پنجشنبه 1 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

آفاق نیایش- تفسیر دعای سحر / آفاق نیایش - تفسیر دعای سحر
بخش بيست و سوم
تفسير جبروت‏
آفاق نيايش تفسيردعاى سحر، ص: 203
اللَّهُمَّ انّى‏ اسْئَلُكَ بِما انْتَ فيهِ مِنَ الشَّأنِ وَ الْجَبَرُوتِ؛
وَ اسْئَلُكَ بِكُلّ شَأنٍ وَحْدَهُ وَجَبَروتٍ وَحْدَها.
همان طورى كه گفته شد «جبروت» به معناى «اصلاح» و «اكمال» و مبالغه در «جبر» است، و صفات جلال خدا،-/ مانند: عظمت و سلطنت تكوينى پروردگار عالم-/ از آن اراده شده است.
توبه و يقظه‏
اگر بخواهيم اين جمله را معنا كنيم بر مقدمه‏اى متوقف است، و آن مقدمه اين است كه همان طور كه از قرآن و روايات بر مى‏آيد سالك، يعنى كسى كه به درخانه خدا مى‏رود در سيرش نخست به چيزهايى كه عرفا به آن توبه و يقظه مى‏گويند احتياج دارد؛ يعنى بايد اول شست و شو كند آن‏گه به خرابات در آيد:
شست‏وشويى كن و آن‏گه به خرابات خرام‏

تا نگردد ز تو اين دير خراب، آلوده‏[1]

 

انسان بايد قبل، يا بعد و يا مقارن توبه به خود توجه داشته باشد و درك كند كه‏
آفاق نيايش تفسيردعاى سحر، ص: 204
مى‏تواند به جايى برسد كه به جز خدا نداند و نبيند. بايد بداند كه اين سير، توسل‏ها، عمل‏ها و توجه‏ها مى‏خواهد، و سرانجام آن رسيدن به خدا و مطلوب و مقصود است.
منازل سلوك‏
اول: تخليه‏
اولين منزل براى سالك و عارف «تخليه» است. سالك بايد تمام صفات رذيله را از خود دور كند و ديو را از درون خود خارج سازد. قرآن مى‏فرمايد:
«انّا جَعَلْنا فى اعْناقِهِمْ اغْلالافَهِىَ الَى الاذْقانِ فَهُمْ مُقْمَحُونَ وَ جَعَلْنا مِنْ بَيْنِ ايْديهِمْ سَدّاً وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدّاً فَاغْشَيْناهُمْ فَهُمْ لا يُبْصِرُونَ»؛[2] ما در گردن‏هاى آنان تا چانه‏هايشان، غُل‏هايى نهاده‏ايم به طورى كه سرهايشان را بالا نگاه داشته و ديده فروبسته‏اند و ما در جلوِ آن‏ها سدى و پشت سرشان هم سدى نهاده و پرده‏اى بر چشمشان انداخته‏ايم در نتيجه نمى‏توانند ببينند.
صفات رذيله، زنجير و غل‏اند كه انسان با وجود آن‏ها نه مى‏تواند سير كند و نه مى‏تواند سر بالا كند، آن صفات پست، هم چون سد محكمى است كه اطراف آدمى و نيز پيش و پس او را مى‏گيرد و انسان را از حركت باز مى‏دارد. صفات رذيله انسان را كور معنوى مى‏كند و وقتى كه كور شود امكانِ راه رفتن صحيح و بى دردسر براى او نيست.
دوم: تحليه‏
سالك و يا عارف، بايد به صفات انسانيت متزين شود و به خدا تشبه پيدا كند در غير اين صورت، مطرود است و به رحمت خدا نايل نمى‏شود.
آفاق نيايش تفسيردعاى سحر، ص: 205
سوم: تجليه‏
سالك اگر منزل اول و دوم را پيمود در منزل سوم خدا به او عنايت مى‏كند و دلش به نورانيت خدا منور مى‏شود.
چهارم: لقا و فنا
وقتى خدا بر دل سالك حكومت كرد ديگر در اين جهان چيزى جز خدا نمى‏بيند و بر دلش خدا حكومت مى‏كند و به چيزى و كسى جز خدا دل‏بستگى ندارد.
پنجم: بقاى بعد از فنا
در اين منزل، سالك به مقصود و هدف رسيده است. قرآن شريف اين منزل را «جوارالله» و «عندالله» نام مى‏نهد. خداوند در آخر سوره فجر به كسى كه به اين منزل رسيده، مى‏گويد:
«يا ايَّتُها النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعى‏ الِى‏ رَبِّكِ راضِيَةً مَرضِيّةً فَادْخُلى‏ فى‏ عِبادى‏ وَ ادْخُلى‏ جَنَّتى»؛[3] اى نفسِ مطمئنه و خود ساخته، خشنود و خداپسند به سوى پروردگارت بازگرد و به ميانِ بندگان من وارد شو، و در بهشت من داخل شو.
يعنى، اى كسى كه اين راه را پيمودى و به مقام لقا و فنا رسيدى و اى كسى كه خدا بر دلت حكومت دارد، ديگر بيا!
كجا بيايم؟ ...
اى كسى كه خدا از تو راضى است و تو از خدا راضى هستى، بيا!
بيا پيش اهل‏بيت! بيا در بهشتم!
واضح است اين «جنّتى» كه با «ياء متكلم» مشرف شده است آن جنت موعود نيست. اين همان «جوار اللَّه» و «عنداللَّه» است كه در قرآن و روايات بسيار تكرار شده است.
آفاق نيايش تفسيردعاى سحر، ص: 206
شرح عرفانى‏
عارف، يعنى كسى كه به درخانه خدا مى‏رود، وقتى كه به مقام وحدت بعد از كثرت برسد، مى‏گويد:
«اللَّهُمَّ انّى‏ اسْئَلُكَ بِما انْتَ فيهِ مِنَ الشَّأنِ وَ الْجَبَرُوتِ؛
خدايا! به درخانه‏ات آمده‏ام، و تو را به ذات مقدست قسم مى‏دهم، به آن ذات مقدسى كه صفات جمال و جلال دارد.»
«وَ اسْئَلُكَ بِكُلّ شَأنٍ وَحْدَهُ وَجَبَروتٍ وَحْدَها؛
خدايا! اكنون به مقام بقاى بعد از فنا رسيده‏ام و كثرت بعد از وحدت برايم پيدا شده است.»
ديگر در اين مقام مى‏توانم بگويم:
«اللَّهُمَّ انّى‏ اسْئَلُكَ بِكُلِّ صِفاتِ الْجَمالِ وَ بِكُلِّ صِفاتِ الْجَلالِ؛
خدايا به درخانه‏ات آمده‏ام، و صفات جمال و جلالت را مى‏بينم، و تو را به حق صفات جمال و جلالت قسم مى‏دهم.»
قرآن شريف درباره اين بنده مى‏گويد:
«تَتَجافى‏ جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً وَ مِمّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ»[4]؛ پهلوهايشان از خواب‏گاه جدا مى‏گردد و پروردگارشان را از روى بيم و طمع مى‏خوانند و از آن چه روزيشان داديم انفاق مى‏كنند.
عارف شب به پا مى‏خيزد، و خدا را مى‏خواند با خدا راز و نياز دارد و دلش مظهر صفات جمال و جلال خداست؛ يعنى بر دل او صفات جمال و جلال خدا حكومت دارد. در حالى كه وحشت و خوف بر دلش مستولى است اما رجا و اميداوارى بر او تسلط دارد.
آفاق نيايش تفسيردعاى سحر، ص: 207
وى عالم وحدت، لقا و فنا را پيموده است. فى جوار اللَّه عنداللَّه است. در عالم كثرت بعد از وحدت، و بقاى بعد از فنا است.
قرآن مى‏فرمايد:
«فَلاتَعْلَمُ نَفْسٌ ما اخْفِىَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ اعْيُنٍ»؛[5] هيچ كس از آن [مايه شادمانى‏] و مايه روشنى چشم‏ها خبر ندارد.
اين مقام را به همه كس نمى‏دهند و هيچ كس نمى‏تواند خدا را درك كند مگر آن كه به آن مقام برسد. هيچ كس نمى‏داند پروردگار عالم چه چيزى را براى انسان مهيا كرده است.
شاعر مى‏گويد:
برقى از منزل ليلى بدرخشيد سحر

وه كه با خرمن مجنون دل افگار چه كرد![6]

 

خوشا به حال كسى كه نور خدا در دلش بتابد. همه چيز را بسوزاند و دل را مظهر صفات جمال و جلال خدا كند. انسان با راز و نياز و توسل به قرآن و اهل‏بيت به جاهايى مى‏رسد كه:
رسد آدمى به جايى كه به جز خدا نداند
نه حتى بالاتر از اين:
رسد آدمى به جايى كه به جز خدا نبيند

بنگر كه تا چه حد است مكان آدميت‏
طيران مرغ ديدى تو، زپاى‏بند شهوت‏

به درآى تا ببينى طيران آدميت‏[7]

 

آفاق نيايش تفسيردعاى سحر، ص: 208
انسان به جايى مى‏رسد كه حاضر است براى يك ساعت راز و نياز با خدا، از دنيا آن چه در آن است اعراض كند. در روزهاى آخر ماه رمضان، مثل زنى كه عزيزش را از دست مى‏دهد گريه مى‏كند، چون عزيزش- ماه رمضان- كم كم رو به اتمام است. از تمام شدن نماز اندوهگين مى‏شود. اما اگر اين راه را نرفته باشد همه اين‏ها برايش سنگين مى‏شود و بر او تحميل است چنان كه قرآن كريم مى‏فرمايد:
«انَّ الصَّلوةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفحْشاءِ وِ الْمُنْكَرِ وَ لَذِكْرُ اللَّهِ اكْبَرُ.»[8] «وَ اْستَعينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلوة وَ انَّها لَكَبيرَةٌ الّاعَلَى الْخاشِعينَ.»[9]
تذكر اخلاقى‏
از اين جمله دعا مى‏توان فهميد كه خداوند دوست دارد انسان اين منازل را طى كند و به لقاءاللَّه برسد و در خدا فنا شود؛ يعنى وقتى به لقا رسيد فنا مى‏شود و بعد از لقا بقا مى‏يابد و در عين حال بقا، فنا فى‏اللَّه مى‏شود. انسان مى‏تواند اين منازل را پشت‏سر بگذارد. رسد آدمى به جايى كه به جز خدا نبيند.
از اين رو انسان اين فرصت را نبايد از دست بدهد؛ چرا كه عمر او كوتاه است و در اين مدت كوتاه بايد را اين منازل را طى كند، چنان كه خيلى‏ها از اين منازل گذشتند و به آنجايى كه بايد مى‏رسيدند، رسيدند.

[1]. حافظ، ديوان اشعار، غزليات، شماره 423.

[2]. يس، آيه 6- 9.

[3]. فجر، آيه 30.

[4]. سجده، آيه 16.

[5] سجده آيه 17

[6] حافظ ديوان اشعار غزليات شماره 141

[7] سعدى مواعظ غزليات شماره 16

[8]. عنكبوت، آيه 45.

[9]. بقره، آيه 45.

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group