پنجشنبه 1 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

تاريخ پخش :: 1358/5/18 نماز -4، سوره حمد - 2

بايگاني سالانه - 1358



قابل توجه کاربران محترم:
برنامه درسهایی از قرآن، پس از ضبط پیاده می شود و به جهت حفظ امانت، متن کامل آن در سایت قرار می گیرد، اما همواره بخش هایی از برنامه به جهت محدودیت زمان و رعایت حال مخاطبان، از تلویزیون پخش نمی گردد، آنچه به عنوان برنامه ی درسهایی از قرآن قابل استناد است، آن چیزی است که از تلویزیون پخش می گردد و در فایل صوتی برنامه قابل دسترسی می باشد.
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله رب العالمین و صلی الله على سیدنا و نبینا محمد و على اهل بیته و لعنة الله على اعدائهم اجمعین.
این جلسه شاید مناسبت به این باشد كه چون پانزدهمین نشستمان است، تناسب خوبى دارد كه درباره حضرت امام حسن مجتبى(علیه السلام) صحبت بكنیم ولى چون برنامه دیگرى بناست درباره امام حسن باشیم ما دنباله بحث خودمان را ادامه مى‏دهیم.
دنباله بحث خودمان این بود كه بحث فلسفه نماز را در یك سطح متوسطى، همانطور كه در نشستهاى قبلى گفتیم درباره اسرار نماز و فلسفه نماز خیلى كتابها گفته شده است، مقاله‏ها نوشته شده است ولى در یك سطحى كه عمومى باشد، براى محصل، براى دبیر، براى بازارى، براى خانه دار، ادارى، براى همه عموم، بتواند مفید باشد، براى همین، بعضى قسمتهایى كه مشكل است صرف نظر مى‏كنیم همان نگاه ساده و آسان، بحث به اینجا رسیده بود:
اول اینكه چرا نماز مى‏خوانیم؟ گفتیم بخاطر تشكر از ولى نعمت، انسان چرا نماز مى‏خواند؟ مى‏خواهد تشكر كند. آیا خدا نیاز به تشكر دارد؟ نه، منتها تشكر اثر سازندگى در خودمان دارد. مثل اینكه معلم نیاز به درس خواندن شاگرد ندارد اما درس خواندن یك تشكرى است از استاد كه اثر سازندگى براى خود شاگرد دارد.
چرا كشورهاى نماز گزار علم و صنعت ندارند؟ علم و صنعت داشتن یا نداشتن آنها به این نیست كه، فهرست حرفهاى گذشته را عرض مى‏كنیم، كشورهاى نماز گزار چرا علم و صنعت ندارند؟ بخاطر این نیست كه نماز مى‏خوانند، بخاطر این است جامعه فرهنگى آنها، نظام رهبرى آنها، رژیم هایشان درست نبوده است و مسلمانها را مستضعف نگه داشتند و اسلام به نماز خواندن تنها نیست و در كنار نماز خواندن باید همه برنامه‏ها خوب باشد تا انسان از هر جهت موفق باشد.
بعد آمدیم وارد نماز شدیم و مسئله قبله و طهارت و اینها را مطرح كردیم تا به ترجمه نماز رسیدیم تا، الان دنباله نماز را ترجمه مى‏كنیم. گفتیم كه، ترجمه نماز به آنجا رسیدیم كه بسم الله الرّحمن الرّحیم، گفتیم بسم، به اسم هست و بسم ریشه لغویش سمه هست و سمه هم یعنى نشانه. بسم الله یعنى به نام و نشان خدا. كه رحمان است، یعنى لطف مى‏كند، مى‏دهد و لازم لطفش روى كلك و شیطنت نیست، از روى مهربانى است، دیگران یا لطف نمى‏كنند و یا اگر هم لطف بكنند از روى شیطنت لطف مى‏كنند. نظیر كارى كه انسان به حیوان مى‏كند، انسان اگر به حیوان علف مى‏دهد براى اینست كه بدوشدش، دیگران لطف نمى‏كنند و یا اگر لطف مى‏كنند، روى خیر ما نیست.
گفتیم «الْحَمْدُ لِلَّهِ» فاتحه/1، حمد براى خدا ست چه در گذشته من را در كنار هستى تربیت كرد و الان هم لحظه به لحظه به من لطف مى‏كند و اگر آنى لطف نكند من نیستم و فردا هم سر و كار ما با اوست، «مالِكِ یَوْمِ الدِّینِ» فاتحه/4، مفصل اینها را گفتیم. بحث امروزمان از اینجاست، «إِیَّاكَ نَعْبُدُ» فاتحه/5 این نون «نَعْبُدُ» متكلم مع الغیر است به قول ما طلبه‏ها یعنى ما ملت، «إِیَّاكَ»، یعنى فقط كه فقط، اینجا «إِیَّاكَ» جلو افتاده و فقط را معنا مى‏كند، تنها، عبده، یعنى فقط بندگى تو را مى‏پذیریم، معناى «إِیَّاكَ نَعْبُدُ»، «إِیَّاكَ نَعْبُدُ» یعنى ما ملت مسلمان تنها بندگى تو را مى‏پذریم.
جالب اینجاست اگر شما بخواهى تنهایى هم نماز بخوانى، نمى‏توانى بگویى «إِیَّاكَ اعْبُدُ» یك نفر هم اگر سر نماز است، گویا نماینده تمام ملت است. در هر مسئله من مطرح نیست، هر چه هست ما هستیم. «نَعْبُدُ»، «نَسْتَعینُ»، «اهْدِنَا»، «السَّلَامُ عَلَیْنَا»، هر چه هست ما هستیم، باید عموم نگرى. . . ما ملت مسلمان تنها بندگى تو را قبول مى‏كنیم و نه بندگى زور، نه بندگى پول، نه بندگى شرق، نه بندگى غرب، خوب، «إِیَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاكَ نَسْتَعینُ» فاتحه/5 اگر خواسته باشیم بندگى خدا را بكنیم، خدایا تو باید به ما كمك كنى، در همین بندگى هم تو باید كمك كنى. ما بندگى مى‏كنیم اما به كمك تو بندگى مى‏كنیم، باز نون «نَسْتَعینُ» یعنى ما جامعه، ما ملت، باز «إِیَّاكَ» یعنى فقط و فقط، تنها، «نَسْتَعینُ» استعانت یعنى كمك تو را مى‏پزیریم. «إِیَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاكَ نَسْتَعینُ» من نماز مى‏خوانم اما بعنوان جمع حرف مى‏زنم، همه ما، همه ما مسلمانها، فقط و فقط بنده تو و فقط و فقط كمك از تو، بندگى شرق، بندگى غرب، كمك از شرق، كمك از غرب، ابداً، همان روشى را كه سیاستمدارها رفته بودند فرانسه، پاریس خدمت امام، گفته بودند آقا شما اگر خواستى با ملت ایران، با رژیم ایران مبارزه كنى بالاخره باید با یك ابر قدرتى قبلاً یك قراردادهایى، یك تعهداتى داشته باشى، دست خالى كه نمى‏شود، روح «إِیَّاكَ نَعْبُدُ» اگر من و شما حرفش را مى‏زنیم، روحش در ایشان پیاده شد، فرمود به هیچ كس تكیه نمى‏كنم، در روزنامه هم نوشته بودند كه نه به شرق، عكسى از امام برداشته بودند كه تكیه داده بودند به یك درخت سیب، آن وقت روزنامه نوشته بود این شخص نه به شرق تكیه دارد و نه به غرب تكیه دارد تكیه ایشان به یك درخت سیب است.
«اِیَّاكَ نَعْبُدُ» فقط بندگى خدا «وَ إِیَّاكَ نَسْتَعینُ» فقط كمك از خدا، شد؟ حالا، باید «اهْدِنَا» هدایت كن نه مرا، همه ما را هدایت كن، «اهْدِنَا» همه ما را هدایت كن. دید جمعى است، بسیارى كه مى‏گویند ازدواج مقدس است از نظر اسلام، مقدس بودن ازدواج یكخورده‏اش براى این است كه دید انسان را وسیع مى‏كند یك خورده ازدواج كه مى‏گویند مهم است و محترم و مقدس است براى خاطر اینكه ازدواج مسئله شهوت و گناه را كنترل مى‏كند، یكى دیگر اینكه دید جمعى به انسان مى‏دهد مثلاً آدمى كه زن نگرفته همه‏اش مى‏گوید خودم، كتم، شلوارم، خانه‏ام، همه‏اش مى‏گوید خودم، همینكه ازدواج كرد مى‏گوید خودم، زنم، پدر زنم، مادر زنم، بچه‏ام، یكخورده از خودم مى‏آید بیرون و خیلى در اسلام به ما سفارش داده كه جمعى نگاه كنیم و بسیارى در دستورات اسلام مى‏بینیم كه گفته انگار یك چیزهاى فردى را بكن براى خاطر جمع، همان سیر و پیازى كه داراى فلان ویتامین و اثر است، مى‏گوید اگر خواستى بروى در جمع و جامعه و مى‏خواستى بروى در مسجد حق ندارى بروى در مسجد یا اگر خواستى بروید در مسجد نباید از اینها بخورى، از این غذاها بخورى، گرچه فایده فردى دارد اما دید جمعیش، . . . ، گاهى انسان یك كارى را مى‏خواهد بكند از نظر خودش خیلى راحت است اما اگر به جامعه ضرر مى‏زند، حق ندارد و ما باید مواظب این جهت باشیم، در زندگى روزمره‌مان باید مراعات این جهت را بكنیم، شما در یك تاكسى كه نشستى، چند متر مكعب هوا در تاكسى است، این هواى در تاكسى براى همه كسانى است كه در تاكسى هستند، یك نفر كه سیگار بكشد، حق همه را از بین مى‏برد. در یك كلاس و سالن و مسجدى كه پدران ما گاهى مى‏نشیندند، این مسجد پانصد متر مكعب هوا دارد، مال پانصد نفرى است كه در آن هستند، براى آن دویست نفرى هستند كه در آن هستند، پس هواى مسجد مال همه است، حق ندارم من سیگار بكشم و هواى همه را آلوده كنم، اینها یك سرى چیزهاى جزئى است اما مراعاتش لازم است.
یكى از بزرگان، ببیند چقدر آنهایى كه خودشان را ساختند به كجا رسیدند، یكى از بزرگان از آن نقل شد، از علماى مشهد است، عالمى است به نام آقاى تهرانى، ایشان رفته و در خانه خودشان را زده، شب بوده، بعد گفته كه شرعاً من مى‏توانم این وقت شب، مثلاً ساعت یازده، دوازده شب زن و بچه‏ام را از خواب بیدار كنم، همینطور پشت در خانه نشسته تا صبح شده و بعد در خانه را زده، اینها افرادى هستند كه حتى نزدیكترین افرادشان را حاضر نیستند كه مزاحمتى برایشان پیدا شود، آنوقت از آن طرف جوانهایى را مى‏بینیم كه یك موتور سوار مى‏شود ویك وقت مى‏بینى ده تا محله را بیدار مى‏كند براى خاطر اینكه فعلاً هوس كرده است كه موتور سوارى كند، اینها تربیت اسلامى نیست، گرچه اینها را من نباید بگویم، موضوع بحث ما اصول عقاید است ولى وقتى آدم مى‏بیند آن صحنه‏ها را مى‏بیند آن وقت تذكر لازمه این حرفهاست.
روایت دیدم كسانى كه با اخلاق خوب پیغمبر به اسلام گرایش پیدا كرده‏اند، آمارشان بیش كسانى است كه با سخنرانى‏ها پیغمبر به اسلام گرویدند. «اهْدِنَا» همه ما را هدایت كن، به كجا؟ «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ» فاتحه/6 به راه راست، منتها راه راست چه راهى است؟ هر كسى مى‏گوید راه من راه راست است. . . چند نفر شریك مى‏شوند و مى‏روند یك خانه را مى‏چاپند، وقتى خانه را چاپیدند و دزدى كردند، اثاثیه را مى‏آورند وسط و به هم صدا مى‏زند، مى‏گویند فلانى، با هم رفتیم خانه را چاپیدیم، حالا بیا عادلانه تقسیم كنیم! یعنى دزد هم بعد از دزدى سخن از عقل مى‏زند. دزد هم مى‏گوید بیا عادلانه تقسیم كنیم.
مردى سرش را از ماشین در مى‏آورد و فحش مى‏دهد، مى‏گوئیم داداش فحش نده، مى‏گوید حقش است. اسم فحش را مى‏گذارد حق. بنابراین هر كسى راهى را كه مى‏رود مى‏گوید راه من راه مستقیم است، تقسیمم هم تقسیم عادلانه است. حرفهایمان هم همه حق است. براى اینكه كسى سوء استفاده نكند، خود قرآن فورى معنا مى‏كند اینكه مى‏گوئیم راه مستقیم، چه راهى؟ نه باید افراط باشد و نه تفریط. بسیارى از ما زندگیمان یا افراطى است و یا تفریطى است، افرادى هستند كه اطلاعاتشان خیلى خوب است ولى از نظر عاطفى بسیار كم عاطفه هستند، مغز خیلى بزرگ اما روح خیلى كوچك است. اگر یك انسانى به دنیا بیاید، یك كله‏اى داشته باشد شش كیلو و یك بدن داشته باشد نیم كیلو، همین كله‏اى كه شش كیلویى، همین بدن را از بین مى‏برد.
كسى كه «یُعَلِّمُهُمُ» جمعه/2 آن خوب است َ «یُزَكِّیهِمْ» جمعه/2 آن خوب نیست. كسى كه مغزش باد دارد، مغزش پر از اطلاعات و. . . ، یك انبار، یك صندوقچه آراء است. انواع آراء و نظریه‏ها و. . . و مكتبها را در مغزش بلد است اما به اندازه روحش تربیت نشده است كه اگر در خانه، مادرش یك چایى كمرنگ به آن بدهد و پیراهنش را اتو نكرده باشد، شیشه‏هاى خانه را مى‏شكند، یك دانشمند است، یك صندوقچه آراء است اما لوس است.
بعضى‏ها هم مى‏بینى نه، از نظر قدرت بدنى خیلى ماشاء الله قوى، اما ماه مى‏آید و مى‏رود پنج صفحه مطالعه نمى‏كند. بازوهایش، یك مشت بزند، دندانهاى ما را خرد مى‏كند، اما چیزى در مخش نیست.
افراط و تفریط، یا چیزى بلد است و عاطفه‏اش كم است، یا قدرت بدنى دارد، قدرت علمى ندارد، صراط مستقیم یعنى همه با هم، همانطورى كه اشاره كردم، اشك و شمشیر با هم، ناله و نعره با هم، شعار و شعور با هم.
«یُزَكِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ» جمعه/2 با هم، این صراط مستقیم است. حالا صراط مستقیم و مصداق نمونه‏اش چى است؟
صراط مستقیم، خود قرآن بیان كرده است، صراط مستقیم، راه كسانى است كه «أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ» فاتحه/7 راه مستقیم راه كسانى است كه خدا به آنها انعام كرده است. حالا خدا به چه كسانى انعام كرده است، در قرآن كه صد و چهارده تا سوره هست، یكى از سوره‏ها بنام سوره نساء است، چهارمین سوره و سوره نساء از سوره هایى است كه مسائل اجتماعى زیاد در آن هست در سوره نساء آیه 69 یك آیه داریم كه «أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ» را بیان كرده است.
در نماز ما یك زنده باد داریم و یك مرده باد، یك تولى داریم و یك تبرى، اعلام مى‏كنیم جزء كدام حزب هستم و مخالف با كدام حزب هستیم، من خواهان راه مستقیم هستم، راه مستقیم راه كسانى است كه به آنها لطف كرده‏اى، حالا باز مبهم است، خدا به چه كسانى لطف كرده است؟ قرآن مى‏فرماید: «وَ مَنْ یُطِعِ اللَّهَ ُ»نساء/69 كسى كه مطیع خدا باشد، «وَ مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ» نساء/69 كسى كه مطیع خدا و رسول باشد، «وَ مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحینَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفیقاً»نساء/69 «مَعَ» یعنى كسى كه، كسى كه مطیع خدا و رسول باشد، این گروهى كه مطیع خدا و رسول باشند «مَعَ الَّذینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ» اینها «الَّذینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ» هستند. خوب چه كسانى هستند مطیع خدا و رسول، بیان مى‏كند باز، بیانش این است «مِنَ النَّبِیِّینَ» انبیاء «مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقینَ» صدیق از صدق كسى كه قول و عملش یكى باشد «وَ الصِّدِّیقینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحینَ» افراد صالح، ببینید پس شما در نماز روزى هفده مرتبه كه نماز مى‏خوانید، هفت مرتبه‏اش «سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ» است.
روزى ده مرتبه در نماز نمى‏گویى خدایا نه من، بلكه همه ما را، همه ما را هدایت كن به راه مستقیم، راهى كه نه افراط در آن هست و نه تفریط و راه مستقیم راه كسانى است كه انعام كرده‏اى به آنها. به چه كسانى انعام كردى؟ در سوره نساء، آیه 69 مى‏گوید، گروهى كه مورد لطف هستند، اینها هستند.
پس شما روزى ده مرتبه مى‏گویى خدایا من خواهان راه انبیاء و صدیقین و شهدا و صالحین هستم، من طرفدار این گروه و كلوپ و حزب هستم. من راه مستقیم مى‏خواهم، راه مستقیم راه كسانى است كه به آنها انعام كردى، به این گروه انعام كردى و من راه این گروه را مى‏خواهم. این زنده باد قرآن است كه من خواهان این جبهه و جهت هستم، بعد هم مى‏گویى «غَیْرِ الْمَغْضُوبِ» فاتحه/7 مغضوبین بد هستند، مغضوب چه كسى است، كه شما مى‏گویى من با آنها بد هستم. مغضوب چه كسى است كه شما مى‏گویید «غَیْرِ الْمَغْضُوبِ»؟ مغضوب یعنى غضب شده و اینجا از نظر ادبیات عرب یك لطیفه‏اى هم هست، حالا برایتان بگویم، در نعمت خدا مى‏گوید «أَنْعَمْتَ» ولى در غضب نمى‏گوید «غَضِبْتَ»، نمى‏گوید خدایا تو لطف كردى، تو غضب كردى، نعمت از خداست ولى اینها را نمى‏گوید «غَضِبْتَ» تو غضب كردى، خودشان یك كارى كردن كه مورد، چى؟ خودشان مغضوب هستند. حالا چه كسانى مغضوب هستند كه شما سر نماز ده مرتبه شعار مى‏دهى و مى‏گویى مرگ بر اینها، قرآن مغضوبین را گفته است:
1 - خدا فرعون را غضب كرد، در آب غرقش كرد. قرآن مى‏گوید «فَأَغْرَقْناهُ» اسراء/103 یعنى ما غرقش كردیم. خدا قارون را هم غضب كرد، قارون را خدا غضب كرد، در زمین غضبش كرد. قرآن درباره قارون مى‏گوید «خَسَفْنا بِهِ الْأَرْضَ» عنكبوت/40 یعنى در خاك غرقش كردیم. دیگر چه كسانى را غضب كرده است؟ ابولهب، ابولهب عموى پیغمبر است ولى قرآن مى‏گوید «تَبَّتْ یَدا أَبی‏ لَهَبٍ » مسد/1 بریده باد دو دست ابولهب، چون ابولهب كار شكنى مى‏كرد، چوب لاى چرخ اسلام مى‏گذاشت. هر كجا پیغمبر براى تبلیغ مى‏رفت این. . . «تَبَّتْ یَدا أَبی‏ لَهَبٍ ». قاتل، مغضوب است، قرآن مى‏گوید َ «مَنْ یَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فیها وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْه» نساء/93 كسى كه یك مومنى را به قتل برساند جزایش خلود در جهنم بوده و خدا غضبش مى‏كند.
در قرآن مى‏خوانیم آدمهاى دو رو هم، آدم‏هاى منافق، دو رو، منتها دو رو گاهى كمرنگ است و گاهى پررنگ. یك دو روى كمرنگ‏ها را برایتان بگویم، آنوقت خودتان پررنگ‏ها را مى‏شناسید. حضرت موسى بن جعفر(علیهما السلام) داشت مى‏رفت، امام رضا(علیه السلام) هم پسر كوچولویى بود، با باباش بود، شخص سومى ملحق شد، حضرت رفت در خانه و بفرما به این طرف نگفت. امام رضا(علیه السلام) فرمود: باباجان چرا به آن بفرما نگفتى؟ گفت: من الان آمادگى پذیرایى ندارم. كسى كه آمادگى پذیرایى ندارد بگوید بفرمایید خدمت باشیم، مى‏ترسم این یك نفاق كمرنگى باشد، حالا این در حد نازكش، مانده تا نفاقش، منافق هم «غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ» فتح/6
عده‏اى از یهودیها گوش به حرف حضرت موسى نمى‏دادند، خداوند درباره آن یهودى كه گوش به حرف حضرت موسى نداد مى‏گوید «باؤُ بِغَضَبٍ» بقره/61 گروه یهود كه چى؟ كه هر چه حضرت موسى مى‏گفت بلند شوید و بروید جنگ كنید، مى‏گفتند «فَاذْهَبْ أَنْتَ وَ رَبُّكَ فَقاتِلا إِنَّا هاهُنا قاعِدُونَ» مائده/24 ما حالش را نداریم. آن عده از یهود، تن پرور، درباره رباخوار هم همینطور است(غضب)، پس اینها گروهى از مغضوبین هستند و شما در نماز روزى ده مرتبه شعار مى‏دهى، من را هدایت كن و راه راست، راه كسانى كه به آنها لطف كرده‏اى و گروهى كه به آنها لطف كرده‏اى اینها هستند، من را هدایت كن به آن راه. من هم همچون انبیاء باشم، من هم همچون صدیقین و شهدا باشم.
«غَیْرِ الْمَغْضُوبِ» اینها مغضوب هستند، اینها مورد غضب هستند و من غیر از آنها هستم، یك مسلمان روزى ده مرتبه مى‏گوید من ضد هستم با قدرتهاى غیر صحیح، ضد هستم با پولهاى ورم كرده نا خالص، ضد هستم با افرادى كه توطئه مى‏كنند و كارشكنى مى‏كنند. مخالف هستم با قاتل و مخالف هستم با افراد دو رو و افراد تن پرور و ربا خوار، اینها همه مغضوب هستند و من غیر از اینها هستم، اینها مغضوب هستند و من غیر از این مغضوبین هستم.
«وَ لاَ الضَّالِّینَ» فاتحه/7 و من با افراد گمراه هم نیستم. نماز خیلى اسرار دارد، خواسته باشیم نماز را بگوئیم، بحثهاى دیگر، . . . اصولاً بحث ما بحث اصول عقاید است، به مناسبت بحث توحید و رابطه با خدا بحث نماز را مطرح كردیم «وَ لاَ الضَّالِّینَ» من با ضالین و گمراهان نیستم.
سجده‏اش را حساب كن، بلندترین نقطه بدن مى‏آید روى خاك، خاك شهدا، یادگار شهدا، خاك كربلا، سفارش شده است یا مزار شهدا كه اثر سازندگى دارد. یا تشهدش، سلامش، سبحان الله‏اش، یك تك جمله هم از سلام بگویم، كره زمین مرز بندى شده است براساسهاى مختلف، اصولاً در حكومت اسلامى، مرز، مرز فكرى است. یعنى اگر یك نفر آنطرف كره زمین باشد، یك نفر هم آینطرف كره زمین باشد، آنوقت پنج هزار بار باید با بیسیم به هم پیغام بدهند و پیغامش سِر نماز است «السَّلَامُ عَلَیْنَا» درود برما و برچه كسى «وَ عَلَى عِبَادِ اللَّهِ الصَّالِحِینَ» درود بر من و بر هم فكرم، گرچه آنطرف كره زمین باشد و نفرین بر هم جوارم اگر هم فكر من نباشد.
ممكن است در كنار یك چهره‏هاى سفید یك چهره‏هاى تاریكى باشد، با این چهره‏هاى تاریك چه كار كنیم؟ قرآن مى‏گوید «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا آباءَكُمْ وَ إِخْوانَكُمْ أَوْلِیاءَ إِنِ اسْتَحَبُّوا الْكُفْرَ عَلَى الْإیمانِ وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ» توبه/23 اى مسلمان، آیا كسى را مى‏شناسى؟ ‌ای مسلمان آ نكه در كنار تو است هم فكر تو نیست، با او رابطه‏اى نداشته باش. درود برمن و درود بر ما و بر هم فكرانمان، هر كجا كه مى‏خواهى باش و نفرین بركسانى كه هم فكر ما نیستند.
بنابراین رفاقت براساس این نیست كه چه كسى همسایه هست، چه كسى همشهرى و هم محله‏اى هست، مرز، مرز فكرى است. هر مسلمانى در هر منطقه‏اى هست، هم وطن ماست و اگر كسى در كنار ما باشد، توطئه علیه ما بكند، آنها حسابشان از ما جداست. این به طور شكسته، به طور خلاصه، به طور فشرده نماز.
دوستان؛ مراسم نماز را باید رویش عنایت داشت، رفقا؛ سعى كنید نماز را معرفى كنید، هم توسط من نوشته شده كتابهایى و هم اخیراً این چند دقیقه نماز ضررى به جایى نمى‏زند. چطور انسان با هر رفیقى یك ساعت، دو ساعت مى‏نشیند و صحبت مى‏كند، پنج دقیقه براى نماز ، بعضى وقتها، بعضى از ماها براى زلفمان، یك لباس، اتو و یا شلوارمان، یك روز، یك ساعت، دو ساعت مشغول مى‏شویم اما دو دقیقه مى‏خواهیم با بى نهایت باشیم، با بى نهایت رابطه برقرار كنیم، تن پرورى، كسالت نكند. كسى كه در نماز كسالت نشان مى‏دهد علامت نفاقش است و امام صادق(علیه السلام) لحظه مرگ فرمود به خدا قسم كسى كه وقت نماز را سبك بشمارد، روز قیامت وضعش خراب خواهد بود و ما او را شفاعت نخواهیم كرد. این بحث خیلى فشرده نماز بود چون مى‏خواهیم بحث‏هاى دیگرى بكنیم، همین مقدار براى نماز كافى است.
جلسه بعد موضوع بحث در رابطه با عدالت خواهد بود. اصل دوم در اصول اعتقادى ما، بعد از توحید، اصل عدالت است. در چند نوع بحث عدالت مطرح خواهد شد.
والسلام علیكم و رحمة الله و بركاته

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group