جايگاه دعا در شب قدر
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ نِدَائِي إِذَا نَادَيْتُكَ وَ اسْمَعْ دُعَائِي إِذَا دَعَوْتُكَ وَ أَقْبِلْ عَلَيَّ إِذَا نَاجَيْتُكَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَيْكَ وَ وَقَفْتُ بَيْنَ يَدَيْكَ»[۱].
تاثير زمان بر اجابت دعا
ماه مبارک رمضان، ماهي است که عبد کلام ربّش را بازگو مي کند؛ يعني ماهِ تلاوت قرآن است و ماهي است که عبد با ربّ خود سخن مي گويد که از آن به دعا تعبير مي کنيم. دعا هم دو نوع مأثور و غيرمأثور دارد كه داراي آداب و شرايطي است. عواملي هستند که بر روي دعا اثر مي گذارند. يعني هر چند كه دعا خودش کاربرد دارد ولي عواملي هستند که در سه رابطه بر روي دعا اثر مي گذارند؛ اوّل تشديد مقتضي، دوم به فعليت رساندن مقتضي، سوم تسريع در اجابت. اموري که در اين سه رابطه بر روي دعا اثر مي گذارد،يک بخش از آنها «اعمال» هستند، يك دسته «زمان ها» هستند و يك دسته هم «حالات» هستند. بحث امروزمان نسبت به زمان هايي است که بر روي اجابت دعا اثر مي گذارد؛ چه در شبانه روز، چه نسبت به روزِ خاص در ايام هفته.
يکي از زمان هايي که در اين سه رابطه بر روي دعا اثر مي گذارد، ماه مبارک رمضان است. يعني اين ماه و اين زمان، روي اجابت دعا اثر مي گذارد. ما در روايات بسيار اين معنا را داريم که اين زمان بر دعا مؤثّر است. مثلاً در روايتي از پيغمبر اکرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم) آمده است كه حضرت فرمودند: «ذِكْرُ اللهِ فِي رَمَضَانَ مَغْفُورٌ لَهُ وَ سَائِلُ اللهِ فِيهِ لَايَخِيبُ»[۲]. به يادآورنده خدا در اين ماه آمرزيده است و سؤال كننده در اين ماه، محروم نمي شود.
دريک روايت ديگر آمده است که پيغمبر اكرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم) فرمودند: «يَقُولُ اللهُ تَبارَکَ وَ تَعالَي فِي کُلِّ لَيْلَ?ٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ ثَلاثَ مَرَّاتٍ، هَلْ مِنْ سَائِلٍ فَأعْطِيَهُ سُؤْلهُ هَلْ مِنْ تَائِبٍ فَأتُوبَ عَلَيْهِ هَلْ مِنْ مُسْتَغْفِرٍ فَأغْفِرَ لَهُ»[۳]. خداوند در هر شب از ماه مبارک رمضان سه مرتبه اين جملات را مي فرمايد: آيا درخواست کننده اي هست، تا من درخواستش را به او عطا کنم؟ آيا کسي هست که توبه کند، تا من توبه او را بپذيرم؟ آيا کسي هست که از من طلب آمرزش کند، تا من او را بيامرزم؟
امتيازات ليالي قدر
ما در روايات متعدد داريم که از ناحيه خداوند تمام درب هاي عِلوي و سماوي باز است و حتي در روايتي چنين آمده است كه در اين ماه خداوند، درباني براي خودش قرار نداده است. همه درب ها باز است و درباني ندارد. «أتَاکُمْ رَمَضانُ شَهْرٌ مُبارَکٌ، فَرَضَ اللهُ عَليْکُمْ صِيَامَهُ تُفْتَحُ فِيهِ أبْوَابَ السَّمَاءِ»[۴]. ماه رمضان به سوي شما آمده است و ماهي پر بركت است كه خداوند روزه آن را بر شما واجب گردانيده و درب هاي آسمان در آن باز شده است.
ماه مبارک رمضان ماهي است که خودش بر روي دعاي عبد اثر مي گذارد و در اين ماه هم، شب هاي قدر وجود دارد كه در آنها به طور خاص و ويژه اين تاثيرگذاري تشديد مي شود. به اين معنا كه اثر گذاري آن ها بر روي دعا خيلي زياد است؛ به نحوي که هيچ يک از زمان هاي سال، اين اثر را بر روي «اجابت دعا» ندارد[۵].
از مجموعه روايات راجع به شب قدر كه من به آنها مراجعه كرده ام، اين به دست مي آيد كه شب هاي قدر، شب هايي هستند که در آن ارزاق و عمرها و ساير امورِ خير و شرّ سال آينده تقدير مي شود. شبي است كه در هر سال، قرآن بر قلب مقدّس وليّ الله الأعظم نازل مي شود. شبي است که عبادت در آن، بهتر از عبادت هزار ماه است[۶]. شبي است که فرشتگان نازل شده و پراكنده مي شوند؛ به مجالس مؤمنين مي روند ـ که اميدواريم إن شاءالله اين مجلس ما هم محفوف به اين فرشتگان باشدـ و بر آن ها سلام مي کنند؛ يعني به آن ها و دعاهايشان تا طلوع فجر ايمنيمي بخشند.
شبي است که درب هاي آسمان ها در آن شب باز است و بر روي هيچ کس بسته نيست که من هم روايات آن را خوانده ام. شبي است که هر سجده در آن، اثرش اين است که درختي در بهشت براي سجده کننده غَرس مي شود. شبي است که هر رکعت نماز در آن شب، موجب مي شود خانه اي در بهشت از ياقوت و زبرجد و لُؤلُؤ براي آن شخصي كه نماز خوانده است، تهيه شود. به ازاي هر آيه اي که تلاوت مي شود، تاجي از تاج هاي بهشتي به قاري آن داده مي شود. شبي است که هر تسبيح براي گوينده اش پرنده و طائري در بهشت مي شود. شبي است که هر چه در آن براي سال آينده تقدير شود، تبديل نمي شود مگر به مشيت حق تعالي. شبي است که دعاي احدي در آن شب رد نمي شود[۷].
دعا براي تمامِ سال آينده
آنچه كه مورد نظر همه ما است، كه براي آن مي آييم و در اين مجلس شركت مي كنيم، اين است كه ما دل نگران سال آينده مان هستيم و در اين ليالي قدر، مي خواهيم از خدا تقاضا كنيم كه سال آينده مان، چه از نظر معنوي چه از نظر مادي، از هر دو جهت براي ما سال خوبي باشد. فكر مي كنم همه براي رفع گرفتاري هاي معنوي و مادّي مان، اينجا آمده ايم. بعيد مي دانم كه «غيرگرفتار» در اين جلسات حضور داشته باشد. همين گرفتاري هاي ما است كه موجب مي شود ما به اين مجالس رو بياوريم و از اين فرصت ها استفاده كنيم.
شبِ تقدير امورِ سال آينده
من سال هاي گذشته مطلبي را تذكر مي دادم و امسال هم اين را عرض مي كنم كه بر اساس روايات، هر سه شب نوزدهم، بيست و يکم و بيست و سوم، از ليالي قدر است. به حسب روايات، شب نوزدهم شبي است که در آن امور سال آينده تقدير مي شود كه تقدير يعني اندازه گيري کردن؛ به اينمعنا كه در اين شب براي هر موجودي، از جمله انسان ها، تمام امورشان بررسي مي شود. درباره شب بيست و يکم در روايات دو تعبير آمده است؛ امام صادق(عليه السلام) فرمودند: «فِي لَيْلَةِ تِسْعَ عَشْرَةَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ التَّقْدِيرُ»؛ يعني در شب نوزدهم ماه مبارك، همه امور تقدير مي شود. «وَ فِي لَيْلَةِ إِحْدَى وَ عِشْرِينَ الْقَضَاءُ»[۸]. و شب بيست و يکم ترسيم مي شود. در بعضي از روايات «الإبرام» آمده است؛ يعني در اين شب تقديرها ثبت و ضبط مي شود. فرشتگان و كارگزاران عالم در شب نوزدهم همه امور را بررسي مي کنند و در شب بيست و يکم ثبت و ضبط مي کنند و همه تقديراتِ ثبت شده، در شب بيست و سوم امضا مي شود. تعبير بعضي از روايات نسبت به شب بيست و سوم «الإمضاء» است، يعني اين امور تقدير شده، توشيح مي شود و به امضاء وليّ الله الأعظم مي رسد.
امشب مثل شب هاي گذشته، بحث من در مورد دعا است؛ من در نظر داشتم كه در اين سه شب يك بحث منُسجم، راجع به دعا داشته باشم. همان طور كه گفته بودم، دعا صدا زدن است و وقتي كه عبد ربّش را صدا مي زند، از او يك درخواست و تقاضايي دارد. لذا در اينجا ما مي بينيم كه سه چيز وجود دارد؛ يكي «داعي» است؛ يعني كسي كه دعا مي كند. دوم «دعا» است؛ يعني همان چيزي كه عبد تقاضا مي كند. سوم «مدعوّ» است كه همان خداوند است. در هر دعا و درخواستي همين طور است كه درخواست كننده اي هست و درخواستي و درخواست شونده اي.
بررسي سابقه، پيش از درخواست
در اين جلسه من ميخواهم راجع به داعي صحبت كنم؛ يعني در مورد خودمان كه آمده ايم و ميخواهيم دعا كنيم. در اينجا با توجه به اين رواياتي كه مي فرمايند: شب نوزدهم شب بررسي است، ما هم بايد وضعيت خودمان را بررسي كنيم. من يك مثال ساده بزنم تا مطلب روشن شود. فرض كنيد كسي كه ميخواهد از ديگري تقاضايي كند؛ تقاضا شونده در ابتداي كار، پيش از آنكه حاجت او را برآورد چه كار ميكند؟ اوّل سوابق درخواست كننده را بررسي كرده و امور درخواست كننده را خوب مطالعه ميكنند كه او چه سوابقي داشته است. در امور استخدامي، اين مطلب خيلي روشن است كه پيش از استخدام، اوّل به سوابق فرد رسيدگي ميكنند. لذا آدم پيش از آنكه درخواستي كند، بايد بداند كه وضعيّت او بررسي ميشود. سوابق بنده و شما را پيش ميكشند و امشب همهاش را بررسي ميكنند.
از شما سؤال ميكنم؛ آيا ما خودمان ميتوانيم بررسي كنيم كه سال گذشته چه كار كرده-ايم؟ هركسي از شما، خودش پيشِ خودش، منصفانه بگويد كه سال گذشته چه كار كرده است؟ در رابطه با آنكه ميخواهي از او تقاضا كني، نه در رابطه با ديگران، چه كار كردهاي كه الآن از او چيزي ميخواهي؟ در گذشته رابطهات با آن كسي كه مي خواهي از او تقاضا كني، چه رابطهاي بوده است؟ آيا ميتوانيد جواب بدهيد؟ آيا جوابي داريد؟ بعيد ميدانم يك نفر باشد كه بگويد من ميتوانم بگويم سال گذشته در رابطه با خدا چه كردهام.
اين را هم بدان كه طرف مقابلت كه امور تو را بررسي ميكند كيست. او هماني است كه «وَ لا يُغادِرُ صَغيرَةً وَ لا كَبيرَةً إِلاَّ أَحْصاها»[۹]. هيچ كوچك و بزرگي نيست، مگر آن كه به آن رسيدگي ميكند و به شمارش مي آورد. من و تو آن قدر خطا كردهايم كه چه بسا فراموش كرده و غفلت كرده باشيم؛ امّا خدا غفلت نكرده است. در آنجا غفلت راه ندارد. همه چيز نزد او ثبت و ضبط است. امشب، ما با اين وضع روبه رو هستيم. اوّل بايد خودمان را و وضعمان را بررسي كنيم، بعد دعا كنيم.
امّا من ميگويم «من که رو ندارم كلمهاي بگويم»؛ تعارف هم نداريم! من ميخواهم خيلي ساده و خودماني صحبت كنم. الآن من چه كار كنم؟ من با سوابقي كه در گذشته داشتهام، رو ندارم چيزي از او بخواهم يا تقاضايي كنم. من كه زبانم بسته ميشود و چيزي نميتوانم بگويم. ما بايد بنشينيم و فكر كنيم كه چه بايد بكنيم.
حالا ما كه رو نداريم، پس چرا اينجا آمدهايم و جمع شدهايم؟ بحث در اين است كه چه چيز ميتواند زبان ما را به دعا باز كند؟ من به دو عامل اشاره ميكنم. يكي عاملِ «زمان» است. يعني وقتي من مينشينم و با خودم فكر ميكنم كه من امشب با چه رويي درِ خانه خدا بروم، ميبينم خودِ او به من گفته است كه اگر در اين موقعيت بيايي تو را رد نميكنم. دليل را از خودش ميگيرم. خودِ خدا گفته است كه اگر در اين موقعيت بيايي، من تو را رد نميكنم. در روايات آمده بود كه در ماه رمضان و ليالي قدر، خدا كسي را رد نميكند. من چند روايت را نسبت به همين معنا خواندم. صحبت در اين است كه چون خودش گفته است بيا، من هم آمدهام.
حالت داعي در دعا
حالا بحث اينجا است كه اكنون كه من به خاطر گفته او آمده ام، با چه حالتي بيايم؟ زمان، اثر خودش را در دعا كردن و درخواست من گذاشت، امّا من چه حالتي بايد داشته باشم؟ عامل ديگر «حالتِ داعي» است، يعني حالت كسي كه ميخواهد از خدا درخواست كند. من جملاتي را از ائمه اطهار (عليهم السلام) نقل ميكنم و بعد هم يک آيه از قرآن را مي-خوانم. روايت از امام صادق (صلوات الله عليه) است كه حضرت فرمود: «اللَّهُمَّ إنِّي أسْأَلُكَ مَسْأَلَةَ الْمِسْكِينِ الْمُسْتَكِينِ»[۱۰]. حضرت در همان اوّل دعايش عرضه ميدارد: خدايا من از تو مانند يك فقيرِ بيچاره درخواست ميكنم. من از خدا درخواست ميكنم امّا ميداني با چه حالتي؟ با حالت كسي كه زمينگير شده است. إستكانه به معناي زمينگيري است. خدايا زمينگير شده ام، درمانده ام، ديگر راه به جايي ندارم، من با اين حال آمده ام. ديگر هيچ پناه و پناه گاهي جز تو ندارم كه مشكلاتم را حل كند.
امّا آيه شريفه قرآن چه مي گويد؟ مي فرمايد: «أُدْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْيَة»[۱۱]. پروردگارت را بخوان، دعا كن، امّا با چه حالتي؟ با حالت تضرّع و زاري؛ بعد هم دارد «خُفيَةً» يعني نهاني. خدا بهتر آگاه است كه در دلِ تو چه حالتي است. شرمنده هستي يا نه؟ آن خواري و خاكساري در قلب تو هست يا نه؟ علي (عليه السلام) فرمود: «نِعمَ عونُ الدُّعاءِ الخُشُوعِ»[۱۲].حالت خشوع براي دعا، نيكو ياوري است.
امشب بايد با اين حالت به درِ خانه خدا برويم؛ يعني بايد سربه زير باشيم. در اين ليالي قدر ما بايد با اين حالت پيش خدا برويم. خدايا ما درماندهايم؛ سال گذشته به هر وسيلهاي كه به ذهنمان ميرسيد براي رفع مشكلاتمان متوسل شديم، امّا نتوانستيم؛ هر چه تدبير كرديم كاري از پيش نبرديم؛ حالا جمع شدهايم و به سراغ تو آمديم كه كليد گشايش تمام گرفتاريها به دست قدرت تو است. خدا به ما وعده داده است كه بيا، من جوابت را مي-دهم. در آن روايت بود كه خدا امشب ميگويد: «هَل مِن سائلٍ»؛ آيا کسي هست كه از من بخواهد، تا من به او بدهم؟ خودش اجازه داده است كه بياييم و با خواري و خاكساري از او درخواست كنيم. بد كردهاي؟ بيا و توبه كن! «هَل مِن تائبٍ فأتوبَ عَليه»؛ من توبهات را قبول ميكنم. «هَل مِن مُستغفِر»؛ آيا كسي هست كه بيايد از من پوزش بطلبد تا من او را بيامرزم؟
بله، يك عامل ديگر هم ما داريم و در اين شُبههاي نيست و آن عامل، اين است كه خودِ خدا گفته است حالا كه سابقهات خراب است و رويَت نميشود پيش من بيايي، حالا كه شرمنده هستي، بيا يك كاري كن؛ «وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسيلَةَ»[۱۳]. آن كسي كه پيش من آبرو دارد را همراه خودت بياور. ما هم همينطور هستيم كه اگر يك كاري داشته باشيم و به كسي كه از او درخواست داريم بد كرده باشيم و رو نداشته باشيم كه پيش او برويم، پيش يك آبرومند ميرويم و ميگوييم تو بيا و دست ما را بگير تا نزد او برويم! بيا و اين مشكل ما را تو حل كن! بهترين وسيله براي پيش خدا رفتن، علي(عليه السلام) است.
ذكر توسل به امير المؤمنين عليه السلام
در روايت دارد علي (عليه السلام) در اين شبهاي ماه مبارك رمضان، هرشب به منزل يكي از فرزندانش ميرفت. شب نوزدهم منزل امّكلثوم بود. روايت را امّ-كلثوم نقل ميكند. ميگويد پدر آمد، اذان مغرب به نماز ايستاد. من براي او افطار مُهيّا كردم. در يك طَبَق، دو قرص نان جو گذاشتم، يك كاسه شير و يك مقداري هم نمك سوده. پدر نمازش تمام شد، نگاهي به اين طَبَق كرد و شروع كرد هاي هاي گريه كردن. رو كرد به من گفت اي دختر، تو براي من دو خُورِشت مُهيّا كردهاي؟ تو مگر نميداني كه من از پسر عمويم، پيغمبر اكرم متابعت مي كنم؟ اي دختر، بِدان که هر كس در دنيا خوراك و پوشاكش نيكوتر باشد، در قيامت ايستادنش نزد خداوند بيشتر است. اي دختر، در حلال دنيا حساب است و در حرام دنيا عقاب است… شروع كرد به نصيحت كردن. بعد هم گفت به خدا قسم اگر يكي از اين خُورشتها را بر نداري، من افطار نميكنم.
امّ كلثوم ميگويد من كاسه شير را برداشتم. پدرم چند لقمه نان جو با نمك سوده تناول كرد و سپس حمد و ثناي الهي را به جا آورد. دوباره به نماز ايستاد و شروع كرد به ركوع و سجود. امّا ديدم از بيت خارج شد و به صحن خانه آمد. سرش را به سمت آسمان بلند مي-كرد و به اطراف آسمان نگاه ميكرد و اين جملات را مي گفت : «وَ اللَّهِ مَا كَذَبْتُ وَ لَا كُذِبْتُ وَ إِنَّهَا اللَّيْلَةُ الَّتِي وُعِدْتُ». به خدا قسم دروغ نميگويم و به من دروغ گفته نشده است؛ امشب همان شبي است كه به من وعده كرده اند. گاهي هم ميگفت : «اللَّهُمَّ بَارِكْ لِي فِي الْمَوْتِ»؛ خدايا! مرگ را بر علي مبارك فرما.
هنگام سحر شد؛ پدر به سوي مسجد حركت كرد. وارد صحن خانه شد. پرندگان دور او را گرفتند؛ زبان حالشان اين است که علي كجا مي روي؟ امّ کلثوم مي گويد ما آمديم پرنده ها را دور كنيم، پدر فرمود: «دَعُوهُنَّ»، اينها را رها كنيد، «فَإِنَّهُنَّ نَوَائِحُ»، اين شيونها و صيحهها بعدش گريهها دارد. آمد به درب خانه رسيد. قلّاب درب خانه، به كمربند علي گير كرد؛ كمربند باز شد؛ جمادات هم اظهار محبت ميكنند و زبان حالشان اين است که علي كجا مي خواهي بروي؟
رفت وارد مسجد كوفه شد. چند ركعت نماز خواند. بالاي مسجد رفت كه اذان بگويد، چشمش به افق افتاد؛ خطاب به افق كرد كه نَشُد اي سپيدهدم تو بدمي و چشم علي خواب باشد. اذان گفت و پائين آمد. وارد مسجد شد. خفتگان را بيدار كرد. به آن ملعون ازل و ابد رسيد که به رو خوابيده بود؛ به او سفارش كرد که چگونه بخواب. بعد به او فرمود قصدي به خاطر داري كه از آن ميخواهد آسمانها فرو ريزد، زمين چاك شود، كوهساران نگون گردند. به خدا قسم اگر بخواهم بگويم چه در زير جامه داري ميتوانم به تو بگويم…
وارد محراب شد، به نماز ايستاد؛ نميگويم چه شد؛ فقط يك جمله ميگويم كه منادي ندا داد: «تَهَدَّمَتْ وَ اللَّهِ أَرْكَانُ الْهُدَى وَ انْطَمَسَتْ وَ اللَّهِ نُجُومُ السَّمَاءِ وَ أَعْلَامُ التُّقَى وَ انْفَصَمَتْ وَ اللَّهِ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَى قُتِلَ ابْنُ عَمِّ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى قُتِلَ الْوَصِيُّ الْمُجْتَبَى قُتِلَ عَلِيٌّ الْمُرْتَضَى قُتِلَ وَ اللَّهِ سَيِّدُ الْأَوْصِيَاءِ»[۱۴]…
آيت الله آقا مجتبي تهراني
منابع
[۱]. بحارالأنوار، ج۹۱، ص۹۶٫
[۲] . كنز العماال، ج ۸ ، ص ۴۶۴٫
[۳] . بحارالانوار، ج ۹۳، ص ۳۳۷٫
[۴] . جامع الاصول،ج ۹، ص۲۵۸٫
[۵] . و البته اثر اين شب ها، تنها بر روي دعا نيست.
[۶] . توجه داشته باشيد كه اينها همه برگرفته از آيات و روايات ما است.
[۷] . البته چند استثنا هم دارد؛ كسي كه عاقّ والدين است، قاطع رحم است، شارب خمر است يا عداوت و كينه مؤمني را در دل دارد، دعايش مستجاب نمي شود.
[۸] . وسائل الشيعه،ج۱۰،ص ۳۵۷٫
[۹] . سوره كهف، آيه ۴۹٫
[۱۰] . بحار الأنوار، ج۸۷، ص ۸۷٫
[۱۱] . سوره اعراف، آيه ۵۵٫
[۱۲] . غررالحكم،ص ۱۹۳٫
[۱۳] . سوره مائده، آيه ۳۵٫
[۱۴] . بحارالأنوار، ج۴۲، ص ۲۸۰٫