مكانهاي خاص دعا
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ نِدَائِي إِذَا نَادَيْتُكَ وَ اسْمَعْ دُعَائِي إِذَا دَعَوْتُكَ وَ أَقْبِلْ عَلَيَّ إِذَا نَاجَيْتُكَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَيْكَ وَ وَقَفْتُ بَيْنَ يَدَيْكَ»[۱].
استجابت دعا در صحراي عرفات
يکي از مكان هاي مؤثر بر اجابت دعا، سرزمين «عرفات» است. البتّه صحراي عرفات، به نحو مطلق تأثيرگذار نيست. يعني اين طور نيست که انسان هر وقت به آن سرزمين برود و دعا كند، دعايش مستجاب شود. اگر کسي در غير ايّام حج به عرفات برود و آنجا شروع کند به دعا کردن، اين طور نيست كه چون اين زمين در اجابت دعا مؤثر است، حتماً دعاي او هم مستجاب شود. از روايات ما اين طور ظاهر مي شود که تأثير اين زمين روي دعا، مطلق نيست و اين خصوصيّت مربوط به «روز عرفه» است. چه بسا اين گوياي اين نكته باشد که عامل زماني ـ روز عرفه ـ خودش کاربرد دارد و عامل مکاني ـ صحراي عرفات ـ هم در آن موقعيت زماني خاص، کاربرد پيدا كرده و مسأله اجابت را تشديد مي کند. يعني در روز عرفه كه دعا به اجابت نزديك مي شود، اگر كسي در صحراي عرفات باشد و دعا كند، دعايش به اجابت نزديك تر است؛ هم به خاطر «روز عرفه» كه عامل زماني است و هم به خاطر «سرزمين عرفات» که عامل مكاني است.
من اين نكته را مقدمتاً عرض کردم تا آنهايي که اهلش هستند، به رواياتي که در اين باب وارد شده مراجعه کنند. من هم به عنوان نمونه رواياتي که در باب عرفات و روز عرفه وارد شده است را مي خوانم. در روايتي از علي(عليه السلام) آمده است كه فرمود: «أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ لَمَّا حَجَّ حَجَّةَ الْوَدَاعِ وَقَفَ بِعَرَفَةَ»[۲]؛ پيغمبر اكرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم) در حجّة الوداع وقتي که شب و روز عرفه شد، در عرفات وقوف كردند؛ «وَ أَقْبَلَ عَلَى النَّاسِ بِوَجْهِهِ»، به مردم رو کردند، «وَ قَالَ مَرْحَباً بِوَفْدِ اللَّهِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ»؛ و سه مرتبه گفتند درود بر ميهمانان خداوند! يعني به كساني که در عرفات بودند، گفتند شما ميهمانان خدا هستيد. «الَّذِينَ إِنْ سَأَلُوا أُعْطُوا». حالا اگر دعا کنيد، دعاهايتان مستجاب است.
يک روايت ديگر از امام پنجم(عليه السلام) است كه مي فرمايد: «وَ مَا أَفْضَلَ مِنْ رَجُلٍ يَجِي ءُ يَقُودُ بِأَهْلِهِ وَ النَّاسُ وُقُوفٌ بِعَرَفَاتٍ يَمِيناً وَ شِمَالًا»[۳]؛ هيچ کس برتر از شخصي نيست که خانواده اش را سوار بر مركب كرده و به عرفات آمده است، در حالي که مردم از راست و چپ، در عرفات وقوف کرده اند. «يَأْتِي بِهِمُ الْفَجَّ فَيَسْأَلُ بِهِمُ اللَّهَ تَعَالَى». خانواده اش را به حج آورده و از خداوند متعال مسألت مي نمايد. من تذكر دادم كه در تمامي رواياتي که ما داريم غالباً مسأله مربوط به روز عرفه و عرفات است. بنابر اين نمي توانيم به طور مطلق بگوييم که آن مکان براي استجابت دعا در هر زمان مؤثر است. من مي خواستم اين را عرض کنم. چه بسا اين ويژگي، در همان زمان خاصّ باشد که عبارت از روز عرفه است و ما در باب زمان هاي مؤثر، آن را مطرح کرديم.
استجابت دعا در مزار پيامبر اكرم صلي الله…
دومين محلي که ما در روايات داريم، «عِندَ مَزارِ النّبي(صلي الله عليه وآله وسلّم)» است. آنجا هم از مکان هايي است که در اجابت دعا مؤثر است. روايات متعددي در اين رابطه هست كه من بخشي از آنها را که مربوط به بحثم هست، ميخوانم. روايتي از امام صادق(عليه السلام) است كه: «إِذَا فَرَغْتَ مِنَ الدُّعَاءِ عِنْدَ قَبْرِ النَّبِيِّ»، هنگامي كه دعايت در کنار قبر پيغمبر تمام شد، اين كارها را انجام بده؛ حضرت در باب زيارت قبر پيغمبر، آدابي را بيان مي فرمايد كه سمت منبر حضرت بيا و آن را مسح کن و به چشمت بکش؛ آداب مفصّلي دارد؛ ولي مقصود من اين است كه حضرت در ادامه فرمودند: «وَ قُمْ عِنْدَهُ فَاحْمَدِ اللَّهَ وَ أَثْنِ عَلَيْهِ»؛ نزد قبر پيغمبر حمد و ثناي الهي کن؛ «وَ سَلْ حَاجَتَكَ»؛ و حاجتت را درخواست کن. «فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ قَالَ مَا بَيْنَ مِنْبَرِي وَ بَيْتِي رَوْضَةٌ مِنْ رِيَاضِ الْجَنَّةِ»[۴]. پيغمبر فرمود كه ما بين منبر و خانه من، باغي از باغ هاي بهشت است[۵]. پس اينجا هم از مکان هايي است که در اجابت دعا، مؤثر است.
البتّه من نکته اي را در اينجا عرض کنم كه بعداً هم به آن مي رسم؛ اگر يادتان باشد، من در بحث هاي گذشته ام نسبت به دعا، مسأله «وسيله» را مطرح کردم و دو تصوير هم بيان کردم براي اينکه چگونه مقرّبين درگاه خدا را براي اجابت دعا، وسيله قرار دهيم. يكي اينكه از خدا بخواهيم به خاطر آنها حاجت ما را بدهد و ديگر اينكه از آنها بخواهيم تا حاجت ما را از خداوند مسألت نمايند. درباره اين موضوع هم به طور مفصّل بحث کردم. اينها مباحث گذشته ما است[۶].
من اين مطالبي را كه در اينجا عرض مي کنم، مثل بحث دعاي عند قبر النّبي(صلوات الله و سلامه عليه) و دعا در حرم هاي شريفه ائمه معصومين(عليهم السلام)، چه بسا در آن اين نکته هست که وقتي آدم به مدينه مشرّف شد و داخل حرم پيغمبر رفت، آنجا كه در كنار قبر پيغمبر حاجت مي خواهد، به اين نكته توجه داشته باشد كه در كنار بزرگترين وسيله قرار گرفته است. ما در آيات و روايات داريم كه «فَابتَغوا إِلَيهِ الوَسيلَ?»[۷]. يک نکته در اينجا است و آن، اين است که من وقتي به زيارت قبر پيغمبر مي روم، به حسَب ظاهر به بهترين و بالاترين وسيله نزديک شده ام. پس بايد استفاده کنم. بهترين موقعيت به دست آمده است و ديگر دست نخواهد داد. البتّه قداست آن مکان جاي خودش است. قداست مكان، بحث ديگري است. ولي اين نکته را هم فراموش نکنيد كه آدم در آنجا توجه داشته باشد كه اين وسيله بزرگ را شفيع قرار دهد و آنگاه حاجتش را از خدا تقاضا کند.
باز شدن درهاي آسمان در حرم اميرالمؤمنين عليه السلام
حالا برويم سراغ ديگر ائمه؛ چون همه در اين جهت مشترکند. ما راجع به حرم مطهر علي(عليه السلام) و دعاي «عِندَ قَبرِ اميرالمؤمنين(صلوات الله عليه)» روايات بسياري داريم كه من نمي توانم همه روايت ها را بخوانم. در روايتي امام صادق(عليه السلام) فرمودند: «إِنَّ إِلَى جَانِبِ كُوفَانَ قَبْراً مَا أَتَاهُ مَكْرُوبٌ قَطُّ فَصَلَّى عِنْدَهُ رَكْعَتَيْنِ أَوْ أَرْبَعَ رَكَعَاتٍ إِلَّا نَفَّسَ اللَّهُ كَرْبَهُ وَ قَضَى حَاجَتَهُ»[۸].سمت کوفه مزاري است که هر دردمند و گرفتاري به آنجا بيايد و دو رکعت نماز بخواند، يا چهار رکعت بخواند، خداوند حتماً گرفتاري اش را برطرف مي کند. بعد راوي سؤال مي کند مرادتان از اين مزار چيست؟ حضرت مي فرمايد قبر اميرالمؤمنين(عليه السلام(.
در يک روايت ديگري داريم كه امام صادق(عليه السلام) مي فرمايد: «إِنَّ أَبْوَابَ السَّمَاءِ لَتُفَتَّحُ عِنْدَ دُعَاءِ الزَّائِرِ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ»[۹]؛ همانا هنگامي كه زائر اميرالمؤمنين دعا مي كند، درب هاي آسمان باز مي شود. اين تعبير خيلي زيبا است. خيلي زيبا است که هنگام دعاي زائر اميرالمؤمنين، درهاي آسمان ها باز مي شود. اين مطلب، چه مطلب عجيبي است! من اين روايت را كه ديدم، تعجب کردم. وقتي كه زائر به نجف مي رود و قبر مطهر علي(عليه السلام) را زيارت مي كند، همين كه شروع مي كند به دعا کردن، درهاي آسمان ها باز مي شود. اين چه تعبيري است كه در روايت آمده است! اين تعبير را من در جايي نديده ام. دعا در آن مکان خيلي با ارزش است و موجب مي شود كه همه درها باز شود. «فَلَا تَكُنْ عَنِ الْخَيْرِ نَوَّاماً»[۱۰].[۱۰] حضرت در ادامه مي فرمايد درها باز شده است، يک وقت غافل نشوي! وقتي دعايت تمام شود و برگردي، درها بسته مي شود. الآن فرصت را غنيمت بشمار و خواسته هايت را، تا درب هاي آسمان باز است، بالا بفرست و حاجاتت را بگير؛ دعا كن كه تا درب ها بسته نشده، پاسخ اجابت به تقاضاهايت به تو داده شود و پايين بيايد. يک وقت درها بسته مي شود و بيرون مي آيي[۱۱]!
برکات حرم اباعبدالله الحسين عليه السلام
از مكان ديگري كه بر دعا مؤثر است، حرم امام حسين (عليه السلام) است. روايات در اين رابطه خيلي زياد است و من فقط يکي دو روايت را به عنوان نمونه مي خوانم.
شعيب عَقَرقُوفيّ را همه مي شناسند؛ از اصحاب بزرگ امام صادق(عليه السلام) است. او مي گويد: «قُلْتُ لَهُ مَنْ أَتَى قَبْرَ الْحُسَيْنِ مَا لَهُ مِنَ الثَّوَابِ وَ الْأَجْرِ»؛ من به امام صادق(عليه السلام) عرض کردم قربانت شوم! اگر کسي به مزار حسين(عليه السلام) برود و آنجا را زيارت کند، ثواب و پاداش و اجر او چيست؟ «قَالَ يَا شُعَيْبُ مَا صَلَّى عِنْدَهُ أَحَدٌ الصَّلَاةَ إِلَّا قَبِلَهَا اللَّهُ مِنْهُ» حضرت به او فرمود اي شعيب! احدي نزد قبر حسين نماز به جا نمي آورد، مگر اينکه آن نمازي را که در حرم خوانده است، خدا قبول مي کند. «وَ لَا دَعَا عِنْدَهُ أَحَدٌ دَعْوَةً إِلَّا اسْتُجِيبَتْ لَهُ عَاجِلَةً وَ آجِلَة»[۱۲]. و اگر هر کس آنجا دعا کند و از خدا چيزي بخواهد، نيست مگر اينکه زود يا دير به اجابت مي رسد. عاجله يعني زود و آجله يعني دير. حضرت فرمود اجابت اين دعا دير و زود دارد، امّا سوخت وسوز ندارد!
امّا يک روايت ديگر از امام صادق(عليه السلام) است كه فرمودند: «إِنَّ الرَّجُلَ لَيَخْرُجُ إِلَى قَبْرِ الْحُسَيْنِ فَلَهُ إِذَا خَرَجَ مِنْ أَهْلِهِ بِأَوَّلِ خُطْوَةٍ مَغْفِرَةٌ لِذُنُوبِهِ»؛ شخصي که از محل سکونتش خارج مي شود و براي زيارت امام حسين(عليه السلام) مي رود، اجر اولين گام و اولين قدمي که برمي دارد، آمرزش گناهان او است؛ با اولين قدم آمرزيده مي شود. حالا اين عبارت خيلي عجيب است! «ثُمَّ لَمْ يَزَلْ يُقَدَّسُ بِكُلِّ خُطْوَةٍ حَتَّى يَأْتِيَهُ»؛ با هر قدمي كه برمي دارد، پاك مي شود؛ اين خيلي زيبا است. هر قدمي که برمي دارد، پاک مي شود و مي رود. شما در مورد ثواب حج عمره، اين را شنيده بوديد و بالاي منبرها خيلي براي شما گفته اند. امّا اين مهم است كه انسان هر قدم كه در راه زيارت حسين(عليه السلام) بر مي دارد، خدا او را پاک مي کند.
در روايت ديديد که گفت اولين گام، غفران ذنوب را در پي دارد. بعد مي گويد: «لَمْ يَزَلْ يُقَدَّسُ بِكُلِّ خُطْوَةٍ حَتَّى يَأْتِيَهُ»؛ با هر گامي که برمي دارد، خداوند او را پاک مي کند، تا به حائر حسيني(عليه السلام) مي رسد. «فَإِذَا أَتَاهُ»، وقتي به آنجا رسيد، «نَاجَاهُ اللَّهُ تعالي»؛ خدا با او نجوا مي كند. «نادي» ندارد. «دعا» ندارد. «نجوا» دارد. «نَاجَاه» يعني چه؟ يعني خدا با او «تو دلي» حرف مي زند؛ نجوا يعني درِگوشي حرف زدن. نفرمود «دعاه الله»، يا «ناداه الله»؛ هيچ کدام از اينها نيست؛ دارد «ناجاه الله». يعني خدا خيلي ظريف و مخفيانه با او سخن مي گويد. «وَ قَالَ عَبْدِي سَلْنِي أُعْطِكَ»؛ بنده من! حالا که پاک و پاکيزه شدي و به اينجا آمده اي، از من بخواه، به تو مي دهم. «وَ ادْعُنِي أُجِبْكَ»؛ دعا کن، جوابت را مي دهم! يعني صدايم کن. «اطْلُبْ شَيْئاً أُعْطِكَ»؛ طلب کن تا عطا کنم. «سَلْنِي حَاجَةً أَقْضِهَا لَكَ»؛ حاجتت را از من بخواه، برآورده مي کنم. بعد در آخر، تعبير عجيبي فرمودند كه: «وَ حَقٌّ عَلَى اللَّهِ أَنْ يُعْطِيَ مَا بَذَلَ»[۱۳]. ديگر سزوار است که خدا به او عطا کند.
مبادله خدا با امام حسين عليه السلام
حالا چرا؟ يک روايت ديگر مي خوانم تا علّتش معلوم شود. اين روايت را که مي خوانم همه اش إن شاءالله براي ما نورانيت دارد. امام صادق(عليه السلام) فرمودند: «إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى عَوَّضَ الْحُسَيْنَ مِنْ قَتْلِهِ أَنْ جَعَلَ الْإِمَامَةَ فِي ذُرِّيَّتِهِ»؛ همه اينها مبادله اي بود که خداوند، در ربط با کاري که امام حسين(عليه السلام) کرد، با او انجام داده است. اين اثرها براي يك مبادله است. مبادله چه بود؟ حضرت صادق(عليه السلام) فرمود خدا در عِوَضِ شهادت امام حسين(عليه السلام)، اينها را به او داد:
اول، امامت را در ذريه او قرار داد. دوم، «وَ الشِّفَاءَ فِي تُرْبَتِهِ»؛ در خاك او شفا قرار داد. خوردن خاك حرام است، امّا خوردن تربت حسين(عليه السلام) مستحب است؛ چون شفابخش است. «وَ إِجَابَةَ الدُّعَاءِ عِنْدَ قَبْرِهِ»؛ سوم اگر كسي در كنار قبر او هرچه دعا کند، دعايش قبول مي شود. چهارم، «وَ لَا تُعَدُّ أَيَّامُ زَائِرِيهِ جَائِياً وَ رَاجِعاً»[۱۴]. آنهايي که مي روند براي زيارت مزار حسين (عليه السلام)، خدا مدّت رفت و برگشتشان را جزء عمرشان حساب نمي کند. اين حرف، حرف خيلي عجيبي است. مثلاً براي كسي كه در قضا و قدر الهي مقدّر بوده كه پنجاه سال عمر کند، اگر يک ماه به زيارت حسين(عليه السلام) رفته است، اين يک ماه را از آن پنجاه سال کم نمي کنند. اين زمان، جزء عمر او نيست. اين تعبيراتي است که ما در روايات داريم[۱۵].[۱۵]
دقت كنيد! آنچه به اين صورت راجع به امام حسين(عليه السلام) وارد شده، راجع به هيچ پيغمبري نيامده است. حتّي راجع به اميرالمؤمنين(عليه السلام) هم اين طور خصوصياتي را نداريم. بله، من به ثواب حج عمره توجه دارم. خيال نکنيد که من اينها را نديده ام. راجع به اميرالمؤمنين(عليه السلام) رواياتي داريم كه در هر قدم رفت و برگشتش، چه ثواب ها دارد كه براي زيارت امام حسين(عليه السلام) آن اجر و پاداش ها نيست؛ يعني أجر زيارت اميرالمؤمنين(عليه السلام) از اين نظر بيشتر است. من اين ها را مي دانم و همه را بلدم. ولي بحث ما در رابطه با «ثواب» نبود. ما براي ثواب کيسه ندوخته ايم! اينجا آمده ايم تا إن شاءالله آدم شويم. بحث ما در ارتباط با «اجابت دعا» بود.
اين آثار فقط به خاطر «از خودگذشتگي» حسين(عليه السلام) نبود، بلكه به خاطر «از همه چيز گذشتگي» او بود که اين ويژگي، مختصّ او است كه در راه خدا از همه چيزش گذشت. لذا شما شنيده ايد كه در روز عرفه، که روز مقدّس و روز دعا است، خدا وقتي كه مي خواهد به بندگان نظر رحمت کند، اوّل به زوّار حسين(عليه السلام) نظر مي كند، بعد به حاجي هاي واقف در عرفات. همان عرفاتي که الآن گفتم و ديديد كه چقدر عظمت دارد. ديديد كه پيغمبر اکرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم)، در عرفات، و در روز عرفه به حاجي ها چه فرمودند؛ ميهمانان خدا! ولي وقتي در روز عرفه، خداوند مي خواهد به دعاي بندگان جواب دهد، اوّل جواب زائرهاي حسين(عليه السلام) را مي دهد، بعد مي رود سراغ آن حاجي هايي که در عرفات هستند. چرا؟ خيلي زيبا است. چون حسين(عليه السلام)، هر چه داشت را داد. حالا من نمي خواهم اين تعبير را کنم، شايد يک مقدار غليظ باشد و بعضي ها هم وحشت کنند؛ امّا او هر چه داشت را داد و خدا هم هرچه دارد را براي او مي گذارد.
ذكر مصيبت
التماس دعا! خاندان حسين(عليه السلام) يک ورود به کوفه دارند، يک ورود به شام و يک ورود هم به مدينه دارند. جلسه گذشته ورود به کوفه را گفتم. امشب مي خواهم ورود به شام را بگويم. سهل ساعدي از اصحاب پيغمبر اکرم(صلّي الله عليه و آله وسلّم) است. مي گويد من از بيت المقدس به شام آمدم. وقتي وارد شدم، ديدم عجب بساطي است! شهر را آذين بسته اند، جشن گرفته اند، پايکوبي مي کنند و غوغايي است. چند نفر ايستاده بودند، رفتم و به آنها سلام کردم. گفتم شما شامي ها عيدي داريد که ما نمي دانيم؟ امروز چه خبر است؟ هر چه فکر مي کنم عيدي نيست. چه خبر است؟
به من گفتند: «يَا شَيْخُ نَرَاكَ أَعْرَابِيّاً»؛ اي پيرمرد، مثل اينکه تو بياباني هستي! از دِهات آمده اي؟! بي خبر از دنيايي! گفتم: «أَنَا سَهْلُ بْنُ سَعْدٍ قَدْ رَأَيْتُ مُحَمَّداً»؛ من سهل بن سعدم، من پيغمبر را ديده ام و از اصحاب او هستم. اين حرف ها چيست كه شما به من مي زنيد؟! به من گفتند: «يَا سَهْلُ مَا أَعْجَبَكَ السَّمَاءُ لَا تَمْطُرُ دَماً»؛ در شگفت نيستي كه چرا آسمان خون نمي بارد؟ «وَ الْأَرْضُ لَا تَنْخَسِفُ بِأَهْلِهَا» در شگفت نيستي كه چرا زمين اهلش را فرو نمي برد؟ با خود گفتم اين حرف ها چيست كه اين ها به من مي گويند؟ پرسيدم: «لِمَذاکَ»؛ آخر براي چه؟ مگر چه شده است؟ گفتند: «هَذَا رَأْسُ الْحُسَيْنِ و عِتْرَةِ مُحَمَّدٍ يُهْدَى مِنْ أَرْضِ الْعِرَاقِ». گفتند اين سر حسين است كه دارند از عراق مي آورند و مردم اين طور شادي مي کنند. گفتم: «وَا عَجَبَاهْ! يُهْدَى رَأْسُ الْحُسَيْنِ وَ النَّاسُ يَفْرَحُونَ». عجب! سر حسن را مي آورند و مردم جشن گرفته اند؟ سؤال کردم كه از کدام طرف مي آيند؟ «فَأَشَارُوا إِلَى بَابٍ يُقَالُ لَهُ بَابُ سَاعَاتٍ». به من اشاره کردند كه برو به دروازه ساعات، ببين آنجا چه خبر است.
مي گويد آمدم تا به دروازه رسيدم. ديدم كارواني از دور پيدا شد؛ اين مرکب ها يکي پس از ديگري مي آيند؛ نيزه دارها يکي پس از ديگري مي آيند؛ روي هر نيزه ، سري است. اولين سر را که ديدم، آن را خوب مي شناختم. اشبه خَلق به پيغمبر اکرم(صلّي الله عليه و آله وسلّم) بود…
من پيش آمدم. اوّلين مرکبي را كه ديدم يک بي بي سوار بر آن بود. جلو رفتم؛ به او سلام کردم و گفتم: «مَنْ أنتِ»؛ شما که هستيد؟ گفت: «أَنَا سُكَيْنَةُ بِنْتُ الْحُسَيْنِ»[۱۶]. من سکينه، دختر حسين هستم. به او گفتم كه من سهل، از اصحاب رسول خدايم. از او سؤال کردم كه آيا کاري از دست من برمي آيد كه براي تو انجام دهم؟ به من گفت اي سهل، برو به اين نيزه دارها بگو، از ميان ما بيرون بروند تا مردم اين قدر به چهره ما نگاه نکنند…
آيت الله آقا مجتبي تهراني
منابع
[۱] . بحارالأنوار ۹۱ ۹۶٫
[۲] . بحارالأنوار، ج۹۶، ص۴۹٫
[۳] . بحارالأنوار، ج۹۶، ص۱۸٫
[۴] . الكافي، ج۴، ص۵۵۳٫
[۵] . من عرض کردم روايات متعدده داريم من چون ديدم ديگر خيلي عقب مانديم ما از بحثمان، اين ها را همين طور فهرست وار مي گويم و مي گذرم.
[۶] . اكثر سؤالات هم، مربوط به گذشته است که من بحث کرده ام. امسال، سال چهارم بحث دعا است و من همه مطالب را قبلاً گفته ام. كساني كه سؤال دارند، به مباحث گذشته ما مراجعه کنند.
[۷] . سوره مائده، آيه ۳۵٫
[۸] . وسائل الشيعة، ۱۴ج، ص۳۷۸٫
[۹] . خصائص الأئمة عليهم السلام (خصائص أمير المؤمنين عليه السلام) / ۴۰ / فضل زيارته ع.
[۱۰] . وسائل الشيعة، ج۱۴، ص۳۸۰٫
[۱۱] . ما روايات زيادي در اين باب داريم، كه من نمونه هايي را امشب مي خواهم. فهرست وار مي گويم و مي گذرم. مي خواهم رد شوم تا به اصل بحثم برسم. خدا اين طور خواست و هر چه که او تقدير کرده، همان خير است.
[۱۲] . بحارالأنوار، ج۹۸، ص۸۳٫
[۱۳] . وسائل الشيعة، ج۱۴، ص۴۲۰٫
[۱۴] . بحارالأنوار، ج۹۸، ص ۶۹٫
[۱۵] . البتّه راجع به امام هشتم ـ به طور خاص ـ و ديگر ائمه هم رواياتي داريم كه جلسات بعد اشاره مي كنم. ـ انشاءالله ـ
[۱۶] . بحارالأنوار، ج۴۵، ص۱۲۷٫