پنجشنبه 1 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

 

وفات حضرت زینب سلام الله علیها
آنگاه كه زینب دختر امیر المومنین (علیهما السلام) دید یزید (لعنه الله) با چوب دستی خود بر دندانهای ثنایای ابا عبد الله (علیه السلام) می زند و این اشعار را می خواند : بنی هاشم پادشاهی را به بازی گرفتند ، نه خبری از آسمان نازل شده و نه وحیی فرود آمده است كاش نیاكانم كه در بدر جزع و فزع قبیله خزرج را از آن زد و خورد ها مشاهده نمودند می بودند و میدیدند كه چگونه انتقامشان را گرفتم ، در آن صورت اظهار خرسندی و شادی می كردند ، و به من دست مریزاد می گفتند ، ما این كار را به كیفر جنگ بدر انجام دادیم و اكنون بی حساب شده ایم و كشته هایمان برابر شده است ، از نسا خندف نیستم اگر تاوان پسران احمد و فرزندان پیامبر و كارهایشان را نستانم. بعد از این كلمات حضرت زینب (سلام الله علیها) روی قدمهای خویش ایستاد و چنین فرمود : الحمد لله رب العالمین ، و الصلاة على جدی سید المرسلین ، صدق الله سبحانه كذلك یقول : ( ثم كان عاقبة الذین أساؤا السؤى أن كذبوا بآیات الله وكانوا بها یستهزؤن ) أظننت یا یزید حین أخذت علینا أقطار الأرض ، و ضیقت علینا آفاق السماء ، فأصبحنا لك فی أسار ، نساق إلیك سوقا فی قطار ، و أنت علینا ذو اقتدار أن بنا من الله هوانا وعلیك منه كرامة و امتنانا ، و أن ذلك لعظم خطرك ، وجلالة قدرك ، فشمخت بأنفك ، و نظرت فی عطفك تضرب أصدریك فرحا و تنفض مذرویك مرحا حین رأیت الدنیا لك مستوسقة و الأمور لدیك متسقة و حین صفا لك ملكنا ، و خلص لك سلطاننا ، فمهلا مهلا لا تطش جهلا أنسیت قول الله عز وجل : ( و لا یحسبن الذین كفروا إنما نملی لهم خیرا لأنفسهم إنما نملی لهم لیزدادوا إثما و لهم عذاب مهین). أمن العدل یا بن الطلقاء؟ تخدیرك حرائرك وإمائك ، وسوقك بنات رسول الله سبایا ، قد هتكت ستورهن ، و أبدیت وجوههن ، تحدوا بهن الأعداء من بلد إلى بلد ، و یستشرفهن اهل المناقل و یتبرزن لأهل المناهل و یتصفح وجوههن القریب و البعید ، و الشریف و الوضیع ، و الدنی و الرفیع ، لیس معهن من رجالهن ولی ، ولا من حماتهن حمی، عتوا منك على الله و جحودا لرسول الله ، ودفعا لما جاء به من عند الله، و لاغرو منك ولا عجب من فعلك ، وأنى ترتجى مراقبة بن من لفظ فوه أكباد الشهداء و نبت لحمه بدماء السعداء و نصب الحرب لسید الأنبیاء ، و جمع الأحزاب، و شهر الحراب ، و هز السیوف فی وجه رسول الله صلى الله علیه وآله ، أشد العرب لله جحودا، و أنكرهم له رسولا ، و أظهرهم له عدوانا ، و أعتاهم على الرب كفرا و طغیانا ، ألا إنها نتیجة خلال الكفر، و ضب یجرجر فی الصدر لقتلى یوم بدر، فلا یستبطئ فی بغضنا أهل البیت من كان نظره إلینا شنفا و إحنا و أظغانا ، یظهر كفره برسول الله ، و یفصح ذلك بلسانه ، وهو یقول : فرحا بقتل ولده و سبی ذریته ، غیر متَحوّب و لامستعظم و یهتف باشیاخه : لأهلوا و استهلوا فرحا * و لقالوا یا یزید لا تشل منحنیا على ثنایا أبی عبد الله و كانت مقبّل رسول الله صلى الله علیه و آله ینكتها بمخصرته، قد التمع السرور بوجهه ، لعمری لقد نكأت القرحة و استأصلت الشأفة ، بإراقتك دم سید شباب أهل الجنة ، و ابن یعسوب الدین ، و شمس آل عبد المطلب ، و هتفت بأشیاخك ، و تقربت بدمه إلى الكفرة من أسلافك ، ثم صرخت بندائك و لعمری لقد نادیتهم لو شهدوك! و وشیكا تشهدهم ، و لن یشهدوك و لتود یمینك كما زعمت شلت بك عن مرفقها وجذت ، و أحببت أمك لم تحملك و إیاك لم یلد ، حین تصیر إلى سخط الله و مخاصمك رسول الله صلى الله علیه وآله. اللهم خذ بحقنا، و انتقم من ظالمنا ، و احلل غضبك على من سفك دمائنا و نقض ذمارنا ، و قتل حماتنا ، و هتك عنا سدولنا ، و فعلت فعلتك التی فعلت ، و ما فریت إلا جلدك ، و ما جزرت إلا لحمك ، و سترد على رسول الله بما تحملت من دم ذریته ، و انتهكت من حرمته ، و سفكت من دماء عترته و لحمته ، حیث یجمع به شملهم ، و یلم به شعثهم ، و ینتقم من ظالمهم ، ویأخذ لهم بحقهم من أعدائهم فلا یستفزنك الفرح بقتلهم ، و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله أمواتا بل أحیاء عند ربهم یرزقون فرحین بما آتاهم الله من فضله ، وحسبك بالله ولیا و حاكما ، وب رسول الله خصما ، و بجبرئیل ظهیرا ، و سیعلم من بوأك و مكنك من رقاب المسلمین أن بئس للظالمین بدلا ، و أیكم شر مكانا و أضل سبیلا ، و ما استصغاری قدرك ، و لا استعظامی تقریعك توهما لانتجاع الخطاب فیك بعد أن تركت عیون المسلمین به عبرى ، و صدورهم عند ذكره حرا ، فتلك قلوب قاسیة ، و نفوس طاغیة ، و أجسام محشوة بسخط الله و لعنة الرسول ، قد عشش فیه الشیطان ، و فرخ ، و من هناك مثلك ما درج ، فالعجب كل العجب لقتل الأتقیاء ، و أسباط الأنبیاء ، و سلیل الأوصیاء ، بأیدی الطلقاء الخبیثة ، و نسل العهرة الفجرة ، تنطف أكفهم من دمائنا و تنحلب أفواههم من لحومنا تلك الجثث الزاكیة على الجبوب الضاحیة ، تنتابها العواسل و تعفّرها أمهات الفواعل فلئن اتخذتنا مغنما لتجد بنا وشیكا مغرما حین لا تجد إلا ما قدمت یداك ، و ما الله بظلام للعبید فإلى الله المشتكى و المعول ، و إلیه الملجأ و المؤمل ، ثم كد كیدك ، و اجهد جهدك فوالله الذی شرفنا بالوحی و الكتاب ، و النبوة و الانتخاب ، لاتدرك أمدنا ، و لاتبلغ غایتنا ، و لاتمحو ذكرنا ، و لا یرحض عنك عارها ، وهل رأیك إلا فند، و أیامك إلا عدد، و جمعك إلا بدد ، یوم یناد المنادی ألا لعن الله الظالم العادی. والحمد لله الذی حكم لأولیائه بالسعادة ، و ختم لأصفیائه بالشهادة ، ببلوغ الإرادة ، نقلهم إلى الرحمة و الرأفة ، و الرضوان و المغفرة ، و لم یشق بهم غیرك، و لا ابتلى بهم سواك ، و نسأله أن یكمل لهم الأجر ، و یجز لهم الثواب والذخر ، و نسأله حسن الخلافة ، و جمیل الإنابة ، إنه رحیم ودود. ترجمه : سپاس فقط مخصوص خدائیست كه پروردگار جهانیان است و درود بر جدم كه سرور رسولان خداست ، راست گفت خدای سبحان آنجا كه فرمود : آنگاه فرجام كسانیكه بدی كردند بسی بدتر است ، چرا كه آیات خداوند را تكذیب نمودند و آنها را به مسخره می گرفتند ، ای یزید آیا گمان می كنی حال كه راههای زمین را بر ما بسته ای و افقهای آسمان را بر ما تنگ كرده ای و در بند تو اسیر شده ایم و ما را به صف كرده و به سوی تو می آورند و تو بر ما تسلط داری، ما نزد خداوند خوار هستیم؟ و بدای تو از جانب خداوند بزرگداشتی است؟ و این به سبب جایگاه والای تو و بزرگی ارزش توست؟ لذا (به حالت بزرگ منشی) بینی بالا می كشی و به گوشه چشم نظر می كنی و و با خوشحالی به سینه ات می زنی و دچار خود پسندی و خود ستائی شده ای و از اینكه می بینی دنیا به تو تمام و كمال رو كرده و امورت سامان یافته در حالیكه كرسی حكومت ما برایت آماده شده و سلطنت ما برایت خالی شد ، سرخوش و خوشحالی؟ آرام باش آرام باش ، و از سر نادانی و خیره سری شتاب مكن ، آیا گفته خدای سبحان را از یاد برده ای كه می فرماید : آنانكه كافر شدند و راه طغیان در پیش گرفتند تصور نكنند اینكه به ایشان مهلت می دهیم برای آنان نیكوست ، ما به آنان مهلت می دهیم تا بر گناه خود بیفزایند و آنگاه غذابی خفت آور خواهند داشت ، ای پسر آزاد شدگان آیا این عادلانه است كه زنان و كنیزان خود را پشت پرده جای دهی و دختران پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) را به اسیری ببری و بگردانی ، در حالیكه پوشش شان را دریدی و چهره هاشان را آشكار ساختی ، دشمنان آنان را احاطه كرده از شهری به شهری می برند و تازه واردان به تماشایشان می آیند و اهل شهر آنها را می بینند و نزدیك و دور ناكس و شریف متوجه چهره آنان می شوند از مردانشان سر پرستی با آنان نیست و از یارانشان پشت و پناهی برایشان بر جای نمانده و این همه از آن روست كه بر خدا سركشی كرده و رسول خدا را منكر شده ای و می خواهی دینی را كه او از نزد خدا آورده تباه كنی ، اما از زشت كاریهای تو جای شگفت نیست ، چگونه می توان چشم امید به فرزند كسی داشت كه جگر خون شهیدان در دهان داشت و گوشت تنش از خون آن سعادتمندان روئیده است ، كسی كه آتش جنگ با سرور پیامبران را بر افروخت و بدین منظور احزاب گوناگون را جمع نمود و در برابر چهره رسول خدا (صلی الله علیه و اله) شمشیر كشید ، كسی كه در میان عرب هیچ كس بیشتر از او منكر خدا و رسول نبوده و نسبت به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) كینه توز تر و در برابر خدا سركش تر و كافر تر از او یافت نمی شود ، همانا همه اینها ثمره نفوذ كفر و به سبب كینه ای است كه برای كشتگان بدر سینه هایتان را می فشارد ، چگونه در كینه توزی نسبت به ما اهل بیت (علیهم السلام) كوتاهی كند كسی كه با چشم دشمنی و كینه و ستیزه به ما می نگرد ، و كفر خود را نسبت به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فاش می كند و از كشتن فرزند او و اسیر كردن خاندان او شادمان است ، بی آنكه چنین كاری را گناهی بزرگ پندارد ، نیاكانش را مخاطب قرار می دهد و آشكارا می گوید : اگر در اینجا بودید و این صحنه را مشاهده می كردید شادمان و سر خوش می شدید و می گفتید ای یزید ، دست مریزاد. چگونه چنین رفتار نكند كسی كه به سوی دندانهای ثنایای ابا عبد الله (علیه السلام) كه بوسه گاه رسول خداست (صلی الله علیه و آله) خم می شود و در حالیكه چهره اش از شادی بر افروخته است با چوب بر لب و دندان مبارك او می زند ، بجانم سوگند با ریختن خون سرور جوانان بهشت و فرزند یعسوب الدین و خورشید تابان خاندان عبد المطلب نیشتر به زخم زدی و بغض دیرینه را عمیق تر نمودی ، اكنون بزرگان و گذشتگان خود را ندا می كنی و با خون او (سید الشهدا علیه السلام) به نیاكان كافرت تقرب می جوئی و به صدای بلند بانگ می زنی ، به جانم سوگند كه آنان نمی توانند تو را مشاهده كنند و صدایت را بشنوند ، ولی طولی نخواهد كشید كه آنان را ببینی ولی تو را نبینند ، در آن روز همان طور كه خود گمان بردی ، آرزو خواهی كرد كه كاش دستت فلج شده بود یا از آرنج جدا می شد و نیز دوست می داشتی كه مادرت بر تو باردار نمی شد و تو را نمی زائید ، زیرا در آن روز ، خشم خدا سرنوشتت و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) خصمت خواهد بود ، خدایا! داد ما را بستان ، و انتقام ما را از ظالمان بگیر ، و خشمت را نصیب كسانی ساز كه خون ما را ریختند ، و پیمان ما را نگه نداشتند و پشتیبانان و یاران ما را كشتند ، و پرده حرمت ما را دریدند ، تو كارت را كردی ، اما بدان كه جز پوست خودت را ندریدی و جز گوشت تن خود را نكندی ، زود است كه بر پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله) وارد شوی ، در حالیكه خون ذریه او را بر گردن داری و حرمت او را زیر پا نهاده ای و خون خاندان و خویشاوندانش را بر زمین ریخته ای ، در آن روز خداوند جمع پراكنده آنان را گرد هم می آورد و انتقام آنان را از ظالمان می گیرد و برایشان از دشمنان دادخواهی می كند ، پس از بابت كشتن آنان شاد و هیجان زده نشو ، كسانی را كه در راه خدا كشته شده اند مرده مپندار ، بلكه آنان زنده اند ، و نزد پروردگارشان روزی می خورند و به آنچه خدا از فضل خود به آنان داده است شادمانند ، برای تو همین بس كه خدا برای تو قاضی و دادرس و رسول خدا (صلی الله علیه و اله) دشمن است ، و جبرئیل پشتیبان اوست ، كسانیكه دستیار تو شدند و تو را بر گرده مسلمانان سوار كردند ، بزودی خواهند دانست كه ظالمین چه جزای بدی چه جایگزین بدی دارند و به زودی خواهید دانست كه كدامیك از شما دارای بدترین جایگاه و بدترین راه است ، من مقام و منزلت تو را خوار و كوچك می شمارم و سركوب و توبیخ تو را بزرگ و لازم می شمارم و این نه از آن روست كه امید داشته باشم كلامم در تو مؤثر افتد ، بعد از آنكه چشم مسلمانان را گریان و جگرشان را از این حادثه سوزاندی ، زیرا دلهای شما دچار قساوت شده و نفوس شما را سر كشی و طغیان فرا گرفته ، و پیكرهایتان از خشم خدا پر و از نفرین رسول خدا آكنده گردیده است ، و شیطان در آن لانه نموده و تخم گذاشته است و مانند تویی در چنین جائی پرورش می یابی ، شگفتا كه پرهیزگاران و پیامبر زادگان و نوادگان پاك اوصیا به دست پلید آزادشدگان و نسل بدكاران و فاجران كشته می شود ؛ دستانشان به خون ما آغشته است و دهانشان از گوشتهامان پر گردیده است ، آن پیكر های پاك است كه بر زمین سخت و زیر آفتاب قرار دارد و ضربات پیاپی نیزه ها و شمشیر ها آنچنانشان كرده است ، آنها را مادران بدكاره به خاك غلتاندند. گرچه تو ما را به غنیمت گرفتی ولی بزودی خواهی دریافت كه ما برایت خسارت بودیم ، زمانیكه جز آنچه از پیش فرستاده ای نخواهی یافت و خداوند به بندگان ظلم نخواهد نمود. شكایت به خداست ، و تكیه گاه اوست ، پس هر چه مكر و حیله داری بكاربر و و هر چه می توانی بكوش ؛ بخدائی كه ما را به وحی و كتاب و پیامبری شرافت بخشید قسم كه به خواسته خود نخواهی رسید و نمی توانی به ما اثر ما (در طول زمان) برسی و نمی توانی به هدف ما دست پیدا كنی ، و یاد ما را از بین ببری و از این ننگ و عار (كه بخاطر ظلم به ما دچارش شدی) رها نخواهی شد ، آیا (حاصل) نظر و رای تو جز نابودی است؟ و روزگارت جز كمی و كاستی است؟ و جمعیتت جز پراكندگی است؟ در روزی كه منادی ندا خواهد داد همانا نفرین خدا بر ستمكاران دشمنی كننده .حمد و سپاس مخصوص خدائیست كه بر اولیای خود به سعادت حكم نموده و پایان كار برگزیدگانش را شهادت قرار داد به رساندن به خواستشان و آنان را به رحمت و مهر و خوشنودی و آمرزش منتقل نمود و جز تو كسی بخاطر (ظلم به) آنان راه شقی نگردید و غیر تو به بلا گرفتار نشد ، از خداوند می خواهیم كه اجر آنان را كامل گرداند و ثواب و اندوخته فراوان به آنان عطا نماید و ما را جانشین و نائبان خوبی برایشان قرار دهد كه او مهربان و دوست دار است. ..................................................... منابع: الاحتجاج (شیخ طبرسی) ج2 ص35. بحار الانوار (علامه مجلسی) ج45 ص 157. العوالم الامام حسین علیه السلام (شیخ عبد الله بحرانی) ص 403. موافق الشیعه(احمدی میانجی) ج2 ص 92. قاموس الرجال (شیخ محمد تقی تستری) ج12 ص 270. صدیقه زینب شقیقه الحسین علیهما السلام (سید محمد تقی مدرسی) ص 86. جواهر التاریخ (شیخ علی كورانی) ج4 ص 92. موسوعه شهادت معصومین ج2 ص 376. موسوعه عقاید الاسلامیه (محمد ری شهری) ج3 ص 350. علی خطی الحسین (دكتور احمد راسم النفیس) ص 143. تسلیه المجالس و زینه المجالس (مقتل الحسین) ج2 ص 388. عوالم العلوم (بحرانی اصفهانی) ج11 ص97. مثیر الاحزان (ابن نما حلی) ص 81. لواعج الاشجان (سید محسن امین ) ص 138. معالم المدرستین(سید مرتضی عسكری) ج3 ص 164. اعیان الشیعه (سید محسن امین) ج1 ص 616و ج7 ص 140. رجال تركوا بصمات علی قسمات التاریخ (سید لطیف قزوینی) ص 166. اللهوف فی قتلی الطفوف (سید بن طاووس) ص 107. وفیات الائمه (من علماء البحرین و القطیف) ص 452. الاخلاق الحسینیه(جعفر بیاتی) ص 57.

 

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group