پنجشنبه 1 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

دعا در شب قدر
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ نِدَائِي إِذَا نَادَيْتُكَ وَ اسْمَعْ دُعَائِي إِذَا دَعَوْتُكَ وَ أَقْبِلْ عَلَيَّ إِذَا نَاجَيْتُكَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَيْكَ وَ وَقَفْتُ بَيْنَ يَدَيْكَ»[۱].
شب قدر، قلب رمضان
در بين ايّام و ليالي ماه مبارک رمضان، شب هاي قدر آن از نظر اجابت دعا مورد تأکيد خاص قرار گرفته است. حتّي تعبيري داريم که در روايتي امام صادق(عليه السلام) فرمودند:
«قَلْبُ شَهْرِ رَمَضَانَ لَيْلَةُ الْقَدْرِ»[۲].[۲] يعني آن شبي که از نظر آثار در پذيرش درخواست هاي عبد توسط ربّ برجسته ترينِ شب ها است، شب قدر است. لذا مي بينيم در روايات متعدد بر اين مطلب و آثار آن سفارش شده است که:
«مَنْ أَحْيَا لَيْلَةَ الْقَدْرِ غُفِرَتْ لَهُ ذُنُوبُهُ»[۳]. يعني هر که شب قدر را اِحيا بدارد، گناهان او آمرزيده شده است.
در بين اين سه شب، يعني شب نوزدهم و بيست ويکم و بيست و سوم، روي دو شب بيشتر تکيه شده است؛ يکي شب بيست و يکم و ديگري شب بيست و سوم. در روايات متعددي داريم که نسبت به شب قدر از حضرات معصومين(عليهم السلام) سؤال مي کنند. يکي موثّقه زراره است که مي گويد:
«سَأَلْتُهُ عَنْ لَيْلَةِ الْقَدْرِ قَالَ هِيَ لَيْلَةُ إِحْدَى وَ عِشْرِينَ أَوْ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِينَ»؛ از امام باقر(عليه السلام) سؤال کردم شب قدر کدام شب است؟ حضرت فرمودند يا شب بيست و يکم است و يا شب بيست و سوم؛ «قُلْتُ أَ لَيْسَ إِنَّمَا هِيَ لَيْلَةٌ»؛ به حضرت عرض کردم مگر شب قدر يک شب نيست؟ «قَالَ بَلَى»؛ حضرت فرموند بله، يک شب است. «قُلْتُ فَأَخْبِرْنِي بِهَا»؛ عرض کردم پس شما بفرماييد کدام يک از آن ها است؛ چرا مي فرماييد يا اين يا آن؟! «قَالَ مَا عَلَيْكَ أَنْ تَفْعَلَ خَيْراً فِي لَيْلَتَيْنِ»[۴].
در يک روايت ديگر که راوي اش شخص ديگري است، او هم همين سؤال را مي کند. مي گويد من به حضرت عرض کردم شب قدر چه وقت است؟ ايشان فرمودند شب بيست و يکم يا شب بيست وسوم؛ گفتم:
«أَفْرِدْ لِي إِحْدَاهُمَا»؛ يعني مشخص کنيد که کدام يک از اين دو شب است؛ حضرت فرمودند: «وَ مَا عَلَيْكَ أَنْ تَعْمَلَ فِي لَيْلَتَيْنِ هِيَ إِحْدَاهُمَا»[۵]. چه مي شود که تو در دو شب اعمالي را که وارد شده است انجام دهي و در آن دو شب دعا کني!؟

درجه بندي شب هاي قدر
اين هايي را که گفتم، براي روشن شدن اهميت شب هاي قدر بود. شب بيست ويکم اهميتش بيشتر از شب نوزدهم است و شب بيست وسوم اهميتش از شب بيست ويکم بيشتر است. با توجه به آن روايتي که شب نوزدهم عرض کردم که مي فرمايند شب نوزدهم، شبي است که بررسي مي کنند و شب تقدير و اندازه گيري کردن امور نسبت به سال آينده است. امّا اين طور نيست که اين بررسي بدون توجه به مسائل گذشته باشد؛ چون بحث اين است که وقتي خداوند بخواهد امر فرمايد که امور را تقدير و ترسيم و اندازه گيري کنند و بعد هم ثبت و ضبط کنند، با توجه به سابقه رابطه اي است که عبد با مولايش داشته است. پس شب نوزدهم، شبِ بررسي سوابق است. شب بيست ويکم، شبي است که بعد از آنکه امور و سوابق آن بررسي شد، در آن شب ثبت و ضبط مي شود؛ يعني امور سال آينده را مي نگارند. شب بيست وسوم هم شبِ توشيح است که جلسه گذشته عرض کردم.

شرايط دعا درشب قدر
چون بحث ما راجع به دعا است، عرض کردم که در دعا سه چيز مطرح است؛ يکي «داعي» يعني درخواست کننده و کسي که صدا مي کند ديگري را و تقاضا مي کند، دوم خودِ «دعا» و درخواست است، سوم هم «مدعوّ» يا درخواست شونده است که طرف مقابل است. اين جلسه مي خواهم بروم سراغ «درخواست». جلسه گذشته گفتم که وقتي وضع «درخواست کننده» را بررسي مي کنيم، مي بينيم وضع خراب است. يعني رابطه بين درخواست کننده و درخواست شونده سال گذشته رابطه خوبي نبوده است. اين جلسه ما مي خواهيم وارد شويم در اينکه حالا چه مي خواهي بگويي و از خدا چه مي خواهي؟ پس اين جلسه دنبال خواسته هايمان هستيم.
من يک مسأله عرفي را مطرح مي کنم و بعد مي روم سراغ رواياتي که روش دعا کردن را به ما مي آموزند. سؤال من اين است که اگر من با کسي رابطه اي داشتم و رابطه ام هم يک چنين رابطه اي بود که او به من محبّت مي کرد و من در ازاي محبّت هايش به او بد مي کردم و هرچه روش او دوستانه بود، روش من ـ نعوذبالله ـ دشمنانه بود، حالا اگر بخواهم از او درخواستي کنم، بايد چه کار کنم؟[۶] کارمان هم گير کرده و سروکارمان هم با همان شخص است. حالا چه کار کنيم؟[۷]
حالا فرض کنيد من مي روم پيش او؛ شرمنده و سرافکنده هم هستم. وقتي مي روم آنجا، اوّلين چيزي که به او مي گويم چيست؟ اوّلين حرفي که به او مي زنم چيست؟ خودتان پيش خودتان جواب اين سؤال را بدهيد؛ چه کار مي کنيد؟ غير از اين است که اوّلين حرفي که به او مي زنم، اين است که مي گويم «فلاني، من به تو بد کردم»؟ با اين سوابق سويي که پيش او دارم، اوّلين حرفم بايد همين باشد ديگر؛ بايد به او بگويم من بد کردم؛ امّا تو بيا ما را ببخش و نديده بگير. بايد اول عذرخواهي بکنم تا بعد از آن رو داشته باشم آن چيزهايي را که مي خواهم با او مطرح کنم و تقاضاهايم را از او درخواست کنم.
حالا مي رويم سراغ روايات؛ اين ها معارف ما است. روايات متعددي داريم که اين بحث را مطرح کرده اند. کسي مي آيد خدمت امام صادق(عليه السلام) و مي گويد آقا، من دعا مي کنم ولي دعاهايم به اجابت نمي رسد؛ چه کار کنم؟ مگر خدا نگفته است
«اُدْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُم»؟ خودش اين حرف را گفته است. اين همه آيات قرآني در اين باب وارد شده است؛ پس چرا با اين حال، وقتي ما خواستيم به ما نمي دهد؟ حضرت نکته اي را به او مي فرمايد و آن اين است که به او مي گويد تو بايد از جهت دعا وارد شوي و دعا کني؛ مي گويد: «وَ لَوْ دَعَوْتُمُوهُ مِنْ جِهَةِ الدُّعَاءِ لَأَجَابَكُمْ»؛ يعني تو راه دعا را گم کرده اي؛ دعا راه دارد. «وَ لَوْ دَعَوْتُمُوهُ مِنْ جِهَةِ الدُّعَاءِ لَأَجَابَكُمْ وَ إِنْ كُنْتُمْ عَاصِينَ». اگر از خدا تقاضا کني، امّا از همان راه دعا، اگرچه گناهکار هم باشي، جوابت را به تو مي دهد.
بعد حضرت به او دستورالعمل مي دهد؛ ابتدا مسأله حمد و ثناي الهي را مطرح مي فرمايد که خودش بحث جداگانه دارد و بعد اين جمله را دارد:
«ثُمَّ تَعْتَرِفُ بِذُنُوبِكَ ذَنْبٍ ذَنْبٍ»؛ يعني پيش خدا که رفتي، به يکايک گناهانت اعتراف کن و بگو بد کردم. «وَ تُقِرُّ بِهَا»؛ يعني اقرار کن. بعد دارد: «أَوْ بِمَا ذَكَرْتَ مِنْهَا»؛ يعني مگر تو مي تواني خطاهايت را بشماري؟ نمي تواني! پس همان مقدار که يادت مي آيد چه کردي را اقرار کن. بعد مي فرمايد: «وَ تُجْمِلُ مَا خَفِيَ عَلَيْكَ مِنْهَا»؛ يعني آن چيزهايي که بر تو پوشيده است را اجمالاً اعتراف کن؛ يعني همان جمله اي که من مکرّر گفته ام؛ اين شب ها، شب هايي است که انسان برود درِ خانه خدا و بگويد خدايا، بد کردم؛ خيلي هم بد کردم. بدي هايم را هم نمي توانم بشمرم. امّا اجمالاً اعتراف مي کنم. «فَتَتُوبُ إِلَى اللَّهِ مِنْ جَمِيعِ مَعَاصِيكَ»؛ بعد آنجا عذرخواهي کن و بگو حالا از ما چشم پوشي کن. اين يک نکته بود که امام صادق(عليه السلام) اشاره فرمودند.
امّا نکته دوم اين است که حضرت در ادامه مي فرمايند:
«وَ أَنْتَ تَنْوِي أَلَّا تَعُودَ»؛ يعني عذرخواهي کن و پوزش بطلب؛ بعد هم در دلت، نه زبانت، واقعاً بنا بگذار که ديگر اين کارها را نکني. «وَ تَسْتَغْفِرُ اللَّهَ مِنْهَا بِنَدَامَةٍ وَ صِدْقِ نِيَّةٍ وَ خَوْفٍ وَ رَجَاءٍ»؛ يعني پوزش هم که مي طلبي، با حالت پشيماني و صدق نيّت و با خوف و رجا باشد. در بهترين ايام و بهترين موقعيت ها که دعا به اجابت مي رسد، آن هم در حالي که خودش مرا دعوت کرده و گفته بيا و من هم آمده ام و سرافکنده هم هستم، اعتراف هم مي کنم به اينکه من بد کرده ام، تصميم هم مي گيرم که ديگر بد نکنم؛ اين ها همه مقدمه اين است که بتوانم از خدا درخواست کنم.
آن وقت، حضرت اين را در يک قالب مي ريزند و مي فرمايند:
«وَ يَكُونُ مِنْ قَوْلِكَ اللَّهُمَّ إِنِّي أَعْتَذِرُ إِلَيْكَ مِنْ ذُنُوبِي وَ أَسْتَغْفِرُكَ وَ أَتُوبُ إِلَيْكَ»؛ يعني حالا که مي خواهي با خدا حرف بزني، بگو خدايا من معذرت مي خواهم از گناهانم؛ من از تو مي خواهم که از من بگذري و توبه ام را بپذيري. امّا تنها خواسته ات اين نباشد؛ از خدا فقط نخواه که از گناهانت بگذرد؛ بلکه در دعاهايي که اين شب ها مي کنيد، از خدا بخواهيد که خدا کمکتان کند که سال آينده مطيع خدا باشيد. «فَأَعِنِّي عَلَى طَاعَتِكَ وَ وَفِّقْنِي لِمَا أَوْجَبْتَ عَلَيَّ مِنْ كُلِّ مَا يُرْضِيكَ»[۸]. از خدا اين ها را بخواه. مغفرت بخواه، تصميم هم بگير که ديگر دستت را به آن خطاها آلوده نکني، بعد هم بگو اي خدا، حالا کمکم کن که سال آينده من ديگر اين طور گناه نکنم.
آن وقت مطمئن هم باش که او مي گذرد. من يقين دارم؛ اصلاً اعتقادم اين است که آن هايي که امشب «يک توجه» به خدا کرده اند، همه آن ها آمرزيده هستند. «يک توجه»، بيشتر هم نه! همين يک توجه به اينکه «خدايا ما بد کرديم»، همه چيز تمام مي شود؛ او هم کار را تمام مي کند. پس اوّل معذرت خواهي کن؛ بعد هم طلب کمک کن که سال آينده ديگر من اين طور عمل نکنم و بگو خدايا، تو خودت دستم را بگير. اين روند دعا را به ما ياد داده اند. چون من بحثم امشب همين بود که درخواست کننده، درخواستش در اين شب ها چه باشد، گفتم که اوّل مغفرت، امّا با اعتراف به گناهان؛ بعد هم طلب کمک از خدا براي اينکه سال آينده من آلوده به گناه نشوم و مطيع او باشم.
اين تازه مقدمه درخواست هاي بعدي ما است. اينجا است که خطاب مي رسد حالا چه مي خواهي؟ درخواستت چيست؟ در عرف خودمان هم همين طور هستيم که اگر طرف مقابلمان يک انسان کريم باشد، وقتي برويم پيش او و بگوييم آقا، ما معذرت مي خواهيم، ما به شما بد کرديم، ولي کارمان گير کرده، او چه جواب مي دهد؟ مي گويد:
«سَلْ حَاجَتَک»! حالا حاجت هايت را از من بخواه! بگو ببينم از من چه مي خواهي؟ اين عين تعبيري است که در روايات ما هست. خدا خطاب مي کند بگو؛ سؤال کن؛ بخواه؛ چه دنيوي، چه اخروي. حالا من چه بخواهم؟
در اينجا يک مطلبي را عرض کنم. ما چون مخلوقيم، همه ما تنگ نظريم. يعني چون محدوديم، ـ نعوذبالله ـ خدا را هم مثل خودمان فرض مي کنيم. امّا اين تصور اشتباه است. در معارف ما اين هست که آنچه را که به ذهنت مي آيد از خدا بخواه، امّا به اين بسنده نکن. بگو خدايا، اين هايي که به ذهن من مي رسد، همين است؛ امّا سال آينده ما نمي دانيم چه گرفتاري هايي ممکن است براي ما پيش بيايد. يک چيزهايي هست که ما به آن ها محتاج مي شويم و الآن به فکرمان هم نمي آيد. لذا بسنده کردن و اکتفا کردن به اين گرفتاري هايي که در ذهنمان هست يا احتياجات فعليه اي که الآن داريم، اشتباه است.
روايت از پيغمبر اکرم(صلّي الله عليه و آله وسلّم) است که حضرت فرمود:
«إِنَّ الرِّزْقَ لَيَنْزِلُ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ عَلَى عَدَدِ قَطْرِ الْمَطَرِ»؛ يعني روزي ها از جهت عِلوي به عدد قطره هاي باران به سوي بندگان مي آيد؛ اين عنايت الهي است. «إِلَى كُلِّ نَفْسٍ بِمَا قُدِّرَ لَهَا»؛ به سوي هر انساني به همان اندازه اي که براي او تقدير شده نازل مي شود. فرض بفرماييد امشب از خدا مي خواهيم که مقدّرات سال آينده ما را از هر جهت خوب رقم بزند. ولي اين را هم بدان: «وَ لَكِنْ لِلَّهِ فُضُولٌ»؛ خيال نکني که فقط همين است و به همين اندازه مقدّر مي تواني از او بخواهي؛ نخير، خدا زيادتي دارد که من و تو آن زيادتي را اصلاً نمي توانيم درک کنيم. «فَاسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ»[۹]. از خدا نسبت به اضافه هايش و زيادتي هايش درخواست کن. برو سراغ اضافه هايش؛ نه تنها آنچه را که براي هر کس مقدّر کرده است.

آثار دعابراي ديگران
آن وقت اينجا مي خواهم يک نکته را هم عرض کنم؛ ما در روايات بسيار داريم که براي ديگران خواستن و در حقّ ديگران دعا کردن، موجب مي شود که براي من هم فزوني پيدا کند و خدا براي من را هم بيافزايد. يکي از عواملي که در زيادتي نسبت به حاجات مؤثر است، همين دعا کردن براي غير است. پس اوّلاً ما در خواسته هاي مربوط به خودمان نبايد نظرتنگي کنيم؛ از آن طرف هم اکتفا و بسنده نکنيم به خودمان؛ بلکه بايد براي ديگران هم دعا کنيم.
من براي شما مثال مي زنم؛ بسياري از گرفتاري ها هست که من ندارم، ولي مسلّماً افرادي هستند که مبتلا به آن گرفتاري ها هستند. عکس آن هم همين طور است. اگر من براي همه دعا کنم، اثرش اين است که اوّلاً آن گرفتاري ها از او برطرف مي شود و ثانياً ديگر به سراغ من نمي آيد. اين ها همه معارف ما است. اينکه ما در رواياتمان داريم که ليالي قدر، اطراف اين مجالس را فرشتگان الهي گرفته اند و نازل شده اند و براي ما دعا مي کنند، چه بسا اشاره به همين باشد. چه بسا اين داعي خودش به آنچه که محتاج است، اصلاً توجه ندارد تا درخواست کند؛ اينجا اگر ما براي ديگران دعا کنيم، آن فرشته ها که از احتياجات ما آگاهند، براي ما دعا مي کنند. اين ها را مي گويم تا بفهميد که از خدا چه بخواهيد و از اين موقعيت بهترين استفاده را بکنيد.
موقعي که اين روايات را مي ديدم، گفتم نسبت به گناهانمان که شُبهه اي نيست؛ سراپاي ما را خطا گرفته است. امّا بالأخره ما در عرض اين يک سال گذشته، طاعات و عبادات ظاهري هم انجام داده ايم. فرض کنيد در اين ماه رمضان به حسب ظاهر روزه هم گرفته ايم و کارهايي را که صورت طاعت داشت، انجام داده ايم. ولي اين را به شما بگويم که اين طاعت ها اصلاً قابل ارائه نيست تا مثلاً بخواهي بگويي خدايا، من براي تو يک چنين کاري را هم کرده ام. آن قدر اين طاعات ما آفات دارد که کار به اينجا نمي رسد که بتوانيم يک چنين حرفي را هم بزنيم. من اين ها را مي گويم براي اينکه يک وقت کسي پيش خودش فکر نکند ما اين همه نماز خوانديم، روزه گرفتيم، کذا و کذا و کذا…! بگو ببينم، کدام يک از اين اعمالت خالصاً مخلصاً لِوجه الله بود!؟ مي تواني بگويي!؟ من که نمي توانم بگويم! نور به قبرش ببارد، استاد ما ـ رضوان الله تعالي عليه ـ[۱۰] را که فرمود: «من دو رکعت نماز براي خدا نخوانده ام». وقتي او چنين مي گويد، ما چه مي توانيم بگوييم!؟ البته فرمايش ايشان در يک سطح بالاي معرفتي بود؛ در سطح ما اصلاً کار به آنجاها نمي کشد!

حُبّ علي عليه السلام ، روح اطاعت
امّا روايتي از پيغمبر اکرم(صلّي الله عليه و آله وسلّم) است که دلگرمي ما به همان روايت و امثال اين روايت است. حضرت فرمود:
«مَنْ أَحَبَّ عَلِيّاً قَبِلَ اللَّهُ تَعَالَى مِنْهُ صَلَاتَهُ وَ صِيَامَهُ وَ قِيَامَهُ وَ اسْتَجَابَ دُعَائَهُ»[۱۱]. يعني اگر کسي علي(عليه السلام) را دوست بدارد، ـ نفرمود شيعه علي باشد؛ بلکه فرمود همين که علي(عليه السلام) را دوست داشته باشد اين محبّت علي(عليه السلام) به اعمال و طاعاتش جان مي بخشد و اسکلت اعمال ظاهري اش را زنده مي کند؛ خدا نماز هايش را قبول مي کند؛ روزه هايي که گرفته است از او مي پذيرد ؛ بعد هم دارد:
«وَ اسْتَجَابَ دُعَائَهُ»؛ عجب! پس معلوم مي شود يکي از عوامل اجابت دعا، حُبّ علي(عليه السلام) است. اين جزء معارف ما است.
من که خودم را نگاه کردم، ديدم من علي را دوست دارم؛ خدا که از دل من آگاه است. من بعيد مي دانم در اين جمع ما کسي باشد که علي را دوست نداشته باشد. مگر مي شود!؟ بدانيد که معصيت ها با يک توجه و يک معذرت خواهي تمام است و بخشوده مي شود؛ از آن طرف، اطاعت هاي دست وپا شکسته ما را هم حُبّ علي(عليه السلام) جان مي بخشد و روح مي دهد و آنها را زنده مي کند. خدا هم اين ها را قبول مي کند.

ذکر مصيبت
برويم خانه علي(عليه السلام). برويم آنجايي که همه چيزمان را از آنجا داريم. در روايات مي نويسند علي(عليه السلام) امشب در بستر بود. اطراف بستر علي(عليه السلام) فرزندانش بودند. حضرت ابتدا رو کرد به پسر بزرگترشان امام حسن(عليه السلام) و با او شروع کرد صحبت کردن و وصيت هايي به فرزندش کرد؛ بعد خطاب کرد به همه فرزندانش؛ يعني امام حسن، امام حسين، ابوالفضل(عليهم السلام)؛ همه نشسته اند؛ حتّي دخترها از جمله زينب (سلام الله عليها) هم نشسته اند. به آن ها فرمود بعد ازمن فتنه ها از هر طرف به سمت شما مي آيد. اينجا شخص خاصي را جدا نکرد؛ همه بچه ها را گفت. يعني يا حسن، يا حسين، يا ابالفضل، يا زينب اين را بدانيد که فتنه ها از هر طرف به سوي شما مي آيد و منافقين کينه ديرينه خود را از شما طلب مي کنند و مي خواهند انتقام بکشند؛ بر شما باد به صبر!
يک وقت ديدند علي(عليه السلام) صورتش را کرد سمت حسين(عليه السلام) و گفت در خصوص شما، اي حسين، فتنه ها از هر سو و از هر جانب به سمت تو مي آيد؛ بر شما باد به صبر! تا اينجا باز هم کلّي فرمود؛ امّا در روايت دارد حضرت دو مرتبه رويش را کرد به حسين(عليه السلام) و گفت: يا اباعبدالله، اين امّت تو را شهيد مي کنند؛ بر شما باد به تقوا و صبر! در اينجا مي نويسند وقتي علي (عليه السلام) اين جمله را گفت بي هوش شد. چه شد که علي (عليه السلام) بي هوش شد؟ من مي گويم صحنه روز عاشورا نزد علي(عليه السلام) تمثّل پيدا کرده بود؛ امّا کدام صحنه از عاشورا؟ صحنه شهادت حسين(عليه السلام). آن صحنه چه موقعي بود؟
«و الشِّمْرُ جَالِسٌ عَلَي صَدْرِه»؛ آن موقعي که شمر روي سينه حسين(عليه السلام) نشسته بود… ولي آن موقع شهادت حاصل نشد؛ مي دانيد شهادت در چه موقعي حاصل شد؟ مي نويسند آن خبيث يک جسارتي کرد؛ حسين(عليه السلام) را برگرداند… صورت حسين(عليه السلام) به زمين آمد….
در روايت دارد علي(عليه السلام) به هوش آمد؛ نگاهي به فرزندانش کرد و شروع کرد اين جملات را گفتن: «اينک رسول خدا آمده است؛ عمويم حمزه آمده است؛ برادرم جعفر آمده است؛ به من مي گويند علي بشتاب! ما منتظر تو هستيم». علي (عليه السلام) چهره اش را برگرداند به طرف تمام فرزندانش و گفت شما را به خدا مي سپارم
«السَّلَامُ عَلَيْکُم يَا مَلَائِکَ?َ اللهِ؛ لِمِثْلِ هذا فَلْيَعْمَلِ الْعامِلُونَ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِينَ اتَّقَوْا وَ الَّذِينَ هُمْ مُحْسِنُون». در روايت دارد عرق به چهره علي(عليه السلام) نشست؛ ديدگانش را روي هم گذاشت؛ پاها را به سوي قبله کشيد؛ اين جملات را مي گفت: «أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه وَحْدَهُ… »
آيت الله آقا مجتبي تهراني

 

منابع:
[۱].بحارالأنوار، ج۹۱، ص۹۶٫
[۲] . بحارالأنوار، ج۵۵، ص۳۷۶٫
[۳] . بحارالأنوار، ج۹۵، ص۱۴۶٫
[۴] . وسائل الشيعة، ج۱۰، ص۳۵۹٫
[۵] . وسائل الشيعة، ج۱۰، ص۳۶۰٫
[۶] . اين هايي را که دارم مي گويم تمام مفاد روايات است.
[۷] . دقت کنيد که در اين تمثيلي که کردم، خدا را تنزّل دادم و ـ نعوذ بالله ـ خدا را در حدّ مرتبه يک مخلوق پايين آوردم.
[۸] . بحارالأنوار، ج۹۰، ص۳۱۹٫
[۹] . بحارالأنوار، ج۵، ص۱۴۵٫
[۱۰] . امام خميني(رحمةالله عليه).
[۱۱] . بحارالأنوار، ج۲۷،ص۱۲۰٫

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group