مناجات با خدا
زمزمه
یا ربّنا یا ربّنا اغفِر لنا ذُنوبنا
با کوه عصیان آمدم ، با چشم گریان آمدم
عُمرم شده صَرف گناه ، امّا پشیمان آمدم
بیچاره ی درمانده را ، در محضرت راهش بده
در وادیّ عُبودیت ، سوزش بده آهش بده
با این نفس امّاره و ، درد جهالت چه کنم
گر ببخشی من را بگو ، با این خجالت چه کنم
ساده گویم ای مهربان ، در بندگی من رُسوایم
قسم به تو شرمنده ی ، خمینی و شُهدایم
نه نمازی نه روزه ای ، نه جهادی نه زکاتی
گرچه پر از سَیّئاتم ، تو دریای حَسَناتی
بیچاره ام آلوده ام ، من را ببخش من را ببخش
نافرمانی نموده ام ، من را ببخش من را ببخش
من را ببخش من را ببخش ، به حقّ شاه شهدا
قسمت جمع ما نما ، زیارت کرببلا
ما همگی آواره و ، خونجگر و مبتلاییم
با سوز دل،در حاجت ، زیارت کربلاییم
چه کربلا چه کربلا ، همان جا که ارباب ما
در مقتل پر خاک و خون ، سرش شده از تن جدا
از کربلا از کربلا ، آید صدای العطش
طفلی از سوز تشنگی ، در خیمه ها بنموده غش
ای کربلا ای کربلا ، دل را به غم آغشته اند
بر روی خاکت تشنه لب ، خون خدا را کشته اند
یک مادر قد خمیده ، با اشک جاری از دو عین
گوید میان قتلگاه ، غریب مادر یا حسین