احكام دو دقیقه ای
احكام شادى
پرسش: آيا مى توان در ولادت امامان معصوم علیهم السلام در مسجد نوار آهنگ مذهبى غير حرام گذاشت؟
پاسخ: آيت الله مكارم: گذاشتن آهنگ مذهبى در مساجد و حسينيه ها مناسب نيست، از آن اجتناب كنيد.[1]
پرسش: آيا پخش موسيقى شاد به مناسبت ميلاد ائمه معصومين علیهم السلام در مسجد اشكال دارد؟
پاسخ: آيت الله خامنه اى: مسجد جايگاه خاصى دارد و حتى اگر موسيقى غير مطرب باشد حرام است.[2]
پرسش: دست زدن همراه با مداحى در مجالس شادى ائمه علیهم السلام و روزهاى تولد آنها از نظر شرعى چه حكمى دارد؟
پاسخ: آيات عظام مكارم و فاضل: دست زدن اگر با امور حرام مقرون نباشد حرام نيست، ولى در مساجد و حسينيه ها از آن پرهيز كنيد.[3]
پرسش: برخى مداحان مى گويند كف زدن داراى ثواب است و هر چه بهتر و محكمتر كف بزنيد ثواب بيشترى مى بريد، آيا اين گونه اعمال اگر براى اهل بيت علیهم السلام انجام شود ثواب دارد؟
پاسخ: آيت الله فاضل: كف زدن در مساجد و حسينيه ها و اماكن مقدس به هر عنوان كه باشد جايز نيست و در غير آن هم با توجه به اين كه در طول تاريخ شعار مسلمانان صلوات بوده است خصوصاً در مجالسى كه به نام و ياد ائمه علیهم السلام تشكيل شده باشد مناسب است، مسلمانان احساسات مذهبى خويش را با فرستادن صلوات ابراز كنند.[4]
حضرت على علیه السلام و مسجد
مسأله: از مسائلى كه متناسب با حضرت على علیه السلام است، مساجدى است كه به نوعى حضرت على علیه السلام با آنها در ارتباط بوده است: همچون مسجد الحرام، مسجد النبى و مسجد كوفه. در اين سه مسجد مسافر مى تواند نمازش را شكسته و يا تمام بخواند و نيز اعتكاف در اين مساجد فضيلت خاصّى دارد و نماز گزاردن در آنها ثواب ويژه اى دارد.[5]
مى توان در مناسبت هايى كه به حضرت على علیه السلام مربوط مى شود، از احكام ولايت، احكام شهادت، شهادت در اذان و اقامه، نمازهاى حضرت و ويژگى هاى ائمه علیهم السلام در احكام شرعى ياد نمود. همچون لزوم معرفت و شناخت آنها، لزوم حفظ حرمت و شأن آنها، حرمت نسبت دروغ به آنها و ...
احكام معصومين علیهم السلام
ائمه معصومين علیهم السلام به جهت قداست و شرافتى كه دارند داراى احكام خاصى مى باشند، به چند نمونه از آنها اشاره مى شود:
1. نماز خواندن در حرم ائمه علیهم السلام همچون نماز خواندن در مساجد است بلكه بهتر، درباره نماز خواندن در حرم حضرت على علیه السلام آمده است كه برابر دويست هزار نماز در مكان هاى ديگر است.[6]
2. توقف افراد ناپاك همچون جنب و حائض و نفساء در حرم ائمه علیهم السلام جايز نيست.[7]
3. نجس كردن حرم ائمه علیهم السلام حرام و تطهير جايى كه نجس شده است واجب است.[8]
4. بى احترامى به آنها و آنچه به نام آنهاست حرام است.
5. زيارت معصومين علیهم السلام ويژگى هاى خاص خود را دارد. همچون: نماز زيارت، غسل زيارت، زيارت هاى ويژه همچون امين الله و جامعه كبيره و ...
شب هاى قدر
مقدس ترين شب سال، شب قدر است كه اعمال و آداب بسيارى دارد و مهم ترين آن توبه و استغفار است. برخى از مردم فكر مى كنند خوابيدن در شبهاى مقدس همچون شبهاى قدر گناه و حرام است در حالى كه هيچ مجتهدى فتوى به حرمت خوابيدن در چنين شب هايى را نداده است. مهم بيدار بودن نيست، بلكه مهم ايجاد تحول معنوى و بازنگرى به خود است.
آنچه بايد در اين شبها رعايت شود اين است كه شب زنده دار بايد به گونه اى برنامه ريزى كند كه نماز صبح او قضا نشود.
بسيارى از شب زنده داران، اين شب ها را به انجام مستحبات مى گذرانند و بهتر است در اين شب ها، نمازهاى قضا شده را به جا آورند.
همچنين اعمال زير در شب هاى قدر مستحب است:
1. غسل مقارن غروب آفتاب كه نماز مغرب و عشا را با آن غسل و وضويى كه مى گيرد بخواند.
2. شب زنده دارى به توبه و دعا و نماز.
3. خواندن صد ركعت نماز كه فضيلت بسيارى دارد[9] و بهتر آن است كه به جاى خواندن نماز صد ركعتى، صد ركعت از نمازهاى قضاى خود را بخواند، چرا كه چنين فرصتهايى كمتر به دست مى آيد.
بسيارى از شب زنده داران، اين شب ها را به مستحبات مى گذرانند ولى از نماز صبح كه واجب است غافل مى شوند.
4. زيارت امام حسين علیه السلام [10] و اعمال ديگرى كه در كتاب مفاتيح الجنان ذكر شده است.
روز قدس
پيامبر اسلام صلّی الله علیه و آله و سلّم مدت 13 سال پس از بعثت در مكه و چند ماه بعد از هجرت در مدينه به امر خدا به سوى «بيت المقدس» نماز مى خواند، ولى بعد از آن قبله تغيير يافت و مسلمانان مأمور شدند به سوى «كعبه» نماز بگذارند.[11]
آن روز در حالى كه پيامبر دو ركعت نماز ظهر را در مسجد «بنى سالم» (ذوقبلتين) كه در شمال غربى مدينه منوره واقع شده و از مشهورترين مساجد مدينه به شمار مى رود، به سوى بيت المقدس خوانده بود، جبرئيل مأمور شد بازوى پيامبر را بگيرد و روى او را به كعبه برگرداند.[12]
مسجدالاقصى به جهت ارزش و فضيلت خود، داراى احكام خاصى است. در اينجا به چند نمونه از آنها اشاره مى شود:
1. ثواب نماز در آن مسجد برابر با هزار نماز در ساير مكانها است.
امام على علیه السلام فرمود:
«صلاةٌ فى بيت المقدس الف صلاة»[13]
نماز در بيت المقدس برابر هزار نماز در مكان هاى ديگر است.
2. با فضيلت ترين مساجد، مسجد الحرام (كه يك نماز در آن برابر يك ميليون نماز است)، مسجد النبى (برابر ده هزار نماز)، مسجد كوفه و مسجد الاقصى (برابر هزار نماز) و بعد از آن مسجد جامع هر شهر (برابر صد نماز) است.[14]
چند نكته احكامى به تناسب روز قدس
1. توجه به قبله در مواردى واجب است همچون خواندن نماز، رو به قبله كردن محتضر، دفن ميت، ذبح حيوانات و ... و در مواردى مستحب است همچون حال دعا، قرائت قرآن، ذكر، تعقيبات نماز، سجده شكر، (بلكه در حال نشستن مطلقاً مستحب است انسان رو به قبله بنشيند) و در مواردى حرام است مانند رو به قبله بودن به هنگام تخلى و قضاى حاجت و ...[15] و متأسفانه گاهى ناآگاهانه دستشويى برخى از خانه ها رو به قبله است و بر مسلمانان لازم است حرمت قبله را حفظ نمايند.
2. با فضيلت ترين مساجد بعد از مسجد الحرام و مسجد النبى، مسجد الاقصى است كه اولين قبله گاه مسلمانان بوده است.
3. سازش با بيگانگان عليه منافع مسلمانان از گناهان كبيره است.[16]
4. اگر دشمن بر بلاد مسلمانان و سرحدات آن هجوم نمايد، واجب است بر جميع مسلمانان دفاع از آن به هر صورت كه ممكن باشد.[17]
5. اگر در داخل ممالك اسلامى نقشه اى از طرف اجانب كشيده شده كه خوف آن باشد كه تسلط بر ممالك اسلامى پيدا كنند، واجب است بر مسلمانان با هر وسيله اى كه ممكن است نقشه آنها را بر هم بزنند و از نفوذ آنها جلوگيرى كنند، همچون اعتراض و تظاهرات و ...
6. اگر به واسطه نفوذ سياسى يا اقتصادى و تجارى اجانب خوف آن باشد كه تسلط بر بلاد مسلمين پيدا كنند، بر مسلمانان دفاع واجب است به هر نحو كه ممكن است.[18]
7. اگر بعضى رؤساى ممالك اسلامى با بعضى وكلاى مجلس موجب بسط نفوذ اجانب شود، چه نفوذ سياسى يا اقتصادى يا نظامى كه مخالف مصالح اسلام و مسلمين است، به واسطه اين خيانت از مقامى كه دارد، هر مقامى كه باشد، منعزل است؛ اگر فرض شود كه احراز آن مقام به حق بوده است، و بر مسلمانان لازم است او را مجازات كنند به هر نحو كه ممكن شود.[19]
8. ياد گرفتن و ياد دادن علوم و صنايعى كه مورد نياز عموم است و همچنين علوم و صنايعى كه سبب قوّت و شوكت جامعه مسلمين و برترى قواى دفاعى آنها بر كفّار مى شود بر همه، واجب مؤكد است به وجوب كفايى و بايد مسلمانان به نحوى قوى شوند كه قطع طمع كفّار را از بلاد و نواميس و اعراض و اموال و معادن و ثروت خود بنمايند.[20]
شرط تأثير در امر به معروف و نهى از منكر
مسئوليت هاى دينى دو نوعند: بخشى از آنها شكل ثابت و معينى دارند، مانند نماز، و برخى ديگر شكل و قالب خاصى ندارند. مهم شرط تأثيرگذارى است. در اين راستا، به چند نمونه از آنها اشاره مى شود:
الف) امر به معروف و نهى از منكر، با خواهش و استدعا.
ب) امر به معروف و نهى از منكر، همراه با موعظه و نصيحت.
ج) تكرار امر به معروف و نهى از منكر.
د) امر به معروف و نهى از منكر، در حضور جمع در صورتى كه آشكارا گناه كرده است.
ه) امر به معروف و نهى از منكر، به صورت دسته جمعى.
و) كم كردن رابطه؛ و يا هر شيوه ديگرى كه به وسيله آن بتوان بر شخص گنهكار تأثير گذاشت. لذا بايد از اين شيوه ها براى اقامه معروف و جلوگيرى از گناه استفاده كرد.[21]
سه نكته در زمينه امر به معروف و نهى از منكر
امر به معروف و نهى از منكر، بسيج عمومى و همگانى است براى ريشه كن كردن فساد و تأمين سلامت جامعه. در اين رابطه چند نكته مطرح است:
1. امر به معروف و نهى از منكر در واجبات و محرمات واجب است و در مستحبات و مكروهات مستحب است.[22]
2. امر به معروف و نهى از منكر، مختص به هيچ صنف و گروهى نيست و بر همه اقشار جامعه واجب است.
3. واجب شدن امر به معروف و نهى از منكر شرايطى دارد: الف) شناخت صحيح معروف و منكر؛ ب) احتمال تأثير در مخاطب؛ ج) تصميم مخاطب بر تكرار عمل؛ د) نداشتن مفسده و ضرر جانى، عرضى و مالى.[23]
مراحل امر به معروف و نهى از منكر
امر به معروف و نهى از منكر مراحلى دارد كه با احتمال دستيابى به مراحل ابتدايى، عمل به مراحل ديگر جايز نيست و اين مراحل به شرح زير است:
1. انكار قلبى.
2. با گنهكار طورى رفتار شود كه بفهمد براى ارتكاب معصيت، با او اين گونه رفتار شده است. مانند اخم، اعراض، ترك تكلم و ...
3. امر به معروف و نهى از منكر زبانى.
4. توسل به زور، كه خود مراحلى دارد.[24]
چهار نكته پيرامون امر به معروف
1. امر به معروف در موضوعات واجب نيست. مانند اين كه انسان ببيند كسى چيز نجسى را مى خورد يا هنگام نماز رو به قبله نيست يا با لباس نجس نماز مى خواند و خود نمى داند.
2. در جايى كه شرايط امر به معروف فراهم نباشد، گر چه در اين مورد امر به معروف واجب نيست، ولى انكار قلب و تنفر از گناه لازم است.
3. تجسس و ورود به خانه ديگران به بهانه امر به معروف، جايز نيست.
4. شرط نهى از منكر اين است كه منكر را منكر بدانيم. برخى از گناهان به گونه اى شايع شده است كه بسيارى از مردم آن را منكر نمى دانند؛ مانند اختلاط محرم و نامحرم بدون رعايت شئونات اسلامى، با آرايش و حجاب نامناسب بيرون رفتن، روابط دختر و پسر، ترويج فرهنگ بيگانه در لباس ها، ديدن فيلم هاى مبتذل و ...
سه نكته درباره امر به معروف
1. امر به معروف، از مهم ترين واجبات است كه از ضروريات دين به شمار مى رود و كسى كه منكر آن باشد با توجه به لوازم آن، كافر محسوب مى شود.
2. امر به معروف و نهى از منكر واجب كفايى است يعنى اگر برخى از مكلفين آن را انجام دهند، از ديگران ساقط است.[25]
3. امر به معروف و نهى از منكر بسيج عمومى است و به هيچ گروه و صنف خاصى محدود نمى شود.
مصاديق امر به معروف
1. واجبات و مستحبات از مصاديق معروف هستند و محرمات و مكروهات، از مصاديق منكر؛ مهم شناخت و به كار بستن آنهاست.
2. معروف و منكر در تمام ابعاد زندگى فردى و اجتماعى وجود دارد.
براى نمونه: عزادارى امام حسين علیه السلام، مجموعه اى از معروف هاست كه گاه منكرات به آن راه پيدا مى كند؛ همچون ريا، مزاحمت، خرافات، موهونات، اسراف در نذورات، تعبيرات نامناسب در مداحى ها، ساز و آواز و ...
امر به معروف ويژه
گر چه امر به معروف و نهى از منكر واجب همگانى است، ولى در مورد نزديكان، تأكيد بيشترى شده است.
قرآن به پيامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم مى فرمايد:
«وأمُر اهلَكَ بِالصَّلاةِ وَاصطَبِر»[26]
خانواده خود را به نماز فرمان ده؛ و بر انجام آن شكيبا باش.
و نيز مى فرمايد:
«قُلْ لِأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ ...»[27]
به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو ...
اگر همسر و فرزندان درباره واجبات كوتاهى مى كنند، نماز نمى خوانند يا حجاب خود را رعايت نمى كنند، بايد آنها را امر به معروف و نهى از منكر كرد و اگر براى نماز بيدار نمى شوند، بايد بيدارشان نمود.
بر مردان است كه بر اعمال و رفتار اهل و عيال خود، نظارت داشته باشند؛ غيرت مرد، مكمل حجاب، عفاف و حياى زن است.
برخورد جذبى يا حذفى
در برخورد با كسانى كه مرتكب گناه مى شوند و يا واجبى را ترك مى كنند بايد طبيبانه رفتار كرد و تا جايى كه ممكن است آنها را جذب نمود، نه حذف. پرسش هاى زيادى از امام خمينى قدس سره شده است. مانند:
پرسش: آيا انسان مى تواند از نظر شرعى با خويشاوندانى كه بى تقوا و بى نمازند از قبيل پدر و مادر و خواهر و غيره قطع رحم نمايد؟
پاسخ: قطع رحم جايز نيست ولى بايد آنها را با مراعات موازين، امر به معروف و نهى از منكر نمود.[28]
بهانه هاى ترك امر به معروف
برخى از مردم براى شانه خالى كردن از مسئوليت امر به معروف، بهانه هايى را مطرح مى كنند. به چند نمونه از آنها اشاره مى شود:
1. بيشتر مردم چنين مى خواهند.
2. كسى از امر به معروف حمايت نمى كند و حتى گاهى آمران به معروف و ناهيان از منكر، مورد بى مهرى قرار مى گيرند.
3. امر به معروف، دخالت در زندگى ديگران است.
4. از امر به معروف و نهى از منكر خجالت مى كشند.
اين افراد تصور مى كنند ديگر با اين بهانه وظيفه اى ندارند، در حالى كه بهانه هاى ذكر شده، عذر محسوب نمى شوند.
برترين مرحله امر به معروف و نهى از منكر
پايين ترين مرحله امر به معروف و نهى از منكر، انكار قلب يا تنفر از منكر است، همان طورى كه همه از غذاى فاسد يا فضا و مكان آلوده نفرت دارند و بالاترين مرحله امر به معروف، جرح و قتل است، كه در اين مرحله بايد با اذن مجتهد عمل كرد. اما در امور حسبه و مسائل مهمى كه شارع مقدس راضى به تخلف از آن نيست مانند حفظ جان، دين، قرآن، ناموس و ... ديگر شرايط امر به معروف مطرح نيست.
امام حسين علیه السلام به همه مراتب امربه معروف و نهى از منكر عمل كرد. او فرمود:
«اللّهُمَّ انّى احبُّ المَعروف وَ انكر المُنكر»[29]
پروردگارا من كار نيك را دوست دارم و امر زشت را زشت مى دانم.
و امر به معروف زبانى نمود و بالاترين امر به معروف و نهى از منكر را كه شهادت در راه خدا باشد، براى حفظ دين انجام داد و امروز، نصرت و يارى امام حسين علیه السلام در گرو امر به معروف و نهى از منكر است.
معاملات باطل
1. خريد و فروش عين نجس مانند مسكرات.
2. خريد و فروش مال غصبى.
3. خريد و فروش آلات لهو.
4. معاملات ربوى.[30]
5. چيزى را كه مى شود استفاده حلال از آن برد به قصد حرام بفروشند مانند فروش انگور به قصد توليد شراب.[31]
غش در معامله
غش در معامله يكى از گناهان كبيره است و صورت هاى مختلفى دارد. به چند نمونه از آنها اشاره مى شود:
1. پنهان كردن عيب.
2. رنگ زدن جنس معيوب.
3. جنس را به صورت بهتر نشان دادن.
4. مخلوط كردن جنس خوب و بد.[32]
سه نوع از ربا حرام نيست
1. ربا گرفتن پدر و فرزند از يكديگر.
2. ربا گرفتن زن و شوهر از يكديگر.
3. ربا گرفتن مسلمان از كافرى كه در ذمه اسلام نيست.[33]
مواردى كه خوردن حرام جايز است
1. حفظ جان متوقف بر خوردن حرام باشد.[34]
2. مداواى مرضى كه متوقف بر خوردن حرام باشد.
3. فرد را به خوردن يا آشاميدن حرام وادار كنند.
سه نكته درباره ماهى ها
1. از آبزيان دريا فقط ماهى هاى پولك دار و ميگو حلال مى باشند.[35]
2. خاويار و تخم ماهى ها از نظر حلال و حرام بودن تابع خود ماهى است.
3. از ماهى دو چيز حرام است فضله و خون.
معاملات حرام دو گونه اند
1. معاملاتى كه به خودى خود حرام هستند مانند فروش شراب، آلات قمار، غنا، اموال مسروقه و ...
2. برخى از معاملات حرام به دليل اين كه براى كار حرام است، حرام مى شوند مانند ساختن طلاى مردانه، كرايه ماشين براى حمل شراب و عياشى.
خوردنى هاى حلال به جهت عوامل زير حرام مى شوند
1. حيوان به خودى خود بميرد و مردار شود.
2. خوردن غذايى كه براى شخص ضرر عقلايى داشته باشد.
3. چيز خوردنى نجس شود و قابل تطهير نباشد.
4. خوردنى حلال در صورت غصب شدن.
5. خمس به آن تعلق گرفته باشد و پيش از پرداخت خمس حلال نيست.
حلال يا حرام
در برابر هر كار حرامى راههاى حلال و مجاز وجود دارد، اما برخى از مردم به دنبال راههاى غيرمجاز هستند. در اينجا به چند نمونه اشاره مى شود:
1. ارتباط از راه ازدواج دائم و موقت مجاز است اما برخى به دنبال رابطه نامشروع اند.
2. سود از راه كسب و توليد مجاز است ولى برخى به دنبال سودهاى حرام همچون معاملات ربوى هستند.
3. خداوند همه فلزات را حلال كرده به جز طلا، اما بسيارى از مردان به دنبال طلا مى روند.
4. خداوند خوردنى هاى فراوانى را حلال كرده، اما برخى از مردم به دنبال خوردنى هاى حرام مى روند.
5. گفتنى هاى حلال و مجاز فراوان است، اما برخى به دنبال گفتنى هاى حرام هستند.
6. ديدنى ها و شنيدنى هاى حلال بسيارند اما برخى به دنبال ديدنى ها و شنيدنى هاى حرام اند.
پنج نكته درباره گناه
1. اعتراف به گناه در برابر خداوند مطلوب و زمينه ساز توبه است و اعتراف به گناه در برابر ديگران، نوعى تمرّد محسوب مى شود. مگر اينكه با انگيزه عقلايى صورت گيرد مانند اعتراف در برابر پزشك براى درمان.
2. كسى نمى تواند گناه ديگرى را بر عهده گيرد. قرآن مى فرمايد:
«وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى»[36]
و هيچ گنهكارى گناه ديگرى را متحمّل نمى شود.
3. نشستن در مجلس گناه حرام است، چه مجلس خودى باشد يا غير خودى.
4. كارى كه گناه است فرق نمى كند شخص اثر منفى آن را درك كند يا نه، مانند مصافحه با نامحرم. (برخى تصور مى كنند چون گناه اثر سوئى بر روح و روان آنها ندارد مانعى ندارد)
5. نگهدارى ابزار گناه از قبيل پاسور، عكس هاى مبتذل و آلات موسيقى حرام است.
چهار نكته درباره گناه و توبه
1. فكر گناه تا زمانى كه منتهى به گناه نشود، گناه محسوب نمى شود.
2. كوچك شمردن گناه، شادى به گناه و آشكارا گناه كردن، گناه ديگرى محسوب مى شوند.
3. توبه برخى از گناهان ندامت و تصميم بر ترك است. مانند دروغگويى، بدگمانى، چشم چرانى و ...
4. توبه برخى ازگناهان علاوه بر ندامت و تصميم بر ترك، بايد جبران شود. مانند: روزه خوارى عمدى بدون عذر، كم فروشى، رباخوارى و ... كه صرف ندامت و استغفار كافى نيست.
شكستن نماز
شكستن نماز واجب، از روى اختيار حرام است ولى در سه صورت بايد بشكند:
1. براى حفظ مال و جلوگيرى از ضررهاى مالى يا بدنى.[37]
2. اداى بدهى در وسعت وقت نماز در صورتى كه طلبكار، طلب خود را بخواهد و در حال نماز اداى بدهى ممكن نباشد.[38]
3. در وسعت وقت بفهمد مسجد نجس شده است.[39]
مسأله: كسى كه بايد نماز خود را بشكند، اگر كوتاهى كرد و نمازش را ادامه داد، نمازش صحيح است ولى معصيت كرده است.[40]
مسأله: كسى كه اذان و اقامه نماز را فراموش كرده و وارد نماز شده است، قبل از ركوع ركعت اول مستحب است نماز خود را بشكند.[41]
تصرفات حرام
1. تصرف در مكان و فضاى غصبى.[42]
2. تصرف در مالى كه خمس به آن تعلق گرفته است.[43]
3. تصرف در اموال ديگران بدون رضايت آنان.
4. تصرف در خانه اى كه صاحب آن مرده و به مردم بدهكار است.[44]
5. تصرف ورثه در ثلث مال ميتى كه ميت براى نماز و روزه قضا و ... وصيت كرده است.
6. تصرف در امانت ديگران.
شادىهاى حرام
1. شادى به لهو و لعب (شراب، رقص، موسيقى و ...)
2. شادى به مسخره كردن ديگران.
3. شادى به مزاحمت و اذيت ديگران.
4. شادى به استفاده از ابزارهاى حرام.
5. شادى به اختلاط محرم و نامحرم در صورتى كه با گناه همراه باشد.
شركت در مجالس گناه
مجالس دو گونه اند: برخى حلال و مطلوبند همچون مجالس علم، مجالس اهل بيت علیهم السلام و ... و برخى از مجالس، گناه محسوب مى شوند. حضور در چنين مجالسى حرام و گناه است. در روايت آمده است:
«الداخل فى عمل قوم فهو منهم»
كسى كه در عمل گروهى وارد شود، همچون آنان محسوب مى شود.
نمونه ها:
1. شركت در جشن ها و عروسى هاى آلوده به گناه.
2. شركت در مجلس شراب.
3. شركت در مجلس قمار.
4. شركت در مجلسى كه شئونات دينى رعايت نمى شود.
5. شركت در مجلس غيبت و تهمت.
مگر براى كسى كه مى خواهد با منكرات مقابله كند.
نكته: اصرار و ناراحت شدن ديگران از شركت نكردن در چنين مجالسى عذر محسوب نمى شود.
حرام خوارى پنهان و آشكار
برخى از حرام خوارى ها آشكار است همچون رباخوارى، سرقت و ... و برخى از حرام خوارى ها با پوشش انجام مى گيرد. زشتى اين نوع حرام خوارى براى همگان آشكار نيست و انواع فراوانى دارد همچون: كم فروشى، غش در معامله، فريب مشترى، خوردن مال يتيم و ...
مال شبهه ناك
يكى از مسائلى كه در روايات بسيار بر آن تأكيد شده، دورى گزيدن از مال شبهه ناك است. مال شبهه ناك مالى است كه انسان بين حلال و حرام بودن آن ترديد دارد. مانند موارد زير:
1. تصرف در پول هايى كه از ديگران در محل كسب جا مانده.
2. تصرف در اموال شراكتى بدون اطمينان از رضايت شريك.[45]
3. مخلوط كردن اجناس نو و كهنه و با قيمت گران فروختن.
مواردى كه خوردن حرام جايز است
در سه مورد، خوردن حرام جايز است:
1. در مقام معالجه و مداوا به شرط آن كه مداوا، منحصر در استفاده از حرام باشد.[46]
2. در مقام اضطرار و حفظ جان در حد ضرورت.[47]
3. در جايى كه بدون اختيار خوردنِ حرام صورت بگيرد.
در تمام موارد مذكور، بايد به حد ضرورت اكتفا شود.
چهار نكته درباره موسيقى حرام
1. موسيقى مطرب حرام است، كوتاه باشد يا بلند، در ايام شادى باشد يا عزا، سنتى باشد يا مدرن و ...[48]
2. موسيقى مطرب موسيقى است كه انسان را از حالت عادى خارج نموده و از ياد خدا غافل سازد و به بى بند و بارى و گناه دعوت نمايد.[49]
3. تهيه و تكثير و نگهدارى ابزار موسيقى مطرب حرام است.
4. معيار تشخيص موسيقى حرام، با عرف متدينين است.[50]
شنيدنى هاى حرام
بسيارى از شنيدنى ها حرام است، به چند نمونه از آنها اشاره مى شود:
1. شنيدن غيبت.[51]
2. شنيدن سخن چينى و ترغيب آن.[52]
3. شنيدن موسيقى هاى حرام (همچون موسيقى لهوى مطرب).
4. شنيدن تهمت.[53]
آنچه در شنيدنى هاى حرام مطرح است، استماع است نه شنيدن و به گوش رسيدن. بنابراين اگر از شنيدنى هاى حرام به گوش انسان برسد، حرام نيست.
گفتگوهاى حرام
گفتگوى سازنده، رمز ارتباط، نشاط و كمال است و به آن سفارش شده است. اما برخى از گفتگوها حرام است. به چند نمونه از آن اشاره مى شود:
1. از جهت محتوا، مانند ناسزا، سخنان گمراه كننده، خلاف عفت عمومى و ...
پرسش: آيا حرف ركيك حرام است؟
پاسخ: اگر مستلزم اهانت يا مشتمل بر حرام باشد، حرام است.[54]
2. گفتگوى محرك و فساد آور، چه با نامحرم و چه با غير آن مگر همسر.[55]
3. گفتگو با نامحرم در صورتى كه همراه با لذت باشد، چه گفتگوى مستقيم و چه از طريق تلفن و موبايل و ...[56]
چهار نكته درباره قسم
1. قسم راست مكروه است و اگر دروغ باشد حرام است.[57]
2. اگر كسى قسم به نام خاص خداوند بخورد، براى انجام يا ترك كارى، اگر عمداً مخالفت كند و قسم خود را بشكند، بايد كفاره بدهد. (اطعام يا پوشاندن ده فقير و اگر نتوانست، سه روز روزه بگيرد.)[58]
3. شكستن قسم به غير از قسمى كه به نام خاص خداوند است، همچون قسم به قرآن، اهل بيت علیهم السلام و ... كفاره ندارد، ولى گناه دارد.[59]
4. قسم هايى كه براى تأكيد يا دفع ضرر يا جلب منفعت صورت مى گيرد، در صورتى كه دروغ باشد گناه است ولى كفاره ندارد. مثلاً به خدا قسم غذا خورده ام، به خدا قسم اين قيمت خريده ام و ...
شرايط شكستن قسمى كه كفاره دارد
1. شكستن قسم از روى قصد و اختيار باشد و كسى كه مجبور باشد يا از روى عصبانيت قسم بخورد، شكستن آن كفاره ندارد.
2. كارى كه براى انجام آن قسم مى خورد حرام و مكروه نباشد و كارى كه براى ترك آن قسم مى خورد واجب و مستحب نباشد. مثلاً بگويد به خدا قسم ازدواج نخواهم كرد، به خانه بستگان نخواهم رفت، ديگر كار خير انجام نخواهم داد، قرض نخواهم داد و ...
3. قسم به نام خاص خداوند باشد مانند: الله، خدا.
4. قسم را به زبان آورد، در صورتى كه در ذهن او باشد يا بنويسد، شكستن آن قسم كفاره ندارد.
5. عمل كردن به قسم براى او ممكن باشد، هر وقت غير ممكن بوده و يا مشقت داشته باشد، شكستن آن كفاره ندارد.[60]
سه نكته درباره نظام اسلامى
1. حفظ و تقويت نظام اسلامى از نظر امام خمينى از اوجب واجبات است و شركت در راهپيمايى ها و انتخابات امرى لازم و از نظر برخى از مراجع واجب است و بهترين حمايت از نظام، پايبندى به احكام و ارزش هاى اسلامى و انقلابى است.
2. تضعيف نظام، مانند بدنام كردن نظام، ايجاد اختلاف، بزرگ نمايى ضعف ها و ... حرام است.
پرسش: عده اى در برابر ديگران مبادرت به طرح كمبودها و ضعف هايى كه در جمهورى اسلامى وجود دارد مى كنند، گوش دادن به اين گونه سخنان چه حكمى دارد؟
پاسخ: هر عملى كه موجب بدنام شدن جمهورى اسلامى در برابر كفر و تضعيف نظام شود، جايز نيست.[61]
3. مراعات مقررات دولت اسلامى لازم و تخلف از آن جايز نيست.
و همه مراجع فرموده اند:
مخالفت با قوانين جمهورى اسلامى جايز نيست.
مسأله: تبليغات برخلاف مصالح كشور، حرام است.[62] همچون نگارش و چاپ مقالات بر خلاف مصالح كشور يا توليد و توزيع سى دى هاى مبتذل يا فتنه انگيز.
چهار نكته درباره غيبت
1. غيبت آن است كه پشت سر مؤمنى چيزى گفته شود كه به گفتن آن راضى نيست.[63]
2. غيبت هم بر گوينده حرام است و هم بر شنونده.[64]
3. حرام بودن غيبت نسبت به موارد زير فرقى نمى كند: از افراد بزرگ و كودك مميز، زنده و مرده، زن و شوهر، پدر و فرزند، به لفظ باشد يا نوشته يا اشاره و ...[65]
4. توبه و پشيمانى از غيبت واجب است و طبق نظر برخى از مراجع تقليد در صورت امكان، طلب حلاليت از او لازم است. و در صورتى كه امكان طلب حلاليت نباشد، لازم است استغفار نمايد، هم براى خود و هم براى غيبت شونده.[66]
موارد جواز غيبت
غيبت، يكى از گناهان كبيره است ولى در مواردى جايز است. آن هم در حداقل:
1. در حال تظلّم و گفتن ظلمى كه به او شده است.
2. در مقام مشورت براى كسى كه مى خواهد با كسى شريك شود و يا نوعى همكارى كند و ....
3. گفتن ويژگى هاى ظاهرى اگر قصد بى احترامى نداشته باشد. همچون: بيان قد كوتاه، لاغرى و چاقى و ...[67]
4. كسى كه مى خواهد به دين آسيب بزند يا كتابى نوشته و مردم را گمراه مى كند، براى جلوگيرى از انحراف مردم مى توان غيبت او را نمود.
5. غيبت متجاهر به فسق (كسى كه گناهى را آشكارا در برابر ديگران انجام مى دهد).
پرسش: آيا غيبت كسى كه نماز نمى خواند جايز است؟
پاسخ: اگر آشكار نمى كند كه نماز نمى خواند، جايز نيست.[68]
6. غيبت كردن در مقام خيرخواهى مانعى ندارد. مانند اين كه: به فردى كه با معتادى دوست شده است، خطرات اين دوستى را گوشزد نمايد.
7. در صورتى كه شنونده غيبت، طرفى كه مورد غيبت قرار گرفته را نمى شناسد.[69]
8. غيبت در مسائلى كه اگر عنوان نشود، مشكل حل نمى شود. مانند غيبت استاد و بيان ضعف هاى او براى مسئولين.
بدعت و نوآورى
1. يكى از محرمات، بدعت و نوآورى در عقيده يا عمل در حوزه دين است، بدون اين كه استناد به منابع پذيرفته شده دين باشد. به عبارت ديگر، داخل كردن آنچه كه از دين نيست، در دين.
همچون: ترويج خرافات به نام دين، خواندن نمازهاى مستحبى و نوافل به جماعت و ...[70]
2. مقابله و بيزارى جستن از بدعت، واجب است.[71]
3. سنت هايى وجود دارد كه مستقيماً مدرك خاصى ندارد، اما مطلوبيت دارد. مانند: دست دادن بعد از نماز، سلام هاى بعد از نماز و ... كه به صورت كلى در روايات مطلوبند، اما به صورت خاص مورد تأكيد قرار نگرفته اند؛ لذا اگر به عنوان رجاء ثواب مطرح شود، اشكال ندارد.
شش نكته درباره زينت زنان
يكى از پيام هاى قرآنى به بانوان آشكار نكردن زينت در برابر نامحرمان است.[72]
1. هر چيزى كه عرفاً زينت محسوب شود مانند النگو، انگشتر، گردن بند، لاك زدن به ناخن ها، سرمه كشيدن و ... پوشاندن آن واجب است.[73]
2. زن بايد چهره آرايش كرده خود را از نامحرمان بپوشاند.[74]
3. نگاه به زنان كهنسالى كه چهره و موهاى خود را آرايش كرده اند جايز نيست.[75]
4. اگر در جايى شك پيدا شود كه چيزى زينت است، پوشاندن آن واجب نيست. مانند ساعت زنانه.[76]
5. پوشش ابروهاى اصلاح شده در صورتى كه زينت محسوب شود و يا آشكار شدن آن مفسده اى براى بينندگان دارد، لازم است.
6. زنى كه در عده وفات مى باشد، حرام است لباس الوان بپوشد و سرمه بكشد همچنين كارهاى ديگرى كه زينت حساب مى شود، بر او حرام است.[77]
چند نكته درباره سخن چينى
1. يكى از گناهان كبيره، سخن چينى و نمّامى است. سخن چين به كسى گويند كه به قصد بر هم زدن روابط دوستانه اشخاص سخن هر يك را براى ديگرى بازگو مى كند.[78]
2. كسب مال از راه سخن چينى حرام است.
3. سخن چينى به گفتار محدود نمى شود بلكه بازگو كردن سخن ديگرى با نوشتن يا اشاره را نيز در بر مى گيرد.
4. اگر مصلحت اهمى بتواند مقدم بر مفسده نمامى باشد، نمّامى جايز است. مانند اين كه بتواند رابطه نامشروعى را قطع كند.
5. گوش دادن و شنيدن نمامى، مانند خود نمامى حرام است و بايد نمّام را از كارش باز داشت و از طرف مقابل دفاع كرد و حداقل ترتيب اثر نداد.[79]
6. توبه نمام علاوه بر پشيمانى، جلب رضايت طرف مقابل است، اگر به گوشش رسيده باشد.[80]
7. سخن چينى گاه جايز بلكه مستحب مى شود مانند سخن چينى مشركان به قصد ايجاد اختلاف ميان آنان و تقويت جبهه اسلام.[81]
پنج نكته درباره زينت طلا
1. زينت كردن به طلا براى زن، در نماز و غير نماز مباح است مگر در برابر نامحرمان، ولى براى مردان حرام است چه به قصد زينت باشد يا نباشد و نماز خواندن با آن باطل است.[82]
2. فرقى نيست در اين كه طلا سفيد باشد يا زرد.[83] آنچه براى مردان حلال است، پلاتين است كه طلا نيست و فلز ديگرى است.[84]
3. خريد و فروش و ساخت حلقه و ساعت طلاى مردانه حرام و معامله باطل است.[85]
4. استفاده از چيزى كه مشكوك است طلا است يا خير، براى مردان مانعى ندارد.[86]
5. استفاده از طلا براى مدت كوتاه نيز براى مردان، حرام است. مانند لحظه عقد.
لباس هاى حرام
لباس يكى از نيازهاى انسان است كه بايد با شاخصه هاى زير تهيه شود:
1. از پول حلال باشد و از پول ربا، رشوه و ... نباشد.[87]
2. محرك نباشد، همچون لباس كوتاه، تنگ.[88]
3. لباس شهرت نباشد، همچون لباسى كه از نظر رنگ يا دوخت، شخص را انگشت نما كند.[89]
4. لباس مخصوص كفار نباشد، همچون لباس كشيشان، صليب و نيز مروج فرهنگ كفار نباشد.[90]
5. از نظر جنس نازك، و براى مردان حرير خالص نباشد.[91]
6. پوشيدن لباس مختص زن يا مرد حرام است، در صورتى كه زىّ آنان قرار گيرد؛ مانند چادر براى مرد و كت و شلوار مردانه براى زن.[92]
7. پوشيدن جوراب نازك توسط زنان در برابر نامحرمان جايز نيست.
شرايط لباس نمازگزار
1. مباح باشد، يعنى غصبى نباشد و از مالى كه خمس آن پرداخت نشده نباشد.[93]
2. پاك باشد.[94]
3. از اجزاء حيوانات حرام گوشت نباشد.[95]
4. نازك و بدن نما نباشد.
دو نكته درباره كمك به گناه
1. كمك به گناه، يكى از گناهان بزرگ است. قرآن مى فرمايد:
«وَلا تَعاونوا عَلَى الاثمِ و العُدوان»[96]
به گناه و دشمنى، كمك نكنيد.
مانند راننده اى كه وسيله خود را درخدمت گناه قرار مى دهد. يا اجاره خانه و مغازه براى گناه يا واسطه شدن و تشويق به گناه يا كار كردن در مؤسسات و شركتهايى كه كارشان حرام است يا كار كردن در بانك هايى كه ربا مى دهند و ...
2. اگر كسى به گناه يا ترك واجبى راضى باشد، گر چه به ظاهر كمك نكند، ولى شريك در گناه است. مانند اين كه امر به معروف و نهى از منكر نكند و يا در برابر گناه، چراغ سبز نشان دهد.
پنج نكته درباره تظاهر به فسق
1. تظاهر به فسق و گناه علنى در برابر ديگران، حرام است.[97] مانند قمار، شراب خوارى، بدحجابى و ... البته اگر از روى جهل بوده و يا جلسه خصوصى باشد، تظاهر به گناه حساب نمى شود.
2. كوچك شمردن گناه، خوشحالى به گناه و تظاهر به گناه موجب مضاعف شدن گناه است.
3. كسى كه تظاهر به گناه مى كند، داراى حرمت و احترام نيست، از اين رو غيبت او نزد كسى كه از گناهش مطلع نيست، جايز است.[98]
4. بر همگان واجب است در برابر چنين افرادى امر به معروف و نهى از منكر لسانى كنند و بر مسئولان است كه با چنين افرادى مقابله نمايند.
5. از شرايط صحت عقد ذمّه، تعهد اقليت هاى دينى به عدم تظاهر به گناه است.
[1] استفتائات مكارم، ج 1، ص 486، س 1736.
[2] اجوبة الاستفتائات، ج 1، ص 122، س 410.
[3] استفتائات جديد مكارم، ج 1، ص 149؛ جامع المسائل فاضل، ج 1، ص 95، س 307.
[4] جامع المسائل فاضل، ج 1، ص 486.
[5] توضيح المسائل مراجع، ج 1، ص 728، م 1356.
[6] توضيح المسائل مراجع، ج 1، ص 500، م 895؛ عروة الوثقى، ج 1، ص 452، م 5؛ تحريرالوسيله، ج 1، ص 151 و 596 ..
[7] توضيح المسائل مراجع، ج 1، ص 517؛ تحريرالوسيله، ج 1، القول فى احكام الجنب، ص 38.
[8] همان، م 904.
[9] مفاتيح الجنان، ص 461.
[10] مفاتيح الجنان، ص 441.
[11] تفسير نمونه، ج 1، ص 479.
[12] همان، ص 480.
[13] معتبر، ج 1، ص 65؛ نهايه طوسى، ص 108.
[14] عروة الوثقى، ج 1، ص 452، م 4، فى امكنة المكرومه.
[15] همان، ص 548.
[16] توضيح المسائل مراجع، م 2826.
[17] همان.
[18] توضيح المسائل مراجع، م 2829.
[19] همان، م 2833.
[20] همان، ص 735.
[21] توضيح المسائل مراجع، ج 2، ص 759، م 2806 الى 2815.
[22] همان، م 2786.
[23] توضيح المسائل مراجع، ج 2، ص 756، م 2791.
[24] همان، ص 759، م 2805 الى 2818.
[25] توضيح المسائل مراجع، ج 2، ص 756، م 2787.
[26] طه/ 132.
[27] احزاب/ 59.
[28] استفتائات امام خمينى، ج 1، ص 483، س 18.
[29] بحارالانوار، ج 44، ص 328.
[30] توضيح المسائل مراجع، ج 2، م 2055 و 2067.
[31] همان، م 2068؛ تحريرالوسيله، كتاب المكاسب، ص 493، م 9، 11 و 15.
[32] همان، ص 204.
[33] توضيح المسائل مراجع، م 2080؛ مسائل جديد، محسن محمودى، ج 3، ص 175.
[34] تحريرالوسيله، ج 2، ص 169؛ منهاج الصالحين، ج 2، ص 358.
[35] همان، ص 273.
[36] انعام/ 164؛ اسراء/ 15؛ فاطر/ 18.
[37] توضيح المسائل مراجع، ج 1، ص 632، م 1160.
[38] همان، م 1161.
[39] همان، م 1162.
[40] توضيح المسائل مراجع، ج 1، م 1163.
[41] همان، م 1164.
[42] عروة الوثقى، ج 1، ص 575، م 2.
[43] توضيح المسائل مراجع، ج 1، ص 548، م 820.
[44] همان، م 876.
[45] توضيح المسائل مراجع، ج 1، م 872.
[46] تحريرالوسيله، ج 2، م 34.
[47] فرهنگ فقه، ج 3، ص 523؛ تحريرالوسيله، ج 2، ص 169، م 30.
[48] استفتائات امام خمينى، ج 2، مكاسب محرمه، س 27 و 28؛ جامع المسائل فاضل، ج 1، س 995؛ اجوبة الاستفتائات، س 1140.
[49] جامع المسائل، ج 1، ص 247، س 1006.
[50] اجوبة الاستفتائات، ص 247، س 1128.
[51] استفتائات امام خمينى، ج 2، ص 618، س 9.
[52] فرهنگ فقه، ج 4، ص 418.
[53] توضيح المسائل آية الله مظاهرى، م 94.
[54] جامع المسائل فاضل، ج 1، س 2241.
[55] عروة الوثقى، ج 2، نكاح، م 39.
[56] استفتائات بهجت، ج 4، ص 195؛ استفتائات جديد، محسن محمودى، ج 2، ص 33.
[57] توضيح المسائل مراجع، م 2675.
[58] توضيح المسائل مراجع، م 2670؛ تحريرالوسيله، ج 2، ص 113، م 8.
[59] همان، م 2671؛ تحريرالوسيله، ج 2، ص 113، م 8.
[60] توضيح المسائل مراجع، ج 2، م 2671.
[61] استفتائات امام خمينى، س 1397.
[62] توضيح المسائل امام، م 2036.
[63] استفتائات امام خمينى، ج 2، ص 618، س 9.
[64] همان.
[65] استفتائات امام خمينى، ج 2، ص 620.
[66] همان.
[67] استفتائات امام خمينى، ج 2، ص 629، س 11.
[68] همان، ص 620، س 18.
[69] همان، ص 619، س 10 و 12.
[70] فرهنگ فقه، ج 2، ص 75.
[71] همان، ص 76.
[72] نور/ 31.
[73] استفتائات امام خمينى، ج 3، س 256 و 257. جامع المسائل فاضل، ج 1، س 1707؛ استفتائات مكارم، ج 1، س 802؛ اجوبة الاستفتائات، س 562 ..
[74] استفتائات امام خمينى، ج 2، س 32؛ اجوبة الاستفتائات، س 1220؛ جامع المسائل فاضل، ج 2، س 1328.
[75] منهاج الصالحين، سيستانى، ج 3، نكاح، م 18؛ حاشيه آية الله مكارم بر عروة الوثقى، نكاح، م 35.
[76] احكام نگاه و پوشش، نشر معارف، ص 105.
[77] توضيح المسائل مراجع، ج 2، م 2518.
[78] فرهنگ فقه، ج 4، ص 418.
[79] همان.
[80] توضيح المسائل آية الله مظاهرى؛ گناهان كبيره، آية الله دستغيب.
[81] جواهر الكلام، ج 22، ص 73.
[82] توضيح المسائل مراجع، ج 1، م 832؛ اجوبة الاستفتائات، س 444.
[83] همان.
[84] استفتائات جديد مكارم، ج 1، س 811؛ استفتائات امام خمينى، ج 1، س 50؛ اجوبة الاستفتائات، س 443.
[85] جامع المسائل فاضل، ج 1، س 970 و 971؛ اجوبة الاستفتائات، س 447؛ استفتائات امام، ج 2، س 13 و 14؛ استفتائات مكارم، ج 1، س 428 ..
[86] استفتائات امام، ج 1، س 53؛ اجوبة الاستفتائات، س 443؛ استفتائات مكارم، ج 1، س 811.
[87] توضيح المسائل مراجع، ج 2، م 2286.
[88] جامع المسائل فاضل، ج 2، ص 403، س 1067.
[89] توضيح المسائل مراجع، ج 1، م 845.
[90] احكام روابط زن و مرد، ص 99.
[91] توضيح المسائل مراجع، ج 1، م 834.
[92] همان، م 846.
[93] همان، م 815.
[94] همان، م 799.
[95] توضيح المسائل مراجع، ج 1، م 798.
[96] مائده/ 2.
[97] فرهنگ فقه، ج 2، ص 514.
[98] فرهنگ فقه، ج 2، ص 514.