آفاق نیایش- تفسیر دعای سحر / آفاق نیایش - تفسیر دعای سحر
بخش هجدهم
تفسير ملك
آفاق نيايش تفسيردعاى سحر، ص: 165
اللَّهُمَّ انّى اسْئَلُكَ مِنْ مُلْكِكَ بِافْخَره
وَ كُلُّ مُلْكِكَ فاخِرٌ؛
اللَّهُمَّ انّى اسْئَلُكَ بِمُلْكِكَ كُلِّه.
تفسير ادبى
«ملك» به معناى تصرّف است و از اين نظر كه مىتواند به واسطه اوامر و نواهىاش در مملكتش تصرف كند «ملك» مىگويند.
تصرّف و ربوبيّت تشريعى و تكوينى
خداوند در عالم هستى دو نحوه ملك دارد: يكى «تصرف تكوينى» كه به آن «ربوبيت» تكوينى هم مىگويند و معناى تدبير امر و تأثير پروردگار عالم در ما سوى اللَّه است قرآن مىفرمايد:
تَبارَكَ الَّذى بِيَدِهِ الْمُلكُ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شيْئ قَديرٌ»؛[1] بزرگوار است آن كه فرمان روايى به دست اوست و او بر هر چيزى قدرت دارد.
و ديگر، «تصرف شريعى» است كه به آن «ربوبيّت تشريعى» هم مىگويند. خداوند در عالم هستى ربوبيت تشريعى دارد؛ يعنى تدبيرِ امرِ ما سوى الله به دست خداست.
آفاق نيايش تفسيردعاى سحر، ص: 166
قرآن مىفرمايد:
«قُلِ اللَّهُمَّ مالِكَ الْمُلْكِ تُؤتِى الْمُلْكَ مَن تَشاءُ»؛[2] بگو، پروردگارا! تويى كه فرمان فرمايى، هر آن كس را كه خواهى فرمانروايى بخشى.
در روز قيامت هم خدا خطاب مىكند:
«لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ لِلّهِ الْواحِدِ الْقَهّارِ»؛[3] در اين روز تصرف حقيقى از آن كيست؟ براى خداوندِ واحد و قهّار.
در اين روز امر و نهى دست كيست؟ دست خدايى كه شريك ندارد، و بر ماسوى اللَّه غلبه دارد.
در اين جمله مراد از «ملك» ربوبيت تشريعى است، زيرا همان طور كه قبلًا گفته شد، جمله
«اللَّهُمَّ انّى اسْئَلُكَ مِنْ سُلْطانِكَ بِادْوَمِه»
مربوط به تصرف و ربوبيت تكوينى بود.
«فخر» به معناى مباهات است. انسان به چيز خوبى كه در او باشد مىبالد و مباهات مىكند.
ملك پروردگار عالم به نسبت عالم ملك، فاخر و به نسبت عالم ملكوت، افخر است.
شرح عرفانى
عارف وقتى به ربوبيت تشريعى خدا توجه كند و ببيند كه پروردگار عالم در عالم ملك و ملكوت تصرف تشريعى دارد، مىگويد:
«اللَّهُمَّ انّى اسْئَلُكَ مِنْ مُلْكِكَ بِافْخَره؛
خدايا! به درخانهات آمدهام، توجّهم به ربوبيت تشريعى توست، توجهم به اين است كه تو بر ماسوى اللّه حاكم هستى، و تو را به مفتخرترين آن ملكها قسم مىدهم؛ يعنى تو را به آن تسلطى كه در عالم ملكوت دارى قسم مىدهم.»
آفاق نيايش تفسيردعاى سحر، ص: 167
عارف وقتى توجه مىكند كه تصرف پروردگار عالم «فخر» است، مىگويد:
«وَ كُلُّ مُلْكِكَ فاخِرٌ
«اللَّهُمَّ انّى اسْئَلُكَ بِمُلْكِكَ كُلِّه؛
خدايا! تو را به ربوبيت تشريعىات در عالم ملك و ملكوت قسم مىدهم.»
درس ولايى
عارف وقتى توجه داشته باشد به اين كه ملك خداوند در اين عالم عطايى به اهل بيت عليهم السلام است و تصرف تشريعى ائمه اطهار و پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله را در اين عالم مىبيند، در اين نظر مىگويد:
«اللَّهُمَّ انّى اسْئَلُكَ مِنْ مُلْكِكَ بِافْخَره؛
خدايا! به درخانهات آمدهام، توجّهم به اهلبيت توست كه ملك و تصرف تشريعى دارند. خدايا! تو را به فاخرترين ملكهايت قسم مىدهم؛ يعنى تو را به حقيقت محمد صلى الله عليه و آله كه تشريع تو در دست اوست قسم مىدهم.»
اما وقتى توجهش به اين باشد كه تصرف اهلبيت در تشريع همه مثل هم است، زيرا قرآن فرموده است:
«اطيعُواللَّهَ وَ اطيعُوا الرَّسُولَ وَ اولِى الامْرِ مِنْكُم»؛[4] از خدا و پيغمبر او و اهلبيت اطاعت كنيد.
و اطاعت پيغمبر، اطاعت اهلبيت است و اطاعت اهل بيت، اطاعت پيغمبر است، در اين نظر مىگويد:
«وَ كُلُّ مُلْكِكَ فاخِرٌ
؛ خدايا! آن ربوبيت تشريعى كه به اهلبيت عنايت كردهاى همهاش موجب مباهات است.»
آفاق نيايش تفسيردعاى سحر، ص: 168
«اللَّهُمَّ انّى اسْئَلُكَ بِمُلْكِكَ كُلِّه؛
خدايا! به درخانهات آمدهام، و تو را به آن تصرف تشريعى كه به اهلبيت دادهاى قسم مىدهم.»
تذكر اخلاقى
در بسيارى از آيات و روايات، ربوبيت تشريعى مختص ذات بارى تعالى است.
قرآن مىفرمايد:
«انِ الْحُكْمُ الّا لِلَّهِ»؛[5] حكومت در عالم هستى مختص ذات خداست.
گاهى پرودگار عالم اين حكومت را به بعضى عنايت مىكند، هم چنان كه به انبيا، اهلبيت عليهم السلام و پيغمبر صلى الله عليه و آله داده است. طبق آيه اطاعت، پيغمبراكرم و اهلبيت از طرف خدا حكومت تشريعى دارند، چنان كه اهلبيت پيغمبراكرم صلى الله عليه و آله اين حكومت را به مجتهد جامعالشرايط دادهاند؛ بنابراين كسى كه بدون اذن خدا در اين عالم، حكمرانى و تصرف مىكند تصرفاش در ربوبيت تشريعى است. خود اين تصرف، شركت است، و كسى كه تصرف مىكند بت است و كسى كه از او تبعيت مىكند مشرك است. قرآن مىفرمايد:
«وَ مَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِما انْزَلَ اللَّهُ فَاولئِكَ هُمُ الْكافِرُونَ»؛[6] كسانى كه به موجب آن چه خدا نازل كرده حكم نكنند، آنان خود، كافرانند.
«وَ مَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِما انْزَلَ اللَّهُ فَاولئِكَ هُمُ الظّالِمُونَ»؛[7] كسانى كه به موجب آن چه خدا نازل كرده حكم نكنند، ظالماند.
«وَ مَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِما انْزَلَ اللَّهُ فَاولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ»؛[8] كسانى كه به موجب آن چه خدا نازل كرده حكم نكنند، فاسقاند.
آفاق نيايش تفسيردعاى سحر، ص: 169
يك تقاضا
فتواى بدون علم ندهيد. با ظنّ و تخمين به پيش نرويد. در احكام الهى تصرف نكنيد. از خدا، پيغمبر، اهل بيت، مجتهد جامع الشرايط و رهبر پيروى كنيد. روايات زيادى داريم كه: اگر كسى از پيش خود و با ظنّ و تخمين فتوا دهد گناهكار و جايگاهش جهنّم است.
كسى كه قرآن را به رأى خود و با ظن و تخمين تفسير كند و در چهار چوب تخصصى مفسر تفسير نكند، جايگاهش در آتش است:
«مَنْ فَسَّرَ الْقُرآنَ بِرَأيِه فَلْيُتَبَوّءْ مَقْعَدُهُ مِنَالنَّارِ.»[9]
اگر در احكام الهى با ظن و تخمين تصرف كنيم موجب بدبختى است. وقتى كه جمله
«اللَّهُمَّ انّى اسْئَلُكَ مِنْ مُلْكِكَ بِافْخَره، وَ كُلُّ مُلْكِكَ فاخِرٌ، اللَّهُمَّ انّى اسْئَلُكَ بِمُلْكِكَ كُلِّه»
را مىخوانيد توجه داشته باشيد كه ربوبيت تشريعى مخصوص خدا و كسى است كه خدا اين ربوبيت را به او داده باشد؛ يعنى در زمان حضور به پيغمبر و اهلبيت و در زمان غيبت، به مجتهد جامعالشرايط اختصاص دارد. اگر كسى در غير چهار چوبى كه براى او تعيين شده حكم كند ظالم، فاسق و كافر است؛ بنابراين ما بايد در گفتار و كردارمان، خود محور نشويم و با فكر خودمان با نداشتن تخصص در اسلام، در احكام اسلام تصرف نكنيم.
[1]. ملك، آيه 1.
[2]. آل عمران، آيه 26.
[3]. غافر، آيه 16.
[4]. نساء، آيه 59.
[5]. يوسف، آيه 40.
[6]. مائده، آيه 44.
[7]. مائده، آيه 45.
[8]. مائده، آيه 47.
[9]. احياء علوم الدين، ج 1، ص 37، س 21 و ص 289، س 1؛ عوالى اللآلى، ج 4، ص 104.