سه شنبه 4 دي 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

بسم الله الرحمن الرحیم
لاحولَ ولا قوه الّا بالله العلی العظیم الحمدالله رب العالمین الصلاهُ و السلامُ علی سیدنا و نبیینا ابالقاسم محمد و علی آله الطَّیبین الطاهرین سییَّما بقیه الله فی الارضین و لعن علی اعدائهم اعداء الله اجمعین .

شب عاشورای حسینی است ، شب شهادت حسین ابن علی علیه السلام و فرزندان و اصحاب و یارانش در سرزمین تفتیده ی عراق. شب جدایی بین امام حسین و حضرت زینب سلام الله علیهما و شبی که بزرگترین حادثه در اسلام و تاریخ آفریده شد .
امشب اجازه می خواهم مقداری از خود امام حسین و آن هم یکی از ویژگی های افراد احرار و آزاده را با توجه به زندگی امام حسین برای شما عرض کنم. بحث امشب من پیرامون مدارا کردن با مردم است رفق و مدارا ، رفیق بودن ، مدارا کردن خیلی روایات داریم خیلی بحث کلیدی و مهمی است چون ؛ اسلام را بعضی ها متهم به خشونت می کنند مقاله نوشتند کتاب تو غرب نوشتند ، خیلی روی این مسئله مانور می دهند با فرض اینکه حدود ۱۷۰ مرتبه تقریبا تو قرآن کلمه قِتال قاتلوا یقاتلون یقتَلون آمده. حالا شما خودتان دقت کنید . حدود ۷۸۰ مرتبه تو قرآن کلمه علم آمده ، اصلا آیات اولیه ی قرآن هیچی توش صحبت از قتل و جهاد نیست .
 بسم الله الرحمن الرحیم ، اقراء سخن از قرائت است ، بسم ربک الذی خلق، اقراء و ربک الاکرَم الذی علَّمَ بالقلم سخن از قلم و علم است . ۱۳ سال تو مکه خشن ترین کارها را مشرکین کردند مسلمانان سکوت کردند . پیغمبر اجازه ی جهاد نداشت. شما بیینید ؛ سمیه را مادر عمار به دوتا شتر بستند شتر را پی کردند از وسط نصف شد بدنش شهید شد . پدر عمار یاسر را به فجیع ترین وضع کشتند. بلال را می بستند به اسب و می کشیدند تمام بدنش مجروح می شد . خبّاب ابن اَرت را آهن داغ رو بدنش گذاشتند تمام بدنش سوخت. این کارهای مشرکین خشن نبوده . همه ی اینها را ریختند دور خانه پیامبر پیامبر را به شهادت برسانند . حضرت رفت به مدینه ، تمام خانه های مسلمانان را تصاحب کردند اموالشان اجناسشان را تصاحب کردند .

بارها تصمیم به حمله گرفتند تو خندق تو احد ، اینها بی دقتی به تاریخ اسلام است . آن هم کیا امروز می گویند اسلام خشن است. آنهایی که تو دنیا دوتا جنگ جهانی اول و دوم با چند میلیون کشته! با ده ها هزار مجروح ، چند صد هزار پا و دست و چشم مصنوعی در کارخانه ها ساختند فقط برای کسانی که تو این دوتا جنگ مجروح شدند . کسانی که داعش را دست کردند حالا شما دیگر زمان پیغمبر نبودید زمان حضرت علی نبودید خوارج را ببینید داعش کپّی آنها بود. بچه کشتند زن کشتند به اسم اسلام.

بله اگر یک مستشرقی یک غربی بیاید اسلام را از زاویه ی داعش مطالعه کند خشن است اسلام را از زاویه ی وهابیت مطالعه کند خشن است، وهابیت به همه می گوید مشرک و می گوید فقط ما مسلمانیم . امروز توی یمن دارد اینطور جنایت می کند .

سابق هم اینطور بود اگر کسی اسلام خوارجی را می دید اسلام خشنی بود، اما اسلام علوی شما ۲۵۰ سال زندگی ائمه مارا بررسی کنید با دشمن خودشان مدارا کردند پیغمبر خودمان امیرالمومنین بعد تا امام عسکری علیه السلام خود امام حسین را می گویم برایتان ، اصلا پیغمبر که مبعوث شد اولین دستور خدا به او این بود: خُذِ العَفو، بگذر. و امُر بالعُرف آگاه کن مردم را درگیری نداشته باش و اَعرِض عَن الجاهلین ، اگر کسی حالیش نمی شود سربه سرش نگذار ولش کن .

وقتی خدا می خواهد از پیغمبرش تعریف کند می فرماید لقد جاءکم رسول من انفسکم از جنس خودتان است . عزیزُ علیهما انِتُّم درد شما درد خودش است، حریصُُ علیکم ، حرص دارد مردم آدم بشوند . بالمومنین رئوفُُ رحیم، اینها ناآشنایی با تاریخ اسلام است، ناآشنایی با آیات قرآن است . بله من گاهی حق می دهم به مستشرقین ، مستشرق که می گویم یعنی : غیر مسلمان هایی که راجع به اسلام مطالعه می کنند به اینها می گویند مستشرق.

بله اگر اینها بیایند اسلام اموی را بررسی کنند خشن هست : سعید این جبیر را سر بِبُری جلوی پایت دست و پا بزند ، کمیل را گردن بزنی اسب به بدن امام حسین بدوانی تیر به گلوی شش ماهه بزنی . این کارهایی که داعش می کرد الان تو منطقه این اسلام را من قبول دارم خشن است . اما اسلامی که پیامبر معرفی کرد از کانال قرآن سنت عترت ، این سه تا. اسلام از این کانال است نه دیگر جریان های انحرافی که کمابیش تو دنیا صورت گرفته .

من چند تا روایت بخوانم بعد دوتا مطلب مهم امشب برایتان بگویم .
این حدیث از امام حسین است :
الرفقُ لُبُّ هرکسی رفق و مدارا ، نرم خویی تو زندگی اش باشد مهربانی توش باشد این عاقل است . من حُرمَ الرفق هرکه رفق و نرم خویی نداشته باشد حُرمَ الخیر، اصلا خیر تو زندگی اش نیست. خیلی روایت عجیب است . الرفقُ نِصفُ العِیش ، نصف زندگی مدارا کردن است کوتاه آمدن است راه آمدن است درگیر نشدن است . انّ الله رفیقُُ یحبُّ الرفق خدا خودش تو دعای جوشن می گوید یا شفیقُ یا رفیق رفیق است با آدم هایی هم‌که رفق و مدارا ، رفق یعنی همراهی همراه می شوند با مردم البته جاهایش را می گویم اینها را دوست دارد.
آثارش را دقت کنید :
سلامتُ الدین و الدنیا فی مُداراتِ النَّاس، می خواهی هم دینت و هم دنیایت سالم بماند با مردم مدارا کن .
 لکلِّ شیءِِ قُفل ؛هرچیزی قفل دارد منظور محافظ است مثلا بانک ها تو این خزانه شان گاو صندوق های بزرگ دارند کلید دست کسی است کلید مهم است آن خزانه را بهش می گوییم قفل، درِ خانه شما اگر ثفل نداشته باشد راحت دزد می تواند بیلید . قفل یعنی محافظ ، قفل یعنی نگهدارنده ، لکلِّ شیءِِ قفل، ماشین قفل ندارد ؟سوئیچ ندارد؟ ریموت نمی زنید ؟ هرچیزی یک قفلی دارد ، و قفلُ الایمان الرفق، محافظ دین رفق و مدارا است . اصلا عجیب است روایات .

انَّ فی الرِّفق الزِّیادَه و البَرِکت ، رفق و مدارا با مردم مال را زیاد می کند برکت می آورد رفیق را زیاد می کند دیگران را طرد نمی کند.
اما یک کمی باید این بحث باز بشود. من دوتا نکته را امشب برایتان می گویم تلاشم این است بیشتر با سیره ی امام حسین و معصومین بگویم .

۱. مواردی که باید رفق داشت ؛

۲. مواری که نباید رفق داشت باید سفت و قاطع بود و محکم ایستاد و کوتاه نیامد.

بله یک جاهایی رفق مدارا کوتاه امدن از مواضع مقداری عقب کشیدن راه آمدن اینها توصیه است . یک جاهایی هم درست نقطه ی مقابلش محکم وایسا کوتاه نیا . حالا برای اینکه اسمش را قشنگ تر بگویم برایتان به این اولی می گویند مدارا که صفت مثبت است الان هفت هشت مورد را برایتان می شمارم .

به دومی می گویند مُداهَنه، یعنی سستی اهمال، فارسی بگویم اسم این اولی را نرم خویی بگذاریم . اسم دومی را سستی و تساهل می گذارم تسامح غیر صحیح. چون این حوزه ها خیلی به هم نزدیک است یعنی اگر اینها قشنگ بیان نشود کاملا باهم قاطی می شود.

حالا من این چند مورد را که می شمارم خیلی طول نمی دهم سریع می گویم دقت کنید:
۱‌. یکی از جاهایی که توصیه به رفق شده در دعوت مردم به دینداری است . امیرالمومنین می گوید پیغمبر هدا به من فرمود: علی جان ! انَّ هذا الدّین مَتین، دین محکم است ، فَاوقل فیه بالرفق می خواهی یکی را به دین دعوت کنی زده اش نکن نزنش. یک جوری معنا نکن که از نماز و روزه ..

یک بنده خدا زمان پیغمبر نماز جماعت می خواند ، این به جای قل هو الله سوره ی کهف می خواند که ۱۱۰ آیه است پاهای آدم درد می گیرد‌ . آمدند پیش پیامبر حضرت خواستش فرمود کی به تو گفته سوره کهف بخوانی؟ من خودم نمی خوانم. برو تو خانه ات سوره بقره بخوان .
پیامبر اکرم نماز می خواند سریع سلام داد تعجب کردند ، خب نماز آدم که می خواند تقریبا یک‌متد ثابتی دارد یک دقیقه دو دقیقه ، این نماز فرق می کرد ، گفتند چی شد ؟ فرمود مگر شما صدای گریه ی بچه را نمی شنیدید؟ بچه یکی از زن ها داشت گریه می کرد، اَما سَمِعتُم صُراخَ السَبی؟ اینها خیلی مهم است .

امام صادق داشت تو مکه طواف می کرد خب عرق کرده بود جوان بود، امام باقر دست گذاشت رو شانه اش گفت پسرم خودت را اذیت نکن؛ انَّ الله یَرضی بِالیَسیر، خدا به عمل کم هم راضی می شود.
ما حالا بیاییم توی عزاداری و نماز در دینداری یکی را می خواهی دعوت به دین کنی مثل آن نشود که امام صادق فرمود : یکی می خواست یک مسیحی را مسلمان کند ، صبح برد مسحد ظهر برد مسجد عصر برد مسجد تازه بین نمازها را می گفت بنشین قرآن بخوانیم صبح تا ظهر یا ظهر تا عصر ،در مسجد الحرام دیدم بعضی ها نماز ظهر می خوانند نمی روند تا عصر سه ساعت تقریبا می نشینند ،خلاصه فردا صبح آمد دنبالش گفت آقا این دین شما برای بیکارها خوب است من زندگی دارم من که نمی توانم.

من یک وقتی به حاج آقای قرائتی فرمودند ۲۴ ساعت ۹۶ تا یک ربع است یک ربعش مال نماز است شما الان نمازهایتان را ساعت بگذارید ، یک نمازی که می خوانید وقت بگذارید زمان سنج بگذارید تقریبا کمتر از یک دقیقه می شود هر رکعتش. ۱۷ رکعت ۱۵ دقیقه حدودا. ۹۵ تا مال خودت است . این یک ربع بیست دقیقه ، بقیه ی واجبات که شما اهل خمس بنده خدا می گفت من پول تا اینجا آمدن را بابایم می دهم خمس ندارم بدهم. بگویم زکات مگر شما گاو و گوسفند دارید زکات بدهید؟ بگویم جهاد که فعلا جنگی نیست ، خیلی از این احکامی که تو اسلام هست عمده اش نماز و روزه است.

لذا قرآن مرتب می گوید : یرید الله بکم الیسر ، مریضی، نه که مریضی در بیاوری خیلی از مریضی ها فصلی است فقط ماه رمضان است یعنی معده ماه رمضان خراب می شود بعدش خوب می شود ، مال روزه نگرفتن است مریضی فصلی نه. مریضی نمی خواهد بگیری توان نداری؛ لا یکلف الله نفسا الّا وسعَها، این یک جایی که جای رفق است .

۲. در امور اجتماعی ، در امور اجتماعی یعنی در برخوردها این خیلی مهم است ، خدا به پیامبر می گوید : پیغمبر! با مردم تو این قصه خیلی مدارا کن . آدرس می دهم نگاه کنید ؛

سوره ی فصلت آیه ۳۳.؛می فرماید: اِدفَع بِاللَّتی هی اَحسَن ،جواب مردم را به بهترین نحو بده ،
دشمن هم می شود دوست؛ فاِذا الَّذی بینک و بینهُ عداوَه آنی که باهات دشمن است کَاَنَّهُ ولیُّ حَمیم ، حمیم یعنی داغ می شود دوست صمیمی ات.

 حضرت تو مسجد نشسته بود یک کسی آمد گفت آقا کمکم کن ؛ پیامبر فرمود چیزی پیشم نیست ، یک توهینی به پیغمبر کرد حالا آب دهان بود یا توهین دیگری بود ، اصحاب بلند شدند بزنند فرمود کاریش نداشته باشید .خودش آوردش منزل ، غذا داد پول داد بعد هم فردا آمد مسجد جلو مردم گفت که دیشب این اتفاق افتاده تمام شد .

مرحوم کاشف الغطاء از علمای ما است شیخ بوده و قبرش تو نجف است خیلی مرد بزرگی بوده ، من رفتم سر قبرش. حرم حضرت امیر که می آیید بیرون توی کوچه های نجف همان شارح الرسول قبرهای مهمی است مثل علامه امینی آنجا دفن است شیخ طوسی آنحاست غیر از داخل حرم نزدیک ۴۰۰ تا بزرگ و عالم تو حرم حضرت امیر و اطرافش هست. کاشف الغطا نجف است .
ایشان یک سید فقیری آمد یک خورده بی ادب بود گفت : شیخ به من کمک کن ، گفت چیزی پیشم نیست هرچه بود تمام شد، گفت : عه من سیدم شما .. سروع کرد توهین کردن آب دهان انداخت به صورت کاشف الغطا ، کاشف الغطا مریدهایی داشت که خاک کف پایش را بر می داشتند بلند شدند گفت تکان نخورید از جایتان اگر ریش شیخ را دوست دارید کمک کنید عبایش را در آورد افتاد تو صف های نماز ، پول جمع کرد با همان عبا بهش داد گفت برو . این آدم می سازد این تحول ایجاد می کند. خب می زدنش این دیگر از دین و خدا و پیامبر .. خیلی مواظب باشید .

اینی که حضرت امیر به قنبر فرمود : اگر کسی بهت فحش داد جوابش را ندهی سه تا اثر دارد :

♦️اولیش خودش خجالت می کشد ، دَع شاتمکَ مُهانا ، شاتم یعنی فحش دهنده ،دَع یعنی رهایش کن ، مُهان از هون می آید یعنی خورد می شود. عجب حرفی زدیم به این و هیچی نگفت .
♦️دومی فرمود : خدا ازت خوشحال می شود. خدا بهت رحم می کند.
♦️سومی شیطان ناراحت می شود پدر شیطان را در می آوری وقتی جواب فحش را نمی دهی. انقدر خوشحال می شود وقتی جواب فحش را می دهی ، می آید وسط خودش به حضرت نوح گفت : آدم ها که عصبانی می شوند ، وسط میدان منم من معرکه را می چرخانم . پس این دوجا که ما رفق کنیم .

۳. تو امور خانوادگی ، با زن با بچه بلاخره آدم ها باهم فرق می کنند جوان ها باهم فرق می کنند من دیشب محضر مقام معظم رهبری بودم می آمدیم بعد از شام برویم منزل ایشان شاید ۵، ۶ تا از نوه های کوچک ایشان حالا نوه بودند یا بستگان بودند آمدند دویدند تو دامن ایشان خدا می داند ایشان دو ساعت نشسته بود مای جلسه ۸ تا ۱۰ و خورده ای طول کشید نیم ساعت شام ، وقتی آمدیم آنجا دیگر بروند داخل خانه شان اینها دویدند تک تک اینهارا دست سرشان کشید بوسید به اسم صدایشان زد تک تک اینهارا.. ببینید یک کسی ‌که شخص اول مملکت است با این مشکلات با این قضایا،

ما گاهی در اداره ی خانه ی خودمان می مانیم ، واقعا سخت است با قریب ۸۰ سال سن اما غافل از امر خانواده بچه ، حضرت امام هم اینطور بودند شما زندگی امام را بخوانید با همه ی آن ، همسرشان فرمودند من بدخلقی امام را ندیدم تو زندگی. ندیدم جز یک مورد فرمودند من بدون اجازه ی ایشان کاغذ دیواری اتاق را عوض کردم که آقایی که الان هست می گفت حاجیه خانوم همسر امام به من ماموریت داد گفت پول خودم است ایشان پدرشان آیت الله بودند شخصیتی بودند همسر امام فرمودند خودم می خواهم این کار را کنم پول امام نیست ؛ فرمودند آن یک روز هنوز فقط ایشان آن هم نه تند ، فرمودند من فردای قیامت چطور جواب این را بدهم ؟ گفتند آقا خودمان جواب می دهیم .

همین آقا که الان هست گفت : از بس این کاغذها را وصله پینه کردم دیگر خسته شده بودم به حاج خانم گفتم دیگر فایده ندارد ، گفتند خب کاغذ نو بگیر . امام ناراحت شد فرمود چرا این کار را کردید ؟ چون خیلی حساس بود. با بیت المال هم نبود مال شخصی همسرشان بود.

امام سجاد ازدواج کرد خب خانمش ناصبی از کار در آمد ، یعنی یک کسی که ،اهل سنت ما محب اهل بیت اند ، ناصبی کسانی اند که ضد اهل بیتند . حالا شما نگویید علم غیب امام کجا رفته امام که قرار نیست زندگی اش را با علم غیب بچرخاند ، علم غیب یک پتانسیلی است به امام دادند برای هدایت مردم استفاده کند برای اینکه یک جایی کسی را جذب دین کند قرار نیست خانه اش را با علم غیب بچرخاند ، قرار نیست که نخود و لوبیای خانه اش را با معجزه فراهم‌کند . نه می رود بازار می خرد.

مهریه خانم را داد طلاقش داد این خانم خب مثل حالا دادگاه و تشکیلات و ثبت که نبوده ، گرفت و رفت و منافقین جمع شدند بهش گفتند انکار کن ما شهادت می دهیم آمد دادگاه گفت من مهرم را نگرفتم . آنها شهادت دادند قاضی هم بر اساس شواهد حکم می کند . شما آقا قسم می خوری( امام سجاد) ؟ اگر قسم بخوری من حکم می کنم ، فرمود من برای مال دنیا قسم نمی خورم . فرمودند یکبار دیگر مال را دادم . دوبار مهر را داد. اگر مشکلش با این خل می شود برود. لابد سکه نبوده چون اگر سکه بود خیلی سخت بود پرداختش نمی دانم مهریه چی بوده. این مدارا است.

خود پیغمبر اکرم ، پیغمبر وقتی که اول که آمدند مدینه وضعشان خوب نبود یواش یواش اوضاع بهتر شد . بعضی از همسران پیغمبر سر و صدایشان بلند شد، مثل الان ، یکی که گفت من پرده می خواهم یکی گفت اتاق هایمان را سفید کن، خانه ها کوچک بوده، همه ی اتاق هارا جمع کنیم الان قبر پیغمبر شده ، آیه نازل شد : پیغمبر بهشان بگو اگر دنیا می خواهید من اهل دنیا نیستم : اِن کُنتُنَّ تُردنَ الحَیاه الدُّنیا و زینتها اگر دنبال مال دنیا هستید نه با اذیت نه با آزار هرکدامتان می خواهید بیایید طلاق بگیرید بروید زندگی دیگری تشکیل بدهید ، سَراحاً جمیلاً ، یعنی طلاق زیبا. اما اگر خدا و پیغمبر را می خواهید با این وضع پیامبر بسازید ، بلاخره پیغمبر است نمی تواند زندگی اش را از سطح عموم مردم بالاتر بیاورد . این مدارای با خانواده. به اینها دقت کنید .
اول در دین ؛ دوم با جامعه ؛ سوم با خانواده

۴. در برخورد با جوانان ، خیلی تو سیره ی ائمه معصومین می بینیم جوان می آید اصلا حرفی می زند که اگر به من و شما بزند تو گوشش می زنیم صریح پیش پیغمبر می گوید انّی اُحبُّ الزِّنا، من دوست دارم مرتکب فحشا بشوم . دست رو قلبش می گذارد خدایا ببخشش، خدا آرامش کن ، اللهم اغفر ذنبَه اللهم طهِّر قلبَه ، بعد راهکار بهش می دهد.

جوان می آید پیش امام حسین ، من عادت کردم به گناه آقا قشنگ برایش استدلال می کند : خدا تو را می بیند روزی اش را می خوری رو زمین خدایی خجالت دارد .
امام باقر یکی از مبلغین را فرستاد به بصره بوده اگر اشتباه نکنم این رفت و برگشت گفت آقا من حریف نشدم . مردم به حرفمان گوش نمی دهند .

دیشب خدمت مقام معظم رهبری خصوصی گفتم تو منبر هم گفتم : وضع ما از انبیای گذشته بهتر است ، گاهی یک نبی ی دو نفر پای حرفش نبودند ، مبلغ فرستاد امام باقر به بصره برگشت گفت کسی حرف گوش نمی دهد . تبعیرش این است کسی حرف گوش نمی دهد اصلا به حرف های دینی عنایتی ندارند. آقا فرمود جرا برگشتی ؟ برو ، علیک بالاَحداث، برو سراغ جوان ها.

اصلا آقایان خواهرها ! می دانید یکی از ایرادهایی که ابوسفیان به پیغمبر می گرفت همین بود که چرا جوان ها دورت هستند ؟ پادشاه حبشه نجاشی گفت : هذا الرجل اَفسد شُبّانا ، این جوانها مارا بیچاره کردند ، فاسد کرده ، از بس اخلاقش با جوانها خوب بود و مدارا می کرد زده نمی کرد ، خیلی بد است، برخوردهای من و امثال خودم را می گویم گاهی دقیق نیست . جوان لباسش این است موهایش این است، اگر نمی آید نمازش را بلد نیست یا یک جایی ... بلاخره ۵۰ سال سابقه ی دین ندارد چند سال به تکلیف رسیده تو نمی خواهی جوان است غرائض دارد مدارای با جوان از مورد چهارم است که احادیثش را خواندم.

۵. مدارا تو گرفتاری ها ، یکی بارش افتاده، امام حسین آمد دیدن اُسامه ، اسامه آدمی است که با امیرالمومنین بد تا کرده یعنی علی را تو اوج نیاز تنها گذاشته، در جمل در صفین ، ازش خواستند برای غدیر سکوت کرده ، با همه ی این سابقه ای که دارد وقتی آقا آمد دیدنش داشت می مرد تو بستر بود دید گریه می کند ، آقا فرمودند که چیه؟ گفت آقا ۶۰ هزار درهم بدهکارم ، زن و بچه ام چه کنند ؟ فرمود من می دهم غصه نخور، به قنبر فرمود برو همین الان بردار بیاور .

ان شالله خدا پیش نیاورد ما الان تو فامیل داریم آدم هایی که می چرخد زندگی اش اما آمده بچه اش سرطان گرفته بعضی از داروهای اینها میلیونی است دولت هم حمایت نمی کند از همه موارد درصد خاصی را حمایت می کند. این وظیفه ی فامیل است ،وظیفه ی برادرش وظیفه دایی و عمویش است فکر کن بچه ی توست .جمع بشوید تو فامیل کمک کنید محال است یک فامیل بار از دوش یکی برندارد ، امکان ندارد ، بلاخره هرکدام یک مبلغی . تو بعضی از طوایف ما حالا نمی دانم کدام قشرها، بعضی ها را من شنیدم اینها مثلا شب های عروسی پول جمع می کنند مراسم خاص .

گاهی زندگی آن جوان را با آن پولی که جمع می کنند تامین می کنند. گاهی زندگی آن طرف را آباد می کنند واقعا. اینها خیلی خوب است. تو بعضی از شهرها که من می روم آنقدر هوای هم را دارند بعضی از قبایل. گاهی اصلا برادر خبر ندارد برادر چه می کشد این خواهر.. من فزون طلبی ها را کاری ندارم یکی خواسته زیادی دارد ، بیشار از مرزش حرکت کند ولی مخصوصا تو بحث جهیزیه بیماری . جوان ازدواج کرده یک بجه ای الان با این وضعیت بچه داری و سختی هایی که تو مسائل هست آنهایی که ازشان می آید جور کنند جای مدارا است .

۶. تو حکومت ، حاکم باید با مردم مدارا کند، این فرمایش حضرت امیر است ، وقتی فرستاد مالک اشتر را فرمود با مردم درگیر نشوی ، اعقلُ النّاس اَشدُّهم مُداراتاً لِلناس، عاقل ترین مردم کسی است که مدارا کند.
من دیروز به یکی از آقایان مسئول توی شهر گفتم : من با بی قانونی مخالفم نباید بی قانونی بشود، سد معبر درست می شود، اما مردم گرفتارند تو برخورد با سد معبر تو برخورد با اینهایی که تو شهر می ایستند بلاخره یک خورده دقت کنید بگیر و ببند و بردن و ترازو و میوه را جمع کردن نشد کار این زن و بچه دارد، شما موظفید تو هر محله ای یک فضایی برای اینها ایجاد کنید زمین های خالی که افتاده کوچه هایی که مزاحم کسی نیستند بله من نمی گویم شهر و فلکه را ببندند از فردا بگویند آقای رفیعی گفت همه ی خیابان را پر کنند نه، قانون قانون است اما برخورد ، برخورد .

من هنوز یادم نمی رود البته حالا این خیلی نادر است ، مثلا ۲۰ سال پیش بنده خدایی چوبی دستش بوده ۵۰ تا بادکنک بهش آویزان کرده جلوی حرم می فروخت، یک آقایی آمد با سوزن تک تک همه را ترکاند ، آقا این هنر است؟ زورت را اینجا نشان می دهی؟ بدجایی وایستاده نباید بایستد ، جایش را عوض کن راهنمایی کن . امروز شرایط جامعه به گونه ای است که یک جرقه کافی است تا بحران تو شهر ایجاد شود ، آقایان حواسشان جمع باشد شهرداری فرمانداری با یک زحمتی زمینی گرفته حالا نمی دانم وظیفه ی کیه؟ من نمی گویم نگیرید بلاخره قوانین دارد ولی ، انَّ الله یامرُ بالعدل و الاحسان، یک مقداری تو بحث مالیات تو بحث پروانه تو بحث برخوردهای اقتصادی تو جامعه ، این کاسبی اش نگشته ، کارخانه اش نگشته، معاشش نگشته شما توجه کنید.

من نمی گویم شرایط کشور بحرانی است ، بحرانی نیست در شرایط جنگمان هم نبود. ایران چندین برابر جمعیتش ذخایر دارد اما بلاخره یک مقداری بیکاری به مردم فشار آورده ، بانک هایی که گاهی سرمایه های میلیاردی اینها را بعضی ها بردند که باید جلویشان را بگیرند مثلا ۲۰ میلیون ۵ میلیون وام طرف گوشه زندان افتاده من نمی گویم نگیرید وام را باید بگیرید قسط را بدهید اما این جوانی که گوشه زندان است . زمینه ای فراهم شود مهلتی بدهید ، این قولَ المَیسوراً مال بدهکار ها است . من خیلی غصه می خورم اینها افراد را به نظام بدبین می کند . معنای حرف امشب من قانون شکنی نیست مدارای در اجرای قانون است. می شود اجرا کرد و مدارا کرد.

بابا مگر نیامد پیش امام کاظم ؟گفت فرماندار از شیعیان شماست ، آقا نمی شناختش، مالیات سنگین برای من نوشته من نمی توانم بدهم امام کاظم می توانست بگوید قانون است برو بده به من ربطی ندارد؛ یک نامه نوشت ،
آقای فرماندار ؛ بسمه تعالی، این آقا می گوید شما پیرو ما هستی (حالا نمی شناختش به طور طبیعی می گویم گفتم ائمه ی ما نمی توانستند به علم غیب زندگی کنند) ولی همین قدر بدان فردای قیامت سایه ی رحمت خدا رو سر کسی است که دردی از دل مردم بردارد، قلبی را شاد کند والسلام.
نامه را آورد داد اوهم بوسید و گفت چشم مالیات را خط زد.
به امام جواد گفتند آقا فرماندار منطقه ی ما آدم خوبی است منتها خب مسئولیتش بوده ک همین قدر برای ما می نوشته این را برایم نوشته من نمی توانم بدهم ،آقا نامه نوشت برایش او هم بخشید.

ببینید این را می خواهم عرض کنم آنچه که راه دارد ؛ بله شهر نیاز دارد خیابان می خواهد جاده می خواهد ، نباشد اینها بودجه نباشد نمی تواند اداره کند ولی طرفتان هم ببینید؛ یکی دارد برج می سازد یکی خانه ۷۰ متری می سازد ، ملاحظه ی اقشار آسیب پذیر جامعه باید بشود اگر جنگی بشود همین ها بچه می دهند اگر راهپیمانی باشد همین ها شرکت می کنند اگر پای انقلاب است همین ها ایستادند، اینها جای مدارای حکومت .

۷. رفق و مدارا گاهی با دشمن است . من نمی گویم همیشه گاهی از اوقات.
 مثلا عبدالله ابن عبید دشمن پیغمبر بود، منافق بود این مُرد پسرش مسلمان بود آند پیش پیغمبر بستگانش که خیلی هایشان مسلمان نبودند گفتند تو که با پیغمبر رفیقی بگو این پیراهنش را بدهد ما بپوشانیم یا دفن که می کنیم بیاندازیم رو بدنش ، یک منافقی که اهل جهنم است ، اصلا سوره ی منافقون درباره این نازل شده آدم کاملا نادرستی است . آمدند خدمت پیغمبر فرمود باشد پیراهنش را داد. تمام این اصحابی که دور پیامبر بودند مذمت کردند ؛ یا رسول الله این چه کاری است ؟ فرمود : والله والله لا ینفعهُ قَمیصی، به همین خدایی که قبول دارید این پیراهن به هیچ دردش نمی خورد فکر کردید پیراهن بهشتی اش می کند ؟ بعضی ها فکر می کنند مثلا نماز نخوانده روزه نگرفته این با یک خورده تربت تو قبر بهشت می رود عزیز من حساب دارد کتاب دارد مثقال و ذره هست خیر و شر دارد. فرمود به خدا به دردش نمی خورد ، حالا اولا دل این بچه اش خوش می شود ، بعد در تفسیر دارد هزار نفر از اطرافیان همین آقا آمدند مسلمان شوند به خاطر این کار پیغمبر . خیلی است هزار نفر با یک ‌پیراهن دادن . موثر است جذب می کند.‌ گاهی یک نگاه یک دست یک حرف یک تَلَطُّف، یک کسی را تبدیل به دوست می کند.
من وقتم گذشت، فقط فهرست وار بگویم ،

بعضی جاها جای رفق نیست:
۱.اجرای حدود. آدم‌کشته باید قصاص بشود. اگر دزدی کرده باید ..شراب خورد.. احرای حدود قرآن می فرماید از حدود تجاوز نکنید .
۲. در اصول، رفق کنیم بگوییم حالا یکمی از خداشناسی بیاییم پایین ، دوسال بت بپرستیم. نخیر ، بسم الله الرحمن الرحیم ، قل یا ایها الکافرون لا اعبدُ ما تعبدون، بت پرستی که نمی شود ما مسلمان می شویم نماز نخوانیم در اصول دین و فروع و مبانی دین.

۳. در امنیت اجتماعی، فساد در جامعه ایجاد کرده بحران ایجاد کرده، جامعه را بهم ریخته ایجاد رعب در مردم کرده اینها همه داستان دارد، منتها چون وقت نیست نمی گویم.
۴. در اخذ حق، حق ما را خوردن کوتاه بیایی، همین آقا امام حسین ولید ، زمینش را گرفته بود آقا رفتند گفتند زمین من را آزاد کن گفت نمی کنم آقا یقه اش را گرفتند کوبیدنش زمین دارالعماره که مردم تعجب کردند فرماندار بود، گفت باشد ، بعد هم آقا ان زمین را انفاق کرد ولی حق را گرفت‌ در حق گرفتن در دفاع لز حق گاهی مدارا جواب نمی دهد باید ایستاد جایی ، با اذن ایستاد اجتماع تشکیل داد. این بحث امشب من بحث رفق و مدارا که جمعش کنم با این یک کلمه.

سلامتُ الدّین و الدُّنیا فی مُداراتِ النّاس، مخصوصا با جوان ها، مخصوصا پدرها با فرزندان، از دین زده نکنید، دین را بد جلوه ندهید ، دین بد جلوه دادن بدتر از بی دینی است ، زدگی از دین تو رفتارها ، مخصوصا کسانی که متولی دین اند ، امام جماعت و روحانی است معلم است منسوب به نظام است ، گرچه بارها گفتیم شما گره نزنید من بد بودم به دین ربطی ندارد ولی بلاخره تاثیر دارد عملکردها موثر است.

این همه ی حرف امشبم و می بالیم به خودمان که ۲۵۰ سال سیره ی ائمه ما خود پیغمبر گرامی اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و آله ، همه آمیخته ی از رفق و مدارا است و این یک تهمت بیش نیست اول عرائضم گفتم اسلام از زاویه ی خوارج خشن است اسلام از زاویه ی وهابیت خشن است اسلام از زاویه داعش لذا الان بخش عمده ای از اسلام شناس ها آمدند روی اسلام و از منظر شیعه کار می کنند.

همین هانریکوربَند می آمد ایران با علامه طباطبایی زمان طاغوت الان از دنیا رفته ، بحث می کرد که چاپ هم شده گفتگوهای ایشان با علامه یک کتابی چاپ شده.

یک وقت یک آقایی می گفت از این جلسات که ایشان از فرانسه نی آمد تهران علامه از قم می رفت ازش سوال کردم ؛ شما چرا مصر نرفتی؟ چرا عربستان نرفتی؟ چرا آمدی اینجا؟ او همین را گفت : شیعه یک مذهب با امید است همواره یک قوام تو جامعه هست به نام امام، گفت شما تنها مرام و مذهبی هستید ...

تا روز قیامت عصمت از بین نمی رود ممکن است امام غایب باشد مثل جاذبه که ما نمی بینیم ، ولی قوام زمین به اوست، لولا حجه لساخط الارض، شما تنها دینی هستید که تعطیل نکردید رابطه ی با عالم غیب را . امام با عالم غیب ارتباط دارد بله وحی بهش نمی شود جبرییل پایین نمی آید مثل پیغمبر وحی کند وحی با مرگ پیغمبر تمام شده ولی محدّث است با فرشته ها صحبت می کند. دین و تشیع این امیدش من را جذب کرده که آمدم ایران. این نگاه اسلام از منظر قرآن سنت و عترت نه تنها هشن نیست اتفاقا مملو از مروت و رفق و مدارا است.
خدایا به همه ی ما توفیق شناخت صحیح اسلام را عنایت بفرما.

السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح اللتی حلت بفنائک ،
شب عاشوراست ، شب سختی است امشب بر اهل بیت امام حسین علیه السلام..من نمی دانم کربلا الان چه خبر است ولی شما هم دلهایتان را روانه کنید کنار قبر شش گوشه ی اباعبدالله علیه السلام ، غوغایی بوده امشب تو کربلا . ارباب بی کفنتان امشب نخوابید ، تا صبح بیدار بود ، یک لحظات کوتاهی چرتی به قول خودمان زد .
نافع ابن هلال می گوید آقا امشب تو بیابان ها قدم می زد ، کاهی هم خم می شد خارهای توی بیابان را با دست می کَند، گفتم آقا چکار به بیابان داری؟ فرمود بچه های من فردا تو این صحرا پراکنده می شوند مهربانی را ببینید . راضی نبود خار به پای بچه هایش برود ، یکی یکی تو خیمه ها سر زد تو خیمه ی زینب خیمه عباس به بعضی ها فرمود بروید امشب به نافع فرمود برو ، گفت آقا کجا بروم آقایم را بگذارم ‌کجا بروم؟ به بجه های عقیل فرمود شما بروید، گفتند آقا ما آقایمان را رها نمی کنیم .

شبی بود امشب قرآن خواند دعا خواند مناجات کرد من باز هم این جمله را گفتم امشب نافع می گوید تمدیم جلوی خیمه ی حضرت زینب ، آقا داخل خیمه من بیرون بودم چون صدای گریه بلند شدفهمیدم دیدم زینب با گریه دارد می گوید : برادر نکند فردا تنهایت بگذارند ؟ نکند اینها بروند ؟ می گوید من از پیش خودم ، آقا نفرمود، آمدم رفتم جلوی خیمه ی حبیب گفتم دختر علی نگران است ، می ترسد فردا حسین تنها بماند ، تو پیر اصحابی بیا اطمینان بده . حبیب آمد اصحاب را آورد عقیله ی بنی هاشم با برادر از خیمه بیرون آمدند . عرض کرد : دختر علی ! نه تنها تنها نمی گذاریم بلکه تا ما زنده ایم کسی از بنی هاشم را نمی گذاریم به میدان برود . و همین را فردا کردند.

امشب یک شرایط خاصی بود، امام سجاد می گوید من بیمار بودم اما رصد می کردم بابایم چه کار می کند ؟ امام سجاد ۳۴ سال بعد از کربلا زنده بوده خیلی از گزارش هارا ایشان داده. می گوید بخشی از شب را پدرم قرآن خواند یک بخشی از شب را استراحت کمی کرد بعد یک مرتبه شروع کرد به خواندن شعرهایی که معنایش مرگ بود، یا دهر افِّ لک من خلیلی کَم لک بالاشراق ..‌این دیگر شعر خداحافظی است تا اینها را خواند می گوید بغض گلویم را گرفت اما خودم را نگه داشتم گفتم گریه نکنم زن ها می شنوند خدا کند عمه جانم زینب نشنود ، اما می گوید یک وقت زینب شنید دیدم از خیمه بیرون آمد دست هایش را تو صورتش می زد لَطَمَت عَلی وَجهِها، دست هایش را تو صورتش می زد و شقَّت جَیبها گریبانش را چاک داد گفت برادر دعا کن اول من بمیرم زمین قبر من بشود اما نشنوم تو می روی ؛ زینب خیلی متحول شد غش کرد غشیَ علیها به هوش آورد خواهرم ! مگر ما داغ بابا ندیدیم ؟ (حالا اینها را من عرض می کنم )حضرت کلی فرمود گویا می خواهد بگوید ما که جلو چشممان بابایمان پرپر شد ، ما که ایستاده بودیم مادرمان بین درو دیوار قرار گرفت ، خواهر مگر یادت نیست تو دل شب نمی توانستیم گریه کنیم ؟ ها حضرت کلی فرمود من زبانحال می گویم . خواهر یادت نیس برادرمان چطور لخته های خون از گلویش؟ خواهرم مادر از دست دادیم بابا از دست دادیم اینها از من بهتر بودند. گفت: می دانم برادرم ولی تو یادگاری و ثمال الباقین یا بقیه الماضین .

دیگر امام دست رو سینه اش گذاشت آرامش کرد صبر ، دست ولایت چه کرد با عقیله ی بنی هاشم که دیگر امشب گله نکرد. فردا هم حضرت خود را کاملا کنترل کرد .حتی آنجایی که علی اکبر میدان آمده ، آمده گریه کرده اما این ناشکیبی و این مطالبی که امشب گفت فردا دیگر نبود ، تا آنجایی که بالای بلندی یک وقت دید والشمرُ جالسُُ علی صَدرک. دختر علی ببیند دختر علی که خار به پای حسین نمی تواند ببینید شمشیر کشیدند به روی حسین ؟ گرگ ها دور قتلگاه حلقه زدند ؛ لذا دست هارا روی سر گذاشت وا محمداه ، وا علیّا . ابی عبدالله فرمود برگرد این درست نیست کسی بگوید زینب شهادت امام حسین را دیده نه، زینب به فرمان امام برگشت تو خیمه لذا اربابتان تو قتلگاه وقتی جان می داد کسی نبود از اصحاب کسی نبود از اهل بیت ، اما همینطور که تو خیمه ی امام سجاد خودش می گوید : یک وقت دیدم آسمان تیره شد صدای الله اکبر دشمن بلند شد ، امام سجاد را خواستم، آقاجان چی شده؟ فرمود عمه جان پرده را کنار بزن، پرده را کنار زدیم یک وقت ببیند سر مقدس ابا عبدالله به بالای نیزه حالا هرکجا نشستید سه مرتبه یا حسین.

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

 شماره نوبت استخاره: 09102506002

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

پاسخگویی سوالات شرعی: 09102506002

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group