روز انتقام از ظالم
بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله الذی لایبلغ مدحته القائلون و لا یحصی نعمائه العادون و لا یؤدی حقه المجتهدون و لا یدرکه بعدالهمم و لا یناله غوص الفطن الذی لیس لصفته حد محدود و لا نعت موجود و لا وقت معدود و لا اجل ممدود فطرالخلائق بقدرته و نشر الریاح برحمته و وتد بالصخور میدان ارضه ثم الصلاة و السلام علی اشرف خلقه و مبلغ رسالاته سیدنا و نبینا ابی القاسم محمد صلی الله علیه و آله وسلم و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین الهداۀ المهدیین سیما بقیۀ الله فی ارضه روحی له الفداءقال امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام : یوم المظلوم علی الظالم اشد من یوم الظالم علی المظلوم[١]
روز انتقام مظلوم از ظالم, شدیدتر از روز ستم کردن ظالم بر مظلوم است.
مقدمه
ضرل المثل معروفی است که « دنیا چرخ فلک است» ویژگی چرخ این است که پیوسته در گردش و تغییر است, جهت ثابت ندارد, دنیا نیز این گونه است؛ همواره در حالت تبدل و تغییر قرار دارد؛ انسان روزی به سلامتی به سر می برد , روزی دیگر فاقد سلامتی است, یک وقت دارای موقعیت و مقام است و زمانی آن را از دست می دهد؛گاهی زور و قدرت دارد و یک وقت از اریکه قدرت به زیر می افتد. بر عکس کسانی در روزگاری زیر چوب ستم قرار دارند و هنگامی فرا می رسد و به قدرت می رسند. اگر به تاریخ زندگی بشر نظر اندازیم نمونه هایی بسیار از آن را می بینیم.
روز انتقام از ظالمان
علی علیه السلام در این سخن حکیمانه هشدار می دهد که ظالمان در انتظار انتقام ستمدیدگان باشند. آن جناب در سخن بسیار زیبایی دیگر نیز شبیه این مطلب را بیان کرده است: « یوم العدل علی الظالم اشد من یوم الجور علی المظلوم»[٢] روز اجرای عدالت بر ستمگر سخت تر است از روز ظلم ستمگر بر مظلوم.
در اینجا پرسشی رخ می نماید و آن اینکه مراد و مقصود از روز اجرای عدالت و انتقام از ظالم چه روزی است, آیا در دنیا زمان انتقام می رسد و یا در آخرت است که جزای ظلم بسیار شدید است؟
عده ای از صاحب نظران روز انتقام از ظالم را قیامت دانسته اند؛ زیرا در آن روز است که انتقام بسیار شدید است, در این دنیا اگر به انسانی ظلم می شود , حق حیات از او گرفته می شود در اخرت کیفر آن مکرر خواهد بود.
برخی دیگر آن را اشاره به مجازات آخرت و دنیا هر دو دانسته اند؛ زیرا تجربه نشان می دهد که گروه زیادی از ظالمان پیش از گرفتار شدن به مجازات الهی در آخرت, در همین دنیا کیفر شدید می بینند. اگر تاریخ را مطالعه کنیم مصداق های زیادی برای این مطلب دیده می شود. در طول عمر خود نیز بسیاری از ظالمان را دیده ایم که به چه روز سیاهی نشستند و گرفتار چه عقوبت های دردناکی شدند؛ افزون بر رسوایی های فراوان و اهانت ها شدید که دامان آن ها گرفت.
در قرآن مجید نیز بارها به این حقیقت اشاره شده که بسیاری از ظالمان در همین دنیا نیز گرفتار کیفر های شدیدی می شوند؛ از جمله در آیه ١٠٢ سوره «هود» می خوانیم « و کذلک اخذ ربک اذا اخذ القری و هی ظالمه ان اخذه الیم شدید» و این چنین است مجازات پرورگار تو, هنگامی که شهرها و آبادی های ظالم را مجازات می کند, مجازات او دردناک و شدید است. درآیه ٤٥ سوره حج آمده: « فکاین می قریه اهلکناها و هی ظالمة فهی خاویة علی عروشها و بئر معطلة و قصر مشید» چه بسیار شهر ها و َآبادی ها یی که آنان را نابود و هلاک کردیم در حالی که ستمگر بوند, به گونه ای که بر سقف های خود فرو ریخت و چه بسیار چاه پر آ ب که بی صاحب ماند؛ و چه بسیار قصر های محکم و مرتفع.
در روایات اسلامی و نیز در نهج البلاغه بطور مکرر به این مطلب اشاره شده است. امام علی علیه السلام در عهد نامه مشهور خود به مالک اشتر می فرماید: « و لیس شی ء ادعی ای تغییر نعمته الله و تعجیل نقمته من اقامه علی ظلم فان الله سمیع دعوه المصطهدین و هو للظالمین بالمرصاد» هیچ چیز در تغییر نعمتهای خداوند و تعجیل انتقام و کیفر او از اصرار بر ظلم و ستم سریع تر نیست, زیرا خداوند دعای مظلومان را می شنود و در کمین ستم کاران است»
در حدیث دیگری که در غرر الحکم از آن حضرت نقل شده آمده است: «الظلم فی الدنیا بوار و فی الآخره دمار» ظلم در دنیا مایه نابودی و در آخرت موجب هلاکت است.
در حدیث دیگری در همان کتاب آمده: « الظلم یزل القدم و یسلب النعم و یهلک الامم» [٣]ظلم موجب لغزش و سلب نعمت و سبب هلاکت امت ها است.
مرحوم کلینی در کتاب شریف «کافی» نقل کرده در زمان امام صادق علیه السلام دو نفر با هم دعوا داشتند و برای فیصله آن خدمت امام صادق علیه السلام رسیدند. هنگامی که امام سخن آنها را شنید فرمود: « اما انه ما ظفر احد بخیر من ظفر بالظلم» بدانید کسی که با ظلم پیروز شود هرگز به خیری دست نیافته است؛ سپس افزود: « اما ان المظلوم یأخذ من دین الظالم اکثر مما یأخذ الظالم من مال المظلوم» بدانید مظلوم از دین ظالم بیش از آنچه ظالم از مال مظلوم می گیرد خواهد گرفت؛ و در ذیل حدیث آمده است که آن دو بعد از شنیدن سخنان امام علیه السلام پیش از آن که از جای بر خیزند با یکدیگر صلح کردند.[٤]
از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم نقل شده که فرمود: « بین العبد و الجنة سبع عقاب اهونها الموت, قال انس قلت یا رسول الله ما اصعبها؟ قال : الوقوف بین یدی الله عز و جل اذا تعلق المظلومون بالظالمین»[٥] در میان بهشت و انسان هفت گردنه مخوف است که ساده ترین آنها مرگ است. انس ( از اصحاب رسول الله ) می گوید: عرض کردم ای رسول خدا سخت ترین آن ها کدام است؟ فرمود: حضور در پیشگاه خداوند متعال در زمانی که مظلومان دامن ظالمان را می گیرند.
مرحوم علامه شوشتری در شرح نهج البلاغه خود داستانی عبرت انگیز نقل می کند و می گوید: « معروف است شخصی به نام " بکبوش" وزیر "جلال الدوله آل بویه" بود و کار های او را به تدریج قبضه کرد. روزی بکبوش مردی از اشراف بصره را آزار بسیار داد و او را هممچون مرده رها کرد؛ مدتی بعد با گروهی عظیم سواره عبور می کرد, همان مرد مظلوم او را دید, گفت: خداوند داور میان من و تو باشد, من تو را با تیر های شبانه هدف قرار می دهم, بکبوش دستور داد او را آن قدر زدند که همچون مرده به روی زمین افتاد و به او گفت: این تیر های روز است که به تو اصابت کرد, سه رزو بیشتر نگذشت که جلال الدوله دستور داد بکبوش را بگیرند و او را در اتاقی روی حصیری نشاندند و کسی را مأمور کرد که مرتبا به او اهانت کند, فراش ها برای نظافت وارد اتاق شدند و حصیر را از زیر پای او کشیدند, نامه ای زیر آن یافتند و آن را به "ابن الهدهد" که رئیس فراشان بود, دادند , او گفت: چه کسی این نامه را در آن جا انداخته است؟ گفتند: نه احدی در آن حجره وارد و نه از آن خارج شده است؛ نامه را خواندند دیدند این دو شعر در آن است:
سهام اللیل لاتخطئ و لکن لها امد و للامد انقضاء
اتهزأ بالدعاء و تزدریة تأمل فیک ما صنع الدعاء
تیرهای شبانه هرگز خطا نمی کند ولی زمانی دارد و آن زمان به هر حال می گذرد.
آیا دعای شبانه را مسخره می کنی وبر آن عیب می نهی؟ حال ببین دعا با تو چه خواهد کرد.
این خبر به گوش جلاالدوله به طور مشروح رسید؛ دستور داد فراشان آن قدر بر دهانش کوبیدند که دندان هایش فرو ریخت و سپس انواع شکنجه ها را به او دادند تا هلاک شد.[٦]
سعید بن جبیر که یاور امام سجاد علیه السلام و مؤمن خالص بود , مأموران حجاج بن یوسف ثقفی او را به نزد حجاج آوردند؛ حجاج چون نتوانست در سخن بر او چیره گردد , دستور داد رو به قبله سرش را از بدن جدا کنند؛ حاضران دیدند که سعید در نهایت خون سردی رو به قبله این آیه شریفه را تلاوت کرد: « انی وجهت وجهی للذی فطر السماوات و الارض حنیفا و ما انا من المشرکین»[٧] من روی خود را به سوی کسی کردم که آسمان ها و زمین را آفرید, من در ایمان خود خالصم و از مشرکان نیستم.
حجاج به قصد توهین به سعدی فرمان داده بود او را همچون حیوانی رو به قبله گردن زنند؛ وقتی دید قرائت آن آیه برای سعید عزت و سعادتی ایجاد کرده است , بار دیگر دستور داد که پشت به قبله او را بکشند؛ این بار آوای ملکوتی این آیه شرفه از حلقوم سعید بلند شد که : « و لله المشرق و المغرب فاینما تولوا فثم وجه الله ان الله واسع علیم»[٨] مشرق و مغرب از آن خداست, به هر سو رو کنید خدا آن جاست خداوند بی نیاز و داناست. حجاج دستور داد سرش را بر روی زمین از تنش جدا کنند و سعید که مرگ را به بازی گرفته بود , با آرامش خاطری بی نظیر این کلام خدا را زمزمه کرد که : « منها خلقناکم و فیها نعیدکم و منها نخرجکم تارة اخری» [٩] ما شما را از زمین آفریدیم و به آن باز می گردانیم و بار دیگر شما را از آن بیرون می آوریم.
حجاج بی اختیار فریاد زد: « گردنش را بزنید و ما را از شر او راحت کنید» سعید در آخرین لحظه عمرش با خدایش سخن گفت و از او خواست « اللهم لاتسلطه علی احد بعدی» پروردگارا پس از من, حجاج را بر هیچ کس مسلط مفرما. و لحظه ی بعد به دیدار پروردگارش نایل آمد؛ نفرین سعید مستجاب شد و گریبان حجاج را گرفت تا جایی که بدنش سرد می شد و همواره می لرزید, آن قدر احساس سرما می کرد که دست هایش را داخل آتش قرار می داد؛ ولی باز هم می لرزید, یکی از بزرگان به دیدنش آمد, حجاج گفت: «برایم دعایی بکن» آن شخص گفت: مگر نگفتم این قدر جنایت مکن, این نتیجه جنایات توست. حجاج گفت : نمی گویم دعا کن تندرست و سالم شوم, بلکه دعا کن بمیرم تا از این وضع نجات یابم.[١٠].
مصائب
دلها را روانه مدینه کنیم, برای مظلومیت و غربت زهرا سلام الله علیها
دلم به یاد مدینه بهانه می گیرد سراغ باغ گلی را شبانه می گیرد.
چه حکمت است که چون نام فاطمه آید برای گریه دل من بهانه می گیرد.
قلب امام زمان (عج) خون است, مصیبت مادر بسیار دردناک است.
چرا ز یوسف رهرا خبر نمی آید چرا شب غم ما را سحر نمی آید
عزیز فاطمه, مهدی, بیا به مجلس ما مگر به مجلس مادر پسر نمی آید
حضرت زهرا سلام الله علیها به مولا امیر المؤمنین علیه السلام وصیت کرده بود : « یا علی غسلنی باللیل و کفنی باللیل و دفنی باللیل و لا تعلن احدا» اسما می گوید یک وقت دیدم علی علیه السلام از غسل دادن فاطمه دست بر داشت, بلند بلند گریه کرد , گفتم آقا سفارش فرمودید کسی بلند گریه نکند , فرمود: اسما الآن دستم رسید به بازوی ورم کرده زهرا.
تو می بینی علی را زار و خسته نمی بینی که پهلویش شکسته
تو می بینی ز من آه شبانه نمی بینی تو جای تازیانه.[١١]
محمد داود میرزایی
[١] نهج البلاغه, حکمت ٢٤١
[٢] نهج البلاغه, حکمت ٣٤١
[٣] غرر الحکم, ص ١٠٤١١
[٤] کافی, ج٢, ص ٣٣٤
[٥] کنز العمال به نقل از :مکارم شیرازی, پیام امام , ج١٤ , ص ٢١ع
[٦] نهج الصباغه, ج١٣, ص ٣٥٦
[٧] انعام, ٧٩
[٨] بقره, ١١٥
[٩] طه, ٥٥
[١٠] مطالب این منبر از شرح نهج البلاغه مکارم شیرازی , پیام امام امیر المؤمنین, ج١٤صص ٢٠-٢٤ اقتباس شده است.
[١١] ذبیح الله احمدی گورجی, گلچین احمدی, ج ٢, ص ٣٣-٣٤