احکام دو دقیقه ای
هفت نكته درباره احترام والدين
1. رعايت حقوق والدين واجب است اگر چه آنها در حق اولاد كوتاهى كرده باشند.[1]
2. حفظ احترام پدر و مادر و رعايت ادب در صحبت كردن با آنان لازم است.[2]
3. آنچه در اطاعت پدر و مادر واجب است اين است كه فرزند با آنها معاشرتى نيكو داشته باشد.[3]
4. مسافرت فرزند اگر سبب آزار پدر و مادر باشد حرام است.[4]
5. مسافرتى كه بر فرزند واجب نيست در صورت نهى پدر و مادر و اذيت شدن آنان حرام بوده و نماز در آن تمام است.[5]
6. هديه دادن و بخشيدن چيزى به پدر و مادر مستحب است.[6]
7. مستحب است انسان بر سر قبر پدر و مادر خود از خداوند حاجت بخواهد.[7]
هفت نكته درباره گفتگو با نامحرم
1. صحبتكردن با نامحرم به غير ضرورت مكروه است، خصوصاً اگر مخاطب جوان باشد.[8]
2. صحبت كردن با هر كسى درباره هر چيزى از روى شهوت و لذت جايز نيست (مگر با همسر).[9]
3. گفتگو با نامحرم با شرايط ذيل جايز است:
الف) به قصد لذت و ريبه نباشد.[10]
ب) با صحبت كردن به گناه آلوده نشوند.[11]
ج) خوف افتنان (به فساد افتادن) نباشد.[12]
د) خانم ها هنگام صحب كردن صداى خود را نازك و لطيف نكنند.[13] قرآن مى فرمايد:
«فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيطْمَعَ الَّذى فى قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفا»[14]
پس به گونه اى هوس انگيز سخن نگوييد كه بيماردلان در شما طمع كنند، و سخن شايسته بگوييد.
4. اگر مردى بداند چنانچه با نامحرمى صحبت كند به گناه خواهد افتاد نبايد با او صحبت كند خواه زن به گونه اى صحبت كند كه مرد را به گناه بيندازد يا درباره مطلبى صحبت كند كه مرد به گناه بيفتد.[15]
5. اگر مردى به قصد به حرام انداختن نامحرمى، با او صحبت كند حرام است.[16]
6. رد و بدل كردن سخنان محرّك از طريق تلفن، موبايل، بلوتوث، اينترنت و ... به هر انگيزه اى حرام است.[17]
7. سلام كردن مرد و زن نامحرم به يكديگر اگر به قصد لذت نباشد و ترس افتادن به گناه وجود نداشته باشد، اشكال ندارد.[18]
خودنمايى حرام
خودنمايى به منظور به گناه انداختن ديگرى حرام است. مثلاً خانمى به گونه اى خودنمايى كند كه نگاه مرد نامحرم به او جلب شود. راه رفتن به گونه اى خاص، حرف زدن، انجام حركات خاص، لبخند زدن به نامحرم يا شوخى كردن يا نگاه كردن به قصد خودنمايى نمونه هايى از خودنمايى هاى حرام هستند.
خودنمايى مردان نيز براى به حرام انداختن نامحرم، حرام است. مواردى مثل پوشيدن لباس خاص و يا باز گذاشتن بازو و سينه به منظور جلب نظر نامحرم، انداختن گردن بند، حرف زدن، نگاه كردن و راه رفتن و انجام رفتارهاى شهوانى به منظور جلب نظر نامحرم و ... از اين قبيل خودنمايى ها هستند.[19]
جلب توجه نامحرمان
يكى از مسائلى كه در رابطه با خانم ها در احكام شرعى مطرح است اين است كه نبايد كارى كنند كه موجب جلب توجه شود. قرآن مى فرمايد:
«وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِية»[20]
و همچون دوران جاهليت نخستين (در ميان مردم) ظاهر نشويد.
به چند نمونه از آنها اشاره مى شود:
1. آنچه جلب توجه نامحرم مى شود حرام است.
2. پوشيدن مانتوهاى كوتاه و تنگ با رنگ هاى شاد به نوعى كه جلب توجه نامحرم كند حرام است.[21]
3. عطر زدنى كه موجب جلب توجه نامحرم شود حرام است.[22]
4. پوشيدن لباس نازكى كه موجب جلب توجه نامحرم شود حرام است.[23]
5. پوشيدن كفش هاى صدادار و براق براى بانوان اگر باعث جلب توجه نامحرم شود حرام است.[24] قرآن مى فرمايد:
«وَ لا يضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِن لِيعْلَمَ ما يخْفينَ مِنْ زينَتِهِن»[25]
و هنگام راه رفتن پاهاى خود را به زمين نزنند تا زينت پنهاني شان دانسته شود.
همچنين مدل راه رفتن، نوع حرف زدن، نوع خوردن در خيابان و ... نيز از اين امور به حساب مى آيند.
پنج نكته درباره صداى نامحرم
1. شنيدن صداى زن نامحرم در صورتى كه به قصد لذت نباشد و سبب افتادن در گناه نشود، اشكال ندارد.[26]
2. گوش دادن به آواز زن نامحرم در هر صورت، اشكال دارد.[27]
3. اگر زن قرآن را به صورت ترتيل و ساده بخواند، گوش دادن به صداى او مانعى ندارد و اگر با صدا بخواند، جايز نيست.[28]
4. شنيدن نوحه خوانى و مرثيه ثرايى زنان اگر مفسده نداشته باشد اشكال ندارد.[29]
5. سخنرانى زن در مجلس مردان، اگر مفسده نداشته باشد اشكال ندارد.[30]
سه نكته درباره دوستى با نامحرم
1. دوستى با نامحرم از نظر قرآن حرام است، چه با اطلاع و اجازه پدر باشد و چه بدون اجازه، چه با هدف ازدواج باشد و چه نباشد،[31] چه دوستى با نامحرم فاميل باشد چه غريبه، چه قصد بدى در كار باشد، چه نباشد، چه با انگيزه هاى خيرخواهانه باشد همچون راهنمايى ديگران، آموزش علمى، رفع افسردگى يا نباشد، چه در محيط كارى با همكاران باشد و چه در محيطهاى آموزشى و دانشگاهى.
2. وساطت در دوستى هاى نامشروع نيز حرام است.
3. وعده و قرار با چنين دوستانى حرام است و سفر به عنوان ديدار آنها سفر معصيت محسوب مى شود و بايد در چنين سفرهايى نماز را كامل خواند. قرآن مى فرمايد:
«لا تُواعِدُوهُنَّ سِرًّا»[32]
پنهانى با آنها قرار نگذاريد.
چهار نكته درباره حياء
حياء عبارت است از حالت نفسانى در انسان كه مانع ارتكاب اعمال زشت مى شود.
1. ارتكاب اعمالى كه موجب از بين رفتن حياء در ميان برادران دينى نسبت به يكديگر مى شود مكروه است.[33]
2. در انجام تكاليف شرعى حياء معنا ندارد و حياء عذر شرعى براى ترك واجب نيست.[34]
3. حياء نمى تواند براى ماندن بر جهل به وظايف شرعى و ترك پرسش عذر به شمار آيد.
4. به نيازمندى كه به جهت حياء از گرفتن زكات خوددارى مى كند، جايز بلكه مستحب است به ظاهر تحت عنوان هديه و در واقع به قصد زكات بدهند.[35]
چهارشنبه سورى
همه نيازهاى ما، حتى تفريح ما نياز به ضابطه دارد. سنت هاى جامعه در صورتى مشروع است كه منابع دينى آن را تأييد كنند. مسلمانى به حرف نيست، به رعايت ضابطه هاست.
مراسم چهارشنبه سورى، به دليل مجموعه اى از آفت هاى زير، مجوز شرعى ندارد:
1. ترويج خرافات.
2. آزار رساندن به ديگران.
3. سلب آسايش و امنيت عمومى.
4. ايجاد خسارت هاى مالى و جانى به ديگران. پيامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود:
«مَلعونٌ مَن ضارَّ مُؤمِناً»[36]
5. ايجاد مزاحمت براى ديگران.
6. ايجاد ترس و وحشت.
7. اسراف و از بين بردن سرمايه ها.
8. مخالفت با ضوابط و قوانين كشور.
ياد اموات
از سنت هاى نيكو، زيارت قبور است. امام على علیه السلام فرمود:
«زُورُوا مَوْتَاكُمْ فَإِنَّهُمْ يفْرَحُونَ بِزِيارَتِكُم»[37]
به زيارت مرده هاى خود برويد آنها از زيارت شما شاد مى شوند.
در اينجا به چند نكته اشاره مى شود:
1. هميشه زيارت اهل قبور به ويژه شب و روز جمعه مستحب است.
2. مستحب است بر اهل قبور سلام نماييم و سلام زير را بخوانيم:
«السَّلَامُ عَلَى أَهْلِ الدِّيارِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَات»[38]
درود بر اهل شهرها كه مؤمنين و مؤمنات هستند.
3. مستحب است زائر دست خود را بر روى قبر بگذارد و هفت بار سوره قدر، سه بار حمد، سه بار ناس و فلق و آية الكرسى را بخواند.[39]
4. مستحب است زائر براى اموات طلب رحمت و مغفرت نمايد.[40]
5. مستحب است آب پاشيدن بر روى قبر تا چهل روز از زمان دفن ميت.[41]
6. حاجت خواستن از خداوند، نزد قبر پدر و مادر مستحب است.[42]
7. مهمتر از همه نكات فوق، اداى حقوق واجب آنهاست با قضاى نمازها و اداى بدهى ها و طلب حلاليت از اموات.
احكام تفريح
شكى نيست كه انسان نياز به تفريح دارد. در قرآن و روايات به داشتن تفريحات سالم اشاره شده است.
در اينجا به گوشه اى از ضوابط تفريحات سالم اشاره مى شود:
1. گناه نباشد. (مانند موسيقى، استفاده از مواد مخدر، رقص و پايكوبى، بدحجابى، قمار)
2. مزاحمت براى ديگران نباشد. (مانند سد معبر، بلند كردن صداى ضبط و ...)
3. تضييع حق ديگران نباشد. (مانند شكستن شاخه ها و سوزاندن درختان باغ هاى مردم، استفاده از ميوه جات و سبزيجات مردم، تصرف در باغات و مزارع مردم، ايجاد خسارت هاى مالى و جانى و ...)
4. تخريب محيط زيست نباشد. (آتش زدن درختان و گياهان، آلوده كردن محيط زيست)
5. ترويج خرفات نباشد.
6. اسراف و تبذير نباشد.
چند چيز در مساجد و مشاهد مشرفه معصومين علیهم السلام حرام است
1. نجس كردن حرم امامان علیهم السلام حرام است و اگر يكى از آنها نجس شود، تطهير آن واجب است.[43]
2. ورود جنب و حائض و نفساء به حرم پيامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم و توقف در حرم ائمه معصومين علیهم السلام جايز نيست.[44]
3. نمازخواندن جلوتر از قبور امامان علیهم السلام اگر هتك حرمت حساب شود، باطل است.[45]
4. سجده كردن براى امامان معصوم علیهم السلام حرام است ولى اگر براى خدا سجده نمايد اشكال ندارد.[46]
چند نكته درباره نام خدا
1. بردن نام خدا در آغاز هر كارى مستحب است.[47]
2. احترام به اسماء الهى واجب است، از اين رو مسّ نام هاى خداوند بدون طهارت (وضو، غسل يا تيمم) حرام است.[48]
3. هتك و بى احترامى به نام خدا به هر نحو حرام است.
4. نجس كردن نام خدا حرام و تطهير آن واجب است.[49]
5. مسّ نام هاى خداوند بدون طهارت حرام است.[50]
6. در ركوع و سجود، ذكر خدا واجب است.[51]
7. در ذبح حيوان ذكر خدا واجب است.[52]
8. در شكار حيوان، ذكر خدا واجب است.[53]
9. قسم، نذر و عهد تنها با نام هاى مختص به خدا منعقد مى شوند.[54]
مسّ آيات قرآن
در چند مورد مسّ آيات قرآن و نام هاى مقدس مانعى ندارد:
1. سايه تابلويى كه روى آن بسم الله يا آيه اى از قرآن نوشته شده است.
2. مسّ آيات قرآن در آينه.
3. مسّ آيات قرآن در تلويزيون و موبايل.
4. مسّ آيات قرآن و اسماء جلاله از روى سلفون، شيشه، يووى و ...
5. مسّ كلمات مشترك قرآن در صورتى كه به عنوان كلمات قرآن نباشد، مانند ابولهب، ابليس، فرعون و ...
وظايف واجب و مستحبى در رابطه با پيامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم
مقدس ترين و محبوب ترين چهره در اسلام، پيامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم است و دو نوع وظيفه نسبت به او در احكام آمده است:
1. وظايف واجب همچون معرفت و شناخت او، محبت به او و پيروى از دستورات او. قرآن مى فرمايد:
«ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا»[55]
آنچه را رسول خدا براى شما آورده بگيريد (و اجرا كنيد)، و از آنچه نهى كرده خوددارى نماييد.
2. وظايف مستحبى همچون سلام به پيامبر، زيارت پيامبر، صلوات به هنگام شنيدن هر يك از نام ها و القاب پيامبر، نام گذارى فرزندان به نام او و ...
مسأله: مستحب است بر مأموم در نماز ظهر و عصر، تسبيح، تحميد و صلوات بفرستد.
صلوات بر پيامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم
صلوات بر پيامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم هميشه مستحب است و در چند مورد حكم ويژه اى دارد:
1. در پايان تشهد كه صلوات واجب است.
2. هنگام ذكر نام پيامبر مستحب فورى است، حتى در حال نماز. و اگر شنيدن نام پيامبر مكرر باشد، ذكر صلوات هم تكرار مى شود.
3. دو ذكر سجده سهو صلوات است (بسم الله و بالله و صلى الله على محمد و آل محمد؛ بسم الله و بالله اللهم صل على محمد و آل محمد)
4. يكى از تعقيبات نماز، صلوات فرستادن است و تعداد خاص ندارد، گر چه در عرف جامعه، سه صلوات فرستاده مى شود.
دو نكته درباره شهيد
1. مسلمانى كه از دنيا مى رود، بايد غسل داده شود، مگر شهيد در ميدان معركه و جنگ.
2. تماس بدنى با بدن ميت غسل مسّ ميت دارد مگر در سه صورت:
الف) شهيد در معركه جنگ.
ب) ميت مسلمانى كه غسلش داده اند.
ج) ميتى كه تازه مرده و بدنش گرم است.
چند نكته درباره مستحبات زيارت قبور
1. زيارت قبور مستحب است به ويژه عصر روز پنجشنبه و روز جمعه.[56]
2. رو به قبله نشستن و گذاشتن دست بر قبر.
3. خواندن هفت مرتبه سوره قدر.
4. خواندن سوره حمد و ناس و فلق و آية الكرسى، هر كدام سه مرتبه و سوره يس.
5. سلام دادن بر اهل قبور و دعا كردن براى آنان.
پنج نكته درباره دعا
1. دعا كردن در نماز در تمامى حالات اعم از ايستاده و نشسته، ركوع و سجود به ويژه در قنوت مستحب است.[57] اگر چه طبق فتواى برخى از مراجع به فارسى يا زبان هاى ديگر باشد.[58]
2. خواسته حرام در دعا، نماز را باطل مى كند.[59]
3. ثواب دعاها براى خواندن متن دعا است نه ترجمه آن و يا شنيدن و آمين گفتن.
4. تكرار قسمتى از دعاها اشكال ندارد و اگر بخواهد به قصد ورود بخواند بايد به همان نحو كه وارد شده بخواند.
5. فرد ناپاك مى تواند دعا و حديث بخواند و يا گوش دهد، مگر فرازهايى از دعا كه آيات سجده دارد مانند دعاى كميل و ندبه.
اطلاع رسانى
اطلاع رسانى درباره نجاست در سه جا لازم است:
1. اگر مسجد يا حرم ائمه علیهم السلام نجس شود و خود شخص نتواند تطهير كند.[60]
2. اگر ميزبان ديد كه غذا نجس است، بايد به ميهمان خبر دهد.[61]
3. اگر كسى چيزى را به ديگرى مى فروشد يا عاريه مى دهد و مى داند كه او مى خواهد آن را براى خوردن و آشاميدن استفاده كند، بايد نجس بودن آن را اطلاع دهد.[62]
احكام مشترك مردان و زنان
برخى از احكام مخصوص مردان است مانند اقامه نماز جمعه، مرجعيت، قضاوت، امام جماعت براى مردان و برخى از احكام مخصوص زنان است مانند بعضى از غسل ها و برخى از احكام بين زنان و مردان مشترك است همچون:
1. وكالت در اجراى عقد ازدواج.
2. ذبح حيوانات.
3. نبايت در كارهاى واجب و مستحبى.
4. اجير شدن براى خواندن نماز و گرفتن روزه.
تشابه نماز قضا با نماز ادا
نماز قضا از چند جهت تابع نماز اداست:
1. نماز قضا، همچون نماز ادا واجب است.
2. نماز قضا از جهت شكسته و كامل بودن تابع نماز اداست. (اگر نمازى چهار ركعتى قضا شد، قضاى آن نيز چهار ركعتى است و اگر در سفر قضا شد، قضاى آن هم دو ركعتى است).
3. در جهر و اخفات (اگر نمازى قضا شد و از نمازهايى بود كه بايد بلند خوانده شود، قضاى آن نيز بايد بلند خواند شود و اگر از نمازهايى بود كه بايد آهسته خوانده شود، قضاى آن نيز بايد آهسته خوانده شود).
اقسام سجده
سجده سه نوع است:
1. واجب مانند سجدههاى نماز و سجده آيات سجده.[63]
2. سجده هاى مستحبى مانند سجده شكر. (در سجده شكر، صرف قرار دادن پيشانى روى زمين همراه با نيت كافى است، گر چه مستحب است چند بار شكراً لله بگويد و يك بار نيز كفايت مى كند).[64]
3. سجده حرام و آن سجده براى غير خداست.
چند ويژگى نمازهاى مستحبى
1. تمام نمازهاى مستحبى را مى توان آهسته يا بلند خواند.
2. نمازهاى مستحبى را نمى توان به جماعت خواند، مگر نماز باران و نماز عيد فطر و قربان.
3. همه نمازهاى مستحبى را مى توان ايستاده يا نشسته يا در حال حركت خواند.
4. شك در تعداد ركعات، نماز را باطل نمى كند.[65]
5. زياد شدن اركان نماز، نماز را باطل نمى كند.[66]
6. در نمازهاى مستحبى سوره واجب نيست.
7. براى كم و زياد شدن، سجده سهو واجب نيست.
8. نماز مستحبى را مى توان با اختيار شكست.
9. هيچ يك از نمازهاى مستحبى اذان و اقامه ندارند.[67]
اصل و فرع
مواردى در فقه وجود دارد كه فرع، مهمتر از اصل است همچون موارد زير:
1. سلام مستحب است و جواب سلام واجب است.[68]
2. نماز جماعت مستحب است ولى تبعيت از امام جماعت در افعال واجب است.[69]
3. نذر واجب نيست، ولى عمل به آن واجب است.[70]
4. روزه اعتكاف مستحب است ولى روزه روز سوم واجب است.[71]
هفت نكته درباره استخاره
1. استخاره عبارت است از آن كه انسان در كارى كه قصد انجام آن را دارد از خداوند بخواهد كه او را به آنچه خير و صلاح اوست اعم از انجام فعل يا ترك آن راهنمايى كند.[72]
2. استخاره براى رفع ترديد است نه براى پيشگويى[73] و آينده نگرى مانند قبولى امتحان، رسيدن به حاجت، خوب شدن مريض و ...[74]
3. استخاره در كارهاى مباح است نه در كارهاى واجب و حرام و مكروه.[75]
4. استخاره بعد از فكر و مشورت كردن است.[76]
5. عمل كردن به نتيجه استخاره واجب نيست، گر چه بهتر است بر خلاف آن عمل نشود.[77]
6. تجديد استخاره صحيح نيست مگر اين كه مدت قابل ملاحظه اى بگذرد و يا شرايط استخاره تغيير كند.[78]
7. استخاره آدابى دارد همچون وضو داشتن هنگام استخاره، رو به قبله بودن، سخن نگفتن در بين استخاره، استخاره در زمان و مكان مقدس مانند روز جمعه و مسجد و مشاهد مشرفه و ...[79]
بى توجهى به اولويت ها
بسيارند افرادى كه به اولويت ها توجهى ندارند همچون موارد زير:
1. عيب جويى حرام را انجام مى دهند ولى امر به معروف واجب را انجام نمى دهند.
2. خرج هاى مستحبى مى كنند ولى خرج هاى واجب همچون اداى بدهى و خمس و زكات را لازم نمىدانند.
3. واجبات ميت همچون عمل به وصيت و اداى بدهى را انجام نمى دهند ولى براى او خيرات مى كنند.
دو نكته درباره اسراف
1. اسراف يكى از گناهان كبيره و حرام است[80] و نمونه هاى زيادى در محيط زندگى دارد، همچون اسراف در آب، برق، نان و ...
2. چند چيز اسراف نيست مانند: اسراف در كار خير، لباس هاى مورد نياز، عطر زدن، آنچه براى بدن مفيد است.
3. غذاى مورد نياز بدن هر قدر كه باشد، اسراف محسوب نمى شود.
4. خوردن بيجا و پرخورى و زياده روى مكروه است.[81]
دو نكته درباره وسواسى
1. بر شخص وسواس واجب است به افراد معمولى رجوع كند.[82]
2. وسواس جايز نيست به شك خود اعتنا كند.[83]
عبادتهاى حرام
برخى از عبادت ها گناه محسوب مى شوند و باطل هستند همچون موارد زير:
1. نماز، روزه، طواف و اعتكاف در حال حيض و نفاس باطل و گناه است.[84]
2. نافله ظهر و عصر در سفر.[85]
3. اذان و اقامه براى نمازهاى غير يوميه يا اذان قبل از وقت.[86]
4. وضو بعد از غسل جنابت (تا وقتى كه كارى كه وضو را باطل مى كند از او سر نزده).[87]
5. روزه عيد قربان و فطر.[88]
6. روزه يوم الشك به نيت اول ماه رمضان يعنى روزى كه نمى داند آخر شعبان است يا اول رمضان، نبايد به نيت ماه رمضان روزه بگيرد ولى اگر به نيت روزه قضا يا روزه مستحبى روزه بگيرد، صحيح است و اگر بعداً معلوم شود همان روز اول ماه رمضان بوده از ماه رمضان حساب مى شود.[89]
7. خوندن سوره هايى كه سجده واجب دارد در حال جنابت و حيض و نفاس حرام است.[90]
شش نكته درباره پرستارى
1. پرستارى از بيمار از مصاديق فعل معروف، و عملى مستحب است. در روايات آمده است از حقوق همسفر بر همسفر آن است كه چنانچه يكى از آنان بيمار شود، ساير همراهان تا سه روز در كنار او باشند. و ضمن مراقبت از وى، نيازهايش را تأمين نمايند.
2. ترك نماز جماعت جز با عذر همچون پرستارى از بيمار سزاوار نيست.
3. پرستارى هر يك از زن و مرد اجنبى از ديگرى در صورت عدم پيدايى محذور شرعى همچون لمس و نظر جايز است و در فرض وجود محذور تنها در حال ضرورت جايز است.[91]
4. پرستارى براى همگان مطلوب است نه قشر خاصى.
5. دكتر و پرستار محرم نيستند، نه بر بيمار و نه بر خودشان، لذا بايد شئونات اسلامى رعايت شود. و نمى توان با عذرهايى همچون شغل و همكار بودن و قصد بد نداشتن، دل پاك داشتن، حريم ها را شكست.
6. پرستار همچون طبيب اگر بر بيمار آسيبى برساند، در برخى از موارد ضامن است. همچون عدم آشنايى كافى، سهل انگارى، عدم رعايت قوانين و ضوابط درمان و ...
چهار نكته درباره عيد و شادى
نياز به عيد و شادى يك نياز طبيعى است كه بايد با معيارهاى زير همراه باشد:
1. همراه با گناه نباشد. (برخى فكر مى كنند در ايام شادى هر كارى بخواهند مى توانند انجام دهند، همچون رقص، بدحجابى، موسيقى و ...)
2. همراه با مزاحمت نباشد.
3. نوع شادى حلال باشد
4. افراطى نباشد و ...
سه برداشت غلط از احكام
1. شكى نيست كه احكام الهى آسان است، ولى فرق است بين سهل بودن و سهل انگارى كه برخى از مردم به تصور اين كه دين آسان است در احكام الهى سهل انگارى مى كنند.
2. برخى از مردم كه به ضوابط شرعى آشنايى ندارند، تصور مى كنند مذهبى ها سختگيرى مى كنند در حالى كه دليلى بر عملكرد خود ندارند.
3. فراوانى گناه موجب حلال بودن نيست، اگر با گناه برخورد نشد، دليل حلال بودن آن نيست. برخى از مردم تصور مى كنند رسم بودن و سنت هاى اجتماعى دليل بر حلال بودن است، در حالى كه چنين نيست.
دو نكته درباره قربانى
1. خون قربانى نجس است و به هر جا برسد بايد شسته شود. خون هايى كه در گردن حيوان مى ماند نيز بايد شسته شود و الّا غذا نجس مى شود. ولى پس از ذبح، خون هايى كه در رگ ها به مقدار متعارف مى ماند پاك است.
2. نبايد مساجد را با خون قربانى نجس كنند زيرا نجس كردن مساجد حرام است.[92]
چند نكته درباره گفتگو
گفتگو خط قرمزهايى دارد به چند نمونه از آنها اشاره مى شود:
1. به گناه منتهى نشود. (مثل غيبت، تهمت، دروغ)
2. محرك نباشد.
3. موجب فتنه نباشد.
4. ركيك نباشد.
احكام فورى
برخى از مسائل شرعى بايد در اولين فرصت انجام شود همچون:
1. جواب سلام.[93]
2. اداى بدهى در صورتى كه طلبكار، طلب خود را مطالبه نمايد.
3. سجده سهو بعد از نماز.[94]
4. اداى امانت.[95]
5. تطهير مسجدى كه نجس شده.[96]
6. خواندن نماز آيات در حوادث طبيعى همچون زلزله، ماه گرفتگى، خورشيد گرفتگى و ...[97]
چند نكته درباره تسليت
1. تسليت به مصيبت ديدگان اعم از بزرگ و كوچك و زن و مرد، همچنين تسليت صاحبان عزا به يكديگر پس از دفن ميّت مستحب است.[98]
2. ابراز همدردى با مصيبت ديدگان بر حسب شأنشان، متفاوت است، به عنوان مثال نسبت به كودك يتيم، دست كشيدن بر سر او مستحب است. البته در حصول ثواب تسليت، صرف حضور نزد صاحب عزا و ديدار با او كفايت مى كند،[99] هر چند ابراز همدردى با گفتن كلمات تسلى بخش افضل است. لكن برپايى مجلس سوگوارى و اطعام مردم از سوى صاحب عزا، استحباب ندارد؛ هر چند جايز است. به خصوص زمانى كه بر اثر ترك آن آبروى صاحب عزا به خطر بيفتد.
3. در استحباب تسلى دادن به مصيبت ديدگان، فرقى بين زن و مرد نيست.
4. تسليت دادن مستحب است، خواه پيش از دفن و خواه بعد از دفن.[100]
5. فرستادن غذا براى بستگان ميت در مدتى كه به قصد عزادارى نشسته اند، مستحب است.[101]
6. غذا خوردن نزد مصيبت زدگان مكروه است.[102]
7. صاحب عزا تا سه روز مناسب است براى عزا بنشيند.[103]
8. به صبر و فراموشى واداشتن صاحبان عزا از مستحبات مؤكد است.
چهار نكته درباره احترام به مسلمان
1. جان و مال و آبروى انسان مسلمان، محترم است.
2. پيكر بى جان مسلمان مانند زنده او محترم است. از اين رو غسل، كفن و دفن آن واجب است. و آنچه موجب هتك او شود، حرام است.[104]
3. دفن مسلمان در جايى كه بى احترامى به او باشد، مانند جايى كه خاكروبه و كثافت مى ريزند، جايز نيست.[105]
4. تخلى روى قبر مؤمنين در صورتى كه بى احترامى به آنان باشد، حرام است.[106]
انسان هايى كه داراى احترام نيستند
جان، مال و آبروى مسلمان محترم است و برخى از مردم از نظر فقهى حرمتى ندارند همچون:
1. كافر.[107]
2. مرتد.[108]
3. متجاهر به فسق كه مى شود غيبت او را كرد.
4. فرق ضاله (بهائيت، غلات، خوارج، ناصبى، ساب النبى و ...)[109]
احترام مقطعى و هميشگى
رعايت آداب در مناسبت هاى عزاى معصومين علیهم السلام بسيار مناسب و زيباست، اما اين آداب دو گونه است: برخى مقطعى است مانند به تأخير انداختن مجالس عقد و عروسى و حالت حزن داشتن، لباس سياه بر تن كردن، آرايش نكردن و ... و برخى از احترام ها هميشگى است و نمى توان بعد از مناسبت آنها را رعايت ننمود مانند شركت در مجالس گناه، تراشيدن ريش، آرايش زنان در برابر نامحرمان، استفاده از سى دى هاى مبتذل و ...
چهار نكته درباره شب نشينى
شب نشينى امر مباحى است كه با در نظر گرفتن شرايطى مانع ندارد:
1. همراه با گناه نباشد، مانند غيبت، موسيقى و ...
2. همراه با مزاحمت براى ديگران نباشد.
3. محرم و نامحرم رعايت شود.
4. واجب فوت نشود: كسى كه مى داند يا احتمال مى دهد به جهت شب نشينى نمازش قضا مى شود نبايد به اين ميزان در شب نشينى ها شركت كند.
سه نكته درباره اجرت عمل حرام
1. حقوقى كه در مقابل كار حرام گرفته مى شود، حرام است.[110]
2. اگر براى عمل حرام استخدام شود، حقوق بازنشستگى اش حرام است.[111]
3. درآمدهاى حرام را نمى توان صدقه داد مگر با اذن حاكم شرع.[112]
چند نكته درباره سلام
1. ابتداى به سلام مستحب است[113] و جواب آن واجب فورى است و لو در حال نماز.[114]
2. در غير نماز مستحب است جواب سلام بهتر از سلام باشد.[115]
3. جواب سلام طفل مميز واجب است.[116]
4. واجب است جواب سلام را چه در نماز چه در غير نماز به طرف بشنواند.[117]
5. اگر دو نفر به يكديگر سلام كنند، بر هر كدامشان واجب است كه جواب سلام ديگرى را بدهد.
6. ابتدا به سلام و مقدم داشتن آن بر هر سخنى مستحب است.
7. سلام كردن مرد به زن نامحرم و برعكس اگر بدون قصد لذت و ترس افتادن به حرام باشد اشكال ندارد.[118]
8. پيشى گرفتن در سلام به مسلمانان مستحب مؤكد است مگر نمازگزار كه بر او جايز نيست.
9. مستحب است انسان وقتى وارد خانه اى مى شود كه كسى در آن نيست بر خود اين گونه سلام كند: «السلام علينا من عند ربّنا».
10. سلام كردن به حاضران در مجلس هنگام برخاستن و خداحافظى مستحب است.
11. سلام سواره بر پياده و ايستاده بر نشسته و كوچكتر به بزرگتر مستحب است.
12. پاسخ سلام كسى كه به قصد شوخى سلام نموده واجب نيست.
13. سلام كردن به كافر جز به هنگام ضرورت جايز نيست.[119]
14. پاسخ سلام با واسطه واجب نيست هر چند مستحب است خطاب به واسطه گفته شود: «عليك و عليه السلام».
15. جواب سلام در نماز بايد مشابه سلام كننده باشد.[120]
آداب سفره
1. برداشتن و خوردن غذاى بيرون سفره ريخته شده مستحب است مگر در بيابان كه مستحب است براى جانوران از آن صرف نظر شود.
2. زياد نشستن سر سفره و طول دادن در غذا خوردن مستحب است.
3. نشستن و خوردن از سفره اى كه در آن شراب نوشيده مى شود حرام است.[121]
4. شستن دست ها پيش و پس از غذا مستحب است.[122]
5. بردن نام خدا در ابتداى غذا مستحب است.
6. آغازكردن ميزبان به خوردن و دست كشيدن از غذا پس از ميهمان مستحب است.
7. خوردن نمك در آغاز و پايان غذا مستحب است.
8. غذا خوردن با دست راست مستحب است.
9. دعا كردن براى ميزبان مستحب است.
چند نكته درباره سجده شكر
1. سجده شكر براى به دست آوردن هر نعمت و دفع هر بلا و هنگام يادآورى آنها و براى هر كار خير حتى براى اصلاح بين دو نفر مستحب است.[123]
2. براى سجده شكر يك سجده كافى است ولى اصل، آن است كه دوبار سجده كند.
3. در سجده شكر قرار دادن پيشانى بر زمين كافى است گرچه بهتر است مانند سجده نماز 7 عضو بدن به زمين برسد.
4. مستحب است در دعا سجده شكر رو به قبله باشد.[124]
مكروهات غذا خوردن
1. خوردن با دست چپ مكروه است.
2. خوردن در حال راه رفتن.
3. پرخورى.
4. خوردن در حال تخلى.
5. خوردن در حال سيرى.
6. نگاه كردن به ديگرى در حال غذا خوردن.[125]
آمادگى در احكام
يكى از مسائل شرعى كه در موضوعات مختلف مطرح شده است موضوع آمادگى است. در اينجا به چند نمونه از آنها اشاره مى شود:
1. اگر نزديك وقت نماز به قصد مهيّا شدن براى نماز وضو بگيرد اشكال ندارد.[126]
2. آمادگى براى تكليف با عبادات تمرينى براى كودكان.
3. آمادگى براى شركت در نماز جماعت.
4. آمادگى براى روزه دارى ماه رمضان.
5. مستحب است انسان هميشه براى مرگ آمادگى داشته باشد.[127]
سه نكته درباره راستگويى
1. راستگويى يكى از صفات برجسته مؤمنان است.[128]
2. راستگويى در صورتى كه موجب فتنه و فساد گردد جايز نيست.[129]
3. گفتار مسلمان را بايد همچون رفتار او حمل صدق و راستى نمود مگر آن كه خلاف آن ثابت شود.[130]
انجام وظايف ديگران
به صورت طبيعى هر كس بايد وظايف شرعى واجب خود را انجام دهد[131] و ديگران نمى توانند به جاى او انجام دهند. اما در چند صورت مانعى ندارد:
1. قضاى نماز و روزه پدر توسط پسر بزرگ تر بعد از وفات.[132]
2. اجيرگرفتن براى نمازها و روزه هاى ميت (نماز استيجارى يا تبرعى).[133]
3. اجير گرفتن براى انجام حج واجب كسى كه توان شركت در مراسم حج را ندارد.
چهار نكته درباره حيوانات حرام گوشت
1. خوردن و خوراندن گوشت حيوانات حرام گوشت حرام است.
2. ادرار و مدفوع حيوانات حرام گوشتى كه خون جهنده دارند نجس است.[134]
3. تا حيوانات حرام گوشت زنده هستند بدنشان پاك است[135] ولى با مردنشان نجس مى شود.[136]
4. در نماز نبايد اجزاى حيوانات حرام گوشت بر بدن و لباس نمازگزار باشد.[137]
معيار عرف
معيار بسيارى از مسائل فقهى عرف است.[138] در اينجا به چند نمونه از آنها اشاره مى شود:
1. هر موسيقى از نظر عرف لهوى و مطرب و مناسب با مجالس عيش و نوش باشد حرام است.[139]
2. هر كارى كه عرفاً اهانت و بى احترامى به قرآن محسوب شود حرام است.
3. قصد ماندن هميشگى و ماندن مقدارى از زمان كه عرفاً صدق وطن كند.[140]
4. ملاك در كثيرالشك عرف است.[141]
5. معيار خارج شدن از حالت كثير الشك در نماز عرف است.[142]
6. بازى با هر چيزى كه عرف آن را از آلات قمار مى داند حرام است.[143]
7. معيار ضرر داشتن در احكام عرف است.[144]
8. هر عملى را كه عرفاً به آن رقص گويند براى غير همسر جايز نيست.[145]
9. معيار حداقل ريش صدق عرفى است.[146]
10. محلى را كه انسان به عنوان وطن جديد انتخاب مى كند به صرف نيت حكم وطن را پيدا نمى كند بلكه بايد مدتى بماند تا عرفاً صدق كند آن محل وطن اوست.[147]
[1] توضيح المسائل آية الله مظاهرى، م 548.
[2] همان، م 551.
[3] همان، م 552.
[4] همان، م 546.
[5] توضيح المسائل مراجع، ج 1، ص 720، م 1295.
[6] توضيح المسائل آية الله مظاهرى، م 43.
[7] همان، م 617 و 1446.
[8] تحريرالوسيله، ج 2، نكاح، ص 245، م؛ عروة الوثقى، نكاح، م 39.
[9] تحريرالوسيله، نكاح، م 29.
[10] استفتائات جديد، مكارم، ج 1، س 819؛ اجوبة الاستفتائات، س 1145؛ عروة الوثقى، ج 2، نكاح، م 3.
[11] تحريرالوسيله، نكاح، م 29؛ عروة الوثقى، نكاح، م 39.
[12] همان، م 29؛ عروة الوثقى، نكاح، م 39.
[13] تحريرالوسيله، ج 2، نكاح، ص 245، م 29؛ اجوبة الاستفتائات، س 678 و 674؛ منهج الصاحين، نكاح، ج 3، م 29.
[14] احزاب/ 32.
[15] عروة الوثقى، ج 2، نكاح، م 39.
[16] تحريرالوسيله، ج 2، با استفاده از مسئله 29.
[17] استفتائات امام خمينى( ره)، ج 3، س 52؛ اجوبة الاستفتائات، س 1145؛ استفتائات بهجت، ج 4، ص 195؛ استفتائات جديد، محسن محمودى، ج 2، ص 33.
[18] عروة الوثقى، ج 2، نكاح، م 39 و 41.
[19] احكام روابط زن و مرد، ص 180.
[20] احزاب/ 33.
[21] مسائل جديد، محسن محمودى، ج 4، ص 84.
[22] اجوبة الاستفتائات، س 967؛ استفتائات جديد مكارم، ج 1، س 797؛ هزار و يك مسأله فقهى، نورى همدانى، س 1032.
[23] استفتائات امام خمينى، س 27؛ استفتائات جديد مكارم، ج 2، س 152؛ جامع المسائل فاضل، ج 2، س 1329؛ اجوبة الاستفتائات، س 1363.
[24] اجوبة الاستفتائات، س 1362؛ استفتائات امام خمينى، ج 3، س 66؛ استفتائات جديد مكارم، ج 2، س 1023.
[25] نور/ 31.
[26] احكام خانواده، آية الله مكارم، ص 55، س 126.
[27] احكام خانواده، آية الله مكارم، ص 55، س 127؛ جامع الاحكام صافى، ج 2، ص 161، س 1671.
[28] استفتائات امام خمينى، ج 3، ص 273، س 62؛ احكام خانواده، آية الله مكارم، ص 55، س 129 و 130؛ جامع الاحكام صافى، ج 2، س 1678.
[29] استفتائات آية الله سبحانى، ص 362، س 1124.
[30] استفتائات امام، ج 3، ص 273، س 59.
[31] استفتائات مكارم، ج 2، س 1049 و 1075.
[32] بقره/ 235.
[33] فرهنگ فقه، ج 3، ص 387.
[34] اجوبة الاستفتائات، س 181.
[35] فرهنگ فقه، ج 3، ص 387؛ جواهر الكلام، ج 15، ص 324.
[36] نهجالفصاحه، موضوعى، ص 360.
[37] بحارالانوار، ج 10، ص 97.
[38] كامل الزيارت، ص 323.
[39] وسائلالشيعه، ج 2، ص 881؛ تحريرالوسيله، ج 1، ص 82؛ عروة الوثقى، ج 1، ص 325 ..
[40] تحريرالوسيله، ج 1، ص 82؛ عروة الوثقى، ج 1، ص 324.
[41] وسائل الشيعه، ج 2، 859.
[42] عروة الوثقى، ج 1، ص 326.
[43] توضيح المسائل مراجع، م 904.
[44] توضيح المسائل مراجع، ج 1، ص 517؛ تحريرالوسيله، ج 1، القول فى احكام الجنب، ص 38.
[45] توضيح المسائل مراجع، ج 1، ص 494.
[46] همان، ص 517.
[47] وسائل الشيعه، ج 1، ص 443.
[48] فرهنگ فقه، ج 3، ص 436.
[49] همان.
[50] همان، ص 437.
[51] همان.
[52] جواهر الكلام، ج 36، ص 113؛ فرهنگ فقه، ج 3، ص 437.
[53] جواهر الكلام، ج 36، ص 113؛ فرهنگ فقه، ج 3، ص 437.
[54] فرهنگ فقه، ج 3، ص 436.
[55] حشر/ 7.
[56] فرهنگ فقه، ج 4، ص 330.
[57] جواهر الكلام، ج 11، ص 118؛ فرهنگ فقه، ج 3، ص 622.
[58] توضيح المسائل مراجع، ج 1، م 1135.
[59] فرهنگ فقه، ج 3، ص 623.
[60] مجمع الرسائل، ج 1، ص 43.
[61] همان، ص 50.
[62] توضيح المسائل مراجع، ج 1، ص 95.
[63] تحريرالوسيله، مترجم، ج 1، ص 312، م 1.
[64] تحريرالوسيله، مترجم، ج 1، ص 324، م 8.
[65] توضيح المسائل محشى، ج 1، ص 648.
[66] همان.
[67] عروة الوثقى، ج 1، ص 601.
[68] تحريرالوسيله مترجم، ج 1، م 8.
[69] همان، ج 1، ص 494، م 9.
[70] همان، ج 3، ص 195.
[71] همان، ج 2، ص 565.
[72] فرهنگ فقه، ج 1، ص 401.
[73] فرق استخاره و تفأل اين است كه استخاره براى انتخاب است و تفأل براى اطلاع، استفتائات بهجت، ج 1، ص 412.
[74] استفتائات سيستانى، ص 405، س 1595؛ مسائل جديد، محسن محمودى، ج 4، ص 161.
[75] توضيح المسائل مراجع، ج 2، م 1022؛ قاعدة القرعه، شيخ حسين كريمى، مركز فقهى ائمه اطهار( ع)، ص 79.
[76] عروة الوثقى، ج 2، ص 411، كتاب الحج.
[77] استفتائات امام خمينى، ج 2، س 75 و 76؛ اجوبة الاستفتائات، س 1434؛ استفتائات مكارم، ج 1، س 858.
[78] احكام خانواده، آية الله مكارم شيرازى.
[79] جواهر الكلام، ج 12، ص 162؛ فرهنگ فقه، ج 1، ص 402.
[80] تحريرالوسيله، ج 1، ص 275؛ فرهنگ فقه، ج 1، ص 479
[81] توضيح المسائل مراجع، ج 2، ص 539، م 2637.
[82] توضيح المسائل ده مرجع، م 209؛ اجوبة الاستفتائات، س 143.
[83] استفتائات امام خمينى( ره)، ج 1، س 298- 296؛ اجوبة الاستفتائات، س 311.
[84] توضيح المسائل محشى، ج 1، ص 260.
[85] توضيح المسائل محشى، ج 1، ص 426.
[86] همان، ص 518.
[87] همان، ص 227.
[88] همان، ص 964.
[89] همان، ص 889.
[90] همان، ص 545.
[91] فرهنگ فقه، ج 2، ص 253.
[92] عروة الوثقى، ج 1، ص 177.
[93] توضيح المسائل مراجع، م 1138؛ عروة الوثقى، ج 1، ص 557، م 25.
[94] همان، م 1250.
[95] همان، م 2700.
[96] همان، م 900.
[97] همان، م 1138.
[98] فرهنگ فقه، ج 2، ص 476.
[99] تحريرالوسيله، چهار جلدى، ج 1، ص 168.
[100] تحريرالوسيله، ج 1، ص 86؛ عروة الوثقى، ج 1، ص 325.
[101] مرآت الكمال، ج 3، ص 545؛ تحريرالوسيله، ج 1، ص 86؛ عروة الوثقى، ج 1، ص 325.
[102] عروة الوثقى، ج 1، ص 325.
[103] تحريرالوسيله، ج 1، ص 171.
[104] فرهنگ فقه، ج 1، ص 288.
[105] توضيح المسائل مراجع، ج 1، م 621.
[106] همان، م 64.
[107] همان، ص 84، م 106 و 107.
[108] همان، ص 87، م 110.
[109] توضيح المسائل مراجع، ج 1، ص 87، م 110.
[110] استفتائات امام خمينى، ج 2، س 64.
[111] استفتائات امام خمينى، ج 2، س 63.
[112] همان، س 61.
[113] تحريرالوسيله، چهارجلدى، ج 1، ص 339، م 8.
[114] همان، ص 339.
[115] همان، م 2.
[116] همان، م 4.
[117] همان، م 6.
[118] عروة الوثقى، ج 2، ص 416، م 39.
[119] فرهنگ فقه، ج 4، ص 516.
[120] همان.
[121] توضيح المسائل مراجع، ج 2، ص 605، م 2636؛ فرهنگ فقه، ج 4، ص 485.
[122] فرهنگ فقه، ج 3، ص 523.
[123] تحريرالوسيله، ج 1، ص 178.
[124] عروة الوثقى، ج 1، ص 548.
[125] فرهنگ فقه، ج 3، ص 524.
[126] توضيح المسائل مراجع، ج 1، م 320؛ عروة الوثقى، ج 1، ص 193.
[127] فرهنگ فقه، ج 1، ص 143.
[128] فرهنگ فقه، ج 4، ص 32.
[129] همان.
[130] همان.
[131] توضيح المسائل مراجع، ج 1، م 1386.
[132] توضيح المسائل مراجع، ج 1، م 1390 و 1397.
[133] تحريرالوسيله، ج 1، القول فى صلاة الاستيجار، م 1.
[134] توضيح المسائل مراجع، ج 1، ص 75، م 84.
[135] به جز سگ و خوك كه نجس العين مىباشند.
[136] توضيح المسائل مراجع، ج 2، ص 501، م 2589.
[137] همان، ج 1، ص 482، م 824.
[138] درآمدى بر عرف، سيد على جبار گلباغى، ماسوله، دفتر تبليغات قم؛ مجله فقه، ش 1، ص 25، پائيز 73؛ مبادى فقهى و اصولى عرف، ص 219.
[139] اجوبة الاستفتائات، ج 2، ص 19، س 41 و 43؛ استفتائات امام، ج 2، س 31.
[140] جامع المسائل فاضل، ج 2، ص 141.
[141] عروة الوثقى، ج 2، ص 52، م المراجع فى كثرة الشك.
[142] استفتائات جديد مكارم، ج 2، ص 110، س 276.
[143] اجوبة الاستفتائات، ج 2، ص 16، س 30.
[144] همان، ص 133، س 376.
[145] مسائل جديد، آيها ... مكارم، ج 1، ص 204.
[146] اجوبه الاستفتائات، ج 2، س 325، ص 115.
[147] جامع المسائل فاضل، ج 2، ص 141.