پنجشنبه 1 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

تاريخ پخش :: 1358/5/17 نماز -3، قبله، نیت، سوره حمد -1

بايگاني سالانه - 1358



قابل توجه کاربران محترم:
برنامه درسهایی از قرآن، پس از ضبط پیاده می شود و به جهت حفظ امانت، متن کامل آن در سایت قرار می گیرد، اما همواره بخش هایی از برنامه به جهت محدودیت زمان و رعایت حال مخاطبان، از تلویزیون پخش نمی گردد، آنچه به عنوان برنامه ی درسهایی از قرآن قابل استناد است، آن چیزی است که از تلویزیون پخش می گردد و در فایل صوتی برنامه قابل دسترسی می باشد.
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمد لله رب العالمین و صلی الله على سیدنا و نبینا محمد و على اهل بیته و لعنة الله على اعدائهم اجمعین .
در نشستهاى قبل با دوستان كمى درباره نماز خواستیم صحبت كنیم گفتیم چرا روبه قبله مى‏ایستیم ، مگر خدا یك طرف قبله است ، گفتیم نه ، روبه قبله مى‏ایستیم معنایش این نیست كه یعنى خدا اینطرف قبله است . خود خدا مى‏گوید«فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ» بقره/115 . هر طرف بایستى روبه خدا ایستاده‏اى اما چون جهت‏هاى دیگر را ادیان دیگر انتخاب كرده‏اند و پیامبر اسلام به فرمان خدا كه قبلاً روبه بیت المقدس ایستاده بود این سندى شد براى افتخار دیگران و كوبیدن اسلام ، پیامبر اسلام از خدا خواست و خداوند این قبله را عوض كرد ما كه روبه قبله مى‏ایستیم ، مى‏خواهیم جهتمان از جهت قبله دیگران امتیازى داشته باشد ، مى‏خواهیم در دیگران هضم نشویم و این یك اصلى است در اسلام كه مسلمانها باید خودكفا باشند و مستقل باشند ، قیافه شان ، ژستشان ، عبادتشان ، الفاظشان ، باید یكجورى باشد كه غربزدگى ، مكتب زدگى ، و خلاصه در دیگران هضم نشوند ، این یك اصلى است و در این زمینه یك خورده صحبت كردیم .
در همین زمینه گفتیم قبل از نماز مسئله اذان مطرح است ، باز در اذان‌شان نزولى دارد كه آدم استقلال از آن مى‏فهمد . پیامبر اسلام تا پانزده سال از پیامبریش نگذشت و فرمان اذان نداد ، هر چى گفتند یا رسول الله مسلمانها زیاد شده‏اند ، آمار مسلمین جهان زیاد شده است اجازه بدهید یك كارى بكنیم براى اعلام ، هر طرحى را پیشنهاد كردند ، پیغمبر فرمود این طرح شباهت با فلان گروه دارد و من مى‏خواهم شباهت به آنها نداشته باشد . مانعى ندارد ، شما از خوبیهاى دیگران استفاده كنید . ضمناً این معلوم باشد كه حتى اگر یك وقت انتقاد از غربزدگى مى‏شود ، معنایش این نیست كه ما از علم و صنعت آنها استفاده نكنیم ، خوبیهاى آنها را یاد مى‏گیریم اما لازم نیست ژستمان ، ژست آنها باشد ، لازم نیست ظاهرمان ، ظاهر آنها باشد ، كمال هر چه بود یاد مى‏گیریم َ «الْحِكْمَةُ ضَالَّةُ الْمُؤْمِنِ»(كافى ، ج‏8 ، ص‏167) .
به پیامبر اسلام دستور دادند فلان گروه غیر مسلمان یك تاكتیك غیر نظامى دارند ، پیغمبر ده تا از مسلمانها را احضار كرد و گفت بروید و تاكتیك آنها را یاد بگیرید و آنوقت بیاید و یاد مسلمانها هم بدهید .
خوبیهاى همه را باید یاد بگیرید اما ما متأسفانه گاهى كمالات و خوبیهایشان را یاد نمى‏گیریم و فقط ظواهرشان را یاد مى‏گیریم ، اگر انتقاد روى آنها مى‏شود از این جهت است در روش ما . حالا ، در این نشست دنباله بحثمان این است . . . اذان آمد ، پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) اذان را به بلال آموخت و بلال شد موذن رسول الله .
اما اذان گفتن بلال چى دارد ؟ دوستان عزیز ، مى‏توانیم اینطور بگوییم كه اذان بلال رمز آزادى در اسلام است . چرا پیغمبر عنایت داشت كه بلال موذن باشد و این هم در بالاى كعبه ، چرا ؟ چون بلال از كسانى است كه در سطح اسلام خیلى زیر شكنجه رفت ، هر چه خواستند او را از خدا پرستى منصرف كنند ، شلاق خورد ، لختش مى‏كردند و روى ریگهاى داغ مى‏خواباندند ، انواع شکنجه‌ها و سخت ترین شكنجه‏ها را بر بدن اینها وارد مى‏كردند ، ایشان همه‏اش مى‏گفت احد ، احد ، اكنون كه باید از اینهایى كه زیر شكنجه رفته‏اند قدردانى شود .
اگرفرض كنید كه ما صد تا كشور داشته باشیم ، فرض كنید هر كشور هم صد تا ساختمان مهم داشته باشد ، مى‏شود چقدر ؟ مى‏شود ده هزار تا ، ما اگر فرض كنید كه در روى كره زمین ده هزار تا ساختمان مهم داریم ، یك افراد عادى را در هیچ یك از این ده هزارتا راه نمى‏دهند ، این ساختمانهاى مهم براى نور چشمى‏هاست اما یك ساختمان مال اسلام است به نام كعبه كه میلیونها چشم و دل به آنها سرازیر است . یك ساختمان مهم دارد اسلام به نام كعبه و یك بلالى كه این بلال برده هست و سیاه است و این برده سیاه ، حتى زبانش هم ناقص است ، بلال نمى‏توانست بگوید «أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» در اذان ، عوض آن مى‏گفت «أَسْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» به یك برده كوتاهى كه زبانش ناقص است اسلام اجازه مى‏دهد كه برود بر بالاى بام شعار بدهد . همین اذان بلال بر بالاى كعبه رمز این است كه اسلام چقدر ، بدون هیچ تشریفاتى ، حالا ، اذان بلال و این اذان بلال در تاریخ چیزى شد .
حالا ، شما اگر خواستید مقایسه كنید اذان را با شعارهاى دیگر مقایسه كنید . اذان سرودى است ، سرود اسلامى ، اولش از الله شروع مى‏شود الله اكبر آخرش هم مى‏گوئیم لااله الاالله ، از الله شروع مى‏شود و به الله تمام مى‏شود . و در این سیرى كه هست یك دوره برنامه‏ها مطرح مى‏شود . یك دوره مكتب ، جهان بینى ما و راه و روش ما در این سرود مطرح است ، غیر از شعار دیگران است كه یك تاپ و توپى بیشتر نباشد ، یك آرم بى هدفى بیشتر نباشد .
بعد از اذان وارد نیّت مى‏شویم ، نیت «إِنَّمَا الْأَعْمَالُ بِالنِّیَّاتِ»(تهذیب‏الأحكام ، ج‏1 ، ص‏83) نیت به كار رنگ مى‏دهد ، مثال زدم گفتم چاقو كش شكم پاره مى‏كند ، جراح هم شكم پاره مى‏كند منتها از چاقوكش ده هزار تومان مى‏گیرند ، به جراح ده هزار تومان مى‏دهند براى اینكه «إِنَّمَا الْأَعْمَالُ بِالنِّیَّاتِ» نیت اینها فرق مى‏كند . یكى مى‏خواسته بكشد و یكى مى‏خواسته خوب كند ، هدف فرق مى‏كند ، براى رضاى خدا . نیت فاخر اگر باشد ، اسلام عمل را هم قبول نمى‏كند .
یكى از داستانهاى قرآن ، یك قصه‏اى كه تاریخى است و اثر سازندگى هم در ما دارد ، چون خیلى از كلاه‏ها تا حالا سر ما رفته است . پیغمبر اسلام وقتى سیزده سال در مكه گردگیرى كرد و افرادى را ساخت ، هجرت كرد به مدینه و آمد به مدینه و كم كم یك حكومت اسلامى را پایه ریزى كرد ، دشمنان دیدند پیغمبر اسلام دارد كم كم حكومتش رنگ مى‏گیرد ، شروع كردند به توسعه ، چكار كنیم ؟ اكنون كه حكومت اسلامى دارد مطرح مى‏شود باید از راه اسلام ، اسلام را كوبید ، آمدند یك جایى ، یك مسجد ساختند ، غیر از آن مسجدى كه پیغمبر خودش ساخت ، چون پیغمبر وقتى وارد مدینه شد خودش یك مسجد ساخت ، بعد از مدتى همه كارها در مسجد انجام مى‏شد . پایگاه نظامى بود ، تعلیم و تربیت و وزارت فرهنگ بود ، مجلس شورا و مشورت بود ، اداره دادگسترى بود ، تمام كارهاى عبادى و اجتماعى و سیاسى در آنجا مطرح مى‏شد ، كنار مسجد هم یك جایى را ساختند ، گفتند مسلمانها هر چه تولید مى‏كنید بیاورید اینجا و نیازهایتان را هم از همین جا تأمین كنید ، یك استقلال اقتصادى هم داشته باشیم و نیاز به رفتن در بازار دیگران نداشته باشید .
پیغمبر آمد در مدینه و یك حكومت اسلامى را پایه ریزى كرد ، پایگاهى به نام مسجد ساخت ، توطئه گران منافقین آمدند یك مسجد دیگر و در یك كوچه دیگر ساختند . ساخت آن كه تمام شد گفتند برویم یك كارى بكنیم بلكه پیغمبر بیاید و یك نماز جماعت در مسجد ما بخواند تا مسجد ما هم افتتاح شود و هم رسمیت پیدا كند . تا پیغمبر در مسجد ما نخواند ، این رسمیت پیدا نمى‏كند این هم یك ساختمان است مثل بقیه . مسجد كه تمام شد آمدند ، حالا پیغمبر ، سلام علیكم ! یا رسول الله ما در آن كوچه آنطرفى یك مسجد ساخته‏ایم ، خواهش مى‏كنیم مردم اهالى فلان جا ، با این جمعیت شما تشریف بیاورید و در آنجا نماز بخوانید و مسجد ما را افتتاح كنید ، پیغمبر فرمود مسجد ساخته‏اید ، پس این چى است كه من ساخته‏ام . گفتند آقا مى‏دانى ، ما توى كوچه آنطرفى ساخته‏ایم ، گاهى وقتها راهها دور است و ممكن است بارندگى شود ، گل شود ، ممكن است هوا داغ باشد ، بعضى پیرمردها ، پیرزنها نتوانند بیایند و بالاخره یك مسجد دیگر ساختیم .
پیغمبر چون در آستانه رفتن به جنگ بود ، نگفت شناختم كلك و حقه هستید ، فرمود خیلى خوب صبر كنید من بروم جنگ و برگردم تكلیف شما روشن شود . پیغمبر رفت جنگ تبوك ، پیغمبر رفت و برگشت دوباره آمدند گفتند سلام علیكم ! یا رسول الله یك مسجدى ساخته‏ایم دوست داریم شما تشریف بیاورید یك نماز جماعت بخوانید و مسجد ما هم افتتاح شود و رسمیت پیدا كند . آیه نازل شد ، این آیه عجب آیه‏اى است كه مى‏گوید همیشه به اسم دین ، دین را مى‏كوبند ، به اسم قرآن ، قرآن را مى‏كوبند ، مى‏گوید مسلمان مواظب باش كه كلاه سرتان نرود . به اسم روحانى ، روحانى را مى‏كوبند . به‏اسم دین ، دین را مى‏كوبند . «الَّذینَ » كسانى كه ، «وَ الَّذینَ اتَّخَذُوا» كسانى كه اتخاذ ، یعنى گرفتند «وَ الَّذینَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً» ، كسانى كه اتخاذ كردند براى خودشان یك مسجدى را ، یك مسجدى براى خودشان ساختند . منتها «وَ الَّذینَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِراراً» توبه/107 این مسجد را ساخته‏اند براى چى ؟ براى ضرر ، این مسجد را ساختند تا آن مسجد را بكوبند . این هیئت را درست كردند تا آن هیئت را بكوبند . این گروه در مقابل آن گروه براى چى ؟ براى اینكه رقیب ایجاد كنند ، براى اینكه قدرت رهبرى را بكوبند . یك نفر را علم مى‏كنند ، یك نفر را زنده مى‏كنند ، یك سر و صدایی راه مى‏اندازند تا قدرت كم شود ، این مسجد را ساختند تا آن مسجد قدرتش كم شود «وَ الَّذینَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِراراً وَ كُفْراً» توبه/107 كفر در لغت یعنى پوشش ، اینها مى‏خواهند جنایات خودشان را در مسجد انجام دهند و مسجد سرپوش جنایات باشد «وَ الَّذینَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِراراً وَ كُفْراً وَ تَفْریقاً بَیْنَ الْمُؤْمِنین» توبه/107 كه این دیگر نیازى به ترجمه ندارد «تَفْریقاً بَیْنَ الْمُؤْمِنین» یعنى اینها مسجد را ساختند براى تفرقه بین مومنین ، مسلمانها را جدا جدا كنند . هى گروه ، گروه شدند وارصادا یعنى رصدخانه ، یعنى كمین گاه ، «وَ إِرْصاداً لِمَنْ حارَبَ اللَّهَ» توبه/107 اینها در این مسجد جمع مى‏شدند ، این مسجد كمین گاه دشمنان خارجى بود كه اینها گزارش مى‏دادند وضع داخلى مسلمانها را به دشمنان خارجى گزارش مى‏دادند ، اكنون وقت حمله است ، الان مى‏توانید یك همچین ضربه‏اى بزنید . میان مسلمانها چنین و چنان شده است . این یك كمینگاه بود ، یك اتاقى بود ، اطلاعات مسلمانان را جمع آورى مى‏كردند و به دشمنان خارجى مى‏دادند ، «وَ الَّذینَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِراراً وَ كُفْراً» اینها مسجدى گرفتند براى ضرر ، براى پوشش جنایات ، براى تفرقه ، براى كمین گاه ، خوب این مسجد را چكار كنیم ، این مسجد را ، چون هدف مقدس نیست ، چون به نیت ضرر ساخته‏اند «لا تَقُمْ فیهِ أَبَداً» توبه/108 اقامه «لا تَقُمْ» اقامه نماز جماعت نكن در این مسجد «أَبَداً» هرگز پایت را در این مسجد نگذار .
مسجد اینها نه افتتاح شود و نه رسمیت پیدا كند ، پس كجا نماز بخوانیم ، مى‏خواهید نماز بخوانید بسم الله «لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوى‏» توبه/108 آن مسجدى كه اساسش بر پایه تقوا هست ، آن مسجدى كه براساس تقواست و ساخته شده به دست پیامبر و مسلمانان ، آن مسجد «أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فیهِ» توبه/108 مسجد رسول الله كه با نیت خوب ساخته شده است ، آن سزاوار است كه آدم در آن عبادت كند ، این مسجدهاى كلكى ، این مسجدهاى نفاقى ، این تشكیلات و گروه‏ها و كلوپهاى كه فقط براى تبعیض قدرت اسلام و قدرت رهبرى مسلمانهاست ، این مسجد را پایت را در آن نگذار«لا تَقُمْ فیهِ أَبَداً» توبه/108 خوب ، آیه كه نازل شد ، خیلى آیه تندى بود ، وقتى مى‏خواستند مسجد را بكوبند ، «وَ الَّذینَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِراراً وَ كُفْراً وَ تَفْریقاً بَیْنَ الْمُؤْمِنینَ وَ إِرْصاداً لِمَنْ حارَبَ اللَّهَ» توبه/107 پس این یك درسى است ، درسش چى بود ؟ كه مسلمانها كلاه سرتان نرود ، ممكن است مسجد را بسازند و ممكن است كه آیه قرآن ، خود قرآن ، دعا ، امام ، امامزاده ، از هر مقدسى ممكن است سوءاستفاده بكنند . این یك دیدى است ، دشمن‏شناسى است «لا تَقُمْ فیهِ أَبَداً لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوى» توبه/108 آن مسجدى كه اساسش بر تقوا هست ، حالا ، این بحث را براى چى گفتم ، براى این بحث را مطرح كردم كه انسان در كارهایش ، نیتش فرق مى‏كند ، اینها مسجد ساختند اما نیتشان ضرر بود .
پیغمبر چكار كرد ؟ پیغمبر یك روز فرمود : یاالله مى‏خواهیم برویم و مسجد را افتتاح كنیم ، بیلى ، كلنگى دارید ، بردارید . مسلمانها بیل و كلنگ را برداشتند و رفتند آقا ، شروع كردند به افتتاح ، مسجد را كوبیدند و خراب كردند ، خلاصه این مجسمه را كه پائین كشیدند بعد فرمود باید آتش هم بزنید ، پیغمبر دستور داد آن زمین را آتش زدند . هم خراب كردند و هم آتش زدند ، چون پیغمبر فرموده بود «لا تَقُمْ فیهِ أَبَداً» باید یك جورى این زمین رسوا شود كه براى همیشه ، هر كسى به این زمین سوخته نگاه كرد ، بگوید این خاطره كسانى است كه با هدف‏هاى نامقدسى شروع مى‏كنند یك كارهاى مقدسى را انجام مى‏دهند .
حالا ، بعد از این بحث وارد نماز مى‏شویم . الله اكبر ، حالا ، قبل از نماز باز مسئله حقوق مطرح است ، ما چند رقم دزدى داریم ، انواع سرقت ، انواع قتل ، گاهى دزدى است اما قصد فرد از فرد ، گاهى فرد از فرد مى‏دزدد ، كسى زمین و خانه و كفش و كلاه كسى را برمى دارد . گاهى سرقت است اما سرقت ملت از ملت ، جمعى از جمعى ، مدرسه‏اى از مدرسه‏اى ، شهرى از شهرى ، گاهى سرقت است ، سرقت فرد از ملت . سرقت ملت از فرد ، گاهى ملت از شخص ، نمازگزار باید لباس و مكان و آب ، نماز گزار باید در شرایطى باشد كه كارهایش غصبى نباشد یعنى فرد از فرد نباشد ، ملت از ملت ، هیچ نوع غصبى نباید باشد . خصوصیات مسئله را باید به فقه مراجعه كرد .
بعد وارد نماز كه مى‏شویم ، الله اكبر را كه گفتیم ، خدا بزرگ است . بزرگتر از چى ؟ نمى‏گوییم بزرگتر از چى ، شما یكوقت به یك نفر مى‏گویى من فردا به شما یك سیلى مى‏زنم ، این تكلیفش روشن است كه فردا یك سیلى مى‏خورد اما یكوقت مى‏گوید برو ، فردا به تو مى‏گویم چى است ؟ خوب این دلش هزار كوره مى‏رود كه فردا چى است ، خدا بزرگتر از چى ؟ نمى‏گوید . بزرگتر از دیدنى‏ها ، بزرگتر از نوشتنى‏ها ، بزرگتر از گفتنى‏ها ، بزرگتر از فكر كردنى‏ها ، بزرگتر از وصل كردنى‏ها ، الله اكبر ، او بزرگ است . هیچى به پاى من بزرگ نیست . بسم الله الرحمن الرحیم معذرت مى‏خواهم كه دارم ترجمه نماز را مى‏گویم ولى خوب همه مثل شماها نیستند و ما هر كدام هم كه بلد هستیم تجدید بكنیم خوب است .
بسم الله ، یعنى به اسم خدا ، به اسم یعنى به سمه ، سمه یعنى نشانه . بسم الله یعنى به نام و نشان خدا ، چرا ؟ براى اینكه خدا رحمن است ، خدا مى‏دهد ، دیگران از ما مى‏گیرند . بگو نه آقا دیگران هم به ما مى‏دادند ، چقدر بیسكویت دادند در مجلس‏ها . دیگران هم اگر بدهند از روى شیطنت مى‏دهند ، خدا اگر بدهد از روى لطف مى‏دهد . فرق است بین كسى كه از روى شیطنت مى‏دهد و یا از روى لطف مى‏دهد .
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ» فاتحه/1 یعنى به نام قدرتى كه هم مى‏دهد و هم دادنش از روى لطف ، دیگران اگر هم بدهند همیشه نمى‏دهند ، یكبار یا دوبار ؟ همیشه لطف مى‏كند ، دیگران اگر لطف كنند به بعضى نور چشمى‏ها جنگلها را تقسیم مى‏كنند ، خداوند اگر مرحمت كند به همه لطف مى‏كند . به نام خدایى كه لطف مى‏كند ، نه از شیطنت ، از مهرش لطف مى‏كند و به نام خدایى كه به ایشان مى‏دهد و به همه لطف مى‏كند .
«الْحَمْدُ لِلَّهِ» فاتحه/2 ، شما در كوچه و بازار و اداره دیده‏اید بعضى‏ها به هم مى‏رسند ، سلام علیكم ، مخلصم ، حال شما چطور است . قربان شما . تملق بدون ستایش همدیگر مى‏كنند ، این ستایش‏ها سه تا بیشتر ندارد . گاهى یكى از كسى ستایش مى‏كند ، مى‏گویم آقا ایشان كه بود كه شما اینطور او را ستایش كردى ؟ مى‏گوید بله ایشان دیروز پول بستنى من را داد . یا دیروز ما را با ماشین رساندش ، چون دیروز یك خیرى دیده است ، امروز مثل فنر در مقابلش خم مى‏شود یا گاهى احترام مى‏كند به قصد ، به خاطر الان ، الان یك لطفى مى‏بیند ، اینطور ستایش مى‏كند یا امید دارد فردا سر امتحانات به آن سختگیرى نمى‏كند ، از قبل از شروع امتحان به آن سلام‏هاى گرم شروع مى‏شود به امید اینكه فردا سر امتحان یك كمكى بگیرد .
پس ببینید تملق‏ها و تشكرها سه تا ریشه دارد یا دیروز لطفى بوده ، یا الان و یا فردا . من و شما كه یا براى لطف دیروز و یا براى لطف الان و یا براى لطف فردا مثل فنر خم مى‏شویم ، ستایش كن از خدا ، «الْحَمْدُ لِلَّهِ» كه در دیروز «رَبِّ الْعالَمین» فاتحه/2 ، در دیروز من را در كنار هستى تربیت كردى و الان هم «الرَّحْمنِ الرَّحیمِ» فاتحه/3 لحظه به لحظه به من لطف مى‏كند و اگر آنى كند والى فرو ریزد والدها . یك لحظه برق قطع شود ، لحظه‏اى نور از خودش ندارد و فردا هم سر و كار من با اوست ، چون «مالِكِ یَوْمِ الدِّین» فاتحه/4 تو كه براى یا دیروز و یا الان یا امروز مثل فنر خم مى‏شوى ، تشكر كن ، حمد و ستایش براى خدایى كه هم در دیروز ، البته «رَبِّ الْعالَمین» معناى دیروز مادى در آن نیست اما همیشه وقتى مى‏خواهند بگویند فلانى مربى خوبى است از كارهاى قدیمى براى نمونه مطرح مى‏كنند .
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ» فاتحه/2 نه مرا ، من با همه عالم . چه جور هم تربیت كرد ، خیلى قشنگ ، هر چى خواستم به من داد ، به دنیا آمده بودیم ، فوت كردن بلد نبودیم ، باد كردن بلد نبودیم ، حالا مكیدن را بلد بودیم . هر چه مى‏خواستیم ، بلد شدیم . نه ما را بلكه همه عالم را ، آن پرنده در هوا مى‏پرد و گرسنه‏اش مى‏شود ، مى‏آید در دریا ، آن نهنگ هم كه در دریا از آن ماهى‏ها و چیزهاى دیگر خورده است ، آن نهنگ در اقیانوس ماهى خورده است ، جرم و كثافاتى لاى دندانهاش است ، ناراحت است ، مى‏خواهد مسواك كند ، خلال كند ، آن پرنده هم در فضا گرسنه‏اش مى‏شود ، این مى‏آید بالاى دریا دهانش را باز مى‏كند نهنگ ، آن پرنده هم از فضا مى‏آید در دهان این مى‏نشیند ، منتها این نهنگ مى‏خواهد این پرنده را ببلعد ، چون پرنده مثل كلنگ‏هاى دو سره ، دو تا شاخك دارد ، یكى از بالا و یكى از پائین ، این شاخك‏ها به دهان نهنگ فرو مى‏رود ، مجبور است دهانش را باز نگه دارد . این جرم‏هاى لاى دندانهاى این را مى‏خورد و سیر مى‏شود و مى‏پرد در هوا ، آن هم دندانهایش تمیز مى‏شود و مى‏رود در اقیانوس و این چنین است «رَبِّ الْعالَمین» یعنى روزى آن پرنده در هوا را لاى دندانهاى نهنگ در اقیانوس .
آنوقت گاهى آدم فكر مى‏كند كه چه افرادى براى یك لقمه نان چه جنایاتى مى‏كنند . چه مسلمانانى را زیر شكنجه مى‏بردند براى دو فلس پول ، خدا به سگهاى ولگرد روزى مى‏دهد . جوانهاى عزیز خدابه سوسكهاى سوراخ‏ها روزى مى‏دهد ، خدا به من و تو هم روزى خواهد داد . روایات زیادى داریم كه روزى هر انسانى از راه حلال مقدر شده است ، انسانهایى كه عجله مى‏كنند و حمله مى‏كنند به حرام ، خدا از حلال كمشان مى‏گذارد و عقوبتشان هم مى‏كند . اینطور نیست كه من و شما اگر راه تقوا پیشه كنیم از گرسنگى بمیریم و اینطور نیست كه هر كسى حمله كند حرام زندگیش خوب شود . در همین انقلاب دیدید چه بودجه هایى ، چه كاخ هایى ساختند و چه پولهایى را از حرام پیدا كردند ولى بالاخره گذاشتند و فرار كردند ، بنابراین باید از حالا در این فكر نباشیم كه زندگى ما ، اصالت با هدف باشد ، زندگى ما مى‏گذرد ، دنیا با همه اهمیتى كه دارد ما اهمیتمان از دنیا بیشتر است و ما انسانیم و نباید خودمان را وقف جماد كنیم .
مراحل چند تاست ، پایین‏ترین موجودات را مى‏گویند جماد ، بعدش تقسیم مى‏كند به نبات ، بعد تقسیم مى‏كنند به حیوان و بعد تقسیم مى‏كنند به انسان . انسان گل سر سبد موجودات است اما بند به جماد است ، این انسان مى‏گوید خوشا به احوال فلانى ، عجب كفشى دارد ! بابا كفش جماد است ، تو انسان بند به جماد ؟ خوشا به احوال فلانى عجب ماشینى دارد ! خوشا به احوال فلانى عجب خانه‏اى دارد ! عجب انگشترى دارد ! عجب دفترى دارد ! عجب لباسى دارد ! انسان كه گل سر سبد موجودات است ولى بند به جماد است .
والسلام علیكم و رحمة الله و بركاته

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group