راز ناکامیهای دنیوی اولیای الهی (۲)
وَ ارزُقني فَوزَ المَعاد.[۱]
در تبیین این فراز نورانی اشاره شد که آیات و روایات فراوانی به روشنی دلالت دارند که اسلام دین دنیا و آخرت است. یعنی اگر جامعه اسلامی به وظایف دینی خود عمل کند، هم کامیابی دنیا نصیب او خواهد شد و هم کامیابی آخرت.
بر این اساس، هر کس بهتر به وظایف دینی خود عمل کند، سعادتمندتر است، این در حالی است که میبینیم زندگی اولیای الهی بویژه اهلبیت(علیهمالسلام) که از همه بهتر به وظایف خود عمل مینمودند، توأم با مشقت و بلا بوده است. آیا این دو مطلب با هم تنافی ندارند؟
در پاسخ این پرسش اشاره شد که از دو زاویه میتوانیم این مسئله را تبیین کنیم:
یک زاویه، تفاوت مفهوم کامیابی و ناکامی اولیای الهی با غیر ایشان از اهل بلا و مصیبت است. در جسله پیشین توضیح دادیم که بلاها و مصیبتهایی که در این دنیا به اولیای الهی میرسد، مصداق ناکامی نیست، بلکه در حقیقت زمینه فراهم آمدن سعادت اخروی آنهاست، از این رو، در زیارت اربعین سید الشهدا (علیهالسلام) شهادت ایشان که اوج سختی و مصیبت است، کرامت و سعادت دانسته شده است.
این مقام، مقامی است که موجب شد در میان ائمه(علیهمالسلام) چندین ویژگی به ایشان اختصاص یابد. محمد بن مسلم از امام باقر و امام صادق(علیهما السلام) نقل کرده که فرمودند:
إنَّ اللّهَ تَعالى عَوَّضَ الحُسَينَ(علیهالسلام) مِن قَتلِهِ أن جَعَلَ الإِمامَةَ في ذُرِّيَّتِهِ، وَ الشِّفاءَ في تُربَتِهِ، و إجابَةَ الدُّعاءِ عِندَ قَبرِهِ، و لا تُعَدُّ أيّامُ زائِريهِ جائِيا وراجِعا مِن عُمُرِهِ.[۲]
خداوند متعال، در عوض كشته شدن حسين(علیهالسلام)، امامت را در نسل او، و شفا را در خاك مرقد او، و اجابت دعا را نزد قبر او قرار داد و مدّت زمان زيارت زائرانش در رفتن و باز گشتن، از عمرشان حساب نمىشود.
از همین باب است که از نگاه سیّد بن طاوس، اگر لزوم پيروى از فرمان قرآن و سنّت نبود، اظهار محبّت نسبت به اهل بیت(علیهمالسلام) ايجاب مىكرد كه به دليل منزلت والايى كه به واسطه شهادت، نصیب امام حسین(علیهالسلام) شد، اظهار مسرّت و شادمانى كنيم. وى مىنويسد:
اگر نبود كه پوشيدن لباس سوگوارى و مصيبت، به خاطر از ميان رفتن نشانههاى هدايت و تأسيس پايههاى گمراهى، و تأسّف بر سعادتى كه از دست داديم و افسوس بر چنين شهادتى، پيروى كردن از فرمان قرآن و سنّت است، ما در برابر آن نعمت بزرگ، لباس شادى و خوشحالى مىپوشيديم، ولی چون در بىتابى و سوگوارى، خشنودىِ صاحب روز معاد نيز هست و نيكان در آن، غرضى دارند، ما لباس عزا پوشيديم و همواره اشك ريختيم و به چشمهايمان گفتيم: «همواره بگِرييد» و به دلهايمان گفتيم: «همانند زنانِ جوان از دست داده، ماتم بگيريد».[۳]
[۱]. الصحيفة السجّاديّة، الإمام زین العابدین (علیهالسلام)، الدعاء ۲۰.
[۲]. الأمالی، الشیخ الطوسی (۴۶۰ ق)، ص۳۱۷، ح۶۴۴.
[۳]. «و لولا امتثال أمر السنة و الكتاب، في لبس شعار الجزع و المصاب، لأجل ما طمس من أعلام الهداية، و أسس من أركان الغوایة، و تأسفاً على ما فاتنا من تلك السعادة، و تلهفاً على أمثال تلك الشهادة، و إلا كنا قد لبسنا لتلك النعمة الكبرى أثواب المسرة و البشری. و حيث أن في الجزع رضىً لسلطان المعاد، و غرضاً لأبرار العباد، فها نحن قد لبسنا سربال الجزوع، و آنسنا بإرسال الدموع، و قلنا للعيون: «جودی بتواتر البكاء»، و للقلوب: «جدی جد ثواكل النساء». الملهوف، السید بن طاووس الحلی (۶۶۴ ق)، ص۸۳.