ماه رمضان، بهار قرآن
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ نِدَائِي إِذَا نَادَيْتُكَ وَ اسْمَعْ دُعَائِي إِذَا دَعَوْتُكَ وَ أَقْبِلْ عَلَيَّ إِذَا نَاجَيْتُكَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَيْكَ وَ وَقَفْتُ بَيْنَ يَدَيْك;[۱].
ماه رمضان، ماه سخن گفتن ربّ با عبد
ماه مبارک رمضان به حسب آنچه که اهل معرفت مي گويند، ماه سلوک إلي الله تعالي و دار ضيافت الله است. طبق آنچه که ما در معارفمان داريم، مطلب اين است که اين ماه، ماهي است که ربّ با عبدش سخن گفته است. به حسب روايتي از امام صادق(عليه السلام) بدست مي آيد که کتب آسمانيه از تورات و انجيل و زبور تا قرآن، همه در ماه مبارک رمضان بر پيامبران الهي نازل شده اند. يعني اين ماه، ماهي است که خداوند با بندگانش سخن گفته است و آن ها را مورد خطاب قرار داده و مورد عنايت خاصّه خودش قرار داده است.
ماه رمضان؛ بهار قرآن
لذا ما در روايات بسيار داريم که در ماه مبارک رمضان، به قرائت قرآن سفارش شده است. حالا جهت آن را بعداً عرض مي کنم[۲].[۲] ما در رواياتمان نسبت به اين موضوع، تعبيرات مختلفي داريم. اين روايت از امام باقر(عليه السلام) نقل شده است و معروف است: لِكُلِّ شَيْ ءٍ رَبِيعٌ وَ رَبِيعُ الْقُرْآنِ شَهْرُ رَمَضَان;[۳]. هرچيزي بهاري دارد و بهار قرآن ماه مبارک رمضان است. يا روايتي که از امام صادق(عليه السلام) است که راجع به ماه ها حضرت مي فرمايد: فَغُرَّةُ الشُّهُورِ شَهْرُ اللَّهِ عَزَّ ذِكْرُهُ وَ هُوَ شَهْرُ رَمَضَانَ; تا به اين جمله مي رسد: فَاسْتَقْبِلِ الشَّهْرَ بِالْقُرْآنِ;[۴]. تو به اين ماه با قرآن رو بياور! حالا من عرض خواهم کرد که منظور چيست. يا در آن خطبه معروفي که از پيغمبر اکرم(صلّي الله عليه و آله و سلّم) نقل شده است، حضرت فرمود: أَيُّهَا النّاس… إِنَّهُ قَدْ أَقْبَلَ إِلَيْكُمْ شَهْرُ اللَّهِ بِالْبَرَكَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ الْمَغْفِرَة; تا اينجا وَ مَنْ تَلَا فِيهِ آيَةً مِنَ الْقُرْآنِ كَانَ لَهُ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ خَتَمَ الْقُرْآنَ فِي غَيْرِهِ مِنَ الشُّهُور;[۵]. اين تعبير هست که اگر کسي يک آيه از قرآن را در اين ماه تلاوت کند، اجر او مثل اين است که در ماه هاي ديگر يک ختم قرآن کرده باشد. اين اجرِ خيلي زيادي است.
ختم قرآن؛ سنت ائمه عليهم السلام در ماه مبارک رمضان
يک روايت در وسائل از مُقنع مفيد(رضوان الله عليه) نقل شده که در آن آمده حضرات ائمه در ماه مبارک رمضان ده ختم قرآن مي کردند. يعني هر سه روز، يک ختم قرآن. روايتي است که محدث قمي از مرحوم مجلسي(رضوان الله عليه) نقل مي کند که در يک حديث هست که بعضي از ائمه(عليهم السلام) در ماه مبارک رمضان، چهل ختم قرآن مي;کردند و اگر هر ختم قرآن را ثوابش را به روح مقدس يکي از چهارده معصوم(عليهم السلام) هديه کند، ثوابش مضاعف مي شود. در آن روايت دارد که هر ختم قرآني که مي;کردند، ثوابش را به يکي از معصومين(عليهم السلام) هديه مي;کردند. اين;ها يعني چه؟
حالا جهت اين بود که اثر اين کارها در قيامت اين است که همنشين با قرآن مي شوند. مي خواستم اين را عرض کنم که در روايت دارد اجر چنين کسي آن است که در روز قيامت با ائمه(عليهم السلام) باشد. اين همه سفارش که مي کنند که در ماه مبارک رمضان هرچه مي-توانيد قرآن تلاوت کنيد، براي اين است. من اشارتاً عرض کنم که قبلاً هم روي آن تأکيد کردم که اهل معرفت مي گويند قرآن کلامي است که از مصدر وحي براي بندگان صادر شده و نزول پيدا کرده است. تلاوت قرآن، يادآور اين معنا است که در اين ماه، خدا بندگان را مخاطب قرار داده است و اين معارف را به وسيله انبيائش براي آن ها فرستاده است.
أَيُّهَا النّاس;، أَيُّهَا المُؤمِنون;، اين خطاب هاي قرآني يک افتخار براي بندگان است. مايه افتخار و مباهات است. قرآن خواندن در اين ماه به اين معنا است که براي انسان يادآور اين نکته است که در اين ماه من مورد عنايت الهي قرار گرفته ام و او به وسيله انبيائش مرا مخاطب قرار داده است و من را به حساب آورده و مرا از بقيه حيوانات جدا کرده و اين معارف را براي من فرستاده است. خودِ اين لذت بخش است! اين که ائمه(عليهم السلام) در اين ماه ده ختم يا چهل ختم قرآن مي کردند و حتي بعضي از روايات را که من ديده ام اصلاً رقم هم نمي گذارد، براي اين مطلب است.
لذّت تکرار خطاب محبوب
در يک روايت هست که زين العابدين (صلوات الله عليه)در اين ماه سخن که مي گفت، سخن او يا آيات الهي بود و يا دعا. اين ها همه گوياي اين معنا است که خودِ اين تکرار کلام ربّ لذت بخش است. يعني اگر يک رابطه محبت، بين مُحبّ و محبوب باشد، اقتضايش اين است که انسان سخن محبوبش را يادآوري کند. چقدر هم لذت مي برد که محبوب اين سخنان را به من گفته است! اگر مُحبّ، مُحبّ واقعي باشد سخن محبوب براي او لذت بخش است و تکرار آن به او جلا مي بخشد و به روحش صفا مي بخشد. لذا ما در روايات مي بينيم که اينطور سفارش شده است که قرآن نازل را تلاوت کنيد.
ماه رمضان، ماه سخن گفتن عبد با ربّ
اهل معرفت از دعا به قرآن صاعد; تعبير مي کنند. يعني محبوب و مولا، اجازه فرموده است که بنده در اين ماه از هر دري با او سخن بگويد. اين مطلب در روايات ما هست و تأکيد هم شده که خدا به ما اجازه داده است که در اين ماه با او حرف بزنيم[۶]. به تعبير ديگر اين ماه، ماه سخن گفتن بين محبوب و مُحبّ; و مُحبّ و محبوب; است؛ ماه گفتگوي ربّ با عبد; و عبد با ربّ; است. از طرفي ماه سخنان ربّ را تکرار کردن و لذت;بردن است و از طرف ديگر ماهي است که عبد سخنانش را با ربّش مي گويد[۷].
هر چه مي خواهي درخواست کن!
اين تعبيراتي که ما در رواياتمان نسبت به ماه مبارک رمضان داريم که از امام صادق(عليه السلام) منقول است که علي(عليه السلام) فرمود: عَلَيْكُمْ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ بِكَثْرَةِ الِاسْتِغْفَارِ وَ الدُّعَاء;[۸]. يعني هيچ;کدام از خواسته;هايت را کنار نگذار! هر خواسته اي داري بگو! معناي کثرت; اين است؛ چه مادي، چه معنوي، اين خواسته ها را با خدا در ميان بگذار و از او تقاضا کن.
ماه باز شدن درب هاي آسمان
اين مطلب يک سرّي دارد که من نمي خواهم وارد آن مسائل شوم که مسائل پيچيده اي است[۹]. اما ما نسبت به ماه مبارک رمضان اين را داريم که إِنَّ أَبْوَابَ السَّمَاءِ تُفَتَّحُ فِي أَوَّلِ لَيْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ;[۱۰]؛ تمام درب;هاي آسمان، از شب اول ماه رمضان تا آخرين شب باز شده است. در روايت درب;ها; دارد. اين تعبير ابواب; که در اينجا هست، اين يعني چه؟
روايت از علي(عليه السلام) دارد: أَلَا وَ أَبْوَابُ السَّمَاءِ مُفَتَّحَةٌ مِنْ أَوَّلِ لَيْلَةٍ مِنْه ;[۱۱]؛ من اين روايت را قبلاً نخوانده بودم. آگاه باشيد که درب ها آسمان -تعبير به ابواب; مي کند- از شب اول ماه مبارک رمضان باز است. فقط به يک نکته اش اشاره کنم؛ يعني تمام حُجُب از ناحيه ربّ، برداشته شده است. در اين ماه ديگر هيچ حجابي نيست. يعني از ناحيه خداوند نسبت به بندگانش هيچ حجابي نيست. هيچ دري بسته نيست؛ اصلاً و ابداً. تمام درب;ها باز است. اگر بخواهيم اين را تنزّل بدهيم بايد بگوييم، هر تقاضايي -اگر متناسب با دربي از درب;هاي رحمت الهي باشد- اين تقاضا به ربّ; مي;رسد؛ هر تقاضايي! چه مادي و چه معنوي به ربّ مي;رسد و به هيچ مانعي از آن ناحيه برخورد نمي;کند. چون ابواب سماء باز است.
خود خدا همه دعاها را مي شنود!
نتيجه آن چيست؟ نتيجه آن اين است که اين تقاضاها در اين ماه بي جواب نمي ماند. به تعبير روز هيچ دعايي به بايگاني نمي رود! بلکه مستقيم به دست خودش مي رسد؛ مستقيم خودش مي شنود. به اين جملات مناجات علي(عليه السلام) که من اين چند سال اول بحثم مي خوانم و در روايت دارد که همه ائمه(عليه السلام) اين مناجات را مي خواندند، دقت کنيد: وَ اسْمَعْ نِدَائِي إِذَا نَادَيْتُكَ وَ اسْمَعْ دُعَائِي إِذَا دَعَوْتُكَ وَ أَقْبِلْ عَلَيَّ إِذَا نَاجَيْتُكَ ; خطاب به خودِ خدا مي کند. هيچ کدام از اين تقاضاها بدون جواب نمي ماند.
به همه دعاها پاسخ مثبت داده مي شود!
لذا ما در روايت از پيغمبر اکرم(صلّي الله عليه و آله وسلّم) داريم که حضرت فرمود: وَ دُعائُکُم فيهِ مُستَجاب;[۱۲] يعني دعاي شما در ماه مبارک رمضان بي جواب نمي ماند. اين دعاها مستجاب است و بي جواب نمي ماند. اما جواب چيست ؟ آن وقت علي(عليه السلام) مي گويد: أَلَا وَ الدُّعَاءُ فِيهِ مَقْبُولٌ;[۱۳]جواب ها همه مثبت است. هيچ جواب منفي در کار نيست. هيچ دعايي جواب منفي ندارد. لذا اين که من بحثم را متمرکز کردم روي دعا و تقسيماتي که قبلاً ذکر نکردم، به اين دليل است که اين مطالب را تکميل کنم.
رحمت بي کران خداوند در اين ماه
اما يک روايت بخوانم و آن روايت اين است که در هر روز از ماه مبارک رمضان هنگام افطار خداوند هزار هزار نفر را از آتش نجات مي دهد و شب جمعه و روز جمعه ماه مبارک رمضان در هر ساعت; اين کار را مي کند. يعني هر ساعت شب جمعه و هر ساعت روز جمعه، هزار هزار نفر را از آتش نجات مي دهد. بعد در روايت دارد آن کساني را آزاد مي کند که مستحق عذاب هستند. اين ماه، يک چنين ماهي است.
اولين شب جمعه ماه مبارک رمضان است. بياييد سودا کنيم؛ مي;شود همين امشب همه چيز را از خدا بخواهيم. امشب، شب جمعه هم هست، اولين شب جمعه اين ماه است. خدايا! تمام اين درب;ها را که باز کردي؛ دعاها را هم که جواب مي دهي؛ جواب ها هم که همه مثبت است و مقبول است؛ همه را از ما قبول کن. سودا چنان بُوَد که يک جا کند کسي;. يک امشب را بيا سودا کنيم.
ذکر توسل به حضرت زهرا سلام الله عليها
من يک دعا از علي(عليه السلام) نقل مي کنم و وارد توسلم مي شوم. علي(عليه السلام) وقتي زهرا(سلام الله عليها) از دنيا رفته بود و جنازه حضرت روي زمين بود، لَمَّا مَاتَتْ فَاطِمَةُ(سلام الله عليها) قَامَ عَلَيْهَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(عليه السلام); آن گاه که زهرا درگذشت، اميرالمؤمنين کنار جنازه اش ايستاد. وَ قَالَ اللَّهُمَّ إِنِّي رَاضٍ عَنِ ابْنَةِ نَبِيِّكَ; اينطور دعا کرد: خدا! من از دختر پيغمبرت راضي هستم. اللَّهُمَّ إِنَّهَا قَدْ أُوحِشَتْ فَآنِسْهَا;؛ خدا! اکنون که فاطمه تنها شده، تو خودت همدم او باش. اللَّهُمَّ إِنَّهَا قَدْ هُجِرَتْ فَصِلهَا; خدايا! فاطمه جدا شد، ولي تو وصلش کن. آخرين جمله اش اين است: اللَّهُمَّ إِنَّهَا قَدْ ظُلِمَتْ فَاحْكُمْ لَهَا وَ أَنْتَ خَيْرُ الْحَاكِمِينَ;[۱۴]خدايا! به فاطمه ستم شد، خودت دادِ او را بستان که تو بهترين دادستاني.
علي چه مي;خواهد بگويد؟ يک ستم اين بود که فدکش را غصب کردند. من سراغ آن نمي-روم. اما ستم بالاتر چه بود؟ من روايتي را نقل مي کنم که از خود فاطمه(سلام الله عليها) نقل شده است. چند جمله را بيشتر نمي;گويم. التماس دعا دارم. مي گويد: من پشت درب بودم. درب خانه;ام را آتش زدند؛ شعله آتش زبانه مي کشيد؛ وَ رَكَلَ الْبَابَ بِرِجْلِهِ فَرَدَّهُ عَلَيَّ;؛ چنان لگدي به اين درب نيم;سوخته زد که اين درب روي من افتاد؛ وَ أَنَا حَامِلٌ;؛ در حالي که من باردار بودم؛ فَسَقَطْتُ لِوَجْهِي ;[۱۵][۱۵] با صورت به زمين خوردم… در اين حال فاطمه دو نفر را صدا کرد. اوّل گفت: يَا أَبَتَاهْ يَا رَسُولَ اللَّهِ هَكَذَا كَانَ يُفْعَلُ بِحَبِيبَتِكَ وَ ابْنَتِكَ ;؛ اي پدر، آيا با دخترت اينطور رفتار مي;کنند؟ نفر دوم فضّه بود؛ گفت: آهِ يَا فِضَّةُ إِلَيْكِ فَخُذِينِي! فَقَدْ وَ اللَّهِ قُتِلَ مَا فِي أَحْشَائِي مِنْ حَمْل;[۱۶]فضه بيا، محسنم را کشتند…
آيت الله آقا مجتبي تهراني
منابع
[۱]. بحارالأنوار ۹۱۹۶
[۲].من جلسات گذشته، در اين سنوات به اين روايات که الآن مي خوانم، چندان اشاره اي نداشتم. ولي اين ها را امشب عرض مي کنم. چون ذيل آن مي خواهم مطلبي را عرض کنم که قبلاً نگفته بودم.
[۳].الكافي،ج ۲،ص۶۳۰٫
[۴].وسائل الشيعة،ج۱۰،ص۳۰۵٫
[۵].وسائل الشيعة،ج۱۰،ص۳۱۳ .
[۶].که بعد ـ انشاء الله ـ من وارد مي;شوم؛ جهت مأثوره; و غيرمأثوره;اش را هم داريم؛
[۷].من سال گذشته دعاهاي غيرمأثور را بحث کردم. مولا به او اجازه داده آنچه را که از امور مادي و معنوي از مولايش تقاضا دارد، البته با آن آداب و شروطي که من گذشته گفتم، اين;ها را مطرح کند.
[۸].الكافي۴۸۸٫
[۹].من اين را گذشته هم مطرح کرده بودم آن;هايي که اهل آن هستند مراجعه کنند به روايات.
[۱۰].مستدرك الوسائل۷۴۲۱ .
[۱۱].وسائل الشيعة۱۰۳۰۴ .
[۱۲].فضائل الأشهرالثلاثة۷۷ .
[۱۳].وسائل الشيعة۱۰۳۰۴ .
[۱۴].بحارالأنوار۱۰۰۲۵۶ .
[۱۵].بحارالأنوار۳۰۳۴۹٫
[۱۶].بحارالأنوار۳۰۲۹۳٫