دعا - رمضان ۱۳۸۹ - جلسه ۹
اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم؛ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَلَمِين
وَ صَلَّی اللهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبينَ الطَّاهِرِينَ وَ لَعنَةُ اللهِ عَلی اَعدائِهِم اَجمَعين.
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ نِدَائِي إِذَا نَادَيْتُكَ وَ اسْمَعْ دُعَائِي إِذَا دَعَوْتُكَ وَ أَقْبِلْ عَلَيَّ إِذَا نَاجَيْتُكَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَيْكَ وَ وَقَفْتُ بَيْنَ يَدَيْكَ»[1]
خدایا بر محمد و خاندانش درود فرست و صدایم را بشنو، هنگامی که تو را صدا میزنم؛ به دعایم گوش فرا ده، آنهنگام که تو را میخوانم و رو به من فرما، در آنزمان که با تو نجوا میکنم. همانا من به سوی تو فرار کردهام و در مقابل تو ایستادهام.
مروری بر مباحث گذشته
بحث ما راجع به ماه مبارک رمضان بود که ماه تلاوت «قرآن نازل» و بازگو کردن کلام الهی و ماه دعا و درخواست عبد از ربّ خود است که از آن تعبیر به «قرآن صاعد» میکنند. عرض کردم دعا بر دو قسم است؛ مأثور و غیرمأثور. گفتم ادعیه غیر مأثور دارای شرایطی است که جلسه گذشته بحث ما به «تقدم در خواستهها» رسید. دیشب چند مطلب را مطرح کردم؛ یک مطلب همین بود که عرض کردم انسان برای خودش نسبت به تقدم در خواستههایش، خواستههای معنوی را بر حاجتهای مادّی مقدّم بدارد.
تذکر اوّل؛ فرق اصلاحِ نفْسِ ما با اصلاحِ نفْسِ معصومین(علیهمالسلام)
در اینجا چون آن روایتی که از امام صادق (علیهالسلام) بود را نقل کردم که داشت حضرت فرمودند پدر بزرگوارشان امام باقر (علیهالسلام) این جملات را در دعا انشا میفرمودند: «رَبِّ أَصْلِحْ لِي نَفْسِي فَإِنَّهَا أَهَمُّ الْأَنْفُسِ إِلَيَّ»،[2] نکتهای را تذکر دهم که البته از مباحث آینده ما هم هست. آن نکته این است که خیال نکنید اولیای خاصّ خدا یعنی معصومین (علیهمالسلام) وقتی میگویند «اصلاح نفْس»، مثل اصلاحِ نفْسِ من و شما است! یک وقت اشتباه نشود! اینجا یک بحث کلّی هست که من در مبحث دعاهای مأثور میخواهم آن را مطرح کنم؛ ولی چارهای ندارم جز اینکه اینجا یک اشاره کوتاهی کنم.
وجوه سهگانه در طلبِ عفو معصومین(علیهمالسلام)
در ادعیه مأثوره یعنی آنهایی که از معصومین (علیهمالسلام) در قالب خاصّ خودش برای ما رسیده، جملاتی هست که انسان تعجب میکند. مثلاً در ادعیه همین ماه مبارک رمضان، مثل دعای ابوحمزه و دعای افتتاح، یا دعاهای موقّته و غیرموقتهای که مثل دعای کمیل در ایام سال هست، حضرات معصومین (علیهمالسلام) جملاتی دارند که به بعضی از آنها بعداً اشاره میکنم. به عنوان مثال، طلب عفو کردن معصومین (علیهمالسلام) از خداوند یعنی چه؟ خودِ این بحث یک سؤال مهم است که این چنین عباراتی که در ادعیه معصومین (علیهمالسلام) وارد شده یعنی چه؟ إنشاءالله در آینده، در بحث از دعاهای مأثور سه وجه را برای حلّ این مُشکل بیان میکنم. ولی اینجا فقط به یک وجه اشاره کنم و آن این است که این جملات و عبارات، اشاره است به مقامات عالیهای که ایشان دارند و ربطی به من و تو ندارد.
وظیفه ما؛ طلبِ اصلاحِ نفْس از رذائل اخلاقی
ما از خداوند اصلاح نفْسِ خود از رذائل را میخواهیم. یعنی مثلاً اگر ـنعوذباللهـ مبتلا به حسد یا بخل یا کبر یا سایر رذائل اخلاقی هستیم که مانع بر سر راه سیر معنوی انسان برای اهل سلوک إلیاللهتعالی هستند، درخواستِ ما برای اصلاحِ نفْس، در حقیقت درخواستِ برطرف شدن این رذائل و موانع است. یا مربوط به آن آثار زشتی است که بر اثر معاصی آمده و بر روی روح ما سایه افکنده و ظلمت و تاریکی درونی را برای ما ایجاد کرده است. اما ـنعوذباللهـ این چیزها نسبت به معصومین (علیهمالسلام) تصویر ندارد. لذا یک وقت این به ذهن کسی نیاید که مثلاً این تعبیری که حضرت فرمود «رَبِّ أَصْلِحْ لِي نَفْسِي»، مرادشان این حرفها باشد. نخیر، اینطور نیست. این یک مطلب بود که خواستم تذکر بدهم.
تذکر دوم؛ تفکیک بین «اصلاح امور جوانحی» با «نهی از منکراتِ جوارحی»
تذکر دوم، راجع به اصل مسأله و نسبت به خودمان است. من این را جلسه گذشته عرض کردم که آنچه پیش ما اهمّ است، عبارت از آن اموری است که در تمام نشئات مایحتاج ما است که آن هم مسائل معنوی است. لذا تقاضای آن هم در بین حوائج، اهمّ از سایر تقاضاها است. بعد به این مناسبت من عرض کردم انسان اگر خودش مبتلا به رذیلهای نفسانی است، خودش مقدم بر دیگران است. یعنی باید اول برای خودم دعا کنم. انسان باید اوّل خودش را درست کند. لذا در باب مسأله رذائل نفسانی اگر خودمان مبتلا به حسد یا بخل یا کبر یا حرص و امثال این رذائلیم، باید برویم سراغ ساختن خودمان، که یکی از راههایش دعا کردن و استمداد از عالم غیب برای اصلاح نفس است.
تقدم خویشتن در اصلاح نفْس، مانع نهی از منکر نیست
این مسأله جزء امور جوانحی و درونی است. این غیر مسأله امور بیرونی است. این را اشتباه نکنید! نهی از منکر کردن نسبت به اعمال بیرونی دیگران حسابش از این بحث جدا است. کسی اگر خودش ـنعوذباللهـ در پنهان روزهاش را خورد، اگر ببیند کسی در عَلَن دارد روزهخواری میکند باید نهی از منکر کند؛ واجب است که او را نهی کند. نمیتواند بگوید خودم روزهام را خوردهام، من دیگر به او چه بگویم! این بحثها را از هم تفکیک کنید. آن روایتی که از امام صادق (علیهالسلام) بود، بحث «اصلاحِ نفْس» بود. یعنی انسان اگر خودش مبتلا به یک رذیلهای است، ظاهراً معنا ندارد که بخواهد دیگری را اصلاح کند. اوّل برو سراغ خودت!
تا خودت را اصلاح نکردهای به دنبال اصلاح نفْس دیگران نباش
حالا یک روایت میخوانم تا مطلب روشنتر شود؛ روایت از علی (علیهالسلام) است: «عَجِبْتُ لِمَنْ يَتَصَدِّى لِإصْلَاحِ النَّاسِ وَ نَفْسُهُ أشَدُّ شَيءٍ فَسَاداً».[3] میفرماید در شگفتم از کسی که میخواهد دیگری را اصلاح کند، در حالی که نفْس خودش بیشترین فساد را دارد. دقّت کنید که حضرت تعبیر به «اصلاح» و «نفْس» کردند؛ یعنی اینجا هم بحث «اصلاحِ نفْس» مطرح است و ربطی به «نهی از منکر» ندارد. این روایت آنجایی را میگوید که شخص خودش مبتلا به رذیلهای مثل بخل است، آنوقت به دیگری بگوید چرا بخل میورزی! این همان معنا است که حضرت میفرماید: «عَجِبْتُ لِمَنْ يَتَصَدِّى لِإصْلَاحِ النَّاسِ وَ نَفْسُهُ أشَدُّ شَيءٍ فَسَاداً».
بنابر این در باب سازندگی، انسان اوّل خودش را باید بسازد و بعد دیگری را. این یک بحث مستقلّ است. من اینجا در باب دعا فقط خواستم اشارهای کرده باشم. چون وقتی میخواهی دعا کنی، این بحث کاربرد دارد. مثلاً فرض کنید کسی مبتلا به حسد است؛ من موقع دعا میگویم خدایا حسد را از او دور کن؛ در حالی که خودم مبتلا به همان رذیله هستم. اینجا اگر تو به همان رذیله گرفتار هستی، خودت برای دعا کردن بر او مقدّمی. به خودت مشغول شو و درصدد اصلاحِ نفْس خودت بربیا. یکی از راههای آن هم استمداد است که استمداد از راه دعا و از خدا خواستن است. این هم مطلب دوم بود.
تذکر سوم؛ تقدّمِ کلّیِ «طلب مغفرت» بر سایر دعاها و حوائج
اما مطلب سوم؛ این دیگر یک مطلب کلّی در ادعیه ما است. اینجا بحث درباره تقدم در دعا نسبت به دیگران است. ما در دعاهایمان برای غیر این را داریم که آنچه تقریباً به ذهن میآید که در دعا برای برادران ایمانی اهمّ باشد، «طلب مغفرت» برای ایشان است. یعنی وقتی میخواهیم به صورت کلّی برای مؤمنین و مؤمنات دعا کنیم، به عنوان اوّلین دعا برای آنها از خدا چه بخواهیم؟ کدام دعا مقدم است؟ ما در روایات متعدده داریم که نسبت به مغفرت آنها دعا کنید. [4]
اثر طلب مغفرت برای دیگران بر روی داعی
من یک روایت را میخوانم و بعد با یک مقدمه این مطلب را توضیح میدهم. در یک روایت داریم: «مَنْ اسْتَغْفَرَ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ کُلَّ یَومٍ سَبْعاً وَ عِشْرِینَ مَرّةً کَانَ مِنَ الَّذِینَ یُسْتَجَابُ لَهُم وَ یُرْزَقُ بِهِم أهْلَ الأرْضِ».[5] یعنی هرکس روزی بیست و هفت مرتبه برای مؤمنین و مؤمنات طلب غفران و آمرزش کند، از کسانی خواهد بود که دعایشان مستجاب است و اهل زمین به واسطه ایشان روزی داده میشوند. این اثری است که طلب مغفرت برای مؤمنین دارد. من روایات متعددی دیدهام که در دعاها اول این عبارت هست که «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَات»؛ گویا این نوع دعا کردن الآن برای ما یک روش شده است که وقتی میخواهیم دعا کنیم، اول میگوییم «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ الْمُسْلِمِينَ وَ الْمُسْلِمَاتِ الْأَحْيَاءِ مِنْهُمْ وَ الْأَمْوَات»؛ از این دعا شروع میکنیم و جلو میرویم. این روش از معارف ما گرفته شده است.
معصیت؛ مانع اجابت دعا
نکتهای را که میخواستم عرض کنم این است که سال گذشته یا سال قبل از آن بود که من موانع دعا را مطرح کردم. یکی از موانع دعا برای اجابت، مسأله «معصیت» است. یعنی انسان که مرتکب معصیت میشود، آن معصیت موجب میشود دعایی که انسان میکند به اجابت نرسد. اهل معرفت از آن تعبیر به «حجاب» میکنند. معاصی از آن حُجُبی است که اسم آن را میگذارند «حُجُب ظلمانی»، یعنی حجابهای سیاه و تاریک. در این باب، هم در روایاتمان و هم در ادعیهمان خیلی مطلب داریم که چون قبلاً بحث کردهایم، من به بعضی از آنها اشاره میکنم؛ این مقدمه است برای آن مطلبی که مطرح کردم.
روایت از علی (علیهالسلام) است که حضرت فرمود: «لَا تَسْتَبْطِئْ إجَابَةَ دُعَائِكَ وَ قَدْ سَدَدْتَ طَرِيقَهُ بِالذُّنُوبِ».[6] یعنی تو که راه دعا را با گناه بستهای، دیگر بعید ندان که دعایت به اجابت نرسد. «وَ قَدْ سَدَدْتَ طَرِيقَهُ بِالذُّنُوب»، یعنی با گناهها راه دعا را بستهای و دیگر به اجابت نمیرسد. این جملات دعایی هم از خودِ علی (علیهالسلام) است که همه شما غالباً بلدید: «اَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تَحْبِسُ الدُّعَاءَ»؛ یا «أَعُوذُ بِكَ مِنْ ذَنْبٍ يَمْنَعُ الدُّعَاءَ» و امثال این دعاها که زیاد داریم.
اوّل استغفار، سپس دعا
من این را به عنوان نمونه گفتم؛ اما مطلب چیست؟ مطلب این است که هم خودِ داعی که دارد دعا میکند، باید رعایت کند که مانعی بر سر اجابت دعایش نباشد و هم برای دیگری طلب مغفرت کند تا موانع اجابت دعاهای او را برطرف کرده باشد. لذا میگویند کسی که میخواهد دعا کند، اوّل استغفار کند و خودش این مانع را برطرف کند و بعد شروع کند به دعا کردن. یکی از بهترین دعاها برای غیر هم این است که تو دعا کنی که مانع دعای او برطرف شود. ببینید که معارف ما چقدر دقیق است! برای هر کسی میخواهی دعا کنی، اوّلین دعایت این باشد: «أللَّهُمَّ اغْفِرْ لَه»، یعنی خدایا گناهانش را بیامرز؛ تا این دعا را کردی، دعاهای او مستجاب میشود.
با طلب مغفرت برای دیگری، مانع اجابت دعاهای او را برطرف کن!
پس یکوقت هست که رفع مانع از دعای خودم میکنم و یکوقت هم رفع مانع از دعای غیر میکنم. چون استغفار جزء آداب دعا است؛ من این را قبلاً هم گفتهام که شیوه استغفار این است که اوّل صلوات بفرست، بعد استغفار کن، بعد دوباره صلوات بفرست تا خدا گناهانت را بیامرزد. حالا که حجابها رفع شد، میخواهم برای دیگران دعا کنم؛ چه بگویم؟ بگو: «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَات»؛ اگر هم برای شخص خاصی میخواهی دعا کنی، بگو :«أللَّهُمَّ اغْفِرْ لَه» و به این صورت مانع را از سر راه اجابت دعای او بردار. چون او گرفتار است و دائماً از خدا میخواهد، ولی دعاهایش اجابت نمیشود. خوب، مانع اجابت دعاهای او چیست؟ چیزی که نمیگذارد دعای او به اجابت برسد، گناهان او است. تو با این دعایت، مانع اجابت دعای او را بردار. اینطوری بهترین خدمت را داری به او میکنی! لذا این جزء معارف ما است که برای دیگران که میخواهی دعا کنی، اوّل این را بگو: «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَات». این بهترین خدمت به او است.
این نکتهای که عرض کردم به نحو عمومی است. اینطور نیست که خاص باشد. چون بحثم راجع به دعا نسبت به غیر بود، آن هم نه شخص خاص بلکه به نحو عموم، لذا بهترین دعا همین است. این دعا مقدّم بر همه آن دعاها است. چهبسا او حاجتی داشته باشد که من ندانم. شما که همه حاجتهای مرا نمیدانید؛ من آن حاجتی را دارم از خدا برای خودم میخواهم که من میدانم و تو نمیدانی. اگر مانع را از سر راه دعای من رفع کردی، آن حاجت به اجابت میرسد. برای همین است که در روایات ما این همه سفارش شده که اوّلین دعایتان برای برادران و خواهران ایمانیتان این باشد: «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَات». چون این موجب میشود که مانع را از سر راه دعاهای آنها برطرف کند و دعاهایشان به اجابت برسد.
رحمت و مغفرت واسعه حق تعالی، راه را باز گذاشته است
به یک نکته اشاره میکنم و بعد میروم سراغ توسلم و آن اینکه میدانید همه این حقایق از چه سرچشمه گرفته است؟ مبدأ تمام اینها، رحمت و مغفرت و وسعت رحمت و مغفرت الهی است؛ منشأ همه اینها رحمت بینهایت و مغفرت بینهایت خدای متعال است که به قلب هیچ بشری خطور نخواهد کرد. اینها همه از او سرچشمه گرفته که این معارف از طریق اولیای خدا به ما رسیده است. لذا این رحمت واسعه حق تعالی است که مُدام برای ما راه باز میکند. آن مغفرت واسعه حق تعالی است که این راهها را باز کرده برای اینکه هیچ انسانی که رو به سوی او آورده است، محروم برنگردد.[7] دهه اوّل ماه مبارک دارد تمام میشود. امشب به این فکر میکردم که شب دهم است؛ این ده روز چه کار کردیم؟ خوشا به حال کسانی که از این دهه بهرهگیری کردند! خوشا به حال کسانی که توانستند از این ایام و از این لیالی، چه در بُعد معنوی و چه در بُعد مادّی با دست پر بیرون بیایند!
توسّل به بابالحوائج، حضرت علیاصغر(علیهالسلام)
میخواهم امشب هم بروم سراغ یک بابالحوائج؛ بابالحوائجی که به ظاهر کوچک است، اما میگویند خیلی بزرگ است؛ همینطور هم هست. مینویسند حسین (علیهالسلام) روز عاشورا، «فَنَظَرَ یَمِیناً وَ شِمَالاً وَ لَمْ یَرَ مِنْ أصْحَابِهِ أحَداً»؛ یعنی یک نگاه به سمت راست کرد، یک نگاه به سمت چپ کرد، دیگر هیچ کسی باقی نمانده بود. «فَنَادَی یَا مُسْلِمُ بنَ عَقِیلٍ وَ یَا هَانِیُ بنَ عُرْوَةٍ یَا بُرَیْرُ یَا زُهَیرُ...»؛ شروع کرد یکییکی اصحابش را صدا زدن؛ بعد چه کار کرد؟ «فَتَقَدَّمَ إلَی بَابِ الخِیْمَۀ»؛ حسین (علیهالسلام) آمد درب خیمهها؛ «فَقَالَ یَا أُخْتَاهُ إیتِینِی بِوَلَدِیَ الرَّضِیعِ حَتَّی أُوَدِّعَهُ»؛ خواهرم! طفل شیرخوارم را بیاور تا من با او خداحافظی کنم.
در بعضی از روایات دارد که حضرت لباسهای رزمش را عوض کرد؛ عمامه پیغمبر (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) را بر سر گذاشت. در بعضی نقلها هست که قرآن آورد و روی سر گرفت؛ یعنی اصلاً دیگر در هیأت جنگی نبود؛ خیلی عادی به سوی دشمن آمد. این بچه را هم روی دستش گرفت و آمد در مقابل آنها این طفل را بلند کرد. جملاتش این بود: «إنْ لَمْ تَرْحَمُونِی فَارْحَمُوا هَذَا الرَّضِیعَ»؛ یعنی اگر به من رحم نمیکنید، به این طفل شیرخواره رحم کنید. «أمَا تَرَونَهُ کَیْفَ یَتَلَظَّی عَطَشاً»؛ مگر نمیبینید که از تشنگی چطور دارد بیتابی میکند؟ مینویسند «فَبَیْنَمَا هُوَ یُخَاطِبُهُم»، یعنی در همان حالی که حسین (علیهالسلام) داشت با آنها صحبت میکرد، «إذْ رَمَاهُ حَرْمَلَۀُ بنُ کَاهِلِ الأسَدِیّ بِسَهْمٍ لَهُ ثَلَاثُ شُعَبٍ فَذُبِحَ الطِّفْلُ مِنَ الأُذُنِ إلَی الأُذُن»...
[1]. بحارالأنوار 91 96
[2]. بحارالأنوار 92 35
[3]. غررالحكم 240
[4]. این بحث غیر آنجایی است که من ابتلائاتشان را به صورت موردی بدانم. چون آخر جلسه گذشته این بحث را مطرح کردم، حتی راجع به حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) داشتیم که ایشان یکییکی کسانی که دعا میکردند را اسم میبردند و چون گرفتاریهایشان را میدانستند، طبق آن گرفتاریها دعا میکردند. بحث فعلی ما ربطی به آن بحث ندارد. اشتباه نکنید.
[5]. کنز العمال 1 476
[6]. غررالحكم 193
[7]. من إنشاءالله در آینده میگویم که سرّ قضیه چیست؛ شاید إنشاءالله جزء بحث شب بیست و سوم ماه مبارک به این بحث برسم؛ آنموقع میگویم که اصلاً منشأ اینها چیست.