وداع امام علی علیه السلام با فرزندان
“السّلام علیک با ابا الحسن یا امیرالمؤمنین یا علی بن ابیطالب
غالبا وقتی کسی پدرش را ازدست می دهد، لباس مشکی می پوشد، می آید جلوی در مسجد می ایستد، مردم می آیند تسلیت می گویند. امروز چه کسی به چه کسی تسلیت بگوید؟ امروز همه پدر از دست داده اند. امروز همه یتیم اند؛ انا و علی ابوا هذه الأمّة.(1)
امروز لازم نیست به یک فرد خاص تسلیت بگویند، باید همه به هم تسلیت بگویند. امروز هر که کسی را می بیند باید بگوید: بابا از دست داده ای، یتیم شده ای، خدا صبرت بدهد. امروز همه بی پدر شده اند. امروز همه امیرالمؤمنین را از دست داده اند. امروز این مصیبت مال همه است. امروز همه صاحب عزا هستند. پس بیایید این دل ها را ببریم کوفه.
دیشب به بچه های فاطمه چه گذشت؟ دیشب به عزیزان زهرا چه گذشت؟ یک طرف امام حسن، یک طرف امام حسین، یک طرف زینب، یک طرف ام کلثوم. در میان اندوه بچه ها، با تک، تک آن ها صحبت کرد؛ با عباسش، با حسینش، با زینبش.
اما یک وقت نفس های علی به شماره افتاد. چشم ها به گودی رفت. چشم هایش را به در اتاق دوخت، صدا زد: وعلیکم السّلام یا رسل ربی؛ ای فرستاده، خوش آمدی. جبرئیل، خوش آمدی. یا رسول الله، خوش آمدی. بعد شروع کرد به قرآن خواندن: انّ الله مع الّذین اتّقوا و الّذین هم محسنون. آخرین کلامی که از زبان امیرالمؤمنین جاری شد این آیه ی قرآن بود. یک وقت ضربان قلب علی ایستاد. صدای شیون از در خانه ی علی بلند شد:وا محمداه، وا علیّاه.
خدایا، چه چه سنتی شد؟ بدن فاطمه شب دفن شد. بدن رسول الله شب دفن شد. بدن امیرالمؤمنین شب دفن شد. خوارج آن قدر خبیث بودند که اگر محل دفن را می دانستند ممکن بود قبر را بشکافند و بدن را بیرون بکشند.
وصیت کرده بود بدن شبانه به خاک سپرده شود. بدن بابا را غسل دادند، کفن کردند. یا بقیة الله! بدن را تشیع کردند. جلوی تابوت را فرشته ها برداشتند، پشت تابوت را حسنین گرفتند، آمدند قبری که از قبل آماده شده بود که محل دفن حضزت نوح و حضرت آدم است. بدن بابا را به خاک سپردند.(2) امام حسین خودش را روی قبر بابا انداخت؛ یا ابتاه؛ بابای خوبم! بابای غریبم! صعصعة بن صوهان همراهشان بود، زیر بغل های امام حسین را گرفت، فرمود: خدا صبرت دهد. صعصعه شروع کرد روضه خواندن و مرثیه خواندن. او می خواند امام حسن و امام حسین گریه می کردند.
یا امیرالمؤمنین، یا اباالحسن، بچه هایت در کنار قبر نشستند، صعصعه روضه خواند و آن ها گریه کردند؛ بدنت را داخل خاک گذاشتند. اما قربان آن آقایی که داخل قبر بابا، خودش روضه خواند و گریه کرد.خودش داخل قبر رفت و گفت: بابای خوبم، سر در بدن نداری تا صورتت را رو به قبله بگذارم،[ اینها زبان حال است که من میگویم?بابای خوبم تشنه به شهادت رسیدی. گفت گفت. اینها را سیدالساجدین داخل قبر بابا خواند.
علی بن موسی الرضا فرمود: جدم علی بن الحسین آمد بدن پدر بزرگوارش را به خاک سپرد، فرمود: بابای خوبم، تا زنده ام یادم نمی رود بالب تشنه تورا کشتند.
می دانید امام حسین علیه السلام صورت نداشت، سر نداشت، خم شد لب ها را به رگ های بریده بابا گذاشت.
هرکجا نشسته ای سه مرتبه بگو: یاحسین.
پی نوشت:
1- بحارالنوار،ج16،ص95؛ تفسیرالامام، ص330؛علل الشرایع، ج1، ص127.
2- منتهی الامال،ص244؛ سوگنامه آل محمد، ص51.
منبع: روضه های استاد رفیعی، ص42.”