پنجشنبه 1 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

تاريخ پخش :: 1358/5/24 نبوت –4، هدف بعثت

بايگاني سالانه - 1358



قابل توجه کاربران محترم:
برنامه درسهایی از قرآن، پس از ضبط پیاده می شود و به جهت حفظ امانت، متن کامل آن در سایت قرار می گیرد، اما همواره بخش هایی از برنامه به جهت محدودیت زمان و رعایت حال مخاطبان، از تلویزیون پخش نمی گردد، آنچه به عنوان برنامه ی درسهایی از قرآن قابل استناد است، آن چیزی است که از تلویزیون پخش می گردد و در فایل صوتی برنامه قابل دسترسی می باشد.
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و صلى الله على سیدنا و نبینا محمد و على اهل بیته و لعنة الله على اعدائهم اجمعین.
بحث نبوت را داشتیم با دوستان و تا اینجا آمدیم كه نیاز به پیغمبر را داریم و راه شناخت پیامبر هم از راه معجزه. فرق بین‏ معجزه با سحر و ریاضت و اختراع و نبوغ اینها گفته شد و یكى هم اخبار پیامبران قبلى و یكى هم جمع آورى و بررسى تاریخ پیامبر این حرفهاى جلسه قبل بود، در این جلسه دنباله بحث نبوت ببینیم چى است، اصلاً هدف بعثت انبیاء چیست؟ هدف بعثت انبیاء براى چند تا مسئله است كه قرآن مطرح كرده است، هدف بعثت انبیاء:
1 - قرآن مى‏فرماید ً«فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرینَ وَ مُنْذِرینَ» بقره/213 خدا مى‏فرماید پیامبران را مبعوث كردیم، خداوند پیامبران را مبعوث كرد «وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتابَ بِالْحَقِّ» كتاب هم براى آنها فرستاد «لِیَحْكُمَ بَیْنَ النَّاسِ فیمَا اخْتَلَفُوا فیهِ» یك حكومت عدل «لِیَحْكُمَ بَیْنَ النَّاسِ» براى اینكه حكم كند بین مردم «لِیَحْكُمَ بَیْنَ النَّاسِ فیمَا اخْتَلَفُوا فیهِ» در چیزهایى كه اختلاف دارند. قرآن مى‏فرماید هدف بعثت انبیاء، پیامبران آمدند تا یك حكومت عدلى را برقرار كنند، در نزاع‏ها و كشمكشها، مراجعه به طاغوت و قدرتهاى غیر آسمانى نكنند.
2- قرآن مى‏فرماید: «وَ لَقَدْ بَعَثْنا فی‏ كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً» نحل/36 برقرار كردن توحید. آمدند خدایگان‏ها، طاغوت‏ها را بكوبند. سنگها، بت‏ها، انسانها، هواها را بكوبند، آمدند حق را زنده كنند و توحید را مستقر كنند. مى‏فرمایند: «وَ لَقَدْ بَعَثْنا فی‏ كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً» مبعوث كردیم «فی‏ كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً» ما در میان هر جمعیتى یك رسول و پیامبرى فرستادیم «أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ» تا به مردم بگویند «أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ» مردم را از بله قربان گویى‏ها برهانند، از ذلت شرك و جهل و تفرقه و نفاق «یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمات» بقره/257 از ظلمت شرك و جهل و تفرقه و نفاق برهانند اینها را، توحید، یگانه پرستى، وقتى توحید مستقر شد خیلى اختلافات هم كم مى‏شد، چون بسیارى از نزاع‏ها سر این است كه قانون‏ها با هم تضاد دارد اما قانون واحد دیگر نزاعى ندارد. رژیم مختلف، متفاوت، قانون متفاوت، تمایلات متفاوت این تفاوت‏ها موج مى‏اندازد اما اگر یگانه پرستى شد، حكم خدا شد و اینها، دیگر تمایلات و اختلافات كم مى‏شود.
هدف بعثت: مبارزه با طاغوت، چون قرآن مى‏فرماید: «أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ» نحل/36 پیامبران همه یك جهت مى‏آمدند و مى‏گفتند «وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ» اینها دستورات كلى انبیاء بود، البته هر پیامبرى ممكن بود در یك صحنه‏هایى، برنامه‏هاى خاصى هم داشته باشد. این دستورات انبیاء عمومى است. یكى هم قرآن مى‏فرماید: «لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْمیزانَ» حدید/25 پیامبران را فرستادیم «لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» بپادارى عدالت. «لِیَقُومَ النَّاسُ» مردم جورى رشد بشوند، رشد كنند و تربیت بشوند كه «لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» مردم همه قائم به قسط بشوند، خودشان همه، عدالت را در خودشان و در جامعهشان برقرار كنند. اینها دستورات كلى است.
پس هدف بعثت چیست؟ حكم و قضاوت عادلانه، احیاء توحید و كوبیدن انواع شرك‏ها، مبارزه با طاغوت‏هاى زمان و بپادارى عدالت. جالب این است كه خود قرآن مى‏گوید هدف بعثت این است، آنوقت بعضى‏ها در گوش بعضى وز وز مى‏كنند، مى‏گویند مذهب ساخت قدرتمندان و زورمندان، ارباب و رعیتى، فرماندارها مذهب درست كردند چقدر مسخره، شعار قرآن این است كه اصلاً پیامبر آمد كه هر طاغوتى را بكوبد، هر نوع دیكتاتورى را بكوبد، چه دیكتاتورى كارگرى و چه دیكتاتورى سرمایه دارى، چه ارباب و رعیتى. هر طاغوت، طاغوت یعنى چه؟ قدرتى كه ضد قدرت خدا باشد، هر كس و هر كجا و به هر عنوان مى‏خواهد باشد. قرآن مى‏گوید پیامبران برنامه عمومى آنها این بود، البته هر پیامبرى یك برنامه خصوصى داشت و كار نداریم. یك پیامبر مثلاً افراد زمانش گرانفروش بودند، مى‏آمد و مبارزه با گرانفروشى مى‏كرد، مبارزه با احتكار مى‏كرد، نمى‏دانم، یك برنامه‏هاى خاصى ممكن بود براى هر پیامبرى پیش بیاید اما همه پیامبران این برنامه را داشتند. همه قضاوت عادلانه، همه زنده كردن توحید، همه مبارزه با طاغوت، همه تربیت كردن مردم به یكجورى كه خود مردم قائم به قسط شوند، عدالت را زنده كنند. پس مبارزه با طاغوت، رأس و سرلوحه كار انبیاء است، آنوقت مى‏گویند ببین مذهب ساخته دست طاغوت‏ها و زورمندان است، چقدر بى انصافى است.
انبیاء یك مشتركاتى هم داشتند، مثلاً همه انبیاء دعوت به توحید مى‏كردند، همه انبیاء دعوت به معاد مى‏كردند، انبیاء همه آنها مى‏آمدند و مى‏گفتند «إِنِّی أَخافُ عَلَیْكُمْ عَذابَ یَوْمٍ عَظیمٍ» شعراء/135 همه انبیاء كه مى‏آمدند، مى‏گفتند ما از عذاب جهنم مى‏ترسیم براى شما، همه انبیاء نماز داشتند، حضرت شعیب نماز داشت، مردم وقتى دیدند حضرت شعیب نماز مى‏خواند، یا دستور نماز مى‏دهد، مى‏گفتند «یا شُعَیْبُ أَ صَلاتُكَ تَأْمُرُكَ» هود/87 تو بخاطر همین نماز است كه ما را مى‏خواهى از رفتارى كه داریم بازدارى، ما بخاطر نماز تو دست از كارمان برنمى داریم، معلوم مى‏شود حضرت شعیب، نماز داشته است. یا حضرت لقمان به پسرش كه سفارش مى‏كند، مى‏گوید: «یا بُنَیَّ أَقِمِ الصَّلاةَ» لقمان/17 پسر كوچولو نماز بخوان، معلوم مى‏شود، حضرت لقمان هم نماز داشته است. حضرت یحیى و عیسى را قرآن مى‏گوید: «وَ أَوْصانی‏ بِالصَّلاةِ» مریم/31. مسئله نماز در همه ادیان بوده است. باز مثلاً فرض كنید مسئله زكات، در همه ادیان بوده است. مسئله حج، حضرت ابراهیم وقتى كعبه را ساخت «وَ أَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ» حج/27 قبل از موسى و عیسى، مسئله حج از زمان حضرت ابراهیم مطرح بوده است. مسئله جهاد هم در ادیان دیگر بوده. مى‏آمدند پهلوى یكى از انبیاء بنى اسرائیل و گفتند «إِذْ قالُوا لِنَبِیٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنا مَلِكاً نُقاتِلْ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ» بقره/246 مى‏آمدند پهلوى پیامبران بنى اسرائیل مى‏گفتند یك رهبر ارتشبدى برای ما قرار بده، یك شخصى را كه تاكتیك‏هاى نظامى بلد باشد براى ما رهبر قرار بده كه «نُقاتِلْ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ» كه ما مى‏خواهیم جهاد كنیم و دشمنان خدا را بكشیم، مى‏بینید در زمان قبل از حضرت عیسى هم مسئله جهاد مطرح بوده است. امر به معروف و نهى از منكر هم قبل از اسلام بوده، همین حضرت لقمان به پسرش مى‏گوید «أَقِمِ الصَّلاةَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنْكَرِ» لقمان/17 پس تمام اصول دین ما و تمام فروع دین ما، كلیاتش در تمام ادیان بوده است.
یك بار دیگر تكرار كنم، تمام اصول عقاید ما و تمام كلیات فروع دین ما در تمام ادیان، اجمالاً بوده است. بله، مثلاً ممكن است نوعش فرق بكند، مثلاً روزه، روزه بوده، «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَیْكُمُ الصِّیامُ» بقره/183 مسلمانها روزه بگیرید «كَما كُتِبَ عَلَى الَّذینَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» آنوقت فرم دعوتش، فرم دعوت خاصى بوده است، ممكن است مقدار روزه، ایام روزه، حالا مال ما سى روز است، مال آنها چند روز بوده است، ما تا غروب و آنها تا كى بوده است، نوع روزه ما، كمیت و كیفیتش ممكن است فرق بكند، ولى در تمام مذاهب روزه بوده.
حالا، نوع تربیت را هم بد نیست اینجا بگویم، چون بعضى از مسلمین ما، محصلین نظرى هستند ولى خوب فیلمبردارى مى‏شود و بعضى از پدرها و معلمین هم خواسته باشند گوش بدهند، نوع تربیت ببینید چقدر قشنگ است، خدا وقتى مى‏خواهد بگوید كه روزه بگیرید، یك مرتبه نمى‏گوید كه واجب است كه همه شما روزه بگیرید، یك نوجوانى را وقتى مى‏خواهند ببرند و آمپول به آن بزنند، این وحشت دارد، این چون مثلاً مى‏ترسد از سوزن و آمپول پزشك براى اینكه این آمادگى پیدا كند مى‏گوید آقازاده ما با هم رفیق هستیم، تو پسر خوبى هستى، اول كه به آن مى‏گوید تو پسر خوبى هستى، یكخورده دلگرم مى‏شود و بعد مى‏گوید آقازاده از سوزن وحشت نداشته باشید تمام اینها سوزن زده‏اند، پس اول مى‏گوید كه تو پسر خوبى هستى، دوم مى‏گوید دیگران هم آمپول زده‏اند و خوب شده‏اند، تو هم خوب مى‏شوى و بعد مى‏گوید آقازاده ده دقیقه بیشتر درد نمى‏كند اما عوضش همیشه سالم هستى سه تا، چهارم مى‏گوید آقازاده اگر دردش بیشتر از ده دقیقه آمد من دفعه دیگر قرص مى‏نویسم براى تو، پس چهار تا جمله مى‏گوید تا ایشان را آماده كند.
خدا مى‏خواهد بگوید روزه بگیر، اول مى‏گوید «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا» اى كسانى كه با من رابطه دارید، من با آنهایی كه با من رابطه ندارند كارى ندارم «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا» اى كسانى كه رابطه دارید، بعد مى‏گوید كه «كُتِبَ عَلَیْكُمُ الصِّیامُ» روزه بگیرید، بعد مى‏گوید درد آمد، «كَما كُتِبَ عَلَى الَّذینَ مِنْ قَبْلِكُمْ» تمام اینها هم روزه گرفته‏اند، نه كه شما مسلمانها روزه گرفته‏اید، قبل از شما، همه ملتها روزه گرفته‏اند، بعد مى‏گوید ده دقیقه بیشتر نیست، «أَیَّاماً مَعْدُوداتٍ» بقره/184 یك چند روزى بیشتر نیست، بعد مى‏گوید حالا كه اگر خیلى درد آمد، دیگر قرص بخور «فَمَنْ كانَ مِنْكُمْ مَریضاً أَوْ عَلى‏ سَفَرٍ» اگر یك وقت مریض بودى و یا مسافر بودى، اگر گرفتار شدى و دردت زیاد بود «فَعِدَّةٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ» روزهات را بخور و بعد به جاى آن روزه قضا بگیر، این فرم حرف زدن است.
پدرانى كه حرفشان در بچه‏ها اثر نمى‏كند و دبیران و معلم هایى كه حرفشان در بچه اثر نمى‏كند، مادرانى كه حرفشان در بچه اثر نمى‏كند، فرم ادب قرآن در زندگیمان اگر پیاده شود اثر بیشترى پیدا خواهد كرد، حالا، روزه در همه ادیان بوده است، حج بوده و الى آخر. پس انبیاء سر لوحه كارشان، قضاوت عادلانه، حكومت عادلانه، مبارزه با طاغوت، آوردن دستورات جامع و كلى، این بخش اول.
بخش دوم عظمت انبیاء: 1 - قیام دشوارى را شروع كردند. 2 - تا سر حد مرگ پیش رفته‏اند. 3 - كسى آنها را تحریك نكرده بود، مسئله عقد و انتقام و انفجار مطرح نبود. 4 - موجب پیشرفت شدند. همه انبیاء موفق شدند، گرچه كشته شدند اما موجب پیشرفت شدند.
قیام دشوارى را شروع كردند، مگر مهم است. شما یك جایى كه مثلاً یك غذاى خاصى مى‏خورند، خواسته باشى كه بروى و رژیم آنها را عوض كنید، خیلى مهم است. یك جایى كه مثلاً یك نوع غذاى معینى مى‏خورند، شما خواسته باشى وارد آن شهر بشوى و خواسته باشى كه نوع غذا را از آنها بگیرى، با آنكه مسئله جزئى است، حالا كه یك كسى خواسته باشد تمام افكار یك ملتى را زیر و رو كند خیلى مهم است. بله، مى‏شود آدم مسلط باشد بر خیابانها، حكومت نظامى تسلط بر خیابانها هست اما تسلط بر دلها كار آسانى نیست. تسلط بر دلها، زیر و رو كردن، انقلاب فكرى، انقلاب اخلاقى، انقلاب، همه نوع انقلابى. تا سر حد مرگ پیش رفتن، عده‏اى شروع مى‏كنند و بعد شكست مى‏خورند، مى‏گویند نه بابا مردم گوش ندادند، فایده ندارد، برمى گردند، قیامى كه شروع كنند، قیام سخت و عقب گرد هم برایش نباشد، خیلى مهم است، ببینید پیغمبرها چه مى‏گفتند، مى‏آمدند دور پیغمبرها را مى‏گرفتند قلدرها، آدم غصه مى‏خورد كه مى‏گویند این مكتب را قلدرها ساخته‏اند، قلدرها مى‏آمدند دور انبیاء را مى‏گرفتند، مى‏گفتند تكه تكه مى‏كنیم شما را، اینها شعارشان این بود، مى‏گفتند: «وَ لَنَصْبِرَنَّ عَلى‏ ما آذَیْتُمُونا» ابراهیم/12 چه جالب، به قلدارها مى‏گفتند شما تكه تكه مى‏كنید؟ «وَ لَنَصْبِرَنَّ» صبر مى‏كنیم بر آنكه شما اذیت كنید ما را، كسى برخلاف همه افكار و روشها قد علم كند و تا سرحد مرگ پیش برود و هیچ محركى هم نداشته باشد، موجب پیشرفت هم بشود، جالبش اینست كه هر چه علم پیش مى‏رود، عظمت دستورات آنها آشكارتر مى‏شود، این هم مهم است.
مطالبى كه مى‏گفتند بالاتر از سطح معمولى بود و بالاخره دستوراتشان، دستوراتى در سطح اعلى بود، دستورات عادى نبود، این هم مى‏توانیم درباره عظمت انبیاء نقل كنیم. در بحث نبوت، نقش ایمان و مذهب هم در چند جمله مطرح مى‏شود. امتیاز قانون انبیاء بر قانون بشر. امتیازات مختلفى دارد كه ما چند تا از آنها را الان براى دوستان اینجا مطرح مى‏كنیم. امتیاز قانون انبیاء: 1 - در قانون انبیاء هیچكس حق وتو ندارد، ولى در سازمان بین الملل چند تا ابرقدرت حق وتو دارند. در مجلس‏ سناها و مجلس‏هاى شوراها و قانون‏هاى غیر الهى، قدرتمندان استثنا هستند اما در قانون انبیاء اینطور نیست.
در كربلا امام حسین(علیه السلام) اول على اكبر را مى‏فرستد به میدان و در جنگها پیغمبر جلوى همه شمشیر مى‏كشید كه امیرالمومنین(علیه السلام) مى‏فرماید ما و باقى مسلمانها در پشت سر پیغمبر جنگ مى‏كردیم و صف اول براى شخص پیامبر بود، مسئله این نیست كه دستور صادر كنند از مركز كه شما بروید و تكه تكه بشوید اینجانب گرد به لباسم ننشیند، حق وتو مطرح نیست.
یك زنى از اشراف وقتى دزدى كرده بود با شرایطش و بنا شد دستش را قطع كنند، وقتى دیدند این از خانواده‏هاى محترم است فرمود: اگر دخترم زهرا هم دزدى كند، دست او را هم قطع مى‏كنم. وقتى امیرالمومنین(علیه السلام) برادرش مى‏گوید كه یك خورده گندم و یا جو را به من اضافه بده، یك خورده سهمیه من را زیاد كن، حضرت على(علیه السلام) آهن داغ مى‏كند نزدیك دست عقیل مى‏گذارد، مى‏گوید كه شما چرا توقع اضافه از من دارى، امتیاز قانون انبیاء این است كه همه در برابر قانون یكسان هستند، حق وتو براى هیچكس نیست.
2- كنترل و عمل و صفت. قانونهاى خلقى، یعنى قانونهاى غیر الهى، عمل را كنترل مى‏كند، كسى اگر سرعت زیاد بگیرد ما اینقدر جریمه‏اش مى‏كنیم، كسى اگر انحراف به چپ داشته باشد، كسى اگر از دست چپ برود، كسى اگر اینجا دور بزند، عمل را مى‏تواند كنترل كند اما صفت چطور؟ یك مثال بزنم، ما چهار رقم امنیت داریم، یكوقت امنیت داریم، امنیت بدنى، یكوقت امنیت داریم، امنیت مالى، یك وقت امنیت فكرى، یك وقت امنیت آبرویى. دنیا امنیت بدنى و مالى را مى‏تواند كنترل كند، یعنى اگر یك كسى به بدن یك كسى چاقو كشید و یا مال كسى را دزدید، این دو امنیت را دنیا مى‏تواند تأمین كند. . . چهار تا اگر، اگر فهمیدند، بسیارى از جنایت‏ها مى‏شود كه آنها، پلیس متوجه نمى‏شود. 2 - اگر شناختند، گاهى جنایت را مى‏فهمند اما جنایتكار را نمى‏شناسند كه چه كسى بود. گاهى جنایت را مى‏فهمند و جنایتكار را هم مى‏شناسند ولى كسى نیست كه بتوانند بگیرندش، اگر مجرم را گرفتند. گاهى مى‏گیرند اما نمى‏شود كارى با آن كرد، از بس تلگراف و تلفن از اینطرف و آنطرف مى‏آید، اگر مانعى نبود. پس دنیا براى امنیت بدنى، چاقو كشى و امنیت مالى، دزدى، با چند تا اگر گاهى یك كنترلى مى‏كند، اما امنیت فكرى و امنیت آبرویی، اینها چطور؟
بنده در فكرم این است كه شما آدم بدى هستى، یعنى سوء ظن دارم به شما. شما چه مى‏خواهى بكنى، دلم با شما خوب نیست، فكرم نسبت به شما بد است یا با چشم و ابرو آبروى شما را بریزم. مى‏آیند پهلوى من و مى‏گویند فلان جوان چه جورى است ما مى‏خواهیم درباره امر ازدواج، مى‏آیند از ما مشورت مى‏كنند، فلان جوان چه جور جوانى است؟ بالاخره دختر به آن بدهیم و یا ندهیم؟ مى‏گویم فلانى را مى‏گویى، لا اله الاالله، فقط مى‏گویم لا اله الا الله و دیگر هم حرفى نمى‏زنم، ولى با لا اله الا الله پدر طرف را در مى‏آورم، خورد مى‏كنم طرف را. یا مى‏گویم آقا از من نپرس، خوب از من نپرسید یعنى خیلى خراب است وضعش. یا مى‏گویم خدا عاقبت آن را به خیر كند، دعا مى‏كنم، خدا عاقبتش را به خیر كند، دعاست ولى. . .
گاهى آدم غیبت نمى‏كند اما ویتامین غیبت كردن را دارد، مثلاً فلانى را مى‏گویى خوب حالا ماه رمضان است بگذار دهانمان روى هم باشد، بگذار غیبتش را نكنیم، خوب دل من هزار جا مى‏رود. شما اگر غیبت مى‏كردى، مى‏فهمیدم كه یك عیب دارد اما حالا كه مى‏گویى غیبتش را نكنم، من فكر مى‏كنم كه صد تا عیب دارد. من از نظر فكر اگر به شا بدبین بودم و یا با لا اله الا الله و سبحان الله، آبروی شما را از بین بردم، شما تحت چه قانونى كنترل مى‏كنى من را، به كدام اداره شكایت مى‏كنى آقا بنده شاكى هستم از فلانى، ایشان را وقتى رفتند و از او پرسیدند كه ایشان چه جوانى است، گفت: لا اله الا الله، مى‏گوید ما قانون براى لا اله الا الله نداریم، یا ایشان گفت از من نپرسید و یا ایشان جواب نداد، بالاخره من مى‏توانم با چشم و ابرو، مى‏توانم با هزار نوع از نظر فكرى، از نظر آبرویی مى‏توانم یك نفر را بكوبم یا یك نفر را عزیز كنم و اینها چون مربوط به صفت است و صفت جزء كسى «یَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْیُنِ وَ ما تُخْفِی الصُّدُورُ» غافر/19 جزء كسى كه عالم به روحیات است و قرآن مى‏آید و مى‏گوید كه خداوند حساب مى‏كشد از شما حتى نسبت به افكارى كه در دل دارید، جزء از طریق ایمان من كنترل نمى‏شوم.
قوانین بشرى عمل را كنترل مى‏كند كه چاقو نكش، دزدى نكن، اما روحیه من را كنترل نمى‏كند اما ایمان به خدا، مى‏گوید «إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ» حجرات/12 اگر سوءظن بردى و فكرت هم نسبت به دیگرى بد بود گناه است و روز قیامت بازپرسى مى‏شوى كه چرا نسبت به یك مسلمانى بدبین بودى، كنترل عمل مى‏كند فقط ولى ایمان هم كنترل عمل و هم كنترل صفت.
امتیاز سوم اینكه قداست و عشق، قانون خدا براى من مقدس است، چون خالق من براى من قانون داده است، مردم چه كسى هستند كه براى من قانون بدهند، من آزاد هستم و نمى‏خواهم زیر قانون آن بروم و در فرار حرف است. قانون خدایى را وقتى من انجام نداده‏ام، مى‏ترسم ولى وقتى قانون مردم را انجام ندادم، نمى‏ترسم، افتخار هم مى‏كنم كه با اینكه چراغ قرمز بود در رفتیم، پانصد تومان گیرمان آمد امروز. در تخلف از قانون مردم لذت است اما در فرار از قانون خدا ترس است، یعنى یك ضامن اجرایى در دل هست، مسئله ایمان و ترس از خدا و روز قیامت خودش ما را كنترل مى‏كند.
والسلام علیكم و رحمة الله و بركاته

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group