردیم برق مسجد قطع شده است و بلندگو صدا را به ما نمی‌رساند. بعد فهمیدیم رسول الله دست خود ایشان را هم گرفته و از مسجد بیرون كرده است. یعنی:
گر حكم شود كه مست گیرند *** در شهر هرآنچه هست گیرند
بعد نیست یك نگاهی به این حدیث‌ها بكنیم. پس خدا به نوح می‌گوید: پسر تو نیست. برای اینكه این، عمل غیر صالح انجام می‌دهد. حالا رسول الله و ائمه‌ی ما هم چند حدیث گفتند كه اینها مسلمان نیستند. حالا وارد بازار شود یك عده را بیرون می‌كند. وارد شهر و روستا شود، وارد مدرسه و اداره شود، دسته دسته اینها را تصفیه می‌كند. امت مسلمان زیاد هستند اما مسلمانی كه از پل صراط عبور كند. از این امتحان‌ها عبور كند، اینها كم است. حدیث‌ها را بخوانم. 1- «من غش» اینها را بنیویسید. اینها راه خودسازی است. «من غش مسلما فلیس بمسلم» كسی كه حیله بزند، «من» یعنی كسی كه، «غش» كسی كه به یك مسلمان كلك بزند، مسلمان نیست. مرد به زنش كلك بزند. بگوید: مهریه تو را 100 هزار تومان می‌دهم و غرضش این باشد كه ندهد، در روایات می‌خوانید، كه حتی اگر مرد به زنش كلك بزند، غرضش این باشد كه مهریه را ندهد، گویا با او زنا كرده است. كسی به بچه‌اش قول می‌ دهد. حدیث داریم كه اگر به بچه‌ی كوچك گفتی: برایت می‌خرم، باید بخری. یا نگو برایت می‌خرم. یا اگر گفتی بخر. نفاق و كلك زدن درست نیست. امام كاظم(ع) در خانه رفت. امام رضا(ع) كوچك بود. با پدرش بود. امام رضا گفت: پدر، چرا به این آقایی كه با ما راه می‌رفت، تعارف نكردی؟ امام كاظم(ع) فرمود: چون آمادگی پذیرایی نداشتم، كسی كه قلباً آمادگی پذیرایی ندارد، نباید زبانش بگوید: بفرما داخل، خواهش می‌كنم. مشتاق دیدار. تو كه آمادگی نداری، زبانت هم كلك نزند. كسی كه به مسلمانی كلك بزند، این مسلمان نیست. ببینید چقدر به همدیگر كلك می‌زنیم؟ از شوفر می‌پرسی آقا من به فلان كوچه می‌خواهم بروم. می‌گوید: پیاده شو، همین پنج قدمی است. یك وقت می‌بینی سه كیلومتر می‌روی به كوچه نمی‌رسی. این جنس از این بهتر در بازار نیست. هرجا بگردی رنگ این پارچه ثابت است. خلاصه اینكه مسلمانان باید هیچ نوع كلكی نزنند. حیله را بچه‌ی كوچك هم می‌فهمد. كلك را بچه‌ی كوچه هم می‌فهمد. اصولاً بچه از بچگی خوب و بد را می‌فهمد. قرآن می‌گوید: «فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها(شمس/8)» یك بچه‌ی كوچك، دو ساله یك سیب به شما بده و بگوید: این سیب را نگه دار من بروم دستشویی و برگردم. وقتی برگردد ببیند شما سیبش را می‌خورید، ناراحت می‌شود. غش و حیله را نمی‌تواند بگوید. اما با چشمانش كه نگاه می‌كند، می‌گوید: من سیب را به تو امانت دادم، تو چرا به امانت من خیانت كردی؟
2- «من سمع رجلاً» كسی كه، «سمع» یعنی بشنود، «رجل» یعنی مرد، البته در این حدیث‌ها وقتی می‌گویند: مرد، قرض مرد و زن نیست. هم مرد است و هم زن. مثل رئیس شهربانی، رئیس شهربانی در كنار پلیس، در كنار خیابان، مثلاً می‌گوید: عابرین محترم از پیاده رو عبور كنید! زن‌ها نمی‌توانند در خیابان بدوند و بگویند: عابرین گفته، یعنی مردها! عابرات كه نگفته است. اینجا كه می‌گوید: عابرین، قرض مردهای عابر نیست. منظور هم عابرین است و هم عابرات. در بسیاری از حدیث‌ها كه می‌گوید: اگر كسی صدای مرد را بشنود و به فریادش نرسد، نمی‌خواهد بگوید اگر صدای زنی را شنید، زن و مردی در چنین جاها نیست. مثلاً در حدیث داریم اگر مردی بین ركعت 3و4 شك كرد، چه كند؟ حالا معنایش این نیست اگر زنی شك كرد حكمش فرق می‌كند. «من سمع رجلاً ینادی یاذ المسلمین» «ینادی» یعنی فریاد می‌زند. «یا ذالمسلمین» یعنی‌ای مسلمان‌ها! به فریاد من برسید. زلزله آمده است. سیل آمده است. خطری پیش آمده است. مسلمانی ندا می‌كند، «یاذالمسلمین فلم یجبه» اگرچه «فلم یجبه» كسی جواب او را ندهد، ایشان هم «فلیس به مسلم» ایشان هم مسلمان نیست. همینطور كه قرآن به نوح می‌گوید: نوح، پسر تو «إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِكَ» پیامبر و ائمه هم به ما گفتند: مسلمان نیست. یعنی مسلمان با آجر و جماد و سیب زمینی، فرق می‌كند. سیب زمینی است كه هرچه داد بزنی در او اثر نمی‌كند و بی رگ است. مسلمان نباید بی تفاوت باشد. كسی كه بی تفاوت باشد، مسلمان نیست. مرده است. ما دو رقم مرده داریم. این را به مناسبت ماه رمضان هم گفتم. یك مرده داریم عمودی است. یك مرده داریم افقی است. مرده‌های افقی همین مرده‌هایی هستند كه در قبرستان هستند. مرده‌های عمودی آدم‌هایی كه ایستادند باد هم در چشمشان می‌رود اما بی تفاوت هستند. زلزله می‌شود. سیل می‌شود. گروهی كار ندارند. مثلاً فرض كنید كه ایران نفت دارد. پول نفت ایران برای همه‌ی مردم است. این آقا دارد ماهی هشت هزار تومان دارد، باز می‌گوید: ماهی 12 هزار تومان می‌خواهم. این می‌خواهد ماهی 4 هزار تومان اضافه بگیرد، با اینكه همین پول، پول نفت است و جوان‌های دیگر هم هستند. آنها هم درس خواندن و شغل و كار ندارندو معطل 100 تومان پول هستند. اگر قرار است پول تقسیم شود باید به انها هم داده شود. این 7 هزار تومان دارد، می‌گوید: نه! من باید 12 هزار تومان داشته باشم. كسی كه بی تفاوت است، فقط خودش را می‌بیند، این خود محوری مرده است. اینكه می‌گویند: مرده‌ی عمودی در حدیث هم هست. امام می‌فرماید: اگر كسی فساد ببیند، باید با دستش، با زبانش، با قلبش، جلوی فساد را بگیرد. و اگر كسی فساد و جنایت و گناه و خلاف دید، نه قلباً ناراحت شد، نه زانش چیزی گفت و نه دست و پایش جلوی فساد را گرفت، «فهو میت» یعنی این مرد كه فساد می‌بیند و بی تفاوت است، مرده است. منتها «فهو میت بین الاحیا» مرده است و در بین زنده‌ها قدم می‌زند. یعنی مرده است، منتهی مرده‌ی عمودی است. «من سمع رجلاً ینادی یاذالمسلمین فلم یجبه فلیس لمسلم» یكبار محكم بخوانید.
3- دسته‌ی سومی كه اگر پیغمبر وارد شود اینها را بیرون می‌ریزد، می‌فرماید: «من هاجر اخاك ثلاثة ایام» «من» كسی كه «هاجر» یعنی دوری كند. هجرت كند. «من هاجر اخاك» كسی كه از برادرش دوری كند، «ثلاثة ایام» كسی كه با برادرش قهر كند. دو خواهر، دو فامیل، دو همسایه، دو كارمند و كارگر و كشاورز، اگر دو مسلمان با هم قهر كنند، بیش از سه روز طول بكشد، اینجا هم امام فرمود: «فلیس بمسلم» اینها هم آن مسلمان‌های نابی كه ما می‌خواهیم، نیستند. آخر سر چه موضوعی قهر كردید؟ از این حدیث چه می‌فهمیم؟ از این حدیث می‌فهمیم كه اسلام می‌خواهد مسلمان روح گشاده داشته باشد. سعه‌ی صدر داشته باشد. سینه‌ی باز داشته باشد. یعنی بتواند خلافی از برادرش دید، خلاف را تحمل كند. اسلام می‌خواهد مسلمان‌ها روحی داشته باشند و به قدری بالا رفته باشند كه این مسائل جزئی آنها را تحت تاثیر قرار ندهد و اگر مسلمان به قدری ضیغ است، مثل استكان كه وقتی یك 5 زاری در آن می‌اندازی، آبش بیرون می‌ریزد، آب این استكان به درد نمی‌خورد. انسان باید مثل دریا باشد كه كشتی هم اگر در آن حركت كرد، بیش از موج به وجود نیاید. از این حدیث می‌فهمیم مسلمان باید صداقت داشته باشد. از حدیث اول صداقت می‌فهمیم. مسلمانی كه صداقت نداشت، كلك زد، مسلمان نیست. از این حدیث می‌فهمیم مسلمان باید غیرت داشته باشد، بی تفاوت نباشد. از این حدیث می‌فهمیم، مسلمان باید روح بزرگ داشته باشد. كسی كه كلك می‌زند یا غیرت ندارد و بی تفاوت است، یا به قدری ضعیف است كه سر یك مسئله‌ی جزئی مدت‌ها با برادرش قهر می‌كند، مسلمان خیلی ضعیفی است. البته اینكه می‌گویم: مسلمان نیست، معنایش این نیست كه كافر است و بت پرست است. یعنی از آن مسلمان‌های خود ساخته‌ای است كه اینها باید بروند و دوره ببینند.
4- «كذب» یعنی چه؟ دروغ گفت. «كذب من» من یعنی چه؟ «كذب من زعم» «زعم» یعنی خیال كند. «كذب من زعم انه من شیعتنا» دروغ می‌گوید كسی كه خیال می‌كند، از شیعه‌ی ما است. پیرو ما است. «فهو» در حالی كه او «مستمسك» استمساك، چنگ می‌زند، «به عروة غیرنا» به ریسمان غیر ما، كسی كه می‌گوید: من مسلمان هستم. قانونش هم باید قانون خدا باشد. «كذب» دروغ می‌گوید كسی كه «زعم» خیال كرده او شیعه است، می‌گوید: من شیعه هستم ولی در قوانین غیر ما چنگ می‌زند. به ریسمان‌های دیگر چنگ می‌زند. كسی كه می‌گوید: من مسلمان هستم، باید قانونش هم قانون خدا باشد. جامعه‌ی اسلامی و جمهوری اسلامی، روابط داخلی، سیاست خارجی، جنگ و صلحش، ازدواج و تجارتش، اخلاق و معاشرتش، همه باید اسلامی باشد. كسی كه می‌گوید: من شیعه هستم و در مدش، در فرم و ژستی كه می‌گیرد، لباس و مصرفش، تولیدش، در تمام برنامه هایش، برنامه‌های غیر اسلامی «كذبت» باید تجدید نظر كند.
5- «من منع قیراتاً من زكات فلیس بمومن و لا مسلم» این مومن نیست. مسلمان هم نیست. كسی كه منع كند، مقدار كمی از زكات را مسلمان نیست. قیرات را در ذهنم بود و دیدم. ولی الان باز فراموش كردم. مقدار كم بگوییم درست است. الآن فراموش كردم. اشكالی دارد كه فراموش كردم؟ مثل اینكه جلسه‌ی قبل گفتم كه دادگاه خانوادگی اسلام 5 امتیاز دارد، 4 امتیاز را گفتم. «من منع» كسی كه مقدار كمی از زكات را منع كند، «فلیس بمومن و لا مسلم» نه مومن است و نه مسلمان است. اینها مسلمانان مردود هستند.
6- «ما آمن بالله» به خدا ایمان ندارد. چه كسی؟ «من بات شبعانا» كسی كه «بات» بیتوته كند، یعنی شب را به روز درآورد. كسی كه شب تا صبح سیر بخوابد، «شبعان» یعنی سیر، «ما آمن» به خدا ایمان ندارد. چه كسی به خدا ایمان ندارد؟ كسی كه شب سیر می‌خوابد «فجارهوا» در حالی كه «جار» همسایه‌ی او «جائع» گرسنه است. جوع به معنی گرسنگی است. «ما آمن بالله» كسی كه شب تا صبح «شبعان» بخوابد «فجارهوا جائع» همسایه‌اش گرسنه باشد، ایمان به خدا ندارد. یك حدیث دیگر هم هست كه این حدیث می‌گوید: مسلمان نباید امواج او را متزلزل كند. این حدیث چون بزرگ است، فقط می‌خوانم. اما باقر(ع) می‌فرماید: «یا جابر» یعنی‌ای جابر! «لا تكون علی ولیا» این حدیث خیلی مهم است. طبق این حدیث خیلی وضع خراب است. ولی می‌شود انسان تمرین كند. به خصوص الآن كه زنده باد و مرده باد ارزان شده است. یك كسی دو كیلو ذغال می‌خرد و روی همه‌ی دیوارها می‌نویسد، زنده باد فلانی! یك كسی هم دو كیلو گچ می‌خرد و روی دیوارها می‌نویسد، مرده باد فلانی! زنده باد و مرده باد دو كیلو گچ و ذغال می‌خواهد. هركس هرچه دارد در و دیوار را پر می‌كند. حالا یا حق است یا ناحق است. گاهی علیه كسی توطئه می‌كنند. همینطور كه شخص را با گلوله ترور می‌كنند، گاهی هم با توهین و تهمت شخصیت یك نفر را از بین می‌برند. بدون سند آبروی یك كسی را می‌برند. مسلمان در این صورت چه كار باید بكند؟ یعنی اگر شما و من در یك شرایطی قرار گرفتیم كه صبح از خواب بیدار شدیم و دیدیم روی تمام در و دیوار یا گفته‌اند: زنده باد فلانی، یا گفته‌اند: مرگ بر فلانی! امام می‌فرماید: مسلمان خود ساخته، كسی است كه «لوجتمع الیك اهل مصرك» اگر اهل شهر جمع شدند، «وقالوا انك رجل سو» اگر تمام شهر گفتند: تو مرد بدی هستی، «لم یحكن كذلك» تو ناراحت نشوی. یعنی باید امواج توطئه‌ها تو را در خودش هضم نكند. تو باید توطئه شكن باشی. طوفان شكن باشی. نه اینكه پركاهی در اختیار توطئه‌ها و طوفان‌ها، خودت باید با اراده باشی. چطور اگر تمام در و دیوار یخ ببندد، شما با پوشیدن یك لباس زمستانی با همه‌ی سردی‌ها مبارزه می‌كنی. چطور اگر تمام خیابان‌ها و لوله‌ها آب داشته باشد، شما شیر خانه را محكم می‌بندی كه یك قطره هم نچكد. در مقابل همه‌ی منبع‌های آب شما شیر را محكم می‌بندی. در مقابل كپسول‌های گاز شما شیر را محكم می‌كنی. در مقابل همه‌ی خنكی ‌ها شما لباس زمستانی می‌پوشی كه با سرما مبارزه كنی. اگر تمام در و دیوار تو را فحش دادند و گفتند: مرد بدی هستی، نباید خودت را ببازی و برعكس، اگر تمام شهر عكس تو را زدند و گفتند: درود بر تو! آنجا هم نباید از كوره فرار كنی و خودت را ببازی. مسلمان واقعی این‌ها است. اگر كلك زن باشد. صداقت نداشته باشد. غیرت نداشته باشد. روحش كوچك باشد، اینها مسلمانان مردود هستند. به امید اینكه ما قدم به قدم خودمان را بااین حدیث‌ها اصلاح كنیم.
«والسلام علیكم و رحمة الله و بركاته»

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

 شماره نوبت استخاره: 09102506002

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

پاسخگویی سوالات شرعی: 09102506002

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group