احكام ارتباط با قرآن
احترام به قرآن
مقدس ترين كتاب، قرآن است. پيامبر اكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود:
«الْقُرْآنُ أَفْضَلُ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ دُونَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فَمَنْ وَقَّرَ الْقُرْآنَ فَقَدْ وَقَّرَ اللَّهَ وَ مَنْ لَمْ يُوَقِّرِ الْقُرْآنَ فَقَدِ اسْتَخَفَّ بِحُرْمَةِ اللَّه»[1]
قرآن از همه چيز برتر است غير از خداى عزوجل پس هر كه بزرگ دارد قرآن را بزرگ داشته خداى عزوجل را و هر كه بزرگ ندارد قرآن را سبك داشته حرمت خدا را.
در فقه اسلامى به احكامى برمى خوريم احترام گذاشتن به قرآن را سفارش مى كند، در اينجا به چند نمونه از آنها اشاره مى شود:
* اهانت نسبت به آنچه در شريعت محترم شمرده شده است حرام است، بلكه برخى از مراتب آن موجب كفر و ارتداد است.[2]
اهانت دو گونه است: الف) اهانت در افعال مشترك كه قابليت اهانت بودن و نبودن را دارد؛ همچون دراز كردن پا به سمت قرآن. چنين كارى اگر به قصد اهانت سر زند، توهين به شمار مى رود. بنابراين اگر كسى به واسطه عذرى، ناچار به انجام آن باشد مرتكب گناه نشده است.
ب) رفتارهايى كه به حسب عرف و عادت در مقام اهانت به كار مى رود؛ مانند نجس كردن يا زير پا نهادن قرآن، بدون قصد نيز اهانت محسوب مى شود.[3]
* در برابر كسى كه علناً به قرآن اهانت كند، بايد نهى از منكر را با مراعات مراحل آن، انجام داد.[4]
مصاديق احترام به قرآن
احترام به قرآن عرفى است و در هر مكانى نوعى از كارها و رفتارها احترام به قرآن محسوب مى شود. در اينجا به چند نمونه از مصاديق احترام به قرآن اشاره مى شود: بوسيدن قرآن، بالا قرار دادن قرآن، قاب گرفتن قرآن، باز نگذاشتن قرآن، زمين نگذاشتن قرآن، پا دراز نكردن در برابر قرآن، نخوابيدن در اتاقى كه قرآن در آن است، سكوت در مجلس قرآن، معطر كردن قرآن و ...
پرسش: آيا مى توان با انگشتر عقيق يا گردنبندى كه روى آن اسماء متبركه يا آيات قرآن نوشته شده، به دستشويى رفت؟
پاسخ: اگر باعث هتك و بى احترامى نباشد و بدون وضو مس نشود، اشكال ندارد.[5]
* در صورت هتك، مسّ خط قرآن و ورق آن با عضو متنجس حرام است و لو با وضو باشد.[6]
* خواندن سوره اى كه سجده واجب دارد بر جُنب حرام است و اگر يك حرف از اين چهار سوره را هم بخواند حرام است.[7]
* احتياط واجب آن است كه از دادن قرآن به كافر خوددارى كنند و اگر قرآن دست اوست در صورت امكان از او بگيرند.[8]
* اگر ورق قرآن يا چيزى كه احترام آن لازم است؛ مثل كاغذى كه اسم خدا يا پيغمبر صلّی الله علیه و آله و سلّم يا امام عليه السلام بر آن نوشته شده، در دستشويى بيفتد بيرون آوردن و آب كشيدن آن اگر چه خرج داشته باشد، واجب است و اگر بيرون آوردن آن ممكن نباشد بايد به آن دستشويى نروند تا يقين كنند آن ورق پوسيده است.[9]
* گذاشتن قرآن روى عين نجس، مانند خون و مردار اگر چه خشك باشد، حرام است و برداشتن قرآن از روى آن واجب است.[10]
* اگر جلد قرآن نجس شود در صورتى كه بى احترامى به قرآن باشد بايد آن را آب كشيد.[11]
* نجس كردن خط و ورق قرآن حرام است و اگر نجس شود بايد فوراً آن را آب كشيد.[12]
* جلوگيرى بچه يا ديوانه از مسّ خط قرآن واجب نيست، ولى اگر مس نمودن آنان بى احترامى به قرآن باشد، بايد از آن جلوگيرى نمود.[13]
* احترام گذاشتن به ورق قرآن يا كاغذى كه اسم خدا يا پيامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم يا امام علیه السلام بر آن نوشته شده لازم است.[14]
* براى آب كشيدن قرآنى كه نجس شده و مانند آن، در صورتى كه مجبور باشد دست يا جاى ديگر بدن خود را به خط قرآن برساند، وضو واجب است؛ ولى چنانچه معطّل شدن به مقدار وضو، بى احترامى به قرآن باشد، بايد بدون اين كه وضو بگيرد، آن را آب بكشد و تا ممكن است از دست گذاشتن به خط قرآن خوددارى كند.[15]
* قرار دادن قرآن در محل رفت و آمد و دسترس كودكان به نحوى كه اهانت به قرآن شمرده شود حرام است، و لو اينكه قصد اهانت نباشد.[16]
پرسش: آيا دراز كردن پاها در حال تلاوت قرآن كريم، موجب بى حرمتى است؟
پاسخ: در صورتى كه قصد بى احترامى نداشته باشد، حرام نيست ولى در هر حال (در غير ضرورت) بهتر است اين كار را ترك كند.[17]
پرسش: اگر به صورت غير عمد، قرآن از دست انسان به زمين بيفتد وظيفه چيست و آيا كفاره لازم است؟
پاسخ: كفاره ندارد ولى بايد فوراً آن را بردارد و احترام كند.[18]
پرسش: آيات قرآنى كه بر روى تخته سياه نوشته مى شود و بعداً پاك مى شود و معمولاً گردهاى آن هنگام پاك كردن، روى زمين ريخته مى شود. جايز است بدون وضو به آنها (گردها) دست برسد؟
پاسخ: حرام نيست.
پرسش: آيا قرآنى كه قابل استفاده نيست و كهنه شده را مى توان دفن نمود و يا سوزاند؟
پاسخ: در محل پاكى كه معرض هتك نباشد، دفن كنند و سوزاندن آن حرام است.[19]
پرسش: كاشى و قطعات آهنى كه براى نقش آيات قرآن در آتش گداخته مى شوند، شرعاً چه صورت دارد؟
پاسخ: آيت الله خويى: مانعى ندارد.[20]
آيت الله صافى: چنانچه به منظور ساخته شدن و تثبيت آيات روى كاشى باشد اشكال ندارد.[21]
پرسش: من صاحب كوره آجرپزى هستم. در قسمتى از كار ما نياز است كه مقدار زيادى كاغذ يا روزنامه آتش زده شود با توجه به اين كه معمولاً در روزنامه ها اسماء متبركه يا آيات قرآن وجود دارد، ولى امكان جستجو براى ما وجود ندارد، تكليف ما در مورد اين روزنامه ها چيست؟
پاسخ: چون اجمالاً مى دانيد كه روزنامه ها مشتمل بر آيات قرآن و اسامى ائمه هدى عليهم السلام است، آتش زدن آنها جايز نيست.[22]
پرسش: آيا الفاظ قرآن كه بر روى اوراق نوشته مى شود، پس از رفع نياز آنها را خط بزنيم تكليف ساقط است؟
پاسخ: آنها را در جايى دفن نماييد يا در آب روان بيندازيد.[23]
پرسش: آيا با پاك كردن سطوحى كه آيات قرآن بر آنها نوشته شده، مى توان آن سطوح را بدون طهارت مس نمود؟
پاسخ: اشكالى ندارد.
پرسش: آيا انداختن آيات قرآن و اسماء خداوند تبارك و تعالى، (كه در كارتهاى دعوت و اعلاميهها آمده است) بعد از تغيير شكل مثل پاره كردن يا قطعه قطعه كردن آن به صورتى كه موقع خواندن معناى آن مشخص نباشد، جايز است يا خير؟
پاسخ: اگر بعد از تغيير شكل، آيات قرآن بر آن صدق نكند، اشكال ندارد.[24]
* قرار دادن چيزى روى قرآن، اگر وهن قرآن حساب شود جايز نيست.[25]
* نماز خواندن بر سجاده اى كه در آن آيه قرآن نوشته شده و گاهى زير پا قرار مى گيرد، مصداق هتك است و بايد از آن اجتناب كرد. و همچنين است پا گذاشتن روى فرشى كه آيه قرآن يا اسامى خداوند روى آن بافته شده.[26]
* روى چيزى كه قرآن روى آن نوشته شده، نبايد ايستاد، مانند سنگ قبر.
پرسش: حرمت آيات قرآن كريم كه بر روى سنگ قبر اموات حكاكى مى كنند چيست؟ آيا راه رفتن بر روى اين گونه سنگ ها اشكال دارد؟ آيا محو كردن اين آيات از روى سنگ ها اشكال دارد؟
پاسخ: در فرض سؤال چنانچه نوشتن آيات قرآن مجيد و اسامى متبركه بر سنگ قبر، معرض هتك باشد جايز نيست و در صورتى كه نوشته شده، محو آن واجب است. البته اگر غير ورثه بخواهند محو كنند، بايد در صورت امكان از آنها اذن گرفته شود. و پا روى آيات مذكور گذاردن، واضح است كه هتك محسوب مى شود.[27]
* دور ريختن نشريات و كتبى كه مشتمل بر آيات قرآنى و اسامى متبركه معصومان عليهم السلام است حرام است.[28]
پرسش: آيا سوزاندن روزنامه هايى كه در آنها آيات قرآن و اسامى مباركه معصومين عليهم السلام چاپ شده جايز است؟
پاسخ: جايز نيست.[29]
پرسش: از چه طريقى مى توان اسماء مباركه را از بين برد؟
پاسخ: هر طريقى كه موجب بى احترامى و هتك نباشد، مانعى ندارد. سوزاندن يا ريختن روزنامه ها در سطل زباله جايز نيست.[30]
پرسش: آيا هنگام انداختن اوراق امتحانى تصحيح شده در زباله يا آتش زدن آن بايد اطمينان حاصل شود كه نام هاى خداوند و كلمات قرآنى و اسامى معصومين عليهم السلام در آن نيست؟
پاسخ: فحص و بررسى لازم نيست.[31]
پرسش: آيا انداختن اسماء جلاله خداوند در زبالهدان، بدون قصد اهانت جايز است يا نه، در صورتى كه انداخته باشند حكمش چيست؟
پاسخ: انداختن آن جايز نيست و بايد آن را از محل هتك و اهانت خارج كنند.[32]
پرسش: هر روز هزاران اسماء متبركه در مطبوعات چاپ مى شود و پس از استفاده به زير دست و پا مى افتد، آيا مسئولان مطبوعات مسئول هستند؟
پاسخ: مسئولين مطبوعات در اين زمينه مسئوليتى ندارند. آنها براى نشر اسلام و مسائل دينى ناچارند چنين كلماتى را منتشر نمايند، ولى مردم در حفظ احترام آنها مسئوليت دارند.[33]
پرسش: آيا فروش روزنامه ها و مجلاتى كه نام خدا و معصومين عليهم السلام و آيات قرآن دارد به مغازه دارى كه از آنها براى بسته بندى استفاده مى كند جايز است؟
پاسخ: اگر موجب بى احترامى شود، اشكال دارد.[34]
* استفاده از روزنامه هايى كه آيات قرآن يا اسماء انبيا و ائمه در آن چاپ شده، براى امورى كه مستلزم هتك است، جايز نيست.[35]
پرسش: در صورتى كه شك داشته باشيم روزنامه اى اسماء و كلمات مقدس دارد، آيا مى توان در جهت هتك استفاده كرد؟
پاسخ: در صورت شك مانعى ندارد.[36]
پرسش: نشستن بر روى روزنامه هايى كه احتمالاً ممكن است آيات و احاديث بر روى آن نوشته باشد چه صورتى دارد؟
پاسخ: اگر بدانيد آيات و احاديث بر روى آنها نوشته شده نشستن بر روى آنها جايز نيست.[37]
پرسش: در روزهاى جمعه و در صف جماعت ديده مى شود كه بعضى از برادرها روزنامه مى آورند و روى آن مى نشينند و نماز مى خوانند و مسلّماً در روزنامه آيات قرآن يا اسم خدا يا كلمه «الله» يا اسم ائمه عليهم السلام مى باشد، آيا نماز صحيح است يا خير؟
پاسخ: تا يقين به وجود اسماء مقدس نداشته باشند، نمازشان اشكال ندارد و بر ديگران لازم نيست به آنها بگويند.[38]
پرسش: با اسماء متبركه افتاده در معابر عمومى چه بايد كرد؟
پاسخ: كسى كه آن را مى بيند، بردارد و احترام كند.[39]
پرسش: شخصى در حال عصبانيت به قرآن توهين كرده ولى پس از رفع عصبانيت توبه كرده آيا توبه اش پذيرفته است؟
پاسخ: ان شاء الله توبه اش پذيرفته است؛ ولى بايد كوشش كند كه اين كار به هيچ وجه تكرار نشود.[40]
پرسش: آيا با توهين و فحّاشى به قرآن، مسلمان مرتد مى شود؟ تكليف كسانى كه او را مى بينند چيست؟
پاسخ: اگر توهين و فحّاشى از روى عصبانيت باشد و عصبانيت به حدى بوده كه از خود بى خود شده بايد توبه كند؛ اما اگر با قصد و اراده و ناشى از عداوت با پيامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم يا ائمه عليهم السلام باشد محكوم به نجاست است و اگر به انكار رسالت برگشت كند، علاوه بر نجس بودن محكوم به ارتداد هم هست و وظيفه كسانى كه متوجه عمل او مى شوند نهى از منكر و اجتناب از اوست تا حاكم شرع تكليف او را معين كند.[41]
پرسش: آيا در اتاقى كه قرآن هست خوابيدن اشكال دارد؟
پاسخ: خير، ولى اگر قرآن به طرف پا باشد و باعث هتك شود، جايز نيست.[42]
پرسش: در موقع راه رفتن يا ايستادن و خوابيدن يا حتى در دستشويى مى توان قرآن خواند؟
پاسخ: احترام قرآن لازم است. تلاوت قرآن و مرور آيات آن، هنگام خواب يا در حالت خوابيده (از حفظ) يا ايستاده و در حال راه رفتن نه تنها اشكالى ندارد، بلكه داراى ثواب و فضيلت است.
پرسش: آيا گذاشتن قسمتى از آيات قرآن در يك كيف چرمى و انداختن آن به گردن اشكال دارد؟
پاسخ: به نحوى كه توهين نباشد مانعى ندارد.[43]
پرسش: چاپ و پخش تراكت هاى تبليغاتى با محتواى آيات قرآن كه مى دانيم ممكن است زير دست و پا بيفتد چه حكمى دارد؟
پاسخ: مانعى ندارد.
پرسش: بودن قرآن پشت سر نمازگزار (مثلاً نماز خواندن پشت به قفسه قرآن) چه حكمى دارد؟
پاسخ: هتك محسوب نمى شود، مگر از باب بى اعتنايى و با فرض شك، مانعى ندارد.[44]
پرسش: آيا جاسازى قرآن در جا كليدى يا زير آينه خودروها جايز است؟
پاسخ: در صورتى كه شئون قرآن حفظ شود براى حرز قرار دادن و تبرك مانعى ندارد.[45]
پرسش: خمير كردن جلد و صفحات پاره و جدا شده قرآن مجيد (به صورت كلى و جزيى) جهت استفاده مجدّد مواد كاغذى (ساخت مقوّا) چه حكمى دارد؟
پاسخ: چنانچه به نحوى عمل شود كه با تخمير و بدون تنجيس آن تمام خطوط و كلمات آن محو گردد و نيز به هيچ وجه مورد اهانت قرار نگيرند مانعى ندارد.[46]
فروش و هديه دادن قران به كفار
پرسش: آيا فروش قرآن به كفار يا اهل كتاب جايز است؟ به خصوص اگر بدانيم آنان قصد توهين ندارند بلكه جهت مطالعه آن را تهيه مى كنند؟
پاسخ: در صورتى كه اميد تأثير در آنان باشد و مايه هتك و توهين نگردد جايز است.[47]
پرسش: هديه دادن قرآن به يك مسيحى چه حكمى دارد؟ اگر شخصى چنين هديه اى داده باشد، آيا بايد پس بگيرد؟
پاسخ: در صورتى كه اميد هدايت او به وسيله آن باشد، اشكالى ندارد در غير اين صورت اشكال دارد.[48]
پرسش: بعضى از افراد، قرآن هاى چاپ قديم را به عنوان آثار قديمى به اروپايى ها و آمريكايى ها به قيمتى گزاف مى فروشند، آيا جايز است يا خير؟
پاسخ: فروش قرآن به كفار جايز نيست.[49]
مسّ قرآن
از آنجا كه قرآن كتاب آسمانى و مقدس ترين كتاب مسلمانان محسوب مى شود، تماس بدنى با آن بايد با طهارت باشد. قرآن كريم مى فرمايد:
«لا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ»[50]
و جز پاكان نمى توانند به آن دست زنند.
در اينجا به چند نمونه از احكام تماس بدنى با قرآن اشاره مى شود:
* لمس متن عربى قرآن بدون وضو جايز نيست.[51]
* در لزوم طهارت براى مسّ قرآن در چيزى كه قرآن بر آن نوشته شده، بين كاغذ، زمين، ديوار، سنگ، گچ، چوب، فرش، لباس، بدن و ... فرقى نيست.[52]
* در حرام بودن مسّ كلمات مقدس بدون وضو، فرقى بين ظاهر و باطن بدن نيست و نيز فرقى بين اقسام خطها و نوشته ها نيست.[53] اما در مورد مس با «مو» بين مراجع اختلاف نظر وجود دارد.
* رساندن جايى از بدن به خط قرآن يا به اسم خداوند بر جنب و حائض و نفساء حرام است.[54]
پرسش: آيا خانمى كه از حيض پاك شده ولى غسل نكرده، جايز است به خط قرآن دست بزند؟
پاسخ: خير.[55]
پرسش: چنانچه آيات قرآن از پشت كاغذ پيدا باشد، دست زدن به آن در ايام حيض چه حكمى دارد؟
پاسخ: اگر جوهر بهگونه اى در كاغذ نفوذ كرده كه از پشت كاغذ به طور كامل آشكار گرديده است، دست زدن در زمان حيض به آن جايز نيست؛ ولى اگر به اين حد نرسد، اشكال ندارد.[56]
* اگر كلمه هاى قرآن به گونه اى نوشته شود كه در زير صفحه كاغذى يا فلزى ايجاد برجستگى نمايد، چنانچه برجستگى ها خوانا باشند، مس آنها بدون طهارت حرام است.
* وضو گرفتن هنگام نوشتن قرآن يا خواندن قرآن يا دست كشيدن به حاشيه هاى قرآن مستحب است.[57]
پرسش: آيا دست زدن به جلد قرآن در دوران عادت ماهانه، مانعى دارد؟
پاسخ: مس جلد يا حاشيه قرآن بى اشكال است و تنها كراهت دارد.[58]
* مسّ عنوان قرآن كريم كه بر سطح جلد چاپ مى شود، بدون طهارت حرام است.[59]
پرسش: خانم حائضى كه به وسيله كامپيوتر آيات قرآن را تايپ مى كند، آيا بايد با وضو باشد؟
پاسخ: خير، لازم نيست.[60]
* به صورت عادى نمى شود با تيمم قرآن را مسّ نمود؛ مگر اين كه مس واجب باشد و امكان دسترسى به آب نباشد.[61]
* كسى كه با تيمم نماز مى خواند در صورتى كه عذر او برطرف شود نمى تواند قرآن را مسّ نمايد.[62]
پرسش: آيا كسى كه وظيفه اش به جاى غسل تيمم بوده، مى تواند به قرآن دست بزند؟
پاسخ: اگر به جهت ضرر داشتن آب و مانند آن تيمم كرده، در صورتى كه تيمم و عذرش باقى است، مى تواند انجام دهد و اگر به جهت تنگى وقت به جاى غسل تيمم كرده، نمى تواند.[63]
* در كلماتى همچون نام هاى انبيا و هر كلام ديگرى كه بين قرآن و غير قرآن مشترك است معيار قصد نويسنده است (اگر به قصد قرآن نوشته باشد، لمس بدون وضو جايز نيست.)[64]
* لمس قرآن و اسماء الله از پشت شيشه، كاغذ نازك يا پلاستيك حرام نيست؛ گر چه ديده شود.[65]
* مسّ سى دى ها و نوارهاى قرآن بدون وضو حرام نيست.[66] ولى چون نجس كردن آنها در نظر عرف، توهين محسوب مى شود، بعيد نيست كه حفظ آن از نجس شدن لازم باشد.[67]
* مسّ هر سطحى كه عرف، آن را نشانگر خطوط و آيات قرآن مى داند مانند فيلم، زينك و متن هاى چاپ شده بدون طهارت اشكال دارد.[68]
* كسى كه غسل مس ميت بر گردن اوست، براى مس قرآن بايد غسل كند و وضو هم بگيرد.[69]
* اگر قرآن را به زبان فارسى يا به زبان ديگر ترجمه كنند، مس آن اشكال ندارد.[70]
نكته: اسم جلاله «الله» به هر لغتى كه باشد بدون وضو نمى شود آن را مس كرد.[71]
پرسش: مسّ قرآن توسط دانش آموزانى كه در كلاس قرآن مدرسه شركت مى كنند، اما وضوى آنان تمام شرايط را دارا نيست چه حكمى دارد و وظيفه مربى آنان چيست؟
پاسخ: اشكال ندارد؛ ولى اگر عرفاً بى احترامى تلقّى شود، مربى آنان بايد دستور رعايت كردن يا وضو گرفتن را بدهد و اگر مس كردن آنان هتك باشد، لازم است آنها را از مس كردن منع كند.[72]
پرسش: آيا وضوى بچه غيربالغ صحيح است و مى توان قرآن به دست او داد؟
پاسخ: بلى، وضويش صحيح و قرآن دادن به دست او اشكال ندارد.[73]
* مسّ قرآن بر بى وضو حرام است و فرقى ميان آيات، كلمات، حروف، حركات (مد، تشديد، اعراب) آن نيست.[74]
* فرقى نيست بين اين كه كلمات قرآن، در قرآن باشد يا كتاب هاى ديگر حتى اگر نصف كلمه اى از قرآن در كاغذى باشد، مسّ آن بدون وضو حرام است.[75]
پرسش: قرآن را براى نابينايان، نقطه چين مى كنند و آنها با دست كشيدن روى نقطه ها آن را مى خوانند، آيا اين نوع نقطه چين (خط بريل) حكم قرآن را دارد؟ و مسّ آن بدون وضو جايز است؟
پاسخ: در فرض سؤال، نقطه چينى كه صدق قرآن بر آن مى كند و به قصد آيات قرآن تنظيم شده است، حكم خط قرآن را دارد و مسّ آن بدون وضو جايز نيست.[76]
پرسش: آويختن گردنبندى كه روى آن آيه قرآن نوشته شده است در ايام عادت چه حكمى دارد؟
پاسخ: مانع ندارد ولى بايد كلمات قرآن با بدن تماس پيدا نكند.[77]
پرسش: آيا دست كشيدن بر كلماتى همچون ابليس، شيطان، ابولهب و غير آن كه در قرآن وجود دارد بدون وضو و طهارت جايز است؟
پاسخ: جايز نيست.[78]
پرسش: نوشتن آيات قرآن و اسماء متبركه براى حائض يا جنب چه حكمى دارد؟
پاسخ: اگر آن را لمس نكند، حرام نيست.[79]
* نوشتن يا پاك كردن آيات قرآنى با دست بدون وضو جايز نيست.[80]
* اگر بر لقمه نانى آيه اى از قرآن نوشته شود، بدون وضو نمى شود آن را خورد.[81]
نكته: تابلوها، بنرها و پوسترهاى تبليغاتى كه آيات قرآن و كلمات مقدس بر آن چاپ شده، جايز نيست به زباله ريخته شوند. و متأسفانه بسيار اتفاق مى افتد كه بنرهاى مجالس ترحيم يا بازگشت از خانه خدا و عتبات بعد از استفاده دور ريخته مى شود.
پرسش: سايه تابلويى كه روى آن «بسم الله» يا آيه اى از قرآن نوشته شده برروى زمين نمودار است؛ دست زدن بدون وضو به آن چه صورت دارد؟
پاسخ: اشكال ندارد.[82]
* مسّ تصوير آيات قرآن در آيينه مانعى ندارد.
پرسش: مسّ پرده نمايش يا ديوار (كه نور پرژكتور روى آن تابيده) بدون وضو در هنگان نشان دادن آيات قرآن يا اسماء جلاله يا اسامى ائمه معصومين عليهم السلام چه حكمى دارد؟
پاسخ: اگر مسّ قرآن و اسم جلاله محسوب نشود، اشكالى ندارد.[83]
پرسش: كسى كه غسل جنابت كرده و نبايد براى نماز وضو بگيرد، آيا براى مس قرآن بايد وضو بگيرد؟
پاسخ: خير.[84]
* اگر روى صفحه قرآن ورق نازك و سلفون كشيده شده باشد شخص جنب و بى وضو مى توانند آن را مس نمايند.[85]
پرسش: آيا گذاشتن قرآن باز بر روى سر، بدون طهارت جايز است؟
پاسخ: آيات عظام امام، بهجت، صافى و فاضل: آرى، جايز است ولى بهتر است قرآن باز را بدون طهارت بر سر نگذارند.[86]
آيات عظام مكارم و نورى: بنا بر احتياط واجب بدون طهارت جايز نيست.[87]
آياتعظام تبريزى، سيستانى و وحيد: اگر موهاى سر تابع و جزء سر شمرده نشود (يعنى كوتاه نباشد) جايز است.
تبصره: فرض مسئله جايى است كه سر شخص مو داشته باشد و بخواهد خط قرآن را بدون طهارت به آن برساند، در غير اين صورت حكم تماس بدن با خط قرآن را پيدا مى كند.
پرسش: آيا با توجه به اين كه بعد از غسل جنابت براى نماز نبايد وضو گرفت، مى توان بعد از غسل جنابت بدون وضو به آيات قرآن دست زد؟
پاسخ: غسل جنابت موجب طهارت انسان است و بعد از اين غسل تا حدثى از او صادر نشده مى تواند هر عمل مشروط به طهارت را به جا آورد.[88]
پرسش: آيا با دستكش مى توان بدون طهارت به آيات قرآن دست زد؟
پاسخ: مانعى ندارد.[89]
پرسش: كسانى كه اشتغال به بافتن قالى اى كه آيه اى از قرآن مى باشد دارند آيا هميشه هنگام بافتن بايد با وضو باشند؟
پاسخ: در صورتى كه دائماً در تماس با آيه قرآن باشند لازم است با طهارت باشند.[90]
بانوان و قرآن
بانوان در هر يك از عادت هايى كه برايشان پيش مى آيد همچون حيض، نفاس و استحاضه، در ارتباط با قرآن محدوديت هايى دارند كه در اينجا به برخى از احكام ويژه بانوان در ارتباط با قرآن ذكر مى شود:
* تمام چيزهايى كه بر جنب حرام است، بر حائض نيز حرام است از جمله خواندن سوره هاى سجده.[91]
پرسش: اگر زنى به وسيله خوردن قرص از حيض خود جلوگيرى نمايد، آيا مى تواند با آن حال قرآن بخواند يا خير؟
پاسخ: مانعى ندارد.[92]
پرسش: آيا زن حائض مى تواند در مجلس ختم شركت كند و تنها به صداى تلاوت قرآن گوش فرا دهد، بى آن كه خودش تلاوت كند؟
پاسخ: آنچه بر زن حائض حرام است، تنها خواندن سوره هاى سجده است؛ ولى گوش دادن به آنها اشكال ندارد ولى اگر به آيه سجده دار گوش دهد، بايد سجده آن را به جا آورد.[93]
پرسش: آيا زن حائض مى تواند سوره هاى قرآنى را كه حفظ است چه سوره هاى بلند و چه سوره هاى كوتاه را تلاوت كند؟
پاسخ: مانع ندارد لكن سوره هاى سجده دار را نخواند.[94]
پرسش: آيا خانم ها مى توانند در ايام عادت از سى دى هاى قرآنى، سوره هاى سجده دار را گوش كنند؟
پاسخ: بلى.[95]
پرسش: كسى كه حائض است اگر از اوخواسته شود چون خوب و بى غلط قرآن مى خواند، در مجلس ختم، قرآن بخواند، آيا اين قرآن خواندن او ثوابى براى اموات دارد يا نه؟ و همچنين چگونه است تدريس كردن حائض و همچنين خواندن ختم انعام و خواندن قرآن در مراسم؟
پاسخ: اگر دست به خط قرآن نزند و آيات سجده را كه در چهار سوره قرآن است نخواند، اشكال ندارد و ان شاء الله ثواب دارد و احتياط مستحب آن است كه ساير آيات اين چهار سوره را هم نخواند.[96]
پرسش: مى دانيم خواندن قرآن به جز سوره هاى سجده دار براى زن حائض مكروه است، آيا اين به اين معنا است كه ترك تلاوت بهتر است؟
پاسخ: خواندن قرآن به جز سوره هاى سجده دار، براى زن حائض بهتر از ترك آن است هر چند ثواب آن از ثواب خواندن قرآن توسط زن غير حائض كمتر است.[97]
پرسش: آيا خانم ها مى توانند در ايام عادت دعاها و زيارت هاى مربوط به امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف را بخوانند؟
پاسخ: بلى، اما نبايد با نام هاى خدا و معصومان عليهم السلام و آيات قرآنى كه در زيارت ها و دعاها آمده، تماس بدنى داشته باشند.
پرسش: آيا براى زن حائض تنها خواندن آيه سجده دار حرام است يا علاوه بر آن خواندن بقيه سوره نيز حرام است؟
پاسخ: آيات عظام امام، بهجت، فاضل و نورى: علاوه بر خواندن آيه سجده دار، خواندن بقيه آن سوره نيز حرام است.[98]
آيات عظام تبريزى، خامنه اى، سيستانى، صافى و مكارم: تنها خواندن آيه سجده دار حرام است و خواندن بقيه سوره حرام نيست.[99]
پرسش: آيا زن در حال حيض مى تواند آيات قرآن را روى فرش ببافد؟
پاسخ: اگر در حين بافتن فرش، تار و پود فرش را لمس كند اشكال ندارد و اگر نقش آيات لمس شود، جايز نيست.[100]
* اگر زن در استحاضه كثيره يا متوسطه بخواهد پيش از وقت نماز، جايى از بدن خود را به خط قرآن برساند، بايد غسل كند و وضو هم بگيرد.[101]
* مستحاضه قليله اگر بخواهد غير از نماز كارى انجام دهد كه شرط آن وضو داشتن است، مثلاً بخواهد جايى از بدن خود را به خط قرآن برساند بايد وضو بگير د و وضويى كه براى نماز گرفته كافى نيست.[102]
پرسش: آيا زن در ايام استحاضه مى تواند قرآن تلاوت نمايد و ميزان آن چقدر است؟
پاسخ: تلاوت قرآن در ايام استحاضه مانعى ندارد.[103]
* توقف در مسجد و رساندن جايى از بدن به خط قرآن و كارهاى ديگرى كه بر حائض حرام است بر نفساء هم حرام است و آنچه بر حائض واجب و مستحب و مكروه است بر نفساء هم واجب و مستحب و مكروه مى باشد.[104]
قرائت نماز
قرائت در لغت يعنى خواندن و در اصطلاح يكى از واجبات نماز به شمار مى رود و عبارت است از خواندن حمد و سوره.
* در ركعت اول و دوم نمازهاى واجب، خواندن حمد و سوره واجب است.
* جايز است قرائت قرآن در نماز ولى بايد به قصد قرائت، قرآن بخواند و اگر از كلمات مشترك بين قرآن و غير آن استفاده كند، يا نيت قرآن نداشته باشد، نمازش باطل است.[105]
* خواندن بيش از يك سوره، پس از حمد در نماز واجب مكروه است ولى در نماز مستحبى اشكال ندارد.[106]
* «بسم الله» در آغاز هر سوره جزء سوره است و آيه مستقلى به شمار مى رود، از اين رو در قرائت سوره، در نماز، گفتن «بسم الله» واجب است.[107]
* اگر كسى بدون اين كه سوره اى را مشخص نمايد، «بسم الله» بگويد، در اين صورت مى تواند هر سوره اى را كه خواست بخواند.[108]
* اگر نمازگزار «بسم الله» را به قصد سوره معينى بگويد، سپس از قرائت آن سوره منصرف شود، بايد «بسم الله» را اعاده كند.[109]
پرسش: آيا اداى كامل الفاظ عربى در نماز واجب است و اگر كلمات به صورت عربى صحيح تلفظ نشود، نماز صحيح است؟
پاسخ: واجب است حمد و سوره و غير آن به طور صحيح قرائت شود و اگر نمازگزار كيفيت صحيح تلفظ كلمات عربى را نمى داند، واجب است ياد بگيرد.[110]
* خواندن قرآن در نماز، غير از چهار سوره اى كه سجده واجب دارد، اشكال ندارد.[111]
* قرائت نماز بايد صحيح باشد و اگر عمداً غلط خوانده شود، و لو به حرف و اعراب، نماز باطل است و كسى كه حمد و سوره را به خوبى نمى داند واجب است فرا بگيرد.[112]
* معيار در صحت قرائت، اداى حروف و مخارج حروف است به طورى كه عرب زبانان بگويند مخارج حروف را ادا كرد.[113]
* اگر كسى در صحت قرائت آيه يا كلمه اى در نماز شك كند، واجب است اعاده كند، اگر از محل تجاوز نكرده باشد.[114]
* واجب است حذف همزه وصل در وسط كلام مثل حمزه «الله» و «الرحمن» و «الرحيم» و اگر آن را بخواند باطل است. و همچنين واجب است اثبات حمزه قطع مثل همزه «انعمت» و اگر آن را حذف كند، باطل است.[115]
پرسش: تكليف كسى كه تا به حال نمازش از نظر اداى مخارج صحيح حروف اشكال داشته چيست؟
پاسخ: اگر موقع خواندن نماز، قرائت خود را صحيح مى دانسته و بعداً معلوم شده اشتباه بوده، نماز صحيح است و اعاده و قضا ندارد، اگرچه احتياط مستحب، اعاده است.[116]
پرسش: آيا در نوافل هم بعد از حمد (در صورتى كه بخواهد سوره اى بخواند) بايد آن سوره را كامل بخواند يا مى شود به چند آيه از يك سوره اكتفا كرد؟
پاسخ: لازم نيست يك سوره كامل بخواند.[117]
پرسش: آيا در نماز واجب براى توجه بيشتر يا جبران عدم توجه، مى توان سوره مباركه حمد را دوباره قرائت كرد؟
پاسخ: به قصد قرائت قرآن، مانع ندارد.[118]
پرسش: در نمازها، واجب است در ركعت اول و دوم يكى از سوره هاى قرآن كريم را بخوانيم آيا هر سوره به جز چهار سوره اى كه سجده واجب دارد مى توانيم بخوانيم يا خير؟ حتى بقره؟
پاسخ: اختيار داريد.[119]
پرسش: آخر بعضى از كلمات مكسور است، آيا مى توانيم در نماز آنها را به صورتى اشباع كنيم كه صداى ياء توليد شود؟ مثلاً مغضوب را مغضوبى بخوانيم؟
پاسخ: بايد به كسره خوانده شود و اگر كمى اشباع شود بدون تبديل به ياء مانعى ندارد.[120]
* اگر نمازگزار، حمد و سوره را فراموش كرد و در حال ركوع فهميد، نماز او صحيح است.[121]
* تبديل حرف ضاد به دال يا طاء صحيح نيست.[122]
* در قرائت قرآن (چه در نماز و چه غير آن)، خالص بودن نيت از ريا، شرط صحت و پذيرفته شدن عمل است. بنابراين اگر آن را به قصد ريا انجام دهد عمل باطل مى شود.[123]
رياهايى كه مبطل قرائت در نماز هستند عبارتند از:
1. قرائت را تماماً براى غير خدا انجام دهد.
2. قرائت را هم براى خدا و هم براى غير خدا انجام دهد. به عبارت ديگر انگيزه و محرك انسان براى قرائت هم امتثال فرمان خدا و هم جلب نظر مردم باشد.
3. ريا و خودنمايى در اوصاف قرائت، مثلاً تلاوت قرآن با صوت زيبا يا با خشوع و تأنّى براى خودنمايى.[124]
[1] جامع الاخبار، ص 40.
[2] فرهنگ فقه، ج 1، ص 726.
[3] همان.
[4] استفتائات قرآنى، غلامرضا نيشابورى، ص 106 و 107، نظر آيات عظام مكارم و فاضل.
[5] استفتاء از دفاتر مراجع.
[6] عروة الوثقى، ج 1، ص 83، م 21.
[7] توضيح المسائل مراجع، م 355.
[8] همان، م 139.
[9] توضيح المسائل مراجع، م 140؛ عروة الوثقى، ج 1، ص 84، م 26.
[10] همان، م 137؛ عروة الوثقى، ج 1، ص 84، م 24.
[11] همان، م 136.
[12] همان، م 135؛ عروة الوثقى، ج 1، ص 83، م 21.
[13] همان، م 318؛ عروة الوثقى، ج 1، ص 157، م 15.
[14] همان، م 140؛ مرآة الكمال، ج 3، ص 29.
[15] توضيح المسائل مراجع، م 316.
[16] فرهنگ فقه، ج 2، ص 535.
[17] استفتائات جديد تبريزى، ج 1، س 1648.
[18] استفتائات جديد مكارم، ج 1، ص 521، س 1710؛ استفتائات جديد تبريزى، ج 1، ص 445، س 1950.
[19] جامع الاحكام صافى، ج 1، س 57؛ جامع المسائل فاضل، ج 2، س 1301؛ مجمع المسائل گلپايگانى، ج 4، ص 24، س 42؛ استفتائات جديد مكارم، ج 1، س 1707.
[20] استفتائات آية الله خويى، مؤسسه احياء آثار خويى، ص 418، س 1330؛ دفتر استفتائات آية الله صافى.
[21] استفتاء از دفتر مراجع.
[22] استفتاء از دفتر آية الله صافى.
[23] استفتائات جديد تبريزى، ص 449، س 1980.
[24] استفتائات امام خمينى قدس سره، ج 1، س 305؛ اجوبة الاستفتائات، س 167.
[25] استفتائات جديد تبريزى، ص 451، س 1990.
[26] همان، ص 443، س 1942؛ استفتائات سبحانى، ج 2، ص 80، س 215.
[27] استفتاء از دفتر آية الله صافى.
[28] جامع المسائل صافى، ج 1، ص 28، س 68 و 69؛ استفتائات امام خمينى قدس سره، ج 1، ص 306.
[29] استفتائات امامخمينى قدس سره، ج 1، ص 115، س 312؛ استفتائات جديد مكارم، ج 1، ص 521، س 1707 و ج 2، س 81؛ جامع الاحكام صافى، ج 1، ص 26، س 57؛ جامع المسائل فاضل، ج 2، ص 576، س 1627؛ اجوبة الاستفتائات، س 165.
[30] جامع المسائل فاضل، س 1301.
[31] اجوبة الاستفتائات، ص 33، س 163.
[32] استفتائات امام خمينى قدس سره، ج 1، س 306.
[33] استفتائات جديد مكارم، ج 1، ص 50، س 68؛ استفتائات امامخمينى قدس سره، ج 1، ص 114، س 308؛.
[34] جامع المسائل فاضل، ج 2، س 1302؛ استفتائات جديد مكارم، ج 1، ص 172، س 615.
[35] همان، ج 1، ص 635، س 2221.
[36] جامع الاحكام صافى، ج 1، ص 28، س 68.
[37] همان، س 70.
[38] استفتائات امامخمينى قدس سره، ج 1، ص 271، س 454.
[39] استفتائات بهجت، ج 1، ص 81، س 268.
[40] استفتائات سبحانى، ج 1، س 394.
[41] جامع المسائل فاضل، ج 1، س 94؛ استفتائات جديد تبريزى، ج 1، ص 442، س 1931.
[42] استفتائات تبريزى، س 1990.
[43] استفتاء از دفتر آية الله صافى.
[44] سؤال و جواب، سيد محمدكاظم يزدى، ص 40 و 79.
[45] استفتائات جديد تبريزى، ج 1، س 1926.
[46] استفتاء از دفتر آية الله صافى.
[47] استفتائات جديد مكارم، ج 1، ص 175، س 627.
[48] همان، ج 3، ص 614، س 1766.
[49] صراط النجاة، ص 247، س 667.
[50] واقعه/ 79.
[51] توضيح المسائل مراجع، ج 1، م 317.
[52] عروة الوثقى، ج 1، ص 155، م 10.
[53] تحريرالوسيله، ج 1، غايات وضو، ص 53، م 1؛ عروةالوثقى، ج 1، ص 155، فى غاياتالوضوء.
[54] استفتائات امام خمينى قدس سره، ج 1، م 355، 450 و 513؛ غاية القصوى، ج 1، ص 204، م 10.
[55] توضيح المسائل مراجع، م 467.
[56] تعليقات على العروة، ج 1، غايات الوضو، م 12.
[57] عروة الوثقى، ج 1، ص 159، فى الوضوئات المستحبة.
[58] توضيح المسائل مراجع، م 356.
[59] توضيح المسائل نكونام، ص 119.
[60] عروة الوثقى، ج 1، غايات الوضو، م 11؛ اجوبة الاستفتائات، ص 39، س 156.
[61] همان، ص 413، م 33.
[62] همان، ص 409، م 18.
[63] توضيح المسائل مراجع، ج 1، م 726؛ اجوبة الاستفتائات، س 222؛ عروة الوثقى، ج 1، فى غايات الوضو، م 12 ..
[64] عروة الوثقى، ج 1، ص 190، فى غايات الوضو، م 10.
[65] عروة الوثقى، م 355.
[66] استفتائات جوادى آملى، نشر اسراء، ص 27.
[67] استفتاء از دفتر آية الله صافى.
[68] توضيح المسائل نكونام، ص 119.
[69] توضيح المسائل مراجع، م 532.
[70] همان، م 317؛ عروة الوثقى، ج 1، ص 192، م 17.
[71] عروة الوثقى، ج 1، ص 157، م 17.
[72] جامع المسائل فاضل، ج 1، س 189.
[73] جامع المسائل فاضل، ج 1، ص 56، س 153.
[74] تحريرالوسيله، ج 1، ص 53؛ عروة الوثقى، ج 1، ص 155، م 7.
[75] عروة الوثقى، ج 1، ص 105، م 8.
[76] جامع المسائل فاضل، ج 1، ص 94، س 122؛ استفتائات سبحانى، ص 51، س 128؛ اجوبه الاستفتائات، ص 39، س 151.
[77] توضيح المسائل مراجع، م 319؛ اجوبة الاستفتائات، س 153 و 154.
[78] استفتائات امام خمينى قدس سره، ج 1، ص 48، س 84؛ عروة الوثقى، فى غايات الوضو؛ توضيح المسائل مراجع، ج 1، م 317.
[79] استفتائات جديد مكارم، ج 2، ص 56.
[80] عروة الوثقى، ج 1، ص 155، فى غايات الوضوء.
[81] همان، ص 157، م 19.
[82] جامع الاحكام، صافى، ج 1، ص 27، س 63.
[83] دفتر استفتائات فرهنگى رهبرى، ص 293.
[84] استفتائات امام خمينى قدس سره، ج 1، س 145.
[85] جامع المسائل فاضل، ج 1، ص 94، س 123.
[86] توضيح المسائل مراجع، م 317.
[87] تعليقات على العروة الوثقى، غايات الوضو، م 3.
[88] استفتاء از دفتر آية الله صافى.
[89] همان.
[90] همان.
[91] توضيح المسائل مراجع، ج 1، م 450.
[92] استفتائات آية الله تبريزى، ج 1، س 1938.
[93] عروة الوثقى، ج 1، احكام الحائض، الثالث؛ جامع المسائل فاضل، ج 1، س 167.
[94] استفتاء از دفتر آية الله صافى.
[95] عروة الوثقى، ج 1، احكام الحائض، الثالث.
[96] استفتاء از دفتر آية الله صافى.
[97] احكام بانوان، نهاد رهبرى، ص 126.
[98] عروة الوثقى، ج 1، احكام الحائض، م 42.
[99] توضيح المسائل مراجع، م 354؛ اجوبة الاستفتائات، س 199.
[100] المسائل المستحدثه، يوسف مدنى، ج 5، ص 393، س 996.
[101] توضيح المسائل مراجع، م 429.
[102] همان، م 427.
[103] استفتائات آية الله تبريزى، ج 1، ص 60، س 270.
[104] توضيح المسائل مراجع، ج 1، ص 300، م 513.
[105] عروة الوثقى، ج 1، ص 604، م 11؛ منهاج الصالحين، سيستانى، ج 1، م 604.
[106] تحريرالوسيله، ج 1، القول فى القراءة، ص 348، م 9.
[107] جواهر الكلام، ج 9، ص 296؛ فرهنگ فقه، ج 2، ص 110؛ منهاج الصالحين، آية الله سيستانى، ج 1، ص 192، م 603.
[108] عروة الوثقى، ج 1، ص 646، احكام القرائة.
[109] جواهر الكلام، ج 10، ص 55.
[110] اجوبة الاستفتائات، ص 102، س 467؛ تحريرالوسيله، ج 1، ص 303، فى القرائة.
[111] توضيح المسائل مراجع، م 1135؛ عروة الوثقى، ج 1، ص 603، فى مبطلات الصلاة.
[112] عروة الوثقى، ج 1، ص 302، م 12؛ جامع المسائل فاضل، ج 1، س 372.
[113] تحريرالوسيله، ج 1، ص 302؛ منهاج الصالحين، ج 1، ص 193، م 606.
[114] تحريرالوسيله، ج 1، ص 306، م 23.
[115] عروة الوثقى، ج 1، ص 652؛ فصل فى القرائة، م 37.
[116] استفتائات امام خمينى قدس سره، ج 1، ص 159، س 115.
[117] همان، ص 157، س 107.
[118] استفتائات امام خمينى قدس سره، ج 1، ص 157، س 106.
[119] همان، س 108.
[120] همان، ص 159، س 117.
[121] منهاج الصالحين، آية الله سيستانى، ص 198، م 628.
[122] استفتائات سبحانى، ج 2، ص 86، س 237.
[123] قرآن در آينه احكام، ص 43.
[124] عروة الوثقى، نيت، م 8 و 9.