احكام دو دقیقه ای
تصرفات حلال
در چند مورد تصرف در مال ديگران نياز به كسب اجازه و رضايت مالك ندارد:
1. كسى كه در حال هلاكت است و نجات او بستگى به تصرف در ملك ديگران دارد. به طور مثال شخصى در حال غرق شدن است، براى غريق نجات لازم نيست از صاحب ملك و استخر اجازه بگيرد.
2. اگر ظالمى شخصى را مجبور به تصرف مال مردم كند به نحوى كه براى آن شخص خطر وجود داشته باشد.[1]
3. شخصى كه بدهكار است و بدهى اش را نمى دهد حاكم شرع (مجتهد جامع الشرايط) بدهكار را مجبور مى كند كه ملكش را (غير از ملك خانه مسكونى كه مديون در آن مى نشيند) بفروشد و طلب طلبكاران را بدهد.[2]
4. شخصى كه احتكار كرده حاكم شرع او را مجبور مى كند اجناسش را به قيمت عادلانه بفروشد گر چه فروشنده ناراضى باشد.[3]
پنج نكته درباره مال پيدا شده
1. اگر چيزى را كسى پيدا كرد كه داراى نشانه و بيشتر از 6/12 نخود نقره بود، بايد تا يك سال اعلام كند.[4]
2. مالىكه نشانه دارد و يابنده از يافتن صاحبش مأيوس است، مى تواند از طرف او صدقه بدهد.[5]
3. مالى كه نشانه ندارد و يا ارزش آن كمتر از درهم است، يابنده مى تواند از طرف صاحبش صدقه بدهد.[6]
4. مالىكه پيدا شده، نمى شود در امور خيريه استفاده كرد و بايد خرج فقرا شود.[7]
5. اگر بچه نابالغ چيزى را پيدا كرد ولى او بايد اعلام كند.[8]
فرق مال پيدا شده و مجهول المالك
1. مال پيدا شده را در صورت پيدا نشدن صاحبش مى توان صدقه داد ولى مجهول المالك را بايد با اجازه مجتهد به فقير دارد.
2. مال پيدا شده مالى است كه صاحبش آن را گم كرده و يابنده آن را برداشته است ولى مجهول المالك گم نشده است.
چند نكته درباره امانت
1. اگر انسان مال خود را به كسى بدهد و بگويد نزد تو امانت باشد و او هم قبول كند، بايد به احكام امانت دارى عمل نمايد.[9]
2. كسى كه چيزى را امانت مىگذارد، هر وقت بخواهد مى تواند آن را پس بگيرد و كسى كه امانت را قبول مى كند، هر وقت بخواهد مى تواند آن را به صاحبش برگرداند.[10]
3. اگر امانت دار براى امانت جاى مناسبى ندارد، بايد جاى مناسبى تهيه كند، مثلاً اگر پول است و در خانه نمى تواند نگهدارى كند، بايد به بانك بسپارد.[11]
4. امانت دار بايد طورى از امانت نگهدارى كند كه مردم نگويند در امانت خيانت و يا در نگهدارى آن كوتاهى كرده است.[12]
5. در صورتى كه امانت از بين برود، اگر در نگهدارى آن كوتاهى كرده باشد، بايد عوض آن را به صاحبش بدهد و اگر در نگهدارى آن كوتاهى نكرده و به طور اتفاقى آن مال از بين رفته، مثلاً سيل برده است، امانتدار ضامن نمى باشد و لازم نيست عوض آن را بدهد.[13]
اقسام نذر
نذر بر دو قسم است: مطلق و مشروط
1. نذر مطلق آن است كه هيچ قيد و شرطى ندارد، مثل اين كه كسى بگويد: «من براى خدا نذر مى كنم كه نماز شب بخوانم».
2. نذر مشروط آن است كه در برابر نذر خود از خداوند چيزى بخواهد، مثلاً بگويد: «اگر از اين بيمارى رهايى يابم، فلان كار خير را انجام مى دهم» و يا نذر كند: «اگر مرتكب فلان كار زشت شدم فلان كار خير را براى خدا انجام دهم».
سه نكته درباره نذر
1. يكى از واجبات قرآنى كه درباره اهل بيت علیهم السلام نيز مطرح شده است، مسأله نذر و وفاى به نذر است. قرآن در مورد اهل بيت علیهم السلام مى فرمايد:
«يوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ يخافُونَ يوْماً كانَ شَرُّهُ مُسْتَطيراً»[14]
آنها به نذر خود وفا مى كنند، و از روزى كه شرّ و عذابش گسترده است مى ترسند.
2. نذر آن است كه انسان ملتزم شود كار خيرى را براى خدا به جا آورد و يا كارى كه نكردن آن بهتر است براى خدا ترك كند.[15]
3. با شرايطى عمل به نذر واجب مى شود. اين شرايط عبارتند از:
الف) صيغه خوانده شود و لازم نيست انسان آن را به عربى بخواند، پس اگر بگويد چنانچه مريض من خوب شود براى خدا بر من است كه هزار تومان به فقير بدهم، نذر او صحيح است.[16]
ب) كارى را كه نذر مى كند، انجام آن برايش مقدور باشد.[17]
ج) نذركننده بايد مكلف، عاقل بوده و با اختيار و قصد خود نذر كند.[18]
د) متعلق نذر او رجحان داشته باشد، يعنى انجام دادنش بهتر باشد.[19]
چند نكته درباره نذر
1. اگر انسان نذر كند كارى انجام دهد، بايد همان طورى كه نذر كرده عمل كند و اگر به گونه اى ديگر انجام دهد، صحيح نمى باشد.
2. اگر نذر كننده صيغه نذر را بر زبان نياورده باشد، مى تواند نذر خود را عوض كند.[20]
3. اگر انسان نذر كرده و نتواند به نذر خود عمل كند، كفاره ندارد ولى اگر بدون عذر به نذر خود عمل نكند، كفّاره واجب مى شود يعنى بايد به شصت فقير طعام دهد يا دو ماه پى در پى روزه بگيرد.[21]
4. اگر نذر كننده، مقدار نذر را معين نكرده يا فراموش نموده، مى تواند به حداقل آن اكتفا كند.[22]
5. مناسب است كه نذر مطلق باشد و مقيد به زمان و مكان خاصى نباشد تا شخص بتواند به راحتى در انجام آن تصميم بگيرد.
6. كسى كه نذر كند عملى را ترك كند، اگر از روى فراموشى يا ناچارى آن عمل را انجام دهد، كفّاره بر او واجب نيست.[23]
7. منافع نذر بايد به مصرف نذر برسد، مانند پشم گوسفند نذرى اگر زياد شود.[24]
8. كسى كه نذر صحيح انجام دهد، نمى تواند آن را تغيير دهد و نمى تواند به هم بزند.[25]
پرسش: آيا مادام كه حاجتم برآورده نشده، مى توانم مقدار و نوع و محل اداى نذرم را تغيير دهم؟
پاسخ: اگر صيغه نذر خوانده ايد جايز نيست.[26]
9. نذر كننده اگر شرايط لازم را داشته باشد مى تواند از نذر خود استفاده كند، مثلاً اگر گوسفندى براى عزادارن امام حسين علیه السلام يا براى امامزاده اى نذر كرده، خود نيز مى تواند از آن استفاده كند.[27]
10. نذرى كه هميشگى است، مثلاً نذر كننده، نذر كرده هر روز كارى را انجام دهد، اگر مخالفت كرد، يك بار كفاره دارد.[28]
11. اگر نذر كننده، امكان عمل به نذر خود را نداشت، در صورتى كه صيغه نذر را خوانده باشد، صبر كند تا در فرصتى ديگر آن را انجام دهد.[29]
12. شخصى كه نذر كرده و از دنيا رفته بايد از اصل مال او نذرش ادا شود.[30]
نذرهاى باطل
1. نذر زن بدون اذن شوهر باطل است[31] و لو اين كه از اموال خودش باشد.[32]
2. نذرهاى رقابتى و چشم و هم چشمى.
3. نذر ديگران براى انسان.
4. نذر در خواب.
5. نذر براى انجام كار حرام و مكروه و يا ترك واجب و مستحب.[33]
6. نذر اجبارى يا از روى خشم و ناراحتى به طورى كه اختيارى نباشد.
7. نذر كارى كه غير ممكن است.
8. نذر بدون صيغه يا صرف تصميم.
سه نكته درباره خوردن ماهى
1. ماهى مرده اى كه معلوم نيست آن را زنده از آب گرفته اند يا مرده، اگر در دست مسلمان باشد حلال است.[34]
2. ماهى را مى توان قبل از جان دادن بكشند و خوردن زنده آن هم اشكال ندارد.[35]
3. مشتقات ماهى همچون پودر، روغن و ... اگر در بازار مسلمين باشد حلال و اگر وارداتى باشد بايد احراز شود كه ماهى را زنده از آب گرفته اند.
سه نكته درباره ذبح حيوانات اهلى
1. استفاده از گوشت حيوانات اهلى فقط با ذبح اسلامى مجاز است.
2. ذبح حيوانات اهلى، با بريدن چهار رگ حلقوم، مرى و دو شاهرگ محقق مى شود.
3. بايد چهار رگ حيوان همزمان بريده شود نه با فاصله و اگر بعضى از چهار رگ را ببرند و صبر كنند تا حيوان بميرد بعد بقيه را ببرند، حيوان حلال نمى شود.[36]
تذكيه حيوانات وحشى
سه راه براى تذكيه حيوانات وحشى حلال گوشت وجود دارد:
1. ذبح.[37]
2. شكار با اسلحه.[38]
3. شكار با سگ شكارى.[39]
چهار ويژگى پرندگان حلال گوشت
1. بال زدن بيشتر.[40]
2. داشتن چينه دان.
3. داشتن سنگدان.
4. داشتن تيغى كه در پشت پاى پرندگان است.
از حيوانات حلال گوشت پانزده چيز حرام است
خون، دنبلان، مغز حرام، زرد پى، طحال، فضله، زهره دان، دشول، حدقه چشم، نرى، فرج، بچه دان، چيزى كه در مغز كله است و به شكل نخود مى باشد، مثانه، چيزى كه در ميان سم حيوان است و به آن ذات الاشاجع مى گويند.[41]
دو نكته در زمينه شكار حيوانات
1. دو حيوان وحشى را نمى شود شكار كرد: الف) بچه حيوانى كه نمى تواند فرار كند. ب) حيوان وحشى كه اهلى شده است.[42]
2. بچه شكار اگر خلقتى كامل داشته باشد و مو يا پشم بدنش روييده باشد، حلال است.[43]
شكار با سگ
شكار با سگ با شرايط زيرحلال است:
1. سگ مطيع صاحبش باشد.
2. صاحبش آن را بفرستد.
3. فرستنده مسلمان باشد.
4. فرستنده نام خدا بر زبان آورد.
5. با زخم دندان كشته شود.
6. تا صاحبش رسيد حيوان وحشى كشته شده باشد.[44]
چهار نكته در زمينه خون
1. خونى كه هنگام سر بريدن از حيوان خارج مى شود هم نجس است و هم حرام.[45]
2. خونى كه در بدن حيوانى كه ذبح شده، باقى مانده، حرام است ولى نجس نيست.[46]
3. خونى كه گاهى داخل تخم مرغ ديده مى شود حرام است.[47]
4. آب گوشت و جگر چون صدق خون نمى كند پاك و حلال است.
سه نكته درباره تخم پرندگان
1. تخم پرندگان تابع خود آنهاست. يعنى خوردن تخم پرندگان و ماهى هاى حلال گوشت، حلال و خوردن تخم پرندگان و ماهى هاى حرام گوشت، حرام است.
2. در موارد اشتباه اگر دو طرف تخم يكسان باشد حرام و الّا حلال است.[48]
3. تخم هايى كه از شكم پرندگان حلال گوشت مرده به دست مى آيد اگر سفت باشند حلالند.[49]
خبائث سه نوعند
1. شرعى: همچون حشرات و نجاسات كه حرامند.[50]
2. عرفى: همچون مواردى كه نوع مردم از خوردن آن نفرت دارند مثل آب بينى حيوانات و آنچه با استفراغ از مجراى دهان بيرون مى ريزد كه حرامند.[51]
3. موارد مشكوك: همچون نان سوخته و ميوه هاى آفت زده كه حلالند.[52]
شرايط خون پاك
خونى كه بعد از ذبح در بدن حيوان حلال گوشت مى مانند با شرايط زير پاك است:
1. ذبح با شرايط لازم انجام شود و اگر ذبح شرعى نباشد نجس است.[53]
2. خون به اندازه متعارف از بدن حيوان خارج شود و اگر به خاطر نفس كشيدن يا در بلندى قرار گرفتن سرِ حيوان، خون برگشت كند، نجس است.
3. به وسيله چيز نجس، نجس نشده باشد همچون چاقوى نجس.[54]
خوردنى هاى وارداتى
خوردنى هايى كه از كشورهاى غيراسلامى وارد مى شوند سه گونه اند:
1. مواد پروتئينى و گوشتى همچون سوسيس و كالباس كه به صورت طبيعى حرام است مگر اين كه احراز شود تذكيه شده است.[55]
2. خوردنى هاى غير گوشتى مانند فراورده هاى لبنى، شيرينى جات، نوشابه ها كه حلال است.[56]
3. مواد خام طبيعى مانند برنج، گندم و ميوه جات كه حلال است.[57]
خوردن مال ديگران
خوردن مال ديگران حرام است مگر در چند صورت:
1. در صورتى كه علم به رضايت آنان داشته باشد.
2. نسبت به يازده گروهى كه قرآن اجازه خوردن از مال آنها را داده است. همچون فرزند، همسر، پدر، برادر، خواهر، عمو، عمه، خاله، دايى، دوست، كليد دار.[58] نكته قابل ذكر اين كه در تمام موارد فوق مشروط است به اين كه صاحب خانه كراهت نداشته باشد.
سه نكته درباره درختان ميوه
1. از ميوه شاخه درخت همسايه بدون اجازه نمى توان استفاده نمود.
2. از درخت ديگران بدون اجازه نمى توان براى پيوند استفاده نمود.
3. طلب حلاليت از مردم به خاطر چيدن يا خوردن ميوه هايشان لازم است.
حق الماره
حق الماره و رهگذر در رابطه با خوردن ميوه جات سه گونه است:
1. نسبت به ميوه هايى كه درخيابان و راههاى عمومى است كه مانعى ندارد.
2. استفاده از ميوه هاى باغات مردم با شرايطى حلال است:
الف) به طور اتفاقى از كنار آنها عبور كند نه به قصد خوردن.
ب) منجر به افساد نگردد بدين معنا كه شاخه درخت و شاخه گياه را نشكند.
ج) به خوردن بسنده كند و چيزى از محصول را با خود نبرد.
د) باغ و زراعت فاقد ديوار و در باشد.
ه) با علم يا ظن به ناخشنودى صاحب باغ نداشته باشد.
3. مواردى كه شرايط فوق را ندارد حرام است.[59]
اطعام سه نوع است
الف) واجب همچون كفاره، نذر، اطعام همسر، مضطر و اسير.
ب) حرام همچون اطعام با مال حرام يا مالى كه خمس آن داده نشده است.
ج) مستحب همچون افطارى دادن، اطعام در ولادت، عروسى، اطعام بازماندگان ميت تا سه روز[60] و ...
چهار نكته درباره آب انگور
1. آب انگور اگر به خودى خود بجوشد حرام مى شود و فقط با سركه شدن حلال مى شود.[61]
2. اگر آب انگور را بجوشانند حرام مى شود و با كم شدن دو سوم آن حلال مى گردد.[62]
3. كشمش و آب غوره با جوشاندن حرام نمى شود.[63]
4. چيزى كه معلوم نيست غوره است يا انگور اگر جوش بيايد حرام نمى شود.
خوردن در حالات ذيل حرام است
1. در حال نماز.[64]
2. خوردن عمدى در حال روزه.[65]
3. خوردن گوشت شكار و گياهان معطر در حال احرام.[66]
4. خوردن از غذاى سفره شراب.[67]
مسأله: نشستن و خوردن از سفره اى كه در آن شراب نوشيده مى شود حرام است.[68]
خوردنى ها از نظر اسلام با چهار شاخصه مجاز است
1. به طور طبيعى حلال و مجاز باشد.[69]
2. مباح باشد.
3. مضر نباشد.
4. نجس نباشد.[70]
مسّ كلمات قرآن در موارد زير حرام نيست
1. ترجمه قرآن به هر لغتى باشد، مگر اسم خداوند.[71]
2. مس كلمات قرآن با موى بدن، گر چه احتياط مستحب ترك آن است.
3. مس از پشت شيشه يا پلاستيك و سلفون.
4. مس مابين حروف و فضاى خالى درون حروف، مانند فضاى «ح» «ن» و ...
5. مس ورق قرآن و حواشى و بين سطور و جلد آن، گر چه مكروه است.
مس قرآن
در حرام بودن مسّ قرآن بدون وضو بين اين موارد تفاوتى نيست:
1. با دست باشد يا ساير اجزاى بدن (به جز مو).
2. ابتداى به مس باشد يا ادامه آن، بنابراين اگر دست او بر خط قرآن بود و متوجه شد ولى دست را برنداشت مرتكب حرام شده است.
3. خط قرآن، معمول و متعارف باشد و يا متعارف نباشد، مانند خط كوفى.
4. نوشته، با قلم باشد يا چاپ يا گچ يا غير آن.
5. نوشته برجسته باشد يا گود، مانند سنگ قبر.
6. حرفى كه خوانده مى شود يا خوانده نمى شود مانند الف در «قالوا».
سه واجب فورى در زمينه قرآن
الف) اگر قرآن نجس شود بايد فوراً تطهير شود.[72]
ب) اگر به قرآن هتك شود، بايد فوراً رفع هتك شود. مثلاً اگر قرآن بازيچه كودك شده و برگ هاى آن را پاره مى كند و يا اگر قرآن از دست فردى افتاد، لازم است به آن احترام شده و در جاى مناسب قرار گيرد.[73]
ج) اگر شخصى آيه سجده واجب قرآن را به صورت كامل بخواند يا بشنود بايد فوراً سجده كند.
سجده تلاوت
يكى از سجده هاى واجب سجده تلاوت آيه سجده است كه در چهار سوره علق، فصلت، نجم و سجده آمده است.
ولى در هفت مورد سجده واجب نمى شود: 1. به طور كامل خوانده نشود. 2. به صورت غير مستقيم از طريق ضبط شنيده شود.[74] 3. كسى كه آيه سجده را مى خواند، در مقام تلاوت نباشد و به صورت سخنرانى آن را ادا كند. 4. كلمات آيه سجده براى شنونده نامفهوم باشد و فقط صداى آيه سجده را بشنود. 5. ناخواسته صداى آيه سجده به گوشش رسيده و در مقام شنيدن نبوده 6. مرور ذهنى يا نگاه به آيه سجده[75] 7. كودك غيرمميز آيه سجده را بخواند.
شش نكته در رابطه با آيه سجده
1. اگر كسى آيه سجده را هم بشنود و هم بخواند، دو سجده بر او واجب است.
2. اگر كسى در سجده است و آيه سجده را بخواند، بايد از سجده برخيزد و دوباره به سجده برود.
3. در حين خواندن نماز واجب اگر آيه سجده را بشنود، ضمن اين كه با اشاره لازم است سجده كند، بعد از نماز نيز لازم است سجده كند.
4. اگر كسى به هر دليل سجده واجب قرآنى را انجام ندهد واجب است هر زمانى كه ممكن است سجده را انجام دهد.
5. در صورتى كه سبب وجوب سجده پشت سر هم تكرار شود، سجده هم بايد تكرار شود و اگر همزمان باشد واجب نيست. مانند اين كه عده اى با هم آيه سجده را بخوانند.[76]
6. در سجده واجب قرآنى، دو چيز واجب است:
الف) هفت عضو بدن بر زمين برسد.
ب) سجده بر چيزى باشد كه بر آن صحيح است.
ارتباط با قرآن
بر كسانى كه عذر شرعى دارند (جنب، حائض، نفساء) سه گونه ارتباط با قرآن مطرح است: الف) ارتباط حرام همچون مسّ آيات قرآن، خواندن سوره هاى سجده (طبق نظر برخى از علما خواندن آيات سجده). ب) ارتباط مكروه همچون حمل قرآن وخواندن بيش از هفت آيه از آيات قرآن ج) ارتباط مباح، همچون شنيدن، ديدن و خواندن كمتر از هفت آيه از سوره هاى غير سجده قرآن.
سه نكته درباره قرآن
1. پلاك ها و گردنبندهايى كه آيه اى از قرآن در آن نوشته شده مانند «ان يكاد» لازم است چسب يا پوشش ديگرى روى آن قرار داده شود كه بدن شخصى كه وضو ندارد به آن برخورد نكند.[77]
2. كسى كه وضو ندارد نبايد آيات قرآن را مس كند مگر از روى پوشش هايى همچون سلفون.
3. مجلات و روزنامه ها و كتاب هايى كه آياتى از قرآن در آن چاپ شده و نيازى به آنها نيست بايد يكى از راه هاى زير را انجام داد: 1. بازيافت كرد 2. پودر نمود 3. دفن نمود 4. در ميان آب جارى پاك انداخت.
نام هاى مقدس
كلمات مقدس سه گونه است: الف) اسم جلاله ب) اسماء معصومين علیهم السلام ج) كلمات مشترك.
اسم جلاله به هر زبان و نيتى كه نوشته شده باشد، نمى توان بدون وضو مسّ نمود.[78] اسماء معصومين علیهم السلام را نيز طبق فتواى برخى از علما نمى توان بدون وضو مسّ نمود و اسمائى كه مشترك است اگر به عنوان نام هاى مقدس و كلمات مقدس نوشته شده باشد، نمى توان مس كرد.
امتيازات امام حسين علیه السلام در احكام
1. مستحب است كام طفل را با تربت امام حسين علیه السلام و آب فرات باز نمايند.[79]
2. زيارت امام حسين علیه السلام در همه مناسبت ها از راه دور و نزديك سفارش شده است.
3. بى تابى كردن در مصائب امام حسين علیه السلام سفارش شده است.
4. ثواب نماز با مهر تربت امام حسين علیه السلام بيشتر است.[80]
5. تربت امام حسين علیه السلام احترام ويژه اى دارد.[81]
6. قرار دادن تربت امام حسين علیه السلام همراه ميت و ماليدن به كفن مستحب است.[82]
7. اربعين براى هيچ كسى جز امام حسين علیه السلام سفارش نشده است.
چند نكته درباره عزادارى معصومين علیهم السلام
1. عزدارى براى خامس آل عبا و ساير معصومين علیهم السلام از افضل قربات است.[83]
2. مجالس سوگوارى ائمه اطهار علیهم السلام را بايد حفظ نمود، اينها شعائر مذهبى ماست.[84]
3. بيان مصيبت، شيون و نوحه بر مردگان جز معصومين علیهم السلام مكروه است. اما نوحه سرايى بر اهل بيت پيامبر علیهم السلام تأكيد شده است و در عملِ حضرات معصومين علیهم السلام مكرر ديده شده است. امام صادق علیه السلام فرمود:
«نَفَسُ الْمَهْمُومِ لِظُلْمِنَا تَسْبِيحٌ وَ هَمُّهُ لَنَا عِبَادَة»[85]
نَفَس مهموم و اندوهگين براى ظلم و ستمى كه به ما روى آورده تسبيح و اندوه او براى ما عبادت محسوب مى شود.
در فرازى از دعاى ندبه آمده است:
«وَ لِمِثلِهِم فَالتَذرفِ الدموع وَ اليَصرخِ الصّارِخُون وَ يَضِجَّ الضّاجُون ...»[86]
امام باقر علیه السلام وصيت نمود، ده سال در موسم حج بر او نوحه سرايى كنند و در سخنى ديگر فرمود: پدرم وصيت كرد كه مقدارى از مالم را وقف نوحه سرايان كن تا ده سال در منا برايم نوحه سرايى كنند.[87]
4. در روزهاى عزاى اهل بيت علیهم السلام شركت در مجالس عزادارى، خواندن زيارت آنها و احسان و خيرات مناسب است؛ اما بهترين نوع عزادارى شناخت، پيروى، الگو قرار دادن معصومين علیهم السلام و عمل به دستورات آنهاست.
حضرت زهرا علیها السلام در پاسخ به زنى كه از طرف شوهرش سؤال كرده بود كه آيا من از شيعيان شما هستم يا نه، فرمود:
«قُولى لَهُ إِنْ كُنْتَ تَعْمَلُ بِمَا أَمَرْنَاكَ وَ تَنْتَهِى عَمَّا زَجَرْنَاكَ عَنْهُ فَأَنْتَ مِنْ شِيعَتِنَا وَ إِلَّا فَلا»[88]
به او بگو اگر به دستورات ما عمل مى كنى و از نهى هاى ما دورى مى كنى، تو از شيعيان ما هستى و الّا نه.
چند نكته درباره تولى و تبرى
قرآن كريم مى فرمايد:
«قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِى الْقُرْبى»[89]
بگو: من هيچ پاداشى از شما بر رسالتم درخواست نمى كنم جز دوست داشتن نزديكانم.
1. دوست داشتن ائمه و دوستانشان، واجب است. حبّ و بغض مؤمن بايد جهت الهى داشته باشد، بنابراين زبان، نژاد، جنسيت، شغل، رشته و ... نبايد معيار حب و بغض باشد.
2. اعتقاد به امامت و ولايت ائمه علیهم السلام و عمل به دستورات آنها واجب است.
3. صلوات فرستادن بر پيامبر و آل او در تشهد نماز و خطبه نماز جمعه واجب است. و در مواردى كه صلوات مستحب است، صلوات بر آل پيغمبر صلّی الله علیه و آله و سلّم نيز مستحب است.[90]
4. گرامى داشتن ياد و نام معصومين علیهم السلام با ساختن، تعمير و تجديد بناى مشاهد مشرفه و ذكر و نشر فضائل ايشان مستحب است.[91]
5. برائت از دشمنان خدا و معصومين علیهم السلام بر همه مكلفان واجب است.[92]
چهار نكته درباره حضرت فاطمه علیها السلام
«السَّلَامُ عَلَيكِ أَيتُهَا الصِّدِّيقَةُ الشَّهِيدَة»[93]
1. براى دختران، نام هاى زنان صالحه، به ويژه فاطمه بهترين است.[94]
2. مستحب است به كسانى كه فاطمه نام دارند، احترام نمود.[95]
3. مستحب است در هرروز جمعه، غسل نمود و پيامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم و حضرت فاطمه علیها السلام و ائمه علیهم السلام را از راه دور زيارت نمود.[96]
4. كسى كه وضو ندارد، حرام است اسم خداوند متعال را به هر زبانى كه نوشته شده باشد، مس نمايد. و همچنين است بنا بر احتياط واجب مس نام مبارك پيامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم، انبيا و ائمه علیهم السلام و حضرت زهرا علیها السلام.[97]
چند نكته درباره تبرك
تبرك به معناى طلب بركت يا بركت جويى است.
1. تبرك جستن به چيزهايى كه از نظر شرع ازقداست برخوردارند، جايز، بلكه راجح و مستحب است.[98]
مانند تبرك به نام هاى خداوند، پيامبران، جانشينان ايشان و ... يا به جهت انتساب به چيزهاى مقدس و با عظمت مانند جلد و قاب قرآن و مشاهد مشرفه معصومين علیهم السلام.
2. تبرك جستن به نام هاى امامان، با نوشتن بر كفن مستحب است.[99]
3. نامگذارى فرزندان به نام هاى ائمه و انبياء و اوصياى الهى به جهت تبرك مستحب است.[100]
4. تبرك جستن به مشاهد مشرفه معصومين علیهم السلام مستحب است.
5. تبرك جستن به دفن جنازه در مشاهد مشرفه، هر چند با انتقال ميت به آن مكان ها مستحب است.[101]
6. تبرك جستن به نيم خورده مؤمن مستحب است.[102]
7. تبرك جستن به قرآن با نوشتن آن بر كفن و مس كلمات و حروف آن مستحب است.[103]
8. تبرك جستن به مهر، بعد از نماز مستحب است.[104]
9. تبرك جستن به آب زمزم با نوشيدن و همراه بردن، مستحب است.[105]
10. تبرك جستن به كعبه و اركان آن، به ويژه ركن حجرالاسود و ركن يمانى مستحب است.[106]
11. تبرك جستن به غذاهاى اهل بيت علیهم السلام مستحب است.[107]
هفت چيز نسبت به ائمه معصومين علیهم السلام حرام است
1. هر كارى كه به نحوى هتك حرمت و بى احترامى به آنها محسوب شود. مانند مس نام معصومان علیهم السلام بدون وضو اگر هتك باشد، نماز خواندن جلوتر از قبر ائمه معصومين علیهم السلام و ...[108]
2. تماس جنب حائض و نفساء با نام معصومين علیهم السلام.[109]
3. نسبت دروغ دادن به معصومين علیهم السلام.[110]
4. سجده كردن در برابر حرم معصومين علیهم السلام مگر براى سجده شكر.[111]
5. نجس كردن حرم معصومين علیهم السلام.[112]
6. توقف جنب، حائض و نفساء در حرم معصومين علیهم السلام.[113]
7. غلو كردن و نسبت الوهيت دادن به آنان.
شش نكته درباره صلوات
1. صلوات در هر شرايطى مستحب است چه در نماز و چه در غير نماز.[114]
2. اگر شخص مكرر نام پيامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم را بشنود و يا به زبان آورد تكرار صلوات نيز مستحب است (در مداحى ها كه مداح مرتب نام پيامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم را به زبان مى آورد صلوات هم مناسب است تكرار شود).[115]
3. صلوات تشهد كفايت از صلوات ديگر نمى كند.[116]
4. مستحب است بر كسى كه نام پيامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم را به زبان آورده يا شنيده فوراً صلوات بفرستد.[117]
5. اگر نام پيامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم نوشته شود مستحب است صلوات هم نوشته شود.[118]
6. اگر كسى به ياد پيامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم بيفتد اولىآن است كه صلوات بفرستد.[119]
چهار نكته در رابطه با زيارت معصومين علیهم السلام
1. يكى از مستحبات و يكى از حقوق معصومين علیهم السلام زيارت قبور آنان است.[120]
2. غسل زيارت براى هريك از مشاهد مشرفه مستحب است.[121]
3. نماز زيارت براى ائمه معصومين علیهم السلام وارد شده است.[122]
4. زيارت امين الله، جامعه كبيره، نماز جعفر طيار براى همه ائمه علیهم السلام نقل شده است.
دو نكته درباره حزن
1. گر چه حزن به تنهايى پسنديده نيست، اما حزنى كه انسان را متوجه آخرت و مسئوليت هاى شرعى كند مطلوب است همچون موارد زير:
- شركت در مراسم تشييع جنازه، مطلوب است.
پيامبر اكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود:
«صَلِّ عَلَى الْجَنَائِزِ لَعَلَّ ذَلِكَ أَنْ يحْزُنَك»[123]
در نماز ميت شركت كن شايد محزون شوى.[124]
- حزن در غيبت و فراق امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف.
- حزن در برابر خطاها و گناهان.
- حزن در عزاى اهل بيت علیهم السلام. امام صادق علیه السلام فرمود:
«نَفَسُ الْمَهْمُومِ لَنَا الْمُغْتَمِّ لِظُلْمِنَا تَسْبِيح»[125]
نفس آنكه اندوه ما دارد و براى ستم بر ما غمگين است ثواب تسبيح گفتن دارد.
2. حزن نمودهايى دارد همچون: لباس مشكى پوشيدن، برپايى و شركت در مجالس عزا و ...
چهار نكته درباره عيد مبعث
عيد مبعث، بزرگترين عيد از اعياد اسلامى است. شب و روز اين عيد بزرگ اعمال و آدابى دارد، به چند نمونه از آنها اشاره مى شود:
1. غسل كردن در شب و روز عيد.
2. زيارت رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم و حضرت على علیه السلام.
3. روزه گرفتن.
4. زياد صلوات فرستادن.[126]
سه نكته درباره امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف
1. ذكر نام خاص امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف در زمان غيبت كبرى مانعى ندارد.
2. تعظيم و احترام به هر يك از نام هاى امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف مستحب است و اختصاص به نام خاص حضرت (قائم) ندارد.[127]
3. امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف انتظاراتى از شيعيان دارد: همچون مراجعه به علما و كارشناسان دين،[128] توجه به نماز اول وقت، توجه به حق الناس، دعا براى فرج امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف.[129]
سه شهادت
در زندگى انسان مسلمان سه شهادت مطرح است: 1. شهادتى كه در ابتداى تولد به وسيله اذان و اقامه در گوش طفل گفته مى شود.[130] 2. شهادتى كه به وسيله تلقين در گوش ميت گفته مى شود. 3. شهادتى كه روزى ده بار در اذان و اقامه نمازهاى پنج گانه توسط خود شخص گفته مى شود و بدين وسيله نمازگزار به طور مداوم عقايد خود را چك و تقويت مى كند.[131]
غير از شهادتى كه نمازگزار در تشهد نماز، روزانه نه بار مى گويد تا در راه خود پايدار باشد.[132]
پنج نكته درباره تسبيحان حضرت زهرا علیها السلام
1. برترين تعقيبات نماز، تسبيحات حضرت زهرا علیها السلام است، چه نمازهاى واجب و چه نمازهاى مستحب، البته در نمازهاى واجب تأكيد بيشترى دارد.[133]
2. تسبيحات حضرت زهرا علیها السلام در غير تعقيب نماز هم مستحب است. مانند گفتن تسبيحات قبل از خواب، طلب حاجت، رفع گرفتارى و در امان ماندن در سفر.[134]
3. مستحب است كودكان را به ذكر تسبيحات حضرت زهرا علیها السلام تشويق نماييم.[135]
4. مستحب است در تسبيحات حضرت زهرا علیها السلام موالات رعايت شود و در بين تسبيحات، فاصله نيفتد.[136]
5. در صورت شك در تعداد هريك از تسبيحات، اگر در محل آن باشد، بنا بر اقل بايد گذاشت و بعد از گذشتن از محل آن بنا بر كامل بودن بايد گذاشت.[137]
چهار نكته درباره احترام به اهل بيت علیهم السلام
1. احترام اهل بيت علیهم السلام واجب و هتك حرمت آنها حرام است.
2. از آنچه توهين و هتك محسوب شود، بايد دورى نمود. مانند برپايى مجالس شادى در روزهاى شهادت معصومين علیهم السلام يا طنز و شوخى با معصومين علیهم السلام.
3. كلمات مقدس اگر در جايى بيفتد كه هتك محسوب شود، بايد برطرف نمود.
4. بردن نام معصومين علیهم السلام به صورت عادى اگر هتك و بى احترامى محسوب شود، اشكال دارد.
چهار نكته درباره سهم سادات
1. سهم سادات تنها به كسى كه از طرف پدر سيد است تعلق مى گيرد.
2. در مصرف سهم سادات، فقر شرط است و نمى توان به سيدى كه بيش از مخارج سالش دارد، خمس داد.
3. اگر دادن خمس كمك به معصيت باشد، جايز نيست.
4. مصرف خمس بدون اذن مرجع تقليد جايز نيست.
پنج نكته درباره عفاف بانوان در حوزه نماز
1. اگر زن بخواهد در جايى كه نامحرم او را مى بيند، وضو بگيرد، اگر مكانش منحصر نباشد، گناه محسوب مى شود.[138]
2. در نماز، مكروه است زن ها هم رديف يا جلوتر از مردان بايستند و طبق نظر برخى از مراجع، همچون سيستانى، مكارم و فاضل، نمازشان باطل است مگر اين كه مانع و پرده اى بينشان باشد و يا حدود 5 متر فاصله داشته باشند.[139]
3. در نماز، زنان بايد با پوشش كامل نماز بخوانند، چه در برابر محرمان يا نامحرمان.
4. زن مى تواند بدون جوراب نماز بخواند و پوشاندن تا مچ پا مستحب است، ولى براى مردان چنين استحبابى نيست.[140]
5. در نمازهاى جهرى در صورتى كه نامحرم صداى زن را مىشنود نبايد با صداى بلند نماز بخواند.[141]
مجموعه مسائل فوق نشانگر اهميت عفاف است.
هفت نكته در رابطه با عفاف
عفاف يك ارزش و فساد يك واژه ضد ارزشى است. در بسيارى از مسائل شرعى شرط عدم فساد وجود دارد.
1. پوشيدن لباس رنگ روشن و استفاده از عطر و ادكلن در برابر نامحرمان اگر مفسده داشته باشد حرام است.[142]
2. نشستن زن و مرد نامحرم بر سر يك سفره اگر مفسده داشته باشد حرام است.[143]
3. بودن زن و مرد نامحرم در جاى خلوت اگر مفسده انگيز باشد حرام است.[144]
4. اختلاط زن و مرد اگر موجب مفسده باشد حرام است.[145]
5. برخورد زن و شوهر در ميان مردم اگر مفسده انگيز باشد حرام است.[146]
6. صحبت كردن و خنديدن با نامحرم اگر موجب مفسده باشد جايز نيست.[147]
7. آرايش و پوشيدن لباس هاى نيمه عريان در برابر محارم، اگر مفسده داشته باشد، حرام است.
شش نكته درباره حجاب
1. حجاب يكى از ضروريات دين است و رعايت آن در برابر نامحرمان واجب است و بى اعتنايى به آن گناه محسوب مى شود. چه در برابر نامحرمان فاميل و چه نامحرمان غير فاميل، چه در زمان شادى و چه در زمان عزادارى.
2. اگر موى زن به طور غير عمد بيرون باشد، گناه نيست ولى از زمانى كه متوجه شد، بايد خود را از نامحرمان بپوشاند.[148]
3. عادى بودن عدم پوشش نامحرمان در شخص دليل بر حرام نبودن بدحجابى و نگاه به نامحرم نيست.[149]
4. رفتن بدون حجاب به حياط منزلى كه مشرف به ساختمان هاى بلند و در معرض ديد نامحرم است، اگر احتمال دهد كسى او را مى بيند، بايد حجاب خود را حفظ كند.[150] و همچنين داخل خودرو اگر در معرض ديد نامحرمان است، حفظ حجاب لازم است.
5. حدود پوشش تمام بدن است به جز گردى صورت و انگشتان دست تا مچ و بايد به گونه اى باشد كه جلب توجه نكند و نبايد نازك، تنگ و كوتاه باشد.
6. نمايان بودن كف و روى پا در برابر نامحرمان جايز نيست، بنابراين كسانى كه بدون جوراب در برابر نامحرمان ظاهر مى شوند كار حرامى انجام داده اند.[151]
اقسام نگاه به نامحرم
يكى از دستورات قرآنى، كنترل نگاه است.[152] در يك دسته بندى مى توان نگاه را به سه قسم تقسيم كرد:
1. نگاه اتفاقى و ناخواسته؛ اين نگاه حرام نيست، گر چه مقدمات آن به وسيله خود شخص انجام شده باشد. مثلاً شخص به اختيار خود به كوچه و بازار رفته است و چشمش به نامحرمان افتاده.[153]
2. نگاه عمدى به صورت نامحرم بدون قصد لذت و احتمال افتادن به گناه و بدون آن كه نامحرم آرايش كرده باشد مانعى ندارد.[154]
3. نگاه با قصد لذت و يا نگاه عمدى به بدن نامحرم حرام است و نمى توان با تعبيراتى مثل قصد بد نداشتن، نيت خواهر و برادرى، دل پاك داشتن و ... مشكل را حل نمود.
نگاه هاى مجاز
1. نگاه بدون قصد لذت و ترس افتادن به گناه به چهره زن نامحرم.
2. نگاه بدون لذت به زن غير مسلمان.[155]
3. نگاه به زنان كهنسالى كه هيچ گونه رغبتى در ازدواج با آنها نيست (البته جاهايى كه به طور معمول نمى پوشانند مانند موها، گردن).[156]
4. نگاه به زن نامحرم به منظور ازدواج با شرايط خاص (به قصد لذت نگاه نكند، احتمال توافق ازدواج را بدهد، با نگاه كردن شناخت به وى افزوده شود، مانعى براى ازدواج نباشد).
5. نگاه به زن نامحرم به هنگام ضرورت.[157]
6. نگاه به عكس زن بدحجاب ناشناس.
7. كودكان مميز مى توانند به نامحرمان نگاه كنند ولى بر بانوان است كه بدن و موى خود را از آنان بپوشانند.[158]
البته جواز نگاه هاى فوق در صورتى است كه با قصد لذت يا ترس افتادن به گناه همراه نباشد.
دوستى با نامحرم
1. اظهار دوستى به جنس مخالف جايز نيست.[159] حتى نبايد كلمات خاصى كه براى محارم به كار مى رود در رابطه با آنان مطرح نمود.
2. دوست داشتن شخصيت هاى معنوى از جنس مخالف از روى محبت الهى مانعى ندارد.[160]
3. رابطه دوستى زن و مرد نامحرم حرام است.[161] قرآن مى فرمايد:
«لا مُتَّخِذاتِ أَخْدانٍ»[162]
و دوست پنهانى نگيرند.
«وَ لا مُتَّخِذى أَخْدان»[163]
و دوست پنهانى و نامشروع نگيريد.
4. دوست يابى زن و مرد نامحرم و نامه نگارى و تماس تلفنى با يكديگر از نظر همه مراجع حرام است.[164]
چند نكته درباره تماس بدنى با نامحرم
1. هر كسى كه نگاه كردن به او جايز نيست، مس او نيز جايز نيست.[165]
2. لمس بدن نامحرم حتى لمس دست و صورت او حرام است؛ چه با قصد لذت و چه بدون قصد لذت.[166]
3. دست دادن مرد و زن نامحرم حرام است، چه با قصد لذت و چه بدون قصد لذت، چه فاميل باشد يا نباشد، چه رسم باشد و يا رسم نباشد (مگر با مانع مثل دستكش).[167]
4. تماس هايى كه در محل هاى شلوغ مانند بازار و وسايل نقليه عمومى به طور ناخودآگاه بين زن و مرد ايجاد مى شود، اشكال ندارد.
5. تماس با نامحرم در مواقع ضرورت (مثل نجات جان او) مانعى ندارد.[168]
6. دست دادن به زنان كهنسال نامحرم، حرام است.[169]
7. دست دادن به دختران نابالغ مميز جايز نيست.[170]
8. مردان بنا بر احتياط واجب نبايد دختران نامحرم شش سال به بالا را بغل كنند و روى پا بگذارند يا ببوسند.[171]
9. نشستن در كنار نامحرم در تاكسى و وسايل نقليه ديگر اگر به قصد لذت و ريبه نباشد و بر آن مفسده اى مترتب نشود، اشكال ندارد.[172]
دو نكته درباره اختلاط با نامحرم
1. اختلاط با نامحرم جز براى پيرزنان مكروه است و اگر در معرض فساد باشد، حرام است.[173]
2. اختلاط زن و مرد نامحرم اگر مستلزم نگاه نامحرم در حالى كه پوشش كافى نداشته يا زينت كرده اند باشد يا خوف وقوع در حرام باشد حرام است و بايد از آن اجتناب كرد.[174]
سه نكته درباره شوخى
1. شوخى كردن با نامحرم اگر با قصد لذت باشد يا بترسد كه به گناه بيفتد جايز نيست.[175]
2. شوخى كردن در صورت عدم آلودگى به سخن زشت و ناسزا مستحب است.
3. شوخى كردن در مسجد و تشييع جنازه كراهت دارد.[176]
[1] مهذب الاحكام، سيد عبدالعلى سبزوارى، ج 21، ص 366.
[2] حاشيه كتاب المكاسب، شيخ محمدحسين اصفهانى، ج 3، ص 271.
[3] المبسوط فى فقه الاماميه، شيخ طوسى، ج 2، ص 195.
[4] توضيح المسائل مراجع، ج 2، م 2566 و 2568.
[5] همان، م 2567.
[6] همان، م 2564.
[7] همان، ص 555.
[8] همان، م 2571.
[9] توضيح المسائل مراجع، م 2327.
[10] همان، م 2332.
[11] همان، م 2334.
[12] همان، م 2334.
[13] توضيح المسائل مراجع، م 2335.
[14] انسان/ 7.
[15] توضيح المسائل مراجع، ج 2، م 2640.
[16] همان، م 2641.
[17] همان، م 2647.
[18] همان، م 2642.
[19] همان، م 2648 و 2649؛ جامع المسائل فاضل، ج 2، س 1319.
[20] استفتائات امام، ج 2، ص 464، س 20.
[21] توضيح المسائل مراجع، ج 2، م 2654؛ استفتائات جديد مكارم، ج 3، س 809.
[22] همان، م 2652؛ جامع المسائل فاضل، ج 1، س 1327.
[23] همان، م 2656.
[24] همان، م 2664؛ استفتائات امام خمينى، ج 2، ص 480، س 62.
[25] استفتائات تبريزى، ص 390، س 1733؛ هداية السائل الى اجوبة المسائل، سيد صادق حسينى شيرازى، س 725.
[26] استفتائات جديد مكارم، ج 1، س 1013 و ج 3، ص 307، س 811.
[27] همان، س 1012.
[28] استفتائات امام خمينى، ج 2، ص 479، س 59 و 61.
[29] همان، ص 472، س 42.
[30] تحريرالوسيله، ج 2، ص 107، نذر.
[31] آيات عظام فاضل، مكارم، صافى، سيستانى و تبريزى: نذر زن اگر مزاحم حقوق شوهر باشد، بى اجازه او باطل است. جامع المسائل فاضل، ج 1، س 1332.
[32] توضيح المسائل مراجع، م 2644؛ استفتائات امام، ج 2، ص 461، س 10 ..
[33] توضيح المسائل مراجع، م 2648.
[34] همان، م 2618.
[35] همان، م 2619 و 2620.
[36] توضيح المسائل مراجع، ج 2، م 2592.
[37] همان، ص 571، م 2591.
[38] همان، ص 582، م 2601.
[39] همان، م 2609.
[40] همان، ص 595.
[41] توضيح المسائل مراجع، ج 2، م 2626.
[42] همان، ص 569، م 2585.
[43] همان، ص 586، م 2608.
[44] توضيح المسائل مراجع، ج 2، م 2609.
[45] همان، ص 73.
[46] همان، ص 73، م 97.
[47] همان، ص 73، م 98.
[48] فرهنگ فقه، ج 2، ص 398.
[49] فرهنگ فقه، ج 2، ص 398.
[50] همان، ج 3، ص 432.
[51] همان، ج 3، ص 432.
[52] همان، ج 3، ص 432.
[53] عروة الوثقى، ج 1، نجاسات، الخامس؛ توضيح المسائل مراجع، م 97.
[54] تحريرالوسيله، ج 1، ص 186، م 7.
[55] استفتائات مكارم، ج 2، ص 1001.
[56] اجوبة المسائل، علوى گرگانى، ص 275.
[57] همان.
[58] تحريرالوسيله، ج 3، ص 296، م 29 و 30؛ «أَنْ تَأْكُلُوا مِنْ بُيُوتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ آبائِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أُمَّهاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ إِخْوانِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَخَواتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَعْمامِكُمْ أَوْ بُيُوتِ عَمَّاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَخْوالِكُمْ أَوْ بُيُوتِ خالاتِكُمْ أَوْ ما مَلَكْتُمْ مَفاتِحَهُ أَوْ صَديقِكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَأْكُلُوا جَميعاً» (نور/61).
[59] فرهنگ فقه، ج 3، ص 340.
[60] توضيح المسائل مراجع، ج 1، ص 367، م 632.
[61] همان، ص 88، م 113.
[62] همان، ص 131، م 202.
[63] همان، ص 89، م 114.
[64] توضيح المسائل مراجع، ج 1، ص 614، م 1126.
[65] همان، ص 892، م 1573.
[66] فرهنگ فقه، ج 3، ص 522.
[67] همان، ج 4، ص 485.
[68] جواهر الكلام، ج 36، ص 466.
[69] انعام/ 145؛ نحل/ 15؛ مائده/ 3؛ بقره/ 173.
[70] عروة الوثقى، ج 1، م 32.
[71] توضيح المسائل مراجع، ج 1، م 317؛ عروة الوثقى، ج 1، ص 189 تا 192، م 11 تا 17.
[72] توضيح المسائل مراجع، ج 1، م 135.
[73] استفتائات امام خمينى( ره)، ج 3، س 309.
[74] توضيح المسائل مراجع، ج 1، م 1096.
[75] توضيح المسائل مراجع، ج 1، م 1093.
[76] تحريرالوسيله، ج 1، القول فى سجدتى التلاوة و الشكر، م 2.
[77] توضيح المسائل مراجع، م 319؛ اجوبة الاستفتائات، س 153 و 154.
[78] توضيح المسائل مراجع، م 319؛ استفتائات جديد مكارم، ج 3، س 126؛ اجوبة الاستفتائات، س 164.
[79] تحريرالوسيله، ج 2، ص 110، م 2.
[80] عروة الوثقى، ج 1، فى ما يصح السجود عليه، ص 646، م 26؛ توضيحالمسائل مراجع، م 1083.
[81] عروة الوثقى، فى احكام النجاسات، م 25؛ تحريرالوسيله، ج 1، فى احكام النجاسات.
[82] عروة الوثقى، ج 1، ص 411.
[83] استفتائات مكارم، ج 3، ص 177، س 504 و ص 178، س 506 (عزدارى ائمه اطهار علیهم السلام).
[84] صحيفه نور، ج 10، ص 32.
[85] بحارالانوار، ج 2، ص 64.
[86] مفاتيح نوين، آية الله مكارم، ص 594.
[87] معارف و معاريف، سيد مصطفى حسينى دشتى، ج 1، ص 241 و ج 6، ص 371.
[88] بحارالانوار، ج 65، ص 155.
[89] شورى/. 23.
[90] فرهنگ فقه، ج 1، ص 84.
[91] همان، ص 85.
[92] همان، ص 84 و ج 2، ص 337.
[93] من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 573.
[94] جامع المسائل فاضل، ج 2، س 1023.
[95] وسائل الشيعه، ج 15، ص 200.
[96] مستدرك الوسائل، ج 10، ص 371.
[97] توضيح المسائل مراجع، ج 1، م 319، ص 199.
[98] فرهنگ فقه، ج 2، ص 336.
[99] جواهر الكلام، ج 4، ص 225؛ عروة الوثقى، ج 1، ص 417.
[100] همان، ج 31، ص 254.
[101] فرهگ فقه، ج 1، ص 85.
[102] مستمسك، ج 1، ص 271.
[103] جواهر، ج 4، ص 227؛ عروة الوثقى، ج 1، ص 195.
[104] فرهنگ فقه، ج 2، ص 337.
[105] همان.
[106] جواهر الكلام، ج 19، ص 361.
[107] «اذا وضعت موائد آل محمد حفت بهم الملائكة ... و لمن اكل من طعامهم ...»؛ مستدرك الوسائل، ج 16، ص 329؛ معارف و معاريف، ج 3، ص 466.
[108] توضيح المسائل مراجع، ج 1، ص 494.
[109] همان، م 319، ص 199.
[110] همان، م 1596.
[111] همان، م 109.
[112] همان، م 904.
[113] همان، ص 517؛ تحريرالوسيله، ج 1، القول فى احكام الجنب، ص 38.
[114] همان، ج 1، م 1124؛ تحريرالوسيله، ج 1، ص 149؛ منهاج الصالحين خويى، ج 1، ص 192.
[115] منهاج الصالحين، خويى، ج 1، ص 193.
[116] عروة الوثقى، ج 1، فصل 37.
[117] منهاج الصالحين خويى، ج 1، م 204.
[118] توضيح المسائل مراجع، ج 1، م 1125.
[119] عروة الوثقى، ج 1، فصل 37، م 7.
[120] موسوعه زيارات معصومين علیهم السلام، مؤسسه الهادى، ج 4، ص 320.
[121] غاية القصوى، ج 1، ص 276.
[122] مفاتيح نوين، ص 1056.
[123] مجموعه ورام، ج 1، ص 288.
[124] عروة الوثقى، ج 1، باب تشييع جنازه.
[125] بحارالانوار ج 72، ص 83.
[126] مفاتيح الجنان، ص 347، اعمال روز 27 رجب.
[127] مرآت الكمال، ج 3، ص 307؛ منتهى الآمال، ج 2، ص 486.
[128] بحارالانوار، ج 53، ص 180، ح 10.
[129] كمال الدين، شيخ صدوق، ج 2، ص 485، ح 4.
[130] توضيح المسائل مراجع، ج 1، م 917.
[131] همان، م 935.
[132] همان، م 1100.
[133] تحرير الوسيله، ج 1، ص 184؛ جواهر، ج 10، ص 396.
[134] مستدرك الوسائل، ج 5، ص 39.
[135] مستدرك الوسائل، ج 5، ص 36.
[136] همان.
[137] عروة الوثقى، ج 1، ص 704.
[138] عروة الوثقى، ج 1، شرايط الوضو، م 30.
[139] توضيح المسائل مراجع، ج 1، م 886- 888؛ عروة الوثقى، ج 1، مكان المصلى.
[140] عروة الوثقى، ج 1، فيما يستحب من اللباس.
[141] توضيح المسائل مراجع، م 992 و 994.
[142] استفتائات امام خمينى، ج 3، ص 255، س 27.
[143] توضيح المسائل مظاهرى، ص 387، م 23.
[144] همان، م 24؛ توضيح المسائل مراجع، م 2445.
[145] همان، م 22.
[146] همان، م 32.
[147] مسائل جديد، محسن محمودى، ج 1، ص 137.
[148] توضيح المسائل مراجع، م 2435.
[149] عروة الوثقى، ج 2، نكاح، م 31.
[150] احكام نگاه و پوشش، پرسشهاى برگزيده دانشجويى، ش 18، ص 95.
[151] احكام روابط زن و مرد، سيد مسعود معصومى، ص 110.
[152] نور/ 30 و 31.
[153] استفتائات مكارم، ج 2، س 1036.
[154] توضيح المسائل مراجع، م 2433.
[155] تحريرالوسيله، ج 2، ص 244، م 27؛ يجوز النظر الى نساء اهل الذمه بل مطلق الكفار مع عدم التلذذ و الريبة ...؛ استفتائات سبحانى، ص 315، س 971.
[156] منهاج الصالحين، ج 3، م 18.
[157] تحريرالوسيله، ج 2، ص 35؛ و منها معارضته كل ما هو اهم فى نظر الشارع ....
[158] توضيح المسائل مراجع، م 2435.
[159] اجوبة الاستفتائات، س 640، 651 و 776؛ جامع الااحكام، ج 2، س 1661.
[160] احكام نگاه و پوشش، نشر معارف، ص 76.
[161] مسائل جديد، ج 5، ص 73.
[162] نساء/ 25.
[163] مائده/ 5.
[164] مسائل جديد، محسن محمودى، ج 5، ص 53.
[165] عروة الوثقى، ج 2، فصل نكاح، م 47؛ تحريرالوسيله، نكاح، ج 2، م 20.
[166] تحريرالوسيله، ج 2، ص 243، م 20.
[167] اجوبة الاستفتائات، س 515؛ استفتائات مكارم، ج 2، س 655؛ تحريرالوسيله، ج 2، نكاح، م 20.
[168] عروة الوثقى، ج 2، نكاح، م 35 و 48.
[169] عروة الوثقى، ج 2، نكاح، م 35؛ صراط النجاة، تبريزى، ج 2، س 1695.
[170] احكام نگاه و پوشش، نشر معارف، ص 79.( برخى از مراجع تقليد همچون آية الله تبريزى و سيستانى فرموده اند: اگر بدون قصد لذت و ترس افتادن به گناه باشد اشكال ندارد؛ منهاج الصالحين، ج 3، نكاح، م 23).
[171] عروة الوثقى، نكاح، م 36؛ تحريرالوسيله، نكاح، م 25.
[172] عروة الوثقى، نكاح، م 47.
[173] استفتائات امام، ج 3، س 19؛ جامع الاحكام صافى، ج 2، س 1656؛ عروة الوثقى، ج 2، نكاح، م 49؛ اجوبة الاستفتائات، س 646 و 638؛ استفتائات مكارم، ج 1، س 813 و 805.
[174] احكام روابط زن و مرد، ص 246.
[175] جامع المسائل فاضل، ج 1، س 1720؛ اجوبة المسائل، س 782.
[176] فرهنگ فقه، ج 4، ص 734.