پنجشنبه 1 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

تاريخ پخش :: 1358/5/11 توحید، دلائل - 1

بايگاني سالانه - 1358



قابل توجه کاربران محترم:
برنامه درسهایی از قرآن، پس از ضبط پیاده می شود و به جهت حفظ امانت، متن کامل آن در سایت قرار می گیرد، اما همواره بخش هایی از برنامه به جهت محدودیت زمان و رعایت حال مخاطبان، از تلویزیون پخش نمی گردد، آنچه به عنوان برنامه ی درسهایی از قرآن قابل استناد است، آن چیزی است که از تلویزیون پخش می گردد و در فایل صوتی برنامه قابل دسترسی می باشد.
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله رب العالمین و صلی الله على سیدنا و نبیّنا محمد و على اهل بیته و لعنة الله على اعدائهم اجمعین.
بحثمان درباره نیاز به مذهب، ضرورت مذهب، نقش ایمان، اشاره به جوابهایى كه درباره تفسیر ایمان كرده بودند، توجیهاتى كه درباره پیدایش ایمان كرده بودند فشرده گفته شد و الان كمى درباره توحید، درباره شرك و بعد پیوند ما و خدا و بعد بحث عدالت، همینطور تدریجى، اصول عقاید را انشاء الله طى مى‏كنیم بنابراین بحث امروز ما درباره توحید است.
اول معناى توحید را بگوییم و بعد دلیل توحید و بعد نگاهى به شعار لا اله الا الله و این شعار چى مى‏خواهد به ما بگوید. و البته این بحث‏ها حرف زیاد دارد لكن ما در یك سطح عمومى مى‏خواهیم صحبت كنیم كه براى عموم مفید باشد، آقایانى كه این بحث را گوش دادند، بعد هم كتابهاى دیگرى را مطالعه مى‏فرمایند و عمیق‏تر و دقیقترش را مطالعه مى‏كنند، دیگر الان من نمى‏توانم آنچه اینجا بلد هستم و یا مى‏توانم بلد باشم براى دوستان بگویم. در سطح عمومى بحث توحید را اینطور مى‏توانیم بیان كنیم.
اول معناى توحید، معناى توحید چیست؟ شعار توحید چیست؟ و دلیل توحید چیست؟ توحید به قول ما طلبه‏ها از باب تفعیل، واحد و وحد و توحید، یعنى ایمان به یگانگى، ایمان به یگانگى خدا و شاید بتوانیم بگوییم یكتا نمودن و نبودن غیر از او. یعنى اگر ایمان به یكتا و یگانگى باشد اما غیر از او را دور نزنیم، توحید نخواهد بود، هم آسفالت دارد و هم نفت، هم باید او را قبول كنیم و هم باید غیر از او را رد كنیم.
ببینید قرآن چه مى‏فرماید: «قُلِ اللَّهُ» بگو خدا، ما مى‏گوییم خدا، كافى است، مى‏گوید: نه، «ثُمَّ ذَرْهُمْ»، «قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ» انعام/91، بگو خدا، باقى را بریز دور. توحید، باقى را بریز دور هم در آن هست، یكى نمودن، شرك را دور كردن.
شعار توحید چى است؟ شعار توحید این است «قُولُوا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ تُفْلِحُوا» با این كلمه همه مأنوس هستیم. لااله الاالله خوب بگوییم لااله الاالله چى، «تُفْلِحُوا» با این شعار مأنوس هستیم. این لا اله الاالله وقتى شعار توحید است سه حرف بیشتر نیست، لام هست و الف هست و ه. لا اله الاالله جمله سه حرفى است. بگویید «تُفْلِحُوا»، رستگار شوید، «تُفْلِحُوا» ریشه لغتش از فلح است. فلح عربى است، فارسى آن یعنى رستن، ظفر، پیروزى، رهایى، اینها معنى فلح است، عربها به كشاورز مى‏گویند فلاح، چون كشاورز مقدمات رستن دانه را فراهم مى‏كند. حالا اگر یك دانه خواسته باشد به فلح برسد چه مى‏كند تا ما هم از دانه درس بگیریم.
فرض كنید این دانه هست، دانه را زیر خاك مى‏كند كشاورز، خاك مى‏ریزد رویش، دانه كه زیر خاك قرار گرفت، در شرایط مساعد، از یك سمت ریشه مى‏زند و از سمت دیگر جوانه مى‏زند، جوانه مى‏خواهد بیاید بالا مزاحم دارد، مزاحمش چى است؟ خاك، شروع مى‏كند درگیرى و مبارزه، هى مزاحم را پس مى‏زند، پس مى‏زند، پس مى‏زند، مى‏بیند ضعیف است ریشه خودش را قوى‏تر مى‏كند، قوى‏تر مى‏كند و بیشتر مى‏كند، نیرو مى‏گیرد، پس مى‏زند، هر چى، هر مزاحمى را كنار زد، درگیریش تمام نمى‏شود، گیر یك مزاحم دیگه مى‏افتد، خلاصه آنقدر دوام مى‏آورد، دوام مى‏آورد، مزاحم را پس مى‏زند تا به فضاى باز مى‏رسد، اینجا عرب مى‏گوید فلح، یعنى چنان ریشه دوانید و چنان مزاحم را كنار زد، هم ریشه بند كرد به خاك و هم مزاحم را كنار زد و هم شیره دل مزاحم را به نفع خودش جذب كرد، مكید. خاك را كنار مى‏زند، در خاك اثر مى‏كند، مواد غذایى خاك را هم به نفع خودش جذب مى‏كند و بالاخره با این سه عمل، سه عمل چى بود: 1 - با ریشه، 2 - با كنار زدن مزاحم، بالاخره با این كار فلح.
پیامبر فرمود اگر شما انسانها هم مى‏خواهید «تُفْلِحُوا» باید با این عمل «تُفْلِحُوا»، چطور؟ ما یك انسانى را فرض كنیم مثل یك دانه، فرض كنیم این انسان، انسان فرضى، انسان هم یك موانعى دارد، یا مثل خاك حساب كنیم، دانه چكار كرد تا رفت، ما هم همان كار را بكنیم، دانه ریشه داشت، ما هم باید فكرمان یك ریشه‏اى داشته باشد، یعنى یك عقیده‏اى، یك دیدى، یك بینشى، یك جهان بینى عمیق، مستدل، جامع، فطرى، با یك دیدى عمیق و مستدل، با داشتن یك فكرى عیق، بعد از آنكه مبدأ هستى را شناختیم بعد مى‏رسیم به الهات، اله پول مى‏شود براى ما اله، مقام مى‏شود براى ما الهى دیگر، گاهى شهرت مى‏شود اله. گاهى دوست مى‏شود اله، اینها همه اله هستند. فرق است بین اله و الله. اله یعنى خدا، الله یعنى خداوند، به همه چیزى مى‏شود گفت خدا. هر چیزى كه من و شما را جذب خودش كند، اله است «أَ فَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ» جاثیه/23 ممكن است یكى خداى او هوى و هوسش باشد. ممكن است كسى خداى او بچه‏اش باشد، بچه او خداى او باشد، مقام او خداى او باشد.
حالا، دانه براى رهایى از یك طرف ریشه داشت و از یك طرف اله‏ها و مزاحم‏ها را كنار مى‏زد، انسان هم باید بعد از آنكه یك نوبت تحلیل عمیق فكرى داشت وارد زندگى مى‏شود در زندگى همه‏اش تلاش و درگیرى، مى‏رسد به اله، مى‏رسد به خداى اول، پول، دانه چكار مى‏كرد، پول را كنار مى‏زد. معناى كنار زدن پول این نیست كه پول بد است، من اسیر پول نمى‏شوم.
فرق است بین اینكه پول مالك من باشد و یا من مالك پول باشم. اسلام مى‏گوید بشر تو مالك پول باش اما نگذار كه پول مالك تو باشد. پول در اختیار تو باشد، تو در اختیار پول نباش. دنیا براى تو باشد اما تو براى دنیا نباش. ببینید این سطر را از اینطرف بخوانیم درست است اسلام مى‏پسندد، اگر این جمله را از آنطرف بخوانیم دنیا براى مردم، این عبارت را خیلى قرآن تكرار مى‏كند، مى‏گوید هستى براى مردم «سَخَّرَ لَكُم» براى تو آفریدم. «خَلَقَ لَكُمْ» براى تو آفریدم. دنیا براى مردم خوب است اما اگر از اینطرف بخوانى غلط است كه مردم براى دنیا، نه، مردم براى دنیا، نه اما دنیا براى مردم، بله. به پول رسیدید، با اینكه پول خوب است اما من جذب پول نمى‏شوم.
امیرالمومنین(علیه السلام) مى‏فرماید: بشر ارزش تو رضاى خداست. ارزان خودتان را نفروشید. به پول رسیدید، خواستند با پول گولتان بزنند، امام مى‏گوید ارزش هر انسانى به مقدارى است كه گول بخورد، كسى اگر صد تومان گرفت و یك امضاى غلط كرد، ارزشش آن صد تومان است و كسى اگر بیست هزار تومان به او دادند و به گناهش كشیدند، ارزشش بیست هزار تومان است و امیرالمومنین مى‏فرماید «وَ اللَّهِ لَوْ أُعْطِیتُ الْأَقَالِیمَ السَّبْعَةَ بِمَا تَحْتَ أَفْلَاكِهَا عَلَى أَنْ أَعْصِیَ اللَّهَ فِی نَمْلَةٍ أَسْلُبُهَا جُلْبَ شَعِیرَةٍ مَا فَعَلْتُه»(نهج‏البلاغه، خطبه‏224) اگر اقالیم سبعه، اگر هستى را به على بدهید، كه یك گناه بكند، پوست جو و نه خود جو را از دهان مورچه بگیرد، على این كار را نخواهد كرد، یعنى قیمت على از هستى بیشتر است. ولى ممكن است یك كسى را بیست تومان به آن بدهى خلاف كند. به پول رسیدى پول را پس بزن. بعد مى‏آید مقام، تو اگر این كار را بكنى، مقامت را بالا مى‏بریم، ارتقاء، درجه‌ات را بالا مى‏بریم. یا اگر این كار را نكنى، درجه‌ات را مى‏گیریم. مقام براى او خدا نباشد، مقام را هم پس بزن.
زن و شوهر گاهى مى‏توانند، جذب كنند همدیگر را، مرد اسیر زن یا زن اسیر مرد، و یا هر دو بخاطر اینكه اسارت همدیگر را دارند، فرمان خدا را كنار بگذارند. اینها هم مى‏شود خدا، خدا را پس بزنیم. گاهى بخاطر شهرت، انسان دست به یك كارى مى‏زند كه خلاف است. شهرت خداى اوست، شهرت را هم پس بزنیم. و دوست را هم همینطور، اگر یك بینش عمیق داشتیم، ایمان قوى داشتیم و بعد با اتكا و تكیه به آن ایمان، این خداها و این اله‏ها را همه را گفتیم لا اله یعنى لا پول، لااله، لامقام. لااله و لا اله و لا اله. اگر همه این اله‏ها را پس زدیم، عین دانه كه خاك را پس مى‏زند تا به فضاى باز مى‏رسد ما اگر در زندگیمان خدایگان‏ها را، خدا گونه‏ها را، خداهاى مصنوعى را پس زدیم، به آن خداى واقعى مى‏رسیم. اگر دودها را كنار زدیم، هوا را مى‏بینیم و با وجود دود دید ما آن خدا را نخواهد دید، دل ما توجه نخواهد كرد.
پس شعار توحید این است بگویید لااله، اله‏هاى پوشالى مصنوعى را، طاغوتها را، هوى و هوس‏ها را، این خدایگانها را همه را لا، این خداها را لا، لا، لا، با شمشیر لا كنار بزن، بعد به الله مى‏رسى. اگر چنین شدى، رستن، رها پیدا مى‏كنى. اگر دستت در دست خدا بود، رها پیدا مى‏كنى و اگر نه هر روزى، هر كس و نا كسى مرا به هر سمتى مى‏خواهد ببرد، مى‏برد. اگر دست من، اگر دست فرزند در دست باباش بود، رهایى پیدا مى‏كند و اگر از باباش جدا شد قابل هر نوع اغفال هست، بنابراین، این شعار توحید است.
اینكه گفته‏اند بگویید لا اله الاالله رستگار بشوید، فقط معنایش این نیست كه یك تسبیحى دست گیریم، بگوییم لا اله الاالله، لا اله الاالله، . . . ، اینطور لااله الاالله را در یك دقیقه صد بار مى‏شود گفت. اینكه پیغمبر گفته بگویید رستگار مى‏شوید پس بنده در یك دقیقه هفتاد بار رستگار شدم چون هفتاد مرتبه گفتم، اینها ذكر هست.
روایتى در كتاب اصول كافى است، تألیف بیش از هزار سال قبل، مال شیخ كلینى(ره) است. مى‏خوانیم حدیثى كه لا اله الاالله، سبحان الله ذكر است اما ذكر مهمتر، توجه قلبى است و این ذكرهاى زبانى هم بخاطر این است كه دل به سوى آن كشیده شود. پس مى‏بینید توحید درگیرى است هر كس گفت الله نمى‏شود گفت موحد، باید تمام خاك‏ها را و تمام مزاحم‏ها را كنار بزند از این هم كه شعار توحید است، بگذریم. بعد كه معناى توحید و شعار توحید را متوجه شدیم، ببینیم افرادى كه موحد هستند خیلى گیاهشان نایاب است، كسى كه جذب كسى نشود. كف زدن‏ها، قهر كردن‏ها، پولها، مقام‏ها او را اسیر خودش نكند، آنوقت در اینصورت مى‏گوییم گیاهش خیلى نایاب است. موحد خیلى كم مى‏شود.
این كار مشكلاتى دارد بخصوص وقتى انسان مثلاً مخالفت با هوى و هوس خیلى مهم است، آن مشكل‏تر از مبارزه با دشمن است. یك قصه‏اى نقل كنم از مرحوم آیت الله العظمى شهید عبدالهادى شیرازى، یكى از مراجع تقلید بود(رحمةالله) ایشان در نجف مشغول درس بود، یكى از طلبه‏ها اشكال مى‏كند، این عالم بزرگوار هم جوابش را مى‏دهد، این آقا طلبه باز اشكال از تجوید مى‏كند، ایشان مى‏گوید خیلى خوب حالا باشد بعد، این طلبه هى اصرار مى‏كند، مى‏گوید آقاجان باشد بعد جوابت را مى‏دهم، باشد بعد، حالا من كه هستم اینجا كه، دنباله درس را ادامه مى‏دهد و درس كه تمام مى‏شود آقا مى‏آید پائین، طلبه مى‏آید و طلبه‏هاى دیگر هم دور آقا جمع مى‏شوند، طلبه اشكال را تكرار مى‏كند، ایشان مى‏گوید آقا جوابت این بود كه گفتم، جواب دوم هم دارد این است، جواب سوم هم این است. جواب چهارم هم این است، چهارده تا جواب مى‏دهد. این طلبه خوب مى‏فهمد كه حرفش غلط بود، كه چهارده تا جواب داشت. بعد یكى از دوستان مى‏گوید كه حضرت آقا شما كه چهارده تا جواب داشتى، چرا این چهارده تا جواب را بالاى منبر دو، سه تا را نگفتى؟ اگر چهار تا پنج تا از این جوابها را بالاى منبر مى‏گفتى، طلبه مى‏زد گاراژ، دیگر اینطور هى اصرار نمى‏كرد، ایشان فرمود به فكر چهارده جواب افتادم، خواستم شروع كنم جواب دادن، دیدم اگر من اینطور جواب ششم، جواب هفتم، جواب هشتم، اگر من آنطور جواب بدهم، روحیه این طلبه شكست مى‏خورد، مى‏گوید عجب حرفى زدم كه اینقدر حرفم رسوا بود كه چهارده تا جواب دارد. هم این طلبه شكست مى‏خورد و هم ممكن است من غرور پیدا كنم كه اجتهاد و قدرت علمى‌ام به جایى رسیده است كه در مقابل یك اشكال چهارده تا جواب علمى مى‏دهم. چون دیدم اینجا هوى و هوسم گُل كرد، اینجا خودم را كنترل كردم، گفتم، بگذار این طلبه هى اشكال را تكرار كند، و من جواب‏هاى پى در پى بدهم، هوى و هوس‏ها خیلى مسئله مهمى هست.
گاهى وقتها مى‏بینى انسان همه طاغوتها را كنار مى‏زند ولى اسیر خودش مى‏زند. این هم شعار لااله الاالله. اما دلیل توحید، موحد باشد كه فقط هدفش خدا باشد. امام در اعلامیه‏هایى كه زمان انقلاب بود، توطئه‏اى بود كه عكس امام را پاره كنند و یك اختلافى میان مسلمانان بیندازند، فورى وقتى خبر دار شدند، از پاریس اعلامیه دادند كه اگر عكس مرا پاره كردند، من را ول كنید، بروید اسلام را حفظ كنید، اینرا مى‏گویند موحد.
در روز هفده شهریور تیر مى‏خورد به یكى از این دوستان ما و مى‏افتد در جوب آب، آبش هم آب كثیف بوده، رفقاش مى‏پرند در جوب كه اینرا بِكِشند بیرون، همان وقتى كه در خون خودش دست و پا مى‏زند، مى‏گوید من را ول كنید، بروید قرآن را حفظ كنید، اینكه آدم خودش را نبیند، حتى جان خودش را نبیند، فقط هدفش را ببیند، اینرا مى‏گویند اخلاص، حالا كى به این درجه رسیده است، راه دورى است و تمرینش باید شروع شود.
به مرحوم آیت الله حكیم مى‏گویند فلان شهر اعلامیه داده‏اند كه عكس شما را چنین كردند، شمارا استیضاح كردند، خیلى پشت سر شما بد و بیرا مى‏گویند. مى‏گوید: خوب، وضع اسلام چطور است. مى‏گویند خوب اسلام بد نیست. مى‏گوید كار به من نداشته باشید. این یكى از سخنان مرحوم آیت الله حكیم است. جمله‏اش این بود، فرمود: ادفن الحكیم یعنى دفن كن مرا، تو چكار دارى به من، اگر به ضرر من شد و یا به نفع من شد. ادفن الحكیم ورفع الاسلام دفن كنید مرا، بلند كنید اسلام را، اینرا مى‏گویند موحد، یعنى فقط خدا را مى‏بیند.
مسئله‏اى كه خودش است، براى من خوب شد، براى من. . آقا این حرف این كار مفید بود، گردش علمى نبود، گاهى وقتها یك جاهایى لازم است شما یك كارهایى بكنید، سخنرانى بكنید یا سخنرانى شما علمى نبود، مفید نبود، شما براى خاطر اینكه علمى باشد، بحث علمى مى‏كنى، گرچه خیلى این بحث مفید مورد توجه قرار نمى‏گیرد و کسی نمی فهمد. آنوقت اینجا بخاطر اینكه من بگویم بحث علمى مى‏كنم، ممكن است این خودش همین علم پرستى باشد. بعلاوه انواع پرستش‏ها، حتى وطن دوستى، داریم درقرآن، وطن دوستى آیاتى هست اما پرستش وطن، یكجورى باشد كه من فقط وطن خودم را ببینم گرچه باطل باشد، دیده‏اید بعضى‏ها چه جور صلوات مى‏فرستند، مثلاً مى‏گویند در كربلا به شمر ملعون لعنت، در توس بر غریب الغربا صلوات. چطور شد بر كربلا كه مال عربهاست بدش را گفتى، شمرش را گفتى، توس كه مال ایران است غریب الغربا را گفتى. اگر خوبها را مى‏گویى هم در كربلا امام حسین(علیه السلام) بود و هم در توس امام رضا(علیه السلام) بود، اگر هم بدها را مى‏گویى با یك چشم نگاه كن. در كربلا شمر بود، در توس هم هارون الرشید بود. یعنى ببینید وقتى دید، دید الهى نبود، اینطور مى‏شود، به دیگران اینطور نگاه مى‏كند، بدش را مى‏گوید، موحد جز خدا نمى‏بیند.
حالا برخى دیگر دلیل توحید است، براى دلیل توحید، دلیل هاى مختلفى هست، دو تا دلیل آسانش را مى‏گوییم و دلیل علمى‌اش را هم واگذار مى‏كنم خود شما مطالعه بكنید. دلیل آسانش مسئله هماهنگى، از هماهنگى ما مى‏فهمیم كه سازنده یكى است. مثال بزنم، شما اگر رفتى به سه نفر نقاش گفتى داداش شما یك سر خروس براى من بكش، به یك نقاش دیگر هم گفتى یك شكم خروس براى من بكش، به یك نقاش سومى هم گفتى یك پاى خروس براى ما بكش، بعد از هفته دیگر این سه تا ورقها را بگیرید و كنار هم بچسبانید آیا سر و شكم و پا هماهنگ هست، یا نیست؟ نیست، هماهنگى دلیل آن است كه، اگر ما یك عكس خروس دیدیم، كه سر و شكم و پا با هم تطبیق مى‏كند، معلوم مى‏شود نقاشش یكى بوده است.
خورشید نور مى‏پاشد، اقیانوس بخار مى‏دهد، چطور هماهنگ، ابر مى‏شود، باران مى‏آید، زمین باران را جذب مى‏كند به سمت خودش، درخت باز جذب مى‏كند به سمت بالا، زمین جذب مى‏كند به سوى پائین، نور مى‏آید پائین، بخار مى‏رود بالا. آب مى‏رود به زمین، درخت مواد غذایى را مى‏كشد بالا میوه مى‏سازد، دندان جلو قیچى مى‏كند، دندان پهلو سوراخ مى‏كند، دندان آسیا، خورد مى‏كند. آب دهان به اندازه، نه كم است كه مثل كولر یك شلنگ آب نیاز داشته باشد و نه زیاد است كه قطره قطره بچكد. زبان كوچك، معده، روده كوچك، مویرگها، مى‏بینى ابر و باد و مه و خورشید و فلک همه هماهنگ هستند.
امواج با ساختمان گوش هماهنگ است، اگر هماهنگ نبود، نمى‏توانستیم، بشنویم. معلوم مى‏شود آفریدگار امواج و آفریدگار سازنده گوش یكى است. چشم من براى عكس بردارى است، چشم من با قوانین عكسبردارى و نور هماهنگ است. معلوم مى‏شود خالق نور و خالق چشم من یكى است. خوردنى‏ها با گوارش من هماهنگ است. معلوم مى‏شود. . . حساب مى‏كنیم، آفریدگار تو و آفریدگار شیر مادر هماهنگ است، امواج با گوش هماهنگ است، نور با چشم، نظامى كه در درون اتم هست با نظامى كه در این هستى هست، با نظامى كه در كهكشانها هست، هماهنگ است.
از هماهنگى میان موجودات، ما مى‏فهمیم كه آفریدگار یكى است. اگر وارد یك ساختمانى شدیم، دیدیم اتاق خواب، سالن پذیرایى، آشپزخانه، حال، حیاط، اگر ببینیم این ساختمان قواره هایش به هم مى‏خورد این معلوم مى‏شود سازنده‏اش یكى است، این یك دلیل، هماهنگى در آفرینش، البته اینرا در بحث عدالت خواهم گفت كه ممكن است گاهى یك چیزى به چشم ما بیاید كه به نظر ما هماهنگ نباشد، اما ما باید در دید خودمان تجدید نظر كنیم. شما اگر یك كتاب بخوانى و ببینى همه‏اش حرفهاى خوبى است، گرچه یك سطرش و دو سطرش را نفهمى، نمى‏گویى نویسنده بى سواد است، چون همه‏اش را فهمیدید، خیلى از آن را فهمیده‏اید، گاهى هم اگر یك خط جمله‏اش را نفهمیدیم، به خودمان بدبین مى‏شویم، نه به نویسنده.
دلیل دوم، امیرالمومنین(علیه السلام) مى‏فرماید: «لَوْ كَانَ لِرَبِّكَ شَرِیكٌ لَأَتَتْكَ رُسُلُهُ»(نهج‏البلاغه، نامه‏31) اگر براى تو خدایى بود اگر خداى دیگرى بود آن هم باید پیامبران دیگرى مى‏فرستاد «لَرَأَیْتَ آثَارَ مُلْكِهِ وَ سُلْطَانِهِ»(نهج‏البلاغه، نامه‏31) باید آثار و آفریده آن را هم ببینیم، این دو دلیلى است كه همه مى‏توانند بفهمند. اما دلیل فلسفیش و علمى‌اش مسئله حدود مطلق و وجود بى نهایت است كه اشاره مى‏كنم و خودتان مطالعه كنید.
اصولاً تعدد مال چیز محدود است، اینكه این لامپها دو تا لامپ است، چون این محدود است نورش، به یك حدى مى‏رسد، دیگر نیست و بعد نوبت لامپ دیگرى مى‏شود اما اگر گفتیم نور بى نهایت، بیش از یكى نمى‏تواند باشد.
والسلام علیكم و رحمة الله و بركاته

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group