برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: ویژه برنامه ولادت امام رضا(ع)
كارشناسان: حجت الاسلام والمسلمين میرباقری و دکتر رفیعی
تاريخ پخش: 12-05-96
بسم الله الرحمن الرحیم
حاج آقای میرباقری: بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین. (قرائت دعای سلامت امام زمان)
یک حدیث نورانی را از امام رضا(ع) بخوانم که در عیون اخبار الرضا نقل شده است. یک قواعد مهم و کلیدی را حضرت بیان کردند. نقل کردند که یکی از اصحاب امام رضا به نام ابراهیم بن ابی محمود به امام رضا عرض کرد. «قُلْتُ لِلرِّضَا ع يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنَّ عِنْدَنَا أَخْبَاراً فِي فَضَائِلِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع وَ فَضْلِكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ» یک اخباری به ما در فضایل امیرالمؤمنین(ع) و شما اهلبیت رسیده است. منتهی از روایات مخالفین شماست. ما اینطور روایات را از شما نمیشناسیم. دیگران از شما نقل کردند و از شما نیست. «وَ هِيَ مِنْ رِوَايَةِ مُخَالِفِيكُمْ وَ لَا نَعْرِفُ مِثْلَهَا عَنْكُمْ أَ فَنَدِينُ بِهَا» ما این را بپذیریم و جزء اعتقادات خودمان قرار بدهیم؟ جزء دین خودمان قرار بدهیم؟ حضرت دو سه قاعده فرمودند: «فَقَالَ يَا ابْنَ أَبِي مَحْمُودٍ لَقَدْ أَخْبَرَنِي أَبِي عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ ع أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ مَنْ أَصْغَى إِلَى نَاطِقٍ فَقَدْ عَبَدَهُ» این یک قاعده بسیار کلی است. اگر کسی گوش جان بدهد و با پذیرش سخن کسی را استماع کند، به منزلهی عبادت اوست. بعد حضرت فرمودند: چون سخنگو وقتی سخن میگوید، یا از طرف خدا حرف میزند و سخن خدا را میگوید یا سخن شیطان را میگوید و از طرف ابلیس حرف میزند. یا سخن روح القدس است یا شیطان در کلام او نفوذ کرده است. اگر این سخنگو سخن خدا را میگوید، گوش دادن به حرفش عبادت خداست. اگر سخن شیطان را میگوید، عبادت شیطان است. یعنی از دو حالت خارج نیست. بنابراین این قاعده کلی است، اگر میخواهید گوش به حرف کسی بدهید، توجه داشته باشید که پذیرش حرف کسی و اعتقاد به حرف او به منزله عبادت خدا و یا عبادت شیطان است. به زودی سخن از کسی را قبول نکند ولو در مدح ما اهلبیت باشد.
بعد حضرت فرمودند: مخالفین ما در فضایل ما اخباری را جعل کردند. حضرت به سه دسته اشاره کردند. خودشان اخباری را وضع کردند که حقیقتی پشت آن نیست. یک دسته اخبار هست که علو درونش هست. یک دسته اخبار هم تقصیر درونش هست. یعنی شئونی را به امام نسبت میدهند که بالاتر از مقام مخلوق است. مقام ربوبیت، الوهیت، خالقیت. یک دسته روایات هم تقصیر است یعنی مقام ما را پایین آوردند، به ظاهر مدح ما است ولی نیست. فرمودند: نتیجهاش این است که این دو دسته حدیثی که جعل کردند، احادیثی که درونش غلو است موجب میشود که شیعیان ما متهم به کفر و غلو شوند. برای اینکه اصلاً ما نگفتیم و اعتقادات شیعیان ما نیست. مجهولاتی است که راه را برای اتهام شیعه به کفر باز میکند. دوم اینکه روایاتی که در آن تقصیر نسبت به مقام ما هست، وقتی مردم میشنوند، باور میکنند.
میخواهم روی این قسمت از حدیث بحث کنم که جریان مخالفین در مقابل مکتب اهلبیت و امامتی که اهلبیت بیان کردند دو مسیر را برای کور کردن مسیر حق طی کردند، یکی مسیر غلو است و یکی مسیر تقصیر است. در هردو هم این نکته هست که اینها حق و باطل را به هم آمیختند. امیرالمؤمنین(ع) بیان نورانی دارند که یک خطبهای هست قسمتی را سید رضی در خطبه 50 نهجالبلاغه نقل کردند. «إِنَّمَا بَدْءُ وُقُوعِ الْفِتَنِ أَهْوَاءٌ تُتَّبَعُ وَ أَحْكَامٌ تُبْتَدَعُ يُخَالَفُ فِيهَا كِتَابُ اللَّهِ» (نهجالبلاغه،خطبه50) یک بدعتی است که براساس این بدعت دنباله روی میکنند، فرمودند: اگر باطل خالص ظاهر میشد، هیچ آدمی که دنبال حق بود، دنبالش نمیرفت. آنهایی که دنبال حق هستند مخفی نمیماندند. «أَنَّ الْبَاطِلَ خَلَصَ مِنْ مِزَاجِ الْحَقِّ لَمْ يَخْفَ عَلَي الْمُرْتَادِينَ» (نهجالبلاغه، خطبه 50) مخفی نمیماند که این باطل است. اگر حق هم خالص باشد، «وَ لَوْ أَنَّ الْحَقَّ خَلَصَ مِنْ لَبْسِ الْبَاطِلِ انْقَطَعَتْ عَنْهُ أَلْسُنُ الْمُعَانِدِينَ وَ لَكِنْ يُوخَذُ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ وَ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ فَيُمْزَجَانِ فَهُنَالِكَ يَسْتَوْلِي الشَّيْطَانُ عَلَي أَوْلِيَائِهِ» اینجاست که شیطان مسلط میشود و اولیای خودش را منحرف میکند و فرمود: فقط یک عده هم نجات پیدا میکنند. آنهایی که از قبل خدای متعال برای آنها خیری در نظر گرفته است. بقیه در اختلاط حق و باطل معمولاً گمراه میشوند و شیطان بر آنها مسلط میشود.
پس حضرت فرمودند: دین گرفتن از مردم، گوش دادن به «اصغی» مثل پرستش است. یکوقت پرستش خداست و یکوقت پرستش شیطان است. توجه داشته باشید که مخالفین ما درباره ما دو دسته فضایل جعل کردند. یک عده بوی غلو و یک عده بوی تقصیر میدهد. یکی شیعیان ما را متهم به کفر میکنند، یکی هم مقامات ما را تنزل میدهند. بعد حضرت فرمودند: وقتی مردم این طرف و آن طرف میروند، مکتب درست میشود. علم درست میشود و هزاران آدم طرفدار پیدا میکند. محور پیدا میکند. این فتنه سنگین که مخالفین ما حتی در مدح ما روایت جعل کردند که مسیر امامت را سخت کنند، شما مواظب باشید «يَا ابْنَ أَبِي مَحْمُودٍ إِذَا أَخَذَ النَّاسُ يَمِيناً وَ شِمَالًا فَالْزَمْ طَرِيقَتَنَا» وقتی مردم دنبال این گروه و دسته میروند، شما به راهی که ما گفتیم، ملازم هستید. اگر کسی به ما ملازم باشد، ما هم به او ملازم هستیم، ما رهایش نمیکنیم. اگر از ما جدا شد «فَإِنَّهُ مَنْ لَزِمَنَا لَزِمْنَاهُ وَ مَنْ فَارَقَنَا فَارَقْنَاهُ» ما هم از او جدا میشویم. به بزرگی و کوچکی یک مکتب نگاه نکنید، دست به دست امام بدهید. حضرت فرمود: مواظب باشید دنبال این بدعتها نروید و از ما جدا نشوید.
یک قاعده چهارم هم فرمودند که خیلی عجیب است. «إِنَّ أَدْنَى مَا يُخْرِجُ الرَّجُلَ مِنَ الْإِيمَانِ» کمترین چیزی که میتواند کسی را از وادی ایمان بیرون کند، «أَنْ يَقُولَ لِلْحَصَاةِ هَذِهِ نَوَاةٌ» یک سنگ ریزه ببیند و بگوید: این بذر است و از این گیاه میروید. سنگ ریزه استعداد روییدن ندارد. «ثُمَّ يَدِينُ بِذَلِكَ» این را جزء اعتقادات خودش قرار بدهد. «وَ يَبْرَأُ مِمَّنْ خَالَفَهُ» از کسانی که مخالف هستند تبری بجوی. دین ما این است و هرکس دین ما را قبول ندارد، از ما نیست. بعد فرمود: این چیزی که من گفتم را خوب حفظ کن. «يَا ابْنَ أَبِي مَحْمُودٍ احْفَظْ مَا حَدَّثْتُكَ بِهِ فَقَدْ جَمَعْتُ لَكَ فِيهِ خَيْرَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ» همه خیر دنیا و آخرت را گفتم. براین اساس من یک نکتهای را عرض کنم.
دشمنان اهلبیت شروع میکردند راه حق را سد میکردند. حضرت فرمودند: حق و باطل را قاطی میکردند. لذا یک سلسله معارفی پیدا شده که این معارفها ممکن است فراوان حق درونش باشد. اما خلیف با باطل است. نسبت به موضوع امامت هم همینطور است. هم غلو در آن اتفاق میافتد، هم تقصیر. ریشه غلو و تقصیر هم مخالفین هستند. میخواستند از طریق بدعت یا مردم را به اسراف وادارند یا به تبذیر تا امامت حقیقی شناخته نشود. متأسفانه بعضی از اینها در جامعه مؤمنین هم،در دوران قبل از ظهور که دوران فتنه و ابتلاء هست، اثر گذاشته است. یک عده از طرفداران امام مبتلا به غلو شدند، یا مبتلا به تبذیر شدند. غلو راهی بود برای اینکه اینها شیعیان را متهم به کفر کنند. غلو اقسامی دارد. یک غلو عملی بوده است که گفتند: کسی که اهلبیت را دوست دارد، دیگر لازم نیست عمل انجام بدهد. روایت داریم ما صلاتیم، ما زکاتیم، ما حج هستیم. اگر کسی امام را قبول کرد و به ولایت امام رسید، دیگر نماز و روزه لازم نیست. یا بر عکس مگر ائمه نفرمودند: منکرات دشمنان ما هستند. اگر شما آنها را شناختید و از آنها فاصله گرفتید، ترک گناه لازم نیست. در زمان خود ائمه این بدعت شکل گرفت و ائمه با آن مقابله شدید کردند و این مقابله هم اثر کرد. جلویشان ایستادند، طردشان کردند، لعنشان کردند. یک دسته روایات داریم که جز با توجه به همین نکته که ائمه خواستند جلوی این غلو ناروا را بگیرند، معنا نمیشد. فرمودند: این اعتقادات فاسد شما را با خود نبرد. ما کاری برای شما نمیکنیم، باید عمل داشته باشید. همه شفاعت برای ائمه است. میخواستند جلوی این انحراف را بگیرند.
یکی هم غلو در ناحیه اینکه شما هرکاری دلتان خواست بکنید. اباهی گری در حوزه عمل، شما تبری به ائمه داشته باشید، دشمنان را بشناسید و از آنها فاصله بگیرید، اباهی گری در عمل! ائمه به شدت با این مقابله کردند. یک غلو دیگر هم غلو در اعتقاد بود. باید عمل کنید، اصلاً نباید نماز بخوانید بلکه باید نماز را جدی بگیرید. میخواهد بگوید: صلاة طریق شفاعت ما هست. اهتمام به صلاة اهتمام به ولایت ما است. بی اهمیتی به صلاة بی اهمیتی به ما است. ما از طریق نماز شما را هدایت میکنیم. اگر کوچک شمردید دستگیری ما را کوچک شمردید. یک غلو دیگری که پیدا شد، این بود که مقام اولوهیت برای ائمه قائل شدند. ائمه به شدت با این مقابله کردند. پس غلو در جامعه مؤمنین به نظر من خیلی اشاعه پیدا نکرده است. آنها بهره خودشان را بردند. حضرت فرمود: اینهایی که احادیث غلو را جعل میکنند، میخواهند شیعه را متهم به کفر کنند. در جامعه شیعه این دسته از احادیث نفوذ پیدا نکرده است. ولی این دسته از احادیث موجب شده که آنها الآن هم ما را متهم میکنند. یکسری هم مجهولات خودشان است، با مجهولات خودشان ما را متهم به ارتداد میکنند. این قائل به تحریف قرآن هستند. اینها قرآنشان با قرآن ما فرق میکند. به نظر من در جامعه شیعه تقریباً تقصیر فراوان است. اما غلو کم است.
گاهی ما قصور در معرفت داریم. یعنی ائمه را الآن نمیتوانیم بشناسیم، چون زمان غیبت هست و حجابهای تاریک ظلمانی مقابل ادراک امام وجود دارد. این قصور است. هرچه هم ما تلاش کنیم مقاماتی از ائمه تا ظهور واقع نشود، شناخته نمیشود. مقاماتشان هم بعد از رفع حجاب و ظهور که عقول کامل میشود و 27 حرف علم آشکار میشود. یک مقاماتی در دنیا آشکار نمیشود، یکی وجود مقدس ثامنالحج(ع) است. روایت داریم که باز در عیون الاخبار الرضا نقل شده است. اباسلط از امام رضا سؤال کرد: حدیثی از شما نقل شده است که «ان الثواب لا اله الا الله النظر الی وجه الله» کسی وارد وادی مقام توحید شد، نتیجهاش این است که نظر به وجه الله میکند. حجاب و پرده کنار میرود و نظر به وجه الله میکند. حضرت فرمودند: اباسلط اگر کسی قائل به وجهی برای خدای متعال شود، خدای متعال یک صورت دارد،روی صورت پرده افتاده و روز قیامت کنار میرود، یا کسی وارد مقامات توحید شد پرده برایش کنار میرود، خدای متعال را مشاهده میکند «فقد کفر». حضرت فرمود: «یا اباسلط من وصف الله کالوجوه فقد کَفَر» این تشبیه خدای متعال است. حقیقتاً ثواب توحید نظر به وجه الله است. وجه الله چیست؟ واقعاً هم وجه الله است اما وجه کالوجوه نیست. نمیگویم: خدای متعال وجه ندارد. ولی وجه کالوجوه ندارد. پس وجه خدا چیست؟ در عین اینکه خدای متعال را نباید تشبیه کرد، وجه کالوجوه ندارد، فرمود: وجه الله، «لکن وجه الله انبیائه و رسله و حججه علیهم السلام» انبیاء و رسل و حجج الهی و معصومین وجه الله هستند. بعد فرمودند: «الذین بهم یتوجه الی الله» وجهی که هرکسی بخواهد توجه به خدا کند از این مسئولیت توجه کند. سیر در مقامات آنها، سیر در توجه به خدای متعال است. فنا در مقامات آنها فنا در مقام معرفت است. کسی میخواهد وارد مقامات دین شود، مقامات دین همه از طریق این حجج است. معرفت الله را میخواهد پیدا کند از طریق این حجج است. کسی میخواهد مقامات معرفت، مقامات فهم دین را پیدا کند از طریق معرفت به حجاج حاصل میشود. پس اینها وجه الله میشوند. بعد حضرت فرمودند: این ثواب موحدین نظر به وجه الله است یعنی چه؟ یعنی موحدین نظر به انبیاء و ائمه میکنند؟ خوب در عالم دنیا هم کفار، ائمه را میدیدند. مقصود چیست؟ حضرت یک پردهای را برداشتند. فرمودند: این شاید ناظر به قیامت باشد.«ان الثواب لا اله الا الله النظر الی وجه الله» برای روز قیامت است. وجه الله هم یعنی امام، یعنی امیرالمؤمنین، یعنی امام رضا(ع). ثواب موحدین یعنی چه؟ فرمودند: «فنظر الی انبیاء الله تعالی و رسله و حججه فی درجاتهم» آنچه ما از امام میبینیم، مرتبهای است که امام تنزل در عالم دنیا پیدا کرد. حتی اگر کسی در دنیا به معرفت الامام رسید. نورانیت امام را درک کرد. آن مقام نورانیتی است که تنزل در عالم دنیا پیدا کرده است. آن مقاماتی که در عوالم بعدی است در قیامت از آن پرده برداشته میشود. درست است الآن هم سلمان وقتی نگاه به ملک عالم میکند همه را امیرالمؤمنین میبیند، ولی میگوید: در پرتو امیرالمؤمنین همه عالم دارند تسبیح میکنند. سلمان این را میداند. یعنی امیرالمؤمنین را اینطور میشناسد. الآن هم امیرالمؤمنین را طوری میشناسد که کائنات را در پرتو امیرالمؤمنین میبیند. آن چراغی که از امیرالمؤمنین در دل عالم روشن شده و سلمان الآن میبیند، وقتی وارد عالم قیامت شد آنوقت ظهور حضرت را در آن عوالم میبینیم. در قیامت یک مقاماتی از درجات اولیای خداست که آنجا ظاهر میشود. فرمود: نظر به آن درجات «ثواب عظیم بالمؤمنین» خیلی ثواب بزرگی است. بعد حضرت یک حدیث دیگری نقطه مقابلش گفتند. فرمود: اگر کسی بغض من واهلبیت مرا داشته باشد، نه در قیامت مرا میبیند و نه من او را میبینم. این ثواب عظیم که ملاقات با نبی اکرم است که در دعاها و صلواتها خیلی میخواهیم که خدایا من در دنیا ایشان را ندیدم، در قیامت محجوب نباشند، این مقام عظیم را از دست میدهد.
ما یک مقدار تقصیر داریم برای اینکه در عالم دنیا هستیم. در عالم دنیا امیرالمؤمنین را یک حدی میشود شناخت و بیشتر از این امکان ندارد. این تقصیر نیست، این قصور است. یا حتی در قیامت هم مقاماتی از امام را کسی نمیتواند بشناسد. یا علی! جز من و خدا کسی تو را نخواهد شناخت. لذا فرمود: ولایت ما را حتی انبیای مرسل و ملائک مقرب هم تحمل نمیکنند. پس این قصور محل بحث ما نیست. تقصیر یعنی چه؟ کوتاهی کردند. آنها دامن زدند و متأسفانه گاهی ما قبول کردیم. لذا آنهایی که در طول تاریخ فضایل نقل کردند، متهم به غلو شدند و متأسفانه کثیری از فضایل مهجور بوده است. این فضایلی نیست که عامه مخالفاً نقل کردند و میخواستند شیعه را متهم به کفر کنند، فضایل از خود ائمه نقل شده است. جابر بن یزید جوفی نقل کرده که اصحاب سر است. گاهی سلمان نقل کرده که از اصحاب سر امیرالمؤمنین است. همین که یک کسی نقل کرده است گفتند: جز غُلات است. به نظر من ضرر مقصره برای مکتب تشیع از ضرر غُلات کمتر نیست. اول اتفاقی که افتاد این بود که دین را به دین ظاهری تبدیل کردند. حقایق باطنی که در معارف اهلبیت است مهجور مانده است. بحث معاد میشود همه بحث میرود سر اینکه این جسم زنده نیست. بله این جسم زنده میشود در قیامت. آن بحثهایی که در بیان امیرالمؤمنین است که میفرماید: همه وعدههای قیامت برای اهل ذکر محقق شد. این معارف کجا رفته است؟ این مقصر در توحید هم هست. فقط در جریان مخالفین، فقط در موضوع امامت نبوده که جامعه را مبتلا به تقصیر کردند. در توحید هم همین است. توحیدی که درست کردند، یک خدای ساعت سازی که عالم را خلق کرده و کوک کرده و عالم دارد میچرخد. یک سری از برهاناتی که برای اثبات خدا، طوائف دیگر نقل میکنند. یا خدای نظم، خدای ناظمی که با برهان نظم باید اثباتش کنید، با حساب احتمالات و نظم عالم را ایجاد کرده است. خدای ناظم است. یا خدای واجب الوجودی که ممکنات متکی به واجب الوجود هستند. اینها همه تقصیر در خداشناسی است. یک تقصیر دیگر هم این طرف است. یک خدای همه خدایی درست کردند. همه چیز خداست،غیری در کار نیست. مخلوقی نیست. هردو برای یک مقصره است. این مقصر است و در توحید اصلاً غالی نداریم. یعنی خدای متعال را تبدیل کردند به خدایی که در همه عالم حدود کرده است. همه کائنات خدا هستند. در عین اینکه «هو الاول و الآخر» است. «هو کل شیء» با همه عالم است، از توحید این تقصیر آمده است، این توحیدی که ائمه(ع) فرمودند: بین التشبیه و التعطیل است. یا خدای متعال را تشبیه کردند. یا توحید را تعطیل کردند. اینکه «بین التشبیه و التعطیل» جامعه مؤمنین را پیش ببرند تا آرام معرفت حقیقی به خدای متعال حاصل شود، این تعطیل شده است. در موضوعات دیگر هم همینطور است. در موضوع امامت هم همینطور است. در موضوع امامت هم از این دسته تقصیرها زیاد واقع شده است.
شریعتی: در ایام دهه کرامت طرحی را رقم زدیم که به شکرانه الطاف الهی دلی را به پنجره فولاد امام رضا گره بزنیم. این طرح اول با زائرین بیت الله الحرام شروع شد. گفتیم: حالا که این زیارت نصیب شما شده است، شما هم بیایید باعث زیارت یک نفر که تا به حال به مشهد امام رضا مشرف نشده بشوید، حداقل دویست هزار تومان کمک کنید. بعد این را تعمیم دادیم. همه آنهایی که متنعم به نعمات الهی هستند بیایند و در این طرح سهیم باشند. اتفاق خوبی است که به برکت نام و یاد امام رضا در برنامه رخ داده است. امروز صفحه 35 قرآن کریم در برنامه سمت خدا تلاوت خواهد شد.
«فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْيَتامى قُلْ إِصْلاحٌ لَهُمْ خَيْرٌ وَ إِنْ تُخالِطُوهُمْ فَإِخْوانُكُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِحِ وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَأَعْنَتَكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ «220» وَ لا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ وَ لَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكَةٍ وَ لَوْ أَعْجَبَتْكُمْ وَ لا تُنْكِحُوا الْمُشْرِكِينَ حَتَّى يُؤْمِنُوا وَ لَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكٍ وَ لَوْ أَعْجَبَكُمْ أُولئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَ اللَّهُ يَدْعُوا إِلَى الْجَنَّةِ وَ الْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَ يُبَيِّنُ آياتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُون «221» وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ قُلْ هُوَ أَذىً فَاعْتَزِلُوا النِّساءَ فِي الْمَحِيضِ وَ لا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى يَطْهُرْنَ فَإِذا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَ يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِين «222» نِساؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ وَ قَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّكُمْ مُلاقُوهُ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِين «223» وَ لا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَةً لِأَيْمانِكُمْ أَنْ تَبَرُّوا وَ تَتَّقُوا وَ تُصْلِحُوا بَيْنَ النَّاسِ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيم «224»
ترجمه: (تا انديشه كنيد) در دنيا و آخرت. و از تو درباره يتيمان مىپرسند، بگو: اصلاح امور آنان بهتر است و اگر زندگى خود را با زندگى آنان بياميزيد (مانعى ندارد،) آنها برادران (دينى) شما هستند. خداوند، مفسد را از مصلح باز مىشناسد و اگر خدا مىخواست شما را به زحمت مىانداخت، (و دستور مىداد در عين سرپرستى يتيمان، زندگى و اموال آنها را بكلّى از اموال خود جدا سازيد، ولى خداوند چنين نمىكند.) همانا او عزيز و حكيم است. وبا زنان مشرك، ازدواج نكنيد تا ايمان آورند وقطعاً كنيز با ايمان از زن (آزاد) مشرك بهتر است، اگرچه (زيبايى يا ثروت يا موقعيّت او) شما را به شگفتى درآورد. و به مردان مشرك، زن ندهيد تا ايمان آورند وقطعاً برده با ايمان از مرد (آزاد) مشرك بهتر است، هر چند (زيبايى و موقعيّت و ثروت او) شما را به شگفتى وادارد. آن مشركان (شما را) به سوى آتش دعوت مىكنند، در حالى كه خداوند با فرمان و دستورات خود، شما را به بهشت وآمرزش فرا مىخواند و آيات خويش را براى مردم روشن مىكند تا شايد متذكّر شوند. و از تو درباره حيض (ايام عادت ماهانه زنان) سؤال مىكنند، بگو: آن مايهى رنج و آزار است، پس در حالت قاعدگى از (آميزش با) زنان كنارهگيرى كنيد، و با آنها نزديكى ننماييد تا پاك شوند. پس هنگامى كه پاك شدند (يا با غسل كردن طاهر شدند)، آنگونه كه خداوند به شما فرمان داده با آنها آميزش كنيد. همانا خداوند توبه كنندگان را دوست دارد و پاكان را نيز دوست دارد. زنان شما كشتزار شمايند، هرجا وهرگاه كه بخواهيد، به كشتزار خود درآييد (وبا آنان آميزش نمائيد) و (در انجام كار نيك) براى خود، پيش بگيريد واز خدا پروا كنيد وبدانيد كه او را ملاقات خواهيد كرد، وبه مؤمنان بشارت ده. براى نيكى كردن و پروا داشتن واصلاح بين مردم، خدا را دستاويز سوگندهاى خود قرار ندهيد. همانا خداوند شنوا و دانا است.
شریعتی:
مرقدت ضرب المثلهای مرا تغییر داد *** هرکه بامش بیشتر، برفش نه، کبوتر بیشتر
چهار فصل مشهدت، از عطر گل آکنده است *** این چنین یعنی سه فصل از شهر قمصر بیشتر
آقای دکتر رفیعی سلام علیکم. خیلی خوش آمدید.
حاج آقای رفیعی: سلام علیکم و رحمة الله. این میلاد با سعادت بر همه مبارک باشد. نخستین تبریک را باید به مادر بزرگوار ایشان حضرت نجمه خاتون گفت که وقتی این مولود را امشب یا فردا امام کاظم(ع) در آغوش گرفتند، فرمودند: «هنیئا لک یا نجمه، هو بقیة الله فی الارض، هو خیر اهل الارض و کرامته من ربک» فرمودند: گوارا باد بر شما، اینکه موسی بن جعفر(ع) اولاد متعدد دارند، امام جایگاه ویژه دارد. فرمودند: بر تو گوارا باد. او بقیه الله است. بهترین روی کره ارض است و کرامت الهی است. نثار روح مادر بزرگوار ایشان، نجمه خاتون صلواتی بفرستید.
شریعتی: جمع بندی مباحث حاج آقای میرباقری را بشنویم.
حاج آقای میرباقری: حاصل عرض من حدیث امام رضا بود که جریان مخالفین دو دسته حدیث در باب غلو و تقصیر جعل کردند. عمدتاً جریان تقصیر اثر گذار در جامعه شیعه شده و حالا امامت را که محور دین است تنزل داده است. انواعی از تقصیر را عرض کنم که مقصره چه کار کردند که حجاب سقیفه موجب شد ما مؤمنین هم متأسفانه در دام مقصره بیافتیم. طبقات موازی درست کردیم. ولایت را در حد صفر مرزی نگه داشتیم. بحث را بردیم با آنهایی که منکر اصلی امامت هستند و خیلی از مسائل دیگر. امام معلم اخلاق شد، امام مجری شریعت شد. همه اینها امام است و فراتر از اینهاست. امام در حد مجری شریعت، امام در حد یک مدیریت سیاسی جوامع تنازل پیدا کرد.
حاج آقای رفیعی: روایتی از امام رضا(ع) هست که من این روایت را موضوع بحث امروز قرار میدهم. حضرت به یکی از اصحابشان فرمودند: «ان لنا علیکم حقاً برسول اللَّه صلی الله علیه و آله» ما اهلبیت بر گردن شما مردم یک حقوقی داریم. چرا؟ بخاطر انتساب ما به پیغمبر، ما فرزندان رسول خدا هستیم. ایشان سفارش ما را کرده و ما را امام قرار داده است. پس یک حقوقی ما به گردن شما مردم داریم. «و ان لکم علینا حقاً» متقابلاً در ازای این حقوق ما، شما هم حقوقی دارید که ما برای شما انجام میدهیم. «فمن عرف حقنا وجب علینا حقه» هرکس حقوق ما را رعایت کرد، بر ما واجب است که آن حقوق را برای او رعایت کنیم. اما اگر کسی این حقوق ما را رعایت نکرد، بحث من این است که امام و مأموم یک رابطه متقابلی دارند. یک حقوقی امام بر گردن ما دارد. رعایت این حقوق، جلب حقوق ما را به گردن امام قرار میدهد. این حقوقی که امام میفرماید: شما بر گردن ما دارید، مثلاً فرض کنید شفاعت، اجابت دعا، آموزش مباحث دین. ما وقتی کنار حرم امام رضا میآییم، میگوییم: آقا ما را شفاعت کن. مریض ما را شفا بده. امام(ع) را واسطه قرار میدهیم و اشکالی هم ندارد مستقیم بگوییم. چون واسطه هم میشود. یا مثلاً این سه جایی که گفتی بازدید ما بیا، آقا حاجت ما را برآورده کن، از خودمان نمیپرسیم حقوقی که بر گردن ما هست، چیست؟ من اجازه میخواهم این حقوق را در چند قسمت برای بینندگان بشمارم.
1- اولین وظیفه معرفت و شناخت آن حقوق و اقرار به آن حقوق است. یکوقتی مأمون از امام رضا خواستند برای ایشان یک رساله بنویسند و خلاصه اسلام را آنجا بیاورند. هفت صفحه است. متن حدیث این است. مأمون از امام رضا خواست. گفت: به صورت خلاصه مباحث اسلامی را برای من جمع کن. آقا شروع کرد از نبوت، امامت، توحید، حتی احکام نماز و خمس و زکات را نوشت که مرحوم مجلسی در بحار آورده است. من بخشی را که مربوط به امامت است میخوانم. امام در این نامه برای مأمون نوشتند. اینطور بگو: «أشهد لهم بالوصیة والإمامة» من شهادت میدهم که شما وصی پیغمبر هستید. امام هستید، «و أن الأرض لاتخلو من حجة الله» شهادت میدهم همیشه روی کره زمین حجت خدا باید باشد. آغاز خلقت با نبوت بوده ولی پایانش با امامت است. یک امام آخرین موجودی است که روی کره زمین حضور دارد. «و أنهم العروة الوثقی» شهادت میدهم شما عروة الوثقی هستید. یعنی دستگیره، «وأئمة الهدی والحجة علی أهل الدنیا إلی أن یرث الله الأرض و من علیها و أن کل من خالفهم» هرکس با شما مخالفت کند، «ضال مضل باطل» این گمراه است و گمراه میکند و راه خطا هم میرود. «تارک للحق» تارک حق است «وأنهم المعبرون عن القرآن» مفسر قرآن شما هستید. «والناطقون عن الرسول» وقتی ما میخواهیم حقوق امام را رعایت کنیم، اولین وظیفه این است که حق امام را بشناسیم.
وظیفه دومی که در مقابل امام(ع) داریم، تحبیب است. تحبیب یعنی ائمه را نزد مردم محبوب قرار بدهیم. اهلبیت (ع) را در دل مردم جا دادن، تحبیب است. این کلام امام رضا است. «جروا إلينا كل مودة» (تحف العقول/ص487) مردم را به سوی ما جذب کنید. ما را نزد مردم محبوب کنید. خدا به حضرت موسی فرمود: «حببنی الی خلقی» این جمله پاسخ خیلی از شبهات است و یک اصل است. امام رضا فرمود: هرچه از خیر دربارهی ما گفته میشود درست است. چرا؟ چون در زیارت جامعه کبیره میخوانیم. «إِنْ ذُكِرَ الْخَيْرُ كُنْتُمْ أَوَّلَهُ وَ أَصْلَهُ» همه خیر شما هستید. اگر کسی آمد یک مطلبی گفت که ضد باورهای اعتقادی ما است، دیگر خیر نیست. مثل اینکه بگویید: علی خدای من است. دیگر این خیر نیست. خیر یعنی آنچه در چهارچوب دین است. آنچه دربارهی خیر میگویند، در ما هست. «و ما قيل فينا من سوء فما نحن كذلك» هرچه شر دربارهی ما نقل شد، ما اینطور نیستیم. ممکن است شما یک روایت جعلی پیدا کنید و یک مطلبی را به پیغمبر نسبت بدهید. این اصل کلی است. اگر زیر مجموعه شر است اهلبیت از آن دور هستند. اگر زیر مجموعه خیر است اهلبیت مصداق آن هستند.
وظیفه سومی که امام رضا بر گردن ما قرار داده است، احیای امر است. فرمود: ما را زنده کنید. گفتند: چطور امر شما را احیا کنیم؟ فرمودند: علوم ما را به مردم آموزش بدهید. احادیث و کلمات ما را بگویید.
چهارمین وظیفه که من تأکید میکنم در میان وظایفی که بر عهده ما هست نسبت به امام انجام بدهیم،موضوع تکریم و تعظیم است. در روایت داریم حسین بن خالد خدمت امام هشتم(ع) آمد. احترام سادات بر ما لازم است. ایشان آمد یک سؤالی از امام کرد. پرسید: ما از شما شنیدیم که «النظر الی ذریتنا عباده» نگاه به سادات عبادت است؟ آیا منظور خود شما هستید یا همه سادات؟ علی بن موسی الرضا فرمود: نگاه به همه سادات عبادت است به دو شرط. اینکه خدا در قرآن به پیامبر میفرماید: به زنان خود بگو: گناه و ثواب شما مضاعف است، بگو: بیشتر باید رعایت کنید. همینجا خودش را نشان میدهد. فرمود: نگاه به همه سادات عبادت است تا مادامی که از روش پیغمبر جدا نشود. لذا برادر علی بن موسی الرضا، به نام زید در بصره یک قائلهای به پا کرد، خانهی بنی عباس را به آتش کشید، بدون اجازه امام یک حرکتی را انجام داد، امام رضا(ع) ایشان را خواستند و فرمودند: اگر بندگی خدا را بکنی من برادر تو هستم وگرنه هیچ برادری بین من و تو نیست. در روایت دارد که امام با او قطع ارتباط کرد. چون منهای امام حرکت کرده بود. دوم اینکه آلوده به معصیت نشوند.
پنجمین وظیفه و حقی که امام بر گردن ما دارد، همین زیارت است. فرمود: هر امامی یک عهدی دارد. واژه عهد در روایات به معنای پیمان است. گاهی عهد با خداست «مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ» (احزاب/23) گاهی عهد و پیمانهایی است که با خودمان میبندیم و گاهی عهد با امام است. «إِنِّي أُجَدِّدُ لَهُ فِي صَبِيحَةِ يَوْمِي هَذَا عهداً» در زیارت عهد است. فرمود: امام بر گردن شما عهدی دارد. آن عهد چیست؟ «وَ إِنَّ مِنْ تَمَامِ الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ زِيَارَةَ قُبُورِهِمْ» مهمترین وفای به عهد این است که قبر آنها را زیارت کنیم.
از امام باقر که شکافنده علوم است روایت داریم. معروف به باقر العلوم است. به امام صادق فرزندشان فرمودند: در صلب تو عالم آل محمد است. «ان فی صلبک عالم آل محمدٍ(ص)» بعد فرمودند: «لیتنی ادرکته» ای کاش من او را درک کنم. کنار مضجع شریف امام رئوف قرار داریم که سالها قبل از تولدش، پیغمبر خدا فرمود: هر غم دیدهای او را زیارت کند غم دلش برطرف میشود. حزنش برطرف میشود. خدا آیت الله العظمی بهجت را رحمت کند. گاهی ما خدمت ایشان میرسیدیم. میفرمود: اگر خانوادههایتان را مشهد میبرید، سخت نگیرید. امام رضا ناراحت میشود. جای خوب، غذای خوب، احساس کنند اینجا محل غم زدایی است و محل فرح و شادی قلب است. انشاءالله زیارت همه قبول باشد.
شریعتی: پدرش میگفت: زیارت رضا مثل زیارت خدا در عرش است. خودش میگفت: سه موقع سراغ شما میآیم، اول وقتی نامه عمل شما را میدهند. دوم سر پل صراط، سوم پای حساب و کتاب. پسرش میگفت: بهشت را ضمانت میکنم برای زائر با معرفت پدرم. هرچقدر از زیارت امام هشتم بگوییم، کم گفتیم. انشاءالله دوستان کمک کنند و در این طرح شرکت کنند.
حاج آقای رفیعی: حالا که حقوق پنج گانهای بیان شد که یکی هم فراموش کردم بگویم و آن نصرت اهلبیت است. «اللهم انصر من نصره» پیغمبر خدا فرمود: هرکس علی را یاری میکند، یاری کن. هشام وقتی بر امام صادق وارد شد، آقا فرمودند: «هذا ناصرنا بقلبه و لسانه ویده» ما را با قلبش و با زبان و دستش یاری میکند. بینندگان عزیز! یاری کردن ما به امام رضا(ع) گاهی با زبان است. مثل دعبل خزاعی. گاهی با قلب است، همه اینها با هم میتواند باشد. آن عمل مهم است. روایت تکان دهنده از امام رضا دیدم. فرمود: خدا میفرماید: ای انسان تو انصاف را با من رعایت نکردی. من به تو نعمت میدهم و تو با آن معصیت میکنی؟ اگر پدری به فرزندش پول داد که دانشگاه برود درس بخواند، رفت مواد مخدر خرید، حق دارد گله کند؟ بگوید: پول دادم که بروی با آن کتاب بخری و درس بخوانی. زبان نداده ما با آن فحش بدهیم. چشم نداده که به صحنه حرام نگاه کنیم. دست نداده بر سر مظلوم بزنیم. خیلی حواسمان جمع باشد. همه حرف در این یک جمله جمع است. گناهکار بی انصاف است! چرا؟ چون نعمت خدا را در مسیر معصیت صرف میکند.
شریعتی: یک دعای مفصل و جامع کنید.
حاج آقای رفیعی: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِیِّ النَّقِیِ وَ حُجَّتِکَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّیقِ صَلاَةً کَثِیرَةً تَامَّةً زَاکِیَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ» خدایا به آبروی امام رضا اول در حضور این آقایی که وقتی اسمش برده میشود حضرت دست بر سرشان میگذاشتند و قیام میکردند، در ظهور قطب عالم امکان حجت بن الحسن تعجیل بفرما. معرفت حقوق اهلبیت را به ما عنایت بفرما. ما و خاندان ما و مردم ما را از قرآن و اهلبیت جدا مگردان. خدایا به آبروی این امام رئوف قسمت میدهم اشتغال و ازدواج جوانها را فراهم بفرما. جوانهای ما را مؤمن و متدین و اهل نماز قرار بده. این رکود و بیکاری و اعتیاد و طلاق و اختلافات سیاسی را از میان کشور امام زمان ریشه کن بفرما. به مقربان درگاهت مظلومان عالم در همه بلاد، یمن، بحرین، افغانستان، فلسطین و روسیه یاری بفرما. سایه رهبر فرزانه و محبوب و مقتدر ما را بر سر ما مستدام بدار. بعضی عزیزان گرفتار سرطان و بیماریهای روحی هستند. همه را لباس عافیت بپوشان. اموات و گذشتگان ما، اموات این جمع، خاصه روح ملکوتی معمار انقلاب، حضرت امام را از این جلسه بهرهمند بگردان.