پنجشنبه 1 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

تاريخ پخش :: 1358/5/5 مکتب، نقش آن

بايگاني سالانه - 1358



قابل توجه کاربران محترم:
برنامه درسهایی از قرآن، پس از ضبط پیاده می شود و به جهت حفظ امانت، متن کامل آن در سایت قرار می گیرد، اما همواره بخش هایی از برنامه به جهت محدودیت زمان و رعایت حال مخاطبان، از تلویزیون پخش نمی گردد، آنچه به عنوان برنامه ی درسهایی از قرآن قابل استناد است، آن چیزی است که از تلویزیون پخش می گردد و در فایل صوتی برنامه قابل دسترسی می باشد.
بسم الله الرّحمن الرّحیم
در این نشست در خدمت دوستان مى‏خواهیم یك خورده درباره كارى كه مكتب مى‏كند مسلك دارى، مكتب دارى، چه نقشى دارد، بى بند و بارى چى است در مقابل مكتب دارى، مكتب چه مى‏كند و بهترین مكتب كدام مكتب است، یك مقدار در مورد اینها با دوستان صحبت مى‏كنیم. امّا كارى كه مكتب مى‏كند این است كار مكتب، نوع بینش، نوع پوشش، نوع روش. هر مكتبى، مكتب سیستمى است كه براى انسان بینش و پوشش و روش را تعیین مى‏كند، چه دیدى داشته باشیم و به چه دلیلى همچین روشى را داشته باشیم.
هستى را چگونه ببینیم، در این هستى چكار كنیم و كارهایمان روى چه جهتى باشد حالا، مكتب دو جور است گاهى مكتب، مكتب بر دو نوع است: گاهى مكتب تعهد آور است، انسان مكتبى را كه پذیرفت متعهد مى‏شود مسئول مى‏شود این مكتب مثل موتور این را راه مى‏اندازد.
در اسلام مكتبش یك ویژگى‏هایی دارد. ویژگى‏ها و خصوصیات مكتب اسلام، گوشه‏اى از ویژگى‏هاى مكتب اسلام:
1 - مطابق با حق و فطرت است. خیلى خلاصه بنا دارم بگویم كه بتوانیم به یك جایى برسیم انشاءالله، مطابق با طبع است، یك قانون در اسلام پیدا نمى‏كنید كه با طبع و سرشت انسان مطابقت نداشته باشد بله كنترل گاهى مى‏كند ولى هرگز نمى‏آید بگوید كه این غریزه را نادیده بگیرد برخلاف بعضى از مكتب‏ها كه مثلاً فرض كنید ازدواج را مى‏گویند كار مقدسى نیست با اینكه ازدواج یك مسئله طبیعى است براى انسانها، براى هر انسانى ازدواج طبیعى است ولى یا مثلاً فرض كنید استفاده از هوا، استفاده از گلها، استفاده از لذتها به طور طبیعى، هر دستورى در اسلام هست یك ریشه‏هاى فطرى و طبیعى در ما هست.
یك مثالى بزنم، یك بچه كوچولو، چقدر آدم دوستش دارد نه بلد است حرف بزند و نه بلد است راه برود گاهى بچه كوچولو یك شیرینى‏هایی دارد كه بزرگ ندارد، شاید جهت شیرین بودنش این باشد كه آن دست اول است یعنى حالا اول كار است كه وارد طبیعت شده است بعد هر چه در محیط زندگى مى‏كند رنگ محیط، قرار دادها، قیدها، تشریفات، شرایط، هى مى‏آید و مى‏آید و این را از حالت طبیعى بودنش بیرون مى‏آورد ما اگر خواستیم یك فهرست طبیعت دست نخورده را مثال بزنیم بهترین است كه برویم به سراغ یك بچه، بچه كوچولو است یك سیب را مى‏دهد به شما مى‏گوید این سیب را نگهدار تا من بروم آب بخورم و برگردم، سیب را به شما مى‏دهد تا مى‏رود آب بخورد و برگردد، نگاه مى‏كند مى‏بیند شما سیب آن را خوردهای، با ناراحتى نگاه مى‏كند، گریه مى‏كند، عصبانى مى‏شود، بلد نیست حرف بزند امّا با چشم و ابرویش مى‏خواهد بگوید كه سیب من نزد تو امانت بود و تو به امانت خیانت كردى یعنى بدى خیانت را چشم هم مى‏فهمد.
در انسان عشق و پرستش هست هر انسانى یك خلائى دارد، یك احساسى، مى‏خواهد به یك كسى عشق بورزد، مى‏خواهد یك كسى را پرستش كند، حتى آنهایی كه پرستش خدا را نمى‏كنند انواع پرستش‏ها را دارند. پس پرستش و عشق ورزیدن در انسان هست. هر چیزى را كه طبع انسان میل دارد اسلام امضاء كرده و هر چیزى را كه طبع انسان میل ندارد اسلام امضاء نكرده است. باید مطابق با طبع باشد. معیارهاى اسلام را حساب كنید همه‏اش طبیعى است آب كُر را وقتى مى‏خواهد بگوید، مى‏گوید سه وجب و نیم در سه وجب و نیم در سه وجب و نیم، هر شخصی با خودش وجب داردكه اندازه بگیرد.
براى پیدا كردن آب وضو مى‏خواهیم وضو بگیریم آب نیست، چه مقدار راه برویم، وقتى مأیوس شدیم تیمم كنیم، مى‏گوید به اندازه دو تا پرتاب سنگ، خوب هر جایى سنگى هست و هر كسى هم دستى دارد، سنگ را بر مى‏دارد پرتاب مى‏كند، مقداری راه مى‏رود بعد مى‏بیند آب گیرش نیامد تیمم مى‏كند. در مثلاً غروب وقت نماز خواندن، غروب هست و طلوع، هر كسى چشم دارد و خورشید و ماه را با چشمهایش مى‏بیند. تاریخ ماه قمرى كه تعیین شده است قشنگ قابل دیدن است. گام در بعضى از معیارها مثلاً داریم دو گام، سه گام هر كسى گامش با خودش است. زراع از آرنج تا به اینجاست. مى‏بینیم معیارهاى ما همه معیارهاى طبیعى، مكتب قوانینش همه مطابق با طبع، یك قانونى پیدا نمى‏كنید كه مطابق با طبع نباشد امّا در همه مكتب‏ها این هست؟ مثلاً انسان طبیعتش این است كه وقتى زحمت كشید صاحب مالك كارش باشد یك مقدارى مالكیت شخصى، طبیعى است، پرنده با زحمت چوبهایی را از روى درختها جمع آورى مى‏كند و یك لانه مى‏سازد اگر یك پرنده دیگر خواست لانه‏اش را بگیرد، دفاع مى‏كند، مى‏گوید زحمت كشیدم، لانه درست كردم مال خودم است. الاغ در طویله خم مى‏شود و علفى را به دهان مى‏گیرد، الاغ دیگرى خواسته باشد از آن بگیرد، كله‏اش را برمى گرداند و مى‏گوید مال من است. طفل خم مى‏شود یك توپى را، یك تخم مرغى را از روى زمین بر مى‏دارد طفل دیگر خواسته باشد از آن بگیرد، او جیغ مى‏كشد. آزادى مطابق با طبع است. گاهى بچه سر سفره مى‏گوید خودم مى‏خواهم بخورم، هر كارى مى‏كنى كه بگذار دهانت بگذارم، نمى‏توانى بخورى، مى‏گوید نه خودم مى‏خواهم بخورم گاهى قاشق را هم بر مى‏دارد روى سرش مى‏ریزد و تمام سر و صورتش را برنجى مى‏كند امّا مى‏گوید خودم مى‏خواهم بخورم، آزاد.
گربه را در قفسش مى‏كنى و دو كیلو گوشت لخت جلوش مى‏ریزى ولى ناراحت است مى‏گوید مى‏خواهم بیایم بیرون گرچه كاغذ پاره بخورد. مى‏بینى، آزادى، مالكیت در شرایطى، خیانت به امانت، عشق و پرستش، معیارها این‏ها نمونه‏هاى بود از اینكه، یكى از ویژگى‏هاى مكتب زنده این است كه باید مطابق با طبیعت باشد. قانونى برخلاف طبع نداشته باشد و در ایسم‏ها و مكتبها و مذهب‏هاى تحریف شده بسیارى از قانونها را مى‏بینى كه با طبیعت انسان سازگار نیست.
2 - هماهنگ باشد. از ویژگى‏هاى یك مكتب این است كه هماهنگ باشد یعنى فقط از یك چشم نگاه نكند همینطور كه در آفرینش هماهنگ است. درخت بزرگ چون بلند است میوه‏اش كوچك است، درختهاى كه میوه‏هاى بزرگ مى‏دهند روى زمین خوابیده‏اند تناسب باید داشته باشد. فضایی كه دور زمین است با زمین هماهنگ است. نور با چشم هماهنگ است. امواج با گوش هماهنگ است. غذاها با دستگاه گوارش هماهنگ است. همینطور كه در ساختمان موجودات هماهنگى را حساب مى‏كنیم در قوانین هم باید هماهنگى باشد. در مكتب‏هاى دیگر در روشهاى دیگر هماهنگى نیست. دم از آزادى مى‏زند، دم از حقوق بشر مى‏زند، بعد مى‏بینیم همه حرفهاش مربوط به خودش است، امّا مى‏بینیم نسبت به همسایه ظلم مى‏كند، امّا اسلام اگر بحث عدالت مى‏كند، مى‏گوید نسبت به دشمن خودت خلاف عدالت حق ندارى رفتار كنى.
یك داستان كوچولو برایتان بگویم. همین برده دارى كه گروهى ممكن است به شما برسند و روى یك سرى مسائل اشكال كنند، همین برده دارى عالى‏ترین روشى است كه با دستورات دین اسلام هماهنگ است، اجازه بدهید من با دستم شهرى را فرض كنم یكی از دستهایم كه انگشتر دارد فرض كنید مسلمانها و دست دیگرم فرض كنید غیر مسلمانها، درگیرى پیدا شد حالا شرایط درگیرى چطورى است، انشاءالله یك بحث جهادى برایتان خواهم داشت كه اصولاً جهاد اسلامى با جهاد دیگرى خیلى فرق دارد. با همه فرقهاى كه دارد در شرایط یك جنگى پیدا شد. این گروه مسلمانها با كفار درگیرى پیدا كردند و مسلمانها پیروز شدند چه كار كنیم با كفارى كه به ما شمشیر كشیدند و اكنون شكست خوردند و موفق نشدند چكار كنیم، چند تا نظریه مى‏دهم شما نظر بدهید.
حال اگر ما مسلمانها پیروز شدیم بر كفارى كه بر ما شمشیر كشیدند، این كفار شمشیر كش را همه را از دم بكشیم، این خوب است؟ نه
از دم آزاد كنیم درست است؟ درست نیست. مى‏روند یك غذاى مقوى مى‏خورند و شمشیرشان را هم تیز مى‏كنند و دوباره برمى گردنند. خوب چكار كنیم. از دم كشتن غلط. از دم آزاد. . . ، اینها را در یك ساختمان جا بدهید و بعد خرجى اینها را بدهیم. معنى آن اینست كه مسلمانها خرجى كفارى را كه روى آنها شمشیر كشیده‏اند خرجى آنها را بدهند این كار هم درست نیست. عالى‏ترین كار این است كه نیروى دشمن را پخش كنیم یعنى این شخص برود خانه ایشان، دیگرى خانه دیگرى سومى خانه سومى و چهارمى خانه چهارمى، پنجمى خانه پنجمى، نیروى دشمن را پخش كنیم. و بعد این كفار در میان مسلمانها كه پخش شدند نیرویشان پخش مى‏شود، شكسته مى‏شود و احساس خطر نمى‏شود. بعد اینها در خانه مسلمانها یك دوره اسلام را از نزدیك با چشمشان مى‏بینند و تدریجاً هم به اسلام گرایش پیدا مى‏كنند. به ما هم گفتهاند عالى‏ترین و بهترین زندگى را با اینها داشته باشید. حتى اسم برده‏ها را حق ندارى بگویی غلام، باید بگوید اى جوانمرد. لباست با لباس او، كارت با كار او، غذایت با غذاى او، تمام روشهاى بین دو تا برادر باید بین شما باشد و بعد اینها یك روش اسلامى را كه دیدند مسلمان مى‏شوند و بعد هر یك از این مسلمانها بخاطر گناهى كه مى‏كنند باید برده‏اى را كه زیر دستشان هست را آزاد كنند، روزه مى‏خورى، برده آزاد كن، فلان كار خلاف را كردى برده آزاد كن و اگر برده‏ها از این طریق آزاد نشدند حكومت اسلامى از بیت المال سهمى را معین كرده است براى اینكه برده‏ها را بخرد و آزاد كند، این بهترین روش است كه هم نیروى دشمن را پخش كردیم و یك دوره اسلام‏شناسى عملى را هم در خانه‏ها یاد گرفتهاند، هیچ تجاوزى هم نباید به آنها بشود و بعد هم تدریجاً آزاد شدند.
اگر اسلام مى‏گوید عدالت، نسبت به برده‏اش نیز عدالت است امّا بعضى دیگران كه مى‏گویند عدالت، هماهنگ نیست حرفهایشان. . . یعنى یك جا مى‏گویند عدالت آنجایى كه به نفع خودشان هست جاى دیگرى كه به نفع خودشان نیست انگار عدالت را. . . همان كه دلش بخاطر یك حیوان مى‏سوزد یكوقت مى‏بینى بوسیله یك انفجار حاضر است هزارها انسان را از بین ببرد. هماهنگى میان گفته‏ها و كرده‏ها و هماهنگى میان همه مقررات.
مسئله سوم عمیق بودن. از ویژگى‏هاى یك مكتب این است كه عمیق باشد یعنى هر چه بر عمر مكتب مى‏گذرد شكوفاتر بشود و این از امتیازات اسلام است. شما كتابهایى اخیراً دیدهاید، دوستان مطالعه ‏كنند، معجزات علمى قرآن، بخصوص در بخش بهداشتى اسلام، مى‏بینى همان چیزهاى كه بعنوان مستحب و مترود گرفته شده است، مى‏فرماید مكروه است شب زیر درخت بخوابید، الان مى‏بینى مسئله كربن پس دادن این درخت را مى‏گویند، مثلاً انسان در خواب استفاده اكسیژن بیشترى بكند. یك مسائل خیلى جزئى را وقتى عمر علم به آن مى‏گذرد مى‏بینیم هى شكوفاتر مى‏شود، بهترین مطلب این است كه هر چه به عمرش اضافه بشود به عمقش بیشتر رسیدگى میشود.
مسئله دیگر اینكه بهترین مكتب این است كه جامع باشد، یعنى فقط یك سرى برنامه‏هاى اخلاقى نباشد فقط یك سرى دید اقتصادى نباشد فقط یك بینش‏هاى سیاسى نباشد همه چیزى داشته باشد، از انسان تا حیوان، از فرد تا جامعه، حدیثى دیدم از كتاب مستدرك سفینةالبحار، حدیث مى‏گوید كه از امام سوال مى‏كنند كه آیا اجازه مى‏دهید ما زنگوله به سر حیوان ببندیم امام مى‏فرماید: نه این زنگوله دینگ دینگ مى‏كند و گوش حیوان ناراحت مى‏شود چقدر ظریف. حدیث داریم مى‏خواهى شیر بدوشى ناخن هایت را بگیر، كه نكند یك وقت ناخنهایت اذیت كند. حدیث داریم حاجى اگر زود رسید مكه، امضایش را قبول نكنید، چرا؟ چون قدیم حاجى‏ها با اسب و شتر مى‏رفتند مكه حاجىای كه زود رسیده مكه معلوم مى‏شود كه اسب و شترش را در راه دوانده است و كسى كه اسب و شترش را در راه بدواند معلوم مى‏شود قساوت قلب دارد، معلوم مى‏شود رعایت حال حیوان را نكرده است و كسى كه حال حیوان را رعایت نكند، امضایش از اعتبار مى‏افتد. اینقدر ظریف. یك دستوراتى داریم، مثلاً براى خواب، یك دستوراتى داریم براى جهاد، نسبت به روابط ما یا سیاست خارجى، حالا یك برنامه‏هاى هست انشاءالله در نشست‏هاى دیگر برایتان مى‏گویم كه چقدر اسلام مواظبت كرده، مثلاً در رابطه با یتیمها مى‏گوید، روزى بدهید، نسبت به ایتام، خرجى آنها را تأمین كنید، لباس بچه یتیمها را هم تأمین كنید، خوب این كافى است. ما در خانه یتیم برویم و در بزنیم و مقدارى قندو شكر و روغن و اینها را بدهیم و مقدارى هم لباس و كفش بدهیم كافى است، نخیر، این بُعد مادى آن است پشت سرش قرآن مى‏گوید«قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً مَعْرُوفاً» نساء/5 بنشینید و براى بچه یتیمها یك مقدار حرف بزنید قصه بگویید یعنى همینطور كه بُعد مادى مى‏رسى به بعد معنوى هم برسید.
جامعیت اسلام، یك حدیث برایتان بخوانم امیرالمومنین(علیه السلام) در جنگ صفین. . . ، اسلام را ما هر چه بیشتر به آن آشنا شویم و به آن عمل كنیم عاشق اسلام مى‏شوند، عده‏اى كه علاقه به اسلام ندارند و یا كم علاقه هستند واقعیتش اینست كه آشنا نشده‏اند یك حدیث بگوییم امیرالمومنین(علیه السلام) در جنگ صفین تشنه‏اش مى‏شود و اشاره مى‏كند آب، یكى از یاران مى‏رود ظرفى را آب مى‏كند و مى‏آورد جلو، تا حضرت مى‏رود آب را بخورد مى‏بیند كه این ظرف ترك دارد، ظرفى كه ترك دارد در اسلام گفته‏اند آب خوردن با آن خوب نیست، چرك مى‏رود لاى آن، بیرون نمى‏آید و آب آلوده مى‏شود آب را پس داد، این یار على گفت آقا اینجا میدان جنگ است، اینجا خانه فامیل من نیست كه، بخور حالا تشنهات است. فرمود: على را مى‏گویى، وسط میدان جنگ هم علی كار خلاف بهداشت نمى‏كند، من آب نمى‏خورم، تشنگى مى‏كشم اما آب نمى‏خورم. بعد وسط میدان همینكه داشت شمشیر مى‏كشید گاهى نگاهش را روبه بالا مى‏كند، ابن عباس مى‏آید و مى‏گوید آقا چرا وسط شمشیر كشیدن گاهى نگاهت را به آسمان مى‏كنى، مى‏فرماید مى‏ترسم یك وقت نماز اول وقتم از دستم برود. مى‏گوید آقا وسط میدان جنگ، نماز اول وقت، مى‏گوید فرق نمى‏كند میدان و مسجد یكى است. همان جنگ، چون جنگ صفین خیلى طول كشید، پس از لحظاتى پیرمردى آمد پیش حضرت على(علیه السلام) گفت آقا كلمه توحید یعنى چه، مفهوم توحید چى است؟ بعضى از سربازها ناراحت شدند، پیرمرد را گرفتند تا بیندازند عقب، برو حالا كه وقت سوال و اصول دین نیست كه، امیرالمومنین فرمود چه فرق مى‏كند بین میدان جنگ و كلاس درس بگذارید و من برایش بگویم. شما بروید جنگ كنید و من براى پیرمرد چند دقیقه توحید را معنا كنم. ببینید اینرا مى‏گویند دین جامع. یعنى جنگش با بهداشتش، با نماز اول وقتش، با كلاس درسش یكى است.
اینطور نیست بنده پلیس چهارراه هستم، مسئول ماشین هستم، دو نفر شكم هم را پاره مى‏كنند مى‏گویند آقا بدو، مى‏گه آقا همدیگر را دریدند، مى‏گوید به بنده ابلاغ نشده است، آقا كشتند همدیگر را، نه خیر به بنده ابلاغ نشده است. این دین اسلام اینطور نیست كه یك كسى برود در یك پست و بگوید من همین هستم كه هستم فقط تخصصى. مثل اینكه بنده بگویم من متخصص انگشتر عقیق هستم و غسل جمعه و هیچ كار دیگری انجام نمیدهم، مى‏گوید من متخصص نماز جماعت هستم، حالا بداخلاق هم بودم در خانه كه بودم و یا در خانه خوش اخلاق باشد و در جامعه بداخلاق، بهترین مكتب این است كه جامع باشد.
پس مطابق با طبع باشد هیچ دستورى خلاف فطرت در آن نباشد. هماهنگ باشد و عمیق باشد، هر چه عمر از آن مى‏گذرد برنامه هایش شكوفاتر بشود. و جامع بشود. این نشانه بهترین مكتب مى‏تواند باشد.
مسئله دیگرى كه نشانه بهترین مكتب است این است كه مسئولیت آفرین باشد. چه دینى به ما مسئولیت مى‏دهد و حركت مى‏دهد؟ حركت آگاهانه و با انتخاب و نه حركت استجارى. گاهى انسان منفجر مى‏شود حركتهایی كه به خاطر انفجار است خیلى ارزش ندارد، مسئولیت آور باشد. حالا در رابطه با مسئولیت قرآن مطالبى را دارد مى‏فرماید، سوره عنكبوت، آیه 2، مى‏فرماید: «أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَكُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا یُفْتَنُون» آیا حساب مى‏كنند مردم، اینطور خیال مى‏كنند، دید اینطورى دارند، آیا حساب مى‏كنند «النَّاسُ» مردم «أَنْ یُتْرَكُوا» كه ما اینها را ترك مى‏كنیم و رها مى‏كنیم، همینكه مى‏گویند ما مومن هستیم و اینها را آزمایش نكنیم. خیال مى‏كنید هركس كه گفت من مسلمان هستم، همین است مسلمان آمارى و شناسنامه‏اى. نه، مسئولیت دارید و همه باید آزمایش بشوید. قرآن مى‏فرماید «وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ» بقره/155 همه شما را آزمایش مى‏كنیم «وَ نَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَیْرِ» انبیاء/35 تمام ناراحتى‏ها و تمام خوشى‏ها وسیله آزمایش است. اصولاً دنیا پهلوى بعضى ممكن است سفره‏اى باشد. دنیا پهلوى بعضى ممكن است خوابگاهى باشد. دنیا پهلوى بعضى ممكن است عشرتكده‏اى باشد، لذت خانه‏اى باشد. در بینش الهى دنیا چیست؟ دنیا سفره نیست تا بگوییم امروز روز خوشى بود، سفره چربى بود. دنیا خوابگاه نیست تا بگوییم چرا چنین شد، چرا اینطور شد، چرا این پشه مرا گزید و مرا از خواب بیدار كرد و چرا دیشب رعد و برق مرا از خواب بیدار كرد. چرا امسال قحطى شد و سفره من كمرنگ شد؟ چرا رعد و برق و پشه و فلان حیوان مرا از خواب بیدار كرد و چرا فلان مصیبت عیش و لذت مرا از بین برد. این چرا؟ چراهایى كه مى‏كنند بخاطر اینكه دنیا را یا سفره مى‏دانند و یا خوابگاه مى‏دانند و یا لذت خانه، دنیا در دید اسلام میدان رشد است و در میدان رشد باید خمیر را پزاند، همه باید آزمایش بشوند، در میدان رشد باید ناگوارى‏ها باشد، اگر ناگوارى‏ها نباشد ما رشد نخواهیم كرد.
«والسلام علیكم و رحمة الله و بركاته»

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group