ذکر توسل و روضه جانسوز_شهادت حضرت معصومه سلام الله علیها_ حجت الاسلام میرزامحمدی
*السلام علیک یا بنت رسول الله*
قم شهر مدینه تو بتولش
صحنین تو مسجد الرسولش
گر فاطمه دفن شد شبانه
نبود ز حریم او نشانه
کی گفته نهان زما ست آن قبر
من یافته ام کجاست آن قبر
آن قبر که در مدینه شد گم
پیدا شده در مدینه ی قم
روزی که به قم قدم نهادی
قم را شرف مدینه دادی
تابید چو موکبت زصحرا
شهر از تو شنید بوی زهرا
*مردم دسته دسته اومدن*
با گریه ی شوق و شاخه ی گل
بردن به ناقه ات توسل
*چی جوری اومدن؟هر کی تونست خودشو به مرکبت رسوند"تبرک کرد" اجازه نمیدان،کسی حتی مزاحم مرکبش بشه ...."
آخ لایوم کیومک یا اباعبدالله،من میخوام روضه رو یه جای دیگری ببرم،میخوام بگم بی بی جان،از مدینه که حرکت کردین،پنجاه و چهار منزل چهارصد نفر مراقبت بودن؛اجازه ندادن حتی سایه ت رو نامحرما ببینن ..." حتی تو ساوه ام اجازه ندادن نامحرما بهت تعرض کنن، چی می خوام بگم؟!! دختر علی ام آمد کنار گودال ...." میخواد ناقه سواری کنه .... الله اکبر ....
سنان ابن انس بعدها به فرزندش داره نقل میکنه،سواری زینب رو داره گزارش می کنه،یاصاحب الزمان،میگه همین که دختر علی آمد کنار قتلگاه عمرسعد به من گفت سنان سربازاتو دستور بده،همه دور این زن و بچه حلقه بزنن ....."
دونه دونه رو سوار کرد،سنان میگه اول یه نگاه به سمت من کرد،فرمود حیا نمی کنی؟؟؟ *نحن بنات الرسول ....* الله اکبر ،با این سخن زینب من بدنم به لرزه افتاد،محاصره رو شکستم،اما از دور داشتم میدیدم،دونه دونه رو به چه سختی سوار کرد" آخ نوبت رسید به امام زمانش ...."
یاللعجب،فرمود عمه جان شما سوار بشید،دیدم زینب کبری زیر بغل زین العابدین رو گرفت ...." امام اجازه نداد فرمود عمه جان شما سوار بشید،با همون حال نزار دیدم زین العابدین زانو زد ....، دختر علی قدومشو رو زانوی زین العابدین گذاشت،بگم و رد شم" هنوز زینب سوار نشده نقش زمین شد ....
حسین ......