“بسم الله الرحمن الرحیم”
مقدمه ای از زندگی امام باقر علیه السلام
الحمدلله رب العالمین بارئ الخلائق أجمعین باعث الأنبیاء و المرسلین ثم الصلاة و السلام علی حبیب اله العالمین ابی القاسم المصطفی محمد اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم وعلی آله الطیبین الطاهرین سیما بقیت الله فی الأرضین واللّعن علی أعدائهم أعداء الله أجمعین….
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.
هفتم ذی الحجة شهادت پنجمین امام همام أبا جعفر وجود مقدس امام باقر علیهالسلام هست. ایشان نخستین امامی است که از پدر و مادر فاطمی است پدرشان که امام سجاد علیه السلام است اما مادرشان فاطمة دختر امام حسن مجتبی علیه السلام هست و در میان فرزندان امام حسن علیه السلام تعبیر این است مثل ایشان دیده نشده لم یدرک فی آل الحسن مثلها. بسیار زن با فضیلت و ویژه ای بوده است این بانوی بزرگوار که همسر امام سجاد علیه السلام است.
لذا ائمه ما از امام باقر علیه السلام به بعد فرزند امام حسن علیه السلام هم هستند هم یاابن الحسن هستند و هم یاابن الحسین،از نظر مادر به امام مجتبی علیه السلام برمی گردند و از نظر پدر به ابا عبدالله الحسین علیه السلام.
امام باقر علیه السلام چهار ساله در کربلا بودند و پس از آن هم سی و چهار سال با پدرشان بودند لذا گنجینه مقتل امام حسین علیه السلام است.گرچه امام کودک و غیر کودک ندارد گرچه امام در کربلا چهار ساله بودند اما تمام این سی و چهار سال بعد از شهادت اباعبدالله علیه السلام با پدرشان به نجف آمدند با اینکه قبرامیرالمؤمنین علیه السلام مخفی بود. تقریباً حدود سی و هفت هشت سال داشتند که به امامت رسیدند و بیست سال هم امام بودند و پنجاه و هفت هشت ساله به شهادت رسیدند لذا ایشان در مورد حوادث کربلا یک گنجینه است یک مقتل و دایرة المعارف است از حوادث روز عاشوراء که بیشترش را از پدرشان امام سجاد علیه السلام شنیدند.
دو نکته:
این جمله از ابن ابی الحدید است ایشان از علمای قرن هفتم اهل سنت است البته امام باقر علیه السلام را امام نمیداند چون شیعه نیست میگوید: محمد بن علی بن الحسین سیدُ فقهاء اهل الحجاز، زمان امام باقر علیه السلام فقیه خیلی زیاد بود علمای محدث، مفسر زیاد بودند که در آن زمان زندگی میکردند و منه و ابنه جعفر تعلَّم الناس الفقه ایشان و فرزندش جعفر علیهما السلام به مردم فقه را یاد دادند این تعبیر کسی است که ایشان را امام نمی داند.
در مدینه آقایی بود که مخالف امام باقر علیه السلام بود او در درس امام باقر گوشه ای می نشست و حرف های حضرت را گوش می داد با اینکه مخالف ایشان بود یک بار گفت که یا محمد _اسم آقا را صدا زد لقب و کنیه هم نیاورد که احترام بگذارد_فکر نکنی من در این جلسه می آیم شما را دوست دارم؟ لا حُبّاً منّی إلیک ولکنّی أراک رجلا فصیحاً خیلی خوب حرف می زنی ، خوش رفتاری و خیلی أدب داری و کلماتت زیباست من به خاطر این سه تا خدمت شما می آیم. یکی خوش اخلاقی شما، یکی بیان شما، یکی علم شما. آقا هم هیچی به او نمی گفت، می آمد می رفت می آمد میرفت بالاخره آدم گل هم که باشد بو میگیرد اندک اندک عوض شد که در روایت دارد وقتی از دنیا رفت وصیت کرد که امام باقر علیه السلام بر پیکرش نماز بخواند در واقع روش و منشش را تغییر داد.
مراجعات مردم به امام باقر علیه السلام
داستان اول
مردم مراجعاتشان به ائمه علیهم السلام زیاد بود در زمینه های مختلف مثلاً یک کسی آمد نزد حضرت گفت إنِّی رجلٌ ضعیفُ العمل من آدم کم عملی هستم اهل نماز شب و زیارت و اینها نیستم ولی از اول زندگی دو چیز را رعایت کرده ام یکی مال حرام نخوردم و یکی شهوتم را رها نکرده ام که با هر کسی باشم قوای جنسی خود را کنترل کرده ام دوتا شین شکم و شهوت. در پرونده من مستحبات نیست اما واجبات را انجام داده ام. آقا فرمودند: ما عُبد الله بشیء أفضل من عفةِ بطنٍ و فَرج زیر این آسمان عبادتی از این دوتا بالاتر نیست یکی کنترل شکم و یکی کنترل شهوت، اصلا همه اختلافات جامعه همین است شما بروید در زندان ها ببینید یا مسائل مالی است یا مسأله سر یک زن هست غالباً مال و میل دو تا میم، شکم و شهوت فرمود تمام مشکلات از همین دوتا است. خیلی داستان از مراجعات مردم به امام باقر علیه السلام هست.
داستان دوم
حسن بن کثیر آمد خدمت امام باقر علیه السلام گفت: برادری دارم که خیلی با من خوب بود تا وقتی که پول داشتم، اتفاقی افتاد و من ورشکست شدم بعد از آن رابطه اش را با ما قطع کرد آقا فرمود: بئسَ الأخ بد برادری بوده است یَرعاک غنیّا تا وقتی غنی بودی با تو رفت و آمد می کرد و یَقطعکَ فقیراً حالا که ندار شده ای تو را رها کرده است. بعد هفتصد درهم آقا به او داد و فرمود این را بگیر فإذا نفدت فأعلمنی وقتی تمام شد دوباره به من اعلام کن. عادتکم الإحسان سجیّتکم الکرم. حضرت لباس را یک سال بیشتر نمی پوشید و لباس هم در یک سال خراب نمی شود آن هم امام با رعایت جنبه های بهداشتی، سر یک سال لباس را صدقه می داد می گفتند: آقا لباس ها را بفروشید بالاخره لباس امام هم طرفدار زیاد داشت شما الان می بینید مثلاً برای چفیه مقام معظم رهبری چقدر آدم می رود خدمت ایشان؟! برای پیراهن امام رضا علیه السلام چه میکردند!
می فرمود: لا أحب أن أبیع ثوبا أصلّي فیه دوست ندارم لباسی را که در آن نماز خوانده ام بفروشم. لذا سر سال همه لباس هایشان را به فقرا و مستمندان می دادند. إحسان همیشه مالی هم نیست گاهی فکری است گاهی مشورتی است البته تعارف هم با کسی نداشتند.
داستان سوم:
یک وقتی پیرمردی که از کارگزاران بنی امیه بود خدمت ایشان آمد، عرض کرد: میخواهم توبه کنم. فرمود شغلت چه بوده است؟
گفت: تا آخر عمرم در دربار بنی امیه خدمت و نوکری کردم. ظاهراً در کار های مالی هم بود.
هل لی من توبه؟ آیا توبه من قبول است.
آقا فرمودند: نه.
گفت: این همه آیات مثل یا عبادي الذین أسرفوا… بالاخره عالم حساب دارد بی حساب و کتاب که نیست.
آقا فرمود با یک شرط توبه ات قبول است، حتی تؤدي إلی کلِّ ذی حَقٍ حقه تمام این حق الناس را از مال خودت رد کنی هر چه که از حرام به دستت آمده باید برگردانی حتی تؤدي إلی کلِّ ذی حَقٍ حقه.
داستان چهارم:
حضرت در بیابان بیل به دست مشغول کشاورزی بود یکی از صوفیان آن زمان به نام محمد بن مُنکدر آمد_این هایی که گاهی به جای درک و علم و فهم مسائل دنبال حاشیه می روند_ عرض کرد: آقا شما پسر پیامبر وسط بیابان مشغول کشاورزی هستی؟ برای شما زشت است شما باید در مسجد مشغول عبادت باشید! اگر همین جا عزرائیل جان شما را بگیرد جواب خدا را چه می دهید؟! میگویید دنبال دنیا بودهام؟ آقا فرمود: والله لو جاءني الموت به خدا قسم اگر همین جا بیل به دست در بیابان بیفتم و خدا جانم را بگیرد در حال عبادت از دنیا رفته ام، تو فکر کردهای عبادت فقط مسجد است والله اگر در حال کار از دنیا بروم در حال عبادت از دنیا رفتهام.
این ها بخشی از زندگی امام باقر علیه السلام که بیشتر ارتباط ایشان با مردم بود را خدمت شما عرض کردم.
مسائلی که حضرت در طول بیست سال دوران امامت با آن مواجه بود
فرقه های انحرافی
گروه اول: زیدیه
یکی از مسائلی که حضرت با آن مواجه بود فرقه های انحرافی بود، الان هم هستند آن زمان هم بود، مخصوصا چهار فرقه خیلی نمود داشتند یکی زیدی ها اینها کسانی بودند که زید بن علی بن الحسین علیهما السلام را امام می دانستند این ها امام باقر علیه السلام امام صادق علیه السلام به عنوان امام قبول نداشتند، الان شیعیان یمن زیدی مذهب هستند البته این ها یک مقداری تعدیل شده اند و دیدگاههایشان بعد از ارتباط با انقلاب ایران و رهبری عوض شده است. یک مقداری از آن ها هم الان آمده اند تهران در دانشگاه جامعة المصطفی که این ها را پذیرش کرده است. زیدی ها و اسماعیلی ها و علوی ها….یکی از شعبه های جامعة المصطفی که اخیراً در تهران افتتاح شده این سه تا را پذیرش کرده است. زیدی های چهار امامی یمن، اسماعیلی ها که شش امامی هستند امام کاظم علیه السلام به بعد را قبول ندارند، علوی های ترکیه که برای خودشان تشکیلاتی دارند نه معلوم است که شیعه هستند نه معلوم است که اهل سنت اند!! نه اینکه بخواهیم مذهب این ها را تغییر دهیم فقط از این جهت که معارف اهل بیت را به این ها یاد بدهیم که اهل بیت را بشناسند.
گروه دوم: مُرجئه
گروه دوم مرجئه این ها نیز خیلی خطرناک بودند امام باقر علیه السلام فرمود: لعنت خدا بر این ها، این ها از ما دور هستند.
مرجئه، تفریطی بودند یعنی اباحی گری، ساده تر بگویم خیلی دین را آسان می گرفتند، می گفتند دین داری به دل است نه به عمل. شما دلت پاک باشد حالا شرابی هم خوردی، نا محرمی هم دیدی اشکال نداره الان هم برخی ها می گویند دلت پاک باشد چهارتا مو بیرون باشد چه مشکلی پیش می آید خیلی هم این تفکر بین جوان ها زیاد است خیلی ها هم به این مسأله دامن می زنند، می گویند خدا دلش می آید جهنم ببرد؟! خدا ابولهب را هم به بهشت می برد آنقدر گسترش داده اند که می گویند شاید شمر هم العیاذ بالله به بهشت برود، یکی شان می گوید امام حسین علیه السلام با یزید جنگ کرد هر دو هم مجتهد بودند هر دو هم اجتهاد کردند، حال یکی خطا کرده، خداوند می بخشد.
اینطور که سنگ روی سنگ بند نمی شود، اینچنین برائت از مشرکین و کفار و سوره تبت یدا ابی لهب و… همه اینها زیر سوال می رود ، مرجئه بسیار تفکر خطرناکی بود تفکری بود که می گفت اصلا کار به حلال و حرام نداشته باشید دل پاک باشد کافی است فقط دلت پاک باشد.
گروه سوم: حروریِّة(خوارج)
گروه سوم حروریّة، حروریه همان خوارج هستند منتهی چون بعدها در منطقهای رفتند که اسم آن منطقه حرورا بود به این دلیل به آنها می گفتند حروریة.
اینها درست نقطه مقابل مرجئه بودند معتقد بودند اگر کسی یک دروغ بگوید کافر میشود، مرتکب کبیره شده، کافر است و قتلش هم فلان، اینها امیرالمومنین علیه السلام را هم کافر میدانستند و در نهروان هم با آقا جنگیدند بیشترشان هم کشته شدند ولی مقدار خیلی کمی از آنها هم زنده ماندند، یکی شان ابن ملجم بود که حضرت را هم به شهادت رساند، همین تعداد کم، دوباره زیاد شد تا زمان امام باقر علیه السلام شاخه گرفتند.
امام باقر علیه السلام می فرمود:إن الخوارج ضیّقوا علی أنفسهم خوارج خودشان را اذیت می کنند، مانند این طالبان من گاهی می گویم آخر زن و بچه ندارید شما؟! کل سال اسلحه به دست تق تق تق فقط شلیک می کنید. بگذارید مردم افغانستان زندگی کنند، چهل سال است امنیت ندارند، چقدر جنایت؟! چقدر آدم کشی؟! این خوارج چقدر از انسان های بزرگ به شهادت رساندند؟! این خوارج زمان امام باقر علیه السلام شاخ و برگ گرفته بودند.
گروه چهارم: جبریّة(قدریّة)
جبریّة یا می گفتند قدریّة، اینها هم خطرناک بودند، این ها میگفتند ما مثل مترسک هستیم، هیچکاره ایم، یک نفر کافر بشود، مومن بشود، گناه می کند، ثواب میکند خدا میخواهد، اساسا خدا می خواهد را بد معنی کردهاند، میگفتند همه کارهای ما جبر است و اصلاً بشر اختیار ندارد.
خب…این همخلاف فرهنگ اهل بیت است إنّا هدیناه السَّبیل إمّا شاکرا و إمّا کفورا اگر همه چیز جبر است پس چرا خداوند متعال پیغمبر می فرستد. برای چه امر و نهی می کند؟
این که گویی این کنم یا آن کنم خود دلیل اختیار است ای صنم
یکی از انسان های خوب به نام حمزة بن محمد طیار می گوید در عقایدم گیر کردم خیلی مراقب جوان ها باشید. جوانها با مسجد ارتباط داشته باشید با عالم مرتبط باشید واقعاً الان مشکل تر است الان ماهوارهها، شبکه ها، فضا های مجازی حسابی دارند علیه دین تبلیغ می کنند آن موقع اینقدر وسائل ارتباط نبود، الان انحراف هزار برابر شده، مخصوصاً این هیأتها واقعاً من فکر میکنم اگر محرم و صفر را نداشتیم خیلی از جوانهایمان را از دست می دادیم، چرا اینقدر ائمه ما تاکید بر عزاداری امام داشتند؟ بالاخره یکی جوانی می آید رنگ می گیرد تاثیر می گذارد.
حمزة بن محمد یکی از جوان هایی بود که دچار انحراف شد بیماری اعتقادی از بیماری جسمی بدتر است یک کسی سرطان دارد مسیر معالجه معلوم است شیمی درمانی دارد پرتو درمانی دارد عمل جراحی دارد یکی کرونا دارد مسیر معالجهاش معلوم است…. اما یک مریض اعتقادی بدبخت است بیچاره است در زندگی آرامش ندارد مثلاً یک محمد بن عبدالوهاب ۲۵۰ سال پیش چه کرده است؟! دنیا را گرفتار وهابیت کرده است یک مریضی مانند میرزا حسینعلی بهاء بهائیت را در دنیا ایجاد کرده است مثلاً جریان این احمد الحسن که ادعا کرده یمانی هستم بسیاری از جوان ها را در قضیه مهدویت دچار انحراف کرده است.
یک کتابی در منزل دارم به نام فرقه های انحرافی، چقدر عرفان های انحرافی به وجود آمده است؟!
حمزه می گوید از ناراحتی آمدم در خانه خودم و در را بستم گفتم ما اصلاً دین نمی خواهیم حالا که هرکسی از خودش می گوید ما اصلاً نمی خواهیم، متوجه شدم کسی در را میزند، در را باز کردم دیدم آقایی پشت در بود گفت حمزه شمایید؟
گفتم: بله بفرمایید.
گفت: أجب ابا جعفر. اباجعفر با شما کار دارد حرکت کردم و رفتم به طرف آقا هیچ چیز هم نگفتم و فقط نشستم.
آقا فرمود: یا حمزة لا الی الزیدیّة ولا إلی المرجئة ولا إلی الحروریة و لا إلی القدریّة بل الینا الینا. رهاکن این ها را الینا الینا….بیا سراغ ما بیا سراغ ما.
میگوید گفتم الحمدلله که آقا به فکر من در خانه بود من را این چنین نجات داد.
درود خدا بر ائمه ما افتخار کنید به خودتان که پیرو چنین مکتبی هستید که ۱۲ نور دارد ۱۴ نور دارد امام در ابتدای وصیت نامه اش فرمودند: ما مفتخریم به باقرالعلومعلیه السلام ما مفتخریم به صحیفه سجادیه زبور آل رسول ما مفتخریم به نهج البلاغه اینها افتخار شیعه است عقلانی ترین علمی ترین منطقی ترین مکتب زیر این آسمان شیعه است بدون شک، بنده بدون تعصب به او میگویم چون مکتب ما مبتنی بر عقل و خرد است.
روایتی از امام باقر علیه السلام
این روایات را خوب گوش کنید بالاخره به ما شیعه میگویند شعر یعنی کسی که امیرالمومنین علیه السلام را پس از پیامبر صل الله علیه و آله جانشین بلا فصل میداند و حق را با غدیر می داند شیعه با مدال غدیر شناخته می شود. علمای ما از گذشته کتابی می نوشتند که صفات شیعه را معرفی کنند مثلاً شیخ صدوق همین ابن بابویه که در شهر ری است کتابی دارند به نام صفات الشیعة، از قدیم بزرگان ما می نوشتند.
امام باقر علیه السلام می فرماید: شیعیان ما هفت ویژگی دارند
إنما شیعةعلیٍ در عربی هر کجا إنَّما بیاید منحصر است یعنی فقط.
کلمه شیعه از زمان پیغمبر صلی الله علیه و آله بوده است پیغمبر به امیرالمومنینعلیه السلام می فرمود: تو و شیعیانت اهل بهشت هستید.
منتها از زمان امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام شیعه به عنوان یک گروه مطرح شد عنوان شیعه و سنی زیاد مطرح نبود تا زمانی که ابوحنیفه و این ها مسائل خودشان را جدا کردند نماز، وضو، اذان را… لذا حضرت هم تکلیف شیعیان را کاملاً جدا کرد حضرتعلیه السلام ایستاد نماز خواند فرمود: این نماز پیغمبر است، تشت آوردند وضو گرفتند فرمودند: این وضوء پیغمبر است به همین جهت است که به ما می گویند شیعه جعفری والا ما شیعه علوی هستیم شیعه جعفری می گویند چون مرزبندی ها را امام جعفر صادق علیه السلام معین کردند حضرت وضو می گرفت و می فرمود: هکذا وضوءُ رسول الله این وضوء پیغمبر است چیز دیگری به خورد شما ندهند این وضوی پیغمبر است.
حَمّاد بن عیسی میگوید حضرت به من گفت بنشین من نماز می خوانم تو تماشا کن اتفاقاً خیلی هم دقت کرد به کارهای ریز امام دقت کرد بعد از نماز حضرت فرمود: این نماز پیغمبر است.
این روایت هفت ویژگی شیعیان را بیان می کند: إِنَّمَا شِیعَةُ عَلِیٍّ علیه السلام
اول: الْمُتَبَاذِلُونَ فِی وَلَایَتِنَا شیعیان ما در ولایت ما هزینه میکنند آقایان هزینه باید کرد چند روز دیگر غدیر است هر کسی در حد توانش در حد یک پرچم در حد یک اطعام باید هزینه کرد، اطعام روز غدیر مساوی با اطعام همه انبیا و اولیا است اگر به شما بگویند مقام معظم رهبری امروز ناهار منزل شماست خوب خیلی خوشحال می شوید خوب الان میگوید اطعام روز غدیر وعده غذایی در روز غدیر مساوی با اطعام همه انبیا یعنی ۱۲۴۰۰۰ پیغمبر…
امام هشتم علیه السلام فرمود: روز غدیر لباس نیکو هدیه بدهید متاسفانه ما خیلی از رسم های غدیر را در نوروز بردهایم غدیر اطعام دارد غدیر هدیه دارد غدیر عطر دادن دارد غدیر لباس نو دادن دارد فرمود: روز غدیر برای خانواده هایتان هدیه بخرید عیبی ندارد بنده با نوروز مخالف نیستم یک عید باستانی است اما غدیر کم رنگ نشود شیعیان ما درراه ولایت ما هزینه می کنند.
رُشید حجری، میثم تمار، عمار یاسر جانشان را در راه ولایت داد عباس دستانش را در راه ولایت داد، هر کسی به اندازه توانش بذل کند برای ولایت، بذل به معنی هزینه کردن است.
ویژگی دوم: الْمُتَحَابُّونَ فِی مَوَدَّتِنَا
همدیگر را دوست دارند به هم علاقه دارند، برای هم نمی زنند با هم رفیق و دوست هستند به خاطر ما اهل بیت علیهم السلام ما به اندازه کافی دشمن داریم که خودمان با هم دشمن نباشیم.
ویژگی سوم: الْمُتَزَاوِرُونَ لِإِحْیَاءِ أَمْرِنَا
به هم سر می زنند هم دیگر را زیارت میکنند به خاطر اینکه امر ما را احیا کنند، چقدر خوب است این مناسبت ها را تقسیم کنیم بین فامیل یکی امام صادق علیه السلام یکی امام باقر علیه السلام،یک مراسم خانگی بگیرید، حدیث کساء، زیارت عاشورا، دعای توسل… خانواده همدیگر را می بینند ازدواج ها شکل میگیرد، مشکلات را حل می کنند، یکی از مشکلات فضای مجازی همین است موجب دور شدن خانواده ها از هم شده، ارتباط باید حسی باشد از نزدیک ارتباط داشته باشند و رفت و آمد داشته باشند.
ویژگی چهارم: الَّذِینَ إِذَا غَضِبُوا لَمْ یَظْلِمُوا
شیعیان ما کسانی هستند که اگر در زندگی شان عصبانی بشوند ظلم نمی کنند بالاخره مرد است در خانه عصبانی می شود اما ظلم نمی کند عصبانیتشان موجب ظلم نمی شود.
ویژگی پنجم: وَ إِذَا رَضُوا لَمْ یُسْرِفُوا
اهل اسراف نیستند در شرایط عادی اعتدال دارند.
ویژگی ششم: برَکَةٌ عَلَی مَنْ جَاوَرُوا
اگر با کسی رفیق بودند همسایه بودند باعث برکت هستند، آزار به همسایه، همکاران نمی رسانند اگر در ماشین اند در قطار هستند مجاور شان از آنها آزار نمی بیند.
ویژگی هفتم: سِلْمٌ لِمَنْ خَالَطُوا
با هر کسی که ارتباط داشته باشند سِلم هستند یعنی آرام هستند، زمینه آرامش مردم را فراهم میکنند.
این روایت امام باقر علیه السلام درمعرفی صفات شیعه.
خدایا به آبروی این امام عزیز تو را قسم میدهیم همه ما را از پیروان اهل بیت علیهم السلام قرار بده… عاقبتمان را ختم بخیر بفرما.
ذکر توسل و روضه:
روز هفتم ذی الحجة است و در آستانه روز عرفه هستیم عرفه از اعیاد بزرگ اسلامی است فردا روز خروج ابا عبدالله علیه السلام از مکه به سمت عراق است روز شهادت مسلم بن عقیل است، در روایت داریم که: اگر کسی در شب قدر آمرزیده نشود امیدی به آمرزش او نیست مگر روز عرفه، یعنی عرفه به ماه رمضان تنه می زند آنقدر جایگاه دارد اگر کسی در ماه رمضان آمرزیده شد شد اگر نشد امید به عرفه داشته باشد.
دل ها را روانه کنیم قبرستان بقیع نمی دانم امروز امام باقر علیه السلام زائری در قبرستان بقیع دارند یا نه؟! آیا کسانی هستند بروند کنار این چهار تا قبر بایستند ما از همین جا دل ها را روانه می کنیم…
یَا أَبا جَعْفَرٍ، یَا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ، أَیُّهَا الْباقِرُ، یَا ابْنَ رَسُولِ اللّهِ، یَا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلْقِهِ، یَا سَیِّدَنا وَ مَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِکَ إِلَی اللّهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَیْ حَاجَاتِنا…
یَا وَجِیهاً عِنْدَ اللّهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ…. یَا وَجِیهاً عِنْدَ اللّهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّه…
جلوه جنّت به چشم خاکیان دارد بقیع یا صفای خلوت افلاکیان دارد بقیع
بقیع رفته ها می دانند چه صفایی دارد این قبرستان؟! این همه امام و معصوم در این قبرستان آمده است…
در پناه مجتبى در ظل زین العابدین ارتباط معنوى با قدسیان دارد بقیع
باقر آل بطول و صادق آل رسول خفتهاند آنجا كه عمر جاودان دارد بقیع
آقا جانم….نمی دانم دیشب و امروز بقیع زائر داشته یا نه؟ اما یک زائر حتما این روزها دارد می دانید ایام حج حضرت در مکه حضور دارند…یک زائری حتما می آید بقیع…
شب كه تاریك است و در بر روى مردم بستهاست زائرى چون مهدى صاحب زمان دارد بقیع
تشییع شد امروز امام باقر علیه السلام کفن های متعدد شدند…..آقا زاده ی حضرت امام صادق علیه السلام بدن بابا را آوردند کنار بدن پدر بزرگوارشان سید الساجدین علیه السلام به سفارش خود امام باقر علیه السلام بدن حضرت را میان قبر گذاشتند، صورت بابا را به خاک قبر گذاشت، سنگ لحد روی بدن بابا چید…
امام صادق علیه السلام متکفل دفن پدر شد، حق هم همین است، پسر است پدر را او به خاک می سپارد….
می خواهم عرض کنم این یک دفن بود، در بقیع ، با کفن، با سر در بدن، با حضور مردم، با تشییع با شکوه…
اما یک بدنی هم کربلا پسر آمد به خاک بسپارد…. نه کفن بود نه سر در بدن بود…..
غرق خون بود إرباً إربا بود…یک جمله ای فرمود امام سجاد علیه السلام وقتی بدن بابا را در قبر گذاشت که امام صادق علیه السلام که نه…هیچ امامی این جمله را نگفت….همه مصیبت هایت یک طرف یادم نمی رود…. قَتلوک و من شُرب الماءِ مَنَعُوک بابا تو را با لب تشنه کشتند بابا همه مصیبت هایت یادم برود تشنگی تو را فراموش نمی کنم أمّا حُزنِی فَسَرمدٌ أمّا لیلی فمسَهَّدٌ
حالا هر کجا نشستی … صلَّ الله علیک یا ابا عبدالله …