دفن پنهانی امیرالمؤمنین(ع)
“امروز روز سوم شهادت امیرالمومنین سلام الله علیه است. معمولا روز سوم سر قبر می روند. دیگران می آیند عرض تسلیت می گویند. فاتحه می دهند. اما چه گذشت بر دل بچه های امیرالمومنین سلام الله علیه که باید بدن پدر را هم مانند مادر را نیمه شب دفن بکنند. قبر پدرشان هم مثل قبر مادرشان باید مخفی باشد. تا صد سال بعد از شهادت مولا امیر المومنین سلام الله علیه ، قبرشان مخفی بود. چون خوارج گفتند: بدن حضرت هر کجا باشد، ما در می آوریم می سوزانیم. زمان امام صادق سلام الله علیه جای قبر معلوم شد.
گمانم مرتضی شد کشته آن روز که بشنید از تو آن فریاد جانسوز
می گویند: وقتی که پیامبر می خواست از دنیا برود، مولا را خواستند و فرمود: یا علی سلام الله علیه جبرئیل این جاست. به من خبر داد که بعد از من حق شما را غصب می کنند، شما صبر می کنید؟ عرض کردند: صبر می کنم. فرمودند: شما را اذیت می کنند خانه نشین می کنند، آیا صبر می کنید؟ عرض کرد: بلی، صبر می کنم. یک جا صبر و امان حضرت امیر بریده شد. آنجایی که حضرت فرمود: علی جان به خانه شما حمله می کنند، همسرت را می زنند و آزار می دهند آیا صبر می کنی؟ می گویند: امیرالمومنین سلام الله علیه با صورت روی زمین افتاد. خیلی سخت است. وقتی مولی را می خواستند به مسجد ببرند. خانم آمد دست به کمربند امیرالمومنین سلام الله علیه انداخت، گفت: نمی گذارم. اینجا بود، آن نانجیب به قنفذ گفت: قنفذ، برو دست زهرا را از کمر علی جدا کن. نانجیب کاری کرد، که نقشه قتل زهرا سلام الله علیها را کشید. امام صادق سلام الله علیه فرمود: علت وفات و شهادت مادرمان فاطمه بر اثر همان تازیانه های بود که قنفذ به امر دومی به مادرمان زد.
لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ
حجة الاسلام فرحزاد”