آفاق نیایش - تفسیر دعای سحر
بخش بيست و چهارم
تفسير اجابت
آفاق نيايش تفسيردعاى سحر، ص: 211
اللَّهُمَّ انّى اسْئَلُكَ بِما تُجيبُنى بِه حين اسْئَلُكَ فَاجِبْنى يا اللَّهُ.
تفسير ادبى
لغت «اجابت» از «جواب» گرفته شده، و «جواب» در مقابل «سئوال» است.
گاهى سئوال گفتار است: «آيا زيد آمد؟»
جوابش هم گفتار است: «آمد» يا «نيامد.»
اما انسان گاهى در سئوال چيزى مىخواهد، در اين جا ديگر جوابش گفتار نيست، بلكه كردار و اعطاء است. از نظر ادبى «ما» در كلمه «بما تجيبنى» مصدريه است؛ يعنى «مقسم به» اجابت است. انسان به درخانه خدا مىرود تا مورد عنايت و اجابت خدا قرار گيرد، لذا مىگويد:
«اى خدا! به درخانهات آمدهام، و تو را به اجابتت در آن اوقاتى كه از تو سئوال مىكنم، قسم مىدهم.»
شرح عرفانى
سؤال [درخواست] عبد از مولا براى خدا برترين امور، و براى بنده لذيذترين لذات است، چنان كه پيشتر بدان اشاره شد:
«اللَّهُمَّ انّى اسْئَلُكَ مِن مَسائِلِكَ بِاحَبِّها الَيك؛
خدايا! به درخانه تو آمدهام، و تو را به محبوبترين سئوالهايى كه از تو مىشود، قسم مىدهم.»
آفاق نيايش تفسيردعاى سحر، ص: 212
از اين جمله بر مىآيد كه خود سئوال پيش خدا محبوب است. در قرآن نيز سئوال نزد خدا محبوب است:
«وَ اذا سَئَلَكَ عِبادى عَنّى فَانّى قَريبٌ اجيبُ دَعْوَةَ الّداعِ اذا دَعانِ»؛[1] هنگامى كه بندگانم از تو درباره من سؤال مىكنند بگو كه من نزديكم و دعاى هر دعاى كننده را اجابت مىكنم.
سئوال عبد براى عبد لذيذ، و براى مولا محبوب است، اما تلطف، توجه و اعطاى حقتعالى لذيذتر، و پيش خدا مجبوب تر است. پروردگار عالم «جواد» است، و بالاترين لذتهايش اين است كه به بندههايش تلطف كرده و جواب آنها را بدهد، چنان كه اين تلطف و مهربانى براى بنده نيز لذيذترين است؛ بنابراين عارف يعنى كسى كه به درخانه خدا مىرود، در آخر دعا خدا را به چيزى كه محبوبترين لذتها پيش خدا است، قسم مىدهد:
«اللَّهُمَّ انّى اسْئَلُكَ بِما تُجيبُنى بِه حين اسْئَلُكَ فَاجِبْنى يا اللَّهُ؛
خدايا! به درخانهات آمدهام، تو را به توجه و لطفت كه محبوبترين چيزها پيش توست، قسم مىدهم. خدايا! تو را به آن توجهت قسم مىدهم، خدايا! اين توجه را بر من هميشگى كن.»
لطف ديگر دعاى سحر
اين دعا با كلمه
«اللَّهُمَ
» آغاز مىشود كه
«اللَّهُمَ
» به معناى «يا الله» است و ختم دعا هم به كلمه «يا الله» است. كلمه
«اللَّهُمَّ»
بيش از بيست بار در اين دعا تكرار شده است:
«اى كسى كه مستجمع جميع صفات كمال و جمال و جلالى، من به درِ خانهات آمدهام.»
آفاق نيايش تفسيردعاى سحر، ص: 213
دعا با «اى خدا» شروع مىشود و با «فاجبنى يا الله» پايان مىپذيرد.
خوشا به حال كسى كه در دل او صفات جمال و جلال خدا حكومت داشته باشد و بر زبان و دلش لفظ «يا الله! يا الله! يا الله!» باشد. كسى كه كلمه «يا الله» بر دل او حكومت داشته باشد توجه و تلطف خدا را مىبيند، لذا مىگويد:
«اللَّهُمَّ انّى اسْئَلُكَ بِما تُجيبُنى بِه حين اسْئَلُكَ؛
خدايا! متوجه لطف توام، خدايا! تَوجهت را مىبينم، خدايا! مىبينم كه دست عنايتِ تو بالاى سر من است. تو را به تَوجهت قسم مىدهم. خدايا! كارى كن كه من هميشه مورد توجه و عنايت تو باشم.»
ديگر انسان به جايى مىرسد كه مىگويد:
نيست بر لوح دلم جز الف قامت دوست
چه كنم حرف دگر ياد نداد استادم[2]
انسان دراين حال، توجه حق را مىبيند و از ترس جهنم و يا به طمع بهشت، عبادت نمىكند، بلكه عبادت مىكند چون عبد است و او مولاست.
امام صادق عليه السلام مىفرمايند:
«قَوْمٌ عَبَدُوا اللَّهَ عَزّوَجَلَّ خَوْفاً فَتِلْكَ عِبادَةُ الْعَبيدِ؛
گروهى خدا را به سبب ترس (آتش) عبادت مىكنند اين عبادت عبيد، (غلام زر خريد) است.»
«قَوْمٌ عَبَدُوا اللَّهَ تَبارَكَ و تَعالى طَلَباً لِلثَّوابِ فَتِلْكَ عِبادَةُ الاجَراءِ؛
دستهاى خدا را عبادت مىكنند تا به بهشت رسند. عبادت آنها نظير عبادت كارگران است كه براى پول كار مىكنند.»
آفاق نيايش تفسيردعاى سحر، ص: 214
«وَ قَوْمٌ عَبَدُوا اللّهَ حُبّاً لَهُ فَتِلْكَ عِبادَةُ الْاحرارِ وِ هِىَ افْضَلُ الْعِبادَةِ؛[3]
عدهاى چون محبت خدا سر تاپايشان را فرا گرفته و در دلشان ريخته شده خدا را عبادت مىكنند و اين عبادت آزادگان و برترين عبادتهاست.»
بنابراين هدف و مقصود ما انسانها، تنها خداست و اين عبادات وسيلهاى براى نيل به آن هدفاند، قرآن مىفرمايد:
«انَّنى انَا اللَّهُ لا الهَ الَّا انَا فَاعْبُدْنى وَ اقَمِ الصَّلوةَ لِذِكْرى»؛[4] خداى يكتا من هستم، هيچ خدايى جز من نيست پس مرا پرستش كن و براى اين كه مرا ياد كنى نماز بگزار.
انسان در اين حال، مصداق اين آيه مىشود كه:
«الا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»؛[5] همانا تنها با ياد خدا قلبها اطمينان مىيابد.
آفاق نيايش تفسيردعاى سحر، ص: 215
درس آخر
همان طور كه از قرآن و روايات بر مىآيد بعثت همه انبيا براى راهنمايى انسان به سوى عبادت خدا و پناه جستن در نزد او و درك لذت حضور وى و پرهيز از شرك و بتپرستى است. امام حسين عليه السلام در دعاى عرفه مىفرمايند:
«اى خدا! كسى كه تو را دارد چه ندارد؟ كسى كه تو را گم كرد چه دارد؟»
اگر عالم هستى را به انسان بدهند اما خدا را نداشته باشد، هيچ چيز ندارد؛ زيرا خدا مقصود او است؛ بنابراين اگر انسان به اين مقصود برسد همان روز، عيد اوست.
حضرت على عليه السلام مىفرمايند:
«كُلُّ يَوْمِ لا يُعْصَىْ اللَّهُ فيهِ فَهُوُ يَوْمُ عيدٍ؛[6]
روزى كه انسان گناه نكند همان روز، عيد اوست.»
هر كس به مطلوب حقيقى رسيد هر روز عيد اوست. از چيزهايى كه انسان را به مقصود مىرساند روزه ماه مبارك رمضان است، زيرا غرايز را تعديل مىكند، تخيلها، جلوهها، وهمها، وسوسهها و هوسها را از بين مىبرد و بت درونى و بيرونى را نابود مىكند. به عبارت ديگر، طاغوت را از ميان بر مىدارد، لذادر روايت آمده است كه در هنگام ماه رمضان، خداوند به جبرئيل مىفرمايد:
«يا جِبْرِئيلُ احْبِطْ الَى الْارْضِ فَصَفَدَ مَرَدَةَ الشَّياطينَ وَ غَلَّهُمْ بِالْاغْلالِ؛[7]
اى جبرئيل! به زمين فرو آى و شياطين را در بند كن و آنان را با غل و زنجير ببندد.»
آفاق نيايش تفسيردعاى سحر، ص: 216
آرى روزه ماه مبارك رمضان، شيطان را در بند مىكند و موجب تسلط انسان بر هوا و هوس مىگردد، در روايتى داريم كه:
«وَ انَّ لِلَّهِ فى آخِرِ كُلِّ يَوْمٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضانَ عِنْدَ الْافْطارِ الْفَ الْفِ عَتيقٍ مِنَ النَّارِ فَاذا كانَتْ لَيْلَةُ الجُمْعَةِ وَ يَوْمُ الْجُمْعَةِ اعْتَقَ فى كُلِّ ساعةٍ مِنْها الْفَ الْفِ عَتيقٍ مِنَ النَّارِ وَ كُلُّهُمْ قَدِاسْتَوْجَبَ الْعَذابَ فَاذا كانَ فى آخِرِ شَهْرِ رَمَضانَ اعْتَقَ اللَّهُ فى ذلِكَ الْيَوْمِ بِعَدَدِ ما اعْتَقَ مِنْ اوّلِ الشَّهْرِ الى آخِرِهِ؛[8]
پروردگار عالم در آخر هر روز ماه مبارك رمضان هر روز يك ميليون نفر گنهكار را از آتش جهنم مىرهاند. شبها و روزهاى جمعه ماه مبارك رمضان در هر ساعتش ميليونها گنهكار را مىآمرزد و روز آخر ماه مبارك رمضان خداوند به اندازه همه ماه مبارك رمضان مىآمرزد.»
روزه، انسان را در مسير سير و سلوك قرار مىدهد و براى سير و سلوك هيچ ماهى بهتر از ماه مبارك رمضان نيست و هيچ عبادتى هم بهتر از روزه ماه مبارك رمضان نيست. پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله مىفرمايد:
«انَّ لِرَبِّكُمْ فى ايّامِ دَهْرِكُمْ نَفَحاتٌ الا فَتَعَرَّضُوا لَها؛[9]
خداوند متعال در روزهاى عمر شما نفحههايى دارد، هشيار باشيد، و خود را در معرضِ اين نفحات رحمانى قرار دهيد.»
امر مهم ديگر اسلام «روز عرفه» و اعمال حج است. اعمال حج، روح تعبد به انسان مىدهد؛ يعنى اين كه اگر به او بگويند:
مىخواهم به دستور خدا سرت را ببرم، مىگويد:
«يا ابَتِ افْعَلْ ما تُؤمَرُ سَتَجِدُنى انْشاءَاللَّهُ مِنَ الصّابِرينَ.[10]»
آفاق نيايش تفسيردعاى سحر، ص: 217
ديگر در مقابل اوامر و نواهى خدا چون و چرايى ندارد و به مقام شخصى مىرسد كه خدمت امام صادق عليه السلام آمد و گفت: «اى پسر رسول خدا، اگر يك انار را نصف كنى نصف آن را، حرام و نصف ديگر آن را حلال بگويى، من از آن نصفه حرام اجتناب مىكنم و آن نصفه حلال را مىخورم. من صد در صد تسليم شما هستم».
اسلام دو عيد دارد:
يكى اول ماه شوال؛ يعنى وقتى كه ماه مبارك رمضان بگذرد؛ و ديگرى هم دهم ذى الحجه يعنى روز عرفه و وقتى كه اعمال حج تمام شود. اسلام اين دو عيد را به رسميت شناخته است، لذا در قنوت نماز عيد، مىخوانيم:
«اسْئَلُكَ بِحَقِّ هذا الْيَوْمِ الَّذى جَعَلْتَهُ لِلمُسْلِمينَ عيداً وَ لِمُحَمَّدٍ ذُخْراً وَ شَرَفاً وَ كَرامَةً وَ مَزيداً؛
خدايا! به درخانهات آمدهام، از تو سئوال مىكنم، و تو را به حق اين روزى كه براى مسلمانان عيد قراردادى قسم مىدهم. اى خدا! تو را به حق اين روزى كه نه تنها براى مسلمانها عيد قراردادى، بلكه براى پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله هم كرامت، شرافت، مزيد و ذخر قرار دادى قسم مىدهم.»
چرا روز اول شوال و دهم ذى الحجه براى پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله ذخر، شرافت، كرامت و مزيد است؟ چون پيغمبر به مقصودش رسيده است و برانگيخته شده تا انسانها را به مقصود و هدف برساند. كسى كه يك ماه روزه بگيرد به هدف رسيده و غرايزش تعديل مىشود، و طاغوتها از دلش رخت بر مىبندد و خدا بر دلش حكومت مىكند، لذا براى او روز عيد است و براى پيغمبر ذخر، شرف و كرامت است.
هرگاه انسان اعمال حج را به جا آورد در برابر امور تكوينى و تشريعى خداوند تسليم مىشود و پيغمبر به مقصود خود مىرسد؛ يعنى پيغمبر به واسطه اعمال حج انسان را اصلاح مىكند، لذا در آخر قنوت نماز عيد به همين جمله اشاره دارد و مىگويد:
آفاق نيايش تفسيردعاى سحر، ص: 218
«اللَّهُمَّ انّى اسْئَلُكَ خَيْرَما سَئَلَكَ بِه عِبادُكَ الصَّالِحُونَ وَ اعُوذُبِكَ مِمَّا اسْتَعاذَ مِنهُ عِبادُكَ الْمُخْلَصُونَ؛
خدايا! به درخانهات آمدهام، روز عيد است. بهترين چيزها را از تو سئوال مىكنم؛ آن چيزى را كه بندههاى صالحت از تو درخواست مىكنند، و به تو پناه مىبرم از چيزى كه بندههاى مخلصت به تو پناه مىبرند.»
- بهترين چيزى كه اهلبيت از او مىخواهند، چيست؟
- عبوديت.
- بدترين چيزى كه اهلبيت از آن به خدا پناه مىبرند، چيست؟
- شرك.
- شرك با چه چيزى از بين مىرود؟
- روزه ماه مبارك رمضان و اعمال حج.
تذكر اخلاقى
روز عيد بايد انسان از خدا مقامِ عبوديت را عيدى بخواهد. از خدا بخواهد كه آن نتيجه و توجهى كه خدا در ماه مبارك رمضان به او داده است ادامه پيدا كند و هيچ چيز و هيچ كسى جز خدا بر دلش حكومت نداشته باشد.
اميرالمؤمنين عليه السلام مىفرمايد:
«الهى! كَفى بى عِزّاً انْ اكونَ لَكَ عَبْداً وَ كَفى بى فَخْراً انْ تَكونَ لى رَبّاً انْتَ كَما احِبُّ فَاجْعَلْنى كَما تُحِبُّ؛[11]
اى خدا! برايم افتخارى از اين بالاتر نيست كه من بنده تو و تو پروردگار منى. خدايا! مرا بساز آن طور كه دوست دارى. اى خدا! تو آن طور هستى كه من دوست دارم.»
[1]. بقره، آيه 186.
[2]. حافظ، ديوان اشعار، غزليات، شماره 317.
[3]. بحارالأنوار، ج 67، ص 236،( باب 54)، ح 6؛ مرآت العقول، ج 8، ص 86، ح 5.
[4]. طه، آيه 14.
[5]. رعد، آيه 28.
[6]. بحارالأنوار، ج 18، ص 136،( باب 5)، ح 5.
[7]. مستدرك الوسائل، ج 7، ص 430.
[8]. مستدرك الوسايل، ج 7، ص 430.
[9]. بحارالأنوار، ج 68، ص 221،( باب 66)، ح 30.
[10]. صافات، آيه 102.
[11]. بحارالأنوار، ج 74، ص 400،( باب 15)، ح 23.