سه شنبه 4 دي 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

تاريخ پخش :: 1358/5/27 امامت – 1، آیه اولی الامر

بايگاني سالانه - 1358



قابل توجه کاربران محترم:
برنامه درسهایی از قرآن، پس از ضبط پیاده می شود و به جهت حفظ امانت، متن کامل آن در سایت قرار می گیرد، اما همواره بخش هایی از برنامه به جهت محدودیت زمان و رعایت حال مخاطبان، از تلویزیون پخش نمی گردد، آنچه به عنوان برنامه ی درسهایی از قرآن قابل استناد است، آن چیزی است که از تلویزیون پخش می گردد و در فایل صوتی برنامه قابل دسترسی می باشد.
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله رب العالمین و صلى الله على سیدنا و نبینا محمد و على اهل بیته و لعنة الله على اعدائهم اجمعین.
رشته بحث هایى كه درباره اصول عقاید در سطح فكر عموم صحبت مى‏شد، رسیدیم به بحث امامت، نبوت را در جلسه قبل، تقریباً خطوط كلى آن را مطرح كردیم. در بحث امامت، امامت ادامه رسالت است و دلیل امامت همان دلیل رسالت است، به همان دلیلى كه ما پیامبر مى‏خواهیم، به همان دلیل هم امام مى‏خواهیم، چون انسانها همان انسانها هستند و نیازها همان نیازها و شك و سهوها، همان شك و سهوها و محدودیت علم ما همان علمى، بنابراین آنچه كه باعث مى‏شد كه ما نیاز به پیامبر داشتیم، بعد از پیامبر هم همان عوامل هست، ما چرا پیامبر مى‏خواستیم؟ چون اختلاف مى‏شد، قانون حق مى‏خواستیم، چون رهبر معصوم مى‏خواستیم، چون علم ما محدود بود، چون علم و عقل ما محكوم غرایض بود، یك سرى نیازها باعث شد كه ما پیغمبر بخواهیم، همان نیازها بعد از پیغمبر هم هست و از دید ما این است كه امامت از اصول عقاید ما است، چون روایتى است كه همه مسلمانها قبول دارند روایت اینست كه: «مَنْ مَاتَ وَ لَمْ یَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّةً»(كمال‏الدین، ج‏2، ص‏409) اصولاً جمعیتى روى كره زمین نمى‏توانیم پیدا كنیم مگر اینكه مسئله رهبرى را جزء اصول مى‏داند.
خود صحابه پیامبر بعد از آنكه پیامبر از دنیا رفت هنوز پیامبر را كفن نكرده بودند و غسل نداده بودند كه رفتند در جایى به نام سقیفه و رهبر تعین كنند، این معلوم مى‏شود رهبر خیلى مهم است كه از دفن پیغمبر هم اهمیتش بیشتر است، مسئله رهبر را در تمام كشورها، در تمام ملل، فرقه‏ها، مسئله رهبرى، مسئله مهمى است و واقعاً از اصول زندگى است، منتها بحثى كه هست این است كه هر گروهى براى امامت یك شرط هایى را قائل هستند و ما هم عقیده‌مان این است كه امام باید معصوم باشد.
یك آیه‏اى هست در قرآن مى‏خوانیم «أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْكُمْ» نساء/59 این آیه در قرآن است و همه ما قبول داریم لكن گاهى نظرها در این است كه اینها چه كسانى مى‏توانند باشند و چه صفاتى باید داشته باشد ولى در اینكه اصل پیروى، رهروى و رهبرى، این دو مسئله باید باشد، رجوع به كارشناس یك اصل عقلایى است باید باشد، حالا، در الله اختلافى نیست «أَطیعُوا اللَّهَ» مطیع خدا باشید، خوب مسلم است، در(رسول) هم هیچ نظرى نیست، فقط بحث ما در اولى الامر است. اولى الامر یعنى صاحبان امر، خدا به ما گفته است در قرآن مطیع الله باشید، مطیع رسول خدا باشید و مطیع صاحبان فرمان باشید، ما قبول داریم، منتها صاحبان فرمان چه كسانى هستند؟ من یك مثال مى‏زنم كه همه شما بتوانید خیلى راحت حل كنید. فرض كنید یك ماشینى را، شما اگر فرض كنید كه یك راننده‏اى اینجا نشسته و دارد مى‏رود، در جاده و بیابان دارد مى‏رود و وزارت راه هم یك تابلو زده اینجا و به آن گفته كه عبور آزاد، نشانه‏اى داده كه از این راه برو، عبور آزاد برانید مثلاً آقاى راننده هم تكیه مى‏كند به این تابلو و خاطرش جمع مى‏شود و مى‏رود و بعد مى‏رود و مى‏بیند یك درّه اینجاست و مى‏افتد توى درّه و ماشینش قراضه مى‏شود، فقط یك سوال مى‏كنم با هم جواب بدهید، در این جاده درّه دار، وزارت راه كه به من گفت برو، این وزاتخانه مقصر هست یا مقصر نیست؟ مقصر است، یك بار دیگر بگویید: مقصر است، كسى هست كه بگوید نیست، چرا؟ خوب باید آنجا یك تابلوى خطر بزند، اینجا خطر است، زنگ خطر. اینكه بگوید برو و بعدش هم تابلو نزدن معناش اینست كه این جاده تا آخرش، آنكه اینجا تابلو مى‏زند كه برو، پس باید اینجا هم تابلو بزند كه نرو. اینجا تابلو زده است كه برو و غیر از این هم تابلوى دیگرى هم نیست. در جاده درّه دار به من بگویند برو، مقصر هست یا نیست؟ مقصر هست.
خداوند به بشر گفته است كه بشر برو، منتها تابلو را از اینطرف زده است، برو عقب پیامبر، پس باید صاحبان فرمان هیچ درّه‏اى، گناهى، نقطه ضعفى نداشته باشند. شما ببینید، مى‏گوید در جاده‏اى به من مى‏گویند برو كه آن جاده دست انداز نداشته باشد، خدا هم در قرآن به اولى الامر و صاحب فرمانى مى‏تواند بگوید كه عقبش بروند كه این صاحب فرمان نقطه ضعف نداشته باشد، غلط است كه در جاده دره دار به من بگویند برو و غلط است كه پشت سر اولى الامر جنایت كار، به من بگویند كه عقبش برو، عقب معاویه بروم، عقب یزید بروم، عقب نمى‏دانم انور سادات بروم، عقب چه كسى بروم؟ چون عده‏اى مى‏گویند انور سادات چى است؟ صاحب فرمان است دیگر، قدرت دست آن است. معاویه صاحب فرمان است، قدرت دست آن است. هر كسى كه قدرت را به دست بیاورد آن مى‏شود صاحب فرمان. خدا هم گفته است كه همینطور كه مطیع الله و مطیع رسول باشید، مطیع حسن بكر و مطیع انور سادات و مطیع زید و عمرو و مطیع معاویه و مطیع همه اینها باشید، آنوقت اولى الامرهاى مختلف. مثلاً فرض كنید كه در سوریه یك اولى الامر داریم، در عراق یكى داریم، در مصر هم یكى داریم، اینها هم همه فكرهایشان با هم متفاوت است، یك مسلمان كه صبح ساعت هشت عراق است و ساعت ده فرض كنید كه مى‏رسد به مصر باید از ساعت هشت تا ساعت ده نوع عملش دو جور باشد، خوب بالاخره كدامهاى اینها راست مى‏گویند؟ چون گاهى اولى الامرها با هم تضاد دارند، حرفهایشان به هم نمى‏خورد و بنده اگر خواستم با هواپیما یك مسافرتى بروم باید در یك روز صد رقم كار ضد و نقیض بكنم، چون همه آنها اولى الامر هستند.
اولى الامر درست است كه یعنى صاحبان فرمان، اما همانطورى كه در وزارت راه، آن جاده‏اى را باید بگویند برو كه دست انداز نداشته باشد و خدا هم اولى الامرى را كه گفته است كه عقبش برو و ما گوش به فرمانش باشیم باید گوش به فرمان كسى باشیم كه نقطه ضعف نداشته باشیم. مراجعى هم كه گوش به حرفشان مى‏دهیم اینها هم بلندگوهاى آن اولى الامرهاى معصوم هستند، مفسر بیان آنها هستند، بیان آنها را تفسیر مى‏كنند، نایب آن اولى الامرها هستند، به این عنوان ما گوش به حرف اینها مى‏دهیم والا آن كسى را كه باید تسلیمش باشیم اولى الامرى است كه باید معصوم باشد. یك مثال دیگر هم بزنم كه خیلى. یك كسى كه كنار یك كسى مى‏نشیند، باید یك سنخیتى داشته باشد و باید به هم بخورد، اولى الامرى كه كنار خدا و رسول است، باید كارهایش هم كنار خدا و رسول باشد، نمى‏شود خدا و رسول باشد و یك جنایت كار هم باشد. یك اولى الامرى دستور مى‏دهد تیر اندازى كنید و ده هزار نفر را مى‏كشد، بعد این جنایتكار را بگذارید كنار خدا و رسول. اولى الامرى كه در قرآن در كنار خدا و رسول است، باید كارها و فكر و سیاست و تدبیرش هم در كنار خدا و رسول باشد و این فقط مكتب ما هست كه مى‏گوییم اولى الامر باید داراى صفات خاصى باشد. حالا، یك مثال دیگرى هم بزنم، آقا، خوب گوش بدهید شما الان سن شما سیزده، چهارده، پانزده، شانزده سال است، در این سن‏ها كه هستید، آماده هستید كه مطلب را بگیرید. بهترین فرصتى است براى اینكه شما خوب عنایت كنید و اگر شما ساعتهاى را كه در مجالس مذهبى و یا غیر مذهبى، در همین كلاس‏هاى درسى كه مى‏نشینید، به قصد چیزى یاد گرفتن، گوش بدهید، دیگر تا آخر عمرتان راحت هستید. شما اگر سى ساعت به قصد تعلیم بروى، راننده مى‏شوى اما اگر هزار ساعت در ماشین بنشینى و به قصد تعلیم نباشى، راننده نمى‏شوى.
فرض كنید همین بحث را مى‏خواهیم صحبت كنیم، تا آخر عمر. حالا، در قرآن یك آدم عاقل، خود قرآن گفته كه در من تناقضى نیست «وَ لَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فیهِ اخْتِلافاً كَثیراً» نساء/82 یعنى اگر قرآن از طرف غیر از خدا بود، تناقض و ضد و نقیض زیاد در آن بود، چون شما الان ده سال پیش یك وقت، یك خواسته‏اى دارى و حالا هم یك خواسته‏اى و سى سال دیگر هم شاید خواسته‏ات عوض شود، انسان عادى خواسته هایش عوض مى‏شود ولى خداست كه بى نهایت است و شك و پشیمانى در آن نیست، خواسته هایش قابل تغییر نیست.
خداوند تناقض در حرفهایش نیست. در قرآن چند تا آیه داریم، این آیه را، (لا) یعنى چه؟ یعنى نه. «لا تُطِعْ مِنْهُمْ آثِماً» دهر/24(آثم) از اثم یعنى گناهكار، یعنى از آدم گناهكار پیروى نكنید. پس اینجا كه خدا گفته است اطاعت از اولى الامر كن، آیه‏اى دیگر هم دارد كه اطاعت نكن از گناهكار، معلوم مى‏شود كه آن اولى الامر باید گناهكار نباشد.
«أَوْ كَفُوراً» دهر/24 قرآن مى‏گوید از آدم كافر اطاعت نكن، معلوم مى‏شود كه جایى هم كه مى‏گوید از اولى الامر پیروى كن، باید اولى الامر كافر نباشد.
در قرآن داریم «لا تُطِعْ» پیروى نكن «وَ لا تُطِعْ كُلَّ حَلاَّفٍ مَهینٍ» قلم/10(حلاف) حلف یعنى كسى كه هى سوگند مى‏خورد و پَست است، هى سوگند مى‏خورد از پستى. افراد رذل و پستى كه، هى مى‏خواهند مردم را گول بزنند با سوگند قلابى اینها را هم «لا تُطِعْ» معلوم مى‏شود كه صاحب امر باید از این افراد هم نباشد.
«لا تَتَّبِعْ» یعنى چه؟ یعنى تبعیت نكن، یعنى اطاعت نكن، پیروى نكن. «وَ لا تَتَّبِعْ سَبیلَ الْمُفْسِدین» اعراف/142 یعنى راه مفسدین را پیروى نكنید، پس اولى الامرى كه خدا گفته است كه گوش به حرفش بده باید آدم مفسد نباشد، مفسد فى الارض نباشد. «وَ لا تُطیعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفینَ» شعراء/151 ترجمه‏اش را بلد هستید، «لا تَتَّبِعْ» یعنى تبعیت نكن فرمان، پس اولى امرى كه خدا گفته است كه گوش به حرفش بده باید آدم ولخرجى نباشد، چون درست نیست كه هم خدا به من بگوید كه گوش به حرف اولى الامر بده، خوب ما گوش به حرف آقاى معاویه مى‏دهیم، بعد مى‏بینیم معاویه مفسد فى الارض است، معاویه كاخ‏هاى مختلف دارد، زر و زیور و مال بیت المال را اسراف مى‏كند. اگر خدا به من مى‏گوید كه گوش به حرف اولى الامر بده، این آیه را قبول مى‏كنم، اما این آیه‏ها را هم باید قبول كنم، پس اولى الامر، یك اولى الامرى كه گناه، كفر، پستى، فساد، اسراف، نكند. حالا، یك اولى الامرى است كه خیلى آدم خوبى است اما سابقاً وضعش خراب بوده، مثلاً سابقه جنایت داشته، سابقه شرك داشته، بت پرست بوده، قرآن مى‏گوید «وَ لا تَتَّبِعُوا أَهْواءَ قَوْمٍ قَدْ ضَلُّوا مِنْ قَبْل» مائده/77(ضَلُّوا یعنى ضلالت) ضلالت یعنى گمراهى. «قَدْ ضَلُّوا مِنْ قَبْل» كسانى كه قبلاً گمراه بودند، گرچه حالا آدم خوبى شده‏اند، توبه كردند، آدم خوبى هم هستند «إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئات» هود/114 خدا مى‏بخشد و ممكن است كه اینها را هم بهشت هم ببرد «الْإِسْلَامُ یَجُبُّ مَا قَبْلَهُ»(عوالی‏اللآلی، ج‏2، ص‏224) اسلام گذشته‏ها را مى‏بخشد، همه را قبول داریم اما بالاخره سابقه شرك و گناه در اینها بوده است، قرآن مى‏گوید از افرادى كه سابقه‌شان خراب بوده، گوش به حرفشان نده، پس اینجا كه به ما مى‏گوید كه اولى الامر را اطاعت كنید، باید اولى الامرى باشد كه بد سابقه هم نباشد.
«لا تَتَّبِعْ» پیروى نكن از افرادى كه «لا یَعْلَمُونَ» افرادى كه جاهل هستند «وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَ الَّذینَ لا یَعْلَمُونَ» جاثیه/18 از افراد جاهل هم نباید پیروى كنید، پس معلوم مى‏شود قرآنى كه گفته است از اولى الامر پیروى كنید، اولى الامرى است كه همه چیزى بلد باشد، معلوم شد كه چى مى‏خواهم بگویم، مى‏خواهم بگویم در قرآن در مورد امامت و رهبرى به ما گفته‏اند كه از صاحبان فرمان پیروى كنید، ما قبول مى‏كنیم از صاحبان فرمان پیروى كنیم منتها صاحبان فرمان را در كنار آیه‏هاى دیگر مى‏گذاریم، صاحبان فرمانى كه گناه و كفر و پستى و فساد و اسراف و گمراهى قبلى و جهلى در آنها نباشد. آنوقت صاحب فرمانى كه این نقاط ضعف را ندارد چه كسى است؟ من لازم ندارد كه بگویم چه كسى است، شما خودتان ببینید كه چه كسى است. تاریخ است، تجربه هست، دوست هست، دشمن هم هست، همه نوشته‏اند، نقاط ضعف همه رهبران نوشته شده. كسانى كه این نقاط ضعف را ندارند چه كسانى هستند، ما از نظر روایات كارمان سفت است، از نظر روایات، روایات زیادى داریم كه اولى الامر، على ابن ابیطالب و یازده فرزند آن هستند، این دوازده امام اولى الامر هستند. ما مى‏خواهیم آن روایات را اصلش مطرح نكنیم، گیرم روایات را كنار بگذاریم.
مى‏گوییم آقا روایات را مى‏بوسیم و مى‏گذاریم كنار، با آنكه قبول داریم ولى فعلاً كنار مى‏گذاریم، روایت را هم كه كنار بگذاریم، خود قرآن گفته است كه اولى الامر، خود قرآن هم گفته(«لا تُطِعْ»، «لا تَتَّبِعْ») همین «أَطیعُوا» را در كنار(«لا تُطِعْ»، «لا تَتَّبِعْ») مى‏گذاریم، ببینیم چى از آن بیرون مى‏آید. اینجا گفته است از صاحبان فرمان پیروى كنید، اینها هم گفته كه اگر كفرى، پستى، گناهى، فسادى، اسرافى، سوء سابقه‏اى، جهلى بود از این گروه پیروى نكن، پس معلوم مى‏شود كه اولى الامر باید از این گروه نباشد، ما خودمان از متن قرآن در مى‏آوریم، شد، البته كمكش هم، روایاتى است كه اولى الامر را معنا كرده است. این فشرده‏اى خیلى كوتاه درباره آشنایى با آیه اولى الامر. از همه گذشته اگر اولى الامر افرادى باشند كه همینكه قدرت را به دست گرفتند، مثلاً معاویه قدرت را بدست گرفت، بگوییم اولى الامر است، اگر اولى الامر این سرى افراد باشد، تناقض است.
یك جمله مى‏گویم، ببینید تناقض است یا نه، بنده هیچ وقت چایى نمى‏خورم، گاهى هم دو، سه تا چایى مى‏خورم، اینها جور در مى‏آید؟ نه، به قول ما طلبه‏ها یك قانونى داریم، مى‏گوییم: سالبه كلیه با موجبه جزئیه تناقض دارد. هیچ وقت چایى نمى‏خورم، گاهى هم دو، سه تا چایى مى‏خورم، این با هم تناقض است «أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ» مطیع خدا و رسول باشید، یعنى هیچ گاه گناه نكنید، بعد «أُولِی الْأَمْرِ» پیرو اولى الامر هم باشید، یعنى اولى الامر معاویه است، پیروش باشید، گاهى گناه مى‏كند، شما هم گاهى گناه كنید. یك جمله كه اولش مى‏گوید هیچ وقت نه، بعدش مى‏گوید گاهى آره، این جمله با هم تناقض دارد. و یك آدم عاقل هیچ وقت در یك جمله كوتاه تناقض صحبت نمى‏كند، كه اول بگوید «أَطیعُوا اللَّهَ» مطیع خدا باشید، هیچ لغزشى نداشته باشید و بعد هم بگوید مطیع معاویه هم بودى طورى نیست، مطیع انور سادات هم بودى طورى نیست.
بنابراین اولى الامر براى ما خیلى روشن است، در جاده درّه دار نباید به من بگویند برو، اولى الامر لغزش كار را هم نباید به من بگویند كه عقبش برو، این تا اینجا. اصولاً رهبر در قرآن دو جور است. دو نوع امام در قرآن معرفى شده است. امام یعنى رهبر، دو نوع امام در قرآن مطرح شده است. یك امام است به نام امام نار، یك امام است به نام امام نور. امام نار و امام نور. قرآن درباره امام نار مى‏گوید كه «وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَ یَوْمَ الْقِیامَةِ لا یُنْصَرُونَ‏ِ» قصص/41 ائمه یعنى امام‏هایى هستند كه «یَدْعُونَ إِلَى النَّارِ» مردم را به آتش مى‏كشند «یَدْعُونَ إِلَى النَّارِ» یعنى اینكه دعوت به نار مى‏كنند، امام نارند و یك عده هم امام نور هستند، قرآن مى‏فرماید «وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَیْنا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ إیتاءَ الزَّكاةِ وَ كانُوا لَنا عابِدین» انبیاء/73 امام هایى هستند كه «یَهْدُونَ بِأَمْرِنا» امام نار داریم و امام نور. حالا، نشانه هایش در قرآن پخش است، باید جمع كنیم و قشنگ دستمان مى‏آید كه چه امامى. امام نار اهل استبداد است، شناسنامه امام نار:
1 - استبداد، فرعون مى‏گفت هر چه من گفتم همین است، استبداد.
2 - مهلت انتقاد به كسى نمى‏دهد. مهلت انتقاد به احدى نمى‏دهد. فرعون وقتى راه مى‏رفت، حركت مى‏كرد، همه مردم راست جلویش مى‏ایستادند و در حال احترام بودند و مى‏ترسند به آن بگویند كه كار تو غلط است، آن هم چون همه بله قربان مى‏گفتند و مى‏ترسیدند از آن كه بگویند این كار تو غلط است، خیال مى‏كرد كه همه كارهایش درست است. قرآن مى‏گوید «وَ كَذلِكَ زُیِّنَ لِفِرْعَوْنَ سُوءُ عَمَلِهِ» غافر/37 فرعون عملهایش سوء بود، سوء عمل داشت. عملش سوء بود اما(زُیِّنَ) بله قربانگوها یك جورى مى‏كردند كه، چون مهلت انتقاد به كسى نمى‏داد، فكر مى‏كرد همه كارهایش درست است. «یَصُدُّونَ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ» هود/19 امام نار راه خدا را جلویش را مى‏بندد. یك منطقه كه مى‏خواهد كشاورزى بشود، یك تابلو مى‏زدند، جنگلبانى، هر كجا كه یك زمین به درد بخور بود، یك تابلو مى‏زدند «یَصُدُّونَ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ» جلوى كشاورزى كه راه خداست، مى‏گرفتند.
ازدواج راه خداست، هزارها، صدها قانون حل مى‏كردند كه جلوى ازدواج را بگیرند و ازدواج‏ها عقب بیفتد. تجارت و كسب راه خدا است، یك شرایطى براى كسب و تجارت مى‏گذاشتند كه مردم حال كاسبى و تجارت نداشته باشند. مى‏خواهد خانه بسازد، آجر روى آجر نمى‏گذاشتند، بگذارد. «یَصُدُّونَ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ» تهدید مى‏كند، فرعون مى‏گفت هر كسى كه به موسى ایمان بیاورد، دستش را مى‏برم با پایش. دست راستش را مى‏بُرم با پاى چپ و یادست چپ را مى‏برم با پاى راست، تهدید مى‏كرد. گاهى به افرادى پول مى‏داد، به ساحرها گفت، ساحرها جمع شوید، آبروى موسى را ببرید و اگر شما موفق شدید من به شما پول مى‏دهم، ساحرها جمع شدند و گفتند اى فرعون ما اگر آبروى موسى را ببریم، پولى هست «أَ إِنَّ لَنا لَأَجْراً» شعراء/41 آیا ما اجرى داریم، «قالَ نَعَمْ وَ إِنَّكُمْ إِذاً لَمِنَ الْمُقَرَّبینَ» شعراء/42 گفت: بله، یك كارى به شما مى‏دهم كه همه جا مجانى است، بتوانید استفاده كنید. تهدید است، تهدید است، تطمیع است، گروهى را با پول، گروهى را با زور، تهمت است، به مردم مى‏گفت كه حضرت موسى مى‏خواهد كه دین شما را از دست شما بگیرد. به مقدسین مى‏گفت «إِنِّی أَخافُ أَنْ یُبَدِّلَ دینَكُم» غافر/26 موسى مى‏خواهد دین شما را عوض كند، به كشاورزان مى‏گفت «یُریدُ أَنْ یُخْرِجَكُمْ مِنْ أَرْضِكُمْ» اعراف/110 مى‏خواهد زمینهاى شما را از شما بگیرد. فرعون براى اینكه تهمت بزند به موسى، به كشاورزها مى‏گفت كشاورزها گوش به حرف موسى ندهید، مى‏خواهد «یُریدُ أَنْ یُخْرِجَكُمْ مِنْ أَرْضِكُمْ» «أَرْضِكُمْ» یعنى مى‏خواهد زمینهاى شما را بگیرد. به مقدسین هم مى‏گفت «یُبَدِّلَ دینَكُم» مى‏خواهد دین شما را بگیرد، این امام نار است.
امام نور هم كه هر چى بخواهید، كمالاتى كه پیغمبر داشت، سودى كه پیغمبر داشت، اخلاصى كه داشت، صفایى كه داشت، زهدى كه داشت، اینها درباره امام نور باید مفصل بحث كنیم. امام نور سود دارد «طَبِیبٌ دَوَّارٌ بِطِبِّهِ»(نهج‏البلاغه، خطبه 108) طبیبى بود كه دور مى‏گشت، سراغ مریض مى‏گشت. «طه ما أَنْزَلْنا عَلَیْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقى‏» طه/2 -1 به قدرى پیغمبر خودش را به مشقت مى‏انداخت و مى‏سوخت پیغمبر براى مردم، كه آیه نازل شد كه چقدر مى‏سوزى، چقدر تلاش مى‏كنى! كمتر تلاش كن. امام نور، سوز دارد. امام نور بى تكلف است. پیغمبر جلسه‏اش گردى بود كه صدر آن معلوم نشود. شخصى آمد در مسجد و دید یك جلسه گردى است و هر چه نگاه كرد دید كه پیغمبر پیدا نمى‏شود، آخرش پرسید كه «أَیُّكُمْ رَسُولُ اللَّهِ»(كنزالفوائد، ج‏1، ص‏212) كدام‏هاى شما پیغمبر هستید؟ بى تكلف و خودمانى و دستورات را روى عشق انجام مى‏داد. سعه صدر داشت، جسارت‏ها به پیغمبر مى‏شد، پیغمبر اینها را در خودش هضم مى‏كرد. اصولاً بعضى افراد مثل یك استكان هستند، بعضى افراد مثل لیوان هستند و بعضى افراد مثل سطل‌اند و بعضى افراد مثل حوض‌اند و بعضى افراد مثل استخرند و بعضى افرد مثل اقیانوس، هر چه ظرفیت بیشتر باشد، تحملش در برابر ناگوارى‏ها بیشتر است، پیغمبر روح بزرگ داشت، سعه صدر داشت. یك جسارت مختصر به امام نار بشود كه، دستور قتل و اعدام مى‏كند ولى انواع جسارتها را به پیامبر و اولیاء خدا مى‏كردند و اینها همه را تحمل مى‏كردند، روح بزرگ داشت. درباره اینكه امام نار چه جور صفاتى دارد و امام نور چه جور صفاتى است، سى، چهل تا صفحه است كه من تقریباً پیدا كرده‏ام ولى چون جلسه بناست كه مختصر باشد و در سطح عموم باشد، از گفتن همه آنها خوددارى مى‏كنیم. پس ما اولى الامر را شناختیم، دو رقم امام را در قرآن شناختیم، امام نار و امام نور. امامت هم در دید ما، به همان دلیل كه نیاز به پیغمبر داریم به همان دلیل نیاز به امام داریم، در این چند دقیقه این خلاصه بحث ماست، تا نشست بعد كه بحث دیگرى را عنوان كنیم، شما را تا جلسه بعد به خدا مى‏سپارم.
والسلام علیكم و رحمة الله و بركاته

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

 شماره نوبت استخاره: 09102506002

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

پاسخگویی سوالات شرعی: 09102506002

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group