پنجشنبه 1 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

تاريخ پخش :: 1358/5/14 شرک، آثار

بايگاني سالانه - 1358



قابل توجه کاربران محترم:
برنامه درسهایی از قرآن، پس از ضبط پیاده می شود و به جهت حفظ امانت، متن کامل آن در سایت قرار می گیرد، اما همواره بخش هایی از برنامه به جهت محدودیت زمان و رعایت حال مخاطبان، از تلویزیون پخش نمی گردد، آنچه به عنوان برنامه ی درسهایی از قرآن قابل استناد است، آن چیزی است که از تلویزیون پخش می گردد و در فایل صوتی برنامه قابل دسترسی می باشد.
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله رب العالمین و صلی الله على سیدنا و نبینا محمد و على اهل بیته و لعنة الله على اعدائهم اجمعین
بحث ما درباره توحید و شرك بود. مسئله خیلى مهم است، چون برخلاف تصور بعضى همینكه ما ایمان به خدا داشته باشیم كافى نیست. باید بنده او باشیم تا بشویم موحد، ایمان به خدا را شیطان هم دارد، بنابراین من اگر گفتم ایمان به خدا دارم كافى نیست. ابلیس اصول دینش خوب بود، هم ایمان به خدا داشت و هم ایمان به معاد داشت و هم ایمان به قیامت، هم الله را قبول داشت و هم آفریدگارى الله را قبول داشت، چون خود ابلیس ایمان به خدا داشت، ایمان به خدا و خالقیت او خود ابلیس به خدا گفت »خلقتنى من نار« تو مرا از آتش آفریدى، پس قبول داشت كه خدایى هست و خدا خالق اوست. چون به او مى‏گوید(خلقتنى)، تو مرا خلق كردى، ابلیس ایمان به خدا داشت.
ابلیس ایمان به نبوت هم داشت. چون مى‏گوید «فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعینَ» ص/82 به خدا گفت به عزت تو همه را گمراه مى‏كنم «إِلاَّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصینَ» ص/83 مگر بندگان با اخلاص را و قرآن درباره انبیاء مى‏گوید «إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُخْلَصینَ» یوسف/24، قبول داشت بندگان برگزیده‏اى هست كه ابلیس نمى‏تواند در آنها نفوذ كند پس نبوت و وجود افراد برگزیده را هم قبول داشت. وجود افراد مخلص، پیامبران.
ابلیس معاد را هم قبول داشت. گفت «قالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنی‏ إِلى‏ یَوْمِ یُبْعَثُونَ» ص/79 خدایا عمر به من بده تا روز قیامت تا میدان باز باشد برایم، «یَوْمِ یُبْعَثُونَ»، حالا اینجا یكوقت بعد آموزى نداشته باشد، بگویى كه پس چرا خدا به ابلیس عمر داد كه ما را گمراه كند، این در ذهنتان نیاید، چون جوابش روشن است. ابلیس خودش سالها عبادت مى‏كرد، آبرو داشت، خودش با اراده قطع كرد و خداوند هم فیاض است، یعنى اداره برق باید به همه خانه‏ها برق بدهد حالا چه كسى استفاده بد بكند و چه كسى استفاده خوب بكند. اگر خواسته باشد به خوبها فقط كمك كند و بدها را با قدرت خدایى جلویش را بگیرد اینكه مى‏شود جبر و ما باید آزاد باشیم، آزادى بهتر است، اگر یك كسى لال، غیبت نكرد و فحش هم نداد ولیكن چون لال است. بگویند ایشان خیلى آدم خوبى است، در عمرش تا حالا فحش نداده، ولى خوب چون این لال است ارزش ندارد، ارزش براى كسى است كه زبان داشته باشد و فحش ندهد و غیبت نكند. انسان آزاد اگر خودش را بسازد ارزش دارد و اگر نه، به قول آن مثل معروف هست كه مى‏گوید: بگیر و ببندش، بده دست من پهلوان. خوب اگر گرفتیمش و بستیم شما که پهلوان نیستى.
باید انسان آزاد باشد و باید در حكومت و اجتماع وسوسه باشد و اگر وسوسه نباشد و ما آدم خوبى باشیم كه ارزش ندارد. شما اگر از بالاى بلند یك چیزى را هل دادى پایین همه برایت كف نمى‏زنند. این كى است؟ از لبه هل داد، این اهمیت ندارد اما اگر از پائین پرتاب كردى روبه بالا برایت كف مى‏زنند، چون جاذبه زمین مى‏كشد روبه خودش و شما با جاذبه زمین مبارزه كردى. اگر وسوسه و جاذبه شیطان بود و شما مبارزه كردى، ارزش است.
آیا ایمان به خدا كافى است؟ نه. ایمان به وجود بندگان برگزیده و پیامبران كافى است؟ نه. ایمان به اینكه قیامت هست كافى است؟ نه. پس موحد، اهل توحید كسى است كه تسلیم خدا باشد. ابلیس تسلیم فرمان خدا نبود. این درباره افرادى كه. . . ، همینكه اصول دینشان كافى است، آقا من خدا را قبول دارم، پیغمبر را قبول دارم، معاد را قبول دارم. بله شما همه چیزى را قبول دارى اما قانون خدا بر تو حكومت نمى‏كند. تو در حذب خدا نیستى. تو از نظر مشى سیاسى تابع وحى نیستى. خوب، بنابراین مى‏خواهیم آثار شرك را یك مقدارى امروز بررسى كنیم، دنباله بحث قبل.
آثار شرك:
1 - شرك یك اثر روانى دارد.
2 - اثر اجتماعى دارد.
3 - اثر فكرى دارد.
4 - اثر عملى دارد.
5 - اثر اخروى دارد.
كسى كه خدا را زد كنار آثار روانیاش چه جورى مى‏شود؟ قرآن مى‏آید و مى‏گوید سراغ غیر از خدا نرو، چطور مى‏شود؟ بعد مى‏شوى غم زده، بعد خودت، خودت را مى‏خورى، از تو پوك مى‏شوى، پوچ مى‏شوى، آیه‏اش این است، آثار روانى را از این آیه مى‏توانیم استفاده كنیم. قرآن مى‏فرماید: «لا تَجْعَلْ» قرار نده «لا تَجْعَلْ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ فَتَقْعُدَ مَذْمُوماً مَخْذُولاً»اسراء/22 با وجود خدا سراغ قدرتى نروى، طاغوتى، دوستى، دشمنى، بگو خدا و بقیه را كنار بزن. با خدا سراغ خداى دیگرى نروى. چطور مى‏شود؟ مى‏گوید «فَتَقْعُدَ» یعنى مى‏نشینى «مَذْمُوماً مَخْذُولاً» مى‏نشینى و خودت را ملامت مى‏كنى و واقعاً همینطور است. یك مثال بزنم، خیلى ساده، بنده براى اینكه شما از من راضى بشوى، من آمدم صحبت كردم. چند سال؟ بیست سال، بیست سال براى شما داد زدم، گفتم، شنیدم، هر چى بلد بودم كمك كردم ولى خدا در نظر نبود، فقط خلق خدا بود، خلق خدا منهاى خدا، اگر فقط به خاطر شما بود، شما چكار مى‏توانى براى من بكنى؟ بعد از بیست سال من مُردم، شما سه دسته مى‏شوید یك دسته كه مى‏گویید فلانى مرد، عجب! یك چند نفرى مى‏گویید: اِه! بعضى هایتان هم مى‏گویید فلانى است؟ اِ، اِ! بعضى هایتان هم چون خیلى با من رفیق هستید، سفت مى‏گویید: اِ، اِ، اِ، اِ! خلاصه اینكه بعد از بیست سال خدمت به خلق یا بیست سال مى‏گویى اِ یك عدهشان دو بار مى‏گویند اِ و یك عده مى‏گویند اِ، اِ، قرآن مى‏گوید اگر به سراغ غیر خدا بروى و «فَتَقْعُدَ»، مى‏نشینى «مَذْمُوماً»، خودت را ملامت مى‏كنى، كه من براى كه كار كرده‏ام. این استاندارها و این احسنت، احسنت گوهاى مجلس شورا در زمان رژیم قبلى، مى‏گفتند احسنت، صحیح است، دو تا كلمه بلد هستند یكى صحیح است و یكى هم احسنت، اینها براى چه كسى كار مى‏كردند؟ براى اینكه شاه سابق از آنها راضى باشد. پس حالا در خانه نشسته‏اند «مَذْمُوماً مَخْذُولاً». اى خاك بر سرها، بله قربان گوى چه كسى بودى؟ براى كسى زنده باد جاوید مى‏گفتید كه از ترس پشه مى‏رفت در پشه بند. من صرف چى شده‏ام و واقعاً همینطور است اینكه امام رضا(علیه السلام) وقتى دورش را مى‏گیرند در نیشابور، پنجاه هزار جمعیت مى‏ریزند دور حضرت رضا(علیه السلام) مى‏گویند یك نصیحت بكن، مى‏فرمایند: «كَلِمَةُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِی»(كشف‏الغمة، ج‏2، ص‏308)، یعنى اگر خدا پرست شدید شما در حصن هستید، حصن یعنى دژ، شما در دژ هستید. الان اگر یك وسایلى را آوردند در سالن، چون سالن دیوار محكمى است، محفوظ است كسى كه براى خدا كار بكند محفوظ است براى دیگران كار بكنیم حرام مى‏شویم.
«خَابَ الْوَافِدُونَ عَلَى غَیْرِكَ وَ خَسِرَ الْمُتَعَرِّضُونَ إِلَّا لَكَ»(صحیفه‏سجادیه، دعاى 46) باختند آنهایی را که به غیر خدا تکیه کردند، خدا رحمت كند مرحوم مطهرى را، سفارش مى‏كرد این جمله را زیاد تلقین كنید به خودتان «خَابَ الْوَافِدُونَ عَلَى غَیْرِكَ وَ خَسِرَ الْمُتَعَرِّضُونَ إِلَّا لَكَ»، مى‏بینى این زن و مرد با هم زندگى مى‏كنند، مرد از حرام و حلال مى‏آورد، زیلوها را قالى مى‏كند، رادیو را تلویزیون مى‏كند، تلفن مى‏كشد، خانه شخصى، ماشین، فلان، بعد سر یك مسئله جزئى یك مرتبه مرد به خانم مى‏گوید من كه از تو خیرى ندیدم یا زن به مردش مى‏گوید من كه از تو، عجب! پس سى سال ما براى خاطر رضاى تو از حلال و حرام آوردیم و زندگى درست كردیم، عاقبت مى‏گوید ما از تو خیرى ندیدیم، من از تو راضى نیستم.
كسى كه براى غیر خدا كار كند «فَتَقْعُدَ مَذْمُوماً مَخْذُولاً» این یك واقعیتى است و لذا آدم با اخلاص هیچ وقت پشیمان نمى‏شود این نشانه با اخلاص است. شما الان در زمینه ای هستید كارهایى كرده‏اید یا نكرده‏اید؟ كار خیرى، كارهاى خیرى كرده‏اید اگر پشیمان شده‏اید معلوم مى‏شود كه با اخلاص نبوده‏اید. خاطره‏اى نقل کنم، خاطره خوبى است، به یكى از علماى بزرگ در حدود سن هشتاد سالگى. . . ، آیت الله شیرازى(رحمة الله علیه) به ایشان در پیرى گفتند اگر یك گوینده راستگو به تو بگوید هفته دیگر مى‏میرى، یك هفته بیشتر مهلت ندارى، چه كار مى‏كنى در یك هفته؟ گفت: كارى كه از اول پانزده سالگیم كرده‏ام، من از اول پانزده سالگیم کردهام، هر كارى كه خدایى بوده است كرده‏ام، كارى را اگر فكر مى‏كردم شرك است و براى خدا نیست انجام نمى‏دادم. براى خدا كار كرده‏ام، یك هفته دیگر هم زنده باشم همان كارى را مى‏كنم كه در این شصت، هفتاد ساله كرده‏ام.
به هر یك از ما بگویند كه هفته آینده، هفته آخر عمر تو است. . . ، پیداست كار خوبمان معیار الهى ندارد. بسیار خوب، براى خدا كار بكنیم تا بعد پشیمان نشویم. یكى از رفقا مى‏گفت مى‏خواستم برم بیمارستان، مریضى ببینم، دیدم دست خالى زشت است، چون روایت داریم كه هر كس دیدن بیمارى مى‏رود یك چیزى ببرد، حتى دسته گل، البته گلهاى آن زمان اینطورى نبوده است. یكى از رفقا مى‏گفت مى‏خواستم بروم بیمارى را ببینم مقدارى چیزى گرفتم مبلغ تقریباً زیادى شد و گرفتم در پاكت و بردم، تا وارد اتاق بیمار شدم، دیدم دور تخت بیمار خیلى افراد آمده‏اند براى عیادت، شلوغ است، ما هم پاكت را زیر میز گذاشتیم و احوالى پرسیدیم و آمدیم بیرون، بعد گفتیم ما كلى پول خرج كردیم ولى مریض نفهمید كه این پاكت مال ما است. بله كسى كه براى غیر از خدا كارى بكند باید بداند كه كارش، یك چیزى رفت، چیزى هم جاش نیامد و واقعاً همینطور است.
اثر دیگر اثر اجتماعى است. جامعه اگر دست از خدا بكشد هر كسى آن را مى‏رباید «لَذَهَبَ كُلُّ إِلهٍ بِما خَلَقَ» مؤمنون/91 هى كلوپ كلوپ، حزب حزب، گروه گروه، سازمان سازمان، هى گروه گروه مى‏شوند و هر كسى یك اسمى علم مى‏كند و زیرش سینه مى‏زند. جامعه جامعه مى‏شود. «لَذَهَبَ كُلُّ إِلهٍ بِما خَلَقَ» مؤمنون/91، البته این مال آفرینش است اما مى‏شود از آن استفاده كرد، در جامعه هم وقتى خدا را برداریم دسته‏ها زیاد مى‏شود دیگران مى‏آیند و ما را به سوى خودشان جذب مى‏كنند.
آثار فكرى، از این آیه شاید بشود استفاده كرد، قرآن مى‏گوید «مَنْ یُشْرِكْ بِاللَّهِ» حج/31 كسى كه به خدا شرك بورزد، كسى خدا را كنار بگذارد و به سوى دون الله و غیر از خدا برود «فَكَأَنَّما خَرَّ مِنَ السَّماءِ» حج/31 گویا از آسمان سقوط كرده است. كسى كه خدا را كنار بگذار و به سوى غیر از خدا برود، از آسمان سقوط كرده است.
علامه طباطبایى در تفسیر المیزان مى‏فرماید: از آسمان انسانیت، از علو درجات، سقوط كرده، بعد چى مى‏شود؟ چیزى كه از آسمان رها شود هر لاشخورى و هر پرنده‏اى مى‏آید یكخورده از آن می خورد، مثل حلواى نذرى هر كسى مى‏خواهد، «فَتَخْطَفُهُ الطَّیْرُ» حج/31، پرنده‏ها، لاشخورها سرش مى‏ریزند، هر كسى مى‏خواهد به سوى خودش جذب كند.
اثر عملى «لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَیَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ» زمر/65 خدا به پیامبرش مى‏گوید اگر تو شرك بورزى و فكر غیر از من كنى «لَیَحْبَطَنَّ»، حبط مى‏كنیم «لَیَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ» حبط مى‏شود عملت. تمام كارهایت نابود مى‏شود و واقعاً همینطور است، یك مثال براى حبط بزنم، یك كسى یك شاگردى دارد، این شاگرد خیلى نقاط ضعفى دارد، هى خلاف مى‏كند هر روز دو، سه صفحه خلاف مى‏كند و این استاد رنج مى‏برد از این شاگرد ولى یك مرتبه استاد وارد خانه مى‏شود، مى‏بیند بچهاش افتاده در آب و مى‏خواسته غرق شود، این شاگردى كه عیب‏ها و لغزشى هم داشته است، پریده در حوض و بچهاش را از غرق شدن نجات داده است، این عمل شاگرد به قدرى لذیذ است كه آن لغزشهاى شاگرد را فراموش مى‏كند.
گاهى انسان یك كارهاى خوبى انجام مى‏دهد كه این كارهاى خوب باعث مى‏شود كه خداوند، گناهان او را مى‏آمرزد، از طرفى دیگر یك وقت مى‏بینى یك كسى یك كارى مى‏كند حذف مى‏شود، مثل چى، یك شاگردى خیلى دیپلماتى و اتو كشیده حرف مى‏زند، خیلى قشنگ اطاعت از استاد مى‏كند اما یك مرتبه مى‏آید در خانه مى‏بیند كه سر یك مسئله جزئى این شاگرد بچه‏اش را زده و كشته یا آبروى بچه استاد یا استاد و یا تهمتى به زن و بچه استاد زده است، این عملش باعث مى‏شود كه تمام حرفهایى كه مى‏زده و اطاعتهایى هم كه مى‏كرده از بین ببرد. گاهى وقتها آدم یك سالن رابسیار زینت مى‏كند ولى بعد یك بمب در آن كار مى‏گذارد منفجر مى‏شود، این انفجار حبط مى‏كند زحمات قبلى را.
اگر به غیر خدا تكیه كنى و اگر مشرك باشى عمل تو حذف مى‏شود. شرك آثارش حذف است.
آثار اخرویش را هم كه قرآن مى‏فرمایند: «مَنْ یُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیْهِ الْجَنَّةَ» مائده/72 مشرك وارد بهشت نمى‏شود. تكیه به دون خدا باعث مى‏شود كه انسان غم زده شود، براى چه كسى كار كرده‏ام؟ چرا كار كرده‏ام؟ آدم بعد غصه مى‏خورد. «إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصادِ» فجر/14 خدا در كمین است تا اجر تو را به تو بدهد. حالا آدم مشرك كى است، آدم مشرك بعداً، ذهب اللذة من كار كردم تا شما براى من كف بزنى، شما این خیابان را به اسم من كنید، خیابان فلان، یك بیمارستان، یك دانشگاه، یك دبیرستان، من براى خلق كار كردم، خلق هم كارش را كرد، یك دسته گلى آورد و زد، تا زنده بودم، كف براى من زد، رو قبرم هم یك دسته گل آورد، یك خیابان را هم به اسم من كرد، خوب این لذت‏ها تمام مى‏شود ذهب اللذة.
دوستان عزیز شما اگر بخواهید یك چیزى را بفروشید دو تا مشترى دارید، یك مشترى اجناس كم را هم مى‏خرد ولى یك مشترى نه، اگر جنس خیلى بود مى‏خرد، جنس كم را نمى‏خرد. بالاخره ما اگر دو تا مشترى داشتیم، این مشترى بهتر است، بنده اگر یك مثقال چایى داشتم، رفتم پهلوى یك تاجر چایى و گفتم حاج آقا این یك مثقال چایى را از من بخر. مى‏خندد، مى‏گوید من كِشتى كِشتى از هند چایى مى‏آورم، تو یك مثقال چایى، چى مى‏گویى؟ حرف حسابت چیست؟ اما خداوند مى‏گوید یك مثقال كه هیچى، یك صدم مثقال هم اگر كار بكنى من از تو مى‏خرم(فمن یعمل مثقال ذرة خیرا یره) یك كسى كار كم را هم از ما مى‏خرد، به او بفروشید، یك كسى اجناس معیوب را هم مى‏خرد. امام نماز كه مى‏خواند مى‏گوید خدایا نماز خواندم(ان كان فى ركوعها او سجودها خلل او نقص) من نماز خواندم اما اگر در نمازم نقصى و خللی هست با عیب هاش بردار.
خدا مشترى است كه هم جنس كم را مى‏خرد و هم جنس معیوب را مى‏خرد و هم گرانتر مى‏خرد، دیگران از من مى‏خرند به یك كف زدن و خدا از من مى‏خرد «لَهُمُ الْجَنَّةَ» توبه/111، «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى‏» توبه/111 قرآن مى‏گوید خدا مشترى است، تو شرك را كنار بگذار و بیا براى من كار بكن، من هم جنسهاى معیوب. . . و از همه گذشته كسى كه اصلاً سرمایه از اوست، اگر شما یك قطعه زمین بابات به تو داد بعد یك خانه ساختى، 5 تا مشترى دارى، یكى از مشترى‏ها هم بابات است، بابات مى‏گوید آقازاده این خانه كه تو مى‏خواهى بفروشى به من بفروش هر چه آنها به تو مى‏دهند من به تو بیشتر مى‏دهم، عقل مى‏گوید خوب به بابا بفروش، این اصلش زمین مال خودش است.
سرمایه ما از خداست، بنابراین اگر براى خدا كار نكنیم. و كسى كه براى خدا كار بكند و یا كار نكند، عاقبت زندگى یك جور هست. هر دو مى‏خورند، مى‏پوشند، زندگى هر دو یكجور است منتهی یكى از آنها غصه مى‏خورد و یكى از آنها غصه نمى‏خورد این آثار شرك است. حالا شرك یك مویرگهایى هم دارد كه این مویرگهایش را هم اشاره كنیم، قرآن مى‏فرماید در اكثر مردم یك مویرگهایى از شرك در وجودشان هست «وَ ما یُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلاَّ وَ هُمْ مُشْرِكُونَ» یوسف/106 یعنى اكثر مسلمانها، اكثر مومنین، رگهاى شرك درونشان هست. مثلاً گاهى وقتها مى‏گوییم(لولا فلان لهلك) اگر فلانى نبود وضع من خراب بود، خوب این غلط است. امام مى‏فرماید این درست نیست، بگو خدا، خداوند اگر كار من را توسط فلانى درست نمى‏كرد من هلاك مى‏شدم، تكیه به غیر خدا نكن. اگر فلانى نبود كار من درست بود، اگر گوش به حرف كسى بدهیم، مشرك هستیم.
در زمان طاغوت رگهاى شرك زیاد بود. ببینید قرآن چه مى‏گوید «وَ إِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ» انعام/121 این آیه خیلى آیه عجیبى است، به خدا قسم اگر اطاعت از دیگران بكنید «إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ» انعام/121 شما مشرك هستید. عجب! پس هر چه بله قربان گفتید، شرك است. خوب بله شرك است، البته نه، شرك به معناى اینكه بت پرستیم و یا نجس هستیم، شرك به معناى اینكه ما مخلص نیستیم، در اطاعت شرك كردیم. حالا این آیه را، چون دلم مى‏خواهد این آیه را قشنگ بنویسید و در خانه هم در اتاقتان بزنید، بجاى بسیارى از شعارها این شعار را، البته حالا بعد از انقلاب شعارها همه شعارهاى خوبى شده است اما هنوز هست عكسها و شعارهاى بیخود، این جمله را در ذهنمان باشد «وَإِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ» انعام/121، اگر بله قربان بگویید به كسى كه در راه خدا حرف نمى‏زند، اطاعت كنى از غیر خدا و مشرك هستى، شرك اطاعت، «وَإِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ» انعام/121 دوست دارم اینرا چند مرتبه باهم بخوانیم، یك، دو، سه، «وَإِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ» انعام/121. . . ، بله قربانگویى و اطاعت از كسى كه در راه خدا نیست، شرك است.
خدا ببین چطور مى‏خواهد ما را عزیز كند، مى‏گوید تو آزاد آفریده شده‏اى، بیخود گردن پهلوى دیگرى خم نكن. تو بنده خدا هستى و بله قربان گوى خدا و اطاعت از او کن آقا در اختیار دیگران نباش، حرام مى‏شوی.
دیده‏اید قدیم كه قنات مى‏كندند، چند تا چاه مى‏كندند زیر چاهها را به هم وصل مى‏كردند، اسمش مى‏شد چى؟ قنات، بعضى آب قنات را مى‏بردند تا به مزرعه برسد. كشاورزى كه آب قنات را مى‏برد تا به مزرعه برساند یك بیل دست مى‏گرفت از دم آب مى‏دوید كه آب هرز نشود، اگر یك خورده آب از اینطرف و آنطرف حرام بشود، چیزى از این آب به مزرعه نمى‏رسد. ما هم نیروهایى داریم كه باید این نیروها را به هم گره بزنیم، سلامتى، استاد، پدر و مادر، مدرسه، معلم، كتابخانه، یك رهبر به این خوبى، این نیروهاى ما است، باید این نیروها را به هم گره بزنیم تا خودمان را برسانیم به مقام یك انسان صالح. باید مواظب باشیم كه اگر از سلامتى و استاد و معلم و رهبر خواستید استفاده كنید و برسیم به یك مقام انسان صالح باید مواظب باشیم حرام نشویم. یك خورده‏اش صرف گوش دادن‏هاى بیخود، پاى حرفهاى لغو مى‏نشینید. یك خورده‏اش صرف فیلم غلط، یكخورده‏اش صرف قمار و انیها می شود.
بروید در یك كتابخانه‏اى كه دویست هزار جلد كتاب است، اگر این قمار بازها، شطرنج بازها فكرشان باز شده است باید این آقایان فكرباز یك كتاب علمى به این كتابخانه داده باشند، لااقل باید این چند صد هزار كتاب، یكى را یك قمارباز نوشته باشد، آخر تا حالا چقدر فكر شطرنج بازها، باز شده تا حالا که یك كتاب ده صفحه‏اى هم ننوشته‏اند. اتفاقاً شطرنج فكر را خسته مى‏كند، مثل یك كسى كه لجن‏هاى خیابان را برمى داشت و به دیوار مى‏نوشت نظافت را رعایت كنید، گفتند آقا بیشتر دیوار را کثیف می کنی. اگر خواستیم از سلامتى و جوانى و نبوغ و استعداد و استاد و كتابخانه استفاده كنیم و یك انسان صالح باشیم باید سعى كنیم حرام نشویم. اگر حرام بشویم، مشرك هستیم.
امام باقر(علیه السلام) مى‏فرماید: «مَنْ أَصْغَى» یعنى كسى كه گوش دهد، در اختیار بگذارد خودش را «مَنْ أَصْغَى إِلَى نَاطِقٍ» كسى كه گوش دهد به یك گوینده‏اى «فَقَدْ عَبَدَهُ» عبد گوینده هست(كافى، ج‏6، ص‏434). مواظب باشید، آدم با اخلاص گوش به حرف هر كسى نمى‏دهد «مَنْ أَصْغَى إِلَى نَاطِقٍ فَقَدْ عَبَدَهُ» كسى اگر در اختیار هر گوینده‏اى و هر خواننده‏اى، خودش را مى‏گذارد، عبد آن است. من حیف هستم. انسان طلا به گردن حیوان نمى‏كند و انسان استعداد و نبوغش را در اختیار همه كس نباید بگذارد. «مَنْ أَصْغَى إِلَى نَاطِقٍ فَقَدْ عَبَدَهُ»، عبد ناطق است، چه كسى عبد ناطق است؟ كسى كه خدا را بگذارد كنار و گوش به حرف. . ، اگر ناطق حق بگوید، حق است و اگر ناطق باطل بگوید عبد باطل است، بنابراین در گوش دادنها هم باید مواظب باشیم.
و السلام علیكم و رحمة الله و بركاته

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group