موضوع برنامه: شرح آیات جزء 30
كارشناس:حجت الاسلام والمسلمين میرباقری
تاريخ پخش: 93/12/09
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
دلا تا باغ سنگی در تو فروردین نخواهد شد * * * به روز مرگ شعرت سورهی یاسین نخواهد شد
فریبت میدهند این فصلها تقویمها گلها * * * از اسفند شما پیداست فروردین نخواهد شد
مگر در جستجوی ربنای تازهای باشیم * * * وگرنه صد دعا زین دست یک نفرین نخواهد شد
مترسانمان از مرگ ما پیغمبر مرگیم * * * خدا با ما که دلتنگیم سر سنگین نخواهد شد
به مشتاقان آن شمشیر سرخ شعله ور در باد * * * بگو تا انتظار این است اسبی زین نخواهد شد
شریعتی: اللهم عجل لولیک الفرج سلام میگویم به همهی شما خیلی خوش آمدید به سمت خدای امروز آرزو میکنم در هر کجا که هستید تنتان و جانتان بهاری بهاری باشد. حضرت حاج آقای میرباقری سلام علیکم و رحمة الله.
حاج آقا میرباقری: علیکم السلام و رحمة الله خدمت شما و همهی بینندگان همکاران عزیز عرض سلام و ادب دارم.
شریعتی: سلامت باشید خیلی خوشحالیم خدمت شما هستیم هفتهی گذشته ما در ذیل بحثی که در هفتههای اخیر داریم در مورد آیات معاد در جزء سی قرآن کریم به سورهی نازعات رسیدیم و نکات خیلی خوبی را شنیدیم این بحث ادامه دارد نکات لطیف این سوره را میشنویم.
حاج آقا میرباقری: بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعة و فی کل الساعة ولیاً و حافظاً و قاعداً و ناصراً و دلیلاً و عیناً حتی تسکنه ارضک طوعاً و تمتعه فیها طویلاً و هب لنا رأفته و رحمته و دعائه و خیره ما ننال به سعة من رحمتک و فوز عن عندک مباحث معاد مشتمل بر یک اسراری است که از دست امثال بنده بیرون است حتی در این کتاب آغاز فرجام خواجه نصیر الدین طوسی آن جا آمده که انبیا مأذون به بیان اسرار قیامت نبودند که آن چه دیدند و فهمیدند را بیان کنند اسرار پوشیدهای است خیلیها را خدای متعال پنهان کرده است و پنهان کردنش هم دلیل دارد «أَكَادُ أُخْفِيهَا لِتُجْزَى كُلُّ نَفْسٍ بِمَا تَسْعَى» (طه/16) اگر همه چیز آشکار شود امتحان سبک میشود پنهان بودن اسرار قیامت خیلی هایش برای تحقق امتحان انسانها است که هر کسی سعی خودش را بکند و نتیجهی سعی خودش را ببیند نکتهی دیگر این که آیات معاد هم مثل بقیهی آیات ظاهر و باطن دارد به تعبیر روایات تا هفتاد بطن دارد این که ما عرض میکنیم ترجمهی ظاهری آیات است تفسیر هم نیست این قدر معارف عمیق است واقعا ترجمهی ظاهر آیات است بطون و اسرار آیات نیست چون از دست امثال بنده خارج است به خصوص در موضوع معاد که چیزی نیست آدم بتواند حرف بزند سورهی نازعات را که تقدیم میکردیم پنج آیهی اولش قسمهایی بود که خدای متعال موکدا این قسمتها را خورده اند شاید قسم به ملائکهی موکل الهی است که امور عالم به اذن الله به وسیلهی آنها انجام میگیرد و از جمله تدبیر امور قبل از قیامت و صحنهی قیامت و اینها هم ممکن است آنها در آن دخیل باشند و واسطه هستند قبض روح و برپا کردن صور و قیامت ممکن است به وسیلهی ملائکه انجام شود بعد از قسم به ملائکه خدای متعال بحث قیامت را طرح میکند با این تعبیر «يَوْمَ تَرْجُفُ الرَّاجِفَةُ، تَتْبَعُهَا الرَّادِفَةُ» (نازعات/7-6) روزی که آن لرزانندهی عظیم کار خود را انجام میدهد و به شدت میلرزاند زمین را شاید این آیه قابل تنظیر باشد به آیات دیگری که صحبت از زلزلهی قیامت است صحبت از قارعه و امثال اینها است یک لرزانندهی عظیمی زمین را میلرزاند به دنبال آن یک لرزانندهی دیگری میآید او یک رجفهای در زمین ایجاد میکند یک لرزش عظیم اینها باید معنا شود بعضیها با قواعد علمی تطبیق کرده اند خیلی قرائن جدی با آن تطبیقها وجود ندارد خواستند این آیات را تفسیر به زبان علمی بکنند خیلی آن تفسیرها قابل دفاع و قابل اثبات نیست بعد خدای متعال میفرماید «قُلُوبٌ يَوْمَئِذٍ وَاجِفَةٌ، أَبْصَارُهَا خَاشِعَةٌ» (نازعات/9-8) حالات اهل قیامت را در آن روز بیان میکند که وقتی این اتفاق میافتد و به تعبیر قرآن صیحهی اول واقع میشود و همهی عالم ما لا اقل در خاموشی میرود و بعد دوباره صیحهی دوم و رجفهی دوم و همه بر میخیزند انسانها در آن جا حالاتشان متفاوت است یک دسته این طوری هستند که بعد آیاتش را میخوانیم که قرآن حالات انسانها را در صحنهی قیامت توضیح میدهد وقتی با این حادثه دفعتا مواجه میشوند این حادثهی دفعی چه حالاتی در آنها ایجاد میکند یک عده را قرآن میفرماید «قُلُوبٌ يَوْمَئِذٍ وَاجِفَةٌ» یک قلوبی هستند در اضطراب شدید هستند «أَبْصَارُهَا خَاشِعَةٌ» دیدگان این قلوب حالت خشوع و تواضع دارد که البته این نام بردن ابصار شاید از باب این است که اولین عضوی که حالات قلب انسان در آن ظهور پیدا میکند و اگر کسی اهل باشد میتواند از حالات ظاهری انسان حالات قلبش را بفهمد اگر مضطرب باشد در چهره اش اضطرابش پیدا میشود شاید اول عضوی که آن حالات را نشان میدهد شاید دیدهی انسان است این بیان مرحوم علامه طباطبائی است به این نکته ابصار گفته شده و الا همهی چهرهها حالت خشوع دارد مثل نگرانی نگاه که این نگرانی در نگاه پیداست قلوب مضطرب است و دیدهها خاشع منتها حالات خشوع در انسان گاهی خشوع محبت و ایمان است گاهی خشوع ظل است تعبیر دعای ابوحمزه این است که اَسْئَلُکَ خُشُوعَ الإیمانَ قَبْلَ خُشُوعُ الذُّلِّ فِی النّارِ (دعای سحر رمضان) دیده اید آدم گاهی با طفلی با زبان محبت صحبت میکند هر چه صحبت میکنید آن حالت خشوع در آن پیدا نمیشود ناچار میشوید زبان قاطعیت و گاهی وقتها زبان قهر و غلبه را به کار میبرید به سرعت حالت خشوع پیدا میشود این خشوع خشوع محبت نیست ترس است گاهی ذلت است. همهی این گردن فرازهایی که این جا حاضر نیستند با محبت روی به خدا بیاورند خدای متعال آنها را یک روزی در صحنههایی قرار میدهد که خاضع میشوند این خضوع و خشوع در همهی چهره شان پیداست اما خشوع از سر ناچاری و اضطراب و عجز است این حالت خوف در آنها پیدا میشود این راه را وقتی با پای خودشان نمیروند به زور میبرند اِلهی لا تُؤَدِّبْنی بِعُقوُبَتِکَ وَلا تَمْکُرْ بی فی حیلَتِکَ (دعای ابوحمزه ثمالی) اگر ما با زبان محبت نشدیم خدای متعال با عقوبت ما را مودب و سر به زیر میکند صحنهی قیامت که به پا میشود رجفهی اول و دوم همه بر پا میشوند قلوبی حالت اضطراب دارند دیدهها خاشع اند «يَقُولُونَ أَئِنَّا لَمَرْدُودُونَ فِي الْحَافِرَةِ» (نازعات/10) این یقولون را مفسرین فرموده اند که زبان حال اینها در دنیا است اینها همان کسانی هستند که معاد را استهزا میکردند وقتی آن صحنههای سنگین پیش میآید این آدمهایی که میگفتند ما واقعا به نقطهی اول برمیگردیم؟ «أَئِذَا كُنَّا عِظَامًا نَّخِرَةً» (نازعات/11) وقتی استخوانهای پوسیده شدیم دوباره ما زنده میشویم؟ «قالُوا تِلکَ إِذاً کَرَّةٌ خاسِرَةٌ» (نازعات/12) یعنی این که خیلی بازگشت خسارت باری است این دنیا چه بود که یک بار دیگر در این رنج و سختیها دوباره برگردیم به همین فصل قرآن میفرماید «فَإِنَّما هِيَ زَجْرَةٌ واحِدَةٌ» (نازعات/13) باز تعبیر قرآن در باب معاد این است که همهی زنده شدن آنها یک زجرهی واحده است زجره یعنی راندن همراه با صوت همان صیحه ندا میدهند ندایی که همه به پا میشوند و حرکت میکنند راندن همراه با صیحه گاهی در خود راندن و صیحه استعمال میشود ولی اصل لغوی را راغب در مفردات گفته اند زجره صیحهای است که همراه با راندن باشد همراه با صیحه و ندا است یک صیحه بیشتر نیست «فَإِنَّما هِيَ زَجْرَةٌ واحِدَةٌ، فَإِذَا هُمْ بِالسَّاهِرَةِ» (نازعات/14-13) ناگاه همهی اینها از زیر زمین آشکار میشوند روی زمین ساهره سطح زمین است شاید علت این که ساهره میگویند مادهی سهر به معنی بیداری و نخوابیدن در شب است چون زمین دائما میرویاند شب و روز ندارد میگویند ساهره البته لغویین یک احتمالی داده اند علیای حال ساهره را به سطح زمین معنا کرده اند یک صیحه بیشتر نیست همه روی سطح زمین میآیند
شریعتی: بدن ها
حاج آقا میرباقری: از قبرها بیرون میآیند زنده میشوند میآیند روی سطح زمین با یک صیحه «فَإِذَا هُمْ بِالسَّاهِرَةِ» این فراز اول این سوره است که از حوادث صحنهی قیامت توضیح میدهد که شروع میشود که دو رجفه است دو لرزه است دو صیحه است و میآیند در محشر حاضر میشوند اینهایی که استهزا میکردند و تمسخر میکردند میآیند منتها با قلوبی مضطرب و دیدههایی خاشع همهی صحنه هم این است یک صیحه است و بر پا شدن قیامت حالا من دو نکتهی کوتاه را توضیح میدهم تا آیات مشابه این قسمت را بخوانیم. رابطهی ما با قیامت و زمان قیامت یک رابطهی بسیار نزدیکی است یعنی واقعا فاصلهی ما با قیامت دور نیست.
شریعتی: یعنی چه دور نیست؟
حاج آقا میرباقری: این طور نیست که وعدهی نسیهای به ما دادند که میگذرد تا ما قیامت را ببینیم و به پا شود ما بسیار به قیامت نزدیک هستیم.
شریعتی: یعنی این که قیامت حتمی است؟
حاج آقا میرباقری: نه غیر از حتمی بودن واقعا نزدیک است قرآن در جاهای مختلف در سورهی معارج میفرماید «سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ» (معارج/1) سوال کنندهای در مورد عذابی که واقعی و قطعی است سوال کرد «لِّلْكَافِرينَ لَيْسَ لَهُ دَافِعٌ» (معارج/2) این هیچ دفع کنندهای ندارد «مِّنَ اللَّهِ ذِي الْمَعَارِجِ» (معارج/3) از خدایی است که صاحب معارج و راههای آسمان هاست «تَعْرُجُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ خَمْسِينَ أَلْفَ سَنَةٍ» (معارج/4) همهی ملائکه و روح در یک روزی که پنجاه هزار سال طول میکشد به سمت عالم الهی حرکت میکنند «فَاصْبِرْ صَبْرًا جَمِيلًا، إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيدًا، وَنَرَاهُ قَرِيبًا» (معارج/7-5) البته پیداست طیفی هستند که با نبی اکرم درگیر هستند یک قیامتی در انتظار آن هاست میفرماید شما صبر جمیلی بکنید به سرعت این قیامت به پا میشود «يَوْمَ تَكُونُ السَّمَاء كَالْمُهْلِ» (معارج/8) بعد حوادث قیامت را توضیح میدهد آسمان مانند فلز گداخته میشود توضیح صحنههای قیامت است پس صحنهی قیامت واقعا نزدیک است و دور نیست و دور دیدنش هم بسیار خسارت بار است ما وقتی این صحنهها را دور میبینیم حالت قساوت پیدا میکنیم در سورهی مبارکهی حدید «طَالَ عليهمُ الْأَمَد» (حدید/16) مثل گذشتگان و پیشینیان نباشید که «فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ» (حدید/16) انسان اگر زمانها را خیلی طولانی دید به قساوت قلب میرسد آدم میگوید کو قیامت کو مجازات کو ثواب کو آن عوالم بعدی این انسان حتما به قساوت قلب میرسد لذا باید برسیم به درک صوابی که صحنهها را نزدیک ببینیم اتفاقا تعلیم قرآن این است میخواهد ما را به معرفتی برساند که واقعا این قرب را ببینیم.
شریعتی: قرب مرگ را میفهمیم.
حاج آقا میرباقری: قرب مرگ را هم خیلی مرگها نمیفهمیم و فراموش میکنیم اگر آدم قرب مرگ را میفهمید که بهتر از این عمل میکرد احساس میکند کو مرگ قیامت که دیگر خیلی دور است.
شریعتی: میتوانیم اندازه گیری بکنیم مثلا میگوییم شصت هفتاد سال دیگر به مرگ خواهیم رسید ولی قیامت را دور تر میبینیم.
حاج آقا میرباقری: ما در همین عالم طبیعت مثال عرض میکنم ما یک موقعی میخواهیم در بیابانی برویم از یک راه شهری به شهر دیگر باید پیچ و خمها را طی کنیم گردنهها را بالا برویم پیاده هم برویم تپهها را برویم خیلی راه برای ما دور نشان میدهد حالا تپهی اول این است بقیهی راه کو بخصوص اگر راهی که تا به حال نرفته باشیم میرویم تپهی اول صحنه آشکار میشود ته دره ابتلا حاصل میشود دوباره به نظرمان خیلی مسافت را دور میبینیم یک موقعهایی انسان سوار هواپیما میشود واقعا باید سوار شود برود بالا از بالا نگاه میکند فاصلهی شهرها خیلی کوتاه است احساسش نسبت به فاصلهی شهرها کم میشود چون خودش را از موانع بالا نبرده بود موانعی که مانع دیدن و مشاهده است آدم فاصلهها را خیلی دور میدید ولی وقتی از بالای هواپیما نگاه میکند گاها فاصلهی دو شهر بزرگ با هم به اندازهی دو وجب است از یک منظری داری مشاهده میکنی که از آن منظر فاصلهها نزدیک هستند اینها را به عنوان مثال عرض میکنم از این جدی تر است مسئله اگر انسان نگاه ماهوارهای کرد کل خطوط کرهی زمین این طوری هستند نه دو شهر. کاری که قرآن میخواهد بکند میخواهد ما را به نقطهای برساند که واقعا از آن منظر بتوانیم به عالم نگاه کنیم علم قرآن این طوری است اگر در دلی نشست و ما نورانی شدیم به نور قرآن انوار قرآن در دل ما آمد واقعا از آن موضع وقتی نگاه میکنید فاصلهها بسیار بسیار کوتاه است این روایت را بخوانم مکرر خوانده ایم امام صادق علیه السلام ظاهرا در وسائل الدرجات است فرمودند من فرزند پیغمبر هستم این ولادت ولادت ظاهری نیست از همه نظر فرزند معنوی و باطنی و شاگرد حضرت هستند وَ أَنَا أَعْلَمُ كِتَابَ اللَّهِ به همین دلیل من عالم کتب الله هستم بعد میگویند کتاب چیست وَ فِيهِ بَدْءُ الْخَلْقِ وَ مَا هُوَ كَائِنٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ فِيهِ خَبَرُ السَّمَاءِ وَ خَبَرُ الْأَرْضِ خبر گذشته و حال و آینده در آن است و خبر آسمانیها و زمینیها در آن است وَ خَبَرُ الْجَنَّةِ وَ خَبَرُ النَّارِ (کافی، ج1، ص 61) خبر بهشت و جهنم است حضرت میفرمایند گویا من دارم کف دستم این حوادث را میبینم اگر کسی عالم به کتاب شد علم کتاب این طوری است که همهی وقایع کتاب کف دست این آدم است رفعت که پیدا کرد این کتاب محیط به عوالم است اگر کسی بر بال این کتاب به عروج رفت آن وقت از آن جا نگاه کرد انوار کتاب در وجود انسان تجلی کرد در فضای نورانی قرآن قرار گرفت وقتی نگاه میکند میبیند واقعا قیامت همین امروز است یک قدم داریم تا قیامت؛ همان طور که میخوابید میمیرید و همان طور که بیدار میشوید برانگیخته میشوید.
شریعتی: حد فاصل مرگ تا قیامت چه؟
حاج آقا میرباقری: حد فاصل مرگ تا قیامت هم به جز برای یک عدهای که حی اند و عند ربهم یرزقون اند حسابشان سوا است زمان را به یک معنا درک نمیکنند یک عدهای هم در عذاب هستند مثل فرعون ولی ما بقی وقتی بیدار میشوند به تعبیر قرآن میگویند یک روز یا یک نصف روزی همهی برزخ این طوری میگذرد هم زمان کوتاه درک میشود و یا اگر کوتاه هم درک نشود فراموش میشود آدم اگر برمیخیزد در قیامت احساس میکند یک نصف روزی خوابیده این بیان قرآن است من عرضم این است قرآن میخواهد ما را به جایی برساند که درک ما نسبت به معاد تغییر کند آن نگاه ماهوارهای را به ما بدهد حالا یک بار ما این جا نشسته ایم صحبت از آن نگاه میکنیم ولی گیر تپه ماهورهای جاده ایم یک موقع واقعا آدم به یک نقطهای میرسد از آن موضع سوار هواپیما میشود از آن بالا نگاه میکند احساسش عوض میشود قرب فاصلهها را میفهمد زمان هم همین طور حضرت فرمود من قیامت و بهشت و جهنم و ما کان و ما یکون را کف دست خودم نگاه میکنم.
شریعتی: رفعت پیدا کنیم از آن منظر نگاه کنیم.
حاج آقا میرباقری: با نور قرآن با بال قرآن پرواز کنیم در فضای قرآن وقتی قرار گرفتیم و سیر کردیم آرام آرام درک ما از حوادث عوض میشود حقایق را یک جور دیگری میفهمیم قرآن میخواهد این اتفاق در ما بیفتد من همین آیه را میخوانم یک سری آیات دیگر را هم که قیامت را توضیح میدهد که چطور به پا میشود هست. «يَوْمَ تَرْجُفُ الرَّاجِفَةُ، تَتْبَعُهَا الرَّادِفَةُ» یک زلزلهای میآید به دنبال آن زلزلهی آخر ما باشیم میگوییم کو صیحهی اول کو صیحهی دوم یا میفرماید «فَإِنَّما هِيَ زَجْرَةٌ واحِدَةٌ » (صافات/19) این قیامتی که شما منکرش هستید میگویید ما وقتی پوسیده شدیم دوباره برمیگردیم؟ یک صیحه بیشتر نیست همه تان روی زمین بر پا میشوید این طور نیست که خیال کنید یک صحنهی دوری است یا در آیات دیگر قرآن هم همین طوری است در سورهی مبارکهی یاسین آیاتی که در مورد همین نفخ اول و دوم است میفرماید «يَقُولُونَ مَتَي هذَا الْوَعْدُ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ» (ملک/25) این قیامت کی واقع میشود؟ قرآن توضیح میدهد «مَا يَنظُروُنَ إِلَّا صَيْحَه وَحِدَه تَأْخُذُهُمْ وَ هُمْ يَخصِّمُونَ» (یس/49) یک صیحهی فراگیری میآید همه را فرا میگیرد در حال مجادله و گفتگو هستند در خانه و زندگی و بازار «فَلَا یَسْتَطِیعُونَ تَوْصِیَةً» (یس/50) این قدر این صحنه نزدیک است که هیچ سفارش و وصیتی به هم نمیکنند «وَلَا إِلَی أَهْلِهِمْ یَرْجِعُونَ» (یس/50) نمیتوانند برگردند خداحافظی با اهلشان بکنند «وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَإِذا هُمْ مِنَ الْأَجْداثِ إِلي رَبِّهِمْ يَنْسِلُونَ» (یس/51) یک نفخ دوم میآید بعد نفخ اول ناگهان میبینی که از اجداث به معنی قبور محل دفن را جدث میگویند قبر به معنی پوشاندن است تعبیر قبر تعبیر مسامحه است جدث دقیق تر است «فَإِذا هُمْ مِنَ الْأَجْداثِ» از قبور محل دفن «إِلي رَبِّهِمْ يَنْسِلُونَ» حرکت میکنند و ظهور پیدا میکنند مادهی نسل هم ادامهی آدمها را هم که میگویند نسل به خاطر همین است آن وقت در بعضی لغویین مثل قاموس میگویند مادهی نسل با مادهی سل سیف وقتی شمشیر را بیرون میکشند از غلاف ظاهر میشود سل میگویند ینسلون گویا از قبورشان بیرون میآیند ظاهر میشوند در صحنهی محشر به همین سرعت قیامت بر پا میشود اگر کسی بر بال قرآن نشست میتواند این فاصلههای کوتاه را ببیند همین طوری میشود صحنههای دور برایش این که این قدر هشیار بودند اولیاء خدا این بوده در سورهی صافات خدای تبارک و تعالی همین صحنه را یک جور دیگری تصویر میکند «فَإِنَّما هِيَ زَجْرَةٌ واحِدَةٌ» (صافات/19) یک زجره صیحه و صدایی است که با آن صدا همه را دعوت میکنند و میرانند به سمت صحنهی محشر «فَإِذا هُمْ يَنْظُرُونَ» (صافات/19) همه بر پا میشوند و صحنهی قیامت را میبینند از این دست آیات ما زیاد داریم که از جمله اش همین آیهای است که خواندیم« فَإِنَّما هِيَ زَجْرَةٌ واحِدَةٌ»، « فَإِذَا هُمْ بِالسَّاهِرَةِ » همه روی سطح زمین از قبور بلند شده اند زنده شده اند برپا شده اند حالا در باب مرگ هم عرض میکنم که فاصلهی بین مرگ و قیامت را وقتی توضیح میدهد میفرماید مثل یک شبی است که در انتهای همین سوره به آن میرسیم یک روز بیشتر گویا طول نکشیده منتها یک موقعی آدم با قرآن سیر نمیکند اینها را میشنود ولی فاصلهها برایش نزدیک نمیشود اگر با قرآن سیر کرد مثل آن کسی است که بر بال هواپیما مینشیند میرود بالا نگاه میکند واقعا میبیند خیلی فاصلهها نزدیک هستند این یک نکته که قابل تذکر است نکتهی دوم این که اگر نگاه ما تغییر کرد صحنههای بسیار عظیم «إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَيْءٌ عَظِيمٌ» (حج/1)، « يَوْمَ تَرَوْنَهَا تَذْهَلُ كُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ وَتَضَعُ كُلُّ ذَاتِ حَمْلٍ حَمْلَهَا وَتَرَى النَّاسَ سُكَارَى» (حج/2) میفرماید این زلزله خیلی شی عظیم است «اتَّقُوا رَبَّكُمْ إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَيْءٌ عَظِيمٌ» مادری که دارد فرزندش را شیر میدهد بچه اش را فراموش میکند همهی صاحبان حمل حملشان را بر زمین میگذارند خیال میکنیم همهی مردم مدحوش و مست هستند این طوری نیست «وَتَرَى النَّاسَ سُكَارَى» مست نیستند سختی صحنهی قیامت و عذاب قیامت است صحنههایی که قرآن توضیح میدهد «الْقَارِعَةُ، مَا الْقَارِعَةُ، وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْقَارِعَةُ، يَوْمَ يَكُونُ النَّاسُ كَالْفَرَاشِ الْمَبْثُوثِ» مردم مثل پروانه ها. پروانهها یک خاصیتی دارند یک جایی بروید که پروانهها زیاد هستند اینها یک جوری حرکت میکنند درون هم میلولند هیچ هدفی ندارند پراکنده دارند گویا ناگهان یک ضربهای به آنها خوانده متلاشی شده اند قارعه این طوری است وقتی کوبیدن حاصل میشود همهی آدمهایی که زنده هستند حیران و پراکنده و کنده میشوند از جای خودشان «وَتَكُونُ الْجِبَالُ كَالْعِهْنِ الْمَنفُوشِ» کوهها مانند پشم زده شده میشوند این وقایع سنگینی که قرآن ذکر میکند دو رجفهی عظیم اتفاق میافتد اینها برای چه است؟ اول عرض کردم که ما باید آمادهی این صحنهها شویم اینها برای این است که ما آمادگی پیدا کنیم نمیخواهد یک خبری بدهد که یک واقعهای اتفاق میافتد هیچ ارتباطی با ما ندارد این وقایع عظیمی که پیش روی ما است این گردنههای صعب العبور ما را قرآن توضیح میدهد و سعی هم میکند که این گردنههای صعب العبور نزدیک شود برای ما نتیجه اش چیست؟
شریعتی: یعنی چه آمادگی پیدا بکنیم یعنی در این دنیا قبل از این که آن اتفاق بیفتد میتوانیم کاری بکنیم؟
حاج آقا میرباقری: میتوانیم نوع مواجههی ما با عالم میتواند به گونهای باشد که با امنیت کامل از همهی آن صحنهها عبور کنیم از امروز کاری کنیم که در آن امروز در امان باشیم أَسْأَلُكَ الأمانَ يَوْمَ لا يَنْفَعُ مالٌ وَلا بَنُونَ (مناجات حضرت امیر) مناجات حضرت در ذهن مبارکتان است بحث این است که این فضایی که پیش میآید یک فضایی است که همه باید مضطرب باشند در عذاب باشند؟ خدای متعال میگوید عذاب قهری پیش روی شماست یک روزی که پنجاه هزار سال طول میکشد زلزلههای عظیم تابش آفتاب این هست یا نه مسئله چیز دیگری است؟ در کنار همین اتفاقات عظیم انسانها دو نوع هستند یک عدهای هستند «مَن جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِّنْهَا وَهُم مِّن فَزَعٍ يَوْمَئِذٍ آمِنُونَ» (نمل/89) اگر کسی با خودش حسنه بیاورد شاید همهی خوبیها باشد ولی خوبی اصلی در روایات در کافی شریف است امیرالمومنین فرمودند الْحَسَنَهُ مَعْرِفَهُ الْوَلَایَهِ وَ حُبُّنَا أَهْلَ الْبَیْتِ (الکافی ج ۱ ص ۱۸۵) کسی محبت ما را بیاورد در امان است اما «وَمَن جَاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَكُبَّتْ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ» (نمل/90) کسی با خودش سیئه بیاورد حضرت امیرالمومنین فرمود در کافی است وَ السَّیِّئَهُ إِنْکَارُ الْوَلَایَهِ وَ بُغْضُنَا أَهْلَ الْبَیْتِ (الکافی ج ۱ ص ۱۸۵) انکار ولایت و بغض اهل بیت سیئه است «فَكُبَّتْ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ» به رو در آتش میافتند بعدا میگویند ببینید کردهی خودتان است ما داریم عذاب را اضافه میکنیم؟ نه همان اعمال خودتان است چیزی جز اعمال خود ما نیست این را ذیل همین سوره توضیح میدهند که آن چه میبینیم نتیجهی سعی خود ماست نکتهی دوم این است قرآن صحنههای سنگین را که بیان میکند میخواهد احساس ما را به قیامت تغییر دهد آیندههای قطعی را به جای این که انکار کنیم واقعا ببینیم برای این است که ما یک بیدار باشی به ما داده شود «إِنَّمَا أَنت مُنذِرُ مَن یخْشاهَا» (نازعات/45) یک انذار و هشدار و اعلام خطری است برای کسی که خشیت نسبت به صحنههای قیامت دارد آماده شود اگر آماده شدند نه اضطراب صحنه را میفهمند «لَا يَسْمَعُونَ حَسِيسَهَا» (انبیاء/102) صدای نالهی جهنم هم به آنها نمیرسد در کمال امنیت به سر میبرند پس بیان قرآن برای این است که ما را به وادی ایمن برساند یک جوری پناه بگیریم که این خطرات پیش روی ما است دور هم نیست بعد از صحنهی قیامت هم هفتهی قبل آیات آخر سورهی مبارک زمر را خواندم ترازوی عدل به پا میشود اعمال را میبینند جهنم و بهشت نزدیک میشود به سمت بهشت و جهنم حرکت میکنند سیر سیر خیلی نزدیکی است هم آدم باید سیر را بفهمد حرکت بکند در این آیات قرآن و دستورات اهل بیت آمده که چطور میشود از این سختیها نجات پیدا کرد
شریعتی: اشاره کردید به فراز مناجات حضرت امیر در مسجد کوفه آیات امروز هم میفرماید «یَوْمَ لَا یَنفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ، إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ» (شعراء/89-88) صفحهی 381 آیات 84 ام تا 111 سورهی مبارکهی شعرا در سمت خدای امروز تلاوت میشود ان شاء الله جزء آن دستهای باشیم که دارای قلب سلیم باشیم گفتای که دستت میرسد کاری بکن پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّـهَ فَإِذَا هُمْ فَرِيقَانِ يَخْتَصِمُونَ ﴿٤٥﴾ قَالَ يَا قَوْمِ لِمَ تَسْتَعْجِلُونَ بِالسَّيِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ لَوْلَا تَسْتَغْفِرُونَ اللَّـهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ﴿٤٦﴾ قَالُوا اطَّيَّرْنَا بِكَ وَبِمَن مَّعَكَ قَالَ طَائِرُكُمْ عِندَ اللَّـهِ بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ تُفْتَنُونَ ﴿٤٧﴾ وَكَانَ فِي الْمَدِينَةِ تِسْعَةُ رَهْطٍ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ وَلَا يُصْلِحُونَ ﴿٤٨﴾ قَالُوا تَقَاسَمُوا بِاللَّـهِ لَنُبَيِّتَنَّهُ وَأَهْلَهُ ثُمَّ لَنَقُولَنَّ لِوَلِيِّهِ مَا شَهِدْنَا مَهْلِكَ أَهْلِهِ وَإِنَّا لَصَادِقُونَ ﴿٤٩﴾ وَمَكَرُوا مَكْرًا وَمَكَرْنَا مَكْرًا وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ ﴿٥٠﴾ فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ مَكْرِهِمْ أَنَّا دَمَّرْنَاهُمْ وَقَوْمَهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿٥١﴾ فَتِلْكَ بُيُوتُهُمْ خَاوِيَةً بِمَا ظَلَمُوا إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِّقَوْمٍ يَعْلَمُونَ ﴿٥٢﴾ وَأَنجَيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا وَكَانُوا يَتَّقُونَ ﴿٥٣﴾ وَلُوطًا إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ وَأَنتُمْ تُبْصِرُونَ ﴿٥٤﴾ أَئِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِّن دُونِ النِّسَاءِ بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ ﴿٥٥﴾
ترجمه:
همانا به سوی قوم ثمود برادرشان صالح را فرستادیم که خدا را بپرستید. پس ناگهان آنان دو گروه [مؤمن و کافر] شدند که با یکدیگر نزاع و دشمنیمی کردند. (۴۵) گفت: ای قوم من! چرا بر عذاب و هلاکت، پیش از توبه و ایمان شتاب می کنید؟! چرا از خدا درخواست آمرزش نمی کنید تا مورد رحمت قرار گیرید؟! (۴۶) گفتند: ما به تو و همراهانت فال بد زده ایم [و شما را سبب بروز این همه مشکلات و بدبختی خود می دانیم]. گفت: سبب بروز مشکلات و بدبختی شما [طغیان و گناهان شماست که عکس العملش] نزد خداست، [ربطی به ما ندارد] بلکه شما گروهی هستید که [به مشکلات و مصایب] امتحان می شوید [شاید به این سبب توبه کنید و مؤمن شوید.] (۴۷) در آن شهر نُه نفر از اشراف و سران بودند که در آن فساد می کردند و اصلاح گر نبودند، (۴۸) [آنان به یکدیگر] گفتند: هم قسم شوید که حتماً به صالح و خانواده اش شبیخون می زنیم [تا همه را نابود کنیم]، آن گاه به خونخواهش بگوییم: ما زمان هلاک شدن خانواده اش حضور نداشتیم و یقیناً راستگوییم. (۴۹) آنان نیرنگ مهمی به کار گرفتند و ما هم در حالی که بی خبر بودند [با کیفر بسیار سختی] نیرنگ آنان را از بین بردیم. (۵۰) پس با تأمل بنگر که سرانجام نیرنگشان چگونه بود؟ که ما آنان و قومشان را همگی درهم کوبیدیم و هلاک کردیم. (۵۱) این خانه های آنان است که به سبب ستمشان [از سکنه] خالی مانده. بی تردید در این سرگذشت برای گروهی که معرفت و شناخت دارند، عبرتی بزرگ وجود دارد، (۵۲) و آنان را که ایمان آوردند و همواره پرهیزکاری می کردند، نجات دادیم. (۵۳) و لوط را [یاد کن] هنگامی که به قومش گفت: آیا این عمل بسیار زشت را در حالی که [وقت انجام دادنش با بی شرمی کامل به هم] نگاه می کنید، مرتکب می شوید؟! (۵۴) آیا شما از روی میل و شهوت به جای زنان با مردان آمیزش می کنید؟ [شما برای این کار زشت دلیل و برهانی ندارید] بلکه شما گروهی نادان هستید. (۵۵)
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شریعتی: ادامهی بحث حاج آقا میرباقری را میشنویم. من این سوال را میپرسم «إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ» قلب سلیم چیست که این قدر مهم است و ما را در امان نگه میدارد.
حاج آقا میرباقری: در همین آیاتی که خوانده شد یک آیه این است که حضرت ابراهیم خلیل از خدا درخواست میکند که «وَلَاتُخْزِنِي يَوْمَ يُبْعَثُونَ» (شعراء/87) در روزی که مردم مبعوث میشوند خاری نصیب من میشود و من را یاری بکن بعد میفرماید «يَوْمَ لَا يَنفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ» روز بعث که بر انگیخته میشوند مال فرزند به درد نمیخورد الا آن کسی که با خودش قلب سلیم بیاورد وقتی روی به خدا میآورد همراه با قلب سلیم باشد این قلب سلیم موجب میشود انسان از مال و فرزند خودش بهره مند شود برخی این استثنا را منقطع معنی کرده اند یعنی گفته اند مال و فرزند به درد نمیخورد فقط قلب سلیم به درد میخورد شاید لازم نباشد آیه را این طور معنا کنیم مال و فرزند نفع نمیرساند الا کسی که قلب سلیم بیاورد برای او مال و فرزندش هم نافع میشوند قلب سلیم در روایت معنا شده فرمود خود حضرت ابراهیم صاحب قلب سلیم است «وَ إِنَّ مِنْ شيعَتِهِ لَإِبْراهيمَ، إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَليمٍ» (صافات/84-83) وقتی رو به پروردگار خودش با قلب سلیم رو به پروردگار آورد اگر کسی میخواهد بفهمد قلب سلیم کیست قلب حضرت ابراهیم قلب سلیم است کسی که صاحب قلب سلیم شد از همهی امکانات بهره مند میشود یک بار کسی به حضرت عرض کرد ما شیعهی شما هستیم گفت هر وقت این طوری شدید بگویید ما شیعه هستیم «وَ إِنَّ مِنْ شيعَتِهِ لَإِبْراهيمَ، إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَليمٍ» آنهایی که جزء شیعیان حضرت هستند دارای صاحب قلب سلیم هستند و در قیامت همه چیز برای آنها فراهم است مال و فرزند و همهی امکاناتی که خدا به آنها داده در قیامت هم بهره مند میشوند قلب سلیم را معنا کرده الْقَلْبُ السَّلِیمُ الَّذِی یلْقَی رَبَّهُ وَ لَیسَ فِیهِ أَحَدٌ سِوَاهُ (الکافی، ج 2، ص 16) قلبی که وقتی به ملاقات پروردگار میرود احدی جز خدای متعال در این قلب نیست قلبی که در آن شرک است شرک در محبت یا شرک در هر چه غیر خدا را دوست دارد به غیر خدا اعتماد میکند این قلب سلیم نیست وَ كُلُّ قَلْبٍ فِيهِ شِرْكٌ أَوْ شَكٌّ کسی که در مقام یقین نیست نسبت به پروردگار خودش شک دارد انوار یقین اگر در قلب نیامد یا مشرک است یا به بقین به توحید نرسیده یا مشرک است برای خدای متعال شریک قرار داده در قلب خودش به دیگری دوست دارد به دیگری اعتماد دارد از دیگری میترسید وَ كُلُّ قَلْبٍ فِيهِ شِرْكٌ أَوْ شَكٌّ فَهُوَ سَاقِطٌ (نور الثقلین، جلد 4، صفحه 57) این قلب ساقط است سقوط کرده نزول در عوالم پایین میکند قلبی که روز قیامت بهره مند است قلبی است که از شرک و شک خارج است نه شک در آن است نه شرک در این آیات هم توضیح میدهد بهشت را برای متقین نزدیک میکنند پرده از جهنم کنار میرود وَ بُرِّزَتِ الجَحِیمُ لِلغاوین برای گناه کاران میبرند در جهنم آن وقت بحث این است که از آنها سوال میکنند خدایانی که میپرستیدید کجا هستند شما را کمک بکنند آنهایی که به آنها تکیه میکردید علم تان قدرت تان دوستان زمین آسمان روی آنها میایستادید با خدا درگیر میشدید آنها را تکیه گاه خودتان قرار میدادید با خدا مجادله میکردید هستند شما را کمک بکنند بعد میروند در جهنم صحنهی دیگری که در این آیات توضیح داده شده مجادلات خود اهل جهنم است که در جاهای مکرری از قرآن ذکر شده یک نکتهای در سورهای که تقدیم میکردیم بود «قُلُوبٌ يَوْمَئِذٍ وَاجِفَةٌ، أَبْصَارُهَا خَاشِعَةٌ» یک قلوبی آن روز مضطرب اند نگاه هایشان خاشع از سر ترس و ذلت است قرآن نمیخواهد بگوید یک صحنهای است همه مبتلا میشوید باید بترسید لذا قرآن وقتی حالات انسانها را در حشرشان توضیح میدهد یک دفعه صحنهی قیامت به پا میشود مثل آدمهایی که از خواب بیدار شدند تَمُوتُونَ کَما تَنامُون و تُبعَثُون کَما تَستَیقَضون صحنهی قیامت بر پا میشود دو جور هستند یک عدهای هستند که چهره شان «يَوْمَ تَبْيَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ» آیهی 107 سورهی مبارکهی آل عمران آیات قبلش هم آیات لطیفی است که باید خوانده شود پیوست آیات خیلی خوب است همین آیه را من میخوانم «يَوْمَ تَبْيَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ فَأَمَّا الَّذينَ اسْوَدَّتْ وُجُوهُهُمْ أَ کَفَرْتُمْ بَعْدَ إيمانِکُمْ فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما کُنْتُمْ تَکْفُرُونَ» مثل آن دستهای که بعد از آمدن بینات و آیات روشن اختلاف کردند نباشید آنها یکی از گرفتاری هایشان این است که «وَأُوْلَـئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ» (آل عمران/105) گرفتار عذاب عظیم اند در روزی که چهرههایی سیاه مشهور میشوند و چهرههایی نورانی و سپید و این باید توضیح داده شود که از امیرالمومنین در روایات و زیارات حضرت مکرر تعبیر شده قائدُ الغُرِّ المُحَجَّلين قاعد سپید رویان است یعنی همین سپیدی در صحنهی قیامت یک روایتی است مرحوم علی بن ابراهیم در تفسیرش نقل کرده ابوذر از وجود مقدس حضرت رسول نقل کرده فرمود روز قیامت پنج پرچم با ائمه اش میآیند در صحنه یکی پرچمدارش گوسالهی امت است چون حضرت فرمودند هر چه در بنی اسرائیل بوده در امت من تکرار میشود یک عده با فرعون این امت میآیند یک عده با سامری میآیند یک عده با سوز سریه که رئیس خوارج بود و در جنگ نهروان هم کشته شد با اینها در محشر میآیند حضرت میگویند من از شما سوال میکنم شما با ثقل اصغر و اکبری که میگویم چه کردید آنها وقتی برخوردهایشان را میگویند به آنها گفته میشود تشنه کام وارد جهنم شوید و با چهرههای سیاه این چهار دسته «يَوْمَ تَبْيَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ» با آیات قبل هم خیلی تناسب دارد این تفسیر روایی. عین عبارت حدیث را میخوانم حضرت فرمودند یک عدهای هستند در صحنهی قیامت که میآیند یک عدهی مخصوصی هستند ثُمَّ تَرُدُّ عَلی رَایتِ عَلی اِمامِ المُتَّقین (تفسير القمي ج1، ص 109) یک عدهای هم زیر پرچم امام المتقین میآیند نزد رسول اکرم وسَيِّدُ الوَصيين وَقائدُ الغُرِّ المُحَجَّلين با سید اوصیای همهی انبیا با آن کسی که پیشوای همهی سپید رویان است در قیامت و َوَصیِ رَسُولِ رَبِّ العالَمین فَاقُول لَهُم ماذا سَئَلُهُم بالثَّقَلَین شما با کتاب و سرعت با اهل بیت من چه کردید؟ یَقُولُون اَمّا الاَکبَرُ فَاتَّبَعنا وَ اَطَعناه ثقل اکبر را دنبال کردیم و مطیع بودیم واما الاصغر فاحببناه وواليناه ووازرناه ونصرناه ائمهی معصومین را یاری کردیم دوست میداشتیم موالات به آنها داشتیم تا جایی که خونهای ما در این راه ریخته شد حضرت به آنها میگوید اقول ردوا الجنة روا مرویین مبیضه وجوهکم کامیاب سیراب و در حالی که چهره هایتان نورانی و روشن است بعد این آیه را خواندند م تلا رسول الله صلى الله عليه وآله " يوم تبيض وجوه وتسود وجوه فاما الذين اسودت وجوههم اكفرتم بعد ايمانكم فذوقوا العذاب بما كنتم تكفرون کفر ورزیدید عذاب امروز را بچشید اما آنهایی که چهره شان سپید است «وَأَمَّا الَّذِينَ ابْيَضَّتْ وُجُوهُهُمْ فَفِي رَحْمَةِ اللَّهِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ» مخلد در رحمت خدا هستند پس تعبیر قرآن این نیست که همه وقتی میآیند در قیامت این صحنهها را میبینند گرفتار هستند نه عدهای چهره هایشان روشن است یک عدهای چهره هایشان تیره است تعابیری دیگر در قرآن است «وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ خَاشِعَةٌ، عَامِلَةٌ نَاصِبَةٌ» (غاشیه/3-2) یک عدهای خشوع ذل دارند همهی تلاششان عملشان به رنج و سختی منتهی شده برایشان گشایشی نیاورده در سورهی مبارکهی غاشیه است گروهی دیگر را قرآن در همان سوره نام میبرد «وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَّاعِمَةٌ، لِسَعْيِهَا رَاضِيَةٌ» (غاشیه/10-9) ناعم یعنی برخوردار از نعمت اند به طوری که آثار برخورداری از نعمت در چهره شان پیداست شادمان هستند این شادمانی ناشی از برخورداری و استفاده از نعمت است به خصوص اگر نعیم را هم به امام تفسیر بکنیم یا در سورهی عبس خدای متعال میفرماید «وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ مُّسْفِرَةٌ، ضَاحِكَةٌ مُّسْتَبْشِرَةٌ» (عبس/39-38) وجوهی خندان اند شادمان اند
شریعتی: خیلی مهم است در شرایط قیامت
حاج آقا میرباقری: بله یک دفعه از قبر برمیخیزند در صحنهی قیامت خوشحال اند صحنه را که میبینند به جای این که نگران و مضطرب باشند حتی در چهره شان آثار ترس و وحشت نیست یک عده هم مقابل اینها است «وَوُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ عَلَيْهَا غَبَرَةٌ» (عبس/40) غبار ذلت بر چهره شان نشسته خاک آلوده اند «تَرْهَقُهَا قَتَرَةٌ» (عبس/41) خاک چهرهی آنها را گرفته این طور نیست همهی کسانی که در صحنهی قیامت میآیند همه یکسان باشند یک عدهای واقعا وقتی میآیند شادان خندان ناعم چهرهی گشاده دارند یک عده هم نه چهرههای سیاه با حالت اضطراب و با حالت خواری و اضطراب و ترس در آنها است قرآن این را که توضیح میدهد بعد راهش را هم توضیح میدهد که چه کسانی این طور هستند اگر جهنم و بهشت است «وَأُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ، وَبُرِّزَتِ الْجَحِيمُ لِلْغَاوِينَ» (شعراء/91-90) نسبت به اینها هم همین طور است عدهای هستند «تَصْلَی نَاراً حَامِیَةً، تُسْقَی مِنْ عَیْنٍ آنِیَةٍ، لَيْسَ لَهُمْ طَعامٌ إِلاّمِنْ ضَريعٍ، لَا يُسْمِنُ وَلَا يُغْنِي مِن جُوعٍ» (غاشیه/7-4) طعامشان جز خارها نیست مجبور هستند بخورند نه سیرشان میکند نه فربه میکند ولی در جهنم مجبورند از همان طعام بخورند پس این که در این سوره گفته شده « يَوْمَ تَرْجُفُ الرَّاجِفَةُ، تَتْبَعُهَا الرَّادِفَةُ، قُلُوبٌ يَوْمَئِذٍ وَاجِفَةٌ، أَبْصَارُهَا خَاشِعَةٌ» (نازعات/9-6) این طور نیست که همه این طور باشند اینها چه کسانی هستند؟ اینها کسانی هستند که «يَقُولُونَ أَئِنَّا لَمَرْدُودُونَ فِي الْحَافِرَةِ» (نازعات/10) به جای این که با قرآن سیر کنند و آن صحنهها را ببینند خودشان را مهیا بکنند با حالت استهزا برخورد کردند اینها وقتی میآیند وارد قیامت میشوند ورودشان این طور است با یک صیحه میآیند در قیامت از زمین برمیخیزند ولی وقتی برمیخیزند زمانی که درک کردند زمان کوتاهی است مثل آدمی که از خواب بیدار شده قرآن وقتی موت عزیز را بیان میکند میفرماید از یک قریهای عبور میکرد دید همه مرده اند در سورهی مبارکهی بقره است سوال کرد چه کسی اینها را زنده میکند چطور زنده میشوند «فَأَمَاتَهُ اللّهُ مِئَةَ» (بقره/259) خدا او را صد سال میراند بعد زنده کرد به او گفتند چقدر خوابیدی گفت «لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ» (بقره/259) یک روزی یک نصف روزی بعد قرآن میفرماید نگاه کرد دید غذایی که با خودش آورده تر و تازه است اما حمارش پوسیده و جلوی خودش زنده کردیم این حیوان را این عین داستانهای قرآن است صد سال خوابیده احساس میکند یا خواب اصحاب کهف که 309 سال به نقل روایات است این 309 سال قرآن وقتی بیدار شدند میفرماید با هم دیگر میگفتند یک روزی یا بعض روزی خوابیدیم درک ما از عالم برزخ ما این طوری است