شهادت امام سجاد علیه السلام
السّلام علیکم یا اهل بیت النّبوّة و موضع الرّسالة.
من این دل های شما را روانه کنم قبرستان بقیع، قبوری که خاموش و بدون هیچ صحن و سرایی است. دو سه جمله از سیدالساجدین، علی بن حسین روضه بخوانم. آقایی که سی و پنج سال عزادار کربلا بود. دوران امامت امام از سال 61 هجری تا 94 یا 95 بوده است در این مدت عزادار پدر بزرگوارش اباعبدالله بود. هر افطار که آب می آوردند همین که نگاهش به آب می افتاد اشک می ریخت، می فرمود: قتل ابن رسول الله عطشانا؛ من چطور با آب افطار کنم در حالی که پدرم را با لب تشنه شهید کردند. هر غذایی که برایش می آوردند همین که نگاه می کرد، می فرمود: قتل ابن رسول الله جائعا؛(1) پدرو را جلوی چشمم گرسنه سر بریدند مگر می شود فراموش کرد؟
گفتند: آقا جان، خیلی خودتان را اذیت می کنید. فرمود: یعقوب یک یوسف داشت وقتی یوسف از مقابلش رفت با این که می دانست زنده است و می آید، آن قدر گریه کرد تا چشم هایش را از دست داد، چطور گریه نکنم؟! در یک روز چند یوسف مرا قطعه قطعه کردند! علی اصغر، علی اکبر، عمو جانم عباس، پدر بزرگوارم اباعبدالله.
سیدالساجدین مظهر این مصائب و مشکلات و اشک هاست. در مدینه اجازه ی روضه خوانی نداشت اما به هر بهانه و زمینه ای برای پدر بزرگوارش اشک می ریخت.
امام سجاد سند زنده ی کربلا است، چون زینب کبری بعد از حادثه ی عاشورا زیاد زنده نماند. یکی دو سال بعد، از دنیا رفت. اما امام سجاد، سیدالساجدین سند زنده است.
امام سجاد همه ی حوادث و قضایا را دید. مصیبت هایی دید که مخصوص خودش هست؛ مصیبت شام، کوفه. سهل ساعدی می گوید: رفتم خدمت امام سجاد عرض کردم: آقا جان، سهلم، پیر غلام شما هستم، از بیت المقدس می آیم، خبر نداشتم. این سر های نورانی مال کیست؟ به ما گفتند افرادی که علیه حکومت کودتا کرده اند، آن ها را دارند می آورند. اما این که سر عباس است! این سر حسین است من این سر ها را می شناسم این سر شبیه پیغمبر است.
رأس زهریّ قمریّ أشبه الخلق برسول الله(2)
امام فرمود: سهل ساعدی! عزیزان ما را در کربلا به شهادت رساندند. اما حالا تو یک کاری بکن اگر پول داری مقداری پول به این نیزه دارها بده تا این سرها را مقداری دور کنند که این مردم این به هوای این سرها به زن و بچه آل الله نظر نکنند.(3)
--------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت:
1- وسائل الشیعه،ج3،ص282؛ بحارالانوار،ج45، ص149؛ اللهوف، ص209.
2- بحارالانوار، ج45، ص114.
3- سوگنامه آل محمد، ص449-448.
منبع: روضه های استاد رفیعی،ص56.