حديث / آفاق نیایش- تفسیر دعای سحر / آفاق نیایش - تفسیر دعای سحر
بخش سوم
تفسير جلال
آفاق نيايش تفسيردعاى سحر، ص: 47
اللَّهُمَّ انّى اسْئَلُكَ مِنْ جَلالِكَ بِاجَلّهِ
وَ كُلُّ جَلالِكَ جَليل؛
اللَّهُمَّ انّى اسْئَلُكَ بِجَلالِكَ كُلّهِ.
تفسير ادبى
كلمه «جلال» از نظر لغت به معناى «عظمت» است. كلمه «جلال» ازاسماء پروردگار عالم است. قرآن مىفرمايد:
«تَبارَكَ اسْمُ رَبِّكَ ذِى الْجَلالِ وَ الاكْرام»؛[1] مبارك است نام پروردگار تو كه صاحب جلالت و كرامت است.
استعمال كلمه «جلال» در مورد خدا، نظير كبريايى و عظمت معمولًا به حسب كمال صفات است. هم چنان كه استعمال لفظ «كبير» مربوط به ذات مقدس او و استعمال كلمه «عظيم» مربوط به ذات و صفات اوست.
تقسيم صفات الهى از ديدگاه عرفا و علماى علم كلام
در اصطلاح عرفا صفات بارى تعالى به دو قسم منقسم شده است: اول: «صفات جماليه»؛ دوم: «صفات جلاليه».
آفاق نيايش تفسيردعاى سحر، ص: 48
صفات جمال: آن صفاتى را كه متعلق به لطف و عنايت و رحمت باشد، مثل كلمه لطيف، رحيم، كريم، صفات جمال گويند؛ زيرا از اينها نوركرامت، لطف و عنايت مىبارد.
صفات جلال: آن صفاتى است كه در آنها قهر، غلبه و غضب نهفته باشد؛ مثل قهّار، عزيز، جبّار، متكبر و از اين قبيل صفات. اينها صفات جلالند، زيرا در ذات آنها قهر، غلبه و عظمت خوابيده است.
علماى علم كلام هم اصطلاحى دارند، آنها نيز صفات جماليه و صفات جلاليه درست كردهاند و مىگويند:
صفات جمال، «صفاتى ثبوتى» است؛ مثل صفت واجب براى بارى تعالى و همه صفاتى كه نام برديم، از قبيل رحيم، كريم و عظيم. آنها معتقدند كه همه اينها صفات جماليهاند.
صفات جلاليه «صفات سلبى» است؛ براى مثال پروردگار عالم، ممكن و يا ظالم و امثال اينها نيست.
شرح عرفانى
معنا و توضيح اين جملهها، اين است كه وقتى صفات جمال بر قلب عارف تجلّى كند؛ يعنى به صفات جماليه، مثل رأفت، لطف و عنايت توجه داشته باشد، در اين حالت عارف بايد چنين بگويد:
«اللَّهُمَّ انّى اسْئَلُكَ مِنْ جَمالِكَ بِاجْمَلِه؛
وَ كُلُّ جَمالِكَ جَميل.»
خدايا! به درخانهات آمدهام، توجهم به صفات جمال توست، توجهم به رأفت توست، توجهم به لطف توست و توجهم به عنايت توست.
آفاق نيايش تفسيردعاى سحر، ص: 49
گاهى عظمت پروردگار عالم بر دل او تجلّى مىكند كه در اين حالت مىگويد:
«اللَّهُمَّ انّى اسْئَلُكَ مِنْ جَلالِكَ بِاجَلِّهِ؛
وَ كُلُّ جَلالِكَ جَليل.»
خدايا! آمدم درِ خانهات، تمام توجهم به صفات جلال توست، تمام توجهم به عظمت و كبريايى توست، و تو را هم به صفات جلالت، به عظمتت و كبريايىات قسم مىدهم.
تذكر اخلاقى
كسى كه با خدا راز و نياز مىكند مخصوصاً عارف، بايد در هنگام دعا توجهش به هر دو گروه صفات باشد؛ يعنى هم به صفات جمال و هم به صفات جلال. اين همان حالت خوف و رجايى است كه در روايات ما بسيار به آن سفارش شده است. انسان در حالى كه به سعه رحمت پروردگار و به لطف و عنايت وى توجه دارد، بايد به قهر، كبريايى و عظمت خدا هم توجه داشته باشد؛ يعنى در حالى كه توجه به صفات جمال دارد به صفات جلال هم توجه داشته باشد.
اگر انسان يك بعدى شد؛ يعنى تمام توجهش به صفات جمال و به رحمت خدا بود، معمولًا در حريم خدا تعدّى مىكند و جسور مىشود و جرأت و جسارت گناه كردن پيدا مىكند. عكس آن هم، اگر هميشه به صفات جلال توجه داشته باشد؛ يعنى هميشه عظمت خدا در دلش باشد نه رأفت و رحمتش، قهر و غلبه خدا در نظرش باشد نه لطف و نه كرمش، براى چنين كسى حالت يأسى پيدا مىشود و اين هم گناهى بسيار بزرگ است، تا آن جا كه ديگر برايش حالت بطالت و سرخوردگى پيدا مىشود.
انسان اگر به حال اول، يعنى «جسور در گناه» باشد، در خطر بزرگى است و اگر در حال دوم، يعنى «بطالت»، و «سرخوردگى» باشد، آن هم در خطر بزرگى است.
از اين رو انسان بايد در آن حالى كه اسلام مىخواهد، قرار بگيرد، در حالى كه توجه به
آفاق نيايش تفسيردعاى سحر، ص: 50
رحمت خدا دارد، به سخط خدا هم توجه داشته باشد تا از خطرات بزرگى كه براى انسان از طريق اين حالات پديد مىآيد مصون بماند چنان كه در دعاى رجبيه مىخوانيم:
«يا مَنْ ارْجُوهُ لِكُلِّ خَيْر وَ امَنُ سَخَطَهُ عِنْدَ كُلِّ شَرٍّ؛[2]
خدايا! من اميد دارم به رحمت تو، من اميد دارم كه هر خيرى از طرف تو به من برسد و ايمان هم دارم كه سخط توپيش هر شر است.»
خدايا! در عين حالى كه به تو اميد و رجا دارم اما از قهر و غضب تو مىترسم؛ يعنى در حالى كه به صفات جمالت توجه دارم توجه به صفات جلالت دارم.
تعاليم دعاى سحر
دعاى سحر به ما مىفهماند كه:
«اللَّهُمَّ انّى اسْئَلُكَ مِنْ جَمالِكَ بِاجْمَلِهِ
وَ كُلُّ جَمالِكَ جَميلٌ؛
خدايا! در خانهات آمدهام، توجه به صفات جمالت دارم، توجه به رأفتت دارم، توجه به رحمتت دارم و توجه به لطفت دارم.»
و ديگر اين كه:
«اللَّهُمَّ انّى اسْئَلُكَ مِنْ جَلالِكَ بِاجَلِّهِ؛
خدايا! در خانهات آمدهام، توجه به كبريايىات دارم، توجه به عظمتت دارم، توجه به قهرت دارم و توجه به صفات جلالت دارم.»
سالك در اين حالت، هم به صفات جمال و هم به صفات جلال، توجه دارد، از اينرو مىگويد: خدايا! من جمع كردهام بين خوف و رجا آن چه را كه موجب سعادت دنيا و آخرت است.
آفاق نيايش تفسيردعاى سحر، ص: 51
دقت عرفانى امام خمينى رحمه الله
استاد بزرگوار ما رهبر عظيم الشأن انقلاب دقتى عرفانى در اين جا دارند. ايشان مىفرمايند:
دلهاى دوستان خدا مختلف و متفاوت است؛ بعضى از دلها ذوقى و عشقى هستند، دلى كه چنين باشد هميشه نظرش به صفات جمال است.
البته در صفات جمال، صفات جلال هم مخفى است، اين معلوم است. ولى آن كه ذوقى و عشقى است هميشه نظر به بهاء و حلاوت و لطف و رحمت دارد، بعضى از دلها هم اين جورى است كه هميشه مورد صفت جلال خدا هستند. عظمت خدا بر آنها حكمفرماست. صاحب اين دل از دوستانى است كه هميشه نظر به جلالت و به صفات جلال خدا دارد.
بعضى از افراد، دوستان خدا هم به جايى رسيدهاند كه حالت جمعىالجمعى پيدا كردهاند. در حالى كه متوجه به صفات جمالند متوجه به صفات جلالند. باز در حالى كه متوجه به صفات جلالند متوجه به صفات جمالند.
همچنين مىفرمايند:
حضرت محمد صلى الله عليه و آله كه مظهر كلمه «يااللَّه» است، آن حضرت حالت جمع الجمعى را دارد چنان كه بر دل حضرت يحيى عليه السلام صفت جلال غلبه دارد، جلال و عظمت بر دلش تجلّى كرده است، و چنان كه بر دل حضرت عيسى هم صفت جمال غالب است، خورشيد جمال الهى از قلب او تجلّى كرده است.
بعد نقل مىكنند: حضرت عيسى در مقابل حضرت يحيى خنديد و حضرت يحيى گفت: «
كَانَّكَ قَدْ آمَنْتَ مِنْ غَضَبِ اللَّهِ؛
گويا مأمون از غضب خدا هستى.»
حضرت عيسى هم جوابش را داد و گفت:
«كَانَّكَ آيَسْتَ مِنْ رَوحِ اللَّهِ
؛ گويا تو هم مأيوس از رحمت خدا هستى.»
آفاق نيايش تفسيردعاى سحر، ص: 52
خطاب شد:
«فَاوْحى اللّه الَيْهِما احَبُّكُما الَىَّ الطلق البسام احْسَنُكُما ظَنًّا بى؛[3]
مىدانيد كدام يكتان را بهتر دوست دارم؟ هر كدام بيشتر به من حسن ظن داريد، من او را بيشتر دوست دارم.»
ما بايد حسن ظن به خدا زياد داشته باشيم.
«يا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَهْ؛[4]
اى خدايى كه رحمت تو بر غضبت، پيشى جسته است».
بايد يك حال جمع الجمعى داشته باشيم و شباهتى هم به پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله داشته باشيم. بايد در حالى كه متوجه صفات جمال حقّيم متوجه صفات جلال او هم باشيم و در حالى كه خائف از غضب خدا هستيم اميد به رحمت او هم داشته باشيم و در حالى كه مىگوييم:
«اللَّهُمَّ انّى اسْئَلُكَ مِنْ جَمالِكَ بِاجْمَلِه.»
اين را هم بگوييم:
«اللَّهُمَّ انّى اسْئَلُكَ مِنْ جَلالِكَ بِاجَلِّه.»
خدايا! من، هم به رحمت تو توجه دارم و هم به غضبت، اما مىدانم كه رحمتت بر غضبت سبقت دارد.
خدايا! اين را درك كردهام كه اگر مرا به جهنم هم ببرى، قبلش رحمت است.
خدايا! جهنّم رفتن من براى اين است كه پاك و بهشتى بشوم.
خدايا! جايى نيست كه رحمت تو نباشد.
خدايا! مىدانم تا جايى كه بشود به من رحم كنى تو به من رحم مىكنى.
[1]. الرحمن، آيه 78.
[2]. مفاتيح الجنان، دعاى مبارك رجب.
[3]. شرح نهج البلاغه، ج 6، ص 332.
[4]. مصباح المتهجد، ص 442.