دعا - رمضان ۱۳۸۹ - جلسه ۱۴
اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم؛ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِين
وَ صَلَّی اللهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبينَ الطَّاهِرِينَ وَ لَعنَةُ اللهِ عَلی اَعدائِهِم اَجمَعين. «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ نِدَائِي إِذَا نَادَيْتُكَ وَ اسْمَعْ دُعَائِي إِذَا دَعَوْتُكَ وَ أَقْبِلْ عَلَيَّ إِذَا نَاجَيْتُكَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَيْكَ وَ وَقَفْتُ بَيْنَ يَدَيْكَ»[1]
خدایا بر محمد و خاندانش درود فرست و صدایم را بشنو، هنگامی که تو را صدا میزنم؛ به دعایم گوش فرا ده، آنهنگام که تو را میخوانم و رو به من فرما، در آنزمان که با تو نجوا میکنم. همانا من به سوی تو فرار کردهام و در مقابل تو ایستادهام.
مروري بر مباحث گذشته
گفته شد ماه مبارک رمضان، ماه تلاوت قرآن ـ یعنی بازگوکردن کلام ربّ ـ و ماه دعا ـ يعني گفتگوی عبد است با ربّش ـ است و عرض کرديم كه ادعیه بر دو گونه است؛ مأثور و غیرمأثور، كه اینها هم دارای آداب و شرایطی است. بالأخره بحث ما به اینجا رسید كه عواملی در دعا مؤثر هستند. يعني خودِ دعا، کارآیی دارد، اما عواملی هم در کنارش اثرگذاری دارند؛ از جمله عامل زمان. در بحث زمان ابتدا، «روز و شب» را بهطور عمومی مطرح کرديم و إنشاءالله بعداً زمانهای خاص، یعنی ایّام و لیالی خاص را بحث خواهيم كرد.
من عرض کردم كه در باب روز و شب، ما چند دسته روایت داریم. دستهاي بر روي مسأله شب بهطور خاص تأکید كرده، دستهاي هم بر نیمهشب به بعد، دستهاي بر ثُلث آخر شب، یعنی سحرگاهان و گروهي هم بر «بینالطلوعین» تأكيد فرموده است.
ساعات خاص روز براي دعا كردن
امّا در این جلسه سراغ ساعات خاص «روز» ميرویم. ما در باب روز هم داریم که یک وقت خاصی از روز بر روي دعا مؤثر است. در آیه پانزدهم سوره مباركه رعد آمده است: «وَ لِلَّهِ يَسْجُدُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ كَرْهاً وَ ظِلالُهُمْ بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ». یعنی هر آنچه در آسمان و زمین است خواهناخواه، « و سایههای آنها، بامدادان و شامگاهان برای خداوند، سجده میکنند.[2]
* قبل از طلوع و غروب خورشيد
در ذیل اين آیه شریفه روایتی از امام ششم(علیهالسلام) آمده كه حضرت فرموند: «هُوَ الدُّعَاءُ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ غُرُوبِهَا وَ هِيَ سَاعَةُ إِجَابَةٍ».[3] یعنی منظور آيه، دعا كردن در اين زمانها است و اين ساعت ـقبل از طلوع و غروب آفتابـ زمان استجابت دعا است. روایت دیگری از امام صادق (علیهالسلام) است که حضرت فرمودند: «إِنَّ الدُّعَاءَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ غُرُوبِهَا سُنَّةٌ وَاجِبَةٌ».[4] دعا كردن قبل از طلوع خورشيد و قبل از غروب آن، از احکامی است که روي آن تأکید شده است. روایت دیگري باز هم از امام صادق (علیهالسلام) است كه حضرت فرمود: «إِذَا كَانَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ الْغُرُوبِ فَعَلَيْكَ بِالدُّعَاءِ وَ اجْتَهِدْ وَ لَا يَمْنَعُكَ مِنْ شَيْءٍ تَطْلُبُهُ مِنْ رَبِّكَ وَ لَا تَقُولُ هَذَا مَا لَا أُعْطَاهُ وَ ادْعُ فَإِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ».[5] قبل از طلوع آفتاب و غروب آن دعا كن و بر دعا كردن و خواستهاي كه از پروردگارت داري اصرار نما و چنين نگو كه اين خواسته من اجابتشدني نيست؛ دعا كن؛ چون پروردگارت هر كاري را كه بخواهد، انجام ميدهد.
اثر اين زمان بر روي داعي
من قبلاً عرض کردم که بحث تأثیرگذاری زمان، یکوقت در ارتباط با اثر زمان «بر روی دعا» است و یکوقت در مورد اثر «بر روی داعی» و در ربط با دعا كردن او است. يعني زمان گاهي بر نَفسِ دعا اثر دارد و گاهي بر روی داعی اثر میگذارد كه در نتیجه روی دعای او هم مؤثّر است. عرض کردم كه وارد بحث اوّل نمیشوم، ولي بحث دوم را وارد شدم و در رابطه با دعا كردن در ثُلث آخر شب، سحرگاهان و بینالطلوعین مطالبي را گفتم. در جلسه گذشته این مسأله را در باب بینالطلوعین مطرح کردم که براي چه روی آن تأکید شده است. روایتي هم در اين زمينه بود كه من آن را خواندم. يعني حرفها، از خودم نبود و من بین روایات را جمع کردم.
اوّل و آخر بگو خدا!
گفته شد که مردم، صبحها که بیدار میشوند، از نظر روند طبیعی و حالِ غالب اينطور است كه در صدد آمادگی برای رفتن به دنبال امور مادّی و به دست آوردن رزق و روزی هستند. يعني غالباً انسانها در آن ابتدایی که وارد روز میشوند، از همان موقع برای مسائل مادّی و به دست آوردن روزي تلاش ميكنند. از قديم هم اينطور بوده و بهطور متداول هم كار از همان طلوع شمس آغاز ميشود و انتهای اين تلاشها هم غروب است. اين روايات بر روی «اوّل و آخر» همه تلاشها دست گذاشته است. از همان اوّل که بلند میشوی و میخواهی دنبال کار و كاسبي و مسائل مادّی بروی، خدا خدا كن! آخرش هم همین است. اوّل خدا، آخر هم خدا! خوب دقت کنید! ببینید چقدر زیبا است. آخر بحث عرض میکنم كه منشأ اصلی این معارف ما چيست. بعداً در مورد آن توضيح ميدهم.
جلوگيري از انحراف
چندین دلیل در اين مسأله وجود دارد. يكي اينكه چرا در صبح و عصر بايد دعا كرد و خدا را صدا کرد؟ چون مردم كه در طول روز سراغ کسب و كار میروند، امور بسیاری از وسوسههای شیطانی برايشان پيش ميآيد؛ چه شیطان درونی و چه بیرونی که آنها را فریب داده و اغفال ميکند. اين امور دائماً ميخواهد انسان را از صراط شرعی و راه و چارچوبهایی که شرع برای او تعیین کرده، خارج كند. من باید چه کار کنم كه نجات پيدا كنم و از راه بيرون نروم؟
استغفار در آخر روز
میگوید همان اوّل صبح که میخواهی بيرون بروی، خودت را به خدا بسپار و دعا کن! اوّل کار هم طلوع شمس است. آخر کار هم بهطور غالب تا غروب شمس ادامه پيدا ميكند. چهبسا در بین این دو مقطع زمانی، لغزشهایی هم پیدا شود. هنگام غروب که شد، خدا از یادت نرود! فکر کن و اگر خطایی از تو سرزده است، با دعا آن را برطرف کن! دعا کن و از خدا بخواه كه از تقصيرت بگذرد. بهترین دعا براي اين منظور چيست؟ استغفار است.
خود را به خدا بسپار!
این یک مسير است براي اينكه دعا در اين زمانها را توجيه كنيم. اما مسائل زيادي در اينجا مطرح است. مثلاً اينكه معمولاً حوادثی در روابط اجتماعي، برای انسان پیش میآید كه از اين گرفتاریها راه نجاتي نيست. وقتي انسان وارد جامعه ميشود، حوادث و اتفاقاتی براي او پیش میآید كه تنها حافظ او، خدا است. این مورد، غیر از آن مسأله قبلي است. آنجا بحث وسوسههای شیطانی و تخلّف از احکام الهی و حرام و حلالهاي شرعي بود؛ امّا اینجا بحث حوادث و اتفاقاتي است كه در طول روز پیش میآید. از وقتي که بیرون میآیم تا زماني كه برميگردم، ممکن است برايم هزار اتفاق بيفتد و شايد صبح كه ميآيم، اصلاً به شب نرسم و دیگر برنگردم. لذا همان اوّل صبح که میخواهی راه بیفتی، خودت را نسبت به این حوادث به خدا بسپار!
پيشگيري از هر نوع پيشآمد
اگر انسان بخواهد سراغ ابعاد گوناگون مسأله برود، ميبيند یک بُعد و دو بُعد نیست. همه این حرفها حساب شده است. از اوّل طلوع شمس تا غروبش که معمولاً در این وقت، انسان به دنبال كسب درآمد به درون جامعه ميآيد، برای انسان مسائلی پیش میآید، چه از نظر وساوس شیطانی، چه از نظر حوادث طبیعی و روابط انساني كه حافظ و نگهداري جز خدا، براي انسان نيست.[6] دعا در اين اوقات از پیشآمدها، آن هم هر نوع پیشآمدی، پیشگیری ميكند. در یک جمله، دعا از پیشآمدهایی که در این مقطع زمانی برای من ممکن است پیش بیاید، چه معنوی و چه مادّی و طبیعی، پیشگیری ميكند.
* نماز و دعا هنگام زوال
دسته دیگري از روایات است که «عند زوال الشمس»، یعنی ظهر را مطرح میکند. دو روايت هست كه يكي از آنها روایتی از پیغمبر اکرم(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) است كه فرمود: «إِذَا زَالَتِ الشَّمْسُ فُتِّحَتْ أَبْوَابُ السَّمَاءِ وَ أَبْوَابُ الْجِنَانِ»؛ آنگاه که ظهر میشود، دربهای آسمان و دربهای بهشت باز میشود؛ «وَ اسْتُجِيبَ الدُّعَاءُ»؛ و دعا مستجاب میشود؛ «فَطُوبَى لِمَنْ رُفِعَ لَهُ عِنْدَ ذَلِكَ عَمَلٌ صَالِحٌ».[7] پس خوشا به حال آن کسی که در این وقت، کردار نیکی از او بالا رود. این را خوب دقت کنید! من بعداً میگویم كه اين روايت به چه چيزي اشاره دارد.
روایت دوم را هم ميخوانم: «كَانَ النَّبِيُّ صَلَّي اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ و سَلَّمَ إِذَا زَالَتِ الشَّمْسُ يُصَلِّي أَرْبَعَ رَكَعَاتٍ فَسُئِلَ عَنْ ذَلِكَ فَقَالَ هَذِهِ سَاعَةٌ تُفْتَحُ فِيهَا أَبْوَابُ السَّمَاءِ وَ أُحِبُّ أَنْ يَصْعَدَ لِي فِيهَا عَمَلٌ صَالِحٌ».[8] پيغمبراكرم(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) وقتي كه نزديك ظهر ميشد، چهار ركعت نماز ميخواندند. چرا؟ ميفرمودند چون اين ساعت زماني است كه دربهاي آسمان باز ميشود و من دوست دارم كار نيكي از من در اين ساعت بالا رود.
توجه به بُعد روحاني انسان
اینها اشاره به مطلب دیگری دارد. انسان صبح که راه افتاد و دنبال کار رفت، بحبوحه اشتغالات او به مادّیت چه وقت است؟ سر ظهر، وسط کار است که دیگر گرم کار شده است و تمام همّ و غمّش، رفته سراغ پول ـنعوذباللهـ؛ در همین وقت حواست را به عالَم بالا جلب ميكند كه تو آدم هستی و فقط يك بُعد نداري. تو موجودي چند بُعدی هستی. دائماً كه نبايد به دنبال احتياجات جسمانيات باشي. سَری بالا کن و متوجه عالَمي شو كه روزيات بايد از آن عالَمِ برتر به تو برسد. چه خبر است كه اينقدر به دنيا مشغول شدهاي؟! رزق و روزي همين دنيايي كه در آن غرق شدهاي، از جاي ديگر ـاز یک عالم برترـ ميرسد. این هم باید از بالا برسد.
روزيها در آسمان است
من به یک آیه اشاره کنم و او این آیه شریفه است كه در سوره ذاریات است: «وَ فِي السَّماءِ رِزْقُكُمْ وَ ما تُوعَدُون».[9] روزي شما و آنچه كه وعده داده شدهايد، در آسمان است. روزیهای شما در عالَم عِلوی ـیک عالم برترـ است، نه در این خاک. نه اینکه میخواهد بگويد در دنيا كار نكن و فقط دعا كن! ميگويد تمام توجّهت را صرف دنيا نکن! بله، راجع به زمین هم داریم كه: «قُلْ مَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ».[10] ولي پیغمبر میگوید، عمل صالح در این موقع، یعنی وقت زوال شمس به آسمان میرود. موقع نماز ظهر و عصر كه حتّي خدا آن را واجب هم کرده است، به سراغ خدا برو!
* بين وقت نماز ظهر تا وقت نماز عصر
حتی در روایتی از از امام صادق (صلواتاللهعلیه) آمده است كه: «الْوَقْتُ الَّذِي لَا يُرَدُّ فِيهِ الدُّعَاءُ هُوَ مَا بَيْنَ وَقْتِكُمْ فِي الظُّهْرِ إِلَى وَقْتِكُمْ فِي الْعَصْرِ».[11] وقت و ساعتي كه دعا در آن رد نميشود، ما بين وقت نماز ظهر تا وقت نماز عصر است. حضرت میفرماید در اين ساعت سراغ او برو! گاهی اینطور است که در بین روز، وسط کار که انسان گرم کار است، ممکن است ـ نعوذباللهـ حوادث ناگواری برای او پیش بیاید كه ديگر نتواند كارش را ادامه دهد و يا دُرُست فكر كند. گاهی به چهکنم، چهکنم میافتد. همان وسط روز و وسط کار كه به چهکنم، چهکنم افتادهاي، متوجّه این معنا باش که گرهگشا بالا است. به آنجا توجه كن!
نه سرمست ماديّات شو و نه دستپاچه!
من به این روایاتي که میخوانم دقت دارم.[12] همه ميخواهد بگويد خودت را گم نکن! پیشآمد ناگواری اتفاق افتاده است؟ نترس! تو خدا داری! چرا دست و پایت را گم کردهای؟! سرت را بالا کن و از او بخواه! گرهگشای اصلی او است. نه از این طرف سرمست مادّیات شو و نه از آن طرف اگر حادثهای پیشآمد کرد، دست و پایت را گم کن!
در متن مادّیت به معنویت هم توجه كن!
نکته اساسی این است که بر اساس معارفمان اصلاً مادیّت ما، آمیخته به معنویّت است و معنویت هم، در مادّیت گسترده شده است. این جزء معارف ما است كه اينها از هم جدا نیستند. خیال نکنی که مادّیت از معنویت جدا است! این خبرها نیست. این اشتباه است كه فكر كني معنويت در امور مادّي، راه ندارد و اينها از هم بيگانهاند. مادّیت ما آمیخته به معنویت است. اين روايات دارد این حرفها را به ما میآموزد. اینها، دستوراتی است که از ناحيه بزرگان دين براي ما آمده است كه در متن مادّیت به معنویت هم توجه كن. در متن مادّیتِ من معنویت است. لذا یک مؤمن هیچگاه در زندگیاش هراس ندارد و دست و پای خودش را گم نمیکند؛ و نه غافل میشود و سرمست که خدا را فراموش کند. این روایات دارد این را به ما درس میدهد.
[1]. بحارالأنوار 91 96
[2]. این كه «سجده» يا «ظلالشان» یعنی چه؟ باید در تفسیر در مباحث تفسيري آنها را بررسي كرد. ولي ما الآن به دنبال اين بحث نيستيم.
[3]. الكافي 2 522
[4]. الكافي 2 532
[5]. وسائلالشيعة 7 33
[6]. تکرار میکنم كه هیچ منافاتي ندارد که این دو وقت، خودشان روی دعاها مؤثر باشند. حتي یک مجموعهای از معارف است که ما چه بسا، از بسياری از آنها هم نميتوانيم سر در بیآوریم و بحث ما هم آن نيست.
[7]. وسائلالشيعة 4 165
[8]. مستدركالوسائل 3 67
[9]. سوره ذاريات، آيه 22
[10]. سوره يونس، آيه 31، سوره نمل، آيه 64 و سوره فاطر، آيه 3
[11]. بحارالأنوار 90 347
[12]. نگاه كنيد؛ «تفتح ابواب الجنۀ» در ادامه عمل صالح را مطرح كرده بود «فطوبی لمن رفع عند ذلک عمل صالح» آن یکی هم قبلش داشت: «فتحت ابواب السماء» اینجا هم باز دارد: «تفتح فیها ابواب السماء» البته روایت دوم دیگر جنت نداشت. «و أحب أن یصعد لی فیها عمل صالح»