پنجشنبه 1 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

روضه حضرت علی اکبر (ع)
خیلی سخته عزیز انسان پیش چشمش از دستش بره.

من خود به چشم خویشتن *** دیدم که جانم می‌رود

دست بابا رو بوسید، دیگه نمی‌تونم فریاد هل من ناصر شما رو ببینم، غربت شما رو تماشا کنم. اجازه میدان گرفت.

پسرم؛ از اسب پیاده شو، چند قدم جلوی چشمم راه برو نگاهت کنم. هر وقت می‌خواستیم به یاد جدم بیفتیم همه‌مون تو رو نگاه می‌کردیم.

بار دوم که رفت، حضرت مضطرب، زینب س: ابی‌عبدالله دم خیمه جنگ علی رو تماشا، پلک نمی‌زد، یه وقت گرد و خاک بلند، حضرت: ولدی قتلوک.

شیخ جعفر: برای هر کدام از اصحاب که از اسب به زمین می‌افتادند، حضرت مثل باز شکاری خودش رو می‌رساند؛ اما وقت علی، حضرت طاقت راه‌رفتن نداشت، آرام آرام به سمت میدان.

زین‌العابدین: در خیمه کنار خواهرم زینب بودم، خواهرم سکینه برگشت، دیدم خاک بر سر می‌ریزد، بلند شید دارن نعش علی رو میارن!

ای پسر رفتی و کردی پیرم *** گر عدو هم نکشد، می‌میرم


جریان ملا عباس چاوش
ملاعباس چاوش، در مازندران زندگی می‌کرد، هر سال پرچمی به دوش می‌گرفت و مردم رو جمع می‌کرد و پیاده به کربلا می‌برد.

یک سال جوان‌ها جمع شدند برای رفتن به کربلا. ملاعباس گفت: امسال خیلی گرفتارم، نمی‌توانم کربلا بروم. مشکلش مربوط به امور مالی و مزرعه بود، کمک کردند و مشکلش رو حل کردند، گفتند: خوب حالا بریم!

پرچم رو برداشت و حرکت کردند. شب جمعه بود که به نزدیکی کربلا رسیدند، از آنجا گل‌دسته‌های حرم را نشان داد و گفت: آنجا حرم اباعبدالله است، برویم یا همین‌جا استراحت کنیم و صبح حرکت کنیم؟

گفتند: شب جمعه است، برویم تا امشب را در کربلا باشیم. به حرم رفتند و زیارت کردند. می‌خواستند بروند بخوابند، عده‌ای گفتند: حیف است، همین‌جا عزاداری کنیم.

ملا عباس: چه بخوانم؟ دفترم رو باز می‌کنم، هرچه آمد می‌خوانم. نوحه حضرت علی اکبر علیه‌السلام آمد، نوحه خواند و عزاداری کردند و رفتند خوابیدند.

شب در عالم رؤیا، خواب دید که کسی در می‌زند، در رو باز کردم، شخصی گفت: ملا عباس چاوش شمایی؟ بله؛ آماده باش که امام حسین علیه‌السلام به دیدن شما میان!

عرض کردم: آقا کجان؟ ما می‌ریم پابوس حضرت؛ گفت: نه، صبر کنید حضرت تشریف می‌آورند. رفقا رو جمع کردم و قضیه رو گفتم.

در باز شد، حضرت وارد شدند، خواستیم بلند شویم، حضرت: تو را به جان حسین بنشین، شما خسته‌اید، تازه رسیدید!

یک به یک احوال ما رو پرسیدند، بعد رو به من کردند: می‌دانی امشب برای چی آمدم؟ عرض کردم: نه، خودتان بفرمایید

فرمود: آمدم سه تا مطلب رو بگم:

از این به بعد که آمدی کربلا، شب جمعه نوحه علی اکبر رو نخوانی! عرض کردم: غلط خواندم؟ حضرت: نه، شب جمعه مادرم فاطمه به کربلا میاد، دیشب مادرم غش کرد.
ملا عباس، چند جا به سراغ زائرم می‌روم: لحظه جان‌کندن؛ شب اول قبر؛ هنگام خروج از قبر.
ملا عباس، مازندران که رفتی، یک پیرمردی هست که شب‌های جمعه که جلسه دارید، دم در می‌نشینه، کفش‌ها رو جفت می‌کنه؛ سلام مرا به او برسان. [روی او هم حساب وا می‌کنن]
شب‌های جمعه فاطمه
با اضطراب و واهمه

آید به دشت کربلا
گوید حسین من چه شد؟

گردد به دور خیمه‌گاه
آید میان قتلگاه

گوید حسین من چه شد؟
نور دور عین من چه شد؟

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group