موضوع برنامه: ابعاد زیارت اربعین
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين میرباقری
تاريخ پخش: 30-08-95
بسم الله الرحمن الرحیم
من گدایی درت را دوست میدارم حسین *** سائلان محضرت را دوست میدارم حسین
دست بوس نوکرت بودن برای من بس است *** نوکری نوکرت را دوست میدارم حسین
بار الها گریه کنهای حسینم را ببخش *** این دعای مادرت را دوست میدارم حسین
من برای ماندن اسلام بعد از کربلا *** دست زینب پرورت را دوست میدارم حسین
در میان آن شهیدانی که دورت خفتهاند *** زیر پایت اکبرت را دوست میدارم حسین
در کنار علقمه با دیدن آب فرات *** هیبت آب آورت را دوست میدارم حسین
مجری: «السَلامُ عَلَيكَ يا ابا عَبدِالله وَ عَلَى الارواحِ الَّتى حَلَّت بِفَنائِك عَلَيكَ مِنِّى سَلامُ الله ابَداً ما بَقيتُ وَ بَقى اللَّيلِ وَ النَّهار وَ لا جَعَلَهُ الله آخِرَ العَهدِ مِنِّى لِزيارَتِكُم السَلامُ عَلَى الحُسَين وَ عَلى عَلى بنَ الحُسَين وَ عَلى اولادَ الحُسَين وَ عَلى اصحابَ الحُسَين وَ رَحمَهُ الله وَ بَرَكاتُه»
سلام میکنم خدمت شما بینندگان عزیز و ارجمند. در روز اربعین سید و سالار شهیدان، دعا گوی شما هستیم. نایب الزیاره شما در جوار حرم امام حسین و قمر منیر بنی هاشم خواهیم بود. در محضر جناب حجت الاسلام و المسلمین حاج آقای میرباقری هستیم. سلام علیکم و رحمه الله.
حاج آقای میرباقری: من هم خدمت شما و همه بینندگان عزیز عرض سلام دارم.
مجری: امروز روز اربعین است. چهل روز از شهادت اباعبدالله میگذرد و کاروان اسرای حسین وارد سرزمین کربلا میشوند. برای شروع از فضیلت اربعین و زیارت اربعین برای ما بگویید.
حاج آقای میرباقری: (قرائت دعای فرج)
نکته اول این است که همه بینندگان با آن آشنا هستند. یکی از عباداتی که به طور ویژه در فرهنگی که از اهلبیت به ما رسیده است و فضیلت و اثر و برکت برای آن ذکر شده است، شاید اصلاً نظیری نداشته باشد، الا در اشک بر سید الشهداء (ع)، زیارت اهلبیت(علیهمالسلام) به خصوص سیدالشهداء است. فضیلت زیارت حضرت به اندازهای است که برای انسان معمولی مثل ما اصلاً باورکردنی نیست. زیارت سیدالشهداء با بهترین اعمال مقایسه شده و افضل آنهاست. با شهادت در راه خدا و در رکاب وجود مقدس نبی اکرم در بعضی زیارات فضیلت هزار شهید بدر را به آدم میدهند.
حج که یکی از سرآمد اعمال است، فرمود: حاجی وقتی به طرف خانهی خدا حرکت میکند، با هر حرکت مرکبش یک حسنه برای او مینویسند. یک سیئه از او پاک میکنند. قدمش را که روی زمین میگذارد یک حسنه دیگر برای او مینویسند. وقتی عملش را تمام کرد به او بشارت میدهند: گذشته تو پاک شده و مواظب آیندهات باش. لذا معصومین(ع) مکرر با خودشان مرکب میبردند اما پیاده به حج میرفتند. اینقدر عمل با فضیلتی است. در روایت هست که کسی موفق به حج نشده بود. گفت: من امسال موفق به حج نشدم. ولی سرمایه زیادی دارم. چقدر انفاق کنم که جای حج را بگیرد. حضرت هادی فرمودند: به اندازه این کوه در راه خدا انفاق کنی طلا و نقره جای این حج را نمیگیرد. عمل خیلی با فضیلت است. ثواب زیارت سیدالشهداء با حج مقایسه شده گاهی گفته شده ثواب یک حج عمره دارد. گاهی گفته شده ثواب هفتاد هزار حج عمره دارد. گاهی گفته شده در هر قدمی که زائر برمیدارد ثواب یک حج عمره به زائر میدهند. با انفاق در راه خدا مقایسه شده افضل انفاقهاست. با بنده آزاد کردن مقایسه شده ثواب آزاد کردن هزار بنده را دارد. در ثواب زیارت کسانی که پیاده میروند، روایتی در کامال الزیارات هست که حضرت فرمودند: برای هر قدمی که زائر برمیدارد حسنه مینویسند. فرمودند: همین که به حائر میرسند که نزدیکی کربلا است، در روایت هست زائر وقتی به حائر میرسد ملائکه به استقبالش میآیند. خدای متعال میفرماید: تو از مفلحین و از منجحین شدی. مفلحین و منجحین در قرآن معرفی شدند. «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ، الَّذِينَ هُمْ فِي صَلاتِهِمْ خاشِعُون» (مؤمنون/1و2) مؤمنی که دارای این صفات هست، این مفلح است. فرمود: کسی که به زیارت امام حسین با پای پیاده میآید، به حائر که میرسد مفلح و منجح است. عملش که انجام داد به او میگویند: تو جزء فائزین نوشته شدی. فائزین هم در قرآن فرمود: آنهایی که مقام اطاعت و خشیت و تقوا را با هم دارند، جزء فائزین هستند. وقتی زائر زیارتش را تمام میکند و میخواهد برگردد، یک فرستاده از سوی نبی اکرم که یک ملک است سلام نبی اکرم را به این زائر میرساند و میگویند: پیغمبر خدا به تو سلام مخصوص رساند. بعد هم میگویند: گذشتهها گذشته است. برای آیندهات مواظب باش. این عملی است که با ثوابهای فوق العاده است. زائر امام حسین در روز عرفه مثل کسی است که خدا را در عرش زیارت کرده است. این تعابیری که آمده است در باب زیارات دیگر نیست.
چرا زیارت امام حسین(ع) اینقدر فضیلت دارد؟ یک نکته را اشاره کنم. شاید یک نکته این باشد هدف اصلی رسیدن به خدای متعال که باید او را بپرستیم و بنده او باشیم، همه دین هم برای این است که ما عبد خدا شویم. محبت خدا در ما پیدا شود. مقام محبت و معرفت الهی ما را به عبودیت خدا برساند و عبد مطلق شویم. همه دستورات شرع برای همین است. نماز و روزه، حج، جهاد باید به محبت خدا ختم شود. این عبودیت و مقام بندگی که عهدش را با خدا بستیم همان حرکت در صراط مستقیم است. «أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَنِي آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ،وَ أَنِ اعْبُدُونِي هذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ» (یس/60 و 61) مسیر عبودیت خدای متعال صراط مستقیم است. این صراط مستقیمی که باید در آن حرکت کنیم و به خدا برسیم، و در نمازها هم از خدا همین را میخواهیم. خدایا ما را هدایت به صراط مستقیم کن. اگر در صراط مستقیم هستیم ما را ملازم این صراط نگه دار. یعنی همیشه در وادی محبت تو باشیم. از صراط محبت جدا نشویم. قدمهایمان همیشه رو به محبت الهی باشد. در روایت هست این صراط معرفت است. این صراط مستقیم چیست؟ آیا یک جادهای است که کشیدند. یک پیامبر از طرف خدای متعال میآید یک برنامه به ما میدهد و ما به آن برنامه عمل میکنیم. آدرس جاده را میدهد، ما در آن جاده میپیچیم و در گردنهها حرکت میکنیم تا به صراط مستقیم برسیم. صراط مستقیمی که باید در آن حرکت کنیم تا عبد و بنده شویم آیا نماز و روزه و حج و جهاد است؟ نه اینها نیست. صراط مستقیم شخص امام و ولایت امام است. ورودی صراط مستقیم از دنیاست. اگر کسی در دنیا وارد صراط مستقیم شود، دیگر آخرت نمیتواند میانبر بزند. همینجا باید وارد شود. صراط مستقیم امام است. راه خدا وادی ولایت امام است. لذا در روایت است که امام هم باب الله است. هم سبیل الله و صراط الله و ولی الله است. کسی میخواهد به این مقامات برسد باید وارد وادی ولایت امام شود و از باب ولایت امام وارد شود و در این وادی سیر کند، به مقام معرفت امام برسد و وجه امام را بشناسد، آنوقت به مقام معرفت الله برسد. این است که امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: اگر صراط مستقیم، صراط معرفت است، معرفت من معرفت الله است. امام در یک موقعیتی قرار دارد که معرفت، معرفت الله است. محبت، محبت الله است. صراط مستقیم است. این زیارتی که انسان انجام میدهد که این همه فضیلت دارد، این حرکت در صراط مستقیم است.
تصرفی که سقیفه به دشمنان اهلبیت (علیهم السلام) کرده است. صراط مستقیم بین ما و خدای متعال را حذف کرده است. هدف توحید است، اما رسیدن به معرفت و قرب به حرکت در صراط مستقیم محقق میشود. صراط الهی یک جادهی آسفالت نیست. فروع هم نیست. صراط الهی خود امام است. اگر کسی ملازم امام شد و با امام حرکت کرد. همسفر امام و پیرو امام شد. هر قدمی که میرود به خدای متعال نزدیک میشود. تعریفی که در دین کردند این است که این صراط مستقیم را برداشتند و گفتند: راه خدا یک جادهای است، پیغمبر آدرس داده و ما آدرس را میگیریم و میرویم. «حسبنا کتاب الله» همین است. در حالی که کتاب خدا که کتاب الهی و نور الهی است، با امام یکی است. «انهما لن يفترقا حتى يردا على الحوض»، «علي مع القرآن و القرآن معه لا يفترقان حتي يردا علي الحوض» (كشفاليقين، ص 236) حضرت با قرآن هستند هرجا قرآن هست. مقامات و اسرار قرآن حضرت هستند، ولی اینطور نیست که حضرت تابع قرآن باشند. بنابراین قرآن هم یک آدرسی که روی کاغذ باشند و بگویند: این راه را بروید و این کار را انجام بدهید و این ذکر را اینقدر انجام بدهید، نیست. قرآن مقاماتی دارد باید سیر در مقامات قرآن کرد. اینکه میگویند: درجات بهشت به اندازه آیات قرآن است. یعنی به اندازهای که از حقایق قرآن به وجود انسان منتقل شده است، انسان نورانی به نور قرآن شده است، مقامات باطنی قرآن را طی کرده است، به همان اندازه درجات بهشت را دارد. قرآن صرفاً الفاظ نیست. قرآن صراط و طریق هدایت است. طریق هدایت با امام یکی است. اماک «من عنده علم الکتاب» است. امام کسی است که «بَلْ هُوَ آياتٌ بَيِّناتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْم» (عنکبوت/49) همه حقایق قرآن در قلب امام است. امام باقر ذیل این آیه فرمودند: خدای متعال نفرموده قرآن بین دو جلد کتاب است. در قلب امام است. اگر باید با یک قرآن طی مسیر به سمت خدای متعال کرد، قرآن شفیع ماست و دست ما را میگیرد و قدم به قدم به خدا نزدیک میکنند و ما را در درجات بهشت جای میدهد، این قرآن با جان امام یکی است. بنابراین نه قرآن صرفاً یک آدرس است و باید درجات این قرآن را طی کرد و درجاتش هم با امام باید طی کرد. «لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُون» (نحل/44) به اندازهای که امام وارد وادی ولایت امام میشود به درجات نورانیت امام راه پیدا میکند به همان اندازه به قرآن میرسد. معلم قرآن کسی که اسرار قرآن را به قلب انسان منتقل میکند امام(ع) است. همه حقایق قرآن در نزد امام است که از این آیه قرآن چقدر به مخاطب بدهد.
حقایق قرآن نزد قرآن است و به قرآن رسیدن هم با امام ممکن است. آمدند امام را برداشتند، گفتند: قرآن هم یک آدرس شد. میخوانیم آدرس را پیدا میکنیم میرویم. بعد همه میخواهند راه توحید بروند، هزار مسلک درست شده، همه هم میگویند: مقصد خداست، یکی میخواهد با ذکر برود و یکی با ورد برود. کار شیطان هم همین است، «لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَكَ الْمُسْتَقِيمَ» (اعراف/16) نمیگذارد انسان در وادی صراط مستقیم حرکت کند. آنوقت هزار سال نماز میخواند. باید ولایت امام باشد چون امام صراط است.
بعد از اینکه انسان به امام رسید، بعد از ایمان فرمود هیچ چیزی به اندازه نماز مهم نیست. فرمود: نماز شب نخوانید از ما نیستید. کسی که به امام میرسد باید نماز شب هم بخواند. نماز اول وقت بخواند. توجه در نماز و حضور قلب در نماز داشته باشد. امام صادق فرمود: اگر نماز را سبک بشمارید ما شما را شفاعت نمیکنیم. پس نماز مهم است ولی کنار امام باشد. فرمودند: همه خیرات از فروع ماست، یکی نماز است. یکی زکات است. پس وقتی شما امام را برمیدارید، صراط مستقیم را برمیدارید. دیگر نماز، نمازی نیست که در وادی ولایت باشد. نمازی نیست که در واحدی ولایت باشد. در واحدی توحید نیست. نمازی که در وادی توحید نیست حجاب است. هر نمازی میخواند از خدا دورتر میشود. هزار سال عبادت کرد و پایانش دشمن خدا و اولیای خدا شد. آنچه ما را به خدا میرساند امام است. اگر کسی به امام رسید خوابش هم ذکر است. اگر کسی وارد خانه امام شد، این آدم خوابش هم ذکر میشود. «رِجالٌ لا تُلْهِيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّه» (نور/37) تجارت و خرید و فروشش مانع ذکرش نیست.
پس اول آن کسی که ما را به خدا میرساند امام است. رو به امام آوردن است. با امام بودن است. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ» (توبه/119) از خدا بترسید و همراه صادقین باشید. نه خودتان سرتان را زیر بیاندازید و جلو بروید، این راه راهی نیست که خودت بروی. خداوند متعال پیغمبری در اقوام گذشته مبعوث کرد، هرچه دعا کرد مستجاب نشد. عرض کرد خدایا چطور شد سنت برگشت، من مستجاب الدعوه بودم. برایش پیغام آمد پیغمبر فرستادیم. اگر از راه او آمدی حرفت را میشنویم. و الا نمیشنویم. امام صراط است. با امام بودن انسان را خدا میرساند و این اصل است. وقتی با امام بودی باید ترک گناه کنی و ترک مکروه هم کنی. مثل سلمان که شدی باید حواست جمع باشد ترک اولی نکنی. ما باید ترک اولی نکنیم و مکروه هم انجام ندهیم. اگر کسی به امام رسید این ارزش پیدا میکند. ولی اگر به امام نرسید هزار سال نماز هم فایده ندارد.
خدای متعال در قرآن میفرماید: «قُل أرأيتُم ان أصبَح مائُكم غَوراً فَمَن يَأتيكم بِماءٍ معين» (ملک/30) اگر این آب گوارایی که از آسمان میآید در چشمهها جاری میشود. نهرها به دنبال شما تشنهها میدوند، در اعماق زمین پنهان میشوند. چه کسی به شما آب گوارا میدهد؟ ظاهر این آیه خیلی روشن است. باطنش را در روایات تفسیر کرده است. این آبی که خدای متعال فرموده که این آبی که در اختیار شما قرار دادیم آبی است که به شما دادیم. مقصود از آب ابواب است. ابواب یعنی ائمه، یعنی چه ائمه ابواب هستند؟ ائمه باب الله هستند. اگر این سرچشمه حیات پنهان شود از دست شما خارج شود، چه کسی در اختیار شما حیات قرار میدهد؟ امام چون باب الله است سرچشمه حیات است. اگر کسی از وادی ولایت امام خارج شد، به توحید و سرچشمه حیات، به حقیقت معرفت الهی راه پیدا میکند. پس امام باب الله و صراط است. امام سبیل و وجه الله است. اگر با امام بودی خوابت هم ذکر میشود. خانهات هم مسجد میشود. اگر با امام نبودی مسجد تو هم مسجد ضرار است. نمازت هم تو را از خدا دور میکند. کیفیت با امام بودن است. یک زمان کیفیت صلاه مهم است و یک زمان خشوع در صلاه مهم است.
خیلیها در نمازهایشان غش میکردند. ائمه فرمودند: این بازیها چیست در میآورید؟ وقتی با امام بودی دو رکعت نمازت معراج است. وقتی با امام نبودی هزار سال نماز هم یک قدم تو را نزدیک نمیکند. علت اینکه زیارت اینقدر فضیلت است این است که زیارت با امام بودن است. زائری که از راه دور میآید پیاده و سواره خودش را به امام میرساند، زیارت قصد الامام است. لذا در زیارت هم گفتند: کسی که میآید به شرط معرفت است. به اندازه درجات معرفت به او فضیلت میدهند. زیارت با معرفت این ثوابها را دارد. معرفت یعنی چه؟ معرفت مقاماتی دارد. مقام حداقلش که بدون او دیگر زیارت ارزش ندارد، این است که امام را خلیفه الهی بداند. یعنی بگوید: حرف امام حرف خداست. اطاعت فرمان او واجب است. از این مقام به ملک عظیم تعبیر شده است که کسی در یک مقامی باشد که حرفش حرف خدا باشد. امام صادق فرمود: خدای متعال ما را با خودش یکی کرده است. ولایت ما را ولایت خود قرار داده است. آنچه مهم است این است که امام در مقامی است که حرفش حرف خداست. اطاعتش اطاعت خداست. محبتش محبت خداست. این قراردادی نیست. جنب الله به حضرت در قرآن تفسیر شده است. باید جنب الله باشد که وقتی به امام رسیدی کنار خدا باش. این امام است که طاعتش طاعت الله است. امام در یک چنین مقامی است. همه توحید با رسیدن به امام حل میشود. به امام رسیدی کار تمام است. دست شیطان به تو نمیرسد. به امام نرسیدی هرکسی که باشی، شیطان تو را شکار میکند. در روایت داریم وقتی حضرت مبعوث شد، امیرالمؤمنین فرمود: صدای ناله شیطان را شنیدم. فریادش بلند شد. وقتی حضرت متولد شد، راههای آسمان بسته شد فهمید خبری در آسمان است. گشت و پیدا کرد فهمید مکه است. به جبرئیل گفت: چه خبر است؟ خواست داخل شود راهش ندادند. گفت: پیغمبر آخر الزمان متولد شده است. ملاک بندگی و حرکت در صراط مستقیم است. صراط مستقیم هم امام است. زیارت اینقدر فضیلت دارد چون قصد الامام است. اینها آمدند تا از طریق امام حسین مقرب خدا شوند. میگویند: شما وسیله تقرب ما به خدا باش. زیارت یعنی از وادی ولایت امام به سمت خدا رفتن. امام رضا فرمود: وقتی از منزلتان بیرون میآیید، جلوی خانه میآیی بگو: بسم الله و بالله. با استعانت از حق پا در وادی ولایت بگذارم. اینجا از وادی ولایت امام میخواهم به سمت خدا بروم. داریم: کسی که نماز صبحش را خوب بخواند، از وادی امام حسین عبور کرده است. معنی «اشهد انک قد اقمت الصلاه» همین است. یعنی کسی که اهل نماز است از وادی امام حسین به سمت خدا میرود. این حلقه مفقوده که دشمنان نبی اکرم برداشتند، که دیگر نه عبادات و مناسک معنی دارد. چون عبادات از وادی صراط مستقیم و ولایت انسان را به خدا میرساند. نه ریاضات نتیجه میدهد. همه میگویند: مقصد خداست. ولی با کدام پا و از کدام صراط؟ میگویند: قرآن. قرآن که آدرس نیست. قرآن در قلب امام است. با اندازهای که با امام سیر میکنی به قرآن میرسی. دست کسی به قرآن ابتداعاً نمیرسد. قرآن از طریق امام واسطه نزولش وجود مقدس نبی اکرم است. بعد ائمه(ع) هستند. پس هم باب قرآن بسته شده است، هم باب توحید بسته شده است. ریاضت و ذکر کسی را به خدا نمیرساند. با امام بودن شرط دارد.
علت اینکه زیارت اینقدر با فضلیت است بخاطر امام است. انسان مقصدش امام است، با امام عهد میبندد. راه خدا از وادی ولایت امام میرود. بقیه خیرات به دنبالش میآیند. کسی زیارت رفت اهل نماز هم میشود. فرمود: کسی که خدای متعال محبت اهل بیت من را به او بدهد، ده صفت در دنیا و آخرت به او میدهد. زهد و بیقراری در دنیا، رغبت به عبادت است، نشاط در قیام اللیل، هم اهل شب زندهداری میشود، هم اهل نشاط در شب میشود. نشاط را برای آدم تأمین میکند. این زیارت امام یکی از آثارش معیت است. مناسکی که آدم با امام طی میکند، یعنی انسان وقتی به زیارت امام میآید، اگر این زیارت واقعی شد، چه چیزی گیر انسان میآید؟ مناسکش در زیارات عاشورا آمده است. هم اشک برای امام حسین این سیر را در آدم ایجاد میکند و هم زیارت. معنی زیارت عاشوا همین است. وقتی آدم زیارت میآید از سلام به امام شروع میکند. توجه به عظمت و مصیبت امام پیدا میکند که سماوات و ارض را در برگرفته است. به یک بصیرتی میرسد که این صف درگیر با سیدالشهداء یک امت تاریخی است. این بصریت برای او موضع گیری ایجاد میکند تا لعن و برائت، معیت یعنی همین. انسان وقتی با دشمن کسی است با خود او نیست. انسان وقتی بصیرت پیدا میکند و میدان درگیری امام با دشمن را میفهمد، بعد صفش را با دشمن جدا میکند، آرام آرام به همراهی میرسد. همراهی هنوز حاصل نشده است. وجاهت است، قرب است، معیت و ثبات قدم است.
یکی از چیزهایی که در عاشورا به دست میرسد، این است که انسان به معیت با امام میرسد. امام راحل الی الله است. عبد خداست. اوست که دارد به سمت خدا میرود. ما با امام حرکت میکنیم و امام ما را میبرد. اینکه حضرت سفینه هستند یعنی همین، یعنی در دریای طوفانی و مواج و ظلمانی که شیطان با اولیای طاغوت ایجاد کردند، این کشتی است که ما را از امواج نجات میدهد. این چراغ ما را از ظلمات نجات میدهد. با امام که همراه شدیم در وادی نور هستیم. بیرون وادی ظلمات است. زیارت یعنی این که ما را به معیت با امام میرساند. این جمعی که اینجا هستند همه مع الامام هستند. بخاطر همین یک قدم که برمیداری حج است.
مگر همه ثوابها غیر از این است که انسان به قرب خدا میرسد؟ به معرفت خدا میرسد و رحمت خدا را درک میکند؟ پس هر ثواب یعنی یک مویی از معرفت الهی در قلب انسان بیاید. مگر همه انوار معرفت الهی در امام خلاصه نمیشود؟ بنابراین همه عبادات اگر قبول شوند، باید ما را یک قدم به امام نزدیک کنند. نماز مقبول خاصیتش این است که یک قدم ما را به امام نزدیک میکند. یعنی یک نوری از امام در قلب انسان میآید، یعنی معرفت الله و محبت الله هم میآید. پس ثواب همه عبادات، ولایت است. زیارت هر یک قدم شما را به اندازه حج به امام نزدیک میکند. هر قدم یک حجاب بین او و امام برداشته میشود. توحید و معرفت و ثواب یعنی این، معیت هم همین است. چشم و گوش و زبان و همه قوایش باید با امام باشد. نمیشود عقلت جدا باشد و دستت با امام باشد. اگر عقل خودش مستقل شد، هیچوقت ما را به امام نمیرساند. دل من باید تابع امام شود. فهم من باید تابع امام شود. اگر دلدادگیهایم جدا از امام شد، هوای من هوای امیرالمؤمنین نشد، این دیگر نمیتواند با امام باشد. کسی که با امام است، قلب و دل و محبتهایش هم باید تابع امام باشد. دشمنیهایش تابع دشمنیهای امام باشد. زیارت آدم را به جایی میرساند که «سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم» محب شما را دوست دارم و با دشمن شما دشمن هستم. نماز هم انسان را به امام میرساند. میگویند: اگر کسی نمازش را خوب خواند ما دستش را میگیریم. نماز مقبول آخرش شفاعت امام است. آن است که کار را حل میکند. معیت و ثوابی که در عبادات هست در زیارت به نحو کامل بدست میآید.
این زیارت سیر الی الله است. من این سفر را با گردشگری و توریسم مقایسه کنم. در فرهنگ توسعه گردشگری و توریسم هست که یک صنعت است. حرف و فنونی هم دارد که از یک زاویه معطوف به تولید ثروت است. بیش از تولید ثروت بیشتر معطوف به انتقال فرهنگ است. صنعت توریسمی که غرب تولید کرده است و دارد به جهان منتقل میکند، با فنون خودش که فنون مختلفی دارد، مثلاً هتلداری و شهربازیهایش چطور است. شهربازی روی آب درست میکنند. آدم آنجا میرود مست دنیا میشود. شهربازی درست میکنند سه روز آنجا میروند و مست دنیا میشوند. مثل ما که سه روز اعتکاف میرویم. ما غرب را از دریچه توریسم شناختیم. این زیارت گردشگری نیست. توریسم نیست. این زیارت سفر الی الله است که از وادی ولایت امام میگذرد. اثرش انتقال فرهنگ توحید و ولایت به جامعه است. اخلاقش اخلاق الهی میشود. صبرش همه فرهنگ الهی میشود. اثر این زیارت دقیقاً ضد اثر توریسم غربی است. توریسم غربی انتقال فرهنگ مادی میدهد. عشق به دنیا را بالا میبرد. گاهی منشأ پیدایش یک تحولات اجتماعی عظیم میشود به سمت توسعه غربی، زیارت مبدأ پیدایش تحولات عظیم به سمت عصر ظهور میشود. در محور زیارت حول امام امت سازی میشود. نه در مقیاس ملی، در مقیاس فراملی و جهانی امت سازی میشود. این که غربیها منتشرش نمیکنند به دلیل این است هنوز مطالعات جامعه شناسانه و مردم شناسانه خود را انجام ندادند. مخالفان این زیارت چه کسانی هستند؟ پرچم داران توسعه که میخواهند یک نظام واحد جهانی بر محور ادبیات فرهنگی خودشان ایجاد کنند، هویت بشر را القاء کنند، این زیارت همه هویتها را در هویت تشیع منحل میکند. اینجا همه نژادها کنار میرود و همه محب سیدالشهداء هستند. همه در حق هم فداکاری میکنند. در محور امام همه به هم عشق میورزند. این وسعت بستر پیدایش یک تحول عظیم تاریخی است. حضرت زینب خطبهای در شام خواندند، به یزید گفتند: همه کارها و تلاشت را بکن. این کاری که امام حسین کرده و وعدهای که خدا داده است قطعی است. این بستر امت سازی تاریخ است. مخالفانش غرب و تمدن غرب است. این شبکه طرفداران غرب فرقی ندارد کجا باشند. مخالف دیگرش طرفداران جریان خوارج و جملیها هستند. سه دسته با حضرت امیر جنگیدند که ادامهاش میشود اروپای فعلی. تمدن غرب فعلی، این سه دسته هر سه به اشکال مختلف مخالف هستند. داعش و روشنفکریهای ترکیه و اروپا مخالف هستند. این ضد توسعه غربی است. اول کاری که میکنند میخواهند این الفت را به هم بزنند و ما باید تلاش کنیم که اسباب گسترش این الفت اضافه شود. این زیارت اثر تربیتی فردی دارد. هرکس برمیگردد یک قدم به خدا نزدیک شده است. ملکی از طرف نبی اکرم میآید میگوید: همه گذشتهات را پاک کردیم و فکر آینده باش. ولی اثر اجتماعی جامعه سازی و امت سازی است. هیچ چیز به اندازه زیارت امت بر محور امام یعنی بر محور توحید و صراط مستقیم درست نمیکند. اربعین یک تجلی از امت عصر ظهور است. یک جلوهای از اخلاق امام حسین و امام زمان در صاحبخانهها پیدا میشود و یک جلوه هم در مهمانها. مردم را در درجه اول مهمان محبتشان میکند و بعد مهمان طعام و مکانها. درک و متقابل شده این محبت که این بهترین رشته ایمان است. محکمترین رشتهای است که شما را به خدا وصل میکند. ایمان حب الامام است. حب در راه خدا و دشمنی در راه خدا، دشمنی با دشمنان خدا و دوستی با دوستان خدا. پیشرفت به سمت تمدن اسلامی با زیارت واقع میشود. توسعه غربی با گسترش توریسم واقع میشود.