دعا - رمضان ۱۳۸۹ - جلسه ۲۹
اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم؛ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِين وَ صَلَّی اللهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبينَ الطّاهِرين وَ لَعنَةُ اللهِ عَلی اَعدائِهِم اَجمَعين.
«اللّهمّ صَلّ عَلی مُحمّدٍ وَ آلِ مُحمّدٍ وَ اسمَع نِدائی إِذا نادَیتُک وَ اسمَع دُعائی إِذا دَعَوتُک وَ أَقبِل عَلَیَّ إِذا ناجَیتُک وَ قَد هَرَبتُ إِلَیک وَ وَقَفتُ بَینَ یَدَیک»[1]
مروري بر مباحث گذشته
بحث ما در گذشته راجع به ماه مبارک رمضان بود که ماه بازگو کردن کلام ربّ یعنی تلاوت قرآن و ماه سخن گفتن با ربّ یعنی دعا است و ما مباحثی راجع به دعا داشتیم. من به مناسبت امشب و این موقعیت، مبحثي را در اين رابطه که زمان روي اجابت دعا اثر میگذارد، را عرض میکنم.[2]
روز عيد فطر
در باب زمانهاي تأثير گذار بر روي اجابت دعا، یکی از زمانهایی را که من مطرح کردم عبارت از عید فطر بود و بخشی از خطبه علی (علیه السلام) که در روز عید فطر ایراد فرموده بودند را نقل كردم. که ما از آن استفاده میکنیم که دعا در این زمان به اجابت نزدیکتر است. حضرت در جملاتشان فرمودند: «أَلَا وَ إِنَّ هَذَا الْيَوْمَ يَوْمٌ جَعَلَهُ اللَّهُ لَكُمْ عِيداً»؛ هان آگاه باشید، كه امروز، روزی است که خداوند آن را برای شما عید قرار داده است. «وَ جَعَلَكُمْ لَهُ أَهْلًا»؛ و شما را اهل آن قرار داده، «فَاذْكُرُوا اللَّهَ يَذْكُرْكُمْ»؛ پس خداوند را یاد کنید تا خداوند نيز شما را یاد کند. «وَ ادْعُوهُ يَسْتَجِبْ لَكُم».[3] او را بخوانید تا شما را اجابت کند؛ که اين خواندن، همان دعا كردن است. درخواست کنید كه درخواست شما به اجابت میرسد. این همان اثرگذاری است که ما گفتیم که این زمان خاص و این مقطع از زمان كه از حرکت ترسیم میشود، قداست دارد و روی دعا، اثر میگذارد كه به اجابت برسد. این خصوصيّت برای روز عيد است.
شب عيد فطر كمتر از شب قدر نيست!
در روایات داریم که شب عید فطر کمتر از شب قدر نیست. شما به اين نكته دقت کنید! شب عید فطر کمتر از شب قدر نیست. من باید این جمله را معنا کنم كه يعني چه؟ این جمله اشاره به این نكته دارد كه آثاری که در شب قدر بر اعمال ما مترتّب میشود، چه بسا در شب عید فطر هم بر اعمال ما مترتّب میشود. اینکه فرمودهاند، اين شب كمتر از شب قدر نيست، يعني در اثرگذاری روی اعمال کمتر از او نیست. اين شب مانند شب قدر بر روي اعمال اثرگذاری دارد؛ كه از جمله اعمال ما در اين دو شب، دعا است. پس شب عید فطر هم مثل شب قدر، بر روی اجابت دعا اثر دارد. من ميخواستم تأثير اين شب و روز را كمي توضيح داده باشم.
دعاي روز عيد فطر
سراغ چند جملهای از زینالعابدین(صلواتاللهعلیه) میروم كه ایشان در دعای روز عید فطر داشتهاند و میخواهم از آنها هم این معنا را استفاده کنم. به صحیفه سجادیه دعای چهل و ششم، مراجعه کنید كه حضرت از همان ابتداي دعا اينگونه شروع ميكند كه: «يَا مَنْ يَرْحَمُ مَنْ لَا يَرْحَمُهُ الْعِبَادُ»؛ ای موجودی که رحم میکنی به کسی یا کسانی که بندگان به او رحم نمیکنند. اين یعنی چه؟
من نکتهای را اینجا در باب ترحّم و مهربانی کردن عرض کنم كه هيچگاه ترحّم کسي به دیگری و مهرباني ميان عباد در روابطي كه با یکدیگر دارند، «بدون غرض» نمیشود. بالاخره یک غرضی در نظر گرفته میشود تا كسي به ديگري رحم کند و با او مهربانی کند. اين یک مطلب کلی است. اما در مورد خداوند اینطور نیست. راجع به خداوند، اصلاً و ابداً بحث غرض مطرح نیست. آيا اينطور است كه مثلاً چون تو یک خوبی به خدا کردهای، خدا هم به تو ترحم ميكند؟ خدا كه کیسهای ندوخته كه به واسطه بندگانش، چیزی در آن برود! به خلاف بندگان که اینها بدون غرض، به یکدیگر مهرباني نمیکنند، حالا من نمیخواهم وارد بحث اغراض شوم، اين را گفتم تا بدانيد كه خداوند متعال از سر طمع، ترحم نميكند.
از همه كس رانده شدهام!
این یک مطلب، و اما مطلب دیگري که اینجا است، اين است كه اگر کسی به انسان بد کند، انسان حاضر نیست به او خوبی کند. یعنی غالباً اینگونه است كه ما در روابطی که با يكديگر داریم، اگر رابطه، رابطه خوبی نباشد، مثلاً كسي به ما بد کرده باشد، به طور غالب، كسي از ما حاضر نیست به او مهربانی کند. شايد كلام زینالعابدین(صلوات الله علیه) اشاره به همين معنا داشته باشد كه خداوندا! تو آن موجودی هستی که اگر با تو بدي کردند، تو به آنها خوبی میکنی. «يَا مَنْ يَرْحَمُ مَنْ لَا يَرْحَمُهُ الْعِبَادُ»؛ آدمی كه زشتکار است و هیچ كدام از بندگان خدا نيز حاضر نیستند به او مهربانی کنند و او را كاملاً طرد كردهاند نيز هیچگاه از درگاه تو با همه زشتکاریهایش مطرود نمیشود. این تعبیر اول دعا است.
از همه جا وا ماندهام!
«وَ يَا مَنْ يَقْبَلُ مَنْ لَا تَقْبَلُهُ الْبِلَادُ»؛ ای کسی که میپذیرد، شخصی را که شهرها او را نمیپذیرند. این جمله جنبه کنایی دارد. شهرها و بلاد دنباله همان عبارت قبلي است که اگر يك نفر، در شهری به زشتکاری مشهور شده باشد، مردم او را بيرون ميكنند و ما در اصطلاح ميگوييم كه شهر او را نمیپذیرد. اولی جنبه شخصی داشت، دومی جنبه عمومی پیدا میکند. حضرت مطلب را توسعه میدهد. عبارت اول جنبه روابط شخصی بود: «يَا مَنْ يَرْحَمُ مَنْ لَا يَرْحَمُهُ الْعِبَادُ»؛ اشاره به جنبه شخصی است كه فردفرد انسانها او را نميپذيرند. در عبارت دوم كه لفظ بلاد آمده است يعني اين كه كل جامعه او را قبول نميكند چون او یک شهرت زشت دارد. خدايا اگر كسي اينطور هم شده باشد، ولو این كه به اين حد از بدي و بدنامي هم رسیده باشد، در عین حال تو او را میپذیری! یعنی اگر به پستترين حدّ بدی هم رسیده باشد، كه دیگر بدتر از این نمیشود گفت و بالاتر از این هم نمیشود به خدا عرض کرد؛ و اینقدر مطرود باشد، باز هم هیچگاه از درگاه تو مطرود نیست.
از بزرگواري تو، حتي «احساس حقارت» نميكنم!
جمله سوم، «وَ يَا مَنْ لَا يَحْتَقِرُ أَهْلَ الْحَاجَةِ إِلَيْهِ»؛ ای موجودی که نیازمند خودش را خوار نمیکند. معمولاً اینطور است كه اگر کسی محتاج به دیگری شود و آن شخص هم به او کمک کند، شخص محتاج از نظر درونی، كمي احساس كوچكي ميكند و شايد به همين اندازه كه نزد ديگري حاجتمند و نیازمند بوده است، از نظر درونی روي او اثر بگذارد و مقداری شخصیّت او پایین بیايد. اینکه حضرت فرمود: «لَا يَحْتَقِرُ أَهْلَ الْحَاجَةِ إِلَيْهِ»؛ نیازمندش را خوار نمیکند؛ حقير كردن یک وقت از نظر ظاهري است که در مقابل ديگران كسي را تحقير ميكنند و نيازش را به روي او ميآورند و یک وقت است كه او را تحقير كه نميكنند، حتی پيش آن كسي كه نيازش را دارد برطرف ميكند هم خوار و ذليل نمیشود. يعني او به نحوي نياز او را برآورده ميسازد كه حتي خودش هم از اين نيازمندي ناراحت نشده و احساس حقارت نميكند.
راندهشده، درمانده و محتاجم؛ ولي اميدوارم
ببينيد حضرت چگونه مطالب را كنار هم ميآورد. فراز اوّل مسأله این است که شخص رابطهاش با ديگران بد باشد؛ عبارت دوم این است كه شخص، بدنام شده و هيچ جايي ندارد؛ جمله سوم اين است که او نیازمند است و احتياجات فراوان دارد؛ حالا در جمله چهارم عرض ميكند: «وَ يَا مَنْ لَا يُخَيِّبُ الْمُلِحِّينَ عَلَيْه».[4] ای موجودی که اصرار کنندگان خود را ناامید نمیسازی. مسأله الحاح و اصرار در دعا را مطرح ميفرمايد.
خدا اصرار در دعا را دوست ميدارد
بحث الحاح در دعا را من قبلاً بحث کردهام و روایاتش را هم خواندهام. الحاح یعني اينكه بارها به خدا اصرار کنی که خداوند هم اين اصرار و الحاح در دعا را میپسندد. حضرت اینها را پشت سر هم آورده است كه ـ نعوذ بالله ـ رابطهام با خدا خوب نیست، اصلاً هم خوب نيست، از طرفي هم احتیاج به او دارم و اصرار هم به او میکنم كه او مرا نا امید نمیکند.
اگر گناهكاران هم رو به او كنند و اصرار ورزند، او جواب ميدهد
چهار جمله از دعای روز عید فطر حضرت زينالعابدين بود كه خواندم و از این جملات استفاده كردم كه اين روز عيد فطر، روزی است که حتی بدکاران هم، اگر حاجتمند باشند و به خدا روی آورند و اصرار کنند، از درگاهش محروم نمیشوند. میخواستم این را بگویم که اين روز ـ كه زینالعابدین اين جملات را به عنوان دعای روز عید فطر ميگفتند و در صحیفه هم هست ـ بر روي اجابت دعا تأثير دارد. میخواستم این را عرض کنم که هم روز و هم شب عید فطر؛ هر دو زمان مدخلیت دارد و روی اجابت دعا تأثیر دارد.
بياييد در ازاي محبتهاي او، انسانيـ الهي زندگي كنيم.
میخواهم بگویم هنوز که هنوز است، فرصت به طور کامل از دست نرفته است. یعنی به حسب ظاهر، امشب و فردا هم دوباره از آن زمانهایی است که در دعاهایمان مؤثر است. اين را قدر بدانيم!
یک تذکر هم به دوستان بدهم و آن این است که، حالا كه ماه رمضان تمام شد؛ ماهي كه بهترین ماههای سال بود، و حالا كه لیالی قدر بر ما گذشت، كه بهترین شبها بود، و خدا هم ما را دست خالي رد نكرده است ـ اینها كه دیگر شوخی نیست و از نظر اعتقادی ما به این مطالب ايمان داريم ـ بیایید در گفتارها و کردارهامان، تجدید نظر کنیم. بياييد در ازای این همه محبتی که خدا به ما کرده است، تجدید نظر کنیم. به این معنا كه تصمیم بگیریم از این به بعد، کردارهایمان انسانیـالهی باشد. بياييد به این مقیّد باشیم.
آيا ما هم بخشيده شدهايم؟
سؤالی که در اینجا مطرح است این است كه از کجا ميتوان فهميد كه خدا ما را در ماه رمضان آمرزیده است یا نه؟ این یک سؤال عمومی است كه همه ميخواهيم بدانيم که آيا در اين ماه آمرزيده شدهايم يا نه. من یکی از نشانههای آمرزش را ميگويم، هر كس، متناسب با حال خودش، پاسخ اين سؤال را مييابد كه آيا خودش هم جزو آمرزيده شدهگان است يا نه.
اگر حال «مراقبت» پيدا كردهايد، آمرزيده شدهايد!
اگر دیدید بعد از ماه رمضان، در رفتارها و کردارها و گفتارها، تجدید نظر کردهاید، بدانيد كه لطف خدا شامل حال شما شده است. خوب حرف من را گوش کنيد! يعني اگر داريم از خودمان مراقبت میکنیم، چه از نظر اعمال شخصی، چه در روابط اجتماعی ـ چهار محيط خانوادگی، آموزشي، کاری و رفاقتی ـ اين علامت آن است كه ما آمرزيده شدهايم. شما ببینید، ما معمولاً در اين چهار محیط هستیم؛ محيط خانوادگی، محيط آموزشی، محيط شغلی و محيط رفاقتی. اگر ديديد كه در اين محيطها توجه دارید که كاري كه انجام ميدهيد، حرفي كه ميزنيد مشروع باشد يا انساني باشد، اگر دیدید این مراقبت برایتان پیدا شده است، بدانید که خداوند شما را آمرزیده است.
من سؤالی را مطرح کردم که همگانی بود. اگر میخواهی بفهمی كه واقعاً وضع تو بعد از ماه رمضان چگونه است؟ ببین، آيا این ماه رمضان روی تو اثر گذاشته است یا نه؟ یکی از اثرات ماه مبارك، آمرزش گناهان است. آيا بعد از ماه رمضان، در ربط با اعمالم تغييري كردهام كه نشانه آمرزش باشد؟ آيا مراقبت پیدا کردهام؟ آيا دیگر حواسم جمع شده است یا نه؟ اگر دیدید حواستان جمع شده و مراقب اعمالتان هستيد، بدانید که خداوند به شما هم عنایت کرده است.
از عنايت خدا، پاسداري كنيد!
حالا خودت و نفْست را رها نکن! اين حالت توجه و مراقبه را رها نکن! از این عنایت الهی، پاسداری کنید! این لطفی را که خدا به شما کرده است، نگاه دارید! این تنبّه و تذکّر را حفظ كنيد! ما كه از خواب غفلت و بيتوجهي به كردار خود به طور صد در صد بیدار نشدهايم. کمی چشم ما باز شده است و حالت هشياري و توجه به ما دست داده است. نگذاريد چشمهايمان دو مرتبه بسته شود و به خواب غفلت فرو رویم. چه در مسائل فردی، چه اجتماعی، در تمام محیطها اول ببینیم كه آيا فرق کردهایم یا ـ نعوذ بالله ـ نه؟ ثانياً تلاش كنيم اين حالت و اين تغيير را براي خود حفظ كنيم كه بهترین چیز این است.
سرِ نخ انسانيّت و الهيّت
من ميخواستم به دوستان بگویم که نگذارید این جلسات بدون اثر عملی باشد. لذا سعي كنيد كه اين دستآورد الهي و انساني را نگاه داريد و اگر اين حال توجه و مراقبت را در خود نگاه داريد، بدانید که همين كار، یک سرنخی برای پیشرفت شما در وادی انسانیت و الهیت ميشود. هم شما را در وادي انسانیت پيش ميبرد و هم در وادي خدايي شدن. از اینها مراقبت کنید!
[1] . بحارالانوار 91 96
[2]. جلسه گذشته به نکتهای کلامی اشاره كردم، گرچه به من گفتند که آن مطلب براي همگان مفهوم نبود، ولي من آن را برای كسان كه میفهمند گفتم.
[3]. منلايحضرهالفقيه 1 517
[4]. الصحيفةالسجادية 204 دعاي چهل و ششم