پنجشنبه 1 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

اَعوذُ بِالله مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم
بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم
لاحَولَ وَلا قُوَّهَ اِلا بِالله العَلیِ العَظیم نَحمَدُهُ وَ نَستَعینُه وَ نَستَغفِرُه وَ نَشکُرُه وَ نَتَوَسَّلُ اِلَیه وَ اَنا تَوکَّلُ عَلیه وَ نُصَلّی وَ نُصَلِّمُ عَلی خِیرَته فی خَلقِه حافِظُ السِّرِّه وَ مُبَلِّغُ رِسالاتِه ، سَیِّدَنا وَ نَبیِّنا اَبِی القاسِمِ مُحَمَّد وَ عَلی آلِهِ الطَّیِّبینَ الطّاهِرین سیَما بَقیهَ اللهِ فِی الاَرضین وَ اللَّعنُ عَلی اَعدائِهِم اَعداءِ اللهِ اَجمَعین 


بحث این شب های ما در بررسی عوامل عزت بخشی است، شب های گذشته در ارتباط با تکلیف گرایی ، اهمیت به تکلیف ، ولایت مداری، صحبت کردیم، امشب به یکی از کلیدی ترین عوامل عزت که تقریبا در بایگانی هم قرار دارد فقط گاه گاهی روی منابع و سخنرانی ها اسمی از ان برده می شود می پردازیم و ان بحث نظارت اجتماعی یا امر به معروف و نهی از منکر است، انسان وقتی ایات و روایات این بحث را می بیند تعجب می کند، شهید ثانی می فرماید : کمر شکن است، به حدی این ایات و روایات گسترده است که اکثرش هم را بلدید ، شنیده اید، هم ایات قران ، هم روایات، به گونه ای که دیگر همه ی حرف را امیر المومنین در یک جمله زده است، می فرماید همه ی واجبات مثل تری یک انگشت دست، امر به معروف و نهی از منکر مثل دریاست.

خیلی است دریا در مقابل تری یک انگشت یک دست چقدر است؟ خیلی بزرگ است، حالا چرا این طور است؟ چرا اینقدر اهمیت دارد؟ چون معروف یعنی سایر واجبات، منکر هم بعنی سایر محرمات، پس امر به معروف و نهی از منکر چتر همه ی واجبات و همه ی محرمات و همه ی اعتقادات ، به همین جهت فرمود اگر متروک شود سایر واجبات و سایر محرمات هم لطمه می خورند، من هم امشب نمی خواهم راجع به اهمیتش صحبت کنم، اشاره می کنم ولی دو مطلب را می خواهم امشب برای شما بگویم که غالبا مغفول واقع می شود،

ببینید اقایان، خواهران ادم وقتی یک وظیفه ای را انجام نمی دهد مثلا شما الان یک کارمند را در یک اداره ای استخدام میکنی، یک میز هم به او می دهید، خب این الان باید چکار کند؟ باید شرح وظایف داشته باشد، اول می گویند کار شما این است،روابط عمومی هستی منشی هستی، بایگانی هستی، کارش باید مشخص باشد، تعریف شود، دو، روشش، خب من با چه شیوه ای این کاررا انجام دهم، من فکر می کنم در این وظیفه دو چیز مجهول است، یکی اصل است، شناخت این وظیفه که اصلا یعنی چه، الان تا الان به مردم بگویی نهی از منکر می گویند بد حجابی ، یعنی مثل اینکه یک مثال فقط زیر اسمان برای نهی از منکر بیشتر وجود ندارد ، در صورتی که من الان می گویم ، ما نزدیک ده قسم منکر داریم یک دایره ی گسترده ای دارد ،

پس یک ، اشنا نیستیم، دو، می گوید اقا، من که نمی خواهم از زیر این مسئولیت فرار کنم، شیوه چیست؟ روش چیست؟ یعنی مثلا یک اقا پسر جوان، یک دختر جوان، یک مرد، یک زن، در جامعه اگر با منکر برخورد می کند با ان گستردگی که حالا من می گویم عرض کردم بدحجابی را مثلا شاید بگوییم در این دسته شماره ی پنجم، چهارم، حالا عرض می کنم، چجور، با چه روشی؟ یعنی روی دو موضوع کمتر صحبت شده است، یک مفهوم شناسی، دو ، شیوه شناسی، مفهوم چیست؟ درست عرض کردم ، مثل یک کارمندی که شما به او میز بدهی ، نه شرح وظایف به او بدهی نه ابزار کار نه شیوه ی کار و لذا تندروی می شود، افراط می شود، تفریط می شود، رها می شود، همه ی ما هم سر این سفره گریه می کنیم ناراحتیم، می گوییم چرا اینطور است، چرا ربا است، چرا اختلاس است، حق مردم نادیده گرفته می شود، اما نمی دانیم روش تبیینش چگونه است،

من امشب این دورا عرض کنم ولی فقط به عنوان مقدمه می گویم بدانید، " مَن اَمَرَ بِالمَعروف وَ نهی عَنِ المُنکَر "، این ها امر به معروف و نهی از منکر می کنند جانشین خدا هستند ، " فَهُوَ خلیفَهُ الله "، و جانشین پیامبر هستند ، " وَ خلیفَهُ الرَّسولِه "، و جانشین قران اند، " و خلیفه الکتابه "، سه خلافت دارند، چرا؟ چون خدا امر به معروف می کند، " اِنَّ اللهَ یَامُرُ بِالعَدلِ وَ الاِحسان وَ ایتاءِ ذِالقُربی وَ یَنهییَنهی وَ یَامُر کار خداست، چرا؟ چون پیامبر یامر و ینهی ،

سوره ی اعراف نگاه کنید ، " یامر بالمعروف و ینهی عن المنکر "، چرا؟ چون امام دزر تمام زیارت نامه های ائمه می خوانید ، " اَشهدُ اَنَّکَ قَد اَقَمتَ الصَّلاه وَ آتَیتَ الزَّکاه ، اَمرتُ بِالمَعروف "، در همه ی زیارت نامه ها بلا استثناء این شاه بیت است،

امام زمان هم وقتی بیاید ایه ی چهل و یک سوره ی حج شعارش است، یعنی بالاخره هرکشوری برای خودش یک پرچمی دارد، یک ارمی دارد، یک علامتی دارد، حکومت امام زمان شعار و ارم اصلی اش ایه ی چهل و یک سوره ی حج است که همین چهارتایی است که گفتم، " الَّذینَ اِن مَکَّناهُم فِی الاَرض "، اگر این قدرت در اینده پیدا شود که این حکومت ایجاد شود " اَقامو الصَّلاه ، اتو الزَّکاه وَ اَمَرو بِالمَعروف وَ نَهی عَنِ المُنکَر "، پس اهمیتش روشن است،

لذا، این وظیفه هم وظیفه ی مسلمان و مومن است، ببینید ، نه کافر ، نه بی دین، خدا، حدیث می فرماید، " اِنَّ اللهَ یُبقِضُ عَلی المُومِن الضَعیف "، خدا از مومن ضعیف بدش می اید، مومن ضعیف ، ایمان دارد ولی ضعیف است، گفتند اقا مومن ضعیف کیست؟ فرمود : کسی که " لا یَامُرُ بِالمَعروف وَ لا یَنهَوا عَنِ المُنکَر

امیر المومنین فرمود ما افرادی در جامعه داریم منکر که می بینند ناراحت می شوند، یکمی خوب است بالاخره چرا بد حجاب اند؟ چرا اختلاس می کنند؟ چرا او فحش داد؟ چرا او دروغ گفت؟ ناراحت می شود، این یکم خوب است، این به اصطلاح تارک بقلبه"، با قلبش ترک می کند، بعضی ها علاوه بر قلب با زبان هم هستند، تذکری هم می دهد، عزیز من، به مظلوم نزن، یک شعاری می داد در دفاع از مظلومان فلسطین می دهد، در دفاع از مظلومان یمن می دهد، نه ناراحت می شود وقتی به او می گویند امروز یمن بمب باران شده، امروز میانمار مسلمانان اواره شدند، بلکه اگر راهپیمایی بود این شعاری می دهد، بلکه یک جایی حرف هم می زند،

خب این دو مرحله جلو امده است، با قلب و زبان، بعضی ها با یدش، چه کار از من بر می اید، می شود پول برای این ها بدهم؟ فقیر هایشان را کمک کنم، سرپرستی کنم، اگر جایی جنگ است حضور پیدا کنم، فرمود : اگر کسی هیچ کدام این هارا نداشته باشد به او بگویید " میت "، فرمود : " التّارِکُ بِقَلبِه وَ لِسانِه وَ یَدِه "، نه ناراحت می شود می گوید به من ربطی ندارد ، هرکاری می خواهند بکنند، نه چیزی می گوید ، نه کاری انجام می دهد، فرمود : فَذالِکَ مَیِّتُ الاَحیاء "، این مرده ی متحرک است، "الصورَه صورهُ الاِنسان "، این قیافه ی انسان دارد، " وَالقَلب قَلبَ الحَیوان "، چون حیوانات هم کاری ندارند، شما الان به یک شتری در اینجا بگو یک شتری را دارند در فلان شهربه ان ظلم می کنند، ب من ربطی ندارد، نه اینجا، شتر بغل دستی اش را می برند سر ببرند این دارد تماشا می کند، گوسفند بغلی اش را دارند جلویش ذبح می کنند تماشا می کند، حساسیتی ندارد، این است که فرمود : " فَذالِکَ میَتُ الاَحیاء

خیلی مهم است اقایان، عزیزان، و بی تفاوتی هم ببینید، قوم شعیب ، یک جمعیت زیادی بودند، شعیب پیامبر خیلی نصیحتشان کرد، کم فروشی می کردند، به ان ها مرتب می گفت کم نفروشید، اخر همه ی اقوام به همه ی گناهان که مبتلا نبودند، هر زمانی یک گناه برجسته شده، مثلا الان ، مثلا الان گناهان فضای مجازی ، معصیت هایی که در ترویج بی بند و باری، یا در شبکه های ماهواره ای، این گناهان قرن جدید است،زمان حضرت شعیب ، اقتصادی بوده، زمان حضرت لوط هم جنس گرایی بوده، زمان حضرت موسی گرایش به گوساله پرستی بوده، زمان ها باهم متفاوت بوده، هرچه نصیحت کرد فایده ای نداشت، نفرین کرد، عذاب قرار شد بیاید، به  شعیب گفتند، خودت را مثلا با این تعداد افرادی که به تو ایمان اوردند جدا کن و برو قرار است عذاب بیاید، گفت : خدایا برای چه کسی؟خطاب شد برای همه، گفت: خدایا همه ی این ها که مرتکب نشدند، این جمعیتی که من دارم چهل درصد ، پنجاه درصد ، کم فروشی ، اصلا بعضی ها کاسب نبودند، کاسب نبودند کم فروش، خطاب شد بقیه ساکت بودند،ساکت و عامل باهم عذاب می شوند،

بله وقتی قرار شود لذا ان کسی هم که راضی است با ان کسی که عامل است مشترک می شود، شما قران خواندید، شتر حضرت صالح یک معجزه هست دیگر، هر رقم کاری گفتند برایشان کرد اخر گفتند یک شتری از کوه بیرون بیار که این شتر دیگر به قول امروزی ها پدر و مادر نداشته باشد یعنی این خودش مثل اژدهای حضرت موسی مثل ان کلاغی که به جناب قابیل اموزش داد، یک مرتبه خلق الساعه باشد افریده بشود، باشد، معجزه را می اورم ولی کارش نداشته باشید، این همه موجود در این دنیاست خدا فقط به این شتر می گوید : ناقَهَ الله "، شتر خدا، " نَاقَه الله وَ سُقیان "، خب این شتر را خدا افرید، تاکید کرد گفت بااین کاری نداشته باشید یک جوان ، تحریک کرد، " رَجُلُُ واحِد "، و زد این شتر را از بین برد، معجزه ی الهی را، بعد هم عذاب امد

جالب است قران می فرماید : " عَقَرَ "، یعنی یک نفر این کار را کرد گاهی هم می گوید : " فَعَقَروها "، عده ای این کار را کردند، از امام معصوم سوال کردند بالاخره عقر یاعقروا، یکی نهر کرد یا چند نفر؟ فرمود : " اِنَّما عَقَرَ ناقَهََ رَجُلُُ واحِدََا "، همان جوان این کار را کرد، بقیه هم تماشا می کردند، ساکت برگناه، محرک بر گناه ، راضی بر گناه با گناهکار شریک است،

یک روایت دارد در منابع ما که حضرت عیسی (ع) روایت قشنگی است، با حواریونشان از روستایی عبور می کردند دیدند همه روستا از بین رفته، مثل مرگ عمومی، زلزله، صاعقه، معلوم شد اینجا یک اتفاقی افتاده است، این ها کنجکاو شدند ، گفتند جناب عیسی شما روح الله هستی، ولایت تکوینی داری، خدابه شما اذن داده است،

اقسام ولایت را که شمردیم،و شب قبل یکی اش ولایت تکوینی بود، یعنی تصرف در عالم هستی به اذن خدا خب یکی از این مرده هارا زنده کن بگوید چه شده چه اتفاقی افتاده که این ها همه از بین رفتند، حضرت عیسی که نمی شناخت، ایستاد فریاد زد : یکی از شما به اذن بلند شود جواب مرا بدهد، یک جسدی تکان خورد به اذن خدا زنده شد این ها استبعادی ندارد، این ها انبیای الهی این اذن را داشتند، زنده شد، حضرت فرمود مردم این منطقه چه بلایی سرشان امده است؟ چرا همه مرده اند؟ خطاب شد این ها گناه زیاد می کردند گناه کار بودند عذاب امد ان هارا از بین برد، حضرت فرمود گناهشان چه بوده است؟ گفت :یکی اش بندگی طاغوت، یکی حب دنیا و فراموشی اخرت، کامل غرق در دنیا بودند ، کامل در اطاعت از طاغوت بودند، عذاب این هارا از بین برد ،

منظورم اینجاست دقت کنید، حضرت عیسی فرمود من که شما را نمی شناختم نگفتم تو بلند شو، من گفتم یک نفر بلند شود، چرا بقیه نتوانستند؟ تو بلند شدی؟ گفت من جزو این ها نبودم، این گناهی که این ها می کردند من جزو این ها نبودم پس چرا عذاب شدی،گفت ساکت بودم، ببینید، لذا شما می گویید " لَعَنَ الله اُمَّهََ قَتَلَتکُم وَ لَعَنَ الله اُمَّهََ سَمَعَت بِذالِک فَرَضیَ به

جوانان یک چیزی برایتان بگویم، اسلام یک چیزی دارد به نام نیت، این نیت خیلی کار می کند یعنی امام رضا می فرماید شما نام اباعبدالله را می شنوی بگو : یا لَیتَنی کُنتُ مَعَک فَافوزَ فَوزََا عَظیما "، این هایی که می گوییم واجب نیست عربی اش را بگوییم، ای کاش ماهم کربلا بودیم، در ثواب شهدای کربلا فرمود شریکی! اینقدر تاثیر گذار است، از ان طرف راضی به فعل حرام دیگری، الحمدالله این اتفاق افتاد، در گناه ان ها شریک هستی، خب این مقدمه ای که من عرض کردم

اما ان دو نکته ای که می خواهم عرض کنم و انشاءالله عنایت می کنیم،

نکته ی اول ، منکر و معروف چیست، برادران ، خواهران، من اینجا زیاد یادداشت کرده ام ولی هفت هشت تایش را برایتان می گویم،

یک ، منکر اعتقادی، اقا یکی مشرک است، منکر اعتقادی است، یک کسی خداشناسی اش ناقص است شبه ای برایش پیدا شده ؛ پس یکی از شاخه های منکر که بزرگترین منکر است شرک است، می خواهم بدانید منکر چه دایره ی گسترده ای دارد، دوم، منکر اجتماعی بد قولی، رعایت نکردن حق الناس، رعایت نکردن امانت داری، این ها خیلی مهم است، این ها چیز هایی است که وقت مردم، کار مردم، وفای به عهد که متاسفانه خیلی ها در جامعه رعایت نمی کنند یکی از بدترین منکرات بدقولی است، پیامبر خدا فرمود " لا دینَ لِمَن لا عَهدَ لَه "، کسی که عهد نداشته باشد دین ندارد "،

بر همین جهت وقتی از امام سجاد می پرسند : اقا ، دین چیست؟ می گوید : سه کلمه،

یک ، قول الحق ، حق را بگویی ولو به تو ضرر می خورد،

دو، الحُکمُ بِالعَدل ، عادلانه حکم کنی، نگاه نکنی دشمن است، حتی با دشمنت،

سوم ، " الوفاءِ بِالعَهد ، وفای به عهد و پیمان داشته باشید،

شما بیشتر این درگیری هایی که در دادگاه ها و کلانتری ها است به خاطر بدقولی است، یا چک برگشته، یا ضامن شده پولش را نداده، یک حاج اقا، حاج خانم در کلواتش امده حرف هایی که زده عمل تکرده، یا این جوان قول هایی که داده، یا این خانم حرف مرد را گوش نمی دهد همینطور جلو بروید،

من یک خاطره ای برایتان بگویم، یعنی یک داستانی از مرحوم ایت الله مدنی، ایت الله مدنی شهید محراب ، در حرم قم دفن است، ایشان امام جمعه ی همدان بود، بعد امام جمعه ی تبریز شد و جزو شهدای چهارگانه ی محراب است دیگر ایشان، ایشان، ایت الله صدوقی، ایت الله دستغیب، ایت الله اشرفی اصفهانی، بسیار مرد متدینی بود، ایشان می فرمودند همدان که بودم یک اقای بازاری ، یک شب در سال یک جلسه ای می گرفت، از من قول گرفت، مثلا شب جمعه ی فلان من هم در تقویم نوشتن گفتم باشد می ایم، فرمودند می خواستیم برویم نجف، ایشان قرار شد برود نجف بماند،

زمان طاغوت، گذرنامه دادند برای اینکه ویزا در بیاید و بلیط و این ها، بالاخره مثل امروز نبود که به سرعت اماده شود، گذرنامه و بلیط و اینها، یک مرتبه مثلا اول هفته، شنبه ، یکشنبه، اعلام کرد فرمودند اماده است، اثاث را جمع کردیم، با زن و بچه ، با سفرهای ان زمان باید می رفتند از خرمشهر بصره و زمینی و با یک مکافاتی فرمود خودم با نجف رساندم، تا جا اجاره کردیم و مستقر شدیم مثلا سه شنبه چهارشنبه وسط های هقته یک وقت ایشان یک خرده فارغ البال شد می گوید یادم افتاد عجب این شب جمعه همان شب جمعه ای هست که من به ان تاجر ، کاسب همدانی برای منبر قول دادم و یادداشت کردم و فراموش کردم، سفر نجف این را از ذهن برده، بلند شد ظهر گرما امد در خانه ی ایت الله العظمی حکیم، پدر همین شهدای حکیم، اقا سید محسن ، سلام کرد ایشان، گفت چه کار داری؟

گفت اقا یک جوری مرا به ایران بفرست، چطور می خواهی بروی تو با زحمت امدی، به طور طبیعی نمی شود، بهت خروج نمی دهند، بلیط اماده نیست، فرمود: می دانم ، می خواهم از اعتبار شما استفاده کنم، از هر طریقی می توانی ، نامه به دولت بنویسی، نامه به کنسولگری، به هر راهی که می شود من بروم، من قول دادم، بالاخره این کاررا کرد، و نوشتند ان شب جمعه نزدیک مسجد طرف رسید به همدان و وارد شد بازاری فکر نمی کرد بیاید، وارد شد ، خیلی تعجب کردند، وارد شد ، رفت منبر گفت امشب می خواهم راجب وفای به عهد صحبت کنم و در همین موضوع هم صحبت کرد، حرفش هم اثر کرد، اینقدر مقید بودند،

پیامبر گرامی اسلام قبل از اسلام خب می دانید چوپانی می کرد، انبیای الهی همه چوپانی کردند چون خود چوپانی صبر می دهد، میزان تحمل انسان را می سنجد که چقدر حوصله داری بنشینی دو ساعت، سه ساعت ، پنج ساعت، حیوانات بچرند بعد این هارا غروب برگردانی، عمار یاسر می گوید ما گاهی باهم قرار می گذاشتیم، مثلا طلوع افتاب فلان منطقه، می گوید یک روز صبح باهم منطقه ی فخ، فخ نزدیک مکه است مسجد تنعیم، من انجا رفته ام، باهم قرار گذاشتیم، من دیر تر رفتم، دیدم پیامبر ایستاده نمی گذارد حیوانات به چرا بروند، عرض کردم قبل از نبوت، فرمودند به تو قول دادم، به تو وعده دادم،

چقدر ما در بد قولی ها به هم تذکر می دهیم، بدقولی ها در خود ما گاهی ، ما منبر می اییم برای خوش قولی، اقا من می گویم فرا شب فلان جا خب، حاج اقا به هم بزن بیا هیئت ما، ای بابا ما داریم مردم کوفه را برای بدقولی مذمت می کنیم، اخر می شود خودم بد قولی کنم؟ فرق نمی کند، سخنران باشد، مداح باشد، کاسب باشد، و بسیار از این گرفتاری ها، این منکر است، بدقولی، خیانت به امانت، این یک رقم از منکر، منکر اجتماعی،

سوم، منکر اقتصادی، ربا،رشوه، کم فروشی ، کالای قلابی دادن، خب این ها همه منکر است، چقدر در جامعه تذکر روی این داریم، چقدر جامعه نسبت به تولیدات بالا گاهی خود اقایان دز این اخبار می گویند فلان کارخانه اینقدر گرم مثلا از مجموعه ی کالایش کم گذاشته لست، ان وقت در تولید کلان میلیونی اش یک پول عظیمی به جیب زده است، اینقدر گرم مثلا حال اسم نمی برم ، بعضی کارخانه ممکن است ناراحت شوند، از فلان مثلا چیزی که در بازار می اید خیلی خودش را نشان نمی دهد، این چهارصد گرم باشد یا سیصد و نود گرم ولی ده گرم خرید یک کالا روی شما اثر ندارد ولی در کل می بینی، خب این کم فروشی ، " ویل للمطففین "، منکر گاهی منکر اقتصادی است، چه در دایره ی دولت باشد، چه دایره ی مردم باشد، این یک قسم منکر، 

چهارم ، منکر سیاسی است، منکر سیاسی ، حکومتی به مردم دروغ گوید ، حکومتی با مردم درست تا نکند ، وعده ی خلاف بدهد، ایجاد تفرقه باشد در کشور،توجه به عرض می کنم که بودجه ی مردم نشود، بیت المال رویش بی دقتی شود، اختلاس از مال مردم، این ها همه منکر هستند، پس دیدید چقدر منکر گسترده است؟ حالا دیدید به اندازه ی دریاست ک بقیه به اندازه ی قطره، چرا مومن ضعیف است، اگر امر به معروف و نهی از منکر نکند؟ منکر اقتصادی است،

پنجم منکر اخلاقی ، غیبت ، تهمت، دروغ،خدایی نکرده تمسخر ، استهزاء، ناسزا،فحش، خیلی این دایره گسترده است، من همه اش را نمی خواهم عرض کنم، منکر فرهنگی، صحنه های مبتذل، نوارهای مبتذل، کلیپ های مبتذل، عرض می کنم بدحجابی در جامعه، مد های نادرست در جامعه ترویج کردن، عرض کردم تا صحبت از منکر می شود فورا ذهن ماروی یک موضوع می رود، نه این هم یکی از موضوعات است، نمی خواهم بگویم منکر نیست، منکر بعدی منکر نظامی است، در جنگ، فرار از جنگ خیانت در جنگ، حالا شما اقسام دیگرش را هم می توانید ردیف کنید، منکر خانوادگی ، بدخلقی مرد در یک خانه، دست به زن داشتن مرد، بد خلقی زن، نفقه ندادن، مهریه ندادن و انکار مهریه، حالا این دایره ی گسترده ای است که من امشب عرض کردم، البته یک وقت دیگر منکر، منکر سراسری است،

ان دیگر خیلی فرق می کند مثل یزید، امام حسین می فرماید : " ارید ان امر بالمعروف و انهی عن المنکر "،منکر یک منکر عظیمی است مثل وجود یزید، منکر یک منکر عظیمی است مثل دولت غاصب اسرائیل، ان دیگر همه ی امکانات باید برایش بسیج شود تا این منکر جلویش گرفته شود این بحث اولی که من امشب محضر شما عزیزان تقدیم کردم،

مطلب دوم 

 شیوه، اکثر ما در شیوه مشکل داریم، روش، شیوه چیست؟ روش چیست؟ من به چهار پنج محور در این شیوه اشاره می کنم اگر عنایت بفرمایید شاید خیلی از این ها جلویش گرفته شود،

اولین روش اعطای بینش است، بگوییم بد است، بگوییم خوب است، بعضی ها نمی دانتد خوب را، نمی دانند بد را، خب شما اقای بزرگوار ، جوان دانشگاه می رود، دخترخانم، این درست است،این نادرست است، خوب و بد را بگوییم ، صرف گفتن، صرف تذکر زبانی، صرف تذکز لسانی، اعطای بینش، اگاهی دادن، یکی از مشکلاتی که ما الان در جامعه داریم، خیلی ها اطلاع ندارند، نمی داند این حرام است، نمی داند این حلال است، اثار تخریبی اش چیست، این شیوه ی ائمه ی بزرگوار ما بوده، بینش می دادند، اگاهی می دادند، به اثار عمل طرف را متوجه می کردند، یک کسی امد طرف اقا امام حسین ، گفت : اقا من به گناه عادت کردم، " تعوت عَلی المَعصیَه "،الله اکبر، وای به ان ادمی که به گناه عادت کند، گناه برایش زینت شود، این ذائقه اش عوض شده چون ذائقه ی سالم باید عبادت برایش شیرین باشد، باید عبادت برایش تلخ باشد، "حبی اِلَیکُمُ الایمانَ وَ زَیَّنَه فِی قُلوبِکُم "، من شمارا که افریدم طوری افریدم که راست برایت زیبا باشد، دروغ برایت زشت باشد، " کَرَّهَ اِلَیکُمُ الکُفرُ وَ الفُسوقُ وَ العُصیان "، زشتی برایت زشت باشد، زیبایی زیبا، اگر الان زیبایی را زشت می بینی، زشتی را زیبا ذائقه ات عوض شده، برو به حال خودت یک فکری کن، مثل یک ادمی که لذت غذای شیرین را احساس نکند، شیرینی را تلخی ببیند، وای به ان زمانی که ذائقه ی ادم

لذا امام سجاد یکی از دعاهایش این است ، : الهی اَذِقنی حَلاوَهِِ عِبادَتِک "، این را می گویند ادم وارونه، ذائقه عوض شده، امد گفت : اقا به گناه عادت کردم، نمی توانم ترک کنم، اقا بلافاصله به او بینش داد، فرمود : به گناه عادت کردی؟ عیبی ندارد، انجام بده اما برو جایی که خدا تورا نبیند!!
همین یک کلمه، گفت :کجا روم خدا نبیند، " اَلَم یَعلَم بِاَنَّ اللهَ یَری"، روزی خدارا هم نخور، این که نمی شود، روزی خدارا بخوری، خانه ی کسی بروی، نمک بخوری نمک دان بشکنی، سوم ، توکه می خواهی گناه کنی و معصیت کنی، وقتی هم به تو می گویند بگو نمی روم، جهنم هم نرو، و موارد دیگر، ببین طرف را، این را می گویند اگاهی دادن، بینش دادن، خیلی از اوقات این روش جواب می دهد، تاثیر، اثار ، یعنی جوان های عزیز ما، ببین شما بعضی از جوانان از دعوت به نماز توسط پدر و مادر گله می کنند، راست هم می گویند، برخورد خوب نیست، اثار نماز،مگر شما برای حمام رفتن جوانت را مجبور می کنی؟ مگر برای غذای خوردن مجبور می کنی؟

شما الان همین عزیزانی که اینجا نشسته اید، اگر به شما بگویند یک کالایی دو کیلو برود ان ور تر بهتر است، اقا فلان جای شهر یک پیتزایی دارد خوب است، یک بستنی دارد خوب است، ببین ول می کنی از این طرف شهر می روی ان طرف که ان چیز خوب را تهیه کنی، دنبال خوبش می گردی، نه!! شمامی خواهی یک وسیله بخری، می گویند فلان خیابان ارزان تر است، ما در کار دنیا،در تهیه ی اموال دنیا هم دنبال مرغوب ترین هستیم و ارزان تر، خوب تر به دستمان بیاید، اما در اخرت چرا اینطور نیستیم؟ اقای عزیز، خواهر گرامی، جوان عزیز، این نمازی که داری در خانه می خوانی اگر رفتی در مسجد بیست و پنج برابر است، مفت می شود ضرب در بست وپنج، اگر جماعت بود اصلا نمی شود حساب کرد، ضرب در بی نهایت می شود، اگر صف اول بود مثل جهاد در راه خدا است، مثل کنار پیامبر جهاد کردن، اگر این هم روایت باشد مسجد ها باید جا نباشد، چطور شما برای کالای مرغوب تر راه دورتر می روی، ده قدم، پنجاه قدم ، صد قدم تا مسجد نمی ایی،

اگر یک کسی می گوید اقا عزیز من روزی پنجا ایه قران شما اگر بخوانی دیگر جزو غافلین نیستی، قبرت نورانی است، ان خانه فرشته در ان رفت و امد می کند، اثار را دقت نمی کنیم، به خاطر همین است، این بینش را باید داد، یکی از شیوه های قران ، شیوه های رسول خدا، حضرت محمد ( ص) وائمه ی اطهار این بوده، بینش می دادند ، اگاهی می دادند که بدانند، این اثرش است، این اثر منفی اش است، این یک راه است، روش دوم که بسیار مهم است، البته الان در جامعه تقریبا برعکس است ، این خیلی مهم است ، در گسترش معروف عبارت است از : نشر خوبی ها و پوشاندن بدی ها، همان که صفت خداست.

" یا من اظهر الجمیل و ستر القبیح "، البته خیلی جاها الان برعکس است، یعنی می گردد یک کلیپ منفی پیدا کند در فضای مجازی بگذارد، می گردد زندگی خصوصی در فضای مجازی بگذارد، می گردد یک نقطه ضعفی از تو پیدا کند، این صفت غلطی است، صفت الهی نیست، نشر خوبی ها، اگر جوان در مسجد پیامبر نماز می خواند تا سلام داد پیامبر صدایش زد، فرمود : مرحبا بک لحسن ثنائک "، باریک الله، چقدر قشنگ دعا می کنی، این اصلا کیف کرد، لذت برد، خوشش امد، مرحبا بک لحسن ثنائک "، از شیوه ی تشویق ما استفاده نمی کنیم،

این هارا اقایان، از صدا و سیما هم می شنوند شبکه ی سه، پدر و مادر ها هم گوش می دهند، جوان هایتان را تحقیر نکنید، مقایسه نکنید، واژگان شکننده به کا نبرید، این روش نیست، حتی نسبت به مخالفین، ببینید شما در صلح هدیبیه سهیل بن عمر امد با پیامبر قرار داد بنویسد، می دانید صلح هدیبیه قرار دادی بود که پیامبر با مشرکین بست ده ساله، یکی از ویژگی های اسلام این است که در پیمان شکنی گفتم پیشگام نمی شود ولی اگر پیمان را شکستند ، دیگر متعهد نمی ماند، این است که مقام معظم رهبری مسئولین را فرمودند : ما هم درقصه ی برجام، پیشگام نیستیم برای عقب نشینی، اما اگر شکستند ماهم مقابله به مثل می کنیم، این وضعیت دنیا است،

صلح حدیبیه یک قرار دادی است که بیشترش هم به نفع مشرکین بود، در عین حال حضرت برای حفظ اسلام پذیرفت، دو سال بعد بد عهدی کردند و شکستند، پیامبر فرمود ، حالا که شما متعهد هستید من هم دیگر متعهد نیستم، لشکر را اماده کرد با مکه حمله کند چون قرار شد ده سال جنگ مسلمین و مشرکین نباشد، قرار شد ده سال نه مشرکین به هم پیمانان مسلمانان حمله کنند نه مسلمان ها به هم پیمانان مشرکین، قرار شد ده سال هر مشرکی امد مسلمان شود پیامبر برش گرداند، این هم دیگر به نفع ان ها بود، بعد از ده سال مشرکین به یکی اط هم پیمانان پیامبر حمله کردند،

خبر به رسول خدا رسید فرمود : اماده باشید برای جهاد! ابو سفیان امد خیلی التماس کرد حتی امام حسن بچه بود، امام حسین ، این هارا بغل کرد گفت تو رو جان این ها قسمت می دهم منصرف شوید، حضرت فرمود : امکان ندارد بد عهدی کردید، فقط تخفیفی که می توانیم به شما بدهیم، شما بروید در خانه هایتان خون ریخته نشود، و مکه تقریبا بدون خونریزی فتح شد با یک درگیری و مقاومت کوتاهی، در صلح هدیبیه ان اقایی که از طرف مشرکین امده بود قرار داد بنویسد خیلی قشنگ صحبت می کرد ، فصیح بود ولی خب تندی کرد مثلا نوشته بودند رسول الله، گفت رسول الله را پاک کنید، پیغمبر را پاک کنید، دو سه نکته ی دیگر را گفت ، بعضی ها اعتراض می کنند، این تندی می کند فرمود زبان قشنگی دارد قشنگ حرف می زند، " عَصی اَن یَنفَعَنا "، شاید یک روزی این زبان خوشش بدرد ما بخورد، حالامشرک است،

اقا گذشت، مکه فتح شد، این اقا مسلمان شد، دوسال بعد پیامبر خدا از دنیارفت، مردم مکه تازه مسلمان بودند، داشتند برمی گشتند ، مرتد می شدند، همین اقا یک سخنرانی کرد مردم را نگه داشت؛ پیامبر فرمود زبانش بدرد می خورد، جلوی در خانه ی خدا ایستاد گفت پیامبر از دنیا رفته، دین که از بین نرفته، بمانید، بله تشویق حتی عرض کردم اینطور جاها، پسر ابوجهل سال ها با پیامبر مبارزه کرد، حتی در فتح مکه، پیامبر را محدور الدم اعلام کرد یعنی اگر می دیدند می توانستند اورا بکشند،یک وقتی صورتش را پوشاند، پشیمان شد، امد خدمت پیامبر ، شهادتین گفت مسلمان شد، پیامبر را در اغوش گرفت ،
پور ان بوجهل شد مومن عیان
پور ان نوح نبی از کافر
پذیرفتش، در جذب مردم ، در برخورد با منکر، این مطلب مهمی است،

نشر خوبی ها و پوشاندن بدی ها، بابای عزیز، شما اگر از بچه ات می دانی به مادر نگو، مادر شما اگر از پسر یا دختر چیزی دیدی به پدرش نگو، یک وقت می بینی فقط گفت که خواجه حافظ خبر ندارد، عمه فهمیده، خاله فهمیده، دایی فهمیده، همه فهمیدند، این خب بدتر می شود، نگذاریم کار زشت منتشر شود ، بنای اسلام بر پوشاندن است، ستر است، عرض کردم یکی از صفات خدا است، من گاهی خودم فکر می کنم واقعا این سَتّارُ العُیوب بودن خدا اگر نبود سنگ روی سر بند نمی شد، الان شما اینجا نشستی من نشستم، کی چه کاره است؟ من چه می دانم، هیچ کس خبر ندارد، واقعا ستار بودن خدا یکی از مهم ترین و با ارزش ترین صفات است، خب یک خرده هم ما درس بگیریم، این هم دوم،

یک مورد دیگر هم بگویم دیگر وقت گذشت، در برخورد با منکر، تدریج، یواش یواش، اندک اندک ، خدا ایت الله عظمی بروجردی ، شما یادتان نمی اید، من هم یادم نمی اید، ایشان سال چهل فوت کردند، تصمیم گرفتند یک مرکزی در هامبورگ درست کنند برای مسلمانان هامبورگ در المان، دستور دادند بهترین جای هامبورگ زمین خریداری شود، مسجد شود که الان هم شده و سابقه ی بیش از پنجاه سال دارد، حتی حوزه ی علمیه تاسیس شده، دانشگاه تاسیس شده ، کتابخانه تاسیس شده، الان خیلی گسترده است، مدتی مرحوم شهید بهشتی انجا بودند ، دفتر کار ایشان هنوز انجا هست و این مرکز الان یک مرکزی است که توریست ها می ایند عکس می گیرند، تصویر می گیرند، مرکز مهمی شده،

شب های محرم، ماه رمضان، دهه ی سفر، برنامه در ان گرفته می شود، سخنرانی میشود، مبلغین می روند، ایشان وقتی این مجموعه را بنیان گذاری کرد هنوز هم ساخته نشده بود، یک مجموعه ی ساده، مرحوم اقای محقق که نماینده ی ایشان بود، از انجا به ایشان نوشت، اقا اینجا نمی شود مثل ایران عمل کرد، بد حجاب می اید، زن و مرد باهم می ایند، مخلوط می نشینند، عرض می کنم اینطور نیست مثل مسجد های ایران باشد بگوییم چادر سر کنند خانم ها پشت پرده باشند، اقایان، اقا اینجا المان است وضع این است، هامبورگ است قم نیست، ان مرجع بزرگ نوشتند : بسمه تعالی ، به حداقل اکتفا کنید ، به حداقل، ان کف را، دیگر سقف را نمی خواهید بگیرید، بیایند با همان مانتو بیایند، با هم بیایند، این تدریج خیلی مهم است در مسائل،

گاهی اوقات سید شرف الدین از علمای لبنان بود، یک مسیحی پیش ایشان امد برگشت گفت : اقا حالا ما باید چه کار کنیم حالا مسلمان شدیم، فرمود : هیچی، شما باید شش رکعت نماز بخوانید، دو رکعت صبح چهار رکعت هم شب، گفت اقا خیلی ممنون، امد بیرون با اقا گفتند اقا ببخشید نماز هفده رکعت است، گفت این تازه مسلمان است، الان اذیت می شود، بگذار ارام ارام اتفاقا خورد به ماه رمضان، مسیحی ها امد خدمت اقا، گفت اقا می گویند باید روزه گرفت، هفده هجده ساعت، گفت چه کسی گفته است؟ بی خود گفته است! این برای مسلمانان قدیمی است، نخیر تو نمی خواهد امسال بگیری، گفت اقا نماز را کمش کردید، هیچی نگفتیم، فرمود سال دیگرکه نمی شود یک مرتبه،

لذا ما به جوانان عزیز هم می گوییم در مسائل مذهبی نشاطتان را حفظ کنید، حتی مراسم عزاداری، حتی عزاداری امام حسین، کسالت برایتان نیاید، من نمی دانم اینجا گفتم این داستان را یا جای دیگر،

یک وقتی یک کسی دعا می خواند با بی حالی، امیر المومنین به او فرمود ، نمی خواهد این دعا را بخوانی ، من یک دعا به تو یاد می دهم کوتاه بخوان، گفت چه بگویم اقا؟ گفت : یک دعایی به تو یاد می دهم همه ی دعاها در ان است، چهار کلمه است، به نظرم یک شب گفتم، فرمودند : یک دعایی به تو می دهم همه ی دعاها در ان است، همه ی خوبی ها، همه ی استغفارها،همه ی پناه بردن به خداه، اقا چه بگویم؟ فرمود با نشاط این را بگو، " الحَمدُالله عَلی کُلِّ نِعمَه "،دو، اَستَغفِرُالله مِن کُلِّ ذَنب "، سه " اَسئَلُه الله مِن کُلِّ خَیر ، چهارم، اَعوذُ بِالله مِن کُلِّ شَر ،

گاهی اوقات ببینید این خیلی مهم است که در عبادت نگذارید کسالت، نشاط را حفظ کنید، نشاط و شادمانی، این بحث من امشب راجب معروف و منکر باید حساسیت داشته باشیم، باید تذکر بدهیم، باید توجه کنیم، البته رده ها توجه شود، مثلا یک خانم جوان روی اقای جوان نباید تذکر بدهد، یک خانم بگوید ، یک خانم مسن تر بگوید، فضاهارا باید ببینیم، بله حالا یک اقایی خانمش دارد حرکت می کند می خواهیم تذکر به این خانم بدهیم پیش اقایش تحقیر نشود، نوع تذکر ، گاهی می شود کتبی گفت، می شود یک یادداشت داد، این تذکر را داد، برجسته نکنیم، ابرو نریزیم، حیثیت افراد را حفظ کنیم، اگر این مجموعه رعایت شود امیدواریم به قول مرحوم شهید مطهری این دو واجب ی مهم از غربت خارج شوند، خدایا مارا از امِرینَ بالمَعروف وَ النّاهینَ عَنِ المُنکَر قرار بده.

اخر های سوره ی توبه یعنی ایه ی صد و دوزاده را اگر نگاه کنید نه ویژگی برای رزمندگان شجاع، برای پیروان دین، برای ان هایی خدا خریدارشان است شمرده است،دوتایشان همین است، یکی امر به معروف، یکی نهی از منکر، نگاه کنید ایه ی 112، " التّائِبونَ العابِدونَ الحامِدونَ السّائِحونَ الرّاکِعونَ السّاجِدونَ الاَمِرونَ بِالمَعروف وَ النّاهونَ عَنِ المُنکَر "، ابی عبدالله شهید مبارزه با منکر است، خودش هم فرمود من امدم و لذا موفق هم بود یعنی توانست یزید را به عنوان یک منکر به جامعه معرفی کند، این را به شما بگویم، اگر ابی عبدالله با یزید بیعت می کرد، یزید می شد یک معروف، می گفتند حاکم شرعی است، قانونی است ، نه، به عنوان یک منکر جامعه اورا شناخت، لذا الان دنیا الان اهل سنت هم روی یزید و این ها حساسیت ندارند، قبول دارند که این ها به عنوان ظالم بودند ، ستمگر بودند، این مهمترین شاخصه ی ابی عبدالله است که این منکر را به جامعه معرفی کرد،

السَّلامُ عَلیک یااَباعَبدِالله وَ عَلَی الاَرواحِ الَّتی حَلَّت بِفِنائِک.
شب حساسی است، اول به امام زمان ارواحنا فداه تسلیت می گوییم،دعا کنید به قلب امام زمان، " یابن الحسن شما امشب از همه ی گریه کن ها گریه ات بیشتر هست، نمی دانم کجا هم هستی، کربلایی ، زیر قبه ی اباعبدالله هستی، ولی شما که در طول می گویی صبح گریه می کنم، شام گریه می کنم، شب عاشورا، می دانید علمای ما، بزرگان ما شب و روز عاشورا اصلا یک وضعیتی داشتند، خدا رحمت کند ما یک استادی داشتیم ایت الله پایانی من پیش ایشان مکاسب می خواندم، فوت کرد، مرد فاضلی بود، امشب یادش کردم، ایشان می گفت من یک روز عاشورا، همین پل اهنی می نشست منزلش انجا بود ،می گفت از خانه بیرون امدم از جلوی قبرستان نو رد شدم دیدم وسط قبرستان نو، علامه ی طباطبایی سر و پای برهنه ، نه عمامه دارد نه کفش به پا دارد غبار الود روی این خاک ها نشسته است می گوید : السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین ،

روز عاشورا ، امدم جلو اقای علامه، علامه صاحب المیزان، با سر و پای برهنه در این حالت، فرمود : از روز اول محرم زیارت عاشورا را با صد سلام و صد لعن شروع کردم، امروز امدم چون مستحب است روز عاشورا این زیارت را زیر اسمان بخوانید امدم اینجا، بعد می گوید به من رو کرد، دقت کنید این که الان دارم می گویم، این دیگر تصرف تکوینی است، ممکن است من و شما نتوانیم ببینیم، بعضی چیزها است کار هرکسی نیست، حالا اینکه می گویم استبعاد نکنید می گوید به من گفت :اقای پایانی ، امروز در و دیوار برای امام حسین خون گریه می کنند، بعد می گوید دست برد، یک کلوخی را ایشان می گفت من خودم دیدم، از زمین برداشت فشار داد ، من دیدن خون از ان جاری شد، عرض کردم شما این را فردا نمی بینی، اما این تصرف علامه بود، گاهی اوقات افراد می توانند تصرف کنند ، چطور باطن بعضی هارا نشان می دهند، اقا امام صادق گفت : نگاه کن! طرف نگاه کرد دید دور خانه ی خدا دارند بعضی ها حیوان می چرخند،دختر امد پیش پیامبر، قدیم حالا مثل الان افطار و سحر خیلی معلوم نبود، اجازه می گرفتند افطار شده یا نه، مادرش اوردش گفت یا رسول الله می خواهیم ببینیم افطار شده یا نه، فرمود اینکه افطار کرده- نه یا رسول الله، صبح تا حالا روزه است،

فرمود : دست کن در دهانش ، یک تکه گوشت اورد بیرون، فرمود : این چیست؟ ، گفت : اقا من چیزی نخوردم، فرمود غیبت نکردی؟ قران می گوید گوشت برادر مرده، ببین شما پانصد غیبت هم کنی این اتفاق برایت نمی افتد، این تصرف پیامبر است که این کار را می کند، این تصرف علامه ی طباطبایی است، اقای پایینی می فرمود : " والله خودم دیدم خون از این سنگ جاری شد و علامه مثل باران روز عاشورا اشک می ریخت "، اقا فردا روز حساسی است، خیلی مواظب باشید، روز عاشورااست، روز شهادت ولی خداست، چه شبی داشت امشب امام حسین! نخوابید امشب که! گاهی خوار بیابان جمع کرد، گاهی به زینب سر زد، گاهی می امد پیش رباب علی اصغر یک دست روی سرش می کشید، گاهی خیمه ی برادرش ابالفضل العباس رفت، چه شبی ، چه شبی؛ لحظات کوتاهی را نزدیک صبح استراحت کوتاهی کردند، امام سجاد می گوید: پدرم یک مقداری که امشب فارغ شد، امشب همش قران می خواندند، یصلون ،" یَستَغفِرونَ، یَتَضَرَّعون"، دعا ، دعا ، نماز ، نماز، می گوید : یک وقت دیدم رفت یک گوشه ای نشست شروع کرد به شعر خواندن ، معنای این شعرهایش این بود، دنیا خداحافظ، حسین دارد می رود، یا دَهر اُفُُّ لَکَ مِن خَلیلی "، می گوید من بغض گلویم را گرفت ولی خودم را نگه داشتم هیچ چیز نگویم،

اما وای ، عمه جانم زینب شنید، تا شنید سراسیمه دوید، " و لَتَمت عَلی وَجهِها "، دست هارا زد روی صورت، " و شَقَّت جَیبَها "، گریبانش را چاک داد، صدا زد حسینم، برادرم،" یا ثِمانَ الباقین "، این حرف ها چیست می زنی، "لَیتَ الَمَوت اَعدَمَنِ الحَیاه "، دعا کن من بمیرم ولی داغ تورا نبینم ، من زیر زمین بروم اما این حرف هارا نشنوم، ارامش کرد، فرمود : خواهرم ، " اِتَّقِ الله "،از خدا بترس ، " اِعلَمی اَنَّ اَهلَ الاَرض یَموتون "، همه می میرند، نمیر خداست،قران می فرماید ، " کُلُّ مَن عَلَیها فان"، مگر مادرمان زهرا نرفت؟ مگر پدرما امیر المومنین نرفت؟ مگر برادرم امام حسن نرفت؟ چرا رفتند اما تو را داشتند، تو یادگار ان ها بودی، امروز اگر تو بروی چه کنم؟ زینب را ارام کرد، امشب هم سپری شد، فردا هم سپری شد، صبر زینب هم خودش را نشان داد، عاشقان کربلا می دانید تا کجا ؟ تا جایی که امد روی بلندی ببیند " شِمر جالِسُُ عَلی صَدره "، دیگر نتوانست ، دست هارا روی سر گذاشت " وا مُحَمَّدا ، وا عَلیّا "، از حرم تا قتلگاه زینب صدا می زد حسین !
در میان خوی خود قتلگاه حسین دست و پا می زد، حسین.
اصلا بی اختیار سراغ عمر سعد رفت، گفت یا عمر ا یُقَتلُ اباعَبدِالله "،نانجیب این پسر پیامبر است! اینجایی که شمر نشسته بوسه گاه رسول الله است، ابی عبدالله غیرت الله است ، تا صدا را شنید: فرمود :خواهرم برگرد به سوی خیمه برگرد، امد اما لحظاتی نگذشت، سری بالای نیزه، صدای الله اکبر دشمن ، حالا هرکجا نشستی امام صادق فرمود : حسین مارا اینطور زیارت کنید، همه باهم سه مرتبه صَلَّی الله عَلیکَ یا اَباعَبدِالله ، صَلَّی اللهُ عَلَیک یا اباعبدالله".

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group