تاريخ پخش :: 1358/7/25 خودباختگی و وابستگی
بايگاني سالانه - 1358
قابل توجه کاربران محترم:
برنامه درسهایی از قرآن، پس از ضبط پیاده می شود و به جهت حفظ امانت، متن کامل آن در سایت قرار می گیرد، اما همواره بخش هایی از برنامه به جهت محدودیت زمان و رعایت حال مخاطبان، از تلویزیون پخش نمی گردد، آنچه به عنوان برنامه ی درسهایی از قرآن قابل استناد است، آن چیزی است که از تلویزیون پخش می گردد و در فایل صوتی برنامه قابل دسترسی می باشد.
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا و نبینا محمد و علی اهل بیته و لعنه الله علی اعدائهم اجمعین من الان إلی قیام یوم الدین.
ما باید گام به گام با قرآن عزیز و روایات اهل بیت آشنا بشویم یكی از گرفتاریهایی كه ما داشتیم و این گرفتاری باعث شد كه ما ذلیل بودیم مسئله وابستگی و خودباختگی بود خیال میكردیم كه كسی نیستیم نمیتوانیم و خیلی وقتها آدم این خیال را میكند نمیدانستیم كه میتوانیم اگر كسی از ما بپرسد چند كیلومتری میدوی، میگوئیم سه كیلومتر چهار كیلومتر، اما اگر یك گرگ دنبال ما بدود چهل كیلومتر میدودیم پیدا بود كه میتوانستیم بدویم ولی نمیدانستیم كه میتوانیم، ما خودمان را باخته بودیم و در این انقلاب خودمان را یافتیم و كشف كردیم اما ریشــﺔ این خودباختگی چیست؟
ما اگر به ریشهها و عوامل خودباختگی كه قرآن فرموده است توجه كنیم خیلی چیزها گیرمان میآید، این بحث برای بزرگترها خوب است برای كوچكترها هم خوب است چون این دردی بود كه به آن مبتلا بودیم و الان داریم كم كم نجات پیدا میكنیم و باید خوب از آن بهره برداری كنیم.
1- خیال میشود مطلب قوانین دیگران علمی است، در حالی كه اینچنین نیست «إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ» الأنعام/116 یعنی آنها هم از گمان تبعیت میكنند مثلاً از لحاظ تاریخی میگویند تاریخ دورههایی داشته بعد دلیلشان هست، فرض كنید دزدی میگویند ریشه این دزدی فقر اقتصادی است بله گاهی فقیر دست به دزدی است اما دیگران كه دزد هستند همه فقیر هستند؟ گاهی هم ریشه دزدی ممكن است كه حرص باشد گاهی ممكن است ریشهاش انتقام باشد گاهی ممكن است اظهار قدرت باشد.
ما خودمان را میبازیم چون خیال میكنیم كه حرفهای دیگران علمی است و حال آنكه حرفهای آنها علمی نیست حتی به نظر خودشان تجربی هم نیست. اگر حرفهایشان برهان علمی داشت اسلام قبول میكند اسلامی كه بیش از صد مرتبه گفته دنبال علم بروید مگر میشود كه علم باشد و اسلام بگوید دنبال آن نرو، ما خیال میكنیم كه قوانین آنها وحی منزل است و حال آنكه در آمریكا بیست و پنج بار قانون اساسیاش عوض شده است در بلژیك صد و بیست دفعه عوض شده است.
ما اگر به قرآن عمل كنیم به ما میگویند اُمل و ارتجاعی اما اگر به قوانین آنها عمل كنیم میگویند روشنفكر و. . . به ما میگفتند اگر میخواهید روشنفكر باشید و شرق و غرب شما را قبول كنند یا باید شرقی باشید و یا غربی نه خیر ما نه شرقی میشویم نه غربی قرآن نظیر اینرا یك قصهای نقل میكند، عدهای تبلیغ میكردند كه «وَقَالُوا كُونُوا هُودًا أَوْ نَصَارَى تَهْتَدُوا» البقرة/135 میگفتند یا یهودی باشید یا مسیحی تا هدایت پیدا كنید حالا میگویند(كونوا شرقیاً او غربیاً تهتدوا) اینطور نیست ما میگوئیم(لا یهودیاً و لا نصاری) این تبلیغاتی است كه میشود و ما باید حواسمان جمع باشد.
2- خیال میشود كه دیگران دوست ما هستند، برای همین ما بند به آنها میشویم و حال آنكه ما بهترین مغزمان را میفرستیم در غرب، اینها حاضر نیستند آنطوری كه به داشنجوی خودشان درس میدهند به دانشجوی ما هم درس بدهند. اگر هم دانشجوی ما مخترع بشود نمیگذارند به ایران بیاید. آنها دوست دارند كه غافل باشیم قرآن میفرماید «وَدَّ الَّذِینَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ وَأَمْتِعَتِكُمْ» النساء/102 كفار دوست دارند كه شما غافل باشید هم از اسحله و هم سرمایه هایتان، آنها نه تنها ما را دوست ندارند بلكه دوست دارند از آنچه هم كه خودمان داریم غافل باشیم.
اگر هم یكوقت فندق پرت میكنند دوست دارند كه گردو برگردد، دوست دارند كه ما در سختی قرار بدهیم و خودشان هم گفتند كه ما میخواهیم شما را در محاصره اقتصادی قرار بدهیم قرآن میفرماید «وَدُّوا مَا عَنِتُّمْ» آل عمران/118 دوست دارند برای شما سختی را، دوست دارند شما در مضیقه قرار بگیرید جنگل نداشته باشید آتش میزنند، خرمن نداشته باشید آتش میزنند، نیازمند باشیم به دارو و پزشك آنها، به همه چیزها آنها وابسته باشیم و در بدبختی باشیم.
ارتجاع، ارتجاع از رجوع است یعنی عقب گرد، دوست دارند كه ما برگردیم و در این نظام ما مثلاً دوست دارند كه نظام شاهنشاهی باشد دوست دارند. . . جوانهای ما یكوقتی دنبال عیش و تفریحهای غیر سالم بودند الان میبیند كه جوان ما لانهی جاسوسی را گرفتهاند شب تا صبح خوب درس میخواند.
آنها دوست دارند جوانهای ما بروند توی آن تفریحهایی كه سالها در آن رشدی نیست و نجاتی توی آن نیست قرآن میفرماید «وَدَّ كَثِیرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ یَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إِیمَانِكُمْ كُفَّارًا حَسَدًا» البقرة/109 مخالفین شما دوست دارند شما را برگردانند بعد از آنكه گرایش و عقیدهای پیدا كردید، بعد از آنكه جوان بی تفاوتی بودید حالا شدهاید جوان با تفاوت و مسئول میخواهند دو مرتبه شما را به عالم بی تفاوتی برگردانند.
چرا ما و شما بند به آنها میشویم؟ چون خیال میكنیم كه آنها دوست ما هستند، قرآن در این آیات میفرماید كه نخیر آنها دوست شما نیستند. آنها دوست دارند كه ما سازش كنیم آنها دوست دارند كه ما با آنها بسازیم میخواهند جوانهای ما از تعهد سلحشوری دست بردارند قرآن میفرماید «وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَیُدْهِنُونَ» القلم/9 دوست دارند كه تو نرمش كنی با آنها قاطع نباشی و نرمش نشان بدهی كه بگویند ایشان خوب است به ما كاری ندارد ایشان با سیاست ما كاری ندارد، دوست دارند كه كاری به كار آنها نداشته باشی آنها هم كاری به كار تو نداشته باشند.
اگر به ما گفتند كه قرآن بخوان اینطور نیست كه لای قرآن را باز كنی شروع كنی به قرآن خواندن تند و تند، میخواهد بگوید این آیات درس مكتب است گام به گام به این آیهها نزدیك بشوید.
3- عدم آشنایی با مكتب و رهبران بزرگ، ما واقعاش این است كه آشنا به مكتب و رهبرانمان نیستیم پیغمبری كه اینقدر میخواسته مستقل باشد عزیز باشد در یكی از جنگها كفار به مسلمانها خندیدند پیغمبر متوجه شد كه خنده كفار به مسلمانها اینست كه توی سربازهای مسلمانها یك مشت سرباز ریش سفید و پیرمرد هستند فرمود بروید ریش هایتان را رنگ بزنید تا نگویند ارتش اسلام پیرمرد هستند پیغمبر وقتی وارد مدینه شد یك مسجد ساخت كنار مسجد هم یك بازارچه ساخت با چند تا مغازه، بعد فرمودای مردم میخواهیم حكومت اسلامی درست كنیم برنامههای شورا، تعلیم و تربیت، در مسجد باشد دادوستد هم در این بازار باشد تا نیازی به بازار دیگران نداشته باشیم.
یك روز پیغمبر ما را در مكه سنگ باران كردند رفت طائف در طائف هم او را سنگ باران كردند رفت بیرون، خوب پیغمبر ما حالات مختلفی داشت چون دویده بود سنگ باران شده بود خسته و كوفته از طائف رفت بیرون پای دیوار باغ نشست یك نفر از باغ آمد بیرون حضرت از او پرسید این باغ برای كی است؟ گفت فلان یهودی، حضرت تا دید باغ دیگران است خواست بلند شود دید طاقت ندارد چون خیلی خسته شده بود خودش را از روی خاك كشید رفت یك درختی آنطرفتر بود كه به آن تكیه داد مرد مسلمان تكیه به دیوار دیگران نمیدهد.
این درس است كه پیغمبر ما آن وقتی كه هم كه خسته است و حال ندارد خودش را به خاك میزند میرود پای درخت دیگر كه تكیه به درخت دیگران ندهد علت این وابستگیها این است كه ما نمیدانیم مكتب و رهبران ما چقدر غنی هستند از قرآن و حدیث و نهج البلاغه موارد زیادی را میتوانیم پیدا كنیم كه اسلام فرموده است خودت باش و وابسته به دیگران نباش.
پیغمبر ما پانزده سال اذان نداشت هر چه گفتند یا رسول الله مسلمانها زیاد شدهاند اجازه بدهید كه طبلی بزنیم فرمود اگر صدای طبل باشد این شباهت دارد به ناقوس گفتند اجازه بدهید كه آتش روشن كنیم فرمود آتش روشن كردن هم شباهت دارد به زرتشتیان نمیخواهیم كاری كنیم كه دیگران به ما ناز بفروشند.
4- امید نجات، قرآن هم این امید را قطع میكند «مَثَلُ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِیَاءَ كَمَثَلِ الْعَنكَبُوتِ» العنكبوت/41 كسانی كه به غیر خدا تكیه میكنند تكیه گاه آنان مثل خانه عنكبوت است كه اگر به آن فوت كنی از بین میرود و با چشم خودمان هم میبینیم كه شاه سابق ما به تمام كشورها باج میداد برای روز نجات و دیدیم كه الان كسی او را نجات نمیدهد و اگر هم نجات بدهد بیش از این رسوا میشود بنابراین امید نجات هم نیست.
«أَیَبْتَغُونَ عِنْدَهُمْ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِیعًا» النساء/139 یعنی آیا آرزو دارید كه پیش آنها عزیز بشوید؟ عزت را از اینها میخواهید؟ در حالی كه عزت پیش خداست.
ما مسلمانها سالها خودمان را فراموش كرده بودیم و چون فراموش كرده بودیم وابسته شده بودیم كه در اثر خون شهدا و انقلاب داریم از وابستگی دور میشویم.
والسلام علیكم و رحمه الله و بركاته