شهادت امام سجاد علیه السلام
امام سجادعليه السلام تمام صحنه هاي عاشورا را به ياد مي آورد. نشد غذايي جلوي ان بزرگوار بگذارند و آن غذا با اشک چشمش مخلوط نگردد.
در طول دوران زندگي رنج هاي فراواني ديد و يکي از چهار نفري است که بسيار گريه مي کرد.
روزي يکي از غلامان حضرت را ديد، امام به شدت گريه مي کند. جلو آمد و گفت: آيا وقت آن نرسيده که به گريه و زاري خاتمه دهيد؟ امام عليه السلام فرمود: چگونه گريه نکنم. يعقوب پيامبر دوازده پسر داشت و تنها يوسف از نظرش غايب شده بودآن قدر گريه کرد چشمش سفيد شد. من چگونه گريه نکنم در حلي که ديدم پدرم را با لبان تشنه سر بريدند.
تنها، نه خون به داغ پدر از بصر بايد گريست هر جا که آب ديد، به ياد پدر گريست
چون ديد گوسفند ذبيحي به هر کجا آهي کشيدسخت ز سوز جگر گريست
از داغ جانگداز شهيدان کربلا هم در حضر گريست و هم در سفر گريست
با ياد تشنه کام شهيد لب فرات از صبح تا به شام، زشب تا سحر گريست
چون شمع، در مصيبت ياران خويشتن هر جا نشست سوخت، به هر رهگذر رسيد
--------------------------------------------------------------------------------
منبع: سوگنامه آل محمد, ص 72.