شهادت امام سجاد علیه السلام
كوچه هاي مدينه و بوي زخمهاي تني كه مي آيد چشم هاي سپيد يعقوب و بوي پيراهني كه مي آيد***مرد سجاده اي كه درك نكرد هيچ كس آيه ي مقامش را در هياهوي شهر كوفه نداد هيچ كس پاسخ سلامش را***تا عزاداريش شروع شود ديدن شيرخواره اي كافيست تا صدايش به گوش ما برسد ديدن گوشواره اي كافيست***وقت افطار كردنش هر شب تا كه چشمش به آب مي افتاد تشنگي ضريح لبهايش ياد طفل رباب مي افتاد***من نميدانم اينكه خاكستر چه به روز سر امام آورد زير زنجير پيكر زردش معجزه بود اگر دوام آورد***گيرم از دست كوفه راحت شد سنگ طفلان شام را چه كند؟ گيرم از دست كوچه سنگ نخورد مردم پشت بام را چه كند؟***تا كه اين مرد قافله زنده ست حرفي از طفل كاروان نزنيد پيش اين مرد گريه ، جانِ حسين حرفي از چوب خيزران نزنيد....................................... علي اكبر لطيفيان