دعا - رمضان ۱۳۸۹ - جلسه ۲۴
اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم؛ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِين وَ صَلَّی اللهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبينَ الطَّاهِرِينَ وَ لَعنَةُ اللهِ عَلی اَعدائِهِم اَجمَعين.
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ نِدَائِي إِذَا نَادَيْتُكَ وَ اسْمَعْ دُعَائِي إِذَا دَعَوْتُكَ وَ أَقْبِلْ عَلَيَّ إِذَا نَاجَيْتُكَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَيْكَ وَ وَقَفْتُ بَيْنَ يَدَيْكَ»[1]
مروري بر مباحث گذشته
گفته شد ماه مبارک رمضان، ماه بازگو کردن کلام ربّ یعنی تلاوت قرآن است و ماه سخن گفتن عبد با ربّ یعنی ماه دعا است. دعا، مأثور و غیرمأثور دارد و دارای آداب و شرایطي است. بحث ما به اینجا رسید که عواملی هستند که در اجابت دعا مؤثرند. ما یکسري از اين عوامل را مطرح کردیم، از جمله عامل زمانی که به طور اختصار آن را توضيح داديم. در این جلسه میخواهيم سراغ عوامل مکانی برويم که آخر بحث جلسه گذشته به آن اشاره شد.
به مناسبت روایتی که در باب ماه مبارک رمضان بود، از امام صادق(علیهالسلام) نقل كرديم كه حضرت فرمودند: «مَنْ لَمْ يُغْفَرْ لَهُ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ لَمْ يُغْفَرْ لَهُ إِلَى قَابِلٍ إِلَّا أَنْ يَشْهَدَ عَرَفَةَ»،[2] اگر ـنعوذباللهـ کسی در ماه مبارک رمضان مورد مغفرت الهی قرار نگرفت، بعید است كه در آينده مورد مغفرت قرار گیرد، مگر اینکه عرفه را درک کند.
گفتم به نظر من، این «عرفه» كه در روايت آمده است، به حَسَب و قرينه كلام قبلياش كه سخن از زمان خاصّ ماه مبارك است، باید روز عرفه باشد و مسأله زمان مطرح است. البتّه بعضیها هم آن را به معناي مکان خاص گرفتهاند. حالا من وارد بحث «مكانها» میشوم. مکانهایی که در اين رابطه مطرح است، بسيار زياد است و من نمیتوانم همه آنها را به طور مفصل شرح دهم ولي تقريباً سرآمد آنها را عرض میکنم.
مكانهاي مؤثر در اجابت دعا
1. صحراي عرفات، در روز عرفه
یکی از آن مكانهاي مؤثر بر اجابت دعا، سرزمين «عرفات» است. البتّه صحراي عرفات، به نحو مطلق تأثيرگذار نیست. يعني اینطور نیست که انسان هر وقت به آن سرزمين برود و دعا كند، دعايش مستجاب شود. اگر کسی در غیر ایّام حج به عرفات برود و آنجا شروع کند به دعا کردن، اينطور نيست كه چون این زمین در اجابت دعا مؤثر است، حتماً دعاي او هم مستجاب شود. از روایات ما اینطور ظاهر میشود که تأثير اين زمين روي دعا، مطلق نیست و این خصوصيّت مربوط به «روز عرفه» است. چه بسا این گویای این نكته باشد که عامل زمانی ـروز عرفهـ خودش کاربرد دارد و عامل مکانی ـصحراي عرفاتـ هم در آن موقعیت زماني خاص، کاربرد پيدا كرده و مسأله اجابت را تشدید میکند. يعني در روز عرفه كه دعا به اجابت نزديك ميشود، اگر كسي در صحراي عرفات باشد و دعا كند، دعايش به اجابت نزديكتر است؛ هم به خاطر «روز عرفه» كه عامل زماني است و هم به خاطر «سرزمين عرفات» که عامل مكاني است.
ميهمانان خدا
من این نكته را مقدمتاً عرض کردم تا آنهایی که اهلش هستند، به روایاتی که در اين باب وارد شده مراجعه کنند. من هم به عنوان نمونه روایاتی که در باب عرفات و روز عرفه وارد شده است را میخوانم. در روایتی از علی(علیهالسلام) آمده است كه فرمود: «أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ لَمَّا حَجَّ حَجَّةَ الْوَدَاعِ وَقَفَ بِعَرَفَةَ»؛ پيغمبر اكرم(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) در حجّة الوداع وقتی که شب و روز عرفه شد، در عرفات وقوف كردند؛ «وَ أَقْبَلَ عَلَى النَّاسِ بِوَجْهِهِ»، به مردم رو کردند، «وَ قَالَ مَرْحَباً بِوَفْدِ اللَّهِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ»؛ و سه مرتبه گفتند درود بر میهمانان خداوند! يعني به كساني که در عرفات بودند، گفتند شما میهمانان خدا هستید. «الَّذِينَ إِنْ سَأَلُوا أُعْطُوا».[3] حالا اگر دعا کنید، دعاهایتان مستجاب است.
بهترين مردم
یک روایت دیگر از امام پنجم(علیهالسلام) است كه میفرماید: «وَ مَا أَفْضَلَ مِنْ رَجُلٍ يَجِيءُ يَقُودُ بِأَهْلِهِ وَ النَّاسُ وُقُوفٌ بِعَرَفَاتٍ يَمِيناً وَ شِمَالًا»؛ هیچ کس برتر از شخصی نیست که خانوادهاش را سوار بر مركب كرده و به عرفات آمده است، در حالي که مردم از راست و چپ، در عرفات وقوف کردهاند. «يَأْتِي بِهِمُ الْفَجَّ فَيَسْأَلُ بِهِمُ اللَّهَ تَعَالَى».[4] خانوادهاش را به حج آورده و از خداوند متعال مسألت مینماید. من تذكر دادم كه در تمامي روایاتی که ما داریم غالباً مسأله مربوط به روز عرفه و عرفات است. بنابر این نمیتوانیم بهطور مطلق بگوییم که آن مکان برای استجابت دعا در هر زمان مؤثر است. من میخواستم این را عرض کنم. چه بسا این ويژگي، در همان زمان خاصّ باشد که عبارت از روز عرفه است و ما در باب زمانهای مؤثر، آن را مطرح کردیم.
2. مزار پيغمبر اكرم(صلّياللهعليهوآلهوسلّم)
دومین محلی که ما در روايات داریم، «عِندَ مَزارِ النّبی(صلياللهعليهوآلهوسلّم)» است. آنجا هم از مکانهایی است که در اجابت دعا مؤثر است. روایات متعددی در اين رابطه هست كه من بخشی از آنها را که مربوط به بحثم هست، میخوانم. روایتی از امام صادق(علیهالسلام) است كه: «إِذَا فَرَغْتَ مِنَ الدُّعَاءِ عِنْدَ قَبْرِ النَّبِيِّ»، هنگامي كه دعايت در کنار قبر پیغمبر تمام شد، اين كارها را انجام بده؛ حضرت در باب زيارت قبر پيغمبر، آدابی را بيان میفرماید كه سمت منبر حضرت بیا و آن را مسح کن و به چشمت بکش؛ آداب مفصّلي دارد؛ ولي مقصود من این است كه حضرت در ادامه فرمودند: «وَ قُمْ عِنْدَهُ فَاحْمَدِ اللَّهَ وَ أَثْنِ عَلَيْهِ»؛ نزد قبر پيغمبر حمد و ثنای الهی کن؛ «وَ سَلْ حَاجَتَكَ»؛ و حاجتت را درخواست کن. «فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ قَالَ مَا بَيْنَ مِنْبَرِي وَ بَيْتِي رَوْضَةٌ مِنْ رِيَاضِ الْجَنَّةِ».[5] پیغمبر فرمود كه ما بین منبر و خانه من، باغی از باغهای بهشت است.[6] پس اینجا هم از مکانهایی است که در اجابت دعا، مؤثر است.
دو طریق توسّل به مقربين درگاه خدا
البتّه من نکتهای را در اينجا عرض کنم كه بعداً هم به آن ميرسم؛ اگر یادتان باشد، من در بحثهای گذشتهام نسبت به دعا، مسأله «وسیله» را مطرح کردم و دو تصویر هم بيان کردم براي اينکه چگونه مقرّبین درگاه خدا را برای اجابت دعا، وسیله قرار دهيم. يكي اينكه از خدا بخواهيم به خاطر آنها حاجت ما را بدهد و ديگر اينكه از آنها بخواهيم تا حاجت ما را از خداوند مسألت نمايند. درباره اين موضوع هم بهطور مفصّل بحث کردم. اینها مباحث گذشته ما است.[7]
بهترين وسيله و بهترين شفيع
من این مطالبي را كه در اينجا عرض میکنم، مثل بحث دعاي عند قبر النّبی(صلواتاللهوسلامهعلیه) و دعا در حرمهاي شريفه ائمه معصومين(علیهمالسلام)، چه بسا در آن اين نکته هست که وقتی آدم به مدينه مشرّف شد و داخل حرم پیغمبر رفت، آنجا كه در كنار قبر پیغمبر حاجت ميخواهد، به اين نكته توجه داشته باشد كه در كنار بزرگترین وسیله قرار گرفته است. ما در آيات و روايات داريم كه «فَابتَغوا إِلَیهِ الوَسیلَۀ».[8] یک نکته در اینجا است و آن، این است که من وقتي به زيارت قبر پيغمبر ميروم، به حسَب ظاهر به بهترین و بالاترین وسیله نزدیک شدهام. پس بايد استفاده کنم. بهترین موقعیت بهدست آمده است و ديگر دست نخواهد داد. البتّه قداست آن مکان جای خودش است. قداست مكان، بحث دیگری است. ولی این نکته را هم فراموش نکنید كه آدم در آنجا توجه داشته باشد كه این وسیله بزرگ را شفیع قرار دهد و آنگاه حاجتش را از خدا تقاضا کند.
3. حرم اميرالمؤمنين(عليهالسلام)
حالا برويم سراغ دیگر ائمه؛ چون همه در این جهت مشترکند. ما راجع به حرم مطهر علی(علیهالسلام) و دعاي «عِندَ قَبرِ امیرالمؤمنین(صلواتاللهعلیه)» روایات بسياري داریم كه من نمیتوانم همه روایتها را بخوانم. در روایتی امام صادق(علیهالسلام) فرمودند: «إِنَّ إِلَى جَانِبِ كُوفَانَ قَبْراً مَا أَتَاهُ مَكْرُوبٌ قَطُّ فَصَلَّى عِنْدَهُ رَكْعَتَيْنِ أَوْ أَرْبَعَ رَكَعَاتٍ إِلَّا نَفَّسَ اللَّهُ كَرْبَهُ وَ قَضَى حَاجَتَهُ».[9] سمت کوفه مزاری است که هر دردمند و گرفتاری به آنجا بیاید و دو رکعت نماز بخواند، یا چهار رکعت بخواند، خداوند حتماً گرفتاریاش را برطرف میکند. بعد راوی سؤال میکند مرادتان از این مزار چیست؟ حضرت میفرماید قبر امیرالمؤمنین(علیهالسلام).
دربهاي باز آسمان بر دعاي زائر امیرالمؤمنین(علیهالسلام)
در یک روایت دیگري داریم كه امام صادق(علیهالسلام) ميفرمايد: «إِنَّ أَبْوَابَ السَّمَاءِ لَتُفَتَّحُ عِنْدَ دُعَاءِ الزَّائِرِ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ»؛ همانا هنگامي كه زائر اميرالمؤمنين دعا ميكند، دربهاي آسمان باز ميشود. این تعبير خيلي زیبا است. خیلی زیبا است که هنگام دعای زائر امیرالمؤمنین، درهای آسمانها باز میشود. اين مطلب، چه مطلب عجیبی است! من این روایت را كه دیدم، تعجب کردم. وقتی كه زائر به نجف میرود و قبر مطهر علی(علیهالسلام) را زيارت ميكند، همين كه شروع ميكند به دعا کردن، درهای آسمانها باز میشود. این چه تعبیری است كه در روایت آمده است! این تعبیر را من در جایی ندیدهام. دعا در آن مکان خیلی با ارزش است و موجب میشود كه همه درها باز شود. «فَلَا تَكُنْ عَنِ الْخَيْرِ نَوَّاماً».[10] حضرت در ادامه ميفرمايد درها باز شده است، یک وقت غافل نشوی! وقتي دعايت تمام شود و برگردي، درها بسته ميشود. الآن فرصت را غنيمت بشمار و خواستههايت را، تا دربهاي آسمان باز است، بالا بفرست و حاجاتت را بگیر؛ دعا كن كه تا دربها بسته نشده، پاسخ اجابت به تقاضاهايت به تو داده شود و پايين بیاید. یک وقت درها بسته میشود و بيرون میآیی![11]
4. حرم اباعبداللهالحسين(عليهالسلام)
از مكان ديگري كه بر دعا مؤثر است، حرم امام حسین (علیه السلام) است. روایات در اين رابطه خیلی زیاد است و من فقط یکی دو روایت را به عنوان نمونه میخوانم.
نماز مقبول و دعاي مستجاب
شعیب عَقَرقُوفيّ را همه میشناسند؛ از اصحاب بزرگ امام صادق(علیهالسلام) است. او ميگويد: «قُلْتُ لَهُ مَنْ أَتَى قَبْرَ الْحُسَيْنِ مَا لَهُ مِنَ الثَّوَابِ وَ الْأَجْرِ»؛ من به امام صادق(علیهالسلام) عرض کردم قربانت شوم! اگر کسی به مزار حسین(علیهالسلام) برود و آنجا را زيارت کند، ثواب و پاداش و اجر او چیست؟ «قَالَ يَا شُعَيْبُ مَا صَلَّى عِنْدَهُ أَحَدٌ الصَّلَاةَ إِلَّا قَبِلَهَا اللَّهُ مِنْهُ» حضرت به او فرمود ای شعیب! احدی نزد قبر حسین نماز بهجا نمیآورد، مگر اینکه آن نمازی را که در حرم خوانده است، خدا قبول ميکند. «وَ لَا دَعَا عِنْدَهُ أَحَدٌ دَعْوَةً إِلَّا اسْتُجِيبَتْ لَهُ عَاجِلَةً وَ آجِلَة».[12] و اگر هر کس آنجا دعا کند و از خدا چیزی بخواهد، نیست مگر اینکه زود یا دیر به اجابت میرسد. عاجله يعني زود و آجله يعني دیر. حضرت فرمود اجابت اين دعا دیر و زود دارد، امّا سوخت وسوز ندارد!
مغفرت، به إزاي هر گام
امّا یک روایت دیگر از امام صادق(علیهالسلام) است كه فرمودند: «إِنَّ الرَّجُلَ لَيَخْرُجُ إِلَى قَبْرِ الْحُسَيْنِ فَلَهُ إِذَا خَرَجَ مِنْ أَهْلِهِ بِأَوَّلِ خُطْوَةٍ مَغْفِرَةٌ لِذُنُوبِهِ»؛ شخصی که از محل سکونتش خارج میشود و براي زیارت امام حسین(علیهالسلام) میرود، اجر اولین گام و اولین قدمی که برمیدارد، آمرزش گناهان او است؛ با اولين قدم آمرزيده ميشود. حالا این عبارت خيلي عجيب است! «ثُمَّ لَمْ يَزَلْ يُقَدَّسُ بِكُلِّ خُطْوَةٍ حَتَّى يَأْتِيَهُ»؛ با هر قدمي كه برميدارد، پاك ميشود؛ این خیلی زیبا است. هر قدمی که برمیدارد، پاک میشود و میرود. شما در مورد ثواب حج عمره، اين را شنیده بودید و بالای منبرها خیلی برای شما گفتهاند. امّا این مهم است كه انسان هر قدم كه در راه زيارت حسين(عليهالسلام) برميدارد، خدا او را پاک میکند.
نجواي خداوند با زائر حسين(عليهالسلام)
در روايت دیدید که گفت اولین گام، غفران ذنوب را در پي دارد. بعد میگوید: «لَمْ يَزَلْ يُقَدَّسُ بِكُلِّ خُطْوَةٍ حَتَّى يَأْتِيَهُ»؛ با هر گامی که برمیدارد، خداوند او را پاک میکند، تا به حائر حسینی(علیهالسلام) ميرسد. «فَإِذَا أَتَاهُ»، وقتي به آنجا رسید، «نَاجَاهُ اللَّهُ تعالي»؛ خدا با او نجوا ميكند. «نادی» ندارد. «دعا» ندارد. «نجوا» دارد. «نَاجَاه» یعنی چه؟ يعني خدا با او «تو دلی» حرف میزند؛ نجوا يعني درِگوشی حرف زدن. نفرمود «دعاه الله»، يا «ناداه الله»؛ هیچ کدام از اینها نیست؛ دارد «ناجاه الله». یعنی خدا خیلی ظریف و مخفیانه با او سخن ميگويد. «وَ قَالَ عَبْدِي سَلْنِي أُعْطِكَ»؛ بنده من! حالا که پاک و پاکیزه شدی و به اينجا آمدهای، از من بخواه، به تو میدهم. «وَ ادْعُنِي أُجِبْكَ»؛ دعا کن، جوابت را میدهم! یعنی صدایم کن. «اطْلُبْ شَيْئاً أُعْطِكَ»؛ طلب کن تا عطا کنم. «سَلْنِي حَاجَةً أَقْضِهَا لَكَ»؛ حاجتت را از من بخواه، برآورده میکنم. بعد در آخر، تعبیر عجيبي فرمودند كه: «وَ حَقٌّ عَلَى اللَّهِ أَنْ يُعْطِيَ مَا بَذَلَ».[13] دیگر سزوار است که خدا به او عطا کند.
مبادله خدا با امام حسین(علیهالسلام)
حالا چرا؟ یک روایت دیگر ميخوانم تا علّتش معلوم شود. این روایت را که میخوانم همهاش إنشاءالله براي ما نورانیت دارد. امام صادق(علیهالسلام) فرمودند: «إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى عَوَّضَ الْحُسَيْنَ مِنْ قَتْلِهِ أَنْ جَعَلَ الْإِمَامَةَ فِي ذُرِّيَّتِهِ»؛ همه اینها مبادلهای بود که خداوند، در ربط با کاری که امام حسین(علیهالسلام) کرد، با او انجام داده است. این اثرها برای يك مبادله است. مبادله چه بود؟ حضرت صادق(علیهالسلام) فرمود خدا در عِوَضِ شهادت امام حسین(علیهالسلام)، اينها را به او داد:
اول، امامت را در ذریه او قرار داد. دوم، «وَ الشِّفَاءَ فِي تُرْبَتِهِ»؛ در خاك او شفا قرار داد. خوردن خاك حرام است، امّا خوردن تربت حسین(علیهالسلام) مستحب است؛ چون شفابخش است. «وَ إِجَابَةَ الدُّعَاءِ عِنْدَ قَبْرِهِ»؛ سوم اگر كسي در كنار قبر او هرچه دعا کند، دعایش قبول میشود. چهارم، «وَ لَا تُعَدُّ أَيَّامُ زَائِرِيهِ جَائِياً وَ رَاجِعاً».[14] آنهایی که میروند برای زیارت مزار حسین (علیه السلام)، خدا مدّت رفت و برگشتشان را جزء عمرشان حساب نمیکند. اين حرف، حرف خیلی عجيبي است. مثلاً براي كسي كه در قضا و قدر الهی مقدّر بوده كه پنجاه سال عمر کند، اگر یک ماه به زيارت حسين(عليهالسلام) رفته است، این یک ماه را از آن پنجاه سال کم نمیکنند. این زمان، جزء عمر او نیست. این تعبیراتي است که ما در روایات داریم.[15]
يك تذكر!
دقت كنيد! آنچه به این صورت راجع به امام حسین(علیهالسلام) وارد شده، راجع به هیچ پیغمبري نيامده است. حتّي راجع به امیرالمؤمنین(علیهالسلام) هم اينطور خصوصياتي را نداریم. بله، من به ثواب حج عمره توجه دارم. خیال نکنید که من اينها را ندیدهام. راجع به امیرالمؤمنین(علیهالسلام) رواياتي داريم كه در هر قدم رفت و برگشتش، چه ثوابها دارد كه برای زیارت امام حسین(علیهالسلام) آن اجر و پاداشها نیست؛ يعني أجر زيارت امیرالمؤمنین(علیهالسلام) از اين نظر بیشتر است. من اینها را میدانم و همه را بلدم. ولي بحث ما در رابطه با «ثواب» نبود. ما براي ثواب کیسه ندوختهایم! اينجا آمدهایم تا إنشاءالله آدم شويم. بحث ما در ارتباط با «اجابت دعا» بود.
از همه چيزگذشتگي؛ نه فقط از خودگذشتگي
این آثار فقط به خاطر «از خودگذشتگی» حسین(علیهالسلام) نبود، بلكه به خاطر «از همه چیز گذشتگي» او بود که اين ويژگي، مختصّ او است كه در راه خدا از همه چيزش گذشت. لذا شما شنیدهاید كه در روز عرفه، که روز مقدّس و روز دعا است، خدا وقتي كه ميخواهد به بندگان نظر رحمت کند، اوّل به زوّار حسین(علیهالسلام) نظر ميكند، بعد به حاجیهاي واقف در عرفات. همان عرفاتي که الآن گفتم و ديديد كه چقدر عظمت دارد. دیدید كه پیغمبر اکرم(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم)، در عرفات، و در روز عرفه به حاجيها چه فرمودند؛ ميهمانان خدا! ولي وقتي در روز عرفه، خداوند ميخواهد به دعاي بندگان جواب دهد، اوّل جواب زائرهای حسین(علیهالسلام) را میدهد، بعد میرود سراغ آن حاجیهایی که در عرفات هستند. چرا؟ خیلی زيبا است. چون حسين(علیهالسلام)، هر چه داشت را داد. حالا من نمیخواهم این تعبیر را کنم، شاید یک مقدار غلیظ باشد و بعضیها هم وحشت کنند؛ امّا او هر چه داشت را داد و خدا هم هرچه دارد را برای او میگذارد.
ذكر مصيبت ورود كاروان اسرا به شام
التماس دعا! خاندان حسین(علیهالسلام) یک ورود به کوفه دارند، یک ورود به شام و یک ورود هم به مدینه دارند. جلسه گذشته ورود به کوفه را گفتم. امشب میخواهم ورود به شام را بگویم. سهل ساعدی از اصحاب پیغمبر اکرم(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) است. میگوید من از بیتالمقدس به شام آمدم. وقتي وارد شدم، دیدم عجب بساطی است! شهر را آذین بستهاند، جشن گرفتهاند، پایکوبی میکنند و غوغایی است. چند نفر ایستاده بودند، رفتم و به آنها سلام کردم. گفتم شما شامیها عیدی دارید که ما نمیدانیم؟ امروز چه خبر است؟ هر چه فکر میکنم عیدی نیست. چه خبر است؟
به من گفتند: «يَا شَيْخُ نَرَاكَ أَعْرَابِيّاً»؛ ای پیرمرد، مثل اینکه تو بیابانی هستی! از دِهات آمدهای؟! بیخبر از دنیايي! گفتم: «أَنَا سَهْلُ بْنُ سَعْدٍ قَدْ رَأَيْتُ مُحَمَّداً»؛ من سهل بنسعدم، من پیغمبر را دیدهام و از اصحاب او هستم. این حرفها چیست كه شما به من میزنید؟! به من گفتند: «يَا سَهْلُ مَا أَعْجَبَكَ السَّمَاءُ لَا تَمْطُرُ دَماً»؛ در شگفت نیستی كه چرا آسمان خون نمیبارد؟ «وَ الْأَرْضُ لَا تَنْخَسِفُ بِأَهْلِهَا» در شگفت نیستی كه چرا زمين اهلش را فرو نمیبرد؟ با خود گفتم اين حرفها چيست كه اینها به من میگویند؟ پرسيدم: «لِمَذاکَ»؛ آخر برای چه؟ مگر چه شده است؟ گفتند: «هَذَا رَأْسُ الْحُسَيْنِ و عِتْرَةِ مُحَمَّدٍ يُهْدَى مِنْ أَرْضِ الْعِرَاقِ». گفتند این سر حسین است كه دارند از عراق میآورند و مردم اینطور شادي میکنند. گفتم: «وَا عَجَبَاهْ! يُهْدَى رَأْسُ الْحُسَيْنِ وَ النَّاسُ يَفْرَحُونَ». عجب! سر حسن را ميآورند و مردم جشن گرفتهاند؟ سؤال کردم كه از کدام طرف ميآيند؟ «فَأَشَارُوا إِلَى بَابٍ يُقَالُ لَهُ بَابُ سَاعَاتٍ». به من اشاره کردند كه برو به دروازه ساعات، ببین آنجا چه خبر است.
میگوید آمدم تا به دروازه رسیدم. دیدم كارواني از دور پیدا شد؛ این مرکبها یکی پس از دیگری میآیند؛ نیزهدارها یکی پس از دیگری میآیند؛ روي هر نیزه، سری است. اولین سر را که دیدم، آن را خوب میشناختم. اشبه خَلق به پیغمبر اکرم(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) بود...
من پيش آمدم. اوّلین مرکبی را كه دیدم یک بیبی سوار بر آن بود. جلو رفتم؛ به او سلام کردم و گفتم: «مَنْ أنتِ»؛ شما که هستید؟ گفت: «أَنَا سُكَيْنَةُ بِنْتُ الْحُسَيْنِ».[16] من سکینه، دختر حسین هستم. به او گفتم كه من سهل، از اصحاب رسول خدايم. از او سؤال کردم كه آيا کاری از دست من برمیآید كه برای تو انجام دهم؟ به من گفت ای سهل، برو به این نیزهدارها بگو، از میان ما بیرون بروند تا مردم اینقدر به چهره ما نگاه نکنند ...
[1]. بحارالأنوار 91 96
[2]. الكافي 4 66
[3]. بحارالأنوار 96 49
[4]. بحارالأنوار 96 18
[5]. الكافي 4 553
[6]. من عرض کردم روایات متعدده داریم من چون دیدم دیگر خیلی عقب ماندیم ما از بحثمان، اینها را همینطور فهرستوار میگویم و میگذرم.
[7]. اكثر سؤالات هم، مربوط به گذشته است که من بحث کردهام. امسال، سال چهارم بحث دعا است و من همه مطالب را قبلاً گفتهام. كساني كه سؤال دارند، به مباحث گذشته ما مراجعه کنند.
[8]. سوره مائده، آيه 35
[9]. وسائلالشيعة 14 378
[10]. وسائلالشيعة 14 380
[11]. ما روایات زیادي در اين باب داریم، كه من نمونههايي را امشب میخواهم. فهرستوار ميگويم و ميگذرم. ميخواهم رد شوم تا به اصل بحثم برسم. خدا اينطور خواست و هر چه که او تقدیر کرده، همان خیر است.
[12]. بحارالأنوار 98 83
[13]. وسائلالشيعة 14 420
[14]. بحارالأنوار 98 69
[15]. البتّه راجع به امام هشتم ـ به طور خاصـ و ديگر ائمه هم رواياتي داريم كه جلسات بعد اشاره ميكنم. ـانشاءاللهـ
[16]. بحارالأنوار 45 127