دعا - رمضان ۱۳۹۰ - جلسه ۲۱
أعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم؛ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِين
وَ صَلَّی اللهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبينَ الطّاهِرين وَ لَعنَةُ اللهِ عَلی اَعدائِهِم أجمَعِين.
بِسمِ اللهِ الرّحمَن الرّحِیم؛ اللّهم صَلِّ عَلَی محَمّدٍ وَ آلِ محمَّدٍ و اسمَع نِدائی إذا نادَیتُک و اسمَع دُعائی إذا دَعَوتُک و أقبِل عَلَیَّ إذا ناجَیتُک فَقَد هَرَبتُ إلیکَ وَ وَقَفتُ بَینَ یَدَیک.[1]
مروری بر مباحث گذشته
ماه مبارک رمضان ماه تلاوت کلام الهی است که از مصدر وحی نازل شده است و ماه راز و نیاز عبد با ربّش است که خواستهها و حاجاتش را اظهار میکند؛ لذا ماه مبارک رمضان، ماه تلاوت قرآن و ماه دعا است. بحث ما راجع به مضامین ادعیهای بود که انسان نسبت به خود یا دیگران میکند. دعای فرد ممکن است در قالب دعاهای مأثوره باشد و یا اینکه خودش آن را قالبریزی کند.
از خصوصیّات شب قدر که در روایات بیان شده، این است که تمام حجابها برداشته میشود و هیچ حجابی از ناحیه ربّ نسبت به عبدش وجود ندارد و این تعبیر در روایت بیان شده بود: «تُفَتَّحُ أَبْوَابُ السَّمَاءِ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ».[2] شب نوزدهم، شب اندازهگیری و بررسی امور سال آینده است؛ شب بیستویکم، شب ثبت و ضبط امور انسانها است و شب بیستوسوم نیز بر طبق روایات، شب امضاء ولیاللهالاعظم است. در شب قدر درخواست ما از پروردگارمان دو چیز است؛ یکی ترمیم نسبت به گذشته و دیگری ترسیم امور آینده.
ستاریّت مطلق و ستاریّت ناشی از غفاریّت
همه ما در سال گذشته گناهها و خطاهایی مرتکب شدهایم؛ حالا اگر انسان بخواهد بهترین ترمیم شامل حالش شود، تنها راهش پناه بردن به غفاریّت خداوند است. خداوند، هم مقام ستاریّت دارد و هم مقام غفاریّت. مقام غفاریّت خداوند علّت پدید آمدن ستاریّت خاصّ خداوند است. در ستاریّت مطلق خداوند گفته میشود که خدا ستّارالعیوب است و در برابر گناهان، ما را رسوا و مفتضح نمیکند. این نوع ستاریّت متفاوت با ستاریّت ناشی از غفاریّت خداوند است.
قسم اوّل ستاریّت ناشی از غفاریّت؛ برطرف کردن تبعات گناه
غفاریّت خداوند سه گونه ستاریّت را به دنبال دارد؛ اوّل آنکه وقتی خداوند ما را میآمرزد، نمیگذارد تبعات گناه دامنگیر ما شود. تبعات گناه ما همان جهنم و عقوبت الهی است. در این قسم از ستاریّت خاصّ الهی، خداوند نمیگذارد تبعات معصیت دامنگیر فرد عاصی و گناهکار شده و پس از مرگ معذّب شود.
قسم دوم ستاریّت ناشی از غفاریّت؛ انساء معصیت از شاهدان
اگر کسی مرتکب گناه و خطا شود، تمام موجوداتی که در ربط با او بودهاند، چه فرشتگان رقیب و عتید و چه زمین و زمان و حتّی اعضا و جوارح وی از گناه او مطلع میشوند؛ لذا در قرآن آمده است: «يَوْمَ تَشْهَدُ عَلَيْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَ أَيْديهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ بِما كانُوا يَعْمَلُونَ».[3] روز قیامت دست و پا و زبان ایشان، علیه آنها به کارهایی که کردهاند گواهی میدهند؛ زیرا از اعمال او مطلع هستند. قسم دوم از ستاریّت ناشی از غفاریّت آن است که خداوند به موجوداتی که از این معصیت آگاه هستند، میفرماید دیگر علیه او گواهی ندهید.
قسم دوم ستاریّت ناشی از غفاریّت؛ امحاء گناهان
ولی ما امشب از خدا چیز دیگری میخواهیم و آن اینکه نه تنها این گناهان به ما زیان نرساند و این شاهدان علیه ما شهادت ندهند، بلکه از خدا میخواهیم که این معصیتها را امحاء کند. سخن امشب ما با خدا این است؛ خدایا! امشب مرا پاک کن و این پلیدیها را از وجود من دور ساز و مرا تطهیر کن! این، نوع سوم از ستاریّت ناشی از غفاریّت است که نوع کامل و اتمّ آن است.
در صحیحه معاویه بنعمار، امام صادق(صلواتاللهعلیه) میفرمایند: «إِذَا تَابَ الْعَبْدُ الْمُؤْمِنُ تَوْبَةً نَصُوحاً أَحَبَّهُ اللَّهُ فَسَتَرَ عَلَيْهِ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ»؛ هنگامی که بنده مؤمن خالصانه توبه کرد، اوّلین اثرش این است که مورد محبّت خدا قرار میگیرد و خداوند ستاریّت خود را در دنیا و آخرت شامل حال او میکند. «قُلْتُ وَ كَيْفَ يَسْتُرُ عَلَيْهِ»؛ عرض کردم چگونه؟ «قَالَ يُنْسِي مَلَكَيْهِ مَا كَتَبَا عَلَيْهِ مِنَ الذُّنُوبِ وَ أَوْحَى إِلَى جَوَارِحِهِ اكْتُمِي عَلَيْهِ ذُنُوبَهُ وَ أَوْحَى إِلَى بِقَاعِ الْأَرْضِ اكْتُمِي عَلَيْهِ مَا كَانَ يَعْمَلُ عَلَيْكِ مِنَ الذُّنُوبِ»؛ حضرت فرمود خداوند ابتدا خطاب به رقیب و عتید میکند که عیوب او را فراموش کنید! سپس به اعضا و جوارح میگوید شما هم فراموش کنید! پس از آن به زمین نیز میگوید آنچه که بر روی تو معصیت کرد را فراموش کن! «فَيَلْقَى اللَّهَ حِينَ يَلْقَاهُ وَ لَيْسَ شَيْءٌ يَشْهَدُ عَلَيْهِ بِشَيْءٍ مِنَ الذُّنُوبِ».[4] چنین بندهای روز قیامت وقتی خدا را ملاقات میکند، هیچ موجودی علیه او شهادت نمیدهد!
استغفار؛ پناه بردن به مقام غفّاریت خداوند
وقتی میگویی «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ رَبِّي وَ أَتُوبُ إِلَيْه» و استغفار میکنی، به مقام غفاریّت خداوند پناه میبری. ما امشب از خدا بهترین ترمیم را طلب میکنیم؛ یعنی میگوییم خدایا، این معاصی را از من جدا کن و مرا تطهیر و پاک کن! به شاهدان معصیت من نیز بگو یادتان برود که این بنده چه کار کرده است! هیچکس نتوانسته این مقامات الهیّه را ادراک کند که «غافرالذنب» و «رحمهللعالمین» بودنِ خداوند به چه معنا است. نه مقام رحمت او را کسی درک کرده است و نه مقام مغفرت او را. حتّی نیازی نیست که بگوییم «أَسْتَغْفِرُ اللَّه»؛ همینکه خدا ببیند ما در دلمان پشیمان و خجالتزده هستیم، رحمت و غفران خود را شامل حال ما میکند.
خداوند نمیخواهد کسی را رسوا کند
حضرت موسی(علیهالسلام) در راه طور سینا بود. در بین راه کسی شروع کرد پیش او التماس کردن و گفت من گناه بدی کردهام؛ از خدا بخواه که از من بگذرد. سپس گناهی که مرتکب شده بود را به حضرت موسی گفت. حضرت موسی به خداوند گفت این بنده از تو پوزش میطلبد؛ او را مشمول رحمت و مغفرتت قرار بده! خطاب رسید که من او را بخشیدم؛ ولی به او بگو که من از تو یک گلایه دارم! چرا این مطلب را به تو گفت که تو مطلع شوی و هر وقت تو را ببیند، از تو خجالت بکشد؟! من نمیخواهم بنده من از کسی خجالت بکشد.
از گناه پشیمان شو، خدا تو را میبخشد!
در وسائلالشیعه ابان بنتغلب از امام صادق(علیهالسلام) نقل میکند: «سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ يَقُولُ مَا مِنْ عَبْدٍ أَذْنَبَ ذَنْباً فَنَدِمَ عَلَيْهِ إِلَّا غَفَرَ اللَّهُ لَهُ قَبْلَ أَنْ يَسْتَغْفِرَ».[5] هیچ بندهای نیست که گناهی کرده باشد و بعد پشیمان شده باشد، مگر اینکه خدا او را قبل از آنکه بگوید «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ رَبِّي وَ أَتُوبُ إِلَيْه»، میآمرزد. ما پروردگارمان را نشناختهایم!
فرشتگان مقرّب برای مؤمنان استغفار میکنند
از نظر ظاهر هم اینگونه است که خداوند فرشتگان مقرّب خود را میگمارد که برای ما استغفار کنند. در آن آیه شریفه میفرماید: «الَّذينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَ مَنْ حَوْلَهُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ يَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذينَ آمَنُوا رَبَّنا وَسِعْتَ كُلَّ شَيْءٍ رَحْمَةً وَ عِلْماً فَاغْفِرْ لِلَّذينَ تابُوا وَ اتَّبَعُوا سَبيلَكَ وَ قِهِمْ عَذابَ الْجَحيمِ».[6] فرشتگان مقرّب خدا برای مؤمنین استغفار میکنند و به خدا میگویند خدایا، رحمت تو همه چیز را در بر گرفته است؛ پس کسانی که توبه کرده و از راه تو تبعیّت کردند را بیامرز!
خودت را در معرض مغفرت الهی قرار بده!
مطلبی که در اینجا مطرح میشود، این است که آیا انتخاب بندگانی که مورد مغفرت و رحمت خداوند قرار میگیرند، از طرف خداوند است یا بندگان؟ آیا خداوند برای مغفرت، از بین بندگان گلچین و انتخاب میکند؟ اگر انتخاب با خدا باشد، من نمیدانم که خداوند چه کسی را انتخاب کرده و آیا من هم جزء انتخابشدگان هستم یا خیر؛ امّا اگر انتخاب با عبد باشد، من خودم میفهمم. زیرا میزان را به دست خودم داده است.
در باب مسأله مغفرت و رحمت اینطور است که اگر عبد خودش را در معرض رحمت و مغفرت قرار بدهد، رحمت و مغفرت شامل حالش میشود. پس خودت را در معرض قرار بده! در معرض قرار دادن احتیاج به مبرِز هم ندارد؛ زیرا این امر، درونی است. خدا درون دل من و تو را امشب میبیند. اگر دید که واقعاً شرمنده هستیم و نسبت به گذشتهمان واقعاً پشیمانیم، مأمورینش را میگمارد و آنها شروع میکنند به طلب مغفرت کردن برای ما.
ملائکه، مأمور استغفار برای مؤمنین در شب قدر
اِبنعباس روایتی را از پیغمبر اکرم(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) پیرامون لیالی قدر نقل میکند. «إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَأْمُرُ الْمَلَائِكَةَ فِي هَذِهِ اللَّيْلَةِ يَعْنِي لَيْلَةَ الْقَدْرِ أَنْ يَهْبِطُوا مَعَ جَبْرَئِيلَ وَ مِيكَائِيلَ مِنْ سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى إِلَى الْأَرْضِ فِي أَرْبَعَةِ مَوَاطِنَ»؛ خداوند در شب قدر به فرشتهها امر میکند که از سدرةالمنتهی به سوی چهار مکان در زمین فرود بیایند؛ «عَلَى سَطْحِ الْكَعْبَةِ وَ عَلَى قَبْرِ رَسُولِ اللَّهِ وَ فِي بَيْتِ الْمَقْدِسِ وَ طُورِ سَيْنَاءَ»؛ بر روی کعبه، بر قبر پیغمبر اکرم، در بیتالمقدس و در طور سینا. «ثُمَّ يَقُولُ جَبْرَئِيلُ تَفَرَّقُوا فَيَتَفَرَّقُونَ فَلَا يَبْقَى دَارٌ وَ لَا حُجْرَةٌ فِيهَا مُؤْمِنٌ أَوْ مُؤْمِنَةٌ إِلَّا وَ تَأْتِيهِ الْمَلَائِكَةُ... وَ يُهَلِّلُونَ وَ يُسَبِّحُونَ وَ يَسْتَغْفِرُونَ كُلَّ اللَّيْلِ لِأُمَّةِ مُحَمَّدٍ».[7] سپس جبرائیل به فرشتگان میگوید روی زمین پراکنده شوید.[8] ملائکه در زمین پراکنده میشوند، به نحوی که هیچ جایگاهی نیست که در آن مؤمن و مؤمنهای باشد، مگر این که آنها دورش را میگیرند و شروع میکنند به استغفار کردن برای او.
چشمهای ما نمیبیند! امّا امشب تمام اطراف محفل ما را ملائکه گرفتهاند و برای ما استغفار میکنند و از طرف ما از خدا طلب آمرزش میکنند. ما امشب از خدا بهترین ترمیم و بهترین ترسیم نسبت به آینده را میخواهیم. البته ما حوائجی که به ذهنمان میآید را میگوییم، امّا اینها کافی نیست. از خدا بخواه هر چه را که خیر است در سال آینده به تو بدهد و هر چه شر است را از تو دور کند.
توسّل به علی(علیهالسلام) و حضرت ابوالفضل العبّاس(علیهالسلام)
امّا باید برای تقرّب به خدا، به وسیلهای چنگ زنیم؛ «وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسيلَةَ».[9] شب نوزدهم گفتم باید درِ آن خانهای برویم که وسیلههای متعدّدی برای تقرّب به خدا در آن هست، نه یک وسیله. علی(علیهالسلام) در بستر بود و فرزندانش اطراف بستر را گرفته بودند. ابتدا رو کرد به امام حسن(علیهالسلام) و شروع کرد به وصیت کردن. بعد رو کرد به تمام بچّهها و فرزندانش فرمود بعد از من فتنهها از هر سو به طرف شما میآید. منافقین این امّت کینه دیرینهشان را از شما طلب میکنند و میخواهند از شما انتقام بگیرند؛ بر شما باد به صبر!
در این میان چهره ملکوتی و ربّانی علی(علیهالسلام)، امام حسین(علیهالسلام) را نشانه رفت. ابتدا حضرت به او فرمود فتنهها از هر سو و هر جانب بر تو میآید، بر تو باد به صبر! بار دوم رو کرد به حسین و گفت یا اباعبدالله! این امّت تو را شهید میکنند، بر تو باد به تقوا و صبر در بلا! علی(علیهالسلام) وقتی این جمله را گفت بیهوش شد. گویا صحنه عاشورا در نزد علی(علیهالسلام) متمثّل شد و آن بلاها و مصیبتها را میدید....
میخواهم در شب قدر از کسی بهره ببرم که نامش بابالحوائج است؛ چرا که زینالعابدین میفرماید شهدا در روز قیامت به منزلت عمویم عبّاس غبطه میخورند. لذا امام حسین(علیهالسلام) این جمله را تنها بالای سر عبّاس گفت که: «الْآنَ انْكَسَرَ ظَهْرِي».[10] حالا کمر من شکست. چه موقع این جمله را فرمود؟ ابوالفضل(علیهالسلام) از شریعه بیرون آمد و با عجله به سمت خیمهها حرکت کرد؛ در بین راه، دو دستش را قطع کردند؛ مشک را به دندان گرفت. تمام همّ او این است که آب را به خیمهها برساند. از هر طرف ابوالفضل(علیهالسلام) را تیرباران کردند....
مینویسند: «وَ جَاءَهُ سَهمٌ وَ أصَابَ القِربَةَ»؛ تیری آمد و به مشک خورد. «فَوَقَفَ العَبَّاسُ مُتَحَیِّراً»؛ ابوالفضل متحیّر ایستاد که چه کنم؟ «وَ جَاءَهُ سَهمٌ آخَرُ فَوَقََعَ فِی عَینِهِ»؛ تیری دیگر آمد و به چشم ابوالفضل خورد. آن خبیث با عمود آهن کاری کرد که عبّاس به روی زمین آمد و برادر را صدا زد. «یَا أخَاهُ أدرِک أخَاکَ». گویا علی(علیهالسلام) این صحنه را میدید که بیهوش شد. چون ابوالفضل(علیهالسلام) هم در آن جمع نشسته بود. حسین(علیهالسلام) با عجله آمد؛ ابوالفضل هنوز رمقی در بدن داشت. به برادر گفت: «یَا أخَاهُ مَا تُریدُ»؛ برادر! حالا میخواهی چه کار کنی؟! حسین(علیهالسلام) گفت میخواهم تو را به خیمهها ببرم. عبّاس گفت مرا به خیمهها مبر...
برگردیم به خانه علی(علیهالسلام)؛ میگویند علی(علیهالسلام) به هوش آمد. شروع کرد این جملات را گفتن: «الآن پسر عمویم پیغمبر آمد، عمویم حمزه آمد، برادرم جعفر آمد؛ همه به من میگویند ما منتظر تو هستیم». اینجا بود که دیده مبارکش را به سمت فرندانش کرد و گفت همه شما را به خدا میسپارم. «لِمِثْلِ هذا فَلْيَعْمَلِ الْعامِلُونَ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِينَ اتَّقَوْا وَ الَّذِينَ هُمْ مُحْسِنُونَ».[11] ناگهان دیدند عرق بر پیشانی علی نشست، پاها را به سمت قبله دراز کرد. «َأَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ»..
[1]. بحارالأنوار، ج 91، ص 96
[2]. وسائلالشيعة، ج 8، ص 21
[3]. سوره مبارکه نور، آیه 24
[4]. بحارالأنوار، ج 6، ص 28
[5]. وسائلالشيعة، ج 16، ص 62
[6]. سوره مبارکه غافر، آیه 7
[7]. مستدركالوسائل، ج 7، ص 460
[8]. در روایتی دیدم که جبرائیل پرچمدار است و بر روی پرچمش نوشته است: «أُمَّةٌ مُذْنِبَةٌ وَ رَبٌّ غَفُورٌ». مستدركالوسائل، ج 7، ص 459
[9]. سوره مبارکه مائده، آیه 35
[10]. بحارالأنوار، ج 58، ص 233
[11]. بحارالأنوار، ج 42، ص 292